مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۴۱.
۳۴۲.
۳۴۳.
۳۴۴.
۳۴۵.
۳۴۶.
۳۴۷.
۳۴۸.
۳۴۹.
۳۵۰.
۳۵۱.
۳۵۲.
۳۵۳.
۳۵۴.
۳۵۵.
۳۵۶.
۳۵۷.
۳۵۸.
۳۵۹.
۳۶۰.
انسان شناسی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، تببین مبانی انسان شناختی پارادایم های رایج در علوم انسانی غربی و پاسخ به این پرسش بود که آیا روش شناسی علوم انسانی غربی متأثر از مبانی انسان شناختی آن است یا خیر. روش: تحقیق حاضراز نوع توصیفی- تحلیلی و مطالب آن با روش کتابخانه ای گردآوری شده است. یافته ها: انسان به عنوان موضوع علوم انسانی و انسان شناسی به مثابه یکی از پشتوانه ها و مبانی نظری علم، نقشی اساسی در فرایند تولید علم دارد. تنوع تعریف و تلقی های گوناگون از انسان، تأثیر زیادی بر حوزه معرفت شناسی، به ویژه در مباحث روش شناسی و روشهای تحقیق در علوم انسانی دارد؛ به گونه ای که پارادایم معیّنی در حوزه علوم انسانی می تواند متأثر از ایده ای خاص در باب ماهیت انسان باشد. برای مثال، تلقی شیء انگارانه و تصور مکانیکی از انسان و بالطبع گزینش روشهای کمّی در رویکرد اثباتی و تعریف انسان به موجودی آزاد، معناساز و خلاق و اتخاذ روشهای کیفی در رویکرد تفسیری، معلول همین تفاوت نگرش به انسان است. نتیجه گیری: روش شناسی علوم انسانی به نحو اجتناب ناپذیری متأثر از مبانی و پیش فرضهای انسان شناختی آن است؛ به گونه ای که تغییر در نوع نگرش به انسان می تواند روش شناسی و به تبع آن، به دلیل تأثیر عمیق روش شناسی، ماهیت علوم انسانی را متحول سازد.
مبانی اخلاقی توسعه سیاسی در اندیشه امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق در پی پاسخ به این سؤال بود که مبانی و اصول اخلاقی توسعه سیاسی در اندیشه امام خمینی چیست و چه تأثیری بر توسعه سیاسی گذاشته است. مدعای مقاله این بود که مبانی و اصول اخلاقی در ساختار فکری حضرت امام، برخاسته از نظام اخلاقی اسلام بوده و از طریق تأثیرگذاری در گرایشهای انسان در توسعه سیاسی تأثیر می گذارد. روش: این نوشتار در صدد پاسخگویی بر مبانی اخلاقی توسعه سیاسی امام خمینی و تأثیر آن در زندگی سیاسی و جهت گیری ها و روابط بین انسانها برآمده است. برای رسیدن به این مهم، بعد از بررسی توصیفی و کتابخانه ای منابع مرتبط، این پرسش را به روش استنباطی پاسخ داده است. یافته ها و نتیجه گیری: سیاست در اندیشه سیاسی امام به معنی هدایت است و مفهوم سیاست و زیرمجموعه آن از جمله توسعه سیاسی، در پارادایم الهی و آخرت گرا قرار می گیرد. ایشان سیاست را به سه قسمت الهی، شیطانی و انسانی(متعارف) تقسیم و به ترتیب، سیاست الهی را صراط مستقیم، نوع شیطانی را باطل و نوع متعارف را محدود می دانند. در واقع؛ منظومه اندیشه سیاسی امام مبتنی بر اخلاق الهی با محوریت هدایت دین اسلام و تعالی انسان در تمامی ساحتهای وجودی، از جمله ساحت سیاست و توسعه سیاسی بیان می شود.
