مقالات
حوزههای تخصصی:
در منطق جدید، گزاره های کلی را به گزاره های شرطی تحویل می برند. در این مقاله نشان می دهم که ابن سینا نظراتی مشابه منطق جدید داشته است هرچند سخنان او به صورت دقیق با تحلیل منطق دانان جدید هم خوانی ندارد. بیشتر عبارت های ابن سینا به این دلالت دارد که گزاره های حملی و شرطی صرفا «هم ارز»اند اما در موارد نادری نیز عباراتی در آثار ابن سینا دیده می شود که گویا دلالت بر «این همانی» گزاره های حملی و شرطی دارد که البته حکمی است بسیار قوی تر. در این مقاله، تلاش می کنم نظریات ابن سینا را گزارش و دسته بندی کنم و دوری و نزدیکی آنها را با تحلیل منطق جدید نشان دهم.
پارادوکس بوسعید: خودبراندازی و مصادره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظاهراً ابوسعیدْنامی، که کیستی اش جای گمانه است، نامه ای به ابن سینا نوشته است که در آن معرفت بخشیِ قیاس را، بر پایه ادّعای دَوری بودنِ آن، انکار کرده است. ما این را «پارادوکس بوسعید» می نامیم. بوعلی، در پاسخ، راه حلّی پیش نهاده است که منبع الهام ما برای نقض پارادوکس بوسعید، بر اساس مصادره بودنِ آن است. افزون بر این، چنان که اندیشمندانی مانند میرزا محمد بن حسن شیروانی، مرتضی مطهری، و حسن حسن زاده آملی اشاره کرده اند، پارادوکس بوسعید خودبرانداز است. با این حال، ابراهیم نوئی بر آن است که اِشکال خودبراندازی بر خودارجاع شمردنِ دلیل بوسعید استوار است، و با نقل مدّعایی از مصطفی ملکیان، دالّ بر این که خودارجاعی ناپذیرفتنی ست، می کوشد تا به این اِشکال پاسخ دهد. در این جستار، امّا، نشان داده خواهد شد که نه خودبراندازیِ پارادوکس بوسعید بر خودارجاعی استوار است، و نه خودارجاعی ناپذیرفتنی ست.
دشواری های وجودشناختی منطق محمولات کلاسیک و راه حل هایی برای آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی چالش های وجودشناختی نهفته در منطق محمولات کلاسیک می پردازد ونشان می دهدکه چگونه پیش فرض های وجودی این منطق، با فهم عرفی و شهودهایِ زبان در تعارض است، وبه مشکلات فلسفی ومنطقی می انجامد از جمله این چالش هامی توان به ناتوانی دربرخورد باموجودات گذشته، نام های افسانه ای، هستندههای محاوره ای و اشیاءِ مبهم اشاره کرد همچنین، استفاده از سورهای وجودی در متون حاوی گرایش گزاره-ای، منطق موجهات و منطق های مرتبه بالاتر، تعهدات وجودشناختی پیچیده و ناخواسته ای ایجاد می کند.در پاسخ به این مشکلات، مقاله چهار راهبرد اصلی را برای اصلاح منطق محمولات کلاسیک بررسی می کند: بازتعبیر جملات مشکل ساز، طبیعی گرایی ،استفاده از تفسیر جانشینی،پذیرش اشیاءِ ناموجود براساس ماینونگ گرایی.درضمن هرراهبرد،توان آن در پاسخ گویی به چالش های مطرح شده نیزسنجیده می شود. این راهکارهاتلاش می کنند بدون آنکه درساختارنحوی و قواعد منطق کلاسیک تغییری ایجاد کنند، آن را از تعهدات وجودشناختی غیرضروری برهانند. سرانجام، مقاله تأکید می کندکه برای رفع مشکلات وجودشناختی منطق محمولات، بازاندیشی در پیش فرض های آن وبه کارگیری راهبردهای جایگزین ضروری است.
سیمای فلسفه و فیلسوف در آثار ابونصر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر فلسفه و فیلسوف در آثار فارابی به کاربرد این مفاهیم نزد حکمای الهی و قرآن شبیه است: حکمت میراث تعالیم پیامبران، عطیه ای الهی، عامل هدایت(سعادت) و به همراه حکمرانی است. تعالیم حکما رازوارانه، فلسفه واحد و با دین قابل جمع است. فیلسوف سیمای پیامبرگونه دارد و باید آراسته به فضائل نظری مانند دلدادگی به حقیقت و پژوهش در راه آن بعلاوه سجایای اخلاقی از جمله راستی، ورع، زهد از امیال مادی و مضاف بر این موارد معتقد به باورهای دینی مانند حدوث جهان به ابداع فاعل واحد، معاد و رعایت احکام ادیان آسمانی در حد جزئیات باشد. حکمت و حکیم در معنای حقیقی خود به خداوند اختصاص دارد و مَجازا برای انسان به کار می رود. سیر مباحث در اهم آثار فارابی از مبدا وجود(الله) آغاز می شود. غایت فلسفه نیز در نگاه او شناخت خداوند است. با این اوصاف می توان گفت فلسفه در اندیشه او نظرالهی در موجودات است.
دلایل تحقق سه تحول در فهم فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میانِ اهلِ حکمت موضع گیری هایی در موردِ مسلکِ فلسفی صدرالمتالهین وجود دارد؛ تردیدی نیست که صدرالمتالهین زمانی به اصالت ماهیت اعتقاد داشته و به صراحت به آن اشاره کرده است؛ همچنین قول صدرالمتالهین به وحدت تشکیکی وجود هم محرز است؛ اما در این که آیا در این مرحله باقی مانده و یا به وحدت شخصی وجود هم رسیده و کدام یک موضعِ حقیقی و نهایی صدرالمتالهین ست، اختلاف است؛ از موضعِ این مقاله با دو راه می توان به سه سیر تحول فلسفی صدرالمتالهین پرداخت: یکی از راه اشاره به تصریح های صدرا در این موضوع و دیگری از راه تبیینِ تحول هایی که بر مبنای هر سه سیر در موضوعاتِ مهمی چون علیت، جوهر و عرض، حرکت، علم، واحد و کثیر، نفس شناسی، مواد ثلاث، تقدم و تاخر و بلکه در غالب مباحث فلسفی اتفاق افتاده است؛ مقاله حاضر هر دو راه را برای نشان دادنِ تحققِ سه سیر صدرایی مد نظر قرار می دهد.
کندوکاوی چند درپیرامونِ واژگان فلسفی در زبان پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این گفتار نگارنده کوشیده است درباره دو پرسش بنیادین پاسخ دهد، این که آیا ایرانیان در روزگار ساسانی، یعنی دوره پیش از اسلام، با مسائل و مفاهیم فلسفی و دانش فلسفه آشنایی داشته اند؟ و کدام متن از متون زبان پهلوی (فارسی میانه) محتوای فلسفی دارد؟ این گفتار با داده های واژگانی و زبانی از متون پهلوی به برخی از مقولات و مفاهیم فلسفی در دو بخش پرداخته است. در بخش نخست شش گروه از داده های واژگانی به نکات بدیهی فلسفی اختصاص دارد و در بخش دوم، ده گروه از واژگان در قالب نگاره (نمودار متنی) به برخی از مقولات بنیادین فلسفی اشاره داشته است، چون: هستی (کون)، جهان، گیتی (جهان مادی)، گیهان (عالمَ کُلّ)، آخشیج (عنصر)، رسته (روش، طریق، سلوک)، گوهر (جوهر)، چهر (سرشت)، خرد (عقل)، خودشناسی.
مفهوم متن مقدّس در سنن دینی چین نظر به اندیشه نگار چینی جْینگ و تمثیلات بافندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلمه چینی جْینگ 經 به معنیِ نوعی کتاب است در بر دارنده صفاتی که آن را آسمانی و قدسی می گرداند. این کلمه از لحاظ ریشه شناسی در بن با تمثیلات بافندگی، خاصّه تمثیل تار (در مقابل پود)، پیوند دارد. به رغم کاربرد فراوان جْینگ در عنوان بسیاری از متون سنّتی در تعلیم دائویی، کنفوسیوسی، بودایی در چین، به جوانب تمثیلی این اندیشه نگار کمتر توجّه شده است. این نوشتار می کوشد با تبیین معانی نخستین جْینگ از حیث اشتقاقِ صورتِ ترسیمی آن به عنوان اندیشه نگار، پیچیدگی مفاهیم متعدّدی را که پیرامون این نویسه چینی گرد آمده اند، واگشاید و با بررسی تمثیلات متعلّق به بافندگی، نسبت مفهوم «کتاب مقدّس» با دیگر معانی جْینگ از قبیل «مسیر»، «گذر کردن»، «دیمومت»، «معیار» و غیر آن را معلوم کند. مجموعه این مطالعه که آن را ریشه شناسی تمثیلی (مبتنی بر روش سنّتیِ لفظ-تمثیل-معنی) می توان خواند، ابعاد مهمی از ماهیت کتاب مقدّس در نزد چینیان را روشن می سازد.
اخلاق فضیلت گرا و وضعیت اخلاقی مصنوعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حامیان اخلاق فضیلت گرا معتقدند این دیدگاه در مواجهه با برخی مسائل نسبت به رویکردهای فایده گرا و وظیفه گرا مزایای قابل توجهی دارد و بر این اساس، تجویزهایی را درباره توسعه و کاربری فناوری ارائه می کنند. در این مقاله بر مسائل مربوط به تعامل انسان و فناوری تمرکز می کنیم و از میان این مسائل به مسئله وضعیت اخلاقی مصنوعاتی می پردازیم که برای کاربر جایگاه شبه دیگری داشته و با او وارد روابطی شبیه به روابط اجتماعی می شوند. پرسش از وضعیت اخلاقی مصنوعات در چنین مواردی، ناظر به لزوم یا عدم لزوم رعایت ملاحظات اخلاقی در تعامل با این نوع مصنوعات است. پس از شرح تحلیل و تجویز فضیلت گرایان درباره این موارد، دو چالش اصلی درباره رویکرد فضیلت گرایانه مورد بحث قرار می گیرند. چالش اول درباره اصالت رویکرد فضیلت گرایی بوده، و چالش دوم به «پارادوکس انسان انگاری و انسانیت زدایی همزمان» می پردازد. با شرح و بررسی این دو چالش ظرفیت فضیلت گرایی برای پاسخگویی به آنها ارزیابی می شود.
امکان امر تکنیکی در بنیادگذاری برای متافیزیک اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر کانت در کتاب بنیادگذاری برای متافیزیک اخلاق، امرهای تکنیکی عامل را به انتخاب وسیله مناسب برای هدفی که اراده کرده است ملزم می کنند. امر اصلی عملی است که دو ویژگی ابژکتیو بودن و تخطی پذیری را دارد. این مقاله استدلال می کند که این اصول در معنای دقیق کانتی امر نیستند زیرا ویژگی دوم را ندارند. در ادامه این مقاله به دو مانع که بر سر راه حذف امر تکنیکی قرار دارد می پردازد و نشان می دهد که بر اساس هیچ یک نمی توان استدلالی به سود وجود امر تکنیکی اقامه کرد. مانع اول این تجربه شایع است که کسی هدفی را اراده می کند ولی وسایل مناسب برای آن را اراده نمی کند. مانع دوم این است که به نظر می رسد بسیاری از استنتاج های عملی که تنها در صورتی معتبرند که امر تکنیکی را به عنوان یکی از مقدمات استدلال در نظر بگیریم.
ارزیابی لاادری گرایی ضعیف (جوازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس لاادری گرایی، داوری نهایی درباب وجود خدا متوقف است. این نگرش معرفتی الاهیاتی دارای اقسامی است؛ ازجمله برمبنای افراد مشمول این حکم، برخی همگان را مشمول آن می دانند (قوی) و عده ای بدون نگاه یک دست و کلی، مجاز می دانند که برخی افراد، بسته به پیش زمینه ها و توانایی های معرفتی شان، لاادری گرا شوند (ضعیف). دو دلیل عمده در دفاع از لاادری گرایی ضعیف قابل طرح است: (1) چون شرایط و توانایی های افراد و موقعیت معرفتی آنها متنوع است، میزان آگاهی از شواهد و وزن دهی آنها و در نتیجه آن، داوری های مختلف افراد ازجمله لاادری ماندن درباب وجود خدا موجه است. (2) گراهام اپی با بهره گیری از اصل محافظه کاری معرفتی (تا زمانی که فرد دلیلی مخالف باور خود نیافته، می تواند همچنان بدان معتقد باشد) معتقد است دلایل درونی افراد در مشروعیت تداوم باور ایشان کافی است؛ درنتیجه لاادری گرا در اصل و امتداد رویکرد معرفتی خود موجه است.
خودکامه در برابر خدایان: نقدی بر خوانش هگل از آنتیگونه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هگل نمایش آنتیگونه را تعارض دو نیروی اخلاقی می داند که کرئون و آنتیگونه نماینده آن هایند. کرئون به عنوانِ مرد نماینده قانون انسانی و خدایان آفتاب است که وظیفه دفاع از شهر را به عهده دارد، و آنتیگونه به عنوانِ زن نماینده قانون الهی، خدایانِ سایه و خانواده است. در این مقاله با بررسی دو قانون الهی استدلال می کنیم که خوانش هگل از آنتیگونه دچار خطاست. نخست، قوانین الهی منحصر به خانواده نیستند و پاسداری از آن ها وظیفه همه انسان هاست. دوم، هیچ تقابلی میان خدایان قدیم و جدید در آنتیگونه وجود ندارد؛ خدایان همگی حامیِ دفن پولونیکس اند. سوم، مردم تبای موافق دفن پولونیکس اند و تقابل شهر و خانواده نادرست است. چهارم، آنتیگونه از تقابلِ زن و مرد پیروی نمی کند، از حدود زنانه خود فراروی کرده و آگاهانه کنشی سیاسی انجام می دهد. در نهایت، کرئون خودکامه ای است که اعمالش از سوی خدایان و مردم ناپسند شمرده می شود و تقابلِ آنتیگونه تقابلِ خودکامه و خداست.
نظریه جامع عقلانیت رشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشر، عقلانیت را دنبال کردن هوشمندانه اهداف مناسب می داند. سه بافت شناختی، عملی و سنجشی بافت های اصلی عقلانیت را تشکیل می دهند که در به کار بستن بهترین استدلال که وظیفه مشترکشان است یکی می شوند. او جهانی بودن عقلانیت را در عین معتبر دانستن جنبه شخصی و شرایط پیرامونی؛ و عقلانیت عملی و بهینگی واقعی را به جای عقلانیت ایده آل و بیشینه گرایی معتبر می شناسد. بهینه سازی، یافتن بهترین کار برای انجام دادن در یک شرایط پیرامونی با استفاده از بهترین استدلال در دسترس است؛ وعقلانیت جهانی، این توصیه عقلانی به هر کسی در شرایط یکسان است که همان تصمیم عقلانی را بگیرد. عقلانیت از ما می طلبد اهداف هوشمندانه را با روشهای هوشمندانه دنبال کنیم و مبتنی بر اصولی عمل کنیم که نظام مند و معنادار باشند و عوامل هوشمند دیگر نیز بتوانند مناسب بودن آنها را تشخیص دهند. تبیین رشر از عقلانیت، یکی از جامع ترین و مستحکم ترین نظریه های ارائه شده دراین حوزه است.اما به نظر می آید به رسمیت شناختن جنبه تاریخی و شرایط پیرامونی در عفلانیت عینی و جهانی، نیازمند رویکرد تاریخی و صحت سنجی آن در سنت های تاریخی است. هم چنین با توجه به تمسک ناصحیح سیاسی به عقلانیت جهانی درجهت استعمار و ظلم بی پایان به کشورهای توسعه نیافته، لازم استارتباط عقلانیت جهانی و خاورگرایی مشخص شودو جای این امرمهم در آثار رشر خالی است. خاورگرایی ریشه در مفهوم عقلانیت جهانی ندارد بلکه برگرفته از ارتباط موجود بین عقلانیت جهانی و درستی است، ارتباطی که بر مبنای موفقیت عملی تعیین می شودکه نسبت دادن اطمینانی غیر مستند به مفهومی جهانی است.