مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
زبان دین
حوزههای تخصصی:
نسبت زبان و امر واقع در فلسفه، به طورکلی، و در فلسفه زبان، به طور خاص، مباحث معناشناسی و نظریه دلالت را پیش می کشد. هر رویکرد فلسفی به پدیده تنوع و کثرت ادیان باید به این مباحث زبان شناسانه نظر داشته باشد. نظریه های دلالت و معنایی که در باب امر متعالی در خصوصِ مسئلة تنوع دینی برگرفته می شوند، باید به گونه ای باشند که تمامیت و سازگاری آن نظریه را مخدوش نسازد. تعارض گزاره های ادیان و زبان متفاوت در سخن گفتن از امر متعالی در پدیده تنوع دینی یکی از مهم ترین مسائل فلسفی است که دیدگاه های گوناگون سعی در تبیین معقول آن دارند، به نحوی که بتوانند هم از وجود اصل امر متعالی و هم وحدت آن و هم امکان گفتارهای متفاوت و بلکه متعارض از آن واقعیت دفاع کند. در این مقاله می کوشیم با تحلیل پیش فرض های زبانی در باب امر متعالی در موضوع تنوع دینی، به بررسی مقایسه ای دو روایت اسطوره ای هیک و استعاری برن از کثرت گرایان معاصر بپردازیم.
بررسی و تبیین «نظریه عقلانیت اعتدال گرا و معیارهای آن در حوزه باورهای دینی» از منظر اندیشمندان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده
در حوزه مطالعات فلسفه دین، پرسش از عقلانیت باورهای دینی و معیارهای آن اهمیت ویژه ای دارد. براساس برخی از رویکردهای افراطی، مانند عقل گرایی حداکثری و ایمان گرایی افراطی، پذیرش باورهای دینی از حوزه داوری و سنجش عقلانی بیرون است. ناکارآمدی این دو رویکرد در تبیین عقلانیت باورهای دینی سبب شده است تا معیارهای دیگری برای ترسیم عقلانیت این باورها از سوی اندیشمندان دینی مطرح شود. براساس برخی از نظریات در حوزه معرفت شناسی، مانند «تئوری های توجیه و ترجیح»، «اعتماد به دستگاه باورساز در انسان»، «توجه به زبان دین و ابعاد آن»، «بازنگری در باورهای پایه»، «رویکرد انسجام گرایی» و «اعتماد به فضایل عقلانی فاعل شناسا»، گونه جدیدی از عقلانیت باورهای دینی به نام «عقلانیت اعتدالی» قابل تعریف است که بر اساس آن، عقلانیتِ بخش گسترده ای از باورهای دینی تبیین پذیر خواهد بود.
هرمنوتیک انتولوژیک صدرایی و مسئله زبان دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مسائل اساسی زبان دین، بررسی وجه معناداری و گستره معرفت بخشی متن مقدّس است. در این ساحت، ملاصدرا ابتدا در قوس نزول، به تطبیق میان «معرفت»، «کلام» و «وجود» می پردازد تا از تطابق این سه، برای تبیین فلسفی نحوه تجلّی یافتن حقایقِ وحیانی در قالب الفاظ متن مقدّس بهره ببرد و در قوس صعود، فرایندی را برای فهم متن مقدّس ارائه داده است که بازسازی آن، الگوی هرمنوتیک انتولوژیک وی را شکل می دهد. مسئله اصلی این مقاله، تبیین وجه معناداری زبان دین و گستره شناختاری آن در الگوی هرمنوتیک صدرایی است که فهم متن مقدّس از بررسی این الگو و عوامل مؤثر در فرایند، به دست می آید. مهم ترین یافته های این پژوهش، ترسیم نقش سه گانه فرد، متن و مؤلّف در نسبت با هم در الگوی هرمنوتیکی صدرا و استفاده از این الگو در تبیین گستره شناختاری زبان دین در ساحت متن و همچنین از متن به فرامتن است. این یافته ها با محوریَت کتاب مفاتیح الغیب و شرح مبانی فلسفی لازم از حکمت متعالیّه به دست آمده است.
رابطه زبان دین و واقعیت از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش از «رابطه زبان دین و واقعیت» از جمله مسائل مهم در حوزه زبان دین محسوب می شود. با توجه به اهمیت مبانی هستی شناخی ومعرفت شناختی در بررسی رابطه زبان دین و واقعیت، در این پژوهش تلاش شده است تا دیدگاه ملاصدرا در دو محور اساسی «رابطه زبان دین و واقعیت» و «کیفیت حکایتگری زبان دین از واقعیت» با توجه به مبانی یادشده بررسی شود. نتایج این پژوهش حاکی از این است که در حکمت متعالیه، وجود شواهدی مانند انتقادات جدی ملاصدرا نسبت به برآیندهای غیرقابل پذیرش رویکرد ناواقع گرایی، تبیین ارتباط مرتبه ظهور لفظی کلام الهی با مراتب فوق آن بر اساس کثرت در مظاهر وجود و همچنین فهم معانی کلام الهی در پرتو اصل تطابق و تناظر عوالم هستی، بر رویکرد واقع گرایانه نسبت به زبان دین دلالت دارد. علاوه بر این، در حکمت متعالیه، با توجه به نقش انسان کامل در ظهور تفصیلی عالم واقع، نه تنها تمامی توصیفات انسان کامل از واقعیت عین صدق است، بلکه سایر توصیفات نیز بر اساس مطابقت با توصیف انسان کامل متصف به صدق می گردد.
جستارى در زبان دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان دین موضوعات مختلفى مورد بحث و تحقیق قرار مى گیرد. از جمله آنها صحبت از صدق و کذب پذیرى گزاره هاى دینى است. به اعتقاد ما، بسیارى از باورهاى دینى، به شکلى مشاهده پذیر قابل صدق و کذب هستند. درباره اینکه آیا واژگانى که در باب امر الوهى به کار برده مى شوند معنایى مشابه با معنایى در مخلوقات دارند، گفت وگوهاى بسیار زیادى مطرح شده است. این چالش علاوه بر اندیشمندان و الهى دانان غربى، در میان مسلمانان هم جریان داشته و دیدگاه هاى مختلفى در این باب مطرح گردیده است. نظر غالب در نزد امامیه، اشتراک معنوى در اوصاف الهى است؛ یعنى اوصافى که هم براى خالق استفاده شده اند و هم مخلوق، مشترک معنوى اند؛ ولى داراى مراتب اند و صدق آنها تشکیکى است. این نوشتار مى کوشد با روش تحلیلى توصیفى به برخى از مباحث زبان دین با دقتى خاص نظر کند.
بررسى نظریه «عرفى بودن زبان قرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکى از نظریه هاى مطرح در باب زبان قرآن، نظریه «عرفى بودن زبان قرآن» است. این مقاله به روش عقلى تحلیلى مى کوشد تا حد ممکن، با توجه به ممیزات زبان عرفى، نظریه یادشده را تحلیل و ارزیابى کند. حاصل بررسى نشان مى دهد که از میان تلقى هاى چهارگانه از عرفى بودن زبان قرآن، سه تلقى مردود و با اوصاف قرآن ناسازگار است که عبارتند از: 1. عرفى بودن به معناى «همزبانى قرآن با مخاطبان»؛ 2. عرفى بودن به معناى «تنزل بیان وحى در حد درک مردم عصر نزول»؛ 3. عرفى بودن به معناى «سخن گفتن وحى بر اساس انگاره هاى خلاف واقع». اما عرفى دانستن زبان قرآن به مفهوم «سود جستن قرآن از قواعد و خصایص زبان مخاطبان» امرى معقول و قابل دفاع است. قرآن تنها در حوزه بیان احکام عملى، زبانش عرفى است، آن هم با شرط پیراسته بودن از نقایصى همچون مسامحه و سهل انگارى، اختلاف و ناهمخوانى، نازل بودن سطح مفاهیم و مطالب، اما زبان تمام آیات آن عرفى نیست. استفاده از مجاز، کنایه و استعاره در قرآن هم زبان آن را عرفى نمى کند. «به لسان قوم» بودن وحى قرآنى به معناى بازتاب فرهنگ زمانه در قرآن نیست، بلکه به معناى انعکاس حوادث تاریخى، جغرافیایى و فرهنگى جامعه عصر نزول در قرآن، به شکل گزینشى و بر مدار پالایش و تصحیح است.
تعالی و تدانیِ الهی از منظر علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص صفات واجب
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
در معناشناسی اوصاف الهی و سخنگفتن از خدا، نظریات و دیدگاههای گوناگونی مطرح گردیده است که از یکسو بیانگر اهمیّت مسأله زبان دین، و از سوی دیگر نمایانگر کوشش الهیدانان و فیلسوفان دین در شناخت خداوند و توصیف اوست. یکی از این دیدگاهها نظریه تشبیه در عین تنزیه یا جمع تشبیه و تنزیه است که در آن میان تنزیه و تشبیه، نوعی توازن و تعادل برقرار میشود؛ به این معنا که تنزیه وتعالیِ خداوند از مخلوقات مانع تدانی و قُرب و معیّتِ او با آنها نیست. این دیدگاه، هم با شواهدی از متون مقدّس دینی و مذهبی قابل تأیید است و هم از سوی برخی حکیمان الهی و فیلسوفان مسلمان پذیرفته شده است. علامه سیّدمحمد حسین طباطبایی با عنایت به مبانی حکمت متعالیه و با تأکید بر اشتراک معنوی و تشکیک وجودی، مفاهیم دینی در باب صفات الهی را جامع میان نفی و اثبات دانسته و بر دیدگاه جمع تشبیه و تنزیه تأکید کرده است. از نظر او، اشتراک معنوی صفات الهی با صفات انسانی، مستلزم اشتراک مصداقی خدا و انسان و افتادن در ورطه تشبیه نیست. دراین نوشتار، ضمن اشاره به برخی دیدگاههای مطرح در معناشناسی صفات الهی، دیدگاه علامه طباطبایی را بررسی و با ارائه شواهدی از قرآن و احادیث در تأیید دیدگاه تعالی و تدانیِ الهی در سخنگفتنِ از صفات خداوند بر نمونهای از توانمندیها و قابلیّتهای فلسفه و حکمت اسلامی در مسأله زبان دین اشاره می کنیم.
معناداری یا بی معنایی گزاره های قرآن
حوزههای تخصصی:
معنا داری و یا بی معنایی گزاره های دینی یکی از اصول و مبانی مهم در تفسیر متون مقدس به حساب می آید؛ زیرا اگر چنین گزاره هایی بی معنا بوده و فقط در سطح گزاره هایی برای بیان احساسات دینداران و مانند آن باشد، نمی توان با تکیه بر آنها به فهم دقیق و کاملتر آیات الهی دست یافت ولی در صورت معنادار دانستن متون دینی می توان به این هدف رسید. این موضوع که عمدتاً درباره عهد قدیم وجدید مطرح بوده است؛ توسط برخی نویسندگان معاصر به متن قرآن نیزکشانده شده است. در نظریه کاربردی معنا، هر لفظی در حوزه استعمالی خودش معنادار تلقی می شود، بر این اساس گزاره های دینی در حوزه استعمالی خود معنادار خواهند بود. تحقیق دراین نوشتار به روش کتابخانه ای و با استفاده از تحلیل داده ها و نظریات مختلف در زمینه ماهیت معناداری گزاره های قرآنی صورت گرفته است. در اثبات وتبیین معناداری عبارات قرآنی از شواهد و دلایل مختلفی مدد گرفته شده است که در دو دسته کلی شواهد درون متنی(قرآن - روایات) وشواهد برون متنی (عقلی – کلامی) مطرح شده است. بنابراینگزاره های قرآنی، معنادار و ناظر به واقع هستند.
دلالت های نظریه «فطرت» در نظام تربیتی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، استخراج دلالت هایی از نظریه فطرت در نظام تربیتی اسلام است؛ چرا که یکی از ضرورت های مهم برای نظریه سازی اسلامی در حوزه تربیت، نظریه پردازی بر اساس مبانی اسلامی است. نظریه «فطرت» یکی از نظریه های کلان انسان شناختی اسلامی است که سرشتی خاص را برای انسان متصور است. روش پژوهش حاضر، روش اجتهاد دینی است که دارای سه گام «پژوهش از کل منابع مربوط به مسئله تحقیق»، «برگزیدن معنای متعین یا مرجح با سنجش امکانات معنایی متن و شواهد و دلایل کافی» و «کشف مشروط واقع با به کارگیری استدلال و استفاده از صورت های منطقی و قیاسی» است. «بهره مندی همه شاکله های تربیتی از فطرت الهی»، «رأی به توانایی رشد همه انسان ها»، «معتبر دانستن بخشی از تفاوت های تربیتی افراد»، «امکان ارتباط افراد با زبان فطرت»، «فطری دانستن ارتباطات میان انسان ها»، «مفاهمه ذاتی افراد با زبان دینی» و «مبتنی بودن بقا شاکله های تربیتی بر بخش فطری» از جمله مواردی هستند که از نظریه فطرت استنباط شده اند و بر این اساس دلالت هایی مانند «توجه به جنسیت در سیاست گذاری تربیتی»، «توجه به طبیعت های ویژه»، «تمرکز بر نفوس قریب العهد»، «توجه به سنین خاص» و «ارتباط تربیتی دین محور به جای شریعت محور» برای باز شدن باب تفکر و در نتیجه سیاست گذاری بر این مبنا در نظریه تربیتی بیان شده اند.
نگاهی تحلیلی به تصحیح خداشناسی مردم توسط امام رضا(ع)•(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال اول زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
8-25
حوزههای تخصصی:
توجه به روایت های رضوی نشان می دهد آن حضرت اعتقادهای نادرست مردم درباره خداوند را تصحیح کردند. عامه مردم از صفت های الهی، تلقی انسان وار در ذهن داشتند. از نظر آنان گویی خداوند همانند انسان خشمگین می شود یا علم می یابد. امام رضا (ع) با نفی انسان انگاری از خداوند، صفاتی همچون آمدن، مکر، استهزاء، خدعه، علم و ... را به گونه ای تفسیر کردند که مستلزم نقص در خداوند نباشد. در کنار این مسئله، در روایت های رضوی نوعی روش عمل گرایانه در اثبات خداوند قابل مشاهده است. همچنین ایشان مسئله خفا و احتجاب الهی را پاسخ داده و آن را ناشی از گناهان انسان دانستند. امروزه در فلسفه دین، مباحثی همچون ادله وجود خداوند، زبان دین و خفای الهی از زنده ترین مباحث به شمار می آیند و نظرهای متعددی در خصوص آنها ارائه شده است. این امور نشان می دهد توجه به روایت های نبوی و ولّی از جمله روایت های رضوی می تواند زمینه ای برای طرح دقیق تر باورهای خداشناسی به زبان امروزین فراهم آورد. این مقاله با روشی تحلیلی تلاش می کند برخی از موارد را با توجه به روایت های رضوی بیان کند.
امکان یا امتناع معاد جسمانی و ارتباط آن با ساختار زبان دین از دیدگاه ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و دوم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
64 - 88
حوزههای تخصصی:
معاد به عنوان یکی از اصول و آموزه های دینی همواره دغدغه متفکران بوده است. ابن سینا به عنوان فیلسوف مسلمان، معاد جسمانی را منقول و مقبول دینی می داند، ولی آنچه در تحلیل های فلسفی برای او مسأله است، امکان یا امتناع معاد جسمانی است. آرای ابن سینا در این زمینه، دست کم در ظاهر متناقض به نظر می رسد. این نوشتار بر آن است تا نشان دهد نظر نهایی ابن سینا این است که معاد جسمانی به لحاظ عقلی محال است، ولی چون ادیان به هدایت عموم انسان ها به سعادت و معاد روحانی موظف اند و عموم انسان ها از درک حقیقت معاد روحانی عاجزند، در نتیجه پیامبران به اذن الهی معاد روحانی را به زبان تمثیلی و به صورت معاد جسمانی توصیف کرده اند. البته تمثیلی بودن زبان دین بدین معنا نیست که خالی از حقیقت است، بلکه زبان تمثیلی دین برخوردار از حیثیّت رمزی است که اهل حکمت از آن باخبر می گردند.
هرمنوتیک زبان دین از نظرگاه گادامر و هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرمنوتیک در مغرب زمین، رشته ای نوظهور است که بر بسیاری از قلمروهای فرهنگ غرب تأثیرگذارده است و طی چند قرن اخیر توانسته است به عنوان یک دانش یا فن مستقل، جایگاه ویژه ای در حوزه تفکر بشری پیدا کند و امروزه متفکرین برجسته فراوانی در این خصوص به تأمل و پژوهش، اشتغال دارند. افزون بر اینکه هرمنوتیک در قرن بیستم توانسته است دستاوردهای خود را به دیگر حوزه های دانش همچون فلسفه، الهیات، نقد ادبی، علوم اجتماعی و فلسفه علم سرایت داده و پرسشها و بحثهای نوینی را در آن عرصه ها پی افکند. این مقاله با هدف ارایه تصویری اجمالی از ماهیت هرمنوتیک و زبان دبن به بررسی دیدگاه گادامر و هابرماس در باب این دو مبحث می پردازد
معناشناسی اوصاف الهی از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۸
93-114
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد تبیین دیدگاه اشتراک معنوی صدرالمتألهین درباره نحوه معناداری گزاره های ناظر به اوصاف الهی (مشترک با مخلوقات) می باشد. بر این اساس، ابتدا از اصل معناداری این گزاره ها دفاع کرده، نشان داده ایم که دیدگاه پوزیتویستی که معنای معرفتی این گونه گزاره ها ناتمام و خودشکن است. در گام دوم، واقع نمایی این گزاره ها و حکایت گری آن ها از امری ورای اذهان بشری تبیین شده است. سپس به کوتاهی به مهم ترین دیدگاه های موجود در نحوه معناداری این گزاره ها اشاره شده است. و در نهایت جهات مختلف دیدگاه ملاصدرا به تصویر کشیده شده است. و با تفکیک میان حمل تواطی و تشکیکی و نیز توجه به عدم دخالت ویژگی های مصادیق در معنای واژگان از نظریه اشتراک معنوی دفاع شده، اشکال «لزوم تشبیه/انسان وارانگاری» نیز دفع شده است.
تحلیل و بررسی مبانی و لوازم نظریه شناختاری علامه طباطبایی (ره) در زبان دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
223 - 247
حوزههای تخصصی:
فلسفه زبان یکی از مهم ترین مباحث در پژوهش های فلسفی و زبان دین نیز یکی از مباحث دامنه دار در فلسفه دین است. نظریات متعدد در حیطه زبان دین به دو گروه شناختاری (ناظر به واقع) و غیرشناختاری تقسیم می شوند. نظریه زبان دینی علامه طباطبایی، با تتبع در آثار وی، خصوصاً تفسیر المیزان، در شمار نظریات شناختاری قرار می گیرد، زیرا وی تمامی گزاره های دینی را ناظر به واقع و توصیف گر واقعیت می داند. او با قائل بودن به زبان عرف، البته با اندکی تفاوت با آن (زبان عرف خاص) و مجموع اصول اشتراک معنوی و تأویل و نظریه غائیت و کارکردگرایی در معانی صفات الهی، معتقد به حقیقی، عینی و قابل صدق و کذب بودن زبان دین است که اینجا نظریه وی زبان «عرفی ترکیبی» نامید شده است. وی با توجه به این اصول، معانی اسما و صفات الهی را همانند معانی صفات مخلوقات، البته با تفاوت تشکیکی می داند، البته در موضع دیگری با توجه به محدودیت ذهن در نفی حد و نقص از خداوند و شناخت او، به سمت «اثبات بلاتشبیه» پیش می رود، ولی آن را لازمه الهیات سلبی نمی داند، بلکه معتقد است که باید این معانی را به خدا نسبت داد، اما دانست که این معانی بدون نقص نیستند. وی خداوند را متصف به صفات کمالی ایجابی، سلبی و فعلی و مقیاس شناخت معانی صفات خداوند را دو اصل «اصالت وجود» و «اصل صدور» می داند. از لوازم نظریه وی می توان به عدم انسان وار انگاری خدا و همچنین نفی نظریات غیرشناختاری زبان دین اشاره کرد.
امکان علوم انسانی اسلامی از منظر قرآن در دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
517 - 543
حوزههای تخصصی:
امکان علم انسانی اسلامی، مبنایی ترین مسئله در مباحث مربوط به علوم انسانی اسلامی و در عین حال مورد جدال فراوان است که بسیاری آن را قبول و عده ای انکار کرده اند. هر دو دسته بر اساس نحوه نگرش خود به دو مقوله «علم» و «دین» برای خود دلایلی ذکر کرده اند. ما نیز برای روشن شدن نظر علامه طباطبایی در این موضوع، باید در این دو عرصه مطالب را سامان دهیم. علامه طباطبایی به مناسبت های مختلف در تفسیر ارزشمند «المیزان» و دیگر آثار خود با استناد به آیات قرآنی، در باب علم و دین مطالبی بیان کرده اند که نشان می دهد علم انسانی با پسوند اسلامی را ممکن می دانند و سخنان منکران را نمی پذیرند؛ چرا که آنان از منظر ایشان، در شناخت علم و دین مسیر صحیح را طی نکرده اند. در این نوشته برای اثربخشی و کاربردی کردن مطالب، به مهم ترین عناوینی می پردازیم که موجب عدم امکان اسلامی کردن علوم انسانی از نظر مدعیان آن است. دلایل عمده منکران، از این قرار است: تغایر علم و دین در روش، زبان، هدف، موضوع و مسائل؛ و نیز ادعای تداخل حداقلی میان موضوعات دینی و علمی یا ادعای تضاد بین گزاره های آن دو. این انگاره ها از منظر برداشت های قرآنی علامه بررسی خواهند شد تا با عنایت به سخنان وی، پاسخ ایشان به ادعای عدم امکان علم انسانی اسلامی روشن شود.
ابن سینا و نقش متافیزیک در هرمنوتیک دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۴
69 - 94
حوزههای تخصصی:
«ابن سینا و نقش متافیزیک در هرمنوتیک دینی»، یک بررسی میان رشته ای است که بین دانش متافیزیک، هرمنوتیک و متون دینی (کتاب و سنّت) ارتباط برقرار می کند. مسئله این مطالعه، نقش متافیزیک در فهم کتاب و سنّت و معضلات مربوط به آن است. این مطالعه بنیادی، تاریخی، تحلیلی است که به روش کتابخانه ای با استفاده از منابع معتبر انجام شده است. یافته های این پژوهش، این است که به نظرِ ابن سینا نفش اصلی در فهم و هرمنوتیک کتاب و سنّت نه با متن و نه با مؤلف متن، بلکه با مفسّر متن است. به نظرِ او مفسّر متن تنها با پیش فرض های عقلانی خود قادر به نزدیکی به افق مؤلف و افق متن دین می شود و از آن تفسیر و فهم شایسته از متن پیدا می کند. ابن سینا با پیش فرض های متافیزیکی در فهم مباحث مربوط به مبدأشناسی، جهان شناسی، فرجام شناسی، نبی شناسی وارد جریان فهم متن شده است. او براساس این پیش فرض ها به نتایجی دست یافته است که با نگرش رسمی از ظاهر متن دین هم خوانی ندارد؛ ولی با این حال او راهکار خود را از فهم دین، راهکاری بایسته می داند.
نقد رویکرد ناواقع گرایی ویتگنشتاین در باورهای دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۰
179 - 196
حوزههای تخصصی:
به نظر ویتگنشتاین باور دینی استفاده از یک تصویر است، تعهدی راسخ و تزلزل ناپذیری که کل زندگی را نظم و نسق بخشیده است و مبتنی بر شواهد و دلایل نیست از این رو نه از جانب علم و فلسفه مددی می یابد و نه هرگز گزندی می بیند. پژوهش حاضر ضمن بررسی دیدگاه ویتگنشتاین متأخر در ارتباط با گفتارهای دینی نتیجه می گیرد که رویکرد ویتگنشتاین برای مقولات دینی هر چند نوعی معناداری فراهم می سازد، اما عدم واقعیت آن را نیز توجیه می کند. ناواقع گرایی در دین حتی امروزه پیروان خاصّی در بین روحانیون مسیحی از جمله دان کیوپیت پیدا کرده است که این موضوع خود با فضای حاکم بر جوامع دینی فرسنگ ها فاصله دارد. همچنین این نگرش با واقعیت های موجود در مجامع علمی و دینی که اساساً دین را مجموعه تصاویری از واقعیت دانسته که می توانند صادق باشند یا نباشند، منطبق نمی باشد. به نظر ویتگنشتاین اظهارات دینی و الهیاتی شواهدی هستند که ارجاع به واقعیت عینی در مورد آنها صدق نمی کند. این اظهارات تصاویری دینی و الهیاتی فراهم می کنند که اهمیت آنها در این نیست که درباره چیزی باشند یا از چیزی بگویند، بلکه در این است که در زندگی دینی نقش موٌثر ایفا کنند.
نقد و بررسی کتاب جنسیت و زبان دین، جولی، آلیسون، همپشایر: انتشارات پالگریو مک میلان، ۲۰۰۵
منبع:
رخسار زبان سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
۱۷۴- ۱۶۶
حوزههای تخصصی:
فمینیست ها در مورد جنسیت خدا بحث می کنند، دانشجویان مؤنث در کلاس های مذهبی در کانادا، ساکت می مانند، بیماران سندروم تورت1 فحاشی های غیرقابل کنترل را به نمایش می گذارند و شرکت کنندگان در انجمن های دینی آمریکا، در مورد خدا، والدین، جنسیت و تمایلات جنسی بحث می کنند. در نگاه اول این موضوعات نامرتبط به نظر می رسند اما در این کتاب، آلیسان جولی سعی می کند تا تصویری از تقاطع زبان، جنسیت و دین را به نمایش بگذارد. برخی از موضوعاتی که در این مقالات ظهور می کند، برای درک ما از جنسیت و زبان اساسی هستند: اهمیت قدرت در عدم تقارن زبان جنسیت زده، استفاده ی زبان در هویت های جنسیت افراد، اهمیت بررسی محلی زبان و جنسیت در جوامع، تفاوت های جنسیتی در آموزش زبان دوم و تعامل گفتمان ها در مورد جنسیت و تمایلات جنسی. این کتاب درک ما را در مورد این موضوعات افزایش داده و دین را به عنوان دیدگاه جدیدی که از طریق آن نیز می توان موضوعات زبانی را مشاهده کرد، معرفی می کند.
نقد و بررسی نظریه ابن سینا، آکوئیناس و صدرالمتألهین در زبان دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، نظریه ابن سینا، توماس آکوئیناس و صدرالمتألهین در زمینه زبان دین، به طور اجمالی نقد و بررسی می شود. نظر ابن سینا در این زمینه اجمالاً آن است که متون دینی درباب مبدأ و معاد در بسیاری از موارد از باب تمثیل و رمز و کنایه است و ازاین رو باید در این موارد بر خلاف ظاهرشان معنا شوند. توماس آکوئیناس به تمثیل به معنای دیگری روی آورده است. از نظر او «سمیع» و «بصیر» بودن خداوند یا بدان معناست که خداوند خالق سمع و بصر است و یا بدین معناست که خداوند صفاتی دارد که نسبت آنها به وی، همچون نسبت سمع و بصر به انسان است. در این مقاله، ضمن نقد این دو نظریه و نشان دادن اینکه این نظریات برخلاف ارتکاز زبانی اند، نظریه صدرالمتألهین تبیین و بر دو نظریه دیگر ترجیح داده شده است. صدرالمتألهین در این زمینه، به وضع الفاظ برای روح معانی معتقد است. براین اساس هم می توان متون دینی را بر اساس ظاهرشان معنا کرد و هم اینکه از تجسیم و تشبیه صرف در امان ماند.
گرامر دینی از منظر فیلیپس و نقد آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیستم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
129 - 153
حوزههای تخصصی:
مبحث زبان دینی که در واکنش به آرای پوزیتیویستها پدید آمد، از مسائل مهم فلسفه دین است. در این میان، یکی از رویکردها در معناشناسیِ زبان دین، رویکرد غیرشناختی است که گزارههای دینی را توصیف امر خارج نمیداند. دی. زد. فیلیپس از مهم ترین فیلسوفان غیرشناختی است که با اعتقاد به تفکیک ساحتهای مختلف انسان، بر آن است که هر یک از این ساحتها را باید در بافت خود آن فهم کرد. از این رو، کارکرد فلسفه دین اثبات گزارههای دینی نیست، بلکه صرفاً روشنگری مفاهیم دینی است. به باور وی، سخن گفتن از واقعیت خارجی خدا امری خطاست و خدا صرفاً تصویر ذهنی است. مهم ترین نقد بر دیدگاه غیرشناختی وی، تناقض نهفته در آن است و نیز اینکه تحلیل فیلیپس از گزارههای دینی جنبه تحمیلی دارد و در ارائه تفسیری از نظریه دین داران از گزارههای دینی ناکام است. همچنین تلاش وی اگرچه با هدف رهانیدن گزارههای دینی از معیار پوزیتیویستهاست، در نهایت همچنان در دام پوزیتیویستها گرفتار می شود.