مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۰۱.
۴۰۲.
۴۰۳.
۴۰۴.
۴۰۵.
۴۰۶.
۴۰۷.
۴۰۸.
۴۰۹.
۴۱۰.
۴۱۱.
۴۱۲.
۴۱۳.
۴۱۴.
۴۱۵.
۴۱۶.
۴۱۷.
۴۱۸.
۴۱۹.
۴۲۰.
دوره ابتدایی
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
53 - 69
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تکالیف بخش احتمالِ کتاب های درسی ریاضی دوره ابتدایی و با روش تحلیل محتوای کمّی انجام شده است. جامعه آماری، بخش احتمال کتاب های درسی ریاضی پایه های دوم تا ششم ابتدایی است و حجم نمونه برابر حجم جامعه، انتخاب شده است. در این مطالعه، نمونه آماری از دو منظر شامل تعیین مفاهیم احتمالاتیِ مورد آموزش و تعیین سطوح استلزام شناختی تکالیف، مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحلیل محتوا با هدف تعیین مفاهیم احتمالاتی مورد آموزش در کتب درسی ریاضی دوره ابتدایی نشان داد که این مفاهیم شامل آزمایش تصادفی، فضای نمونه، احتمال وقوع پیشامد، مقایسه احتمال و عادلانه بودن، است. نتایج تحلیل داده ها همچنین مشخص کرد که نزدیک به دو سوم تکالیف احتمالاتی در کتاب های ریاضی دوره ابتدایی در سطوح پایین نیازهای شناختی، یعنی یادآوری و رویه ای بدون اتصالات، قرار دارند و یک سوم باقی مانده نیز در سطح رویه ای با اتصالات هستند و هیچ تکلیفی در بالاترین سطح از استلزام شناختی، یعنی سطح ریاضی ورزی، قرار ندارد. انجام مطالعات بیشتر در خصوص مفاهیم احتمال و تکالیف احتمالاتی و به تبع آن، افزایش کیفیت و سطح استلزام شناختی تکالیف ارائه شده در کتاب درسی، پیشنهاد می گردد.
طراحی الگوی برنامه درسی هنر مبتنی بر تعامل با پلیس در دوره ابتدایی و شناسایی فعالیت-های اثر بخش در افزایش این تعاملات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
92 - 107
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی برنامه درسی هنر مبتنی بر تعامل دانش آموزان با پلیس و همچنین شناسایی فعالیت-های یادگیری اثر بخش به منظور افزایش این تعاملات است.روش: این پژوهش به روش آمیخته و از رویکرد کیفی گرندد تئوری و رویکرد کمی توصیفی- پیمایشی بهره گرفته است.حوزه ی پژوهش در بخش کیفی معلمان خبره و با تجربه که26نفر به صورت هدفمند از نوع گلوله برفی و در بخش کمی نیز معلمان و مسئولان پرورشی دوره ابتدایی شهر شیراز بودند که310نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته27سوالی که روایی آن توسط9نفر از متخصصان موضوعی و پایایی آن با آلفای(0.96)تایید شد، تجزیه و تحلیل داده-ها در بخش کیفی به شیوه ی اشتراوس کوربین و در بخش کمی از آزمون فریدمن وtتک نمونه بهره گرفته شد.یافته ها: پس از تحلیل متن مصاحبه ها و کدگذاری مؤلفه های آن، تعداد43کدباز،13کد محوری و5کدانتخابی استخراج گردید. علاوه براین،27فعالیت یادگیری شناسایی شد که به منظور ابزار بخش کمی از آن بهره گرفته شد. یافته های کمی نشان داد که از دیدگاه معلمان تمام فعالیت های یادگیری شناسایی شده در افزایش این تعاملات دارای اهمیت بوده و اجرای نمایش و مجسم کردن فداکاریهای پلیس، استفاده از شعر و موسیقی، دعوت از پلیس برای حضور در کلاس در رتبه های اول تا سوم قرار گرفتند.نتیجه گیری: نتایج بخش کمی پژوهش حاکی از آن است، فعالیت هایی که نیازمند بودجه، زیرساخت و زمان کافی است در رتبه های آخر قرار گرفته اند. علاوه براین، الگوی برنامه درسی ارائه شده در این پژوهش عوامل مؤثر در اجرای برنامه درسی و پیامدهای متصور از آن را به نمایش می گذارد.
تاثیر مولفه های رویکرد انتقادی بر پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی پایه چهارم دانش آموزان دختر دوره ابتدایی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
235 - 249
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر تاثیر مولفه های رویکرد انتقادی بر پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی پایه چهارم دانش آموزان دختر دوره ابتدایی تهران بود. روش پژوهش : روش پژوهش حاضر علی-مقایسه ای است. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر مقطع چهارم دوره ابتدایی تهران بودند که تعداد کل آنها 5000 نفر تخمین زده شدند. نمونه پژوهش براساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. حجم نمونه پژوهش با استناد به جدول کرجسی مورگان 381 نفر تعیین شد. ابزار به کار گرفته شده در پژوهش حاضر آزمون مهارتهای انتقادی کالیفرنیا ونمره آزمون پیشرفت تحصیلی درس علوم بود. داده های پژوهش با استفاده از روش آزمون t وابسته و تحلیل واریانس، تحلیل شدند. یافته ها : یافته های پژوهش نشان داد که مولفه های تفکر انتقادی(تحلیل،استنباط، ارزشیابی،استدلال قیاسی واستدلال استقرایی بر پیشرفت تحصیلی علوم تجربی دانش آموزان در سطح 95 درصد اطمینان تاثیر مثبت معنادار دارندنتایج : نتایج بدست آمده نشان از مثبت بودن ضرایب مولفه های تفکر انتقادی می باشد ، در واقع نشان دهنده این است که با افزایش آن ها، میزان پیشرفت تحصیلی علوم تجربی نیز افزایش می یابد. با بهره گیری از فرمول ها و روش های تفکر انتقادی، فراگیران می آموزند که قدرت استدلال و قدرت اجتناب میزان یک مسأله را ارتقاء دهند که این خود ناشی از رشد شناختی افراد است. به عبارتی ، با بهره-گیری از تفکر انتقادی، فرد به مرور قدرت درک، تجزیه و تحلیل خود را افزایش می دهد.
بسترها و الزامات طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر دانش ریزوماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
88 - 98
حوزههای تخصصی:
ریزوماتیک شیوه ای از تفکر است که رویکرد سنتی تر، هژمونیک و خطی را که به طور سنتی بر نظام آموزشی حاکم است را مختل می کند و به تغییرات مفهومی که می تواند از تفکر (خلاق) برگرفته شود می پردازد. هدف پژوهش حاضر شناسایی بسترها و الزامات طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر دانش ریزوماتیک بود. روش اجرای پژوهش کیفی (تحلیل مضمون) بود. جامعه آماری 12 نفر از اساتید و متخصصین برنامه درسی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در مطالعه شرکت نمودند، ابزار مورد نظر مصاحبه بود که روایی با مثلث سازی و پایایی با شاخص کاپا بررسی شد. تحلیل داده ها بر اساس مدل براون و کلارک و سه نوع کدگذاری مضامین پایه، مضامین سازمان دهنده، مضامین فراگیر انجام شد. یافته ها نشان داد بسترها و الزامات طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر دانش ریزوماتیک در مدارس ابتدایی کشور تحت تاثیر 176 مضمون پایه و 23 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر (1- توجه به فلسفه و مبانی رویکرد ریزوماتیک 2- تحول بنیادین در نظام برنامه ریزی درسی 3- نوآوری در اهداف و استراتژی های آموزش و تدریس 4- در نظر گرفتن ویژگی های فردی و عملکردی دانش آموزان) است. برای داشتن برنامه درسی مبتنی بر دانش ریزوماتیک می بایست بسترها و الزاماتی که در طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر دانش ریزوماتیک شناسایی شدند مدنظر نظام آموزشی و برنامه ریزان درسی قرار گیرد.
تبیین رویکرد فطرت گرایی توحیدی و تعیین دلالت های آن در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
17 - 35
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: یکی از اهداف پیامبران آسمانی در تربیت انسان، رساندن وی به مرحله توحید یا درجاتی از آن بوده است. توحید اساس دعوت همه پیامبران الهی و غایت مسیر هر انسانی می باشد. شناخت و ایمان به خدای یکتا تمام وجود انسان را متحول و زندگی انسان را معنا می بخشد. فطرت توحیدی ازجمله مفاهیم بنیادین در آموزه های قرآنی است که نیازمند تبیین است تا با داشتن تبیین و فهم روشنی از آن بتوان دلالت های تربیتی آن را در برنامه درسی دوره های مختلف تحصیلی تبیین نمود. در این مقاله تلاش خواهد شد تا با تبیین رویکرد فطرت گرایی توحیدی، دلالت های آن در برنامه درسی دوره ابتدایی تبیین و در اختیار دست اندرکاران، برنامه ریزان و معلمان قرار گیرد.با توجه به گستره برنامه درسی در تربیت رسمی و عمومی، و تنوع و سطوح مختلف اهداف، محتوا، راهبردهای های یادهی−یادگیری و روش های ارزشیابی در برنامه درسی با توجه به سطوح مختلف رشد مخاطب برنامه درسی و نیازها و شرایط فراگیر در دوره های مختلف، در این پژوهش تنها برنامه درسی دوره ابتدایی مورد مطالعه است. از طرفی دیگر، یکی از محاسن این پژوهش تخصصی نمودن وبه طور هدفمند، محدود کردن موضوع به اولین و مبنایی ترین و محوری ترین دوره تحصیلی یعنی دوره ابتدایی است.بنابراین، هدف کلی پژوهش، تبیین رویکرد فطرت گرایی توحیدی و تعیین دلالت های آن در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی بود. بر این اساس، پژوهش در پی پاسخ به این پرسش کلی است که رویکرد فطرت گرایی توحیدی چیست و دلالت های آن در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی کدامند؟ در سطحی دقیق تر پرسش های جزئی پژوهش نیز عبارتند از: الف. رویکرد فطرت گرایی توحیدی چیست و بر اساس برنامه درسی ملی چگونه تبیین می شود؟ ب. رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی درتعیین اهداف برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟ ج. رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی در تعیین محتوای برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟؛ د. رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی درتعیین راهبردهای یادهی−یادگیری در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟ و ه . رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی در تعیین روش های ارزشیابی در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟روش پژوهش: این پژوهش با توجه به عنوان، اهداف و پرسش های آن از نوع کیفی است. پژوهشگر با روش قیاسی به پرسش ها پاسخ خواهد داد. تحلیل محتوای کیفی قیاسی بر اساس مدل میرینگ[1] (2000) انجام می شود که در آن پژوهشگر نخست به تعریف و چگونگی گردآوری داده ها می پردازد و در گام های بعدی با توجه به نظریه، آن چه پژوهشگر به دنبال آن است از دل داده ها بیرون کشیده می شود و سپس با توجه به تحلیل به پرسش های پژوهش پاسخ داده می شود. در این روش پرسش ها و الگوهای گرفته شده از نظریه ها باید به روشنی توضیح داده شوند. این پژوهش به دنبال یافتن تعریف و تبیین مطلوب و معیارهای موجود و تعیین شده بر مبنای سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی در نظام تعلیم وتربیت جمهوری اسلامی ایران بود. برای تبیین چیستی و چگونگی و چرایی رویکرد فطرت گرایی توحیدی، منابع اصیل اسلامی و همچنین اسناد بالادستی نظام تعلیم وتربیت در جمهوری اسلامی مورد مطالعه، تأمل و تحلیل قرارگرفت. سپس برای تعیین دلالت های رویکرد فطرت گرایی توحیدی در حوزه شناسایی اهداف، محتوی، راهبردهای های یادهی−یادگیری، و روش های ارزشیابی در برنامه درسی دوره ابتدایی، برنامه درسی ملی مورد مطالعه دقیق قرارگرفت. تحلیل داده ها به شیوه قیاسی و بر اساس چهارچوب مستخرج از برنامه درسی ملی و معیارها و مؤلفه های مطرح در آن انجام شد. ایجاد مسیر بازشناسی، عامل اصلی اعتباریابی مورد نظر این پژوهش است.بحث و نتیجه گیری: در پاسخ به پرسش «رویکرد فطرت گرایی توحیدی چیست و بر اساس برنامه درسی ملی چگونه تبیین می شود؟»، با نگاهی انسان شناختی از منظر آموزه های قرآنی، می توان گفت فطرت یکی از مفاهیم بنیادی در توصیف انسان است.در این نگاه، فطرت سرشتی الهی در وجود آدمی است، یعنی آدمی نسبت به مبدأ عالم هستی، معرفت و گرایشی اصیل دارد. بنابراین، فطرت معرفت و میلی است که ضمیر وجود انسان نسبت به خداوند به عنوان یگانه خالق عالم هستی وجود دارد.با داشتن رویکرد فطرت گرایی توحیدی در برنامه درسی، انسان (در نقش مربی یا متربی) به عنوان مخاطب تربیت، دارای فطرت و سرشتی الهی است. این فطرت که هم از نوع شناختی و هم گرایشی است، قابلیت شکوفایی و فعلیت یافتن داشته و هم در معرض نسیان و فراموشی است.در پاسخ به پرسش «رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی درتعیین اهداف برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟»، بر اساس یافته های پژوهش، می توان گفت هدف کلی تربیت در چنین نگاهی، بیدار و فعال نمودن مستمر فطرت خداجوی بشر و دست یابی به قرب الهی است که این تقرب با معرفت و عمل عبادت حاصل می شود چنانچه خداوند متعال نیز در قرآن می فرمایند «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات، 56). اهداف جزئی نیز با در نظر داشتن تفاوت های فردی متربیان و تنوع استعدادها و ظرفیت های مختلف وجودی متربیان، و حوزه های مختلف تربیت و یادگیری و همچنین موضوعات درسی مختلف تعیین می شود.در پاسخ به پرسش سوم یعنی «رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی در تعیین محتوای برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟»، باید گفت در این رویکرد، محتوای آموزشی محدود به جزئیات علمی و دانسته ها و مهارت های خاص نمی شود، بلکه افزون بر پرداختن به جزئیات ضروری و آگاهی های لازم زندگی، زمینه ساز داشتن فهمی عمیق و کلی از خلقت انسان و جهان و مبداء و مقصد وی است.درپاسخ به این پرسش که «رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی درتعیین راهبردهای یادهی−یادگیری در برنامه درسی دوره ایتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟» باید افزود راهبردهای یادهی−یادگیری ناظر بر زمینه سازی ابراز گرایش های فطری، شناخت موقعیت یادگیرنده و اصلاح مداوم آن است. در این رویکرد، یادگیری حاصل تعامل خلاق، هدفمند و فعال یادگیرنده با محیط های متنوع یادگیری با درنظر داشتن جنبه های مختلف ارتباط با خود، خداوند، دیگران و سایر مخلوقات استدر پاسخ به پرسش «رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی در تعیین روش های ارزشیابی در برنامه درسی دوره ایتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟» می توان اذعان داشت که در این رویکرد، ارزشیابی زمینه ای برای رشد مداوم و مستمر افراد از نظر شناختی و عاطفی و گرایشی و ارادی است. بهره گیری از شیوه خودارزیابی و زمینه سازی آن، ضمن حفظ کرامت انسانی افراد، به درک موقعیت فرد و خودشناسی وی کمک می کند. با درنظرداشتن این مبنای انسان شناختی که انسان ها در عین برخورداری از مشترکات اساسی، ظرفیت های متفاوت دارند و هر کس به اندازه توان و وسع خویش مکلف است؛ می توان سطوح و شیوه های متنوع و متناسب با هر وسع، و سطوح مختلفی از تکلیف، برای ارزشیابی در نظر گرفت.در تحلیل نتایج پژوهش می توان اظهار داشت که در تربیت با نگاه فطرت گرایی توحیدی، هدف دست یابی انسان به قرب الی الله است که از طریق بندگی خالصانه در پرتو شکوفایی فطرت الهی انسان «فِطْرَهَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا...» (روم، 30) صورت می گیرد.
تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی برمبنای مؤلفه های هویت یابی (مورد مطالعه: کتاب های فارسی و مطالعات اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
329 - 355
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب های مطالعات اجتماعی و فارسی دوره ابتدایی برمبنای مؤلفه های هویت یابی در نظریه « انسان به منزله عامل» انجام شده است. با واکاوی نظریه انسان به منزله عامل، چهار مؤلفه خودآگاهی، ارزشمندی، وحدت و اقتدار و شاخص هایی استنتاج شد. طبق این نظریه، اعمال انسان هویت وی را می سازند و شناخت، اراده و میل مبادی عمل محسوب می شوند. مؤلفه خودآگاهی شامل شاخص های «معرفی خود و توصیف احساسات، هیجانات، علاقه مندی ها، نیازها و توانمندی های خویش» و «خودارزیابی»، مؤلفه ارزشمندی شامل شاخص های «شباهت و تفاوت با دیگران» و «دیگرارزیابی»، مؤلفه وحدت شامل «اولویت بندی امور» و «مشارکت در فعالیت جمعی»، مؤلفه اقتدار شامل «انتخاب و تصمیم گیری» و «در نظرگرفتن اثر و نتیجه عمل» است. روش پژوهش، تحلیل محتوای کمی است. داده ها با استفاده از روش آنتروپی شانون تجزیه وتحلیل شد. جامعه آماری، کتاب های درسی دوره ابتدایی و نمونه پژوهش به صورت هدفمند کتاب های مطالعات اجتماعی و فارسی (خوانداری و نگارش) مجموعاً 16 جلد بود. واحد مورد تحلیل نیز صفحه های کتاب های درسی (متن، تصویر، فعالیت یا پرسش ها) بود. پایایی با توجه به ضریب توافقی به دست آمد که برابر با90/0 بود. با توجه به یافته های پژوهش، در کتب مطالعات اجتماعی و فارسی 2103 مورد به مؤلفه های هویت یابی پرداخته اند. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد به مؤلفه خودآگاهی و اقتدار با ضریب اهمیت 255/0، بیش از دو مؤلفه دیگر توجه شده است. کمترین میزان توجه و اهمیت، مربوط به مؤلفه ارزشمندی است. بیشترین فراوانی مؤلفه های هویت یابی در مطالعات اجتماعی ششم و کمترین فراوانی در کتاب های نگارش مشاهده شد.
شناسایی مولفه ها و شاخص های برنامه درسی مبتنی بر دانش ریزوماتیک در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
66 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی مولفه ها و شاخص های برنامه درسی مبتنی بر دانش ریزوماتیک در دوره ابتدایی انجام شد. روش شناسی: روش این پژوهش سنتزپژوهی بود. بنیاد نظری آن را مدل برنامه درسی «میلر» تشکیل داد. جامعه آماری شامل ۲۶ مقاله فارسی و انگلیسی طی سال های ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۲ هجری شمسی (۲۰۱۲ تا ۲۰۲۱ میلادی) بود. روش نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد و ابزار آن فرم محقق ساخته بود که روایی آن با ضریب لاوشه و پایایی با شاخص کاپا بررسی شد. تحلیل داده ها بر اساس مدل رابرتس و کدگذاری باز و محوری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد در برنامه درسی مبتنی بر دانش ریزوماتیک در دوره ابتدایی، ۱۴ مولفه (تفکر شدن، پرسشگری و نقادی، خلق فضای یادگیری ریزومی باز، قدرت تخیل و استقلال فکری، تعامل گرا، غیرخطی، تسهیل گر، واقع گرا، منعطف و متنوع، تدریس ریزوماتیکی (خلاق و خودمختار)، تدریس در فضای مجازی، تفکر طراحی، رویکرد خودارزیابی، رویکرد عمل گرا) و ۳۹ شاخص دخیل هستند. بحث و نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که برنامه درسی مبتنی بر دانش ریزوماتیک در دوره ابتدایی بر خلاقیت، تفکر انتقادی، محیط های یادگیری منعطف و استقلال فکری تأکید دارد. اجرای این برنامه می تواند به افزایش مشارکت دانش آموزان و ارتقاء تجربه یادگیری عمیق تر و معنادارتر منجر شود.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی بر مبنای مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در درس مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی بر مبنای مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در درس مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی است. این پژوهش دارای رویکردی آمیخته است که از نظر هدف، توسعه ای -کاربردی و از حیث ماهیت و روش، پیمایشی است. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه با خبرگان و پرسشنامه بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 24 نفر از اساتید دانشگاهی برنامه ریزی درسی، کارشناسان آموزش و پرورش و مدیران و معلمان با سابقه دوره ابتدایی، خبرگان آشنا به مکتب شهید سلیمانی و دوستان و همرزمان ایشان می باشد که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند؛ جامعه آماری بخش کمی شامل شامل کلیه معلمان ابتدایی و کارشناسان برنامه ریزی آموزش وپرورش شهرستان کرمان به تعداد 2654 نفر است. حجم نمونه بر اساس جدول کوهن 176 نفر می باشد که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای NVIVO ویراست 11، SPSS ویراست 23، Smart PLS ویراست 3/3 استفاده گردید. نتایج حاصل از کدگذاری داده های کیفی منجر به استخراج 92 کُد باز، 29 کدمحوری و 13 کد انتخابی گردید. همچنین نتایج نشان می دهد مقوله های محوری شرایط علی، عوامل زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدهای اجرای الگوی برنامه درسی بر مبنای مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در درس مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی، عوامل تشکیل دهنده الگوی برنامه درسی بر مبنای مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در درس مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی آموزش وپرورش کرمان می باشند و تقویت و پایداری هویت ملی، تحقق عدل جهانی و آرمان اسلامی مدنظر شهید سلیمانی و ارتقا جایگاه دینی نظام تعلیم و تربیت بیشترین تأثیر را در الگوی پژوهش دارند
بررسی و شناسایی اهداف و ضرورت یادگیری آمیخته در کلاسهای چندپایه دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶۰
۸۶-۶۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی اهداف و ضرورت یادگیری آمیخته در کلاسهای چندپایه دوره ابتدایی انجام شده است. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفت. نمونه مورد مطالعه 15 نفر از متخصصان حوزه یادگیری، کارشناسان فناوری و معلمان باتجربه کلاسهای چندپایه و همچنین اسناد مکتوب شامل پایان نامه ها، مقالات، مجلات و کتابهایی در زمینه یادگیری آمیخته و کلاسهای چندپایه بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و فیش برداری گردآوری شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی و نرم افزار MAXQDA استفاده شده است. داده های گردآوری شده به مفاهیم و مقوله بندی تبدیل شدند. برای تأمین روایی و پایایی داده ها روش لینکلن و گوبا به کار رفته است. چهار معیار قابلیت اعتبار، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تأییدپذیری برای ارزیابی به کار رفته و کوشش بر این بوده است برای کسب قابلیت اعتبار، مشارکت کنندگان با برخورداری از حداکثر تنوع تجربیات انتخاب شوند. داده ها را شماری از متخصصان تأیید کردند و نمونه گیری تا رسیدن داده ها به حد اشباع ادامه یافت. برای انتقال پذیری داده ها، یافته های مطالعه را چند نفر از متخصصان که در پژوهش دخیل نبودند تائید کردند. بر این اساس 3 مقوله اصلی، 11 زیرمقوله و 44 مفهوم به دست آمد. یافته های پژوهش نشان دادند که اهداف و ضرورت یادگیری آمیخته در کلاسهای چندپایه عبارت اند از: سه مقوله اصلی تحت عنوان تقویت اثربخشی و کارایی نظام آموزش و پرورش در کلاسهای چندپایه، توسعه همه جانبه عدالت آموزشی در کلاسهای چندپایه، سازگاری با تحولات دنیای فناوری در کلاسهای چندپایه.
شناسایی مهم ترین مسائل آموزشی معلمان و کاوش راهکارهایی برای آنها در اجرای برنامه های درسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶۰
۱۴۸-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی شناسایی مهم ترین مسائل آموزشی معلمان دوره ابتدایی در کلاسهای تک پایه و یافتن راهکارهایی برای کاهش آنها در اجرای برنامه های درسی بوده است. به این منظور طی دو مرحله با روش پژوهش پیمایشی و از طریق پرسشنامه باز-پاسخ و مصاحبه برای گردآوری اطلاعات تا رسیدن به اشباع نظری اقدام شده است. در مرحله اول نمونه ای هدفمند به تعداد 40 نفر برای تکمیل پرسشنامه باز-پاسخ مشارکت داشتند. پس از تحلیل محتوای اطلاعات به دست آمده، 16 مسئله شناسایی شد که در میان این مسائل، دو مقوله «تراکم بالای جمعیت کلاسها» و «عدم توجیه اولیا و نحوه مواجهه و مدیریت انتظارات آنان» بالاترین فراوانی را در میان پاسخهای شرکت کنندگان داشتند. در مرحله دوم از طریق مصاحبه 16 نفر از صاحب نظران دارای مدارک تحصیلات تکمیلی رشته های علوم تربیتی و تجربه تدریس در دوره ابتدایی به ارائه راهکار پرداختند که پس از تحلیل محتوا و کدگذاری متون مصاحبه 104 راهکار جزئی و 43 راهکار کلی به عنوان یافته های پژوهش به دست آمد. روایی محتوای ابزار مصاحبه را صاحب نظران علوم تربیتی بررسی و تأیید کردند و برای اعتباریابی یافته ها از روش ارجاع مجدد نتایج تحلیل به مشارکت کنندگان بهره گرفته شد. در این راهکارها پیش بینی فرایند توانمندسازی معلمان، مدیران، اولیا، بازنگری نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و بازسازماندهی فضاهای آموزشی به چشم می خورد. همچنین بررسی راهکارها نشان داد که در صورت کاربست آنها همه عناصر برنامه درسی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت، اما عنصر«معلم» بیشترین تأثیرپذیری را خواهد داشت ضمن آنکه به منزله عنصر بنیادی در کاهش مسائل نیز شناسایی شده است.
پیاده نظام اسب تروآ: نفوذ آرام اندیشه های لیبرال و سکولاریسم در دل جامعه دینی مدارس ایران با تأکید بر عفاف و حجاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مطالعه ادراکات معلمان دوره ابتدایی از چالش ها و زمینه های ترویج فرهنگ اسلامی با تأکید بر عفاف و حجاب در آموزش وپرورش در سال تحصیلی 1403-1402 بود. روش: پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شد. شرکت کنندگان در پژوهش، شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی شهر یزد بود. روش نمونه گیری هدف مند ملاک محور بود و تا مرحله اشباع داده ها نمونه گیری ادامه یافت. در نهایت 15 نفر از معلمان در پژوهش حاضر مشارکت داشتند. ملاک ورود، داشتن حداقل سه سال سابقه تدریس در مدارس ابتدایی و نیروی موظف و رسمی بودن آنان در آموزش وپرورش شهر یزد بود. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. با روش کیفی تحلیل مضمون براون و کلارک، شبکه مضامین واکاوی و تجزیه وتحلیل شد. برای رسیدن به قابلیت اعتبارپذیری مطابق با «سه سویه سازی داده ها»، از تکنیک های بررسی همکار، تطبیق توسط اعضاء و خود بازبینی پژوهش گر استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش در دو حوزه احصاء و طبقه بندی شدند: چالش های موجود با مضامین اصلی: 1- آثار مثبت و منفی نوع مواجهه و برخورد، 2- تناقض در افعال و اقوال معلمان و مبلغان. زمینه های بی توجهی به فرهنگ حجاب و عفاف با مضامین اصلی: 1- جامعه، 2- بی مدیریتی و عدم حکمرانی فضای مجازی، 3- زمینه های جنسی و روان شناسانه، 4- تعامل محدود آموزش وپرورش با سایر نهادها و سازمان ها، 5- شناخت و آگاهی، 6- خانواده های بی اعتنا، 7- زمینه های سیاسی و اقتصادی، 8- نفوذ اندیشه های لیبرال و سکولار در متن جامعه دینی مدارس. نتیجه گیری: در نتیجه ترویج فرهنگ عفاف و حجاب و تبیین ابعاد مختلف آن می تواند جامعه را از این آسیب های شوم مصون داشته و حفظ کند. جهاد تبیین مسئله حجاب و هم چنین فرهنگ سازی آن نیازمند همکاری و هم افزایی همه ارگان ها و نهادها مخصوصاً آموزش وپرورش و در رأس آن مدارس و معلمان است.
ادراک انگاره های معلمان و والدین از چالش های آموزش قرآن پایه اول ابتدایی شهر یزد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه انگاره های معلمان و والدین از چالش های آموزش قرآن پایه اول ابتدایی در سال تحصیلی 1401 1402، و رویکرد آن کیفی و به روش (پدیدار شناسی) بود. گروه هدف شامل والدین و معلمان شهر یزد بود که با روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور، هفده معلم و چهار نفر از والدین دانش آموزان در پژوهش مشارکت داشتند. نمونه گیری تا مرحله اشباع نظری داده ها ادامه یافت. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شدند. در روند کدگذاری اولیه، تعداد 212 کد زنده به دست آمد که در فرایند فروکاهی به 103 کد تبدیل شدند و درنهایت چالش های احصاشده در قالب چهار مضمون اصلی و نوزده مضمون فرعی طبقه بندی شدند. چالش های مربوط به طراحی و تدوین کتاب قرآن با هشت مضمون فرعی، نواقص در اجرای برنامه درسی قرآن با پنج مضمون فرعی، چالش های حاصل از ماهیت ماده درسی قرآن با سه مضمون فرعی، و چالش های اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی با سه مضمون فرعی احصا شدند. درنتیجه رفع چالش های مربوط به گسترش فرهنگ قرآنی در جامعه، نیازمند مشارکت سایر نهادهای فرهنگی و هم افزایی دیگر دستگاه های حکومتی است.
دانش محتوایی دانشجومعلمان دوره کارشناسی آموزش ابتدایی از احتمال: عاملی اساسی در تدریس کارآمد مفاهیم احتمالاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
170 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی درک دانشجومعلمان دوره کارشناسی آموزش ابتدایی از مفاهیم احتمال است. این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع زمینه یابی است. جامعه آماری، کلیه دانشجومعلمان دوره کارشناسی در رشته آموزش ابتداییِ پردیس های دانشگاه فرهنگیان استان مرکزی است که درس ریاضیات پایه را گذرانده اند. نمونه آماری شامل 137 دانشجومعلم است که به روش خوشه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، آزمونی محقق ساخته، شامل پنج مفهوم احتمالاتیِ فضای نمونه، احتمال وقوع یک پیشامد، عادلانه بودن، مقایسه احتمال ها و احتمال شرطی بود. روایی این آزمون توسط سه تن از اعضای هیأت علمی دانشگاه های شهر تهران و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل و طبقه بندی پاسخ های ارائه شده، از مدل سولو استفاده شد. این مدل پاسخ های ارائه شده به سؤالات ریاضی را در پنج سطح پیش رونده پیش ساختاری، تک ساختاری، چندساختاری، رابطه ای و انتزاع تعمیم یافته، دسته بندی می کند. نتایج این مطالعه نشان داد که در هر پنج مفهومِ احتمالاتی، کمتر از نصف دانشجومعلمان موفق به ارائه پاسخی کامل در سطح رابطه ای شدند. همچنین، تحلیل داده ها بر حسب رشته تحصیلی مشارکت کنندگان در دوره دبیرستان، حاکی از عملکرد بهتر دانش آموختگان رشته های ریاضی و فیزیک و علوم تجربی و نیز عملکرد ضعیف تر دانش آموختگان رشته علوم انسانی است.
بررسی میزان توجه به مؤلفه های جرئت ورزی در کتب مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی بر اساس تکنیک آنتروپی شانون و تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
133 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسى مؤلفه هاى جرئت ورزی، در کتب مطالعات اجتماعى دوره ابتدایى، در سال تحصیلی 1401-1400 بود. جامعه آماری آن، همه کتاب های مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی بوده که جمله ها، تصویرها و کاربرگه های این کتاب به صورت تمام شماری، مورد بررسی قرار گرفت. ابزار این پژوهش، سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته می باشد که دارای روایی محتوایی و صوری بوده و از نظرات صاحب نظران بهره مند شده است. پایایی پژوهش با استفاده از روش ویلیام اسکات 6/88، محاسبه شد. در این پژوهش از روش آنتروپی شانون و تاپسیس برای تجزیه و تحلیل داده ها، مقایسه ضرایب اهمیت آنها و همچنین رتبه بندی استفاده شده است. نتایج نشان داد که بیشترین ضریب اهمیت مربوط به زیرمؤلفه «توانایی نه گفتن» و کمترین ضریب اهمیت، مربوط به زیرمؤلفه «انتقاد و ارزیابی»، است. همچنین، نتایج به دست آمده از طریق تاپسیس بیانگر رتبه اول در کتاب پایه ششم و رتبه آخر در کتاب پایه چهارم است. بنابراین در محتوای کتب مطالعات اجتماعی ابتدایی توازن رعایت نشده است.
تحلیل محتوای کتاب های مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی از منظر فضایل سه گانه اخلاق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
99 - 119
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل محتوای کتاب های مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی از منظر فضایل سه گانه اخلاق اسلامی بود؛ به همین منظور، از روش تحلیل محتوای کمی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل محتوای تمامی کتاب های درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی در سال تحصیلی 03-1402، شامل پایه های سوم تا ششم بود و کلِّ جامعه مورد بررسی قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل سیاهه تحلیل محتوای فضایل سه گانه اخلاق اسلامی، شامل شجاعت، صداقت و خیرخواهی بود که بر اساس آموزه های اسلامی و تعریف ها و نظرات اندیشمندان مسلمان، درباره فضایل اخلاقی تنظیم شد و روایی آن از طریق روایی محتوایی و پایایی آن از طریق روش اسکات با 42/91 درصد، محاسبه شد. برای تجزیه وتحلیل داده از آمار توصیفی و روش آنتروپی شانون استفاده شد. در این پژوهش، مؤلفه شجاعت اخلاقی از زیر مؤلفه های شجاعت با بار اطلاعاتی 99/0 و ضریب اهمیت 46/0، بیشترین میزان توجه و مؤلفه صداقت گفتاری از زیر مؤلفه های صداقت با بار اطلاعاتی 03/0 و ضریب اهیمت 2/0، کمترین میزان توجه را به خود اختصاص داده اند؛ همچنین نتایج نشان داد که مؤلفه انفاق، از زیر مؤلفه های خیرخواهی، دارای فراوانی صفر در تمامی کتاب های مطالعات اجتماعی در تمامی پایه های دوره ابتدایی است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که به فضایل سه گانه اخلاق اسلامی به طورِ متوازن توجه نشده است. بازنگری در طراحی و سازماندهی کتاب های مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی در جایگاه هدف راهبردی و به کارگیری برنامه های مکمل پرورشی با هدف کوتاه جهت جبران خلأهای موجود به متولیان امور آموزشی و پرورشی پیشنهاد می شود.
پدیدارنگاری ادراک معلمان و دانش آموزان از وضعیت موجود تشویق در مدارس ابتدایی و روش های مطلوب تشویق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
7 - 45
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش واکاوی وضعیت کنونی تشویق دانش آموزان دورهٔ ابتدایی است؛ که از نظر هدف «کاربردی» بوده و با روش «پدیدارنگاری» از روش های کیفی و درون پارادایم تفسیرگرایی اجرا شده است. جامعهٔ آماری عوامل نظام آموزشی (مدیران، معاونان، مشاوران، آموزگاران، و دانش آموزان) شهرستان مریوان بود؛ برای این پژوهش با نمونه گیری هدفمند، 20 نفر جهت انجام مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته انتخاب شدند. روش تحلیل داده ها تحلیل محتوای استقرایی با بهره گیری از کدگذاری و ابزار بازبینه و نرم افزار MAXQDA بود که طی آن، مفاهیم، مضامین، طبقات توصیفی، و در نهایت ابعاد پدیدهٔ تشویق، در قالب فضای نتیجه به صورت افقی، ترسیم گردید. براساس یافته ها، بعد اول (تبیین مفهومی) شامل دو عنصر ثابت است؛ اول: معانی و مفاهیم، مشتمل بر دو عنصر متغیر انگیزش – پاداش، بازخورد، و دوم: اهداف و مقاصد، مشتمل بر چهار عنصر متغیر بازخورد، استقلال، ارتباط، رضایت؛ بعد دوم (توصیف رویکردی) شامل دو عنصر ثابت است: اول، روش ها و رویکردها، مشتمل بر سه عنصر متغیر ژتونی، عاطفی، بازخورد توصیفی؛ و دوم، تهدیدات و مفاسد، مشتمل بر سه عنصر متغیر تهدیدات رفتاری، عاطفی، شناختی روش های موجود؛ در نهایت، بعد سوم (تدوین راهبردی) شامل عنصر ثابت تمهیدات و راهبردها مشتمل بر هشت عنصر متغیر است: حذف روش های ژتونی، تداوم روش های شناختی، تداوم روش های عاطفی، ایجاد شوق یادگیری، ارائهٔ تکالیف چالشی، تبیین اهداف و مسئولیت ها، تقویت انگیزش درونی، و تحول رویکردی در نظام آموزشی.
اولویت بندی عناصر برنامه درسی پیشنهادی آموزش شهروندی الکترونیک در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
173 - 192
حوزههای تخصصی:
گسترش مشارکت دیجیتالی در دنیای امروز محیط های آموزشی را با مسئله تبدیل کودکان به شهروندان نمونه جامعه روبه رو کرده است. هدف این تحقیق تعیین عناصر برنامه درسی پیشنهادیِ آموزش شهروند الکترونیک و اولویت بندی آن هاست. پژوهش حاضر ازنظرِ هدف کاربردی، ازنظرِ روش شناسی تلفیقی و ازنظرِ نوع روش کمّی و کیفی است. جامعه پژوهش را منابع چاپی و الکترونیک خارجی در زمینه شهروندی الکترونیک در پایگاه های داده ای آی اس آی، اسکوپوس، ای اس آی و آی اس سی و مقاله های داخلی در پایگاه های اس آی دی، مگیران، سیویلیکا و غیره در دوره 20۲۲-20۰۰ شامل می شد. 107 نمونه از آن ها براساس نمونه گیری هدفمند انتخاب و داده ها با استفاده از روش فراتحلیل تجزیه وتحلیل شدند. روایی الگو با بهره گیری از نظرهای کارشناسی در چارچوب روش دلفی و روش قابلیت اعتماد محاسبه شد. به منظور اولویت بندی عناصر برنامه درسی پرسش نامه ای میان 80 نفر از آموزگاران دوره ابتدایی توزیع و نتایج با استفاده از روش آنتروپی شانون تحلیل شد. 27 مؤلفه مؤثر در ذیل چهار عنصر هدف ها، محتوا، راهبردهای یاددهی یادگیری و ارزشیابی شناسایی شد. براساس مدل آنتروپی شانون راهبردهای یاددهی یادگیری (037/0)، محتوا (029/0)، هدف ها (025/0) و ارزشیابی (019/0) به ترتیبْ اولویت های اول تا آخر را دریافت کردند. بیشترین ضریب های اهمیت در عنصر هدف ها مؤلفه توانایی مشارکت الکترونیک (029/0)، در عنصر محتوا مؤلفه دانش کار با سخت افزارها (0۴0/0)، در عنصر راهبردهای یاددهی یادگیری مؤلفه مشارکتی (0397/0) و در عنصر ارزشیابی مؤلفه ارزشیاب بود. در بسیاری از مدرسه های ابتدایی، به علت کمبود و گاهی نبود امکاناتْ عملیاتی کردن تمامی مؤلفه های پیشنهادی امکان پذیر نیست. یافته های این تحقیق با ارائه اولویت عناصر برنامه درسی قابلیت دارد تا در مدرسه های ابتدایی ایران، طبق ضرورت و امکانات در دسترس برنامه ریزی آموزش شهروند الکترونیک، کاربردی شود.
تحلیل راهکارهای ارتقای یادگیری گروهی در دوره ابتدایی از دیدگاه اساتید دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
127 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل راهکارهای ارتقای یادگیری گروهی در دوره ابتدایی از دیدگاه اساتید دانشگاه فرهنگیان شهر یزد انجام شد. این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش تحلیل محتوا صورت گرفت. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 17 نفر از متخصصان، به شیوه نمونه گیری هدفمند گردآوری و بررسی شدند. برای اطمینان از صحت یافته ها، از سه روش ممیزی بیرونی، بازبینی نتایج توسط مشارکت کنندگان، و کنترل مداوم استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش منجر به شناسایی و دسته بندی سه مؤلفه انتخابی، شش مؤلفه محوری، و 34 زیرمؤلفه به عنوان راهکارهای ارتقای یادگیری گروهی شد. یافته ها بر اهمیت عواملی چون ایجاد محیط های یادگیری غنی و باکیفیت، آموزش هدفمند شهروندی اجتماعی، و تقویت الگوهای نظام مند در مدارس تأکید داشت. همچنین، آموزش جامعه پذیری در مدارس به عنوان ضرورتی اساسی برای تربیت افرادی آگاه، مسئولیت پذیر، و توانمند در مواجهه با چالش های اجتماعی شناسایی شد. نتیجه گیری: تأکید بر نقش معلمان به عنوان عوامل کلیدی در شکل دهی به کنش های اجتماعی مطلوب در میان دانش آموزان برجسته شد. روش تدریس معلمان باید به گونه ای باشد که دانش آموزان را به مشارکت فعال، همکاری گروهی، و تبادل سازنده افکار ترغیب کند. همچنین، فرهنگ سازی در زمینه کار گروهی میان تمامی عوامل مدرسه به عنوان پیش شرطی حیاتی برای ایجاد محیط های یادگیری گروهی مؤثر مطرح شد. در نهایت، پژوهش بر ضرورت تربیت شهروندانی آگاه و مسئولیت پذیر از طریق طراحی محیط های یادگیری غنی و آموزش نظام مند در مدارس تأکید می کند.
تدوین و اعتبارسنجی اصول طراحی فضاهای آموزشی برای دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: فضا و امکانات آموزشی مدارس از جمله مسائل مطرح در برنامه ریزی آموزشی است. معماری و طراحی مدارس می تواند بر نتایج بلندمدت فرایند آموزش مؤثر باشد. این پژوهش با هدف تدوین و اعتبار سنجی اصول طراحی فضاهای آموزشی مدارس ابتدایی انجام گرفته است.روش شناسی: روش پژوهش حاضر آمیخته چندمرحله ای اکتشافی است. در مرحله ی اول به صورت کیفی مبانی نظری مربوط به فضاهای آموزشی در دوره ابتدایی از منابع مکتوب و مقالات مرتبط و مصاحبه با 10 نفر از صاحب نظران و نخبگان مرتبط با فضاهای آموزشی به دست آمد. بر این اساس فهرستی از معیارهای طراحی فضاهای آموزشی تدوین شد. مصاحبه شوندگان برحسب کفایت داده ها و با نمونه گیری زنجیره ای ملاک محور انتخاب شدند. در مرحله ی دوم به روش کمی، روایی صوری و محتوایی فهرست به دست آمده، توسط 8 نفر از متخصصین مورد بررسی و تائید قرار گرفت و 72 گویه تائید شد. سپس داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تحلیل شدند و بار عاملی هر عامل مشخص گردید. جامعه ی آماری این مرحله پژوهش تمامی معلمان و مدیران آموزشی نمونه ی شهر اراک بودند. که 153 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پایایی این ابزار با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ 0.95 درصد گزارش شد.یافته ها: در مرحله ی اول و کیفی پژوهش با بررسی منابع مکتوب و مصاحبه ها 87 گویه استخراج شدند و در مرحله ی کمی پس از محاسبه ی ضریب روایی به 72گویه تقلیل یافتند. پس از آن در تحلیل عاملی شاخص های برازش به دست آمده در مدل اصلاح شده نشان از کفایت و برازش مناسب مدل با داده ها داشت و تمامی گویه های وارد شده در مدل، بار عاملی بالایی با متغیرمکنون خود داشتند.نتیجه گیری و پیشنهادات: احداث و کاربری مدارس ابتدایی نیازمند توجه به عامل های متعدد در فضاهای آموزشی، عمومی و ارتباطی و فضاهای باز است. تأثیرات روانی و جسمانی عوامل موجود در فضای آموزشی بر دانش آموزان معنادار است. لذا از آن جهت که برنامه ریزی آموزشی در اهداف خود به دنبال سازمان دهی محیط های آموزشی و در پی آن بهینه سازی و بهبود فعالیت ها و امکانات آموزشی است، پیشنهاد می شود برنامه ریزان آموزشی پیش از احداث این گونه بناها معیارهای ساخت وساز و تجهیز آن را در نظر بگیرند.نوآوری و اصالت: با توجه به اینکه معیارهای طراحی فضاهای آموزشی برای دانش آموزان مقطع ابتدایی تاکنون گردآوری و اعتبار سنجی نشده است این پژوهش به جمع آوری اصول طراحی فضاهای آموزشی برای کودکان پرداخته است.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی برنامه آموزش توسعه ی پایدار در دوره ی ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
172 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه آموزش توسعه پایدار در دوره ابتدایی ایران است.روش شناسی: این پژوهش با طراحی ترکیبی اکتشافی آغاز شد. ابتدا مبانی نظری آموزش برای توسعه پایدار از طریق مرور ادبیات و مصاحبه با کارشناسان یونسکو بررسی شد. سپس با رویکرد کمی، اسناد آموزشی و برنامه های درسی تحلیل شدند. جمعیت پژوهش شامل اسناد، برنامه های درسی و بیست استاد بود که انتخاب شدند. اطلاعات با فرم های تحلیل اسناد و مصاحبه ها جمع آوری و اعتبار فرم ۰.۹۳ به دست آمد. داده ها با تحلیل تم و آمار توصیفی مورد بررسی قرار گرفتند و ضریب اهمیت با روش آنتروپی شانون محاسبه شد.یافته ها: در مرحله اول کیفی پژوهش با بررسی منابع مکتوب و مصاحبه ها، 33 مؤلفه در چهار بعد استخراج شد. در مرحله کمی، تحلیل اسناد بالادستی آموزش و پرورش ایران نشان داد که به هر چهار بعد آموزش برای توسعه پایدار توجه نشده است؛ بیشترین توجه مربوط به بعد اجتماعی و کمترین توجه مربوط به بعد فرهنگی است. هچنین تحلیل کمی برنامه های دوره ابتدایی نشان داد که وضعیت موجود برنامه های دوره ابتدایی ایران از جهت میزان توجه به آموزش برای توسعه پایدار مطلوب نیست.نتیجه گیری و پیشنهادها: در برنامه درسی و آموزشی دوره ابتدایی به مؤلفه های آموزش برای توسعه پایدار توجه اندکی شده است. برخی از مؤلفه های آموزش برای توسعه پایدار همچون مؤلفه ایدز و تربیت جنسی و برابری جنسیت، با بافت و فرهنگ کشور ما تناسب ندارد؛ بنابراین در طراحی برنامه آموزشی مبتنی بر آموزش برای توسعه پایدار باید به فرهنگ و ارزش های کشورمان توجه گردد. الگوی طراحی شده توسط پژوهشگر جهت آموزش برای توسعه پایدار از نظر متخصصان از اعتبار بالایی برخوردار است.نوآوری و اصالت: با توجه به این که الگوی برنامه آموزش توسعه پایدار تاکنون طراحی و اعنبارسنجی نشده، این پژوهش به طراحی و اعتبارسنجی این الگو برای دوره ابتدایی پرداخته است.