دردهه های اخیر ، تغییر و تحولات در زمینه رقابت روز افزون وعدم اطمینان شرایط محیطی باعث شده است که سازمان های بزرگی که تغییرات اندکی در روش وساختارهای خود می دهند ، نتوانند با شرکت های کوچک که از انعطاف پذیری ، سرعت ونوآوری بالاتری برخوردار هستند، رقابت کنند. تحقیقات نشان می دهد ارتقا و بهبود عملکرد سازمان ها به طور فزایندهای به بازارگرایی متکی می باشد. از سوی دیگر هسته مرکزی تمامی این مطالعات در میزان اعتقاد، درک و تعهد مدیران به بازارگرایی نهفته است. اما به نظر می رسد تحقیقات منظم و تجربی برای بررسی چنین ارتباطی براساس اطلاعات محققین در سازمانهای ایرانی به خصوص بانک های دولتی، بسیار محدود و اندک می باشد. بر همین اساس هدف تحقیق حاضر بررسی نقش واسطه ایی گرایش به بازار در رابطه بین تاکید در نگرش مدیریت عالی بر عملکرد بانک های دولتی می باشد. تحلیل آماری با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SmartPLS انجام شد. نتایج نشان داد بین تاکید مدیریت عالی و عملکرد سازمانی بانک های دولتی، بصورت مستقیم رابطه معنی دار وجود ندارد اما از طریق متغیر میانجی بازارگرایی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.
یقیناً در عرصه حیات جانداران و جهان طبیعت ، تغییر لازمه تحول دائم ، رشد و تکامل است. بدون تردید به این واقعیت انکار ناپذیر از روی تدبر و ژرف نگری باید گردن نهاد و تسلیم آن شد. دولت هم اگر بخواهد همگام با نیازهای زمان پیش رود و در ارائه خدمات ارزنده و حیاتی خود به ملت به درجات بالای رشد ، توسعه و تکامل نایل آیدباید در برابر پذیرش تغییر و نوآوری ، سیاست خود را کاملاً روشن و معلوم سازد. یه دیگر سخن ، باید قبلاً دانست که آیا دولت در برابر تغییر سازمان های دولتی خود از جمله سازمان و مدیریت آموزشی و همچنین خط مشی های اساسی و کلان خود، روی خوش نشان می دهد و از آن با آغوش باز استقبال می کند و با دست رد بر سینه آنها می زند و همچنان حامی حفظ وضع موجود است. در غیر این صورت ، اقدام به طرح و برنامه ریزی در راستای تجدید سازمانی و مدیریت آموزشی نمودن و یا دست به تغییر و ترکیب سازمان های مشابه یا موازی هم زدن و یا در ادغام آنا کوشیدن ، عملی بیهوده و عبث خواهد بود. در واقع، صرف نیروهای انسانی دراین راه و بسیج اندیشه ها درحکم خود مشغول سازی و یا به تعبیر دیگر ، آهن سدر کوفتن است. زیرا بر اساس نظریه نظام ها ، هر موج تغییری به دنبال خود امواج تغییرات بعدی و وابسته به آن را خواهد آورد. و الا اگر از سوی دولت درباره هرگونه تغییر و نوآوری ، جوانب کار کاملاً سنجیده و حساب شده نباشند ، ضربه شدیدی بر سیاست های کلان دولت وارد خواهد آمد که جبران آن مستلزم صرف هزینه های هنگفتی خواهد بود.
عملکرد سازمان و نهایتاً ارزش آن از مجرای فعالیت هایی که عوامل حیاتی موفقیت را افزایش می دهند، بهبود می یابد. در ادبیات تحقیق اثر عواملی مانند اندازه سازمان، سبک مدیریت، چگونگی ارتباط درآمدها و هزینه ها، ساختار سرمایه و نگرش مشتریان نسبت به سازمان بر عملکرد آن شناسایی شده است. در این تحقیق نیز اثر اندازه، کارایی مدیریت و ساختار سرمایه بر ادراک مشتریان از کیفیت خدمات و عمکرد مالی و بعلاوه اثر ادراک مشتریان از کیفیت خدمات بر عملکرد مالی در قالب سه فرضیه اصلی و چندین فرضیه فرعی مورد آزمون قرار گرفت. سازمان های مورد مطالعه متشکل از کلیه بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال 1393 است. ضمن اینکه ادراک مشتریان از کیفیت خدمات از طریق پرسشنامه و از بین نمونه ای از مشتریان بانک های مذکور سنجیده شده است. برای آزمون مدل مفهومی تحقیق نیز روش مدل یابی معادلات ساختاری با رویکرد مبتنی بر واریانس و نرم افزار اسمارت پی. ال. اس مورد استفاده قرار گرفته است. نتیجه تحقیق حاکی از اثر گذاری اندازه، ساختار سرمایه و کارایی مدیریت بر ادراک مشتریان از کیفیت خدمات و عمکرد مالی بود. بعلاوه رابطه معنادار میان ادراک مشتریان از کیفیت خدمات و عملکرد مالی نیز تأیید شد. ارتباط مثبت میان اندازه و ادراک مشتریان به دلیل فراهم سازی امکانات و تسهیلات بیشتر در بانک های بزرگتر، اثر مثبت ساختار سرمایه از دیدگاه تئوری نمایندگی و تئوری موازنه و تأثیر کارایی مدیریت بر ادراک مشتریان از مسیر تأثیر کارایی مدیریت بر افزایش بهروه وری و جلب رضایت مشتریان تفسیر و تحلیل شده است