فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
11 - 35
حوزههای تخصصی:
یکی از نسخه های پیچیده انسجام گرایی نسخه ای است که فیلسوف معاصر نیکولاس رشر در مجموعه ای از آثارش با تفاصیلی ویژه طراحی کرده است و مدعی است دربرابرِ ایرادات معمول انسجام گرایی مقاوم است و بهره وری بیشتری در روش شناسی های تحقیق خواهد داشت. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به نگارش درآمده و درصدد است که، پس از تبیین اجمالی کلیت این دیدگاه و بیان امتیازاتش نسبت به نسخه های معمول انسجام گرایی، مدعیاتِ اصلی آن را نقد و بررسی کند. کلیت نظرگاه رشر با شرح اجمالی برخی از انگاره های اصلی دستگاه معرفت شناسی او، ازجمله «داده ها»، «مدل شبکه ای شناخت»، «بیشینه گرایی»، و همچنین با اشاره ای اجمالی به دیدگاه فرامعرفت شناختی او، که نسخه ای از پراگماتیسم با عنوان «پراگماتیسم روشی» است، تبیین پذیر است. اما باوجودِ امکاناتی که در این نسخه تعبیه شده و امتیازاتی که در مقایسه با نسخه های کلاسیک دارد، به نظر می رسد که همچنان برخی از مهم ترین ایرادات معمول انسجام گرایی بر آن وارد است و سازوکارهای جدید تعبیه شده در این نسخه نیز برای رفع آن ایرادات ناکافی و حتی بعضاً خود دچار ایراداتی دیگر هستند. همچنین باوجودِ اصرار رشر بر انسجام گرابودنش، به نظر می رسد که دیدگاه او به نحوی به اصلی ترین ملاک انسجام گرایی آن چنان وفادار نمانده و اصلاحات به کاررفته در این نسخه درواقع تمایزش با برخی نسخه های مبناگروی را مخدوش ساخته است.
تحلیل نوپراگماتیستی ریچارد رورتی از «خودآفرینی» در فلسفه تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
49-66
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی داریم نشان دهیم که در قرن حاضر یکی از نظریه پردازان حیطه فلسفه تعلیم و تربیت ریچارد رورتی، فیلسوف نئوپراگماتیست آمریکایی، با نقد تفکر فلسفی گذشته درباره تعلیم و تربیت به مساله «خودآفرینی» به عنوان هسته مرکزی تعلیم و تربیت در عصر حاضر تأکید دارد. از نظر این فیلسوف هدف آموزش در مدارس و دانشگاه ها و مراکز آموزشی این است که کمک کند فرد دست به خودآفرینی زند. از نظر این فیلسوف تعلیم و تربیت در مراکز آموزشی مخصوصاً در آمریکا بطور کلی به دو قسمت تقسیم می شود. در مرحله پیش دانشگاهی و مدارس به فرد اجتماعی شدن را یاد می دهند و در مرحله دانشگاهی و آکادمیک فرد یادمی گیرد که به خودآفرینی دست زند و تصویری که در دوره قبلی آموزش پیش از دانشگاه داشته به زیر سوال ببرد. رورتی برای تحلیل مفهوم کلیدی خودآفرینی از اندیشه های به روزشده جان دیویی و فوکو و نیچه و حتی هایدگر استفاده می کند تا نشان دهد که فلسفه تعلیم و تربیت معاصر در قرن حاضر نیاز دارد این مفهوم را در کانون تحلیل خود قرار دهد.
نوآوری علامه طباطبایی در مبادی فعل ارادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
57 - 82
حوزههای تخصصی:
فلاسفه، مبادی علمی و شوقی و عملی را آغاز افعال انسان برمی شمارند. از دیدگاه علامه طباطبایی اراده، در فرآیند فعل، مبدئی مستقل از مبادی علمی و شوقی است. این پژوهش با روش تحلیلی، توصیفی به نوآوری علامه در این زمینه می پردازد. فارابی و ابن سینا با اعتقاد به فاعلیت بالعنایه، منشأ اصلی فعل را علم دانسته، شوق و اراده را به عنوان لازمه ی علم، مبادی فعل می دانند. ملاصدرا با اعتقاد به فاعلیت بالتجلی، علم اجمالی در عین کشف تفصیلی را به عنوان منشأ اصلی فعل تحلیل کرده و اراده را به عنوان لازمه ی شوق، مبدء فعل می داند. به این ترتیب که با شدت یافتن شوق، اراده حاصل می شود و اراده از جنس شوق است. علامه علم و شوق را منشأهای اصلی فعل نمی داند. از دیدگاه ایشان، وجود، منشأ فعل است. علم و شوق، صفات ذاتی هستند، نه فعلی. به عنوان علت ناقصه در تحقق فعل تأثیر می-گذارند، اما علت تامه، وجود بوده و با اراده به مرحله ی عمل می رسد، پس از دیدگاه علامه، اراده، منشأ اصلی در تحقق فعل است.
ارزیابی اشکالات آیت الله مصباح بر تدوین علم فلسفه بر اساس ملاک عرض ذاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
111 - 137
حوزههای تخصصی:
یکی از ملاکاتی که از دیرباز تاکنون برای تمایز و تدوین علوم مطرح بوده، ملاک «عرض ذاتی» است. دانشمندان با در دست داشتن این ملاک، خواهند توانست گزاره های مختصّ به یک موضوع معیّن را به درستی و با نظمی منطقی در کنار هم قرار داده و مرزی مشخّص برای علمِ مورد نظر خود ترسیم کنند. لکن آیت الله مصباح(ره) اشکالاتی را بر این ملاک وارد می آورند که باعث از کار افتادن این ملاک در علم فلسفه می شود. نگاره پیشِ رو سعی دارد با روشی توصیفی-تحلیلی و با توجّه به منابع در دسترس اعمّ از مخطوطات موجود از اعلام و صوت دروس و... ، ابتدا خلاصه ای از ملاک عرض ذاتی را تبیین کرده و سپس به اشکالات آیت الله مصباح(ره) بر این ملاک در تدوین علم فلسفه بپردازد. عرضِ ذاتی بودنِ محمول برای موضوع، در گرو تحقّق دو شرط عمده یعنی «ذاتیّت» و «اوّلیّت» است و اشکالات آیت الله مصباح(ره) نیز بر همین دو وارد می آید. لکن می توان با توجّه مسئله مشارکت حدّ و برهان و همچنین تطبیق شرایط معقولات ثانی فلسفی بر محمولاتِ موضوعِ علم فلسفه، از این اشکالات پاسخ گفت.
مطالعه درک دانشجو معلمان رشته آموزش شیمی دانشگاه فرهنگیان درباره برخی مفاهیم شیمی فیزیک
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور مطالعه میزان درک دانشجومعلمان سال اول و دوم رشته آموزش شیمی دانشگاه فرهنگیان آذربایجان شرقی در مورد برخی مفاهیم پایه موضوعات ترمودینامیک و سینتیک شیمیایی و استخراج کج فهمی های موجود در بین آنها انجام شده است.روش کار: جامعه آماری پژوهش دانشجومعلمان رشته آموزش شیمی و روش جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته حاوی تعدادی سوال درباره مفاهیم مورد نظر بود که روایی و پایایی آن بررسی و تایید شد. نتایج: نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که برخی از دانشجویان این دانشگاه در درک این مفاهیم مشکل دارند و کج فهمی هایی مشابه با کج فهمی های گزارش شده در منابع علمی برای دانش آموزان دوره متوسطه دارند. مشخص گردید که استفاده از استدلال ترمودینامیکی برای حل مسائل سینتیکی، عدم توانایی در استفاده از دانش خود برای یک حل مسئله معین و نقش کتابهای درسی از علل پیدایش برخی کج فهمی ها در میان دانشجومعلمان است.نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که درباره تفسیرهای نادرست احتمالی دانشجومعلمان باید هوشیاری کافی وجود داشته باشد تا احتمال بروز کج فهمی کاهش یابد. معرفی تعاریف همراه با نشان دادن کاربردها در مورد مسائل خاص و بحث در مورد کج فهمی های رایج پیشنهاد پژوهش حاضر برای پیشگیری از برداشت نادرست دانشجویان است.
ضرورت تربیت زیباشناختی از نظر جان دیویی (با تکیه بر کتاب «هنر به منزله تجربه»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
23 - 46
حوزههای تخصصی:
جان دیویی یکی از صاحب نظران مهم حوزه تعلیم و تربیت دوره معاصر است که برخی از آموزه های او امروزه به بخشی از بدنه نظام های آموزشی در سطح جهان بدل شده است. ازآنجاکه تعلیم و تربیت بخشی جدایی ناپذیر از ساختار هر جامعه ای است، هرگونه ضعف در آن موجب تضعیف فرهنگ آن جامعه خواهد شد. نظام های آموزشی گذشته عمدتاً بر ابعاد فکری، اخلاقی و دینی در امر آموزش تأکید داشتند، اما امروزه توجه به ابعاد دیگری ازجمله بُعد زیباشناختی، انتقادی و خلاق به عنوان یک ضرورت نگریسته می شود. دلیلش این است که نگرش زیباشناختی و هنری در کنار سایر رویکردها می تواند جهان و پدیدارهای آن را به نحو متفاوت برای ما بازنمایاند و امکان تجربه دیگرگون آن ها را برای ما فراهم سازد. لذا در کنار پرورش زمینه های فکری و اخلاقی بر «تربیت زیباشناختی» هم تأکید می شود. مسئله اصلی در مورد این نوع تربیت این است که برخی تنها آن را بر اساس منظر نبوغ نگریسته اند و برخی هم بر اساس منظر ذوق؛ درحالی که تربیت زیباشناختی توأمان شامل هر دو منظر می شود. درنتیجه، هر نظام آموزشی موفق بایستی هم به پرورش قوه تخیل و بُعد خلاق ذهن کودک توجه کند و هم به پرورش قوه ذوق جهت ادراک و ارزیابی امور و آثار زیبا اهتمام ورزد. در کتاب «هنر به منزله تجربه» اثر دیویی توجه به هر دو منظر دیده می شود، بر همین مبنا ما ضمن مرور مباحث مربوط به زیباشناسی و مؤلفه های تربیت زیباشناختی، به طور خاص به بازخوانی بخشی از اثر مذکور با محوریت تربیت زیباشناختی (بر اساس منظر نبوغ و منظر ذوق) خواهیم پرداخت.
The Effects of Critical Rationalism on the Development of Critical Thinking Abilities; A Case Study with Senior High School Students in Manizales, Colombia(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۲
40 - 54
حوزههای تخصصی:
Fostering critical thinking among senior high school students in Colombia has been an unfulfilled goal. This undesirable situation has multiple causes: “critical thinking” has become a mere slogan and its meaning and scope have not been clearly specified despite being widely used in the different levels of the education system. Furthermore, the strategies designed to teach critical thinking lack creativity, reinforce rote learning and the sheer repetition of logic rules besides misallocating the goal of reasoning and argumentation by focusing only on rhetorical persuasion. Textbooks and core literature in critical thinking suggest that a critical thinker is someone who always has plenty of arguments to defend her beliefs besides being ready to address even destructive criticism. By contrast, critical rationalism emphasizes the importance of a humble approach, acknowledges error, and portrays a critical thinker as someone who is ready to test her most beloved theories against experience and to reject them in the light of the facts that contradict her beliefs and certainties. We consider that a pedagogical approach enriched with fallibilism might be central for a better education and endorse these views with the results of a case study conducted in Manizales, Colombia, which shows that teaching the basics of logic and argumentation by using the central tenets of critical rationalism fosters critical thinking among senior high school students
اتهام برآمیختن معقول های ثانی به سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
۳۰۷-۲۹۳
حوزههای تخصصی:
پاره ای از صدراییان مدعی اند که سهروردی معقول های ثانی فلسفی را با منطقی خلط می کند، به این معنا که آنها را وصف اشیای خارجی نمی داند. قراین موافق این مدعا را می توان در دو دسته جای داد: الف) تصریح سهروردی به اعتباری بودن اوصاف فلسفی؛ ب) تاکید او بر فاعلیت ذهن در اتصاف اشیای خارجی به اوصاف فلسفی. اما اولاً، این قراین برای اثبات مدعایشان کافی نیست و ثانیاً، قراین روشنی علیه آن مدعا هست. خود ملاصدرا به شکلی دیگر خلط این دو دسته معقول را به سهروردی نسبت می دهد و می گوید سهروردی اوصاف منطقی (مثل جزئیت) را با اینکه از مفاهیم منطقی است، همچون اوصاف فلسفی وصف اشیای خارجی دانسته است. این اشکال نیز وارد نیست. مراد سهروردی از «جزئیت» در عبارتِ موردنظر صدرا معنای دیگری است که از مفاهیم فلسفی است. بنابراین سهروردی معقول های ثانی فلسفی و منطقی را به هیچ یک از دو معنای مذکور با هم خلط نمی کند.
تحلیل و بررسی دیدگاه جیگوان کیم درباره علیت ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مابعدالطبیعی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷
۱۹۴-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
جیگوان کیم (1934-2019)، فیلسوف کره ای-آمریکایی معاصر است که پژوهش های او در زمینه فلسفه ذهن و متافیزیک بوده است. این مقاله قصد دارد دیدگاه وی درباره علیت ذهنی را تحلیل و نقادی کند. دیدگاه کیم درباره علیت ذهنی، بر نوعی فیزیکالیسم تحویلی استوار است که در آن، رویدادهای ذهنی به واسطه تحویلِ کارکردی به ویژگی های فیزیکی، واجد اثربخشی علی می شوند. وی خوانش غیرتحویلی از فیزیکالیسم را رد می کند؛ و آن را موجب ایجاد مساله تعین چند جانبه می داند. از دید وی، حالات ذهنی درصورتی می توانند توان علی داشته باشند که علت های عصبی-فیزیکی آن ها چنین ویژگی ای را داشته باشند؛ در صورت بندی معمول از علیت ذهنی، مشکل تعین چند جانبه علی، موجب می شود تا ویژگی های ذهنی فاقد شایستگی علی باشند. کیم با بیان اصل برونداد علی، علیت به مثابه علیت تولیدی، و اصل بُستار، می کوشد تا صورت بندی خود از علیت ذهنی را ارائه کرده و، امکان آن را نشان دهد. در نقد دیدگاه کیم می توان به این موارد اشاره کرد: (1) ابتناء ویژگی های ذهنی بر ویژگی های فیزیکی، موجب شبه پدیده بودن ویژگی های ذهنی است. (2) استدلال برونداد علی، در نجات ویژگی های ذهنی و نیز، در پاسخ به اشکالات برآمده از استدلال تعمیم، ناکام می ماند. (3) استقلال ویژگی های ذهنی از ویژگی های فیزیکی، و تلقی آن ها به مثابه قانون، با یکدیگر ناسازگار است؛ و (4) خوانش علیت به مثابه تولید، با قوانین بنیادی فیزیک مغایرت دارد.
جایگاه فعالیّت بدنی زنان در جوامع یهودی و مسیحی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین نقش اساسی در زندگی افراد در جوامع امروزی دارد، اما کارکرد آن اصلاً محدود به افراد نیست. دین بر روابط افراد، جوامع و حتی دولت ها تأثیر می گذارد؛ لذا در همه عرصه های زیست بشر کارآمد است. میزان دینداری افراد نیز با یکدیگر متفاوت است، اما هر سطحی از دینداری تأثیر مستقیمی بر رفتار، نگرش، احساسات و افکار افراد دارد. مشارکت زنان در ورزش یکی دیگر از موضوعاتی است که جامعه شناسان و محققان ورزشی در چند دهه اخیر بر آن تمرکز کرده اند. تلاش برای شناسایی هر نوع رابطه بین دینداری و مشارکت زنان در ورزش در کشورهای جهان اهمیت اساسی دارد. جستار حاضر با علم به این موضوع، با روش توصیفی-تحلیلی به فعالیّت بدنی زنان در دو مذهب ابراهیمی یعنی مسیحیّت و یهودیّت اختصاص دارد. مطابق یافته های تحقیق، هر دو مذهب مذکور برای جسم انسان ارزشی وافر قائل اند و برای مراقبت و محافظت از این موهبت الهی احکام و فرامینی را اختصاص داده اند؛ هرچند در زمینه برابری زن و مرد در فعالیّت جسمانی و ورزش به ویژه در دوره معاصر رویکرد متفاوتی دارند. آمار زنان مسیحی و یهودی شرکت کننده در بازی های المپیک خود گواهی بر تفاوت دیدگاه در برابری جنسیتی این دو مذهب در ورزش و فعالیّت های بدنی است.
پیوند تشکیکی عرفان و برهان، و پیامدهای تعامل دوسویه آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان و فلسفه، روش های گوناگونی برای شناخت حقیقت دارند؛ یکی برپایه برهان های عقلی و دیگری با شهودهای قلبی سامان می یابد. اما این تفاوت روشی، لزوماً به تقابل محتوایی نخواهد انجامید؛ زیرا هریک از آن ها اگر برابر موازین پیش روند به حقیقت می رسند؛ حقیقتِ یگانه مشکّکی که هرکدام به اندازه خویش، آن را می یابند. اختلاف این یافته ها طولی و تشکیکی است، نه عرضی و تقابلی؛ به گونه ای که یک حقیقت خارجی در دو سطح برتر و پست تر ادراکی، یافته می شود. درنتیجه گزاره های برآمده از برهان و شهود، یکدیگر را تایید می کنند، نه تکذیب. بنابراین گزاره های عرفانی عقل پذیرند، نه عقل گریز یا عقل ستیز. ازسوی دیگر، هریک از این روش ها برتری هایی بر دیگری دارند که تعامل دوسویه آن ها را بایسته می سازد. برخی از مهم ترین پیامدهای این تعامل عبارتند از: 1. نقش عقل در سنجش، تصویرسازی و اثبات محتوای شهودی. 2. نقش شهود در ژرفابخشی به تصور مسئله، یافتن حد وسط، و فزایندگی یقین عقلی. مقاله پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی، پیوند تشکیکی عرفان و برهان، و تعامل دوسویه آن ها را تبیین خواهد کرد.
پذیرش گزاره بدون قرینه کافی بر مبنای نقد مفهوم اعتباری از نظر ویلیام جیمز و علّامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
207 - 232
حوزههای تخصصی:
«اعتباری» اصطلاح پرکاربرد در معرفت شناسی است. جیمز از اعتبار به عنوان برون رفتی از عقل گرایی حداکثری استفاده می کند و آن را «فرض باور» یا «پذیرش اولیه باور» معنا می کند به گونه ای که شواهدی بعدی صدق یا ابطال آن را متاثر از همین فرآیند معتبرسازی باور نشان می دهد. از نقدهای اساسی نظریه جیمز، مطابقت امر اعتباری با واقعیت در حال تکامل و تحقق؛ و فروکاستن صدق به سودمندی است. کاربرد مهم دیگر اصطلاح اعتباری در نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبائی است که به معنای جعل و قراداد مفاهیمی به جهت رفع نیازهای اساسی انسان است. دیدگاه علامه، اگرچه ادعای صدق برای ادراکات اعتباری نکرده ، اما مستلزم جعلی و نسبی بودن بسیاری از مفاهیم و احکام عملی و اخلاقی است. پژوهش حاضر بر آن است که می توان با تبیین جدیدی از اعتباری، بدون تغییر در معنای صدق و بدون جعلی دانستن امور اخلاقی، رهیافتی برای معضل معرفت شناسی باورهای ضروری و سودمندی که قرینه کافی برای اثبات یا ابطال آنها وجود ندارد، تدارک دید. در این تحلیل نشان داده می شود که با پذیرش کاربرد اعتباری به معنای «فرض باور» یا «تلقی به پذیرش» به گونه ای که آثار متوقع از باور بر آن مترتب گردد بدون آنکه به صدق متصف شود، می توان این دست باورها را پذیرفت و ادراکات اعتباری به این معنا را در حوزه علوم نظری و علوم عملی معتبر دانست.
مبانی معناشناختی تعین معنای متن از دیدگاه جان سرل و شهید صدر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۴
5 - 35
حوزههای تخصصی:
تعین معنای متن یکی از مسائل مهم فلسفه زبان معاصر است. هرمنوتیک فلسفی در پاسخ به این مسئله، قائل به عدم تعین معنای متن شده است. عدم تعین معنای متن هسته مرکزی معناشناسی های جدید و حاکی از نوعی عدم قطعیت در فلسفه معاصر است. این مقاله می کوشد تا این مسئله را به دو سنت فلسفه تحلیلی زبان متعارف به نمایندگی جان سرل و علم اصول فقه به نمایندگی شهید سید محمد باقر صدر عرضه کند. جان سرل، با تکیه بر مبانی همچون: افعال گفتاری، حیث التفاتی فردی و حیث التفاتی جمعی و مبتنی بر قواعد قوام بخش اجتماعی معنای متن را متعین می داند. از سوی دیگر شهید صدر نیز با تکیه بر مبانی همچون: قرن اکید و تعین دورنی معنا، تعین استعمالی معنا، تعین مبتنی بر ظهور معنا، تعین سیستمی و اجتماعی معنا، معنای حاصله از متن را متعین می داند. از این رو در این مقاله کوشیده ایم ضمن مقایسه دیدگاه این دو فیلسوف معاصر، نقاط اشتراک و افتراق معناشناختی دو متفکر را مورد بررسی قرار داده و راه را برای شکل گیری دانش های میان رشته ای میان فلسفه تحلیلی و علم اصول فقه بگشاییم.
خوانش وجودشناسانه «نظر» در اثولوجیا و انئادها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
61 - 86
حوزههای تخصصی:
«نظر» در گفتمان جدید در مقابل «عمل» بکار می رود، در اثولوجیا و انئادها در مباحث جهان شناسانه و وجودی معنا می یابد. مسئله این نوشتار واکاوی کاربست «نظر» در اثولوجیا و انئادها با رویکردی وجودی است. پرسش این است آیا کاربست «نظر» در اثولوجیا و انئادها یکی و به یک معناست و یا متفاوت است؟ «نظر» در این دو کتاب چگونه تقریر می شود؟ پاسخ این است، از حیث معنایی باهم تفاوتی ندارند؛ اما از حیث کاربست و نحوه بررسی مبحث باهم متفاوت هستند. در الهیات اثولوجیا «نظر» را می توان هم بر خدا و هم بر عقل و نفس نیز نسبت داد. «نظر» در نظریه فیض و صدور مطرح می شود و با جهان شناسی و خداشناسی پیوند دارد. و در انئادها نیز «نظر» در تمامی مراحل زندگی از خدا، عقل، نفس و طبیعت وجود دارد و جنبه ایجادی دارد. تفاوت این دو اثر این است در تقریر انئادها، «نظر» چه در جنبه وجودی و چه جنبه معرفتی، در مقابل «عمل» قرار دارد و «نظر» در نسبت با عمل بررسی می شود؛ درحالی که چنین نگاهی در اثولوجیا وجود ندارد. براین اساس در این نوشتار بر آنیم اصطلاح «نظر» در اثولوجیا و انئادها را تبیین کرده و جایگاه آن در نظام جهان شناسی این دو اثر بررسی کنیم. روش این نوشتار توصیفی-تحلیلی است.
تکوین و تطوّر مفهوم جوهر در فلسفه؛ از افلاطون تا هیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
614 - 633
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم بنیادین فلسفه که تاریخی به درازای تاریخ فلسفه دارد مفهوم جوهر است. اگرچه این مفهوم در طی قرون متمادی دستخوش تحولات ژرفی شد و لایه های مختلفی به خود گرفت، به دلیل پیوند وثیقش با عقل عرفی هرگز اهمیت و معنای خود را از دست نداد. از آنجا که موطن مفهوم جوهر یونان باستان و فلسفه یونانی است، جستار حاضر بر آن است که نخست تاریخ تحلیلی تکوین این مفهوم در یونان باستان را روایت کند؛ سپس سیر تطور آن را در دل قرون وسطای مسیحی و اسلامی پی بگیرد؛ و نهایتاً بقایای آن را در فلسفه مدرن مورد بررسی قرار دهد. باری هدف این جستار صرفاً روایتی تاریخ فلسفه ای نیست، بلکه هدف ثانویه آن قرار دادن مفهوم جوهر ذیل پرتوی انتقادی و روایت نقدهای بنیادین وارد به این مفهوم است. از این رو به مهم ترین نقدهای این مفهوم، که عمدتاً توسط فیلسوفان انگلیسی وارد شدند، نیز خواهیم پرداخت و نتیجه خواهیم گرفت که این مفهوم برای اینکه حضوری مشروع در فلسفه داشته باشد باید به بازصورت بندی ای بنیادین تن بدهد.
خوانشی بر «حلقه های یادگیری» وایتهد در بستر «آموزش و یادگیریِ تفکر محور» و اقتضائات آن در نظام تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تفکر و کودک سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
77 - 111
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین«حلقه های یادگیری» وایتهد ونقش آن در«آموزش و یادگیریِ تفکرمحور» است، که بارویکرد توصیفی وروش تحلیل مفهومی با مبنا قراردادن نظریه «آموزش ویادگیری»وی مفاهیم اصلی پژوهش را مورد تحلیل مفهومی دقیق قرارداده،ضمن استخراج مؤلفه های تربیتی، اقتضائات این نظریه را درعرصه تعلیم وتربیت تجویز می نماید وبه دوسؤال پژوهشی پاسخ می دهد1.حلقه های یادگیری وایتهدچگونه منجربه آموزش ویادگیریِ تفکرمحورمی شوند؟2. اقتضائات نظریه وایتهددرآموزش چیست؟ ابتدا نظریه ی انتقادی، سپس اضلاع مثلث یادگیری تبیین می شوند: درضلع اول «آهنگ ووزن»، درضلع دوم «مراحل رشد ذهنی» و«موزون بودن رشد»، ودرضلع سوم نقش«آزادی وانضباط»،درسه مرحله «شوق،دقت وتعمیم» تشریح می شود.شوق درمرحله ی اول حلقه ای ایجاد می کند که با اتصال به حلقه های بعدی چون گردابی تمام مراحل را به هم می پیوندد. دراین مرحله سیطره ی «آزادی» موجب ادراک درکودک می شود.درمرحله ی دوم استیلای«انضباط» بر«آزادی» موجب افزایش دقت، کشف وفهم می شود. درمرحله ی سوم استیلای«آزادی» بر«انضباط»سبب می شود کودک با تفکرمنطقی واستدلالی، آموخته هایش را به موقعیت های زندگیِ اش تعمیم دهد.درهمه مراحل نقش معلم حفظ شوق است و«آزادی وانضباط» همچون ستون های نظریه حضوردارند. این مراحل همپوشانی داشته، درفرایندی مارپیچی درحالِ تکرارند وبا آموخته های قبلی ارتباط معناداری ایجاد می کنند.اقتضائات نظریه ی وایتهد عبارتنداز:حذف ایده های راکد، نقش تشویقی معلم، تناسب رشد ذهنی کودک با مطالب درسی،خلاقیت،اخلاق محوری و شجاعت اخلاقی معلم.
تحلیلی بر ملاک ارزش اخلاقی از منظر کانت با تکیه بر آرای ریچارد هِنسون و باربارا هِرمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
766 - 786
حوزههای تخصصی:
در باور کانت یک عمل تنها زمانی ارزش اخلاقی دارد که صرفاً به انگیزۀ انجام وظیفه و بدون دخالت هیچ گونه تمایل و منفعت شخصی انجام شود. وی با بیان مثال هایی در کتاب بنیاد، نشان می دهد که وجود تمایلات همسو با اعمال وظیفه شناسانه، نظیر رفتار مبتنی بر همدردی، ارزش اخلاقی عمل را زیر سؤال می برد. این نظرات به ویژه با احیای رویکردهای فضیلت محور در نیم قرن اخیر، موضوع مناقشه های بسیاری گردید. در این میان تلاش دو تن از مفسران مشهور، ریچارد هنسون و باربارا هرمن، در ارائۀ تبیینی روشنگرانه از دیدگاه کانت و پاسخ به ابهامات مطرح برجسته است. هنسون ضمن ترسیم دو مدل ابتکاری از شرایط انجام عمل، به پدیدۀ مهم تعین چندعاملی اشاره کرد و قائل به بسندگی وجود انگیزۀ ادای وظیفه برای ارزشمندی اخلاقی عمل شد. هرمن نیز با ارائۀ مدل سوم، استدلال کرد که یک عمل در صورتی ارزش اخلاقی دارد که هم وظیفه اقتضا کند و هم انگیزۀ اصلی آن فارغ از اینکه تمایل عامل را منعکس کند یا نه، انگیزۀ وظیفه باشد. در این مقاله قوت و کارآمدی این مدل ها را از رهگذر بررسی مثال های مشهور کانت می سنجیم. نتیجه آنکه تفاسیر این دو، با وجود گشایش در فهم بهتر نظریۀ وی، کمک چندانی به حل ابهامات موجود نمی کنند. ساده انگاری پدیدۀ تعین انگیزه های متعدد و مشکل توتولوژی و دور از جمله نقدهای قابل بیان در این خصوص است. نگاه جامع به اندیشۀ کانت نشان می دهد که عمل به وظیفه و بی اعتنایی به سایر تمایلات و انگیزه ها بخشی ناگزیر از فرآیند رشد منش اخلاقی آدمی است.
آیا اعتقاد به خداوند می تواند، بدون داشتن هیچ مبنایی، معقول باشد؟ (قسمت پایانی)
منبع:
الهیات سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
5 - 48
حوزههای تخصصی:
این مقاله ترجمه بخش دوم مقاله ولترستورف از نمایندگان معروف معرفت شناسی اصلاح شده است. وی در این مقاله کوشیده است تا پاسخ جدیدی به چالش قرینه گرایی در زمینه باور خداباورانه ارائه نماید. در این قسمت 8 فقره از 14 فقره مقاله به شرح زیر ارائه شده است: فقره 7: پیشنهاد ارائه معیاری برای استفاده صحیح از باور معقول؛ معیار اعتمادگرایی پیشنهاد طرح معیار جدید توسط ولترستورف؛ اصل بایستن متضمن توانستن است؛ اصل برائت باورها؛ صورت بندی نخست معیار؛ صورت بندی دوم معیار. فقره 8: صورت بندی سوم معیار؛ صورت بندی چهارم معیار؛ صورت بندی پنجم و نهایی معیار. فقره 9: هنجاری بودن معیار مطرح شده؛ آیا معیار ارائه شده دوری است؟ فقره 10: چهار ویژگی معیار ارائه شده. بخش 11: اعتراضی به معیار ارائه شده. فقره 12: بررسی رابطه دلیل داشتن و استدلال کردن. فقره 13: بررسی اشکال قرینه گرایان و حل آن به کمک معیار مطرح شده؛ رابطه عقلانیّت و موقعیت. فقره 14: لاک و فرد شیفته. فقره پیوست، شامل: توضیحی در مورد بخش نهم مقاله. یکی از نتیجه گیری های مهم وی در این مقاله این است که به دلیل آن که باور به وجود خداوند برای شخصی معقول نیست، وی ملزم به دست کشیدن از باور خود نیست. به نظر ولترستورف، عقلانیّت تنها در ظاهر، دلیلی موجه برای حفظ یک باور است و نبودِ آن تنها در ظاهر ناموجه است. همچنین، وی معتقد است که چالش ایجاد شده از سوی قرینه گرایی لاک معتبر نیست.
بررسی مسأله اختیار در نظریه های عرفانی صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد نظریه های عرفانی مانند وحدت وجود و فنا در تعارض با مسأله اختیار قرار دارند. وجه عمده تعارض این است که تصور می شود در مراحل و مقامات عرفانی، ردپایی از انسان باقی نمی ماند تا بتوان اختیار را برایش اثبات کرد. وقتی خود انسان به عنوان فاعل فعل اختیاری در مراحل عرفانی حضور نداشته باشد، طبیعی است که سخن گفتن از انتخاب و برگزینی او در این جایگاه ها معنی نخواهد داشت. این پژوهش نشان می دهد در این نظریه ها تعارض و تقابلی با گزینش انسانی وجود ندارد. برای اثبات این ادعا ابتدا اصل نظریه های متعارض به همراه جهت تعارض هریک، ذکر و سپس بازتعریف جامع فلسفی از اختیار با بهره گیری از دو مقوم تشخص و نفس الامر انسانی ارائه می گردد تا تحت یک نظام منسجم و یکپارچه درآید و قدرت پشتیبانی از این ویژگی برتر انسانی را در همه ابعاد و سطوح داشته باشد. معناشناسی فلسفی اختیار، با برخی قواعد مورد تهدید واقع می شودکه جهت حمایت کامل از بازتعریف، پاسخ های درخوری به آنها داده می شود و برای رفع برخی ابهام های عرفانی در همین مسیر، دو اصل و قاعده کلیدی «تبعیت علم از معلوم» و «سرّ القدر» مورد بهره برداری قرار می گیرد. بر طبق این دو اصلْ هیچ اراده ای، مانعی برای آزادی عمل انسانی ایجاد نمی کند و انسان در هر مرحله ای، وام دارگزینش های آزادانه خویش است.
برهان زیبایی از منظر سی اس لوئیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
61 - 78
حوزههای تخصصی:
هرچند مباحث مدوّن و مکتوب بسیاری درباره زیبایی در آثار افلاطون، ارسطو، فیثاغوریان و دیگر فیلسوفان یافت می شود، اما این مباحث تقریباً از سده هجدهم به این سو، به صورت قلمروی معرفتی مطرح شد. در میان فلاسفه و متفکران غرب، زیبایی و حقیقت آن، به نحوی مطرح شده که یکی از براهین اثبات وجود خدا به این عنوان نام گرفته است. ماهیت برهان زیبایی و چگونگی اثبات وجود خداوند از طریق زیبایی های جهان، مسئله ای است که لوئیس به آن پرداخته و این پژوهش سعی دارد دیدگاه های وی را بررسی و تحلیل کند. بر این اساس، نگارندگان با طرح پرسش های فرعی تر و با روش توصیفی-تحلیلی می کوشند تا ابعاد این مسئله را مطالعه و بررسی کنند. یافته های پژوهش نشان می دهد که این استدلال با دو طریق معرفت شناختی و هستی شناختی سعی بر اثبات وجود خداوند دارد. این شیوه ها به توانایی ما در شناخت زیبایی یا بر وجود فی نفسه زیبایی متمرکزند. دیدگاه سی اس لوئیس درباره زیبایی، از غنا و برجستگی خاصی برخوردار است و روشن شده است که وی اشتیاق به زیبایی را میلی طبیعی می داند که نیاز به متعلَّقی دارد و از طریق ارتباط بین زیبایی طبیعت و وجود خداوند، به عنوان خالقِ جهان به اثبات برهان می پردازد. اگرچه اشکال هایی چون ردِّ میلِ وجود اشتیاق و وجود موارد نقض برای ارضای امیال انسان بر این برهان وارد شده است، ولی به عنوان ابتکاری نو در قرن معاصر همچنان مرکز توجه است