فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۶۱ تا ۱٬۸۸۰ مورد از کل ۲٬۹۱۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پذیرش دولت الکترونیک در ایران: تبیین نقش متغیرهای فردی، سازمانی و اجتماعی مطرح در پذیرش فناوری
حوزههای تخصصی:
زندگی در دنیای امروز، زندگی در حالت ثابت تغییر است. ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات و در نتیجه آن، دولت الکترونیک، از جمله مهمترین این تغییرات است. در صورتی که بتوان چالشها و موانع توسعه دولت الکترونیک را شناسایی و راهکارهای مناسب برای رفع آنها را اتخاذ کرد، پیادهسازی دولت الکترونیک مزایای متعددی را برای جامعه به همراه خواهد داشت. یکی از مهمترین این چالشها، پذیرش و بهکارگیری خدمات دولت الکترونیک ازسوی شهروندان است. دغدغه اصلی این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش دولت الکترونیک در ایران است. این عوامل در قالب سه دسته متغیرهای فردی، سازمانی و اجتماعی طبقه بندی شده و مورد بررسی قرار گرفتهاند. پس از بررسی مبانی نظری پژوهش، عوامل مؤثر بر پذیرش دولت الکترونیک شناسایی شده و پس از تنظیم پرسشنامه بر این اساس، در مرحله اول با استفاده از نظرات خبرگان فناوری اطلاعات به بررسی مؤلفه ها و شاخص های مطرح پرداخته شده است. مؤلفه ها و شاخصهای تأیید شده در مرحله اول، در قالب پرسشنامه دوم در سطح شهروندان تهرانی توزیع شده و آزمون مدل با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام شده است. نتایج نشان دادهاند که فراهم بودن زیر ساختها و در دسترس بودن خدمات، مهمترین عوامل مؤثر بر پذیرش دولت الکترونیک در ایران هستند.
تبیین رابطه بین فناوری اطلاعات و درجه تحقق سازمان یادگیرنده
حوزههای تخصصی:
امروزه برای اینکه یک سازمان در محیط رقابتی کسب و کار باقی بماند، باید نرخ یادگیریش برابر یا بیشتر از نرخ تغییرات محیطی باشد. این پیشنیاز به تصوّر سازمان یادگیرنده انجامیده است. در این میان بررسی ارتباط بین ابعاد سازمان یادگیرنده و دیگر عناصر سازمانی، این امکان را فراهم میسازد تا بتوان برای بهبود یادگیری و سرانجام تبدیل شدن به یک سازمان یادگیرنده، از ساز و کارهای مناسب بهره گرفت. تحقیق حاضر که از نوع همبستگی یا رابطهای و البتّه پیمایشی، میدانی و کاربردی است جهت تبیین رابطه سازمان یادگیرنده با فناوری اطلاعات به انجام رسیده است. جامعه مورد مطالعه شامل شرکتهای برتر صنعت پتروشیمی است که از بین این شرکتها نمونهای به روش تصادفی ساده انتخاب شده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که بین فناوری اطلاعات و سازمان یادگیرنده رابطه معناداری وجود ندارد. از سوی دیگر، این پژوهش نشان میدهد که بین فناوری اطلاعات و دو بعد از ابعاد سازمان یادگیرنده ( از میان هفت بعد) رابطه معنادار وجود دارد؛ این ابعاد عبارتند از""توانمندسازی"" و ""رهبری راهبردی
الگوی توسعه ی حرفه ای اعضای هیأت علمیِ سازمان های پژوهشی (مورد: جهاد دانشگاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعضای هیأت علمی، به عنوان رکن اساسی مراکز آموزشی و پژوهشی به شمار می روند. توجه به این جایگاه، به منزله ی توجه به سرمایه ی انسانی در سازمان هاست و در صورت توجه به این مهم موجب انجام بهتر رسالت سازمان ها خواهد شد. هدف اساسی این مقاله، ارایه ی الگوی توسعه ی حرفه ای اعضای هیأت علمی در یک محیط علمی پژوهشی (مطالعه ی موردی جهاد دانشگاهی) می باشد. برای این منظور، از روش تحقیق کیفی و کمّی استفاده شد. ابزار مورد بهره برداری در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمّی، پرسش نامه بود. الگوی مفهومیِ احصا شده در بخش کیفی، به وسیله ی پرسش نامه ی محقق ساخته به وسیله 248 نفر از اعضای هیأت علمی و با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت. نتایج تحقیق، حاکی از آن است که برای توسعه ی حرفه ای اعضای هیأت علمی، حداقل می بایست به شش مؤلفه ی اساسی توجه نمود. این مؤلفه ها عبارتند از: توسعه ی پژوهش، توسعه ی خدمات تخصصی، توسعه ی انتشارات علمی، توسعه ی استفاده از شبکه و فن آوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی، توسعه ی زبان انگلیسی و توسعه ی تدریس
اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر تورم در کشورهای منتخب
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در کشورهای منتخب مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، ابتدا مبانی نظری و کانالهای اثرگذاری فاوا بر تورم را شناسایی کرده، سپس با استفاده از داده های تلفیقی در دوره زمانی 2005-1998 تاثیر فاوا بر تورم در کشورهای منتخب مطالعه شده است. نتایج حاکی از این بوده که اثر فاوا بر تورم در کشورهای منتخب عمدتا منفی و معنی دار (حداقل با 90 درصد اطمینان) در دامنه بین 4.69- الی 1.56- بوده است، در حالی که اثرگذاری فاوا بر تورم طی زمان نیز متفاوت بوده است.
سازمان های یادگیرنده (فراگیر)
حوزههای تخصصی:
مدیریت دانش، نوآوری دانش و عملکرد نوآوری در شرکتهای کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، ارزیابی و اولویتبندی مؤلفههای مدیریت دانش، مرتبط با نوآوری دانش و عملکرد نوآوری است. لذا برای این منظور از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شده است، سپس با استفاده از تکنیک تاپسیس مهمترین مؤلفههای تأثیرگذار مدیریت دانش رتبهبندی شدند. جامعه آماری این تحقیق، مجموعه شرکتهای شهرک صنعتی استان فارس بوده و مجموعه شرکتهای صنایع غذایی و آشامیدنیها به عنوان مورد مطالعه انتخاب شد. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل: مطالعه ادبیات تحقیق، مصاحبه با خبرگان و پرسشنامه است. تأیید آزمون فرضیهها، ارتباط مثبت و معنا دار نوآوری دانش و مدیریت دانش؛ و مدیریت دانش و عملکرد نوآوری را به اثبات می رساند. در انتها نیز، مهمترین مؤلفه های تأثیرگذار مدیریت دانش و عملکرد نوآوری با استفاده از تکنیک تاپسیس رتبه بندی شد.
بررسی و مقایسه ی ابعاد مدیریت دانش بین سازمان های دولتی و خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به ادبیات مدیریت دانش می توان دریافت که نگاه های متفاوتی به مدیریت دانش و کارکردهای آن در بخش های دولتی و خصوصی وجود دارد که این امر ناشی از تفاوت ساختاری این دو بخش اقتصادی است. برای این که بتوانیم از قابلیت های مدیریت دانش در بخش دولتی به خوبی استفاده نماییم، لازم است که از تجربه های برتر موجود بهترین بهره برداری را نماییم. یکی از راه های نیل به این هدف، شناخت تفاوت های مدیریت دانش در بخش های دولتی و خصوصی و الگوبرداری از نقاط قوت بخش خصوصی در بخش دولتی است. در این پژوهش از روش مطالعه ی پیمایشی و ابزار پرسش نامه برای شناسایی این تفاوت ها در بانک ها استفاده شده است. مطالعه ها نشان داد که از پنج بعد شناسایی شده، تنها در دو بعد فناوری اطلاعات و فرآیند های مدیریت دانش تفاوت معناداری بین بانک های دولتی و خصوصی وجود دارد.
روستای الکترونیک؛ رهیافت مبتنی بر فناوری اطلاعات در سیاست گذاری مدیریت روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رهیافت مبتنی بر فناوری اطلاعات در سیاست گذاری توسعه و کاربری فناوری اطلاعات در مناطق روستایی با هدف تسهیل فرایند خدمت رسانی و ارتقاء شاخص های رفاهی، آغازگر مرحله جدیدی از حیات مدیریت توسعه روستایی است که از واپسین سال های هزاره دوم میلادی مورد توجه تئوری پردازان و کارگزاران توسعه روستایی بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفته و با ورود بشر به هزاره سوم که از آن با عنوان عصر اطلاعات1 و دنیای مجازی و شبکه ای یاد می کنند، شتاب بیشتری یافته است. با توجه به اهتمام جدی دولت ها به توسعه روستایی مبتنی بر فناوری اطلاعات و تعریف چشم انداز و راهبردهای روشن در برنامه های توسعه و اهمیت بیش از پیش موضوع از بعد نظری، در این مقاله تلاش شده با طراحی یک الگوی سه سطحی، فرایند گذار از الگوی سنتی توسعه روستایی به الگوی نوین توسعه تبیین گردد. امید است طرح این موضوع بتواند خوانندگان را بیشتر با موضوع آشنا نموده و بستر پژوهش های بنیادی و کاربردی جدیدی را در حوزه مطالعات روستایی فراهم آورد.
تصمیم گیری راهبردی و فناوری اطلاعات در آموزش عالی
حوزههای تخصصی:
توسعه و استقرار سیستم های اطلاعات مدیریت و بکارگیری ابزارهای داده کاوی با رشد سریع اطلاعات در سازمان ها و ایجاد انباره داده ای طی سال های اخیر در دستور کار بیشتر مؤسسات آموزشی بین المللی قرار گرفته است. اثرات مثبت استفاده از این فناوری بویژه در حوزه آموزش و پژوهش دانشگاهی غیر قابل انکار است. حال سئوال این است که آیا تاکنون در مؤسسات آموزش عالی ایران این هدف تامین شده است؟ در تحقیق حاضر سعی شده است که پاسخ این سئوال، با مطالعه میدانی از وضعیت فعلی فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشگاه های ایران و سطح استفاده از سیستم های اطلاعاتی و اطلاعات تولید شده از این سیستم ها در دانشگاه ها ارائه شود. در این مقاله مدل همترازی راهبردی اطلاعات و راهبردهای سازمانی ارائه و سپس روشی برای اندازه گیری و تعیین سطوح استفاده از سیستم های اطلاعاتی در جهت تصمیم گیری/ سازی در دانشگاه ها معرفی می شود. در بخش انتهایی مطالعه موردی ارایه و نتایج تحقیق در دانشگاه شهید بهشتی مطرح می شود.
سنجش بلوغ همسویی راهبردهای فناوری اطلاعات و کسبوکار در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامهریزی راهبردی فناوری اطلاعات در راستای تحقق اهداف سازمان، از مهمترین مباحثی است که در دهههای اخیر مورد توجه مدیران سازمانهای پیشگام بوده است. این موضوع تحت عنوان همسویی راهبرد فناوری اطلاعات و راهبرد کسبوکار، مطرح است. یکی از مهمترین مدلهای مطرح در بحث همسویی راهبرد فناوری اطلاعات و راهبرد کسبوکار، «مدل لوفتمن» میباشد که عوامل همسویی شناساییشده در آن، اساس کار این تحقیق را تشکیل میدهد. این مدل دارای پنج سطح، و هر سطح شامل شش عامل است. به منظور شناسایی میزان اهمیت هر یک از عوامل همسویی، پرسشنامهای طراحی گردید و در اختیار مدیران فناوری اطلاعات و کسبوکار شرکت سایپا یدک قرار داده شد. سپس بهمنظور سنجش میزان همسویی فناوری اطلاعات و کسبوکار، با استفاده از عوامل شناساییشده در این مدل، پرسشنامه دیگری طراحی گردید تا شرایط جاری شرکت تعیین شود. در نهایت نمره همسویی موزون محاسبه شد. نتایج حاصل از این بررسیها نشان میدهد که شرکت سایپا یدک در سطح سوم همسویی مدل لوفتمن قرار دارد که بیانگر مرحله تمرکز کامل است. در نهایت، راهکارهایی برای ارتقا به سطح چهارم همسویی ارائه شده است.
چگونگی پیاده سازی چارچوب پشتیبانی خدمات فناوری اطلاعات در سازمان
حوزههای تخصصی:
به منظور پشتیبانی از خدمات فناوری اطلاعات کاربران، سامانه ای با نام «پشتیبانی خدمات فناوری اطلاعات» ایجاد شده است. این سامانه تنها مرجع پشتیبانی کننده خدمات فناوری اطلاعات مورد استفاده کاربران در سازمان[1] است و در آن خدمات فناوری اطلاعات، به عنوان واسطه ای برای دستیابی به اهداف سازمان در نظر گرفته شده است.
در این تحقیق با بررسی بهترین تجربیات الگوهای مختلف و مطالعه ساختار و فرآیندهای مطرح شده و با مصاحبه و بررسی نظرات کاربران و ارائه دهندگان خدمات فناوری اطلاعات سازمان، تلاش گردیده است تا طرحی مناسب برای سامانه خدمات فناوری اطلاعات سازمان پیشنهاد و سپس تدوین گردد. در واقع ساختار و فرآیندهای خود سامانه مد نظر این تحقیق بوده است. در ادامه برای بررسی اعتبار طرح پیشنهادی، نظرات مدیران فناوری اطلاعات و سایر کاربران و کارشناسان مرتبط با این سامانه، پرسشنامه ای تهیه و دیدگاه های این افراد در خصوص ویژگی های این ساختار، فرآیندها و فعالیت های آن مورد ارزیابی قرار گرفته است.
از نتایج مهم در این تحقیق می توان به تلفیقی از ساختار متمرکز در ارائه خدمات تخصصی و غیرمتمرکز در هر یک از واحدهای مأموریتی اشاره نمود. از دیگر نتایج این تحقیق، تناسب فرآیندهای مدیریت رخداد، مسئله، تغییر، نشر فرآیند مدیریت پیکر بندی الگوی کتابخانه زیرساخت فناوری اطلاعات برای سامانه خدمات فناوری اطلاعات سازمان مورد نظر است.
تأثیر عوامل محیطی برتجاری سازی ایده ها و نتایج تحقیقات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به طور قطع یکی از دلایل اصلی پیشرفت سریع توسعه فناوری در کشورهای توسعه یافته صنعتی توجه به فرایند تجاری سازی نتایج پژوهش های داخلی آن کشورها بوده است. و می توان نتیجه گرفت که اساس فرایند تجاری سازی، مشارکت بخش پژوهشی و بخش صنعت، در تبدیل نتایج پژوهش ها به نوآوری است. و امروزه تجاری سازی پژوهش ها و عواید حاصل از آن می تواند منابع مالی لازم را برای استمرار حیات این سازمان ها را فراهم آورد[3]. در این پژوهش سعی بر آن است که نقش عوامل سازمانی موثر در تجاری سازی نتایج تحقیقات به ویژه عواملی مثل محدودیت های مالی و ناکارآمدی دیوان سالاری سازمانی، راهبردهای سازمانی، تعامل با تیم های پژوهشی، عدم تولید انبوه محصول، ارزیابی دستاورد های پژوهشی و انجام اصلاحات و بهینه سازی محصولات را بعنوان فرضیه های تحقیق حاضر مرد بررسی قرار دادیم. این پژوهش با ماهیت توصیفی، پیمایشی، از طریق آزمون میانگین و تحلیل واریانس فریدمن به بررسی فرضیه های تحقیق می پردازد. بطوریکه نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین عوامل سازمانی و مبحث تجاری سازی نتایج تحقیقات در مراکز هسته ای ارتباط معناداری وجود دارد و بر اساس تحلیل واریانس فریدمن فرضیه فرعی عدم تعامل، با تیم های پژوهشی و عدم وجود راهبرد های تجاری سازی در موسسات هسته ای نسبت به فرضیه محدودیت های مالی و اداری، تولید آزمایشگاهی و صنعتی محصولات و عدم ارزیابی دستاورد های پژوهشی به ترتیب اولویت بر تجاری سازی نتایج تحقیقات در مراکز هسته ای اثر گذار هستند.
ارایه روشی جهت ارزیابی ویژگی های کیفی معماری سازمانی مبتنی بر Fuzzy AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری سازمانی، رویکردی برای شناخت، مهندسی و مدیریت کلیه عناصر سازمان و ارتباطات آن ها است. با توجه به هزینه ی بسیار بالای پیاده سازی سناریوهای معماری سازمانی لازم است قبل از انتخاب هر سناریو، مرحله ی ارزیابی مدل ها و اطلاعات معماری از نظر میزان برآورده شدن مطلوبیت ها و ویژگی های کیفی سازمان توسط سناریوها انجام شود تا سناریوی بهینه انتخاب و پیاده سازی شود. در این مقاله روشی جدید برای ارزیابی کمی میزان دستیابی سناریوهای معماری سازمانی به ویژگی های کیفی با استفاده از دانش و تجربه خبرگان سازمان و معماری سازمانی مبتنی بر روش AHP ارایه شده است. روش ارایه شده دارای کاربرد دیگری نیز می باشد و آن ارزیابی میزان برآوردن مطلوبیت ها در وضعیت جاری سازمان است. با توجه به ابهام و عدم قطعیت موجود در قضاوت های تصمیم گیران، برای مقایسه ی عناصر از منطق فازی نیز استفاده شده است. روش ارایه شده به طورکامل کاربردی است و ابزاری برای اتوماسیون کلیه ی مراحل فرآیند پیشنهادی توسعه داده شده است. در این مقاله روش پیشنهادی در چند مرحله همراه با توصیف یک مطالعه ی موردی برای شناخت کاربرد روش، ارایه شده است.
سنجش آمادگی دانشگاه علوم پزشکی ایران برای تبدیل شدن به سازمانی یادگیرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یادگیری سازمانی و به تبع آن ایجاد سازمان یادگیرنده، پدیده ای نو و جدید باعث تحولات عمده در هر سازمان می شود که در سه دهه اخیر مطرح شده است. از عوامل عمده موفقیت در سازمان های امروزی استقرار ویژگی های یادگیری در سازمان های یادگیرنده است. هدف این پژوهش، سنجش وضعیت آمادگی دانشگاه علوم پزشکی ایران برای تبدیل شدن به سازمانی یادگیرنده بر اساس عوامل پنج گانه مدل سیستمی مارکوارت است. پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی و ابزار گردآوری داده های آن، پرسشنامه مارکوارت است. با توجه به وسیع بودن جامعه آماری (1428 نفر)، 137 نفر از کارکنان بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شدند. پرسشنامه میان مدیران، اعضای هیات علمی و کارشناسان دانشگاه توزیع شد. برای تحلیل داده های جمعیت شناختی پژوهش از آمار توصیفی و برای آزمون فرضیه ها از آمار استنباطی استفاده می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که میزان آمادگی بر پایه سه مولفه پویایی یادگیری (با میانگین 2.64)، فناوری (با میانگین 2.80) و توانمندسازی افراد (با میانگین 2.72) است و دو مولفه مدیریت دانش با میانگین (3.01) و تحول سازمانی (با میانگین 2.72) است؛ بنابراین، فرضیه های پنج گانه تحقیق در سطح معناداری پنج درصد پذیرفته نشد؛ از این رو، دانشگاه علوم پزشکی ایران که مسوولیت آموزشی و یاددهندگی دارد، در حال حاضر، از لحاظ سازمانی، ویژگی های سازمان یادگیرنده را ندارد و میزان آمادگی آن برای تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده ضعیف است.