بررسی تطبیقی تعریف انسان در مکتب اسلام از دیدگاه شهید مطهری و مکتب اگزیستانسیالیسم بر مبنای اندیشه ژان پل سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این نوشتار، تحلیل و مقایسه تعریف انسان از دیدگاه ژان پل سارتر و استاد مطهری بود. روش: اطلاعات این پژوهشِ بنیادی به روش کتابخانه ای گردآوری و به شیوه توصیفی- تحلیلی پردازش شده است. یافته ها: ژان پل سارتر ضمن مخالفت با تعریف سنّتی از انسان، با نگرشی متمایز به هستیِ انسان نسبت به موجودات دیگر، با بنیان نهادن اصل تقدّم وجود بر ماهیت، طبیعت کلّی و ازلی برای انسان را نفی و آن را موجودی «در حال شدن» معرّفی کرده است. استاد مطهری انسان را موجودی دو بعدی و واجد سرشت و فطرت الهی تعریف کرده که قانون خلقت در پرتو آزادی و اختیار، قلم ترسیم سرنوشت را به دست خودِ او داده است. موجودی بالقوّه که حضیض حیوانیت و تعالی انسانیت، دو سوی ماهیت بالفعل او را تشکیل داده و دسترسی به هر یک، مرهون تصمیماتی است که فرد در زندگی خویش اتخاذ می کند. نتیجه: در اثنای تحلیل دو رویکرد، محرز شد که با وجود اشتراکات بین دو دیدگاه، همچون: تعریف انسان به شدن و تکیه بر عمل و تأکید بر اصل سازندگی، وجوه تمایزی همچون: نفی طبیعت مشترک بشری، نفی واجب الوجود و... نیز مشهود است. تعریف اگزیستانسیالیسمی سارتر شاید نوعی تعالی در بر داشته باشد، اما به اومانیسم می انجامد؛ در حالی که آنچه استاد مطهری با تکیه بر آموزه های وحیانی ارائه کرده، به طریق اعتدال نزدیک تر و از افراط و تفریط در امان است. از این رو، مشخص شد آنچه از عقلِ متّصل به وحی برخاسته است، ارجح و در بر دارنده تمام جنبه های انسانی و به طریق سعادت نزدیک تر است.
سنتزپژوهی چیستی معرفت نفس، و وجه طریقیت آن بر معرفت رب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به برداشتهای متعدد از حدیث «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»؛ هدف از انجام این پژوهش، بررسی منظور از معرفت نفس و وجه تلازم آن با معرفت رب بود. روش: فراترکیب یا متاسنتز(سنتز مطالعات کیفی) کمک می کند با احاطه به همه نظرات، به نظریه جدیدی درباره منظور از معرفت نفس و وجه طریقیت آن بر معرفت رب رسید. ۱۲ رساله دکتری و پایان نامه کارشناسی ارشد و مقالات علمی به عنوان جامعه آماری انتخاب شد. یافته ها: بررسی ها نشان داد همه برداشتها از معنای معرفت نفس و وجه تلازم آن با معرفت رب به این مطلب برمی گردد که معرفت نفس، نقطه آغازین همه معارف دیگر است. نتیجه گیری: منظور از معرفت نفس، شناخت ویژگی ها، مبدء و معاد، ارزش وجودی و هدف آفرینش خود است و منظور از تلازم معرفت نفس با معرفت رب، این است که اگر انسان قبل از سیر در آیات آفاقی خداوند، به مبدء و معاد و ذات و صفات و افعال و هویت و استعدادها و ویژگی ها و ابعاد وجودی و هدف آفرینش و موقعیت خود در هستی نیک بنگرد و نیک بشناسد، همین سرمنشأ همه شناختهای دیگر از جمله شناخت خدا خواهد بود.
بررسی تأثیر نوع جهان بینی(هستی شناختی) محمد شحرور در فهم قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین عوامل تشکیل دهنده فضای حاکم بر اثر یک نویسنده، نوع جهان بینی پدیدآورنده آن اثر است که اغلب رنگ و بوی خاصی به کلام و آثار او می دهد. محمد شحرور، نواندیش معاصر اهل سوریه، نظریه های جدید و جنجال برانگیزی در مهم ترین اثر خود، الکتاب والقرآن آورده است. هدف: هدف از نگارش این مقاله، واکاوی و دستیابی به فضای جهان بینی و زیست جهان محمد شحرور برای یافتن تأثیر نوع شناخت او از هستی و انسان بر فهم او از آیات قرآن بود. روش: روش این مقاله، توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای بود. یافته ها و نتیجه: نتیجه تحقیق نشان داد که شحرور، وجود را مبتنی بر تعامل دو جانبه می داند و از آن با عنوان «جدل ثنایی» و دیالکتیک موجودات نام می برد و از این اصل برای فهم آیات قران در موضوعات مرتبط با خلقت، زبان و معرفت انسانی بهره می گیرد. وی تحت تأثیر نظریه تکامل داروین، با نگرشی خاص به خلقت انسان، زبان انسانی و سیر تکاملی آن، معرفت انسانی و اقسام آن و رابطه قضا و قدر و نحوه ارتباطش با جبر و اختیار و حیطه آزادی انسان نظریات خاصی مطرح می کند. در تبیین نظرات خویش با واکاوی ریشه لغوی برخی واژه های قرآنی، سعی وافری برای مستند کردن آرای خود به آیات قرآنی مصروف می دارد. او برای تکامل زبان انسانی، چهار مرحله تقلید، إنباء، تجرید و انسان قدیم و انسان جدید را ذکر می کند و با تقسیم و تمایز بین «شیطان فعلانی» و «شیطان فیعالی» و همچنین بین «عقل إتصالی» و «عقل علمی»، تبیین خاصی از هر یک ارائه می دهد. شحرور، عناصر معرفت انسانی را حق و باطل، غیب و شهادت، سمع، بصر و فواد، قلب، عقل و فکر، بشر و انسان معرفی کرده؛ معرفت انسانی را به سه نوع فؤادی، خبری و نظری تقسیم و تبیین می کند.
استلزامات ذات شناسی انسان در فلسفه سیاسی از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی تمدن نوین اسلامی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶
141 - 164
حوزههای تخصصی:
انسان از زوایای مختلفی و البته با انگیزه های متفاوتی موضوع هر یک از علوم انسانی است. دانش های سیاسی یکی از علوم انسانی است که البته می تواند شامل مطالعاتی همچون اندیشه سیاسی و نیز علم سیاست تجربی باشد. علی رغم تفاوت روش و رهیافت در این دو سنخ از مطالعه ی سیاست، انسان شناسی در هر دو، نقش تعیین کننده و حتی مادر دارد با این تفاوت که انسان شناسی در علم سیاست تجربی با روشهای متناسب با خودش تولید می شود ولی انسان شناسی در اندیشه سیاسی منحصر در روش تجربی نمی باشد. در این نوشتار برآنیم تا با توجه به مهمترین منبع یک علم دینی یعنی قرآن، ذات انسان را بررسی کرده و سپس اقتضائات سیاسی آن را شناسایی کنیم. تا کنون بر اساسِ قرآن، انسان شناسیِ معطوف به فلسفه سیاسی به ندرت مورد توجه است. در این مقاله با استفاده از روش داده بنیاد، سعی در کشفِ انسان شناسی قرآنی با استناد به آیاتی که ذات انسان را نشانه رفته اند و سپس استلزاماتِ سیاسی آن در فلسفه سیاسی داریم. بر اساس این روش، انسان از منظر قرآن، «طالبِ کمالِ فعلی است» و «به وسیله قلبش قضاوت می شود» و «اجتماعی آفریده شده» است. در انتها بر اساس این گزاره ها، به مهم ترین پرسشهای انسان شناسی در فلسفه سیاسی می توان جواب داد.
تبیین کرامت انسان بر پایه انسان شناسی فیلسوفان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
73 - 93
حوزههای تخصصی:
تردیدی نیست که انسان موجودی دارای کرامت است، اما درباره این که کرامت چیست و خاستگاه آن کدام است، اختلاف نظر وجود دارد. برخی از موقعیت اجتماعی افراد به عنوان کرامت یا خاستگاه آن یاد کرده اند و کسانی از تشبه به خداوند یا برخورداری از عقل سخن به میان آورده اند. بر پایه آموزه های فلسفه اسلامی مفهوم کرامت از نوع معقول ثانی فلسفی و منشأ انتزاع آن ظرفیت های نفس ناطقه است. سؤال این است که آیا نفس ناطقه ظرفیت های لازم برای انتزاع کرامت را داراست و آن ظرفیت ها کدام است؟ در این نوشتار به شیوه تحلیلی توصیفی نشان دادیم که نفس ناطقه از چشم انداز فلسفه اسلامی دارای ظرفیت های فوق العاده پیچیده است و علاوه بر داشتن ظرفیت های نباتی و حیوانی، ظرفیت های دیگری نیز دارد که او را در مسیر فرشته شدن یاری می رساند. این ظرفیت ها باعث شده است که فیلسوفان مسلمان در جای جای آثار خود انسان را به کرامت و مانند آن توصیف کنند. از منظر فلسفه اسلامی اولاً انسان دارای کرامت است. ثانیاً خاستگاه کرامت مجموع ظرفیت های نفس ناطقه است. ثالثاً کرامت امری ذاتی و عمومی است. رابعاً کرامت مقول به تشکیک است و در همه موارد به یک میزان صدق نمی کند. آشنایی با عواملی که باعث تقویت کرامت انسانی می گردد و همچنین آشنایی با چالش ها و موانع کرامت انسانی از دیگر نتایج این نوشتار به حساب می آید.
مبانی شناخت در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۴
81 - 110
حوزههای تخصصی:
با عنایت به اهمیت و جایگاه محوری اندیشه امام خمینی بر ساخت نظم سیاسی پسا انقلاب اسلامی و نیز شخصیت علمی ذو ابعاد ایشان، در این تحقیق بر آن هستیم تا با مراجعه به متن اندیشه عرفانی، اخلاقی و فلسفی، به این پرسش پاسخ دهیم که مبانی عرفانی، اخلاقی و فلسفی در نظم فکری امام خمینی چیست؟ یافته این پژوهش که با استفاده از کاربست نظریه هرمنوتیک قصدگرای اسکینر به دست آمده دلالت بر آن دارد که امام در مسئله شناخت، قائل به ذومراتب بودن شناخت است و با عنایت به محدودیت شناخت انسان به عالم طبیعیات، بر ضرورت دین و وجوب ارسال انبیا معتقد است و درنتیجه این نگرش، قائل به طیف گسترده ای از منابع شناخت اعم از منابع عقلی، متن مقدس و شهودی است. درزمینه هستی شناختی نیز در زمره قائلین به فلسفه متعالیه صدرایی بر وجود یک نظم سلسله مراتبی در عالم باور دارد و همه موجودات را مظهر و اسم خداوندی می داند که بر فطرت الهی مخمر گشته اند و درزمینه انسان شناسی نیز انسان را در عالی ترین مرتبه خود، در مقام کون جامع، خلیفه الله و مظهر انسان کامل یاد می کند و با طرح نظریه دو فطرتی در وجود انسان، یعنی فطرت مخموره محجوبه در حجاب طبیعت و فطرت مخموره غیرمحجوبه اولی را از جنود جهل و منشأ شقاوت و دیگری را از جنود عقل و عامل سعادت انسان عنوان می کند. درزمینه روش شناسی نیز ایشان قائل به تکثر روش و استفاده از هر یک از روش های شناخت در محدوده کاربست پذیری آن است.
انسان شناسی فلسفی بلاک چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
113 - 139
حوزههای تخصصی:
تحولات فضای سایبر و تکنولوژی های نوپدید و در حال گسترش، حرکت از فیزیک به متافیزیک و تحولات انسان سایبری را در فضای فکر فلسفی برجسته کرده و بلاک چین به مثابه یک تکنولوژی برافکن و تحول گرا و در مرز نوآوری های امروز، جایگاه ویژه ای یافته است. رویکرد اصلی در این مقاله (بر اساس روش تحلیل منطقی)، متناسب با این ضرورت کلیدی است که توسعه ی کاربرد بلاک چین، چه تغییری در معنا، هویت و جایگاه انسان در نظام فکری و فلسفی ما در فلسفه و فرهنگ اسلامی، خواهد گذاشت. بلاک چین، ثمره ی انسان مدرنِ نئولیبرال و سایفرپانک است و در انسان شناسی بلاک چین، مباحثی را ناظر به چهارچوبی فلسفی پی خواهیم گرفت که بیش از همه، به چیستی و پیدایی سوژه ی الگوریتمی بلاک چینی معطوف است (یعنی بلاک چینی شدن انسان)؛ و این نکته، مبتنی بر رابطه ی کلی میان انسان و تکنولوژی قابل تحلیل خواهد بود. الگوریتم های بلاک چینی با طراحی و توسعه ی قواعد اجماع، قرارداد، ارتباطات و تعاملات در فضای شبکه ای بلاک چین، انسان را به موجودیتی اطلاعاتی، بخشی از زیست بوم تکنولوژیک شبکه ی بلاک چین، شهروندی سایبری و مطیع و مسیطر قواعد منظم و آهنین بلاک چینی مبدل می کنند و انسان مدرن را به انسان بلاک چینی یا «انسان-» مبدل می کنند.
تعامل یا معامله: بنیاد کنش های سیاسی اجتماعی پیامبر(ص) در مواجهه با رفتار با عبدالله بن ابی
منبع:
سیره پژوهی اهل بیت سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
23 - 36
حوزههای تخصصی:
تعامل یا معامله، مسئله بنیادین و تأمل برانگیز در روابط سیاسی اجتماعی پیامبر اسلام(ص) است. ایشان در مناسبات خود با بیگانگان (مخالفان و دشمنان)، به کنش و واکنش هایی روی داشت که به آسانی پذیرفتنی نمی نمود؛ چنان که گاهی حتی برای اصحاب آن حضرت مایه شگفتی و تحیر می شد. این که به راستی چرا ایشان چنین بوده اند، نیازمند واکاوی و تعمق است. پیامبر(ص) نمونه بارز و اتمّ سرمشق مسلمانی است، چنان که در قرآن کریم بر آن تصریح شده است. پرسش کانونی پژوهش حاضر آن است که آیا رفتار ایشان تاکتیکی برای جذب موقت دیگران و مبتنی بر نوعی معامله گری سودجویانه یا کرداری بنیادین و استراتژیک و برخاسته از منش پیامبری ایشان بود تا با تعاملی درست و اخلاقی دیگران را برای رسیدن به زیست متعالی، رهنمون شود؟ به تعبیر روشن تر و به منظور الگوگیری امروزیان، آیا کرد و کارهای سیاسی –اجتماعی پیامبر6 با دیگران، اعم از مخالفان و دشمنان، نوعی داد و ستد سودبرانه و اقتضایی-برای ترویج نبوت یا تحکیم و گسترش قدرت- یا مبتنی بر تعامل انسان شناسانه و پایدار برای هدایت انسان بود؟ مقاله با این فرضیه پیش می رود که رفتار نبی گرامی با دیگران، مبتنی بر اصولی اخلاق محور، به مثابه راهبردی اساسی/ استراتژی و برآمده از نگاه انسان شناسانه و ملاطفتی ایشان بود تا جامعه ای منسجم و همبسته، با اهداف متعالی شکل دهد؛ چنان که در مواجهه با قضایای مختلف، از جمله پاسخ به درخواست رهبر منافقان مدینه دیده می شود. دست یابی به چنین ادعایی، با منطق تحلیل محتوا، تبیین داده های سیره ای با نگاه عقلانی/ فرانگرانه امکان پذیر است، رویکرد و روشی که نوشتار را از دیگر پژوهش های معطوف به سیره سیاسی اجتماعی پیامبر(ص) متمایز می سازد.
چگونگی بهره برداری آیین بودا از ظرفیت رنج در تبیین انسان شناسی و استلزامات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
83 - 98
حوزههای تخصصی:
مواجهه ی ادیان با مقوله ی رنج دارای جوانب مختلفی است که از منظرهای گوناگون به آن پرداخته شده است. در این پژوهش به شیوه ی توصیفی تحلیلی به بررسی چگونگی استفاده ی آیین بودا از ظرفیت رنج در تبیین و تشریح جوانب انسان شناسانه می پردازد. در این مقاله رویکردهای مختلف آیین بودا در بهره برداری از ظرفیت رنج برای تبیین و توصیف دامنه های گسترده ای از ویژگی های انسانی مطرح می شود. همچنین در ادامه به استلزامات انسان شناختی اشاره می گردد و بیان می شود که نسبت رنج با طبیعت انسان چگونه است و وجود رنج چه نسبتی با اختیار انسان دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که بهره برداری آیین بودا از ظرفیت رنج، به مثابه ی یک ابزار مؤثر در تبیین انسان شناسی است و این آیین اعتقاد دارد که رنج نه تنها جزء حتمی زندگی، بلکه فرصتی برای تحول است. در این راستا، آیین بودا رنج را به دو دسته ی طبیعی و غیرطبیعی، و اختیاری و غیراختیاری تفکیک می کند و نتیجه ی تحمل رنج را رسیدن به نیروانه می داند.
مبانی انسان شناسی علم اجتماعی اثباتی و دلالت های اجتماعی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
علم اجتماعی امروزی بر دسته ای از بنیان های معرفتی و نظری ویژه بنا شده است. این مبانی با ورود به علم، به محتوا، روش و تحلیل دانش از پدیده ها جهت می دهند. تأثیر متافیزیک و فلسفه در علوم انسانی به طور عام و در جامعه شناسی به طور خاص بدان میزان است که می توان پیدایش و تحول نظریه جامعه شناختی را در حاشیه ظهور دیدگاه فلسفی مربوط به آن تبیین کرد. یکی از محوری ترین مبانی معرفتی که همه الگوواره (پارادایم) های برجسته در علوم اجتماعی از آن متأثر است، موضوع چیستی انسان و چگونگی ارتباط او با واقعیت و نیروهای اجتم اعی است؛ زیرا هرگونه تبیین درست از مسائل و آسیب های اجتماعی و عوامل آنها بی شناخت دقیق و درست انسان با دشواری روبه روست. این نوشتار کوشیده است تا تأثیر مبانی انسان شناختی الگوواره اثباتی بر رویکردهای علم اجتماعی امروزی ودلالت های اجتماعی آن را بررسی کند. سؤال اصلی این پژوهش عبارت از چیستی مبانی انسان شناسی علم اجتماعی اثباتی و دلالت های اجتماعی آن است. روش گردآوری داده ها «اسنادی و کتابخانه ای» و روش پردازش آنها «تحلیل محتوا» و «تحلیلی منطقی» است. یافته ها بیانگر آن است که الگوواره اثباتی انسان را موجودی تک ساحتی، منفعت طلب، غریزه محور، و حیوانی اجتماعی و فاقد اراده آزاد دانسته که محور شناخت او علم زیست شناسی و منشأ جعل قوانین اجتماعی برایش، غرایز اوست.
واکاوی دلالت پژوهانه مسئله اقناع در نفس شناسی صدرایی بر اساس نظریه های ناظر به نگرش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
21 - 40
حوزههای تخصصی:
نگرش سازی همواره مدنظر مکاتب گوناگون علمی و حکمی بوده است. واکاوی این مهم در ادبیات اقناع پژوهی معاصر غرب، همراه با دلالت یابی روند شکل گیری ادراک تا رفتار در انسان شناسی صدرالمتألهین، نتیجه ی قابل ملاحظه ای از ظرفیت های کمتر پرداخته شده ی این دو حوزه ی علمی به همراه دارد. این مقاله با روش «دلالت پژوهانه»، در پی پاسخ گویی به این سؤال است که با توجه به نکات کلیدی نگرش پژوهی در مطالعات اقناعی، چه دلالت هایی را در این زمینه از نفس شناسی صدرا می توان جست؟ فرضیه ی این پژوهش بر آن است که علم النفس صدرالمتألهین حالات نفسانی را وجودشناسانه بیان کرده است و بررسی موضوع نگرش و اجزای آن را نمی توان هم افق آورده های تجربی اقناع پژوهی در روان شناسی معاصر دانست. نیز در این میان اختلافات بنیادینی وجود دارد که به تلقی متفاوت هستی شناسانه اندیشه ورزان این دو حوزه درباره ی نفس ذهن و روش مواجهه ی آنها به این موضوع بازمی گردد. با وجود این، مشابهت هایی (مانند اجزای سازنده ی نگرش) میان این دو حوزه ی علمی درخصوص نگرش موجود است و در مقام یافته های پژوهش، دلالت های غنابخشی از نفس شناسی ملاصدرا برای مطالعات میان رشته ای نگرش که واجد نوآوری ها و پیشنهادهای پژوهشی و طرح نظری نگرش پژوهی اسلامی است، مطرح می شود.
بررسی مردم شناسی زیور آلاتِ پوشاک زنان و کودکان ترکمن (زنان حافظ ثروت خانواده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
732 - 751
حوزههای تخصصی:
ترکمن ها در پوشاک و زیورآلات خود بسیار از طبیعت الهام می گیرند. یکی از اهداف متصل کردن زیورآلات به پیراهن، کمک به محافظت از چشم زخم و تقویت صفات نیکو در ترکمن ها بوده است. آ ن ها روی لباس کودکان شان زیورآلاتی به شکل تیر و کمان و شمشیر متصل می کردند تا بدین روش روحیه شادی و جنگجویی را در میان فرزندان خود تقویت کنند. در این پژوهش از رویکردی کیفی و روش میدانی به همراه کمک گرفتن از روش های مشاهده، مصاحبه و جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. مبانی نظری برگرفته از گرایش انسان شناسی، زیبایی شناسی بومی است؛ بر این اساس از نظریه های اندیشمندانی چون کوت و مارسل موس استفاده شده است. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که زیورآلات ترکمن که معمولاً از جنس نقره یا ورشو است، به شکل گل یقه برای حفاظت از زن ترکمن یا زیورآلاتی با تولید صدا برای دورکردن نیروهای شر از خانواده ترکمن به خصوص کودکان یا همچون تومار به عنوان جای دعا کاربرد داشته است. نتیجه آنکه این زیورآلات از باورها و عقاید شمنیسم و توتمیسم آن ها در گذشته نشأت گرفته و بر پوشاک متصل می شده است و جنبه محافظت دارد. اهداف پژوهش:بررسی مردم شناسانه زیورآلات پوشاک زنان و کودکان ترکمن.بررسی نقش باورهای ترکمن در زیورآلات پوشاک زنان و کودکان ترکمن.سؤالات پژوهش: بررسی مردم شناسی باورها و عقاید ترکمن در ارتباط با زیورآلات متصل به پوشاک آن ها چگونه است؟باورهای ترکمن در مورد زیورآلات چگونه کاربرد پیدا کرده است؟
بررسی ابتناء هنر دینی بر امور فطری در گستره فرایند آموزش الهیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر در اندیشه ی دینی جایگاه والایی دارد. همواره دین از هنر برای تبیین جنبه های گوناگون خویش بهره جسته و هنر نیز از مبانی و مفاهیم دینی اشراب شده و در پرتو این بهره مندی رشد کرده است؛ بنابراین بین دین و هنر پیوند وثیقی است. دین و هنر دینی، نیازهای فطری و روحی انسان را تأمین می کنند، به همین علت هر دو همزاد و هم زیست انسان هستند. عرصه ی مبانی هنر دینی در حوزه ی ادبیات نظری از خلأ رنج می برند. یکی از این ساحت ها مبانی انسان شناسانه هنر در تربیت دینی است. پژوهش حاضر به روش تحلیلی - اسنادی نقش امور فطری در هنر و تأثیر آن در دانش محتوایی تربیت اسلامی را بررسی می کند و این پرسش اصلی را پی می گیرد که امور فطری هنر دینی در آموزش الهیات چه کارکرد هایی دارند؟ فرضیه ی حاکم بر این بررسی این است که امور گوناگون فطری هنر دینی نقش تأثیرگذار در آموزش الهیات دارند. یافته های پژوهش نیز حاکی از آن است که امور فطری چون حقیقت جویی و واقع گرایی، زیبایی خواهی، پرستش و خلاقیت انعکاس خاص خود را در ساحت هنر دینی در قلمرو آموزش الهیات داشته و نشان داده اند. حاصل مبنای امور فطری در محتوا و صورت هنر، زایش انگاره ی هنر دینی و آفرینش آثار هنری فاخر خواهد بود و به وسیله آن تجربه ی یادگیری محقق می شود و سبک زندگی متربی به صورت ماندگارتری تغییر خواهد یافت. علاوه بر این مبنای امور فطری هنر دینی در ارزیابی آثار هنری نیز کارگشاست و ما را از کاربرد مبانی غربی در نقد هنر بی نیاز می کند. همچنین، کارکردهای یادشده ما را به نقش برجسته ی هنر دینی در تمدن سازی اسلامی - ایرانی و حتی جهانی رهنمون می دارد.
بررسی نقادانه آفرینش انسان از منظر انسان شناسی پویشی با تأکید بر آرای علامه طباطبایی (ره) و استاد مصباح یزدی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
42 - 61
حوزههای تخصصی:
آفرینش انسان و جهان، از بحث های چالش برانگیز در تاریخ اندیشه است. با آغاز دوران مدرنیسم، آفرینش انسان وجهه ای طبیعت گرایانه و الحادی به خود گرفت. در این بین، الهی دانان پویشی در تلاش برای برپاداشتن وفاق بین دیدگاه طبیعت گرایانه و خداباورانه در مسأله های گوناگون، ازجمله آفرینش انسان برآمدند. آن ها با ناچیز جلوه دادن قدرت الهی و ادعای قدرت استقلالی انسان، آفرینش بدون ماده پیشین را رد کردند و با طرح تأثیر ناچیز خداوند در آفرینش انسان، به خودآفرینی و آفرینش تدریجی و تکاملی انسان قایل شدند؛ اما توجه به مبانی عقلی و فلسفی اندیشمندانی چون علامه طباطبایی; و استاد مصباح یزدی; در رابطه با مسأله هایی همچون وجوب ذات الهی و فقر ذاتی انسان، دیدگاه آنان را با اشکالات کلانی روبه رو می کند. این پژوهش، با روش توصیفی _ تحلیلی و انتقادی، در نهایت به این نتیجه می رسد که مبانی چنین دیدگاهی، افزون بر نبود دلیل در برخی موارد، با قواعد عقلی اثبات کننده قدرت مطلق الهی هم ناسازگاری دارد. همچنین میان وجود شر و قدرت مطلق الهی، هیچ تنافی ای وجود ندارد.
انسان شناسی آموزش معماری: کنشی مردم شناسانه از منظر ویژگی های جغرافیایی و تفاوت جنسیتی ادراک در بین دانشجویان معماری دانشگاه وان ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال آن است که بتواند تحلیل درستی را با مشاهده ی نگارنده جهت کشف رفتار یادگیری دانشجویان در فرهنگی خارج از فرهنگ ایران اما تقریباً نزدیک در بعضی امور را موردمطالعه قرار دهد. برای انجام این مطالعه طی یک سفر که به عنوان سخنران مدعو مدرس مدعو برای یک ترم تحصیلی در دانشگاه وان ترکیه مشغول به فعالیت بودم شانس این را داشتم مثل یک بومی در میان بومیان تجربه ادراکی مردم را لمس کنم، بنابراین سعی کردم علاوه برداشتن دانش زبان ترکی دانشجویان محلی با آن ها ارتباطی دوستانه برقرار کنم و نزدیک تر از یک مدرس خارجی برای آن ها باشم به نحوی که در بسیاری از امور از حمایت های آن ها برخوردار بودم و من را به شهر می بردند و مطابق با رشته ی تحصیلی و علایق من بناهای تاریخی و فرهنگی را به من نشان می داند. داده ها با روایت پردازی های مردم نگاری در قالب واحدهای گلچین فیلد نوت-کامنتاری ارائه و مورد تحلیل قرارگرفته است؛ و سپس بامطالعه متون در باب تفاوت جنسیتی ادراک و تحلیل محتوی آن مورد مقایسه قرارگرفته است. نتایج منطبق بر مطالعات پیشین مبنی بر تفاوت جنسیتی ادراک در جزئیات، به خاطر آوری معماری، عمق وسعت دید، شاخص های بصری و تقسیم بندی فضا هست و همچنین در بخش آموزش برخلاف تصور مرسوم که دانشجو باید اخوت با کتاب و مطالعه داشته باشد یا تمام زمان خود را در کلاس درس بگذراند، من نحوه ی یادگیری دانشجویان این دانشگاه را به فرهنگ ربط می دهم؛ و گمان می کنم تولد این فرهنگ علاوه بر مقوله های عاطفی و دوستانه منجر به ارتقای انگیزه جهت بهبود کیفیت تحصیلی دانشجویان
مبانی فلسفی انگیزشی مؤثر بر زیست اخلاقی در منظومه فکری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
۴۸-۲۷
حوزههای تخصصی:
تلقی اشتباه انسان از «هستی شناسی»، «انسان شناسی» و «فرجام شناسی» از علل مهم اخلاق گریزی اوست. اگر انسان فهم وسیع تر و عمیق تری از این مفاهیم داشته باشد، نگرش وی در تعیین فضیلت و رذیلت تحول می یابد. بنابراین، انسان نیازمند دانشی است که فهمی عمیق و چندجانبه از واقعیات مذکور ارائه دهد. این پژوهش با این هدف به تبیین معارف فلسفی ملاصدرا پرداخته است که می توانند مبانی ذهنی انسان را در اخلاق اصلاح کنند و تأثیری انگیزشی بر اقبال به زیست اخلاقی داشته باشند. روش پژوهش از لحاظ نوع بنیادی و به لحاظ هدف کاربردی است و با روش تحلیل مضمون انجام شده است. در این روش، داده های تحقیق پس از نمونه گیری هدفمند، در سه مرحله کدگذاری و تحلیل، و سپس شبکه مضامین تبیین شده است. کتب ملاصدرا جامعه تحقیق این پژوهش اند. یافته های پژوهش در سه کلان مقوله «هستی شناسی»، «انسان شناسی» و «فرجام شناسی» دسته بندی، و شبکه مضامین تأثیرِ هستی شناسی، انسان شناسی و فرجام شناسی بر اقبال به زیست اخلاقی تبیین شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که اگرچه معرفت و رفتار رابطه عموم و خصوص من وجه دارند، معرفت افزایی صدرا در حوزه اصول بنیادین هستی شناسی، انسان شناسی و فرجام شناسی توسط حرکت جوهری، نقشی انگیزشی در دلالت افراد به زیست اخلاقی دارد.
بررسی تحلیلی و تفسیری ریشه و زمینه های طغیان انسان با تأکید بر آیات سوره علق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
۱۲۴-۹۹
حوزههای تخصصی:
طغیان از مهم ترین آسیب های زندگی فردی و اجتماعی انسان و بزرگترین چالش پیش روی بشر امروزی است. درمان این آفت می تواند بسیاری از ناملایمات و ناهماهنگی های زیست اجتماعی انسان ها را کنترل یا دفع نماید. در اهمیت این مسئله همین بس، که خداوند متعال در اولین سوره ای که بر رسول الله| نازل فرمود از طغیان به عنوان بزرگترین آسیب انسان یاد نموده و به ریشه، زمینه جریان طغیان، راهکار های کنترل و دفع آن اشاره کرده است. این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و تفاسیر ارزشمند نگارش یافته است. از نوآوری پژوهش سوره ای و صرفاً با تکیه بر تفسیر آیات سوره مذکور برای حل مسئله بهره برده است. سوره علق گام نخست تحول در وجود انسان را ارائه داده است؛ ازاین رو با تأمل در به هم پیوستگی مفهومی آیات این سوره و بهره مندی از تفاسیر به دست می آید سرکشی، آسیب طبیعت وجود مادی انسان و دور شدن وی از آموزه های فطرت الهی است که از محیط به انسان سرایت می کند و خداوند با تبیین علل و زمینه های سرکشی و آثار استمرار برآن راهکار برون رفت از آن را در این سوره ارائه داده است.
امتداد مبانی فلسفی انسان شناختی در تحول علوم انسانی بر اساس منظومه فکری امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
77 - 105
حوزههای تخصصی:
مبانی انسان شناسی، مرکز ثقل علوم انسانی است. مطالعه در این ساحت پیش نیاز هر گونه نظریه پردازی و تحول در علوم انسانی به شمار می آید. امام خمینی به عنوان یک متفکر برجسته و تأثیرگذار اجتماعی، دارای منظومه فکری منسجم است. یکی از اضلاع مهم فکری ایشان، مباحث و مبانی فلسفی و عقلی است. در مبانی فلسفی، مبانی انسان شناختی جزو مهم ترین مبانی است که تأثیرات مستقیم و بنیادین در کلیه علوم انسانی می گذارد. سؤال تحقیق این است که مبانی امام در حوزه انسان شناسی چیست و چگونه در تحول علوم انسانی امتداد یافته است؟ هدف این مقاله ترسیم این مهم در دو حیطه است: «مبانی فلسفی انسان شناختی امام خمینی» و «امتداد آن مبانی در تحول علوم انسانی» که در ضمن مقاله به مبانی و جزئیات هر دو حیطه پرداخته شده است. مبانی فلسفی گفته شده دارای دلالت هایی اند که می بایست برای تحول، تعالی و شکل دهی علوم انسانی مطلوب، پی ریزی شوند و امتداد یابند. ازاین رو، این مقاله می تواند نمونه و مدخلی بدیع باشد برای امتداد اندیشه امام خمینی در تحول و تعالی علوم انسانی، که در عین تبیین بنیادهای فلسفی، دلالت های کاربردی بسیار وسیعی در علوم انسانی و مسائل جامعه و نظامات کشوری و تمدنی دارد.