فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
11 - 32
حوزههای تخصصی:
دیدگاه های متنوع در مورد علم دینی، نشان دهنده تنوع فکری در این زمینه است.نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی به عنوان یکی از نظریات برجسته در این حوزه، توجه ویژه ای را در میان اندیشمندان به خود جلب کرده است.نهادینه شدن این نظریه می تواند به ایجاد تحولی عظیم در سطح جهانی منجر شود.تحقیق حاضر به بررسی چالش ها و کارکردهای نظریه علم دینی ایشان پرداخته است.یافته های تحقیق نشان می دهد چالش هایی مانند تقابل با علم الحادی،تعارض بین عقل و نقل، نهادینه شدن طبیعت به جای خلقت، تعارض احتمالی نتایج و محصولات دانش تجربی با علم دینی، استقرار علم غربی هویت برانداز، چالش تقابل وحی و عقل و وجود تفکر قارونی در میان دانشمندان از جمله موانع اصلی در مسیر تحقق علم دینی هستند. هرکدام از چالش های مذکور نیازمند تحقیق مستقلی است، لیکن در این تحقیق صرفا به تبیین آنها و ارائه پاسخ اجمالی به آنها بسنده شده است. همچنین کارکردهای این نظریه شامل رویکرد حداکثری به دین، وحدت علم و دین، جامعیت منابع معرفتی، کمال انسانی، نیل به حیات طیبه، وحدت حوزه و دانشگاه، هم افزایی عقل و نقل، تسریع در تمدن سازی، دسترسی به منبعی فراتر از عقل، و رفع تعارض میان علم و دین می باشد. این کارکردها نه تنها زمینه ساز تحول در تمدن اسلامی هستند بلکه بستری برای تعامل میان حوزه های مختلف دانش فراهم می آورند. این تحقیق بر اهمیت این نظریه به عنوان راهکاری برای مواجهه با چالش های معاصر و بهره برداری از فرصت های پیش رو تأکید می ورزد.
میرداماد و تدوین فلسفه شیعی؛ از تهذیب فلسفه سینوی تا نظریه حدوث دهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبانی میرداماد در ترسیم جهان بینی حکمت یمانی و پردازش نظریه حدوث دهری، محصول تهذیب و بسط جهان بینی سینوی است. او با الهام از مفاد برخی آیات و روایات و در راستای جمع میان عقل و نقل، با توسعه و تغییر در مباحث «دهر و سرمد»، «اقسام تقدم و تاخر» و «اقسام حدوث»، تلاش کرده تا بدون کمترین اخلال در پیکره عقلانی فلسفه سینوی، زمینه قول به حدوث واقعی و تاخر انفکاکی عالم امکان را فراهم کند. در این مقاله، با اشاره به وابستگی او به آموزه های ابن سینا، نشان داده ایم که تغییرات میرداماد در سازواره اندیشه سینوی، درست به اندازه دقت خود، کلان نیز هستند؛ به گونه ای که با کنارنهادن توسعه های او، راه برای طرح و اثبات نظریه حدوث دهری بسته خواهد شد. می توان تلاش میرداماد را برای ارایه قرائتی جدید از نظریه پیدایش جهان در سایه آموزه های شریعت، از گام های بلند در تدوین فلسفه شیعی به شمار آورد.
واکاوی تأثیر جنسیت دراستکمال و سعادت نفس از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۳
383-408
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی تأثیر جنسیت در استکمال و سعادت نفس از منظر ملاصدرا باروش تحلیل آثار فلسفی اوست. بحث از جنسیت مورد دغدغه ملاصدرا نبوده است و تنها مواردی که در آثار وی به مباحث جنسیت اشاراتی غیر مستقیم دارد بحث جایگاه ذکورت در نفس و یا ذکر زنان د ربرخی مباحث به عنوان نمونه و شاهد مثال است. اما قواعد علم النفس فلسفی حکمت متعالیه ، مجال خوبی را در جهت تبیین تأثیر جنسیت در نفس و مباحث پیرامون آن از جمله استکمال و سعادت پیش می نهد. وی استکمال نفس را در گرو کمال عقل اعم از نظری و عملی می داند و سعادت انسان در گرو رسیدن به غایت عقل نظری است. بررسی قواعد حکمت متعالیه از جمله حرکت جوهری اشتدادی ، تأثیر و جایگاه بدن در نفس،سیر اشتدادی نفس از ماده به سمت تجرد و تأثیرکسب و تعلیم در اشتداد عقلی ، می تواند محل نظریه پردازی در مورد بحث نوپدید جنسیت باشد. بررسی نشان می دهد به حکم قواعد مذکور،جنسیت در فرایند استکمال نفس، مؤثر است لیکن در مراحل عالی استکمال یعنی وصول نفس به فعلیت تام عقلانی ، همه تعینات از جمله جنسیت محو می شوند .همچنین این حقیقت که نفس در اثر ادراکات متفاوت و اعمال متفاوت ، واجد هویت های متفاوت می شود نشان می دهد جنسیت به عنوان ظرفیتی که تأثیر قابل ملاحظه ای در این تفاوت ها دارد در فرایند استکمال نفس و وصول آن به سعادت، می تواند نقش جدی داشته باشد.
تبیین فلسفی کسام از ذهنیت افراطی؛ ارزیابی با تمرکز بر گروه فرقان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
313 - 331
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، فیلسوفان تا حدی متاثر از کتاب افراط گرایی یک تحلیل فلسفی به بحث از افراط گرایی پرداخته اند. ما با تمرکز بر یک نمونه افراط گرایی ایرانی، یعنی گروه فرقان، به معرفی و ارزیابی ادبیات شکل گرفته در این حوزه فلسفی نو، به ویژه رویکرد کسام، خواهیم پرداخت. در بخش نخست، ضمن معرفی بخش هایی از تبیین کسام از افراط گرایی می کوشیم نشان دهیم این تبیین چه کمکی به فهم بهتر افراط گرایی فرقان می کند. در پرتو تبیین او روشن خواهد شد که فرقانی ها نه تنها افراط گرایان روشی بودند، بلکه ذهنیتی افراطی نیز داشتند. در بخش دوم، با التفات به نمونه فرقان، نشان می دهیم تبیین کسام با چالشی مهم روبه رو است؛ کسام یکی از مولفه های ذهنیت افراطی را خلوص گرایی می داند، در حالی که فرقانی ها در مقام گروهی افراطی، التقاطی بوده اند. ما در ادامه بخش دوم می کوشیم با تحلیل مفهومی-زبانی خلوص و خلوص گرایی به این چالش پاسخ دهیم و تبیین کسام را از این جهت بهبود بخشیم.
خدای به مثابه معیار امر اخلاق و نسبت آن با مفهوم بیلدونگ در اندیشه متأخر فیشته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
187 - 210
حوزههای تخصصی:
فیشته در فلسفه متأخرش با مبنا قراردادن خدا در مقام معیار امر اخلاق، می خواهد یک پیوندی میان اخلاق و بیلدونگ شکل دهد که باعث تعالی و شکوفایی افراد در زندگی شود. فیشته برای رهایی از ثنویت دکارتی و برخلاف اسپینوزا که جوهر همه چیز را طبیعت درنظر می گیرد، خدا یا واحد را وجود نابی می داند که با نوری که بر هستی می تاباند زندگی را در عالم پدیدار می-کند. درواقع برای فیشته خدا در برون شدگی خود نوری بسیط است که این نور می تواند در عین مطلق بودن زندگی و هارمونی را در هستی آشکار کند. اساساً فیشته متأخر زندگی و وحدت شکل گرفته در عالم را وابسته به خدا یا همان نور ناب می داند. درنتیجه اگر انسان ها در زندگی می خواهند همانند واحد در وحدت قرار گیرند باید به وسیله یک بیلدونگ به اتحاد برسند که محور آن امر اخلاقی است. در اصل ایجاد وحدت فراگیر و فهم خدا در مقام معیار امر اخلاقی و خالق زندگی دو رسالت اصلی انسان در فلسفه متأخر فیشته است.
گریزناپذیری ارزش داوری های ناشناختی در استدلال علمی: استدلال مرزبندی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۹
115 - 141
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین و پرتکرارترین استدلال ها در پشتیبانی از گریزناپذیری نقش آفرینی ارزش های ناشناختی در استدلال های علمیِ پشتیبان گزینش نظریه ها و مدعیات علمی، استدلالی است که می توان آن را استدلال مرزبندی نامید. در کوتاه ترین شکل ممکن برای نویسنده، شکل کلاسیک استدلال مرزبندی را می توان اینگونه صورتبندی کرد: (1) ارزش های شناختی به شکلی گریزناپذیر همچون ملاکی در پذیرش نظریه ها و مدعیات علمی نقش آفرینی می کنند. (2) ارزش های ناشناختی در ارزش های شناختی تنیده اند. (3) اگر نقش آفرینی ارزش های شناختی در استدلال های علمی گریزناپذیر باشد، نقش آفرینی ارزش های ناشناختی نیز گریزناپذیر خواهد بود. بنابراین، (4) نقش آفرینی ارزش های ناشناختی در استدلال علمی گریزناپذیر است. در بخش نخست مقاله، از این استدلال در برابر برخی نقدها پشتیبانی شده است. در بخش دوم، پس از طرح یک واکنش انتقادی که از آن تعبیر شده است به استدلال بی ربطی، که به گمان نویسنده چالش جدی تر و ژرف تری برای استدلال مرزبندی پدید می آورد، صورتبندی ای از تز گریزناپذیری با عنوان «گریزناپذیری ضعیف» در برابر تز «گریزناپذیری قوی»-که این دومی در مقاله به شکل کلاسیک استدلال نسبت داده شده است- پیشنهاد و از آن دفاع شده است.
علم گرایی به مثابه شالوده الحاد جدید (نقدها و چالش ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۴
26 - 46
حوزههای تخصصی:
پس از شکست کلیسا و ورود جهان غرب به دوران جدید، علم گرایی در سطح بسیار گسترده مطرح شد. علم گرایی که نخست با تأکید بر تجربه آغاز شد، به مرور به تنها راه قابل اعتماد برای دست یابی به معرفت، تغییر ماهیت داد و تلاش شد تا از این روش برای ارزیابی مسائل غیرتجربی هم بهره برده شود. در این نوشتار که به شیوه تحلیلی _ توصیفی نگارش شده است، کوشش شده تا ابتدا با مفهوم علم گرایی با تکیه بر آثار خود غربی ها آشنا شویم و سپس نشان داده شود که چگونه ملحدان جدید از این مفهوم به سود خود استفاده می کنند و بر پایه آن به نشر دیدگاه های ملحدانه خود می پردازند. در نهایت تلاش شده است تا علم گرایی به مثابه شالوده الحاد جدید، از زاویه های گوناگون (به ویژه فلسفی) نقد شود. وابستگی تجربه به قیاس، بدیهی نبودن مجربات، یقینی نبودن مفاد تجربه، وابستگی تجربه به اصل علیت (به مثابه امر غیرتجربی)، معناداربودن گزاره های متافیزیکی و کلی (به مثابه گزاره های غیرتجربی)، محدودیت داشتن علوم تجربی، مشکل آفرین بودن علوم تجربی در نبودِ علوم عقلی و مانند آن، تنها برخی از نقدها و چالش هایی است که علم گرایی، به مثابه شالوده الحاد جدید از نگاه این نوشتار با آنها روبرو است.
متافیزیک و مشاهده: بررسی انتقادی آرای مک لورین و دایک دربابِ رابطه متافیزیک و علم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۱
115 - 134
حوزههای تخصصی:
طبیعی گرایی در متامتافیزیک در دهه های اخیر به شکلی نیرومند در مناقشات درباره روش شناسی و نیز موضوع متافیزیک ابراز شده است. یک محور این مناقشات معیارهایی است که لیدی من و راس برای تمییز متافیزیک طبیعی شده ارائه کرده اند. مک لورین و دایک ضمن نقد معیار آن ها پیشنهاد دیگری را ارائه می دهند. در نظر آن ها، نظریه ای متافیزیکی برایِ آنکه طبیعی به شمار رود، باید علی الاصول واجد پیامد مشاهدتی باشد. مک لوید و پارسونز معیار آن ها را، بنابه اعتراضات قدیمی، با معیار تحقیق پذیری پوزیتیویسم منطقی رد کردند. از نظر آن ها، معیار تمییز متافیزیک طبیعی شده نمی تواند بر ارتباط معناشناختی محتوای نظریه و گزاره های مشاهدتی مبتنی باشد. آن ها در پیشنهادشان اشاره ای به نظریه B در فلسفه زمان دارند. در این مقاله ابتدا می کوشم که معیار مک لورین و دایک را برای تحدید متافیزیک طبیعی شده و نیز نقد مک لوید و پارسونز به آن ها و پاسخ مجدد آن ها را توضیح دهم. سپس با تمرکز بر مناقشه نظریه A و نظریه B در فلسفه زمان، نشان می دهم که معیار آن ها دچار مشکلاتی است فراتر از آنچه مک لوید و پارسونز طرح کرده اند. استدلال می کنم که معیار آن ها، اولاً، در خطر دوری بودن قرار دارد و، ثانیاً، نافی امکان طبیعی گرایانه بودنِ مناقشات متافیزیکی است و، نهایتاً، نمی تواند مسئله رابطه نظریه های متافیزیکی و علوم بنیادینِ آینده را حل وفصل کند.
جان مک داول و حساسیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۳
37-70
حوزههای تخصصی:
حساسیت اخلاقی یک نظریه نسبتاً جدید در فلسفه اخلاق است که ریشه های آن به احساس گرایی اخلاقی قرن هجدهم بازمی گردد. این نظریه بر این اساس استوار است که علاوه بر ادراک عقلی، ادراک حسی و عاطفی نیز در تشکیل پایه های اخلاق، بطور واقعی دخیل هستند. به طور کلی، نظریات معاصر درمورد این موضوع را می توان به دو دسته اصلی تقسیم کرد: ناواقع گرایانه و واقع گرایانه. جان مک داول، به عنوان یک فیلسوف واقع گرا، از مدل کیفیات ثانویه جان لاک بهره برده تا واقعی بودن ادراکات حسی و عاطفی را تبیین کند. او تفسیری از کیفیات ثانویه مانند رنگ ها ارائه داده که به عنوان یک الگو برای تبیین ارزش های اخلاقی ودرک واقعیت ارزش ها و نیزتأیید عینیت مطالبات اخلاقی می باشد. از سوی دیگر، مک داول، به عنوان یک طرفدار اخلاق فضیلت محور، اعتقاد دارد حساسیت اخلاقی یک فضیلت است و همانطور که فضیلت به معنای عام و فضایل خاص مربوط به شرایط متفاوت داریم، یک حساسیت اخلاقی بطور کلی داریم که ویژگی انسان فضیلت مند است و نیز در موقعیت های خاص، حساسیت های اخلاقی خاص داریم. در حالی که این نظریه جدید و جالب است، با برخی انتقادات نیز مواجه است. یکی از چالش های اساسی که این دیدگاه با آن مواجه است، تضاد با اصل مهم واقع گرایی می باشد، به این معنی که به عنوان نظریه ای واقع گرایانه، استقلال از ادراکات حسی و عاطفی شخصی را زیر سوال می برد. در این مقاله به معرفی این دیدگاه و به انتقادات مطرح شده درباره آن پرداخته شد.
ارزیابی الگوهای ایمان با تکیه بر دیدگاه جان بیشاپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۳
151-178
حوزههای تخصصی:
تبیین سرشت ایمان همواره دغدغه ی مؤمنان، الاهی دانان و فیلسوفان دین بوده است. به همین جهت، شاهد پیشینه ای بلند درباره ی آن هستیم. یکی از راه های فهم سرشت ایمان ارائه ی الگوهای گوناگون درباره ی آن است. در این مقاله با تکیه بر تقسیم بندیِ جان بیشاپ از الگوهای ایمان به مثابه ی 1) معرفت ویژه 2) باور 3) توکل 4) مخاطره ی اعتقادی 5) مخاطره ی نااعتقادی و 6) امید در مدخل "ایمان" در دانشنامه ی فلسفه ی استنفورد، تلاش شده است ابتدا هر یک از این الگوها توضیح داده شود؛ سپس با تکیه بر میزانِ توجهِ الگوهای فوق به سه مؤلفه ی 1) شناختی 2) عاطفی و 3) ارادی، به مثابه ی معیارهای ارزیابیِ آن ها، نشان داده شده است که کدام یک از آن ها دچار تقلیل شده اند. طبق این ملاک ها، الگوی ایمان به مثابه ی معرفت ویژه دچار تقلیل شده است زیرا به مؤلفه ی عاطفی در تعریف ایمان توجه نداشته است. الگوهای ایمان به مثابه ی توکل، مخاطره ی نااعتقادی و امید دچار تقلیل گرایی نشده اند زیرا به هر سه ملاک فوق توجه کرده اند. اما با توجه به تقریرهای متفاوت از الگوهای ایمان به مثابه ی باور و مخاطره ی اعتقادی، داوری درباره ی تقلیل یا عدم تقلیل هر یک از تقریرها نیز متفاوت است.
افزوده ای بر منطق کوانتومیِ پاتنم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
130 - 149
حوزههای تخصصی:
هیلاری پاتنم در آثارش از منطق کوانتومی دفاع می کند و اعتقاد دارد با توجه به مسائل به وجودآمده در مکانیک کوانتوم، منطق کلاسیک توان پاسخگویی به این مسائل را ندارد. از این رو، نیازمند یک طرح منطقیِ غیرکلاسیک (کوانتومی) هستیم. پاتنم سه دلیل اصلی برای گذار از منطق کلاسیک به منطق کوانتومی را برمی شمارد: 1. تردید در صدق های ضروریِ منطق، 2. امکان تغییر منطق و 3. طرح منطق سه ارزشی. دیدگاه های پاتنم درباره این گذار به منطق کوانتومی از چند جهت قابل نقد و بررسی است: 1. پاتنم به رغم انتقاد از منطق کلاسیک، به وسیله قواعد این منطق، از منطق کوانتومی دفاع می کند. 2. اطلاق منطقِ «درست» به منطق کوانتومی ادعای بزرگی است. 3. نتایج ضرب دکارتی در تحلیل پاتنم تغییر کرده است. 4. پاتنم در منطقش به جای تکیه بر «اصول موضوعه» به «شهود» توجه دارد. 5. ارزش صدق میانه، در منطق کوانتومی، ارزشی بی فایده و خطاانگیز است. به رغم این انتقادات، ما معتقدیم با نگاهی تحلیلی، تکمیلی و انتقادی می توان به بخش زیادی از این اِشکالات پاسخ داد. هدف این نوشتار، بازسازی نقاط قوت و ضعف دیدگاه های پاتنم در کاربست منطق کوانتومی است.
امر اجتماعی و زندگی روزمره در ریختارِ فکری مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ریختار فکری مارتین هایدگر، امر اجتماعی و زندگی روزمره با تأکید بر مفاهیم بنیادینی چون "دازاین"، "اصالت"، و "هستی" بررسی می شوند. هایدگر معتقد است که زندگی روزمره معمولاً به صورت غیر اصیل سپری می شود، جایی که انسان ها در چارچوب هنجارها و انتظارات از پیش تعیین شده عمل می کنند، بدون آنکه به معنای عمیق تر هستی خود توجه کنند. این نوع زندگی، که هایدگر آن را "افتادگی" می نامد، به نوعی غفلت از حقیقت وجودی منجر می شود. به همین منظور پرسش اصلی مقاله بدین صورت است که امراجتماعی و زندگی روزمره در ذهنیت و اندیشه هایدگر به چه معناست و چه نسبتی با عصر کنونی دارد؟ امر اجتماعی در اندیشه هایدگر به عنوان فضایی تلقی می شود که در آن ساختارهای قدرت، هنجارهای فرهنگی، و روابط اجتماعی به گونه ای عمل می کنند که می توانند به پنهان سازی حقیقت و محدود کردن امکان تجربه زندگی اصیل منجر شوند. با این حال، هایدگر بر این باور است که انسان، با آگاهی از مرگ و گذر زمان، می تواند از این وضعیت فراتر رفته و به سوی زندگی اصیل حرکت کند. این آگاهی به فرد اجازه می دهد تا از پیروی ناآگاهانه از هنجارها و رژیم های حقیقتِ ثابت و محدود کننده فاصله بگیرد و به جستجوی معنای واقعی تر و عمیق تر زندگی بپردازد.
Is There A Post-Human Sexuality?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
1 - 30
حوزههای تخصصی:
Will human sexuality survive the passage to Artificial Intelligence? To answer this question properly, we should first analyze the paradoxical inner structure of sexuality itself, which is never simply binary: it always involves a third element that gives body to the deadlock of sexual difference – this is what Lacan meant by “there is no sexual difference.” This is why sexuality is in itself excessive and perverse. For this reason, all attempts to “normalize” sexuality by way of keeping it within the limits of moderation miserably fail: today, we find on the market products deprived of their dangerous element (coffee without caffeine, chocolate without sugar…), and the moderate sexuality is sexuality without sex. The Buddhist attempts to contain the excess sexuality miss the point of sexuality: intense sexuality is in itself the greatest sacrifice (the sacrifice of peaceful moderate life) – in sexuality, we enjoy the pain, the renunciation itself. However, today, in our world pervaded by commodification and technological inventions, real human partners are more and more replaced by what Lacan called lathouses, artificial objects aimed at satisfying our sexual desire without another human being (plastic phalluses, digitalized pornography). The result is that we are thrown into a space of limitless pleasures where, although “everything is permitted,” our intense sexual desire gets anaestheticized.
تحلیلی از برهان معرفتی: رابطه معرفت پدیداری با معرفت فیزیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
113 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تحلیل آزمون مری و از این راه، بازتعریف رابطه ی دوگانه انگاری با فیزیکالیسم است. آزمون مری یکی از مشهورترین آزمون های فکری است که در دفاع از برهان معرفتی و به طورکلی دوگانه انگاری در فلسفه ذهن مطرح شده است. برهان معرفتی به مجموعه استدلال ها و آزمون های ذهنی گفته می شود که دوگانه انگار ها در وجود نوع دیگری از معرفت به جز معرفت فیزیکی اقامه کرده اند که اصطلاحاً به آن معرفت پدیداری می گویند. علی رغم نام این برهان، دامنه ی آن در نهایت به معرفت ختم نمی شود. قائلین به دوگانه انگاری تفاوت در معرفت را ناشی از تفاوت وجودی امر پدیداری با امر فیزیکی می دانند. فرض ابتدایی ما این است که آزمون مری صحیح است. سپس می پرسیم چه شرایطی باید فراهم باشد تا آزمون به همان شکلی پیش رود که دوگانه انگارها روایت کرده اند. استدلال خواهیم کرد که شرط لازم برای صحت آزمون این است که معرفت پدیداری نسبتی با معرفت فیزیکی داشته باشد. سپس با کمک نظریه مجموعه ها تلاش می کنیم مختصات صوری نسبت میان امر پدیداری و امر فیزیکی را ترسیم کنیم. نتیجه ای که حاصل می شود این است که نسبت مذکور باید از نوع نسبت هم ارزی باشد. در آخر تبعات فلسفی هم ارزی میان امر پدیداری و امر فیزیکی را بررسی می کنیم و شرایطی را که هریک از این دو رویکرد باید پذیرا شوند بررسی می کنیم.
آبشخورهای تعلیمی قابوس نامه در آراء حکمای یونان باستان بر اساس نظریّه بینامتنیّت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
7 - 44
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های علمی بررسی تعاملات ادبی و فرهنگی ملل، بررسی میزان و نحوه حضور بینامتنی عناصر زبانی، فرهنگی و اندیشگانی آن ها در متون ادبی یکدیگر است. مطالعه بینامتنی متون ادبی ایران و یونان باستان می تواند میزان و نحوه دادوستد ادبی، فکری و فرهنگی آن ها را به خوبی نشان دهد. از مهم ترین جلوه های مراودات فرهنگی ایران و یونان، تجلّی آراء تربیتی، اخلاقی و اجتماعی حکمای یونان باستان در قابوس نامه است. این مقاله به روش توصیفی-تطبیقی تعاملات بینامتنی قابوس نامه را با استناد به شواهد متعدد و متنوّع، بر اساس نظریّه ژرار ژنت تحلیل کرده، به این نتایج دست یافته است که کثرتِ موضوعات اخلاقی و اجتماعی مأخوذ از حکمای یونان باستان در قابوس نامه، گویای اهمیّت اخلاق در سعادت فردی و اجتماعی حکمای یونان باستان و توجّه ادبای ایران به این سرزمین به عنوان یکی از خاستگاه های مهم دموکراسی جهان است. توجّه بارز عنصرالمعالی به حکمت افلاطون ناشی از تفکّر آرمان شهری وی در تألیف قابوس نامه تحت تأثیر آموزه های یونان باستان و معارف تمدّن های گوناگون بشر است. بسامد بالای بینامتنیّت ضمنی، به ویژه ترجمه هنری و تلمیح، متناسب با حیثیت ادبی والای قابوس نامه و فراوانی بینامتنیّت صریح، به ویژه نقل قول و ارسال المثل، نشان امانت داری، اندوخته فراوان حکمی و حافظه قوی عنصرالمعالی و استناد آشکار وی به حکمای یونان برای اقناع و ترغیب مخاطب است.
گسست حقیقت و معرفت در تمام مراتب آن از منظر عین القضات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
233 - 251
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به گسست و عدم انطباق حقیقت و مراتب معرفت انسانی می پردازد. منظور از مراتب شناخت در اینجا انواع ادراکاتی است که عین القضات درباره آن ها سخن گفته است که به ترتیب عبارتند از: ادراکات حسی، وهمی، عقلی و معرفت عرفانی. هدف از چنین پرداختی یافتن میزان انطباق هر یک از انواع ادراکات انسان با امر واقع و حقیقت عالم است. برای نیل به این هدف از روش توصیفی تحلیلی بهره برده ایم. عین القضات عموماً دو شناخت عقلی و معرفت عرفانی را به عنوان ادراکات اصلی انسان مدنظر دارد و دو ادراک حسی و وهمی را بیشتر به عنوان مقدمه ای برای ادراک عقلی مورد توجه قرار می دهد. از منظر انطباق با واقع، شناخت عقلی تنها امکان شناخت مطابق با واقع از محسوسات را داراست و به عالم ماورای محسوس و حالات انسانی تنها به طریقی تمثیلی آگاهی دارد که نمی توان آن را مطابق با واقع دانست. در مورد معرفت عرفانی هر چند امکان یافتِ حقایق ماورای عالم محسوس وجود دارد، اما این انطباق از یک زاویه دید انسانی حاصل می شود که با حقیقت عالم مطابقت تام ندارد. می توان این عدم انطباق را در تبیینی که قاضی در نسبت صفات با ذات الهی، ارزش گذاری بین صفات، جایگاه ابلیس و ادراک محبت خداوند نسبت به بنده ارائه می دهد، مشاهده کرد. خروج از این زاویه دید و رسیدن به مرتبه فنا امکان ادراک حقیقت عالم را حاصل می کند که البته در این حالت نسبت دادن ادراک به انسان بسیار دشوار خواهد بود.
خداباوری و انگاره های ضد شهودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
78-107
حوزههای تخصصی:
علم شناختیِ دین با رویکردی علمی به دنبال یافتنِ تبیین های علّی درباره منشأ، رواج و انتقال باورهای دینی است. یکی از باورهای مرتبط با حوزه دین، باور به مفاهیم ضدشهودی است. مفاهیم ضدشهودی، مفاهیمی هستند که با شهودهای معمول انسانی همخوانی ندارند. این مفاهیم، اگر انسجام شناختی را از بین نبرند، موجب ماندگاری و انتقال باورهای دینی در مقایسه یا سایر باورها می شوند. لذا، ضدشهودی بودن نقش مهمی در فهم دین ایفا می کند. به رغم جایگاه مهم مفاهیم ضدشهودی در علم شناختیِ دین، معتقدیم در کاربست این مفاهیم ابهامات و اِشکالاتی وجود دارد که اگر به درستی تبیین و تصحیح نشوند در پذیرش و تثبیت باورهای خداباورانه خلل ایجاد می کند: ۱. ناتوانیِ فرابازنمایی در حل مشکل تمایز میان باورهای ضدشهودیِ دینی و سایر مفاهیم ضدشهودی، ۲. تأکید صرف بر ساختار شناختی و عدم توجه به نقش تربیت و فرهنگ در شناسایی مفاهیم ضدشهودی، ۳. ابهام در نقش تبیینیِ مفاهیم ضدشهودی، ۴. ناهمخوانیِ تحلیل برخی مفاهیم ضدشهودی مانند خدا با آموزه های رسمی ادیان. در پایان، دو انتقاد بر رویکرد شناختی به دین مطرح می کنیم: ۱. عدم توجه به شهودهای خودآگاه، ۲. به نظر با تبیین صرفاً طبیعیِ باورها در نظام شناختی، عوامل انسانی جای عوامل فراطبیعی را بگیرند، اما آمارها چیز دیگری نشان می دهند. هدف این نوشتار، تحلیل و نقد کاربست مفاهیم ضدشهودی در علم شناختیِ دین است.
شناخت گرایی و ناشناخت گرایی اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
177 - 195
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل بسیار مهم در حوزه مباحث معرفت شناختی اخلاق، امکان یا عدم امکان حصول شناخت اخلاقی است. ما در این مقاله به بررسی باورهای اخلاقی که از جنس گزاره ها هستند میپردازیم؛ منظور بررسی امکان صدق و کذب گزاره هایی است که برگرفته از امور واقع و یا بیان کننده امیال، گرایش ها و ابراز احساسات اند و یا حتی از نوع دستوری اند. انسان ها اغلب توان انجام عمل اخلاقی را دارند؛ در حالیکه گاهی آنها حتی توانایی بیان یا استدلال درباره آن را هم ندارند. افراد درباره شناخت اخلاقی که دارند با اطمینان صحبت نمی کنند، در صورتیکه عمل اخلاقی را چه درست چه نادرست انجام می دهند. در بخش اول این مقاله درباره اطمینان و شهود افراد پیرامون شناخت و عمل اخلاقی بحث و بررسی می شود. در بخش دوم بحث پیرامون این موضوع است که شناخت گرایی اخلاقی استدلال می کند که گزاره های اخلاقی بیانگر نوعی شناخت هستند و می توانند واقعاً صادق یا کاذب باشند، اما درمقابل برخی از جریان های فلسفی دیگر در حوزه اخلاق وجود دارند که امکان شناخت اخلاقی را مورد تردید قرار می دهند. و این جریان های فلسفی که در مقابل شناخت گرایی قرار دارند بعنوان ناشناخت گرایی و شک گرایی اخلاقی شناخته میشوند. به زعم ناشناخت گرایان احکام و گزاره های اخلاقی باورهای ناظر بر امور واقع نیستند و قابلیت صدق و کذب ندارند. شک گرایان نیز گرچه می پذیرند که انسان ها حقیقتاً واجد باورهای اخلاقی هستند، اما معتقدند که این باورها به کلی ناموجه اند. در این مقاله موضوعات مطروحه مورد بحث و بررسی قرار می گیرند.
کنش گری؛ لیوتار و فوکو از دریچه سرل و آستین
منبع:
الهیات سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
103 - 116
حوزههای تخصصی:
لیوتار از کنش گری یا تخصیص آموزش به کارکرد کارآمد سیستم اجتماعی سخن می گوید. آموزش دیگر نباید به دنبال آرمان هایی مانند خودمختاری یا رهایی شخصی باشد، بلکه باید به ابزارها، فنون یا مهارت هایی توجه کند که به عملکرد کارآمد دولت در بازار جهانی و حفظ انسجام داخلی کمک می کند. اما این امر نیازمند افرادی با ویژگی های خاص است – نه افراد خودمختار کانتی، بلکه افراد هنجارمند و قابل اداره و کنترل فوکویی. گفتمان در شکل گیری چنین افرادی، نقش به سزایی دارد. اما فوکو به طور کامل توضیح نمی دهد که گفتمان چگونه این کار را از طریق نیروی زبان انجام می دهد. این مقاله از نظریه کنش گفتاری جان آستین استفاده می کند تا نظرات فوکو در مورد نیرو یا اثرات زبان در شکل گیری افراد هنجارمند و قابل اداره را به طور کامل تری در راستای حرکت به سوی کنشگری بسط دهد.
تحلیل عقلی واسطه ها در فلسفه اسلامی با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
114 - 126
حوزههای تخصصی:
بحث واسطه ها بین واجب و ممکن از جمله مباحث مهم و بنیادین در فلسفه اسلامی بوده و فیلسوفان در جاهای متعدد این بحث را به طور مفصل مطرح کرده اند. بحث واسطه ها طبق نظریه شیعه هیچ منافاتی با توحید افعالی و ربوبی ندارد؛ بلکه عین توحید است و خداوند (طبق آیات قرآن) خود این واسطه ها را آفریده است و از طریق ایشان افعال خود را انجام می دهد تا ساختار عالم هستی برای انسان ها قابل درک و فهم باشد. بحث واسطه ها و نقش آنها در عالم و رابطه تأثیر آنها با فاعلیت خداوند ثمرات زیادی دارد. بسیاری از اشکالات وهابیان و وهابی مسلک ها با توضیح و تبیین این بحث حل می شود. دلیل این که وهابیان می گویند چرا با وجود خدای قادر به واسطه ها رو بیاوریم و چرا اصلاً به غیر خدا رو بیاوریم آن است که اینان بحث واسطه ها و نقش آنها را در عالم از نگاه آیات، روایات و عقل برای خویش حل نکرده اند. در این پژوهش کتابخانه ای که از روش تحلیل محتوا برای تحلیل داده ها بهره جسته ایم با تبیین نقش واسطه ها از منظر فلسفه اسلامی و باتاکید بر آراء علامه طباطبایی(ره)، بنیاد و اساس بحث وساطت که شالوده بسیاری از باورهای اسلامی است را تحلیل و تبیین می کنیم.