مطالب مرتبط با کلیدواژه

احاطه


۱.

استعاره های جهتی محیط - محاط در نظام فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۹۲ تعداد دانلود : ۱۷۰
جهات جغرافیایی یکی از مهمترین مولفه های شناختی و زبانی انسان است که در معنای تحت الفظی شان به نسبت میان اجسام در عالم طبیعت اشاره دارند. جهت محیط – محاط به رابطه دو جسم اشاره دارد که مرزهای خارجی جسم محاط منطبق بر مرزهای داخلی جسم محیط است. جهت مذکور در زبان متعارف روزمره و همچنین در نظام های فلسفی جهت توصیف و تبیین مفاهیم انتزاعی نیز مورد استفاده قرار گرفته است. ملاصدرا با پذیرش معنای تحت الفظی این جهت در طبیعیات، به شکل گسترده ای جهت توصیف و تبیین مفاهیم فلسفی در متافیزیک از این جهت نیز کمک گرفته است. بهره گیری از جهت محیط – محاط جهت توصیف مفاهیم انتزاعی بواسطه استعاره های مفهومی امکان پذیر شده است. استعاره های مفهومی مرتبط با این جهت در فلسفه ملاصدرا عبارتند از استعاره «علم تام داشتن به مثابه احاطه داشتن»، «علم فعلی داشتن به مثابه احاطه داشتن»، «علیت تام به مثابه احاطه داشتن»، «اصالت داشتن به مثابه احاطه داشتن»، «اتصاف حداکثری به یک صفت به مثابه احاطه شدن» و « اعمال قدرت و اراده تام به مثابه احاطه داشتن». جهت حاوی – محوی نیز هر چند در نگاه اولیه مترادف و معادل جهت محیط – محاط است اما کارکردهای استعاری کاملا متفاوتی یافته است. استعاره های مفهومی «علم به مثابه حاوی» و «زمان به مثابه حاوی» در فلسفه ملاصدرا به چشم می خورد.
۲.

از تصرّف تا عشق: فهم کار معمار در مکتب صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کار معمار ملاصدرا احاطه تصرف نظم علی و معلولی تجلی عشق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۲ تعداد دانلود : ۲۲۷
مکتب صدرایی قابلیت بالایی برای پاسخ گویی به پرسش های حوزه معماری در زمینه های مختلف دارد. این نوشته نیز در تلاش است تا کار معمار را بر مبنای این مکتب با استفاده از منظومه مفاهیمی که از کلام ملاصدرا استخراج شده، تبیین کند. روش کار تفسیر و استنتاج از آرای ملاصدراست، به گونه ای که بتوان کار معمار را در وجوه مختلف تبیین نمود. در مکتب صدرایی کار معمار یکی از سه صناعت پایه است که به نیاز اساسی انسان یعنی جایی برای زندگی پاسخ می دهد؛ و این پاسخ ذومراتب است. بنابراین منظومه ای از مفاهیم مرتبط با این کار از صنع، غایت، احاطه و تصرف گرفته تا نظم، علت، زیبایی و عشق مورد بحث قرار می گیرد. چنین می توان گفت که معمار به عنوان یک صانع غایتمند، می تواند صوری خیالی، وهمی و یا عقلی از زندگی انسانی و کارهای انسان داشته باشد و در تلاش است تا با تصرف در محیط، تغییر اندازه ها و روابط در طبیعت جایی برای زندگی او فراهم کند تا بستر بروز افعال متعدد انسانی شود. معمار با توجه به جایگاه وجودی اش به مرتبه ای از احاطه ادراکی بر هستی و شناخت علت ها و معلول ها در نظام احسن وجود می رسد و با تصرف در محیط در راستای ایجاد جایی برای زندگی انسان، نظمی را در طبیعت تحقق می بخشد که زمینه رسیدن او به کمال مطلوب خویش می شود. معمار با درک زیبایی و برگزیدن محبوب، قوای درونی خویش را نظم می بخشد و از مجرای این نظم درونی، تصرفی در عالم می کند که کارش تجلی گاه حسن صورت محبوب و افعال مطلوب او باشد.
۳.

سه مرتبه «کلی» و «جزئی» بر مبنای سه سیر فلسفی انطباق ماهوی، اشتمال تشکیکی در مراتب وجودی، احاطه وجود حق بر ظهورات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کلی جزئی انطباق اشتمال احاطه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۶
بحث «کلی» و «جزئی»، موضوعی مهم و فراگیر در گستره ذهن و عین است. دامنه این مبحث از ماهیت تا وجود امتداد می یابد و بنابراین بخشی جدایی ناپذیر و تعیین کننده در هر مکتب فکری است. پرسش اینکه: با تغییر در مبانی فلسفی، «کلی» و «جزئی» چه معنا و سرنوشتی می یابد؟ در اندیشه ماهوی، کلی و جزئی محدود به حیطه مفهومی و ماهوی است. تشخص هر فرد جزئی به ماهیتی است که مندرج در یک مفهوم کلی تر می شود. انواع کلی نیز حاصل اعتبارات گوناگون ماهوی است. اما با تغییر دیدگاه به اصالت و وحدت تشکیکی وجود، نقش کلی و جزئی فراتر از انطباق ماهوی افراد، به اشتمال در مراتب طولی وجود نیز گسترش می یابد. وجود، در عین جزئیت و تشخص ذاتی، به نحو کلی سعی، شامل تمام مراتب وجودی می شود. هر وجود بالاتری حقیقت وجود پایین تر و هر وجود سافلی رقیقه وجود عالی است. نهایتاً در سیر سوم، جزئی در معنای خاص خود حاکی از احاطه حقیقت شخصی وجود بر تجلیات آن و کلی، مبین شمول ظهوری و تشکیکی وجود منبسط بر ظهورات حق است. نتیجه اینکه، کلی یا جزئی، اعتباری است که بسته به تفاوت نظر در هستی شناسی، عارض بر ماهیت، وجود، یا شئون مرتبط با آنها می گردد.