ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۶۱ تا ۲٬۷۸۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
۲۷۶۱.

اندراج به مثابه «تا» خوانش دلوزی از اصل اندراج محمول در مفهوم موضوع در فلسفه لایب نیتس و پیدایش مفهوم سوژه «تا»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شمول اندارج محمول در مفهوم موضوع اصل جهت کافی تا دلوز سوژه لایب نیتس نظریه اندراج مفهومی صدق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۰ تعداد دانلود : ۱۰۶۴
این مقاله با تمرکز بر اصل اندراج در فلسفه لایب نیتس و خوانش ژیل دلوز از آن بر این ادعا است که نقد فلسفیِ اندیشه لایب نیتس به شیوه نقد دلوزی منجر به بازآفرینی مفهوم «تا» و سوژه «تا» در اندیشه لایب نیتسی می شود. برای رسیدن به این مقصد ابتدا به اصل مزبور و اصول مرتبط با آن در فلسفه لایب نیتس پرداخته و بر جنبه هستی شناختی این اصول تأکید کرده ایم، سپس خوانش دلوز از فلسفه لایب نیتس را حول این اصل سامان داده و جهان تاخوردگی ها را که ماحصل چنین خوانشی است تصویر کرده ایم. تلاش کرده ایم با بررسی این اصل در فلسفه لایب نیتس دریابیم که چگونه خوانش دلوز از فلسفه لایب نیتس امکان های جدیدی را در این فلسفه گشوده است و سخن گفتن از سوژه لایب نیتسی-دلوزی «تا» را به عنوان سوژه ای نو امکان پذیر کرده است. بدین ترتیب در گام نهایی بر این سوژه لایب نیتسی-دلوزی و ویژگی های آن توجه کرده ایم که از بسط اصل اندراج حاصل شده است.
۲۷۶۲.

بررسی دوگانه انگاری جوهری دکارتی درباره علیت ذهنی با تأکید بر آرای جاناتان لو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جاناتان لو دوگانه انگاری جوهری رنه دکارت علیت ذهنی فیزیکالیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۴ تعداد دانلود : ۵۴۰
دفاع از دیدگاه دکارتیِ علیت ذهنی - بدنی، با توجه به یافته های امروزه عصب شناسان از مغز انسان و همچنین انتقادهایِ جدیِ فلسفی به آن، به نظر دشوار می رسد. باوجود این، جاناتان لو می کوشد، با بازبینی در برخی از مفروضات دکارت و نیز ارائه طرحی نوین از علیت ذهنی - بدنی، دیدگاه متفاوتی را در قالب دوگانه انگاری جوهری ارائه کند. در این مقاله برآنیم تا برتری دیدگاه وی را نسبت به تقریر دکارتی نشان دهیم. به این منظور، در ابتدا اهم مشکلات پیش روی دوگانه انگاری جوهری، اعم از مسئله ارتباط علّی، مسئله جفت شدن و مسئله بستار علّی، را توضیح خواهیم داد. سپس نشان می دهیم که جاناتان لو، با تجدیدنظر در برخی از مفروضات دکارتی، مسئله ارتباط علّی و مسئله جفت شدن را حل می کند. همچنین توضیح خواهیم داد که لو، با توجه به جایگاه و نقشی که برای ذهن در جهان مادی قائل است، می تواند علاوه بر تبیین حرکات ارادی انسان، طرح خود را با اصل بستار علّی نیز سازگار کند، اگرچه به نظر می رسد طرح او در این زمینه همچنان نیازمند شفافیت بیشتری است.  
۲۷۶۳.

عدم امکان سلسله مراتب نامتناهی sinnها در جملات گرایشی در تئوری معنای فرگه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تئوری معنای فرگه جملات گرایشی معنی مدلول سلسله مراتب نامتناهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۹ تعداد دانلود : ۴۴۰
تئوری معنای فرگه در جملات گرایشی و این موضوع که sinn مستقیم عبارت، bedeutung همان عبارت در جمله گرایشی محسوب می شود، وقتی جملات گرایشی تو در تو را مدنظر قرار دهیم می تواند سلسله مراتبی از sinn هایی را پدید آورد که در یک متن، sinn و در متن دیگر bedeutung خواهد بود. نامتناهی بودن این سلسله مراتب می تواند منجر به مخدوش شدن تئوری معنای فرگه و ناسازگار جلوه کردن آن شود. در این مقاله با تمرکز بر جملات گرایشی، این نتیجه حاصل می گردد که اولا تئوری فرگه در جملات گرایشی نیازمند اصلاح است و ثانیا مبتنی بر این اصلاح، در این جملات، سلسله مراتب نامتناهی امکان فعلیت نخواهد داشت.
۲۷۶۴.

بررسی وجودی-استعلایی نسبت «علیت و آگاهی» از دیدگاه یاسپرس و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: واقعیت عینی شناخت هستی ضرورت علی اراده آزاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۲ تعداد دانلود : ۵۴۶
دیدگاه یاسپرس و ملاصدرا درباره نسبت علیّت و آگاهی را می توان مبتنی بر رویکرد وجودی – استعلایی حاکم بر فلسفه ایشان به نحو تطبیقی بررسی نمود. هر دو اندیشمند، علیّت را به مثابه قاعده ای متعلق به عالم عینی لحاظ کرده و معتقدند علیّت در رابطه با هستی جهان و در مقام تحلیل روابط موجودات، نسبتی عمیق با شناخت برقرار کرده است و براین اساس علیّت را در مقام اثبات، ثبوت و تحقق شناخت مد نظر قرار داده اند. اما در عین حال وجوه تمایزی میان دیدگاه ایشان به شرح ذیل وجود دارد: نخست، در مقام اعتبار اصل علیّت در شناخت مطلقِ هستی و هستیِ انسان؛ با توجه به اصالت وجود در اندیشه ملاصدرا، علیّت نقشی اساسی در شناخت آدمی برعهده دارد، اما از نگاه یاسپرس، شناخت این مسائل از دایره جهان شناسی سنتی و مقولات پدیدارشناسانه خارج است. دوم؛ معنا و حدود آزادی، ناظر به نگرش آن ها به اصل علیّت، متمایز است، چنانچه یاسپرس، علیّت و ضرورت علّی را به دلیل مخالفت یا ایجاد محدودیت در آزادی انسان، نفی می کند، اما ملاصدرا، اختیار آدمی را به علم و آگاهی از مبادی اعمال و رفتارش نسبت می دهد و اعتقاد دارد انسان، مختار است از آن جهت که مجبور است و مجبور است از آن جهت که مختار است. در نهایت به نظر می رسد ملاصدرا با توجه به قوس صعود و عین الربط دانستن انسان، علیّت را موضعی برای قوام استعلای آدمی می داند، حال آنکه یاسپرس، انکار علیّت در حوزه اراده و رفتار انسان را مبنایی برای توجیه استعلا قرار می دهد.
۲۷۶۵.

بررسی قابلیت اصل "استحاله انطباع کبیر در صغیر" در اثبات تجرد نفس از طریق نسبت سنجی میان این اصل با "فرآیند ماتریالیستیِ حصول ادراکات حسی"(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: انطباع کبیر در صغیر ادراکات حسی نفس مجرد مادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۷ تعداد دانلود : ۴۹۶
تا قبل از دوران معاصر، و البته در دوران معاصر، فلاسفه و متفکران بسیاری به منظور اثبات تجرد نفس و یا با اهداف دیگری از اصلِ "استحاله ی انطباع کبیر در صغیر" استفاده کرده اند. این متفکران استدلالی برای اثبات این اصل ارائه نکرده اند، گویا آن را بدیهی می دانسته اند. امروزه به دلایل مختلفی از جمله پیشرفتهای اخیر علمی، علی الخصوص در دو رشته زیست شناسی و فیزیک، تبیینی ماتریالیستی از "فرآیند حصول ادراکات حسی" ارائه شده که معنیِ پذیرش آن این است: گذشتگان، به خاطر عدم اطلاع از نتایج پیشرفتهای اخیر علمی، گمان می کردند که انطباع کبیر در صغیر، علاوه بر "عالَم ماده"، در "عالَم ادراکات حسی" نیز محال است؛ اما امروزه به دنبال بهره مندی بشر از نتایج پیشرفتهای علمی، روشن شده که "انطباع کبیر در صغیر در عالَم ادراکات حسی" نه تنها محال نیست بلکه کاملاً ممکن و بالاتر از آن قابل توجیه علمی است. تلاش این مقاله بر آن است که با تبیین استدلالهای مربوط به "امکان انطباع کبیر در صغیر در عالَم ادراکات حسی" در ضمن بررسیِ "فرآیند ماتریالیستیِ حصول ادراکات حسی"، بی پایگی آنها را نشان دهد و اثبات نماید که اصلِ "استحاله ی انطباع کبیر در صغیر" نه تنها در عالَم واقع، بلکه در "عالَم ادراکات حسی" نیز جاری است.
۲۷۶۶.

بررسی تأثیر آثار پروکلس بر مفهوم سازی فارابی و ابن سینا از واجب الوجود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن سینا پروکلس علت اولی فارابی وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۵ تعداد دانلود : ۵۹۰
در این مقاله به بررسی این مسئله می پردازیم که آیا مفهوم سازی از واجب الوجود از بعد تاریخی در تفکر نوافلاطونیان (پروکلس)، قبل از فارابی و ابن سینا بوده است یا خیر؟ پروکلس با طرح چهاربخشی علت اولی، وجود، عقل و نفس به تبیین مبانی فلسفی خود درباره مباحثی همچون خیر محض، استغنا و فوق تمام بودن علت اولی، فیض، اولین مبتدع یعنی أنیت، عقل، خصوصیات و مراتب آن، نفس، خصوصیات و مراتب آن و تقسیم موجودات بر مبنای دهر می پردازد. فارابی و ابن سینا در مسائلی چون استغنا و تمامیت یا فوق تمام بودن علت اولی، فیض، اولین مبتدع، وحدت و بساطت عقل و تجرد آن از ماده، نفس و اینکه به اجرام سماوی حرکت می بخشد و این حرکت مستدیر است، با پروکلس توافق نظر دارند؛ به طوری که در مواردی عین الفاظ و عبارات پروکلس در کتاب «الخیر المحض» را استفاده کرده اند.
۲۷۶۷.

بررسی مقایسه ای موضوع فلسفه اولی در فلسفه فارابی و حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: موضوع فلسفه ملاصدرا فارابی موجود وجود حقیقت وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۱ تعداد دانلود : ۵۲۴
محوریت «موجود» درفلسفه ارسطو و بتبع آن درفلسفه فارابی، به «وجود» در حکمت متعالیه ملاصدرا تحول یافت. بر همین اساس، مسئله اصلی این پژوهش، تبیین تطور موضوع فلسفه از «موجود» به «وجود» است. در مرحله بعد بررسی عوامل این تطور، مورد توجه است. ماحصل این مطالعه مقایسه ای، آن است که هرچند فارابی با انتخاب «موجود بما هو موجود» به عنوان موضوع فلسفه، توانست از تنوع نظرات شارحان ارسطو (درمورد مواضع چهارگانه ارسطو) فاصله بگیرد، ولی بدلیل درهم تنیدگی معنای وجود و ماهیت، به حقیقت وجود راه نیافت، اما ملاصدرا با استعانت از نظریه بنیادین اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود و در نتیجه اتخاذ عینیت و اتّحاد وجود و ماهیت و گذر از تمایز وجود و ماهیت سینوی و تفکیک حقیقت وجود از مفهوم آن، تبیین متفاوتی از موضوع فلسفه ارائه نمود و حقیقت وجود را موضوع فلسفه قرار داد و به این ترتیب موضوع فلسفه از «موجود» به «وجود»، انتقال یافت. هرچند در فلسفه صدرا، بدلیل اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، «موجود» و «وجود» (در مسئله موضوع فلسفه)، غالبا به یک معنا بکار می روند و هر دو به حقیقت وجود، دلالت دارند.
۲۷۶۸.

تجزیه و تحلیل فرم و رنگ آرم های مربوط به کودکان با تاکید بر نشانه های ارجاعی و شکل گردانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فرم و رنگ آرم های مربوط به کودکان نشانه های ارجاعی نشانه های شکل گردانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۳ تعداد دانلود : ۳۰۲
تحلیل حاضر به بررسی نشانه های تصویری و نوشتاری در آرم های مربوط به کودکان در فرایند ارتباطی آرم با مخاطب به لحاظ بصری می پردازد. پرسش اصلی تحقیق چگونگی ویژگی های فرم و رنگ در آرم های مربوط به کودکان و چیستی کارکرد نشانه های ارجاعی و شکل گردانی شده در فرآیند طراحی و ارتباطی آرم است. چگونگی مواجه کودک با آرم های مذکور از موارد مورد توجه پژوهش حاضر است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری مطالب ترکیبی از روش کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی و مشاهدات میدانی از طریق ارائه پرسش نامه باز و مصاحبه با کودکان است. تجزیه تحلیل یافته ها کیفی است. بر اساس نتایج تحقیق، نشانه های به کار رفته در آرم های مربوط به کودکان، بیشتر وجه شمایلی دارند و نشانه هایی شکل گردانی شده هستند. این نشانه ها در عین حال که ذهن مخاطب را به جهان بیرونی ارجاع می دهند، فرم های خلاقانه و جدیدی را به مخاطب معرفی می کنند و نسبت به نشانه های صددرصد ارجاعی در ذهن مخاطب ماندگارترند. تعامل نشانه های شکل گردان و ارجاعی وجه کلی آرم ها را می سازد. رنگ های شاد و تضاد رنگ ها، جذابیت بصری آرم را می افزاید. ایجاز و چکیده نگاری مشخصه ویژه این آرم هاست که مورد توجه کودکان است.
۲۷۶۹.

«شم خوب» یک دانشمند به چه معنا است؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شم خوب دوئم انتخاب نظریه مقبولیت اجتماعی معرفت شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۰ تعداد دانلود : ۳۷۶
مفهوم «شم خوب» در انتخاب بین نظریات علمی اولین بار توسط پیِر دوئم فیزیکدان و فیلسوف علم مشهور فرانسوی مطرح شد. او معتقد بود در جایی که منطق و شواهد تجربی برای انتخاب دانشمندان کفایت نمی کند، نیاز به معیاری بالاتر یا همان «شم خوب» هست. دوئم درباره چیستی و ابعاد مفهوم شم خوب صراحتی ندارد، در عوض نظرات مختلفی برای آن ارائه شده است. برای بررسی این مفهوم باید علاوه بر نظر دوئم، سازگاری آن با تاریخ علم را نیز مورد توجه قرار داد. ما در این مقاله پس از شرح و نقد دو نظر مختلف در این باره، ادعا می کنیم که مفهوم «شم خوب» از سنخ مقبولیت اجتماعی است. اشاراتی در نوشته های دوئم مبنی بر اجتماعی بودن شم خوب وجود دارد که ادعای ما را تقویت می کند، ضمن اینکه ما معتقدیم چنین قرائتی در تبیین تاریخ علم نیز موفق تر عمل می کند.
۲۷۷۰.

رهشِ سهروردی از چالشِ مطابقت و این همانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشراق شهود هستی حضور مطابقت این همانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۰ تعداد دانلود : ۴۳۱
سهروردی در نظام حکمت اشراق، از خود و خودآگاهیِ شهودی اش ره می سپرد و به خدا می رسد. او از یک سو، هویتِ خود و مبادی نوری اش را «حضورِ نزد خود» می یابد و از دیگر سو، فاعلیت (مبدئیت) و دیگرآگاهیِ انوار جوهری را با اضافه اشراقی تبیین می کند. از عباراتی که در هر یک از آثار تعلیمی او به تبیینِ چیستی و تعیینِ جایگاه اشراق و شهود در دو سپهر هستی و شناخت اختصاص یافته اند، می توان این همانیِ «هستی» و «حضور» را نتیجه گرفت و کلیتِ ضروری این معادله را در خودآگاهی و دیگرآگاهیِ نورالانوار به اثبات رساند؛ رهیافتی که به نحو نظام مند، هر گسستِ ممکن بین هستی شناسی و شناخت شناسی را مرتفع می کند. در واقع، سهروردی با بازبُردِ علم حصولی (باواسطه) به علم حضوری (بی واسطه) و با پی افکندنِ شناخت انسانی بر ضرورت و یقینِ شهودی، چالش احرازناپذیریِ مطابقت بین معلومِ بالذات (امر ذهنی) و معلوم بالعرض (امر عینی) را پشت سر می نهد و نحوه احرازِ این همانیِ شخصی را تبیین می کند.
۲۷۷۱.

نقش «علم بدیع» در زیبایی شناسی ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علم بدیع زیبایی شناسی ایرانی اسلامی نقطه ی شروع نظریه پردازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۱ تعداد دانلود : ۴۵۶
قاعدتا هر نظام زیبایی شناسی مبادی ورودی و روش ورود به بحث خود را از ماهیت و نحوه صورت بندی محتوای خود کسب می کند. به شکل مرسوم نقطه ی شروع مباحث زیبایی شناسی ایرانی اسلامی جستجوی کلمات مربوط به هنر و زیبایی در متون مختلف فلسفی، عرفانی و فقهی است. مقاله ی حاضر بر این است تا با توجه به سابقه ی فرهنگی، باورهای دینی و بافت زبانی هنر ایرانی نقطه ی شروع متفاوتی را پیشنهاد دهد. با توجه به اهمیت ادبیات در سابقه ی فرهنگی هنری، وجود تشکیک فقهی در تصویر سازی از نظر اسلام و تسلط فرهنگ کلام محوری، علم بدیع می تواند به عنوان نقطه ی شروع یک دسته نظرات زیبایی شناسی در جهت درک و تفسیر میراث فرهنگی هنری ایرانی قلمداد گردد. وجود اصطلاح شناسی مدون، دقیق و بسط پیدا کرده در علم بدیع و دسته بندی های منحصر به فرد در زبان فارسی، می تواند در تبیین جایگاه علم بدیع به ما کمک کند. علم بدیع تنها حیطه ی مطالعاتی نظری است که دارای اصطلاح شناسی دقیق در توصیف و درک و ارزیابی آثار ادبی است، همچنین علم بدیع در موارد زیادی از جمله مباحث مربوط به فرم، تشبیه و استعاره دارای نوآوری های متنوع است که متناظر با مباحث کلاسیک زیبایی شناسی در غرب است.
۲۷۷۲.

نگاه متفاوت برنارد ویلیامز به مسئولیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: برنارد ویلیامز مسئولیت اخلاقی اراده آزاد اختیار عمل ارادی شانس اخلاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۵ تعداد دانلود : ۴۹۲
مقاله حاضر با نگاهی تحلیلی-انتقادی به بررسی دیدگاه برنارد ویلیامز در مورد مسئولیت اخلاقی می پردازد. در حالیکه شهودات اخلاقی ما و نظریه های اخلاقی مبتنی بر آنها مانند کانت، بر آن است که تمام انسان ها به لحاظ برخورداری یکسان از عقل و اختیار، از مسئولیت اخلاقی برابری برخوردارند، یعنی تحسین و سرزنش آنها مشروط به این عناصر غیرتجربی و عمل حاصل از آنهاست، برنارد ویلیامز با نگاهی ارسطو مآبانه، بنیان مسئولیت اخلاقی را تجربی دانسته و با گسستن پیوند ضروری بین اختیار و مسئولیت اخلاقی، شهودات اخلاقی ما و نظریه کانت و امثال آن را به چالش می کشد. وی با ابتکار شانس اخلاقی و استناد به آن، حتی عمل ارادی انسان را متأثر از شانس مقوم (یعنی ظرفیت ها، استعدادها، و توانایی های درونی هر فرد)و شانس منتج (یعنی عوامل مختلف روان شناختی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... مؤثر بر نتیجه عمل)دانسته و با نقض عمل کاملا اختیاری، مسئولیت اخلاقی را مفهومی سطحی یا ناخالص قلمداد می کند.وی در مواجهه با مشکل مسئولیت اخلاقی، تقریری خاص از سازگارگرایی و مشروط به جدایی از شهودات اخلاقی ارائه می دهد. این مقاله با مقدمه ای درباره ویلیامز و بحث مسئولیت اخلاقی، به تبیین مفهوم و شرایط مسئولیت اخلاقی ویلیامز می پردازد. سپس با نقد ویلیامز بر سازگارگرایان و ناسازگارگرایان، تقریر سازگارگرایی خاص او رابیان می کند. در نهایت، با ارزیابی دیدگاه ویلیامز، آن را دیدگاهی به واقع جبرگرایانه و ناقض اختیار و مسئولیت اخلاقی دانسته و پایه مستندات و استدلالات آن را ضعیف می یابد. به همین دلیل، پذیرفتن آن را دشوار و غیرقابل دفاع می داند.   
۲۷۷۳.

مهارت ها، گرایش ها و روش های تدریس تفکر انتقادی در برنامه های درسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفکر انتقادی مهارت ها و گرایش ها روش های تدریس سنتز پژوهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳۹ تعداد دانلود : ۵۴۰
پژوهش حاضر با هدف بررسی مهارت ها، گرایش ها و روش های تدریس تفکر انتقادی در برنامه درسی بر پایه نتایج تحقیقات مرتبط انجام شده است. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و روش آن سنتز پژوهی است که در آن پژوهش های مرتبط به صورت نظام مند انتخاب، واکاوی محتوایی و دسته بندی شده اند. جامعه مورد مطالعه مقالات مربوط به تفکر انتقادی به زبان انگلیسی از سال 2014 تاکنون بوده است. از 120 مقاله به دست آمده به روش هدفمند، بر اساس اشباع داده ای 31 تحقیق درباره آموزش تفکر انتقادی، غربالگری و انتخاب شده اند. پس از تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوای کیفی، کلیه مهارت ها و گرایش های تفکر انتقادی بر اساس تقسیم بندی جدیدی مرتب گردیده اند. بدین ترتیب مهارت ها به شش دسته اصلی تشخیص، گردآوری اطلاعات، واکاوی، تعمق، ارائه، سنجش و خود انتقادی و گرایش ها به هشت طبقه خردورزی، آفرینندگی، انعطاف پذیری، شفافیت، سازمان دهی، خوداتکایی، کاوشگری و تعامل تقسیم شده اند. سپس روش های تدریس تقویت مهارت ها و گرایش های تفکر انتقادی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داده که روش های تدریس شبیه سازی، مشارکتی، بازی گروهی، کارگروهی، شش کلاه تفکر، ایفای نقش، مسئله محور، اکتشافی، پروژه محور، پژوهش محور، بارش فکری و نقشه مفهومی در اغلب پژوهش ها بر رشد مهارت ها و گرایش های تفکر انتقادی سهم قابل توجهی داشته اند.
۲۷۷۴.

امکان رویکردی تلفیقی در معناشناسی اوصاف الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معناشناسی اوصاف الهی حمل تشکیکی رویکرد تلفیقی خدا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۵ تعداد دانلود : ۵۱۱
رویکردهای مختلفی درباب معناشناسی اوصاف الهی وجود دارند که تلاش دارند به شیوه معناداری درباره خدا و اوصاف او سخن گویند. از جمله انها می توان به رویکردهای تشبیه انگاری، تنزیه انگاری، زبان نمادین، حمل تمثیلی، زبان کارکردی و حمل تشکیکی اشاره کرد. از میان آنها، رویکرد حمل تشکیکی قابلیت های بیشتری دارد. هریک از این رویکردها به سهم خود در شناخت اوصاف الهی کاربردی دارند، اما هیچ یک قادر نیست شناخت نسبتا کاملی از صفات پیچیده و متکثر الهی به ما ارائه دهند. رویکرد تلفیقی با استفاده از مزیت های رویکردهای مذکور و اجتناب از معایب آنها، تلاش دارد تا فهم نسبتا قابل قبولی از صفات الهی به دست دهد که امکان ارتباط و گفتگو با خدا نیز به طرز معناداری فراهم گردد. در واقع این رویکرد، تلاش می کند با نظر به تقسیم اوصاف الهی به مابعدالطبیعی و غیرمابعدالطبیعی (یعنی اوصاف مشترک با انسان)، و تقسیم نوع دوم به صفات اخلاقی و غیراخلاقی (مانند علم و قدرت) و همچنین با نظر به تقسیم صفات الهی به صفات ذاتی و فعلی و ثبوتی و سلبی، متناسب با هریک از این تقسیمات و مطابق میزان سطح دانایی انسانها و کارکردهای مختلف زبانی، درباره اوصاف الهی سخن گوید. چراکه فهم عوام، محققان و خواص از مردم از خدا و اوصاف او لزوما یکسان نیست که ضرورت بکارگیری روش تلفیقی را بیشتر می سازد.
۲۷۷۵.

سولیپسیسم نزد شوپنهاور و ویتگنشتاین متقدم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سولیپسیسم آگاهی خودآگاهی جهان من

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۷ تعداد دانلود : ۷۶۴
سولیپسیسم، به مفهوم اینکه از لحاظ هستی شناختی تنها من هستی دارم و هستیِ جهانِ خارج فقط به مثابه موضوع و مضمون ذهن من، هستی دارد و هر آنچه شناخته می شود فقط به واسطه ذهنمندی من همچون تنها شناسنده، نگریسته می شود، مساله ای است که از دوران مبنا قرار گرفتن سوژه اندیشنده توسط دکارت و همچنین توجه به ذهن شناسنده توسط فلاسفه ای همچون بارکلی و کانت و سپس در ایده آلیسم آلمانی، اهمیت فراوانی داشته است. در نتیجه سولیپسیسم مساله ای فرعی در فلسفه نیست بلکه به طور اساسی در همین چارچوب، من به عنوان هستنده ای خودآگاه و شناسنده، منطبق بر نحوه هستومندی و به خاطر قالب ها و صورت های آگاهی ام، جهان و آگاهی و ذهنمندی دیگران را به طور سولیپسیستی می شناسم. این مساله نزد برخی فیلسوفان معاصر، آنچنان که شایسته است مورد توجه قرار نگرفته است. شوپنهاور و ویتگنشتاین به این موضوع در قالب بحث پیرامون نحوه شناخت من متافیزیکی و نیز محدوده و مرزهای جهان پرداخته اند. شوپنهاور بر اساس ایده آلیسمِ مبتنی بر فلسفه استعلایی کانت، معتقد است که هستی جهان منوط به ذهنی شناسنده است که جهان در آن بازنمود یافته است. این ذهن، خودش در قالب زمان و مکان و علیت نمی-گنجد. خود، شناسنده جهان است ولی نمی تواند خودش را بشناسد. ویتگنشتاین متقدم نیز در تراکتاتوس، تحت تاثیر شوپنهاور، بر اساس کاربردها و نقش زبان، مرزهای جهان و شناختِ من متافیزیکی را در بحث سولیپسیسم مورد توجه قرار داده و آن را در تجربیات اول شخص مانند درد و تجربه عواطف نسبت به شناخت آن در دیگران به بحث گذاشته است.
۲۷۷۶.

تحلیل انتقادی تفسیر ماهوی از حرکت جوهری؛ در مقایسه دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حرکت جوهری ابن سینا ملاصدرا ماهیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۱ تعداد دانلود : ۲۹۱
چکیده ملاصدرا بر خلاف ابن سینا که حرکت را از لواحق جسم طبیعی می دانست و وجود آن را تنها در چهار مقوله عرضی می پذیرفت، حرکت را در ذات و جوهر اشیاء دانسته و بحث در مورد آن را از طبیعیات به الهیات منتقل کرده است. اما این نظریه در نظام اندیشه او در معرض دو تفسیر متفاوت قرار گرفته است. تفسیر ماهوی که در آن از مفاهیم حکمت مشاء همچون ماده و صورت بهره می گیرد و تفسیر وجودی که بر مبنای اصالت وجود و استفاده از مفاهیمی چون وجود سیال ارائه می شود. فارغ از انتقاداتی که به تفسیر دوم می تواند وارد باشد، در این نوشتار تمرکز بر تفسیر ماهوی است. تلاش شده است تا با تحلیل ادله ابن سینا مبنی بر عدم حرکت در جوهر، پیش فرض های او در این ادله، مورد بررسی قرار گیرند. سپس نشان داده شده است که ارائه هر دیدگاهی مقابل نگرش ابن سینا مستلزم تغییر بنیادین در پیش فرض های او در پذیرفتن عدم حرکت در جوهر است. بنابراین هر تبیینی که در صدد باشد بر پایه اصول پیشین ارائه شود، به نتیجه رضایت بخشی نخواهد رسید، چنانکه ملاصدرا در ارائه آن ناموفق عمل کرده است.
۲۷۷۷.

نهایت تاریخ در مکتب ابن عربی با جلوه های اسمائی انبیاء(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن عربی اسماء‌الله نهایت تاریخ جامعه آرمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۲ تعداد دانلود : ۳۰۶
مطالعه اسلام به ویژه از منظر عرفانی، نمایانگر این حقیقت است که تاریخ همانند پدیده های جهان، هدفمند به سمت جامعه جهانی توحیدی در رجوع به حق تکامل می یابد. سیر آن از جنبه خلقی (اختیار انسان ها) دچار فرازونشیب و از جنبه حقی پیوسته رو به کمال است.در این پژوهش چگونگی این تحول از نگاه ابن عربی به شیوه توصیفی تحلیلی بررسی شده است. از دیدگاه او، تجلی ذات حق از وراء حجاب اسما است، خلقت با نظام آسمائی شکل گرفته و جامعه نیز تابع این نظام است. به دلیل تفاوت اسما در کلیت و جزئیت، مظاهرشان نیز متفاوت است. جامعه نیز در تکامل خویش به سوی کلی ترین اسما سیر می کند و سیردهنده اصلی آن از جنبه یلی الحقی، انبیا هستند. تشکیل مدینه فاضله از نگاه ابن عربی در صلاحیت انبیا و اوصیاء آن هاست. مهم ترین ادوار تاریخ با انبیاء اولوالعزم شکل می گیرد و هر نبی به دلیل تفاوت رتبه، جامعه را تا مظهریت اسم خود ارتقا می بخشد. پیامبر خاتم(ص) مظهر اسم جامع الله بوده است، با ختم نبوت دوران ولایت (ظهور اسرار باطنی دین) آغاز و به تدریج به خاتم ولایت و جامعه آرمانی منتهی می شود.
۲۷۷۸.

واکاوی عناصر فلوطینی در مبانی فکری مکتب تفکیک با تأکید بر مباحث خداشناسی و نفس شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکتب تفکیک فلوطین خدا عقل نفس روح معرفت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۶ تعداد دانلود : ۲۲۵
از جمله انتقادات سنت های فکری مخالف فلسفه اسلامی به آن، تأثیرپذیری مکاتب مختلف فلسفه اسلامی از عناصر فلسفی یونان است. پیروان مکتب تفکیک با استناد به وجود اصول و مبانی مشترک میان فلسفه اسلامی و یونانی، مدعی مخالفت و تقابل فلسفه اسلامی با معارف ناب اهل بیت(ع) هستند. به نظر آنان فلسفه اسلامی، گسترش یافته اصول عقلی یونانی است که منشأ الهی ندارد و هدف آن رقابت با اندیشه های ناب اهل بیت(ع) است. مهم ترین مبنای مکتب تفکیک در مخالفت با فلسفه اسلامی همین ریشه های مشترک فلسفه اسلامی و یونانی است. حال، پرسش این است که آیا مکتب تفکیک، خود، وجوه اشتراکی با فلسفه یونانی ندارد و در صورت وجود چنین اشتراکاتی آیا می توان این را مؤیدی بر غیرالهی و غیراصیل بودن این رویکرد الهیاتی تلقی کرد؟ در این پژوهش با تتبع در آثار فلوطین و تألیفات پیروان مکتب تفکیک، نقاط اشتراک این دو رویکرد فکری در دو مسئله خداشناسی و نفس شناسی بررسی می شود. مطابق دستاورد های این پژوهش، بسیاری از مبانی و اصول مکتب تفکیک به وضوح در کلام فلوطین مطرح شده است، به گونه ای که گویا کلام فلوطین به زبانی دیگر در آثار مکتوب اهل تفکیک ظهور پیدا کرده است. ازنظر نگارندگان، وجود این وجوه اشتراک نه تنها دلیلی بر غیراصیل و الحادی بودن مکتب تفکیک به شمار نمی رود، بلکه یافتن سرمنشأ های تفکری در کلام پیشینیان یا در سرزمین های دیگر نشان دهنده امتداد و گستردگی آن تفکر و بیانگر این مطلب است که سیر تفکر بشر سیری پیوسته و فرازمانی و فرامکانی است.
۲۷۷۹.

تبیین فرامقولی بودنِ علم حصولی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم فرامقوله اشراق صور ذهنی کیف نفسانی نفس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۶ تعداد دانلود : ۳۲۷
در این نوشتار با رویکردی صدرایی به مبحث هستی شناسی علم پرداخته شده است. ازنظر ملاصدرا، علم امری ماهوی و از مقوله اضافه یا کیف نفسانی نیست و اساساً تحت هیچ مقوله ای قرار نمی گیرد، بلکه امری وجودی و فرامقولی است. شارحان حکمت متعالیه در تبیین فرامقولی بودنِ علم دیدگاه های متفاوتی دارند. ازنظر برخی شارحان متأخر، وجودی بودن علم به این معناست که علم از سنخ وجود خارجی است نه وجود ذهنی و جایگاه آن در صقع نفس است؛ از این منظر صور علمی و وجودات ذهنی، علم نیستند، بلکه وجود ظلی علم اند. گروهی دیگر تغایر میان علم و صورت ذهنی را حقیقی قلمداد نمی کنند، بلکه این تغایر را اعتباری می دانند و معتقدند صورت ذهنی به لحاظ وجودی، علم و به لحاظ ماهوی، معلوم بالذات است. برخی دیگر علم را اضافه اشراقی می دانند و بنابراین امری وجودی و طرف ساز تلقی اش می کنند و صور علمی و ذهنی را حاصل اشراق نفس می دانند. با بررسی این دیدگاه ها و قوت ها و ضعف هایشان می توان چنین گفت که اگر برای تبیین فرامقولی بودنِ علم به تمایز حقیقی و تعدد وجودی میان علم و صورت علمی تمسک جوییم، با اشکالات و ابهاماتی مواجه خواهیم شد. برای رفع این اشکالات باید به گونه ای دیگر به تبیین فرامقولی بودن علم پرداخت. باتوجه به اینکه اضافه اشراقی امری وجودی است، این تبیین برای فرامقولی بودن و وجودی بودن علم جامع تر است که علم یا صورت علمی را حاصل اشراق نفس بدانیم. 
۲۷۸۰.

شرّ بنیادین و مسئولیّت اخلاقی در فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت شر بنیادین مسئولیت اخلاقی میل ذاتی گناه نخستین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵۹ تعداد دانلود : ۴۵۸
کانت در دین در محدوده عقل تنها ، این نظریه را ارائه می دهد که طبیعت انسان اساساً واجد یک شرّ بنیادین است. استدلال کانت برای شرّ بنیادین، عمدتاً از دو بخش تشکیل شده است؛ یکی میل ذاتی انسان نسبت به شرّ و دیگری ادعای فراگیر بودن شرارت بنیادین. کانت با نفی نظریه گناه نخستین، اصرار م ی ورزد ک ه ش رّ بنیادین مشخّصه ناگزیر طبیعت انسان است، ولی مسئولیّت اخلاقی آن بر عهده ماست. چرا که م ا آزادان ه آن را انتخاب و از آن پیروی می کنیم. کانت ادعا می کند که استعداد یا میل ذاتی در یک عامل منطقی و محدود یک اصل یا عملی ذهنی است که به سمت شرّ گرایش دارد. شرّ بنیادین، هم میل ذاتی و هم کنش اخلاقی است؛ یک وضعیّت متناقض که باعث شده است مفسّران آن را ناسازگار با سایر نظریات اخلاقی کانت دانسته وآن را رد کنند. هدف این مقاله، نقدی بر مفهوم شرّ بنیادین از منظر کانت و ارتباط آن با اختیار و مسئولیّت اخلاقی است؛ زیرا نسبت دادن شرّ بنیادین به آزادی فردی، آغاز موضع استقلال اخلاق است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان