فاطمه مدرسی

فاطمه مدرسی

مدرک تحصیلی: استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ارومیه

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۲۵ مورد از کل ۱۲۵ مورد.
۱۲۱.

افشانش معنا در دو داستان «بر دار کردن حسنک وزیر» و «وضع اریارق و غازی» به روایت بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ بیهقی حسنک وزیر اریارق و غازی دریدا غیاب معنا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۵۹
از جمله دیدگاه هایی که در باب تاریخ بیهقی مطرح است، اعتقاد به تاریخی بودن این اثر و برجسته بودن جنبه تاریخی آن است. بر اساس این دیدگاه جنبه های ادبی تاریخ بیهقی نادیده گرفته می شود از آن جهت که هدف و ملاک نویسنده را روایت تاریخ دانسته اند. از آنجا که بیهقی در روایت خود از تاریخ به گزینش دست می زند و همه حوادث و رویدادها را روایت نمی کند، در واقع می توان گفت ایدئولوژی و نگاه خاص بیهقی نیز در اثر او تأثیر گذاشته است. در این راستا امکان معناهای متعدد در جملات بیهقی و آنچه از روایت او حذف شده است، مطرح می شود. نگارندگان با تأکید بر دو عنصر گزینش در مکالمه و گزینش در توصیف امکانات غیاب معنا را در «بر دار کردن حسنک وزیر» و «وضع اریارق و غازی» از تاریخ بیهقی با روش تحلیلی- توصیفی بررسی کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که بیهقی با به کارگیری تمهیداتی چون گزینش در مکالمات میان افراد، تأکید بر جنبه های نحوی، توصیف ویژگی های اشخاص و بیان عواطف در روایت خود، امکان برداشت های متعدد و کامل ناپذیر بودن معناها را ایجاد می کند.
۱۲۲.

بررسی تطبیقی گدای غلامحسین ساعدی و گدای (الشّحاذ) نجیب محفوظ بر اساس دیالکتیک هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غلام حسین ساعدی نجیب محفوظ هگل گدا ادبیات تطبیقی دیالکتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۷۳
دو نویسنده ادبیات داستانی ایران و مصر، غلامحسین ساعدی و نجیب محفوظ، در دو اثر همنام خود با عنوانِ گدا، به موضوعات اجتماعی مهمی در برخوردِ جامعه با پدیده مدرنیته پرداخته اند. پژوهش حاضر، با تکیه بر دیالکتیک هگل، به تحلیل تطبیقی این دو اثر، پرداخته و برنهاد (تز) سنت، برابرنهاد (آنتی تز) مدرنیته و هم نهاد (سنتز) پیامدهای این تعارض را در دو جامعه ایران و مصر واکاوی می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در داستان «گدا»ی ساعدی، سنت از طریق احترام به خانواده، پایبندی به ارزش های روستایی و اعتقادات مذهبی نمایان است و مدرنیته با فروپاشی کانون خانواده، گسترش فساد اخلاقی و بی اعتنایی به دین، برابرنهاد آن را شکل می دهد. در «الشّحاذ»، سنت در وفاداری خانوادگی، نوستالژی گذشته و سادگی و صمیمیت روستایی تجلی می یابد، در حالی که مدرنیته با علم زدگی، سردی روابط اجتماعی و بی حرمتی به مقدسات در تقابل با آن، قرار می گیرد. دیالکتیک هگل نشان می دهد که این تضادها به مثابه نیروی محرکه ای در بطن تاریخ عمل کرده که نطفه های یکدیگر را در خود پرورش می دهند. پیامد این صیرورت (سنتز) در هر دو اثر، اضطراب، ترس و تنهایی است که در ارتباط با عُمر حمزاوی، شخصیت اصلی الشّحاذ، به شکلِ پوچی و گم گشتگی در معنای زندگی نیز، تجلی می یابد. جستار پیشِ رو، با رویکردی توصیفی-تحلیلی، ضمن برجسته سازی جنبه های منفی مدرنیته، نشان می دهد که هر دو نویسنده با نگاهی انتقادی، گذارِ ناتمام از سنت به مدرنیته را به تصویرکشیده و عمیقاً به تبعات اجتماعی این تحول پرداخته اند.
۱۲۳.

بررسی زبان، تصویر و عاطفه در شعر رودکی سمرقندی

کلیدواژه‌ها: سبک خراسانی رودکی زبان تصویر عاطفه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۶۰
رودکی سمرقندی از پیشگامان شعر فارسی و سبک خراسانی به شمار می رود. شیوه سرایش شعر رودکی، مبتنی بر سادگی معنی و روانی لفظ است. تز و بنیاد اصلی شعر سبک خراسانی و به طور مشخص، رودکی، بر بیانِ مفهوم در ساده ترین صورت زبانی ممکن و خالی از هر گونه تعقید و پیچیدگی استوار است. هدف اصلی پژوهش، مطالعه و بررسی کمیت و کیفیت کاربست و به کار گیری سه عنصر زبان، تصویر و عاطفه در کلام این سراینده است. روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی است که البته در بحث تصاویر شاعرانه، بسامد کمی اشعار نیز مورد آگاهی و توجه قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که یکی از خصوصیات زبانی شعر رودکی که آن را به زبان مردم نزدیک می سازد، کوتاهی جملات است . جمله ها، از منظر نحوی ، کوتاه هستند و انتقال از دال به مدلول برای خواننده و مخاطب شعر، به سهولت انجام می پذیرد. به لحاظ کاربرد صور خیال و ایماژ، شگرد «تشبیه » با ۱۸۸مرتبه استفاده، بیشترین مورد بهره گیری (۵۲ درصد از حجم نمودار) و به تبع بالاترین نقش را در آفرینش تصویرهای پدر شعر فارسی دارد و از پس ِ آن شگردهای «کنایه » با ۹۶ بار بهره گیری (۲۶ درصد) و «استعاره مصرّحه» با ۴۶ مرتبه استفاده (۱۳ درصد) در رتبه های بعدی قرار می گیرند. همچنین مشخص گردید که بُن مایه عاطفه نیز در سروده های استاد سمرقندی، به دو شیوه فردی(احوال عاشق و معشوق) و اجتماعی(توصیف و مدح) نمود پیدا کرده است.
۱۲۴.

هستی شناسی انسان در شاهنامه و مهابهاراتا بر بنیاد نیکی و بدی اسطوره(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره انسان شاهنامه مهابهاراتا نیکی بدی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۵۱
یکی از موارد مهم در هستی شناسی انسان در اسطوره، بنیاد نیکی و بدی است. همواره نیروهای بدی و نیکی در جدال با هم هستند و سرانجام نیروی نیکی بر بدی پیروز شده است. بر این اساس، آفرینش انسان، زندگی انسان در جهان، ارتباط او با هستی و فرجامش قابل تفسیر است. در این مقاله، بخش اساطیری شاهنامه فردوسی با مهابهاراتا در این موضوع به شیوه توصیفی-تحلیلی، بررسی تطبیقی شده است. نتایج بررسی، مشابهت را نشان می دهد؛ چنانکه در هردو اثر، بنیاد نیکی و بدی، بر هستی پذیری و آفرینش انسان، اهداف آفرینش انسان، روابط انسان درون خانواده و سطح ملی تأثیر گذاشته است. نیروهای بدی به صورت دیو، اهریمن یا شخصیت های اهریمن صفت، پیوسته در جدال با نیروهای نیکی قرار گرفته اند؛ سرانجام باتوجه به اهداف آفرینش انسان در اسطوره، نیروهای نیکی پیروز می شوند. جدال کیومرث با اهریمن، فریدون با ضحاک و نیز تورانیان و ایرانیان در شاهنامه، درمقابل جدال کوران و پاندوان در مهابهاراتا، نمونه مشخص و مشابهی بوده که به واسطه مطالعه آن، ساختار هستی شناسی انسان بر بنیاد نیکی و بدی، نمایان می شود. در این تشابه، پاندوان و ایرانیان با ذات نیک آفریده شده اند و هدف از آفرینش آن ها مبارزه با نیروی بدی است و اگرچه مدتی بدی چیره شده؛ سرانجام هردو پیروز می شوند و دوره نیکی آغاز می شود.  
۱۲۵.

تأثیرپذیری فکری قاصد از اشعار اخلاقی و عرفانی سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قاصد سعدی عرفان اخلاق شعر فارسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
تأثیر سعدی بر ادبای پس از خویش محدود به زمان و مکان خاصی نیست و در هر دوره و زمانی، در پهنه گسترده ای از جغرافیای جهان، شاهد اثرپذیری، الهام گرفتن و گام برداشتن شاعری از سعدی هستیم. این اثرپذیری، از حیث محتوا، اسلوب، ساختار و حتی واژگان به کاررفته، مشهود است، یکی از شاعرانی که از مجتوای شعری سعدی، الگوبرداری و تأثیر گرفته، حاجی بکر آقای حویزی، ملقب به قاصد، شاعر مشهور کُرد قرن سیزدهم هجری، است. آشنایی عمیق قاصد با زبان فارسی سبب شد تا اشعار شاعران نامدار ایران، از جمله سعدی، بر اندیشه و آثار وی تأثیرات عمیقی بگذارد. شعر قاصد، مانند سعدی، از زبانی نرم، ساده و روان برخوردار است و از مضامینی چون معرفت نفس، عشق الهی و خدمت به خلق تأثیر می پذیرد. در این پژوهش تلاش شده تا به شیوه ای نظام مند، تأثیر اندیشه های اخلاقی و عرفانی سعدی بر قاصد را از طریق تحلیل و مقایسه اشعار بررسی کنیم. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و به تجزیه و تحلیل عناصر معنایی و ادبی در اشعار قاصد پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد قاصد در اشعار خود به وضوح تحت تأثیر مضامین اخلاقی و عرفانی سعدی قراردارد. او با بهره گیری از مفاهیمی همچون زهد، ناپایداری دنیا، درد و رنج هجران و شوق وصال، به دنبال بیان حالاتی عرفانی و تجربیات عمیق انسانی است. قاصد همچنین با استفاده از استعارات مشابه سعدی، نوعی نگاه عارفانه و زاهدانه به زندگی و عشق الهی پیدامی کند و نشان می دهد که در عین اصالت، چطور از افکار سعدی الهام گرفته است. کلیدواژه ها: قاصد، سعدی، عرفان، اخلاق، شعر فارسی.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان