فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۲۱ تا ۳٬۹۴۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
رد ایده آلیسم
مسئله معیار؛ چالش ها و رهیافت ها
حوزههای تخصصی:
داشتن معیار برای تشخیص صدق از کذب، و معرفت از غیر معرفت، همواره از مهم ترین مسائل در حوزه معرفت شناسی بوده است. به استناد همین مسئله، برخی درصدد انتخاب گزینه های نسبیت و شکّاکیت برآمده اند. از این رو، فیلسوفانی کوشیده اند تا به تنسیق و تدوین آن بپردازند. یکی از مهم ترین مسائل در این باب، آن است که آیا معیار یا معیارهایی برای ارزیابی وجود دارند یا نه؟ اگر وجود دارند، این معیار یا معیارها کدامند؟ در خط مقدّم این نزاع، نسبیت گرایان و شکّاکان قرار دارند که منکر وجود معیار مطلق برای ارزیابی هستند. اما اندیشمندانی که نسبیت و شکّاکیت را معقول نمیدانند، به وجود معیار و یا معیارهایی باور دارند. دستاویز دیگر برای شکّاکیت، نحوه دستیابی به این معیارهاست که آیا باید جزئیگرا بود یا روش گرا؟ آنچه در این مسئله میتواند قابل دفاع باشد، جزئیگرایی است. به اعتقاد حکمای مسلمان، حتی اگر نتوان نحوه دستیابی به آن را تبیین کرد، بازهم مجالی برای شکّاکیت فراهم نمیشود.
نقیض مطلقه
حوزههای تخصصی:
هستى شناسى معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حقیقت معنا چیست؟ مقوله اى ذهنى است یا خارجى؟ و یا امرى متفاوت با آن دو؟ چه رابطه اى است میان معنا و کاربرد؟ اینها برخى از پرسش هاى کلیدى در باب هستى شناسى معنایند. شناخت حقیقت معنا، گامى بنیادین براى تحلیل انواع گزاره هاست. در تبیین ماهیت معنا، آراى متفاوتى میان فیلسوفان به ویژه فلاسفه زبان در غرب مطرح است. برخى معنا را همان مصداق، و برخى آن را رابطه میان لفظ و مصداق مى دانند. جمعى از جمله جان لاک، معنا را تصور یا نوعى ایده ذهنى برمى شمارند. کسانى نیز حقیقت معنا را در واکنش هاى رفتارى و خارجى افراد به کلمات جست وجو مىکنند. ویتگنشتاین در مرحله اولیه زیست فلسفى خود بر «نظریه تصویرى معنا» تکیه داشت؛ اما بعدها دیدگاه کاربردى یا ابزارى معنا را مطرح کرد. جان آستین نیز همچون ویتگنشتاین تکیه خود براى تحلیل معنا را بر کاربرد قرار داد. در میان اندیشمندان اسلامى، علماى اصول، اغلب در بحث از حقیقت وضع و رابطه آن با موضوعٌ له به این مسئله پرداخته اند.
در نوشتار پیش رو پس از تبیین و ارزیابى دیدگاه ها، نظر برگزیده را بیان مىکنیم. بر این اساس، معنا همان صورت ذهنى است، بدون لحاظ ذهنیت. به عبارت دیگر، معنا مساوى محکى یا معلوم بالذات است که در برابر مفهوم (حاکى) و مصداق (معلوم بالعرض) است.
نظریه بنیانگرایى معرفت
حوزههای تخصصی:
چکیده
بنیانگرایى یکى از نظریههاى معرفتشناختى درباره ماهیت توجیه و معرفت است که معرفت را داراى ساختارى دولایه مىداند: لایهاى از معرفت و توجیه، غیراستنتاجى یا بنیادین است و لایهاى دیگر، استنتاجى و غیربنیادین است که در نهایت از معرفت یا توجیه بنیادین استنتاج مىشوند. این نظریه از کهنترین نظریههاى معرفتشناختى است که حامیان برجستهاى همچون ارسطو، دکارت، راسل، لوئیس، و چیزم از میان فیلسوفان کلاسیک و معاصر داشته است.
بنیانگرایى قرائتهاى متعددى دارد که اختلاف آنها عمدتا از دو چیز سرچشمه مىگیرد:
1) چگونگى تبیین ماهیت توجیه و معرفت غیراستنتاجى و بنیادین؛
2) چگونگى انتقال معرفت و توجیه بنیادین به باورهاى غیربنیادین و استنتاجى.
نظریه بنیانگرایى معرفت بهویژه نوع خطاناپذیر آن با نقدهاى گوناگونى از سوى حامیان نظریههاى رقیب مانند نظریه هماهنگى و اعتمادگرایى معرفت روبهرو شده است.
کلمه «خدا» در مقدمه انجیل یوحنا؛ دیدگاه ها و نظریات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«کلمه» در سنت یهودی و متن مقدس عبری گرچه همواره به طور مستقیم و با صراحت مورد اشاره قرار نگرفته است، اما واژه های «حکمت» و «ممرا» و... در عهد عتیق دیده می شود که همان کارکردهای «کلمه» در فلسفه یونان، عهد جدید و حتی قرآن را دارد.
فیلون به عنوان یکی از بزرگ ترین فلاسفه یهودی و به عنوان یکی از نخستین متکلمان فیلسوف، نقش مهمی در ورود این واژه به ادبیات دینی دارد. وی معانی زیادی را برای کلمه برشمرده است؛ به گونه ای که برخی، معانی موردنظر فیلون از این واژه را تا بیش از 60 معنا احصا نموده اند.
یوحنا نیز در فضایی یونانی می اندیشید. زمانی که او عیسی را در مقدمه انجیلش با عنوان «کلمه» خطاب کرد، مخاطبان انجیلش با دیدن این واژه، هیچ غرابتی نداشتند و آن را در فضای فلسفی یونان کاملاً درک می کردند.
به نظر می رسد، از میان رویکردهای گوناگون به ریشه این واژه در مقدمه یوحنا، این دیدگاه که فلسفه یونان و فیلون در ورود این واژه به ادبیات عهد جدید و یوحنا، مؤثرتر از دیگر عوامل بودند، از شواهد محکم تری برخوردار است.
دین و فرهنگ در جامعه پساصنعتی
منبع:
ارغنون ۱۳۸۰ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی:
دیدگاه ارزش شناسی محمد حسین طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة ادراکات اعتباری از نوآوری های محمد حسین طباطبایی است که به رغم ارتباطی که با پیشینة مباحث فلسفی در جهان اسلام دارد، در نوع خود ابتکاری وابداعی است. این مقاله تلاش می کند تا دیدگاه ارزش شناسی طباطبایی را در قالب برخی مسائل مربوط به این حوزه بررسی نماید. جایگاه وجودی ارزش، ارتباط ارزش و واقع، نحوة تولید ارزشها و اطلاق و نسبیت ارزشها، از جمله مسائلی است که مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
ادراک خداوند
منبع:
کیان ۱۳۷۸ شماره ۵۰
حوزههای تخصصی:
نقد نظریه یگانه انگاری غیرتحویلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از سؤالات مطرح در فلسفه ذهن، چگونگی تبیین وجودشناختی حالات ذهن است. در تبیین این مسئله نظریات جدیدی در فلسفه غرب مطرح شده است که از جمله مهم ترین آنها می توان به رفتارگرایی، این همانی بین ذهن و بدن، کارکردگرایی، و حذف گرایی اشاره کرد. در این میان، جان سرل و دیویدسن قایل به یگانه انگاری غیرتحویلی شده و ذهن را از ویژگی های غیرفیزیکی نفس به شمار آورده اند. هدف از این نوشتار، تبیین نظریه یگانه انگاری غیرتحویلی و نقد آن است که به روش عقلی انجام می گیرد. در پایان مقاله چنین نتیجه گیری شده است که نمی توان اوصاف ذهنی نفس را مادی پنداشت؛ زیرا ادله قایلان به نظریه مزبور تمام نبوده و ادعای آنها را اثبات نمی کند و ازاین رو، فروکاستن حقایق مجرد به اجسام مادی معقول نیست.
طبیعت گرایی خوش بینانه و معناداری زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه های معنای زندگی را در یک تقسیم بندی کلان و اجمالی می توان به دو دسته دیدگاه های طبیعت گرا و غیرطبیعت گرا افراز کرد. یکی از اشکالات همیشگی وارد بر دیدگاه های طبیعت گرا ناتوانی آنها در حل معضل پوچی است؛ طبیعت گرایی خوش بینانه عنوان ایده ای است که مدعی شده بر مبنای پیشرفت های علمی و دستاوردهای فناورانه می توان، در عین پای بندی به طبیعت گرایی، از معضل پوچی رهایی یافت. در این مقاله، با تأکید بر دیدگاه های لئو تولستوی و تامس نیگل درباره معضل پوچی، طبیعت گرایی خوش بینانه، بر مبنای دیدگاه دن ویجرز، با یک صورت بندی استدلالی تقریر می شود. همچنین، به منظور داوری درباره کارآمدی طبیعت گرایی خوش بینانه در رهایی یافتن از معضل پوچی، مبانی و پیشفرض های معناشناختی، معرفت شناختی، و انسان شناختی آن از جمله جعل گرایی، علم گرایی و فیزیکالیسم مورد بررسی و واکاوی قرار می گیرد و نشان داده می شود که این دیدگاه، بر خلاف ادعای مطرح شده از سوی ویجرز، قابلیت حل معضل پوچی را ندارد، بلکه مؤیدی بر ناتوانی طبیعت گرایی در حل معضل پوچی است.
سمت منطق
حوزههای تخصصی: