علی بابایی

علی بابایی

مدرک تحصیلی: فلسفه دانشگاه محقق اردبیلی دانشکده ادبیات و علوم انسانی

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۴۷ مورد از کل ۴۷ مورد.
۴۱.

بررسی دولت قانون در اندیشه و عمل میرزا تقی خان امیرکبیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدرنیته اصلاحات امیرکبیر کنسطیطوسیون دولت قانون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۱۲۹
   بررسی جایگاه ویژه میرزا تقی خان امیرکبیر در تاریخ معاصر ایران نیازمند توجه به دریافت وی از «چهره ژانوسی مدرنیته» است. به اعتبار جامعه شناسی تاریخی، مدرنیته دارای ماهیتی دوگانه و در پیوند باهم است که وجه اثباتی، تمدنی و یا objective آن بر توسعه و پیشرفت عناصر تمدنی، اقتصادی، علمی و فنی تأکید دارد و وجه انفسی، ذهنی و subjective آن بر اهمیت دستاوردهای فرهنگی، آزادی نوع بشر، برابری، دموکراسی، کثرت گرایی و قانون که در زبان فلسفی کانت و هگل در مفهوم «عقل خود بنیاد» تجلی یافته؛ متناظر است. در این مقاله بر آنیم تا دریابیم امیرکبیر به عنوان اصلاح طلب بزرگ جامعه ما چگونه به ارتباط عناصر ذوالوجهی مدرنیته اندیشیده است. آیا امیرکبیر فقط بر وجه اثباتی و صنعتی مدرنیته ایمان پیداکرده است، یا اینکه به اهمیت وجوه فرهنگی آن ازجمله «قانون» نیز آگاهی یافته است؟ زمامداری امیرکبیر با شروع پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار در 1230 هجری شمسی با تحولاتی گسترده همراه است فرضیه ما این است که تأکید امیرکبیر بر «خیال کنسطیطوسیون» درک درست وی از ضرورت به کارگیری دستاوردهای دوگانه مدرنیته را نشان می دهد. بر این اساس جایگاه «قانون»در منظومه فکری و عملی وی را موردبررسی انتقادی قرار داده ایم.
۴۲.

نقد و تحلیلِ خوانش ملاصدرا از شیخ اشراق در مسئله رابطه وجود و نور(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وجود نور حکمت اشراق حکمت متعالیه سهروردی ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۹۲
هدف: این مقاله به بررسی و نقد خوانش ملاصدرا از شیخ اشراق در مسئله رابطه نور و وجود می پردازد. روش: در این تحقیق از روش تحلیلی توصیفی که در پژوهشهای نظری مدّ نظر است، بهره برده ایم. یافته ها: ملاصدرا نور مورد نظر شیخ اشراق را با وجود، یکی می داند. این اعتقاد پایه ای می شود تا همه آرای شیخ اشراق را وجودی تفسیر کند؛ در حالی که دلایلِ چندی نشان می دهد نورِ مورد نظرِ شیخ اشراق با وجودِ صدرایی یکی نیست؛ دلایلی از جمله: «1. اقسام نور و وجود یکی نیست؛ 2. تقابلِ وجود و ماهیت با تقابل نور و ظلمت به یک نحو نیست؛ 3. تشکیک انوار با تشکیک وجود متفاوت است؛ 4. وجود در نزد شیخ اشراق اعتباری، ولی نور امری حقیقی است؛ 5. ملاصدرا خود گاهی به سعه وجود نسبت به نور اعتراف دارد؛ و...». نتیجه گیری: آنچه شیخ اشراق را به تعبیرِ نور می رساند، شروعِ فلسفه از نفس است؛ بر خلاف روش صدرا که از رویکردی عالم محورانه و در نتیجه از تمایزِ «وجود و ماهیت»، فلسفه خود را سامان می دهد. اگر تفاوت در شروعِ فلسفه را از ویژگی های تفاوتهای ساختاریِ دو مکتب بدانیم، هم اقتضایِ تفاوت در ساختارِ دو حکمت و هم دلایلِ محتوایی اشاره شده ثابت می کند نورِ موردِ نظرِ سهروردی با وجود یکی نیست و در نتیجه، خوانش ملاصدرا از شیخ اشراق تأویل گرایانه است.
۴۳.

جایگاه وجودی قلب در نفس شناسی صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نفس عقل قلب ملاصدرا حکمت متعالیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۱۰۵
هدف: این مقاله در پیِ پیشنهاد طرحی برای تعیین دقیق جایگاه وجودی قلب در نفس شناسی ملاصدرا بوده است. روش: این مقاله از روش تحلیلی- توصیفی انجام شده است. یافته ها: در نفس شناسی ملاصدرا، جایگاه دقیق و واضحی برای مرتبه قلب(یا دل که دوست داشتن به آن منسوب است) لحاظ نشده است و تعریف قلب به نفس ناطقه، در نظری عمیق بنا به دلایلی که ذکر خواهد شد، نمی تواند چندان قانع کننده باشد. از آنجا که در این حکمت، رابطه نفس با نیروهای آن به تجلّی تبیین می شود؛ می توان به دلالت قراین، مرتبه قلب را به عنوانِ نیرویی از نیروهای وجودیِ انسان، مرتبه متوسط از نفس که هم عرض با عقل است، لحاظ کرد و آن را مظهرِ تجلّیاتِ حبّیِ روح دانست. نتیجه گیری : به طور اجمال، سه مرتبه 1. روح، 2. عقل و دل، 3. حواس و به تفصیل، پنج مرتبه 1. روح، 2. نفس، 3. عقل و دل 4. خیال، وهم، حس مشترک و...، 5. حواس پنج گانه، قابلِ طرح است که از بالا به پایین بر همدیگر مترتب اند. این سیر، نمادی است بر سیرِ نزولیِ وحدت به کثرت و سیرِ صعودی کثرت به وحدت؛ تعبیری که ملاصدرا طی آن، وجود انسان را مَثَلی بر وجود عالم و شئون باری تعالی می داند.
۴۴.

«معیتِ مطلق و مقید» بر مبنای سه سیر فلسفی مفهومی، وجودی، ظهوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اطلاق تقیید معیت ملاصدرا سه سیر فلسفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۷۴
تعابیرِ مطلق و مقید از تعابیری هستند که گاه مفهومی و گاه مصداقی در معیتِ هم مطرح می شوند؛ از نظر بر تحقق سه سیرِ فلسفی، بر مبنای سیر اول، اطلاق به معنای سعه ی مفهومی و تقیید به معنی ضیق مفهومی است. و معیت میان دو مفهوم شکل می گیرد. بر مبنای سیر دوم و پذیرش اصالت وجود و وحدت تشکیکی آن، و نفی سعه ماهوی، کلیت و اطلاق در وجود عبارت است: از تمامیت ذات وجود و احاطه او نسبت به مادون؛ و چون هستی در این سیر، دارای مراتب است، سعه و شمولیت و اطلاق به معنای احاطه ی مراتبِ بالاترِ وجود بر مراتبِ مادون آن است؛ وجود مطلق شامل وجود مقید است و وجود آن را در بر می گیرد ولی مقید شامل مطلق نیست؛ بر مبنای سیر سوم نیز اطلاق به معنی سعه ی وجودی است اما چون وجود واحد است و حتی نمی توان وجود را در اوجِ مباحث به مطلق و مقید تقسیم کرد، کلیت و احاطه به نحوِ احاطه ی قیومی مطرح است. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی سه سیر فلسفی ملاصدرا در باب معیت مطلق و مقید خواهیم پرداخت.
۴۵.

سه مرتبه «کلی» و «جزئی» بر مبنای سه سیر فلسفی انطباق ماهوی، اشتمال تشکیکی در مراتب وجودی، احاطه وجود حق بر ظهورات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کلی جزئی انطباق اشتمال احاطه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۶
بحث «کلی» و «جزئی»، موضوعی مهم و فراگیر در گستره ذهن و عین است. دامنه این مبحث از ماهیت تا وجود امتداد می یابد و بنابراین بخشی جدایی ناپذیر و تعیین کننده در هر مکتب فکری است. پرسش اینکه: با تغییر در مبانی فلسفی، «کلی» و «جزئی» چه معنا و سرنوشتی می یابد؟ در اندیشه ماهوی، کلی و جزئی محدود به حیطه مفهومی و ماهوی است. تشخص هر فرد جزئی به ماهیتی است که مندرج در یک مفهوم کلی تر می شود. انواع کلی نیز حاصل اعتبارات گوناگون ماهوی است. اما با تغییر دیدگاه به اصالت و وحدت تشکیکی وجود، نقش کلی و جزئی فراتر از انطباق ماهوی افراد، به اشتمال در مراتب طولی وجود نیز گسترش می یابد. وجود، در عین جزئیت و تشخص ذاتی، به نحو کلی سعی، شامل تمام مراتب وجودی می شود. هر وجود بالاتری حقیقت وجود پایین تر و هر وجود سافلی رقیقه وجود عالی است. نهایتاً در سیر سوم، جزئی در معنای خاص خود حاکی از احاطه حقیقت شخصی وجود بر تجلیات آن و کلی، مبین شمول ظهوری و تشکیکی وجود منبسط بر ظهورات حق است. نتیجه اینکه، کلی یا جزئی، اعتباری است که بسته به تفاوت نظر در هستی شناسی، عارض بر ماهیت، وجود، یا شئون مرتبط با آنها می گردد.
۴۶.

بررسی تحول «تابعه علیت» بر مبنای سه سیر فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سه سیر فلسفی علیت اصالت ماهیت اصالت وجود وحدت تشکیکی اصالت وجود وحدت شخصی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۴
با پذیرش سه سیر فلسفی ملاصدرا، مساله اصلی مقاله حاضر بررسی تحول مباحث مرتبط با علیت بر اساسِ سیرهای یاد شده است؛ در سیر اول متناسب با دیدگاه متکلمان، رابطه ی حق تعالی با مخلوقات به نحو رابطه «موثر و متاثر» است؛ در این نحوه نظر، نه تنها امکانِ انفصال بینِ علت و معلول وجود دارد، بلکه لازمه ی این سیر، نگاهِ تباین بالذاتی و لازمه ی آن هم محال بودنِ هر نوع علیتی میانِ پدیده-هاست. حال آن که در سیر دوم به پشتوانه ی اصالت و وحدت تشکیکی وجود، رابطه به نحو «علت و معلول» و به تبعِ آن، تبیینِ مراتبی است؛ رابطه ی یاد شده متناسب با سیر سوم به نحو «ظاهر و مظهر» می باشد که در این وجه نظر، معلول شأن و ظهوری از علت است؛ در دو سیر اخیر به دلالت مبانی، بر معیتِ دایمی علت با معلول و ظاهر با مظهر با حفظِ تفاوتِ دو مرتبه تاکید می شود. به همین نحو به اقتضای سیر اول «عطاء، اعطاء و معطی» مغایر از هم اند؛ به اقتضای سیر دوم این سه باهم اتحاد و بر مبنای سیر سوم باهم وحدت دارند. نسبتی که میانِ عناصر علیت یعنی علت و معلول برقرار است بر مبنای سیر اول از نوعِ اضافه ی مقولی، بر مبنای سیر دوم از نوعِ اضافه ی اشراقی و بر مبنای سیر سوم از نوعِ اضافه ی قیومی است؛ که با موضوعاتِ اشاره شده بر مبنای سه سیر تطابق دارد.
۴۷.

سه مرتبه تقدم و تاخر بر مبنای سه سیر فلسفی بالماهیه، بالحقیقه وبالحق(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سه سیر فلسفی اصالت ماهیت اصالت وجود وحدت تشکیکی اصالت وجود وحدت شخصی تقدم و تاخر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۹
بعد از پذیرش تحقق سه سیر فلسفی (یعنی اصالت ماهیت، اصالت وجود وحدت تشکیکی و اصالت وجود وحدت شخصی) در حکمتِ صدرایی، به دلایل و قراینِ مختلفی می توان نشان داد که مبحثِ «تقدم و تاخر» از لازمه های سه سیرِ یاد شده تبعیت کرده است؛ تقدم و تاخر بالتجوهر یا همان بالماهیه متناسب با سیر اول، تقدم و تاخرِ بالحقیقه متناسب با سیر دوم و تقدم و تاخر بالحق متناسب با سیر سوم است. به ویژه اگر مبحثِ علیت را شاخصِ اصلیِ تحول در سیرهای یاد شده بدانیم، به دلیلِ تفاوتِ تفسیر علیت بر اساسِ سه سیر، تقدم و تاخرهای مبتنی بر رابطه ی علیت (نظیرِ بالطبع، بالعلیه، بالماهیه)، در نهایت بر مبنای اصالتِ ماهیت مطرح شده اند و در نتیجه در اصالتِ وجودِ تشکیکی جایی برای طرح نیافته اند و به نوعی با تقدم بالحقیقه جایگزین شده اند. برای تقدمِ بالحقیقه والمجاز غالبا تقدم وجود بر ماهیت را مثال می زنند؛ ما برای تقدم و تاخر امورِ مشکک که بر سیر دوم و بر اصالتِ وجود و مشکک بودنِ آن مبتنی هستند تقدم و تاخر بالحقیقه و الرقیقه را پیشنهاد می دهیم؛ در مورد تقدم و تاخر بالحق، هم از تعبیرِ مراتب یعنی ناظر به مرتبه ی دوم و هم از تعبیر شئون و ظهورات یعنی ناظر به مرتبه ی سوم سخن گفته شده است؛ در حالی که بنا به دلایلِ مختلف، تعبیرِ دوم صحیح تر و با اصولِ مرتبه ی سوم یعنی اصالت وجود وحدت شخصی مناسب تر است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان