مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
انتقال دانش
حوزههای تخصصی:
مقدمه:پژوهش حاضر با هدف طراحی و الگوی مدیریت دانش در اداره کل آموزش و پرورش استان هرمزگان انجام پذیرفت. روش کار:روش پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی و آموزشی شامل مسؤلین آموزش و پرورش استان هرمزگان بود که به صورت هدفمند به روش دلفی، تعداد 18 نفر انتخاب شدند. در بخش کمی، کلیه مدیران اداره کل آموزش و پرورش استان هرمزگان و مدیران مدارس به تعداد 1000 نفردر سال 1397 بودند که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 246 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری، چند مرحله ای بود. گرداوری داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته انجام پذیرفت. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریه پردازی داده بنیاد بود. در بخش کمی، در دو بخش توصیفی و استنباطی انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مولفه های تشکیل دهنده مدیریت دانش شامل، خلق دانش(32/3)، حفظ دانش(29/3)، انتقال دانش(22/3) و بکارگیری دانش(27/3) بودند. نتیجه گیری: مدل ارائه شده در این مطالعه، تسهیلگرها و موانع پیش روی مدیریت دانش در سازمان آموزش و پرورش را نیز در بر می گیرد و از برازش و اعتبار مناسبی برخوردار است. واژگان کلیدی: مدیریت دانش، خلق دانش، انتقال دانش، حفظ و نگهداری دانش، بکارگیری دانش وآموزش و پرورش
بررسی رابطه بین عملکرد و مدیریت دانشِ مدیران مدارس متوسطه منطقه 3و 6 شهر تهران از دیدگاه مدیران و دبیران
هدف کلی این پژوهش بررسی رابطه بین عملکرد و مدیریت دانش مدیران مدارس متوسطه منطقه 3و6 شهر تهران از دیدگاه مدیران و دبیران بر اساس مدل امگا (2006 ) می باشد. این پژوهش در تقسیم بندی روشهای تحقیق بر مبنای هدف از نوع تحقیق کاربردی بوده و از هر حیث روش توصیفی-پیمایشی محسوب میشود. حجم نمونه تحقیق شامل کلیه مدیران مقطع متوسطه منطقه 3و6 شهر تهران به تعداد 106 نفردر سال تحصیل97 -1396می باشد که به روش سرشماری انتخاب گردیده ا ند ، همچنین به ازای هر مدیر، 3 دبیر ثابت به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند که تعداد آنها 318 نفر می باشد. داده ها و اطلاعات مورد نیاز براساس شیوه پرسشنامه فراهم گردیده است، پرسشنامه عملکرد با آلفای کرونباخ 88 /0 و پرسشنامه مدیریت دانش فیلیسیوس ترجمه حسین قلی پور (1387) با آلفای کرونباخ 94/0 به دست آمد. همچنین داده ها با استفاده از آمار استنباطی (پیرسون) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد: بین عملکرد مدیران و تلاش آنان برای کسب دانش ، ثبت و ضبط دانش، انتقال دانش، خلق دانش، کاربرد دانش و در مجموع بین عملکرد مدیران و مدیریت دانش مدیران از دیدگاه مدیران و دبیران رابطه معنی داری وجود دارد.
تأثیر جانشین پروری بر انتقال دانش در آموزش عالی با نقش میانجی رهبری تحول آفرین (مورد مطالعه: دانشگاه خوارزمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر جانشین پروری بر انتقال دانش در آموزش عالی با نقش میانجی رهبری تحول آفرین بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه مدیران (تعداد 200 نفر) دانشگاه خوارزمی بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۱۲۰ نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه ابزار پرسشنامه جانشین پروری(کیم، 2006)، رهبری تحول آفرین باس و اولیو (2004) و انتقال دانش نوناکا و تاکینچی(1995) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای AMOS و Spss22 انجام شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل مفهومی پژوهش با داده های تجربی برازش مطلوبی دارد و رهبری تحول آفرین نقش میانجی در رابطه بین جانشین-پروری و انتقال دانش دارد. بر این اساس رابطه متغیر جانشین پروری با انتقال دانش از طریق رهبری تحول آفرین در قالب تحلیل مسیر مورد تأیید قرار گرفت. بدین شرح که متغیر رهبری تحول آفرین نقