فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
152 - 171
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ گویی و تحلیل سوال "تکامل دنیوی انسان از نظر ملاصدراچکونه است؟" می باشد وآنچه نگارندگان درنتیجه این پژوهش به آن رسیده اند این است که ازدیدگاه صدرا آدمی به مقتضای فطرتش در حال حرکت به سوی کمال است، تکامل انسان در دنیا از همان ابتدای پیدایش و وجود یافتن او تا انتهای وجود جسمانی و وارد شدن او به نشئه برزخی که ابتدای تکامل انسان در برزخ و انتهای تکامل انسان در دنیا است را شامل می شود. صدرا انسان را موجودی با مراتب تشکیکی می داند و با استفاده از حرکت جوهری تکامل وجودی انسان را نشان می دهد، از نظر وی تکامل، حرکت از نقص به سوی کمال می باشد و تکامل در دنیا را پرورش فضایل و ملکات به حساب می آورد؛ با پرورش نفس است که انسان می تواند به مرتبه قدسیه و عقل مستفاد برسد. ملاصدرا معتقد است سعادت حقیقی انسان در گروه کمال نظری و عملی انسان بوده که بر اثر اعمال و افعال پاک و منزه شدن از بدی ها و همچنین به کمک تفکر و تفحص به امورعقلی به سعادت واقعی می رسد. مراتب تکامل انسان با حدوث جسمانی آغاز و در ادامه، وجودی مادی مثالی، مثالی و در ادامه تکامل در برزخ ممکن است به موجودی عقلی نیز تبدیل گردد. عواملی که برای تکامل یافتن انسان در دنیا وجود دارد را بر می شمارد و همچنین غایت انسان را سعادت حقیقی می داندومعتقداست در برزخ نیز تکامل ادامه دارد.پس درنتیجه عالم برزخ با تفاوت در نشئه استمرار دنیا است.
مطالعل هستی شناسیِ اثر موسیقایی در نظریۀ بداهۀ گفت و شنود موسیقایی نزد بروس الیس بنسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
1 - 12
حوزههای تخصصی:
هستی شناسی اثر موسیقایی همواره مورد سؤال بسیاری از متفکران قرار گرفته است. بروس الیس بنسن در نظریه خود با عنوان «بداهه گفت و شنود موسیقایی» به این مهم اشاره می کند که در خلق و اجرای اثر موسیقی، همواره بستری برای بداهه پردازی وجود دارد که آهنگ ساز، اجراگر و شنونده را وارد نوعی گفت و شنود می کند که بر هر گونه تبدیل و تعدیلِ بعدی گشوده است. او به روش پدیدارشناسیِ هرمنوتیکی، نظریه خود را در بستر موسیقی کلاسیک با تکیه بر سنّت ها و کاربست های موسیقایی طرح می کند. هدف از انجام این پژوهش، تبیین مفاهیم هستی شناختیِ پیشنهادشده توسط بنسن در نظریه بداهه گفت و شنود موسیقایی است؛ نظریه ای پساساختارگرا که اساسِ موسیقی را «بداهه» می داند و خود نیز همواره سرشتی تفسیری دارد. سنّت و کاربست موسیقایی به مثابه یک جهان برای یک گفت و شنود در موسیقی دارای اهمیت است. بنسن به جای مفهوم «اثر» و «نقش آهنگ ساز» به عنوان تنها آفریننده آن، «قطعه موسیقی» را معرفی می کند که دارای هویتی سیال است و همواره با اجراها و تفسیرهای اجراگرِ کارآزموده و آشنا به سنّت و کاربست به حیات خود ادامه می دهد. در این پژوهش که در رده پژوهش های کیفی قرار می گیرد، روش پژوهش از منظر هدف، کاربردی و از منظر شیوه انجام، توصیفی - تحلیلی است و کلیه مطالب به روش کتابخانه ای به دست آمده اند.
تبیین مفهوم فرم در زیباشناسیِ کانت و نسبت آن با اندیشۀ راجر فرای و کلایو بل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
293 - 310
حوزههای تخصصی:
کانت بحث از فرم را در دقیقه سوم نقد قوه حکم مطرح می کند. از نظر او آنچه در داوری امر زیبا مشترک است و می توان آن را از همه افراد انتظار داشت فرم است. برخلاف فرم، ادراک حسی یک اُبژه ، بسته به توانایی ادراکی افراد متفاوت است. راجر فرای و کلایو بل به عنوان منتقدانی فرمالیست، مفهوم فرم کانتی را در قرن بیستم مطرح نموده و با تاکید بر آن به عنوان تنها عامل زیباساز آثار هنری در دوران مدرن، نقش بی بدیلی در بسط و توسعه دیدگاه کانت در خصوص فرم هنری ایفا نموده اند. این نوشتار بر آن است تا ضمن روشن سازی ادعای فرمالیست ها در خصوصِ فرم و بررسی آن در آثار کانت، به بررسی نسبت میان این مفهوم در اندیشه فرمالیست هایی چون فرای و بل با زیباشناسیِ کانت بپردازد. بررسی این موضوع که فرمالیسم هنری فرای و بل تا چه اندازه ای از زیباشناسی کانت و دیدگاه فرمالیستی مطرح شده در نقد قوه حکم متأثر شده است، اصلی ترین مسأله این مقاله است. لذا باید روشن شود که آیا از لابه لای عبارات کانت در نقد قوه حکم، فرمالیسم هنری ادعا شده؛ استخراج می شود یا نه؟ با بررسی های انجام شده مشخص شد، اگرچه فرمالیست ها برای تایید ادعای فرمالیستی خود می توانند به برخی عبارات کانت در نقد قوه حکم (و نه به همه مطالب او در نقد قوه حکم در مورد فرم) اشاره کنند، اما این کار را گزینشی انجام می دهند و همین امر سبب می شود کلیت دیدگاه کانت در مورد فرم را آن چنان که باید درک نکنند. فرم برای کانت صرفا چینش زمانی-فضایی نیست (اگر چه آن را نیز در بر می گیرد) بلکه هر نوع چینش اجزا و مواد در یک ابژه طبیعی یا اثر هنری که غایت مند بدون غایت است، فرم زیبا نامیده می شود.
بررسی رابطه ی بین رهبری معنوی مدیران با سلامت و جو سازمانی در مدارس ابتدایی ناحیه سه شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه ی بین رهبری معنوی مدیران با سلامت و جو سازمانی در مدارس ابتدایی ناحیه سه شهر اصفهان می باشد. روش کار: روش پژوهش در این تحقیق توصیفی- همبستگی و جزو مطالعات کاربردی است. جامعه آماری این تحقیق را تمامی مدیران و معلمان مدارس ابتدایی ناحیه سه شهر اصفهان تشکیل دادند، که با استفاده از روش تصادفی 80 نفر به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب گردید. برای نمونه گیری از روش ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮی ﺗﺼﺎدﻓﯽ ﻃﺒﻘﻪای استفاده شد. ابزار اندازه گیری در این پژوهش شامل پرسشنامه های رهبری معنوی، سلامت سازمانی و جو سازمانی می باشد که روایی آنها مورد تایید اساتید و پایایی آن ها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ برآورد و مورد تایید واقع شد. تمامی عملیات اجرایی پردازش داده ها با استفاده از نرم افزار spss صورت گرفت. بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده های پژوهش از ﺿﺮﯾﺐ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ پیرسون استفاده شد. نتایج: نتایج تجزیه تحلیل داده ها نشان داد که بین رهبری معنوی مدیران با سلامت و جو سازمانی در مدارس رابطه موازی و همبستگی مثبتی وجود دارد. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با تقویت رهبری معنوی در بین مدیران می توان به بهبود سلامت و جو سازمانی در مدارس ابتدایی کمک فراوانی نمود.
ویتگنشتاین در برابر جی. ای. مور بررسی مقایسه ای میان ویتگنشتاین و جی. ای. مور در باب دو مفهومِ معرفت و یقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
73 - 91
حوزههای تخصصی:
امروزه گرچه مباحثِ مربوط به معرفت گستره ای وسیع یافته اما پرسش از امکانِ معرفت و یقین، همچنان نقطه یِ آغازِ بحث های معرفت شناسانه است. ویتگنشتاین و مور دو فیلسوفِ جریان ساز قرن بیستم اند که در موقفی مهم در برابر یکدیگر قرار می گیرند. مور تنها فیلسوفی است که ویتگنشتاین در کتابِ در باب یقین از او یاد می کند و این دیدگاهِ مور در بابِ معرفت بود که دست مایه یِ فیلسوفِ اتریشی برای بحثهای بیشتر پیرامونِ معرفت و یقین قرار می گیرد. مور در پاسخ به مسئله ی امکانِ معرفت و مشکلِ شکاکیت، ادعا می کند حقایقی وجود دارند که به آنها معرفت داریم. او فهرستی از گزاره هایی سیاهه می کند که معرفت بدان ها یقینی اند. برخوردِ ویتگنشتاین با این ادعا سویه ای سلبی و سویه ای ایجابی دارد. به باورِ ویتگنشتاین گزاره هایِ مور مانند اینجا دستی وجود دارد نمونه هایِ درستی برای معرفت یا دانستن نیستند. مور آنها را صحیح به کار نمی برد. میان معرفت و یقین تمایز وجود دارد. معرفت و یقین به مقولات مختلفی تعلق دارند. از سویِ دیگر ویتگنشتاین با مور در نسبت دادنِ نقشی متفاوت به گزاره های یاد شده در نظام معرفتی همداستان است. نقدِ ویتگنشتاین به مور به هیچ رو جایگاهِ معرفت شناختیِ گزاره هایِ مور را تضعیف نمی کند بلکه برای این دست گزاره ها پایگاهی اساسی تر قائل است. در این مقاله نخست به دنبالِ روشن ساختنِ محل نزاع و نحوه ی این رویارویی بوده و در ادامه از رهگذر چگونگیِ پاسخِ ویتگنشتاین به مور مواجهه ی هر کدام از این دو فیلسوف با پرسش از امکانِ معرفت، یقین و مواجهه با شکاکان را کاویده و با عیار نقد می سنجیم
طرحواره های تصویری و کارکرد آن ها از دیدگاه زبان شناسی شناختی در سورۀ مبارکه حشر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۰
171 - 211
حوزههای تخصصی:
معناشناسی شناختی، زبان را به عنوان بخشی از توانایی شناختی بشر می داند که می تواند جهان متصور انسان را تبیین کند. تجربه های جسمانی عاملی مهم، برای شکل گیری مفاهیم در ذهن هستند. یکی از تئوری های اصلی در این حوزه طرحواره های تصویری (حجمی، حرکتی، قدرتی) است که از جمله مهم ترین سازوکارها جهت دریافت مفاهیم پنهان قرآن و ابزاری جهت تحلیل معانی آن است. در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای مفاهیم سوره حشر با سازوکار طرحواره های تصویری مورد بررسی قرار گرفته تا تاثیر و کاربرد انواع طرحواره های تصویری در مفهوم سازی مضامین آیات و درک کاملتر از مفاهیم انتزاعی بر مخاطب روشن گردد . یافته ها نشان داد در سوره حشر مفاهیم عذاب، عبرت، قرآن، فقر و... با طرحواره حرکتی و جهنم، لجاجت، قلب، ایمان، حسد و... با طرحواره حجمی و کفر، ایمان، ترک بخل، تقدیر و... با طرحواره قدرتی و نیز برای بیان «فقر» در قالب دو طرحواره حرکتی و قدرتی و «قرآن» در قالب دو طرحواره حرکتی و حجمی استفاده شده است. نتایج بیانگر آن است در این سوره هر سه نوع طرحواره به کار رفته است و طرحواره حجمی از بالاترین بسامد و طرحواره قدرتی از کمترین بسامد برخوردار است.
جایگاه اختیار در آموزه ماواگزینی روح القدس از دیدگاه آلستون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
۱۲۲-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
بر اساس آموزه ماواگزینی روح القدس از جمله کارکردهای اساسی روح القدس هدایت مومن مسیحی به سوی حقیقت خداوند و شبیه ساختن وی به اوست. فیلسوفان مسیحی می کوشند به فهم معقولی از ماواگزیدن روح القدس در درون مومن مسیحی با وجود قدرت انتخاب و اختیار انسان در پذیرش هدایت و عدم آن، دست یابند. مدل مشارکتی آلستون می تواند به نحو معقولی از جایگاه اختیار دفاع نماید. بر اساس این مدل مومن مسیحی در روند ماواگزینی روح القدس در درون خویش، هم تا حدی به آنچه خیر است معرفت و آگاهی می یابد و هم احساس می کند مایل است واکنشی شایسته و مناسب نشان دهد. این مدل در تمام استحاله ها نقش درونی مهمی به روح القدس می بخشد و در عین حال مجال انجام کارهای بسیاری را برای فرد باقی می گذارد و اختیار او را در نظر می گیرد. این مدل می تواند به عنوان تبیینی عقلانی از جایگاه اختیار در روند هدایت باطنی روح القدس در جریان ماواگزینی، به شمار آید.
بررسی و تحلیل معنای زندگی از منظر پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پروین اعتصامی، شاعره نامدار ایرانی، با نگاهی ژرف به هستی، معنای زندگی را در مفاهیمی چون عشق، معرفت، عدالت و کمال جستجو می کند. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای، به واکاوی دیدگاه چندوجهی پروین اعتصامی درباره معنای زندگی می پردازد. از یک سو، وی به وجود معنایی از پیش تعیین شده در فطرت انسان و قوانین هستی معتقد است، اما از سوی دیگر، بر نقش اختیار و اراده انسان در ساختن معنای زندگی تأکید می کند. این پژوهش نشان می دهد که پروین اعتصامی با تلفیق این دو دیدگاه، به ارائه تعریفی جامع و انسانی از معنای زندگی می پردازد که هم به ابعاد معنوی و الهی انسان و هم به نقش او در شکل دهی به سرنوشت انسان توجه دارد. نوآوری این پژوهش در بررسی دقیق تطابق این دو دیدگاه ظاهراً متناقض در اشعار پروین است. در نهایت، می توان گفت که پروین اعتصامی با زبانی شاعرانه و عمیق، به ما یادآور می شود که معنای زندگی در گرو تلاش برای رسیدن به کمال و تعالی و در عین حال، لذت بردن از زیبایی های زندگی است.
لوازم نظر علامه طباطبایی درباب عقلی بودن آموزه های وحیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی، از سویی آموزه های انبیاء را عقلی می داند؛ یعنی اعتبار خود را از استدلال و برهان می گیرد، نه از معجزه انبیاء. طبق این نگاه، دست عقل به سنجش همه تعالیم انبیاء می رسد. لازمه این سخن آن است که ادیان آموزه فراعقلی نداشته باشند. از سوی دیگر در بحث از جزئیات معاد و در بحث از ضرورت نبوت بر اساس نیاز به قانون از نقصان عقل در اداره زندگی اجتماعی برای رسیدن به سعادت سخن می گوید که نشان از فراعقلی بودن آموزه های دینی در بعضی از حوزه هاست. این تهافت ظاهری چگونه باید حل شود؟ و لوازم سخن ایشان در دین فهمی و اجرای دین در جامعه چیست؟ در این نوشته به روش استنادی و تحلیلی، راه حل های احتمالی برای رفع این اشکال بررسی شده است. شاید نظر علامه این باشد که اصل آموزه های ادیان عقلی است؛ زیرا از امور واقعی سخن می گوید، اما کشف آن در توان افراد عادی نیست؛ بلکه پس از بیان انبیاء دیگران هم قدرت درک آن را دارند. اگر این سخن را بپذیریم ثمراتی در پی دارد. مهم ترین ثمره آن این است که در فهم دین باید به قرائن عقلی توجه کرد و برای عملی و اجرائی شدن آموزه های دینی در اجرا، چه در حوزه ترویج آموزه های هستی شناسانه و چه در حوزه باید و نبایدهای فقهی و اخلاقی باید به قرائن و یافته های عقلی توجه کرد. اما بررسی صحت اضلاع نظریه علامه، که از یک عقل گرایی حداکثری نشان دارد، خارج از مقصود این نوشته است.
واکاوی تطبیقی میزان ارجاع اراده الهی به مقام فعلی از دیدگاه علامه طباطبایی با تکیه بر نظریات تقلیل گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۱
24 - 44
حوزههای تخصصی:
از گذشته میان فیلسوفان و متکلمان در خصوص زوایای مختلف اراده الهی بحث عمیقی جریان داشته است. این مقاله در صدد است ابتدا گزارش و ارزیابی دقیقی از نظریات علامه طباطبایی ارائه دهد و سپس در مقایسه با آرای حکیمان شاخص حکمت متعالیه، به اختلاف آرای آنها در تفسیر اراده الهی پرداخته، صورت بندی جدیدی از این تفسیر را بر مبنای نظریه آنها که چه اندازه صفت اراده الهی را ذاتی یا فعلی می دانند، بر اساس رویکرد تقلیل گرایانه ارائه خواهد داد. مطابق با روش پژوهشی هر یک از فلاسفه، علامه طباطبایی که اراده باری را در قالب افعال الهی قابل بحث دانسته و حمل آن بر ذات را به گونه ای که مفهومی مستقل در نظر گرفته شود، دشوار می داند، در چارچوب ضد تقلیل گرایی به حساب می آوریم. از طرفی امام خمینی را که اراده الهی را از صفات ذات دانسته و آن را در همه مراتب هستی ثابت و از صفات کمالیه می داند، تقلیل گرای حداقلی و ملاصدرا را که اراده ذاتی را به سایر صفات ذاتی نظیر علم، حب یا رضا ارجاع داده، تقلیل گرای حداکثری صورت بندی می کنیم.
تبیینی بر مصادیق تاب آوری در سیره ی چهار بانوی شاخص در منابع اسلامی
حوزههای تخصصی:
هدف: تاب آوری به توان مقابله ی درست با بحران ها و شرایط دشوار اطلاق می شود و ارتقای مهارت های آن برای همه ی اشخاص به ویژه زنان حائز اهمیت است. هدف از مقاله ی حاضر ارتقای مهارت های تاب آوری از طریق تبیین و مطالعه ی سیره ی چهار بانوی شاخص در منابع اسلامی (حضرت زینب س، حضرت خدیجه (س)، حضرت زهرا (س) و حضرت آسیه (س) می باشد. روش کار: این پژوهش در زمره ی پژوهش های کتابخانه ای قرار می گیرد و به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است. نتایج: پاسخ تاریخی حضرت زینب س به عبیدالله بن زیاد، تلاش های حضرت زهرا س برای محکوم کردن غاصبان خلافت و فدک، تحمل پذیری حضرت خدیجه س در برابر زنان متعصب قریش و محاصره اقتصادی، و مقاومت حضرت آسیه س در برابر تهدیدهای فرعون، نمونه هایی از مصادیق تاب آوری در سیره ی این بانوان بزرگوار است؛ که چهار مورد از مؤلفه های تاب آوری را نیز در بر می گیرد. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با مراجعه به آیات قرآن و روایات و مطابق با سیره ی این بانوان بزرگوار، راهبردهایی برای افزایش مهارت های تاب آوری نیز مطرح شده است.
شرحی بر ایده های لکان درباره کانت و ساد با تمرکز بر رابطه قانون و میل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
201 - 232
حوزههای تخصصی:
لکان در مقاله کانت با ساد و سمینار اخلاق روان کاوی این ایده را مطرح کرده است که اندیشه های ساد به ویژه در کتاب فلسفه در اتاق خواب نه تنها بسط دهنده و گسترش دهنده اندیشه های اخلاقی کانت در نقد عقل عملی است ، بلکه درواقع مکمل آن است. کانت در پی بنیان گذاری قانون اخلاقی نابی است که بر امیال پاتولوژیک یا بیمارگونه سوژه مهار بزند و، در نقطه مقابل او، ساد سر در پی میلی ناب دارد که از هر قانونی تخطی کند و آزاد باشد. لذا می توان ادعا کرد که ازنظرِ لکان کانت نماینده قانون و ساد نماینده میل است. اما نکته یا تز اصلی لکان این است که قانون برای وجودش به میل وابسته است و میل برای وجودش به قانون نیاز دارد. به عبارتِ دیگر، قانون و میل نوعی رابطه هم زیستانه و دوسویه دارند. رابطه ای که برسازنده یا قوام بخش حیات ذهنی سوژه انسانی است. این نوشتار با روشی توصیفی–تحلیلی در پی شرح و تبیین مواجهه یا «اتصالی» است که لکان میان این دو متفکر از چشم انداز رابطه قانون و میل برقرار کرده است.
اثربخشی آموزش تفکر فلسفی به کودکان بر استرس تحصیلی، خویشتن داری و تفکر انتقادی دانش آموزان مقطع ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش تفکر فلسفی به کودکان، بر استرس تحصیلی، خویشتن داری و تفکر انتقادی دانش آموزان مقطع ششم ابتدایی انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر مقطع ششم ابتدایی شهر محلات در سال تحصیلی 1398-1399 بودند، نمونه مورد مطالعه 44 نفر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و جهت جمع آوری داده ها به پرسشنامه های استرس انتظارات تحصیلی آنگ و هوان (2006)، خودکنترلی فرم کوتاه تانجی، بامیستر و بون (2004) و تفکر انتقادی ساسو (2013) پاسخ دادند. گروه آزمایش به مدت ده جلسه یک ساعته تحت اجرای برنامه آموزش تفکر فلسفی قرار گرفتند. محتوای جلسات آموزشی برگرفته از کتاب بهانه هایی برای فکر کردن: روشی برای پرورش تفکر فلسفی در کودکان و نوجوانان، اثر محبوبه اسپیدکار (1395) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری با نرم افزار SPSS-22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد سطح معناداری اثر گروه (حذف اثر احتمالی نمره های پیش آزمون) برای متغیر تفکر انتقادی (30/19= Fو00/0=P) و مولفه های آن گشودگی انتقادی (21/4= Fو04/0=P) و شکاکیت تأملی (26/8= Fو00/0=P)، خویشتن داری (05/20= Fو00/0=P)، و استرس تحصیلی (52/22= Fو00/0=P) و مولفه های آن استرس ناشی از انتظارات شخصی ازخود (97/5= F و02/0=P) و استرس ناشی از انتظارات والدین/معلمان (15/3= Fو05/0=P)، از سطح معنی داری آلفا (05/0) کوچک تر می باشد، می توان نتیجه گرفت که آموزش تفکر فلسفی به کودکان به عنوان مداخله ای کارا بر متغیر استرس تحصیلی، خویشتن داری و تفکر انتقادی دانش آموزان تأثیر دارد.
تقابل فرم با ایده های زیباشناختی در نقد قوه حکم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
111 - 131
حوزههای تخصصی:
فرم یکی از اصطلاحات چالش برانگیز در نقد قوه حکم کانت است. او در نقد عقل محض در بخش حسیات استعلایی فرم را در ارتباط با صور پیشین شهود یعنی زمان و مکان مورد بحث قرار می دهد. در واقع چینش زمانی و مکانیِ شهودات حسی، فرم نامیده می شود. کانت در نقد قوه حکم و به طورخاص در دقیقه سوم اصلی ترین عامل زیباساز در داوری زیباشناختی را فرم می داند و اصطلاحاتی چون طرح و ترکیب بندی را به عنوان مترادفِ آن معرفی می کند. به نظر می رسد که فرم مطرح شده در دقیقه سوم همان فرم مطرح شده در بخش حسیات استعلایی نقد عقل محض است. از سوی دیگر کانت در چرخشی ناگهانی در ذیل بحث نبوغ و هنر زیبا، محتوای آثار هنری یا همان ایده های زیباشناختی از اهمیت بیشتری برخوردار می شود. بدین ترتیب نوعی ناسازگاری در مباحث مطرح شده در نقد قوه حکم به چشم می خورد. برخی از شارحان معتقدند نوعی تغییر دیدگاه به دلیل شکست در توجیه اعتبار کلی حکم زیباشناختی، در زیباشناسیِ کانت مشاهده می شود. در مقابل برخی دیگراز شارحان معتقدند با ارائه تعریف جدید و جامعی از فرم در زیباشناسیِ کانت، می توان دو بخشِ ظاهراً ناسازگار کانت را در نقد قوه حکم با هم دیگر سازگار نمود. بعد از بررسی نظر شارحان مشخص شد که دیدگاه آلیسون در مقایسه با دیدگاه های دیگر موجه تر است. از نظر آلیسون فرم چینش داده های محسوس است به گونه ای که هماهنگی آزاد خیال و فاهمه را ایجاد کند.
واکاوی دلالت پژوهانه مسئله اقناع در نفس شناسی صدرایی بر اساس نظریه های ناظر به نگرش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
21 - 40
حوزههای تخصصی:
نگرش سازی همواره مدنظر مکاتب گوناگون علمی و حکمی بوده است. واکاوی این مهم در ادبیات اقناع پژوهی معاصر غرب، همراه با دلالت یابی روند شکل گیری ادراک تا رفتار در انسان شناسی صدرالمتألهین، نتیجه ی قابل ملاحظه ای از ظرفیت های کمتر پرداخته شده ی این دو حوزه ی علمی به همراه دارد. این مقاله با روش «دلالت پژوهانه»، در پی پاسخ گویی به این سؤال است که با توجه به نکات کلیدی نگرش پژوهی در مطالعات اقناعی، چه دلالت هایی را در این زمینه از نفس شناسی صدرا می توان جست؟ فرضیه ی این پژوهش بر آن است که علم النفس صدرالمتألهین حالات نفسانی را وجودشناسانه بیان کرده است و بررسی موضوع نگرش و اجزای آن را نمی توان هم افق آورده های تجربی اقناع پژوهی در روان شناسی معاصر دانست. نیز در این میان اختلافات بنیادینی وجود دارد که به تلقی متفاوت هستی شناسانه اندیشه ورزان این دو حوزه درباره ی نفس ذهن و روش مواجهه ی آنها به این موضوع بازمی گردد. با وجود این، مشابهت هایی (مانند اجزای سازنده ی نگرش) میان این دو حوزه ی علمی درخصوص نگرش موجود است و در مقام یافته های پژوهش، دلالت های غنابخشی از نفس شناسی ملاصدرا برای مطالعات میان رشته ای نگرش که واجد نوآوری ها و پیشنهادهای پژوهشی و طرح نظری نگرش پژوهی اسلامی است، مطرح می شود.
راهکار های حل تعارض ضرورت علّی و اراده آزاد بر اساس مبانی فلسفی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
347-374
حوزههای تخصصی:
رابطه ضروری میان علت تامه و معلول امری پذیرفته شده در سنت فلسفه اسلامی است. در این میان اطلاق این اصل و ورود آن بر عالم انسانی موجب تقابل ضرورت علی با آزادی اراده است. برخی آزادی اراده، که قوام آن به امکان انتخاب میان فعل و ترک است، را با ضرورت علّی در تنافی می بینند و ضرورت را هم معنای جبر می دانند، اما در مقابل فلاسفه این مدعا را نپذیرفته اند، در این نوشتار تلاش می شود تا پاسخ های علامه طباطبائی به این مشکل را مورد بررسی قرار دهیم. راهکار اول ایشان تبیین نسبت امکانی اراده در ارتباط با انسان و نسبت ضروری آن در ارتباط با علت تامه است؛ راهکار دیگر ایشان تبدیل تقابل اختیار و جبر به تقابل اختیار و اضطرار است که در این صورت تنافی میان ضرورت و آزادی اراده رفع می شود و در نهایت با کاربست نظریه اعتباریات و ضرورت اعتباری، آزادی اراده را در عین پایبندی به ضرورت علّی نشان می دهند.
رابطه عشق الهی و عشق به دیگری از دیدگاه سورن کی یرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
1 - 12
حوزههای تخصصی:
این نوشتار از چرایی سخن کی یرکگور در باب عشق نشأت می گیرد. کی یرکگور، آغازگر جریان فلسفی اگزیستانسیالیسم و یکی از الهی دانان بزرگ قرن نوزدهم به شمار می آید. عشق، یکی از ارکان اساسی تفکر کی یرکگور است، چنان که یکی از کتب مهم خود را بدان اختصاص داده و آن را آثار عشق نام نهاده است. کی یرکگور در یکی از مهم ترین آثار خود (آثار عشق)، دنیای تازه ای از مفاهیم مرتبط با عشق خلق کرده، و تفسیر تازه ای از عشق مسیحی را مطرح کرده است. او در این کتاب، با تفکیک عشق الهی از عشق اروتیک، مفاهیم جدیدی را مطرح می کند. افراد بسیاری به خصوص در دوره جدید، عشق را از مقوله عواطف و احساسات می دانند؛ اما برای کی یرکگور چنین نیست. برای او عشق مقوله ای فلسفی، وجودی و بنیادی است. او عشق مسیحی را یگانه عشقِ حقیقی می داند و بر این باور است که در متن مقدس نیز عشق راستین در ربط و نسبت با خداوند معنا پیدا کرده است. در این مقاله قصد داریم تا آراء کی یرکگور را در باب عشق الهی و عشق به «دیگری» و رابطه میان آن دو بازگو کرده و سپس به نقد و ارزیابی آن بنشینیم.
نقد دیدگاه مکتب تفکیک پیرامون تباین حداکثری خدا و مخلوقات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه تباین خدا و مخلوقات (غیریت وجودی خدا نسبت به موجودات دیگر) در مقابل نظریه وحدت شخصی وجود قرار می گیرد که مدعی است مخلوقات تعینات ذات الهی هستند و همه به وجود واحد شخصی موجود هستند. نظریه تباین به دو صورت حداقلی و حداکثری قابل تبیین است. براساس تباین حداقلی، گرچه وجود خداوند غیر از مخلوقات است، اما خداوند و مخلوقات با هم وجوه مشترکی دارند. در مقابل، تباین حداکثری مدعی است که هیچ وجه اشتراکی بین خداوند و مخلوقات وجود ندارد و ازاین رو نسبت دادنِ صفاتی نظیر علم، قدرت و... به خداوند به نحو مشترک لفظی است. مدافعین مکتب تفکیک معتقدند نظریه تباین حداکثری از قرآن و روایات اخذ شده است. این مقاله با استفاده از روش تحلیلی انتقادی، ضمن تبیین دیدگاه مکتب تفکیک، نشان خواهد داد که دیدگاه مکتب تفکیک نه تنها برخاسته از آیات و روایات نیست، بلکه مخالف آیات و روایات بوده و نیز با نسبت دادنِ صفات مختلف ایجابی به خداوند تنافی دارد و مستلزم نفی کمالات الهی است. از منظر قرآن و روایات، گرچه خداوند به لحاظ وجوب وجود و کمال محض بودن، هیچ گونه مثل و نظیری ندارد، اما در عین حال این طور نیست که هیچ اشتراکی بین خدا و مخلوقات وجود نداشته و نسبت دادن صفات بشری به خداوند به نحو مشترک لفظی باشد.
Kantian Fallibilist Ethics for AI alignment(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
303 - 318
حوزههای تخصصی:
The problem of AI alignment has parallels in Kantian ethics and can benefit from its concepts and arguments. The Kantian framework allows us to better answer the question of what exactly AI is being aligned to, what are the problems of alignment of rational agents in general, and what are the prospects for achieving a state of alignment. Having described the state of discussions about alignment in AI, I will reformulate them in Kantian terms. Thus, the process of alignment is captured by the concept of enlightenment, and for the final state of alignment in Kant’s lexicon there is the concept of the “kingdom of ends.” I will argue that the discourse of alignment and the Kantian ethical program 1) are devoted to the same general end of harmonizing the thinking and acting of rational agents, 2) encounter similar difficulties, well known in the Kantian discussions with its comparatively longer history, and 3) for a number of reasons lying on the side of humanity, do not have and, despite the hopes and attitudes of some participants in the AI discussions, will not have a theoretically rigorous, harmonious and practically implementable, conflict-free solution – alignment will remain a regulative idea in the Kantian sense, but will not become a reality.
پیوند کنش و شخصیت اخلاقی در فن شعر ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
287-317
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه ارسطو شخصیتتراژدی باید از نظر اخلاقی خوب، یعنی فضیلتمند باشد و برای اینکه بتواند در مسیر سعادت قرار گیرد، باید طی کنش انتخاب گرانه و آگاهانه، قاعده حد وسط اخلاقی را رعایت کند. بر همین مبنا، در این پژوهش این پرسش مطرح می شود که چگونه می توان پیوندِ میانِ کنش و شخصیت اخلاقی را توضیح داد؟ برای تأمل و تبیین پاسخ این پرسش، فن شعر در کنار اخلاق نیکوماخوس مورد خوانش و تفسیر قرار می گیرد. هدف این است که با تکیه بر نسبت میان کنش و شخصیت اخلاقی در فن شعر وجوه متعدد کنش و تنیدگی آن با شخصیت و اخلاق _در وجه ایجابی و چه سلبی_ نمایان شود. اهمیت و ضرورت این پژوهش در آن است که به روشن کردن بخش های مهمی از فن شعر، با تکیه بر یافتن جایگاه آن در نظام فلسفه اخلاقی ارسطو یاری خواهد رساند. نتیجه ای که از این پژوهش بدست می آید این است که فن شعر را باید در چارچوب فلسفه ارسطو _ به ویژه فلسفه اخلاق_ مورد خوانش قرار داد و نیز کنش، در اندیشه حاکم بر فن شعر، در حالی که با شخصیت اخلاقی پیوند دارد اما بر آن تقدم نیز دارد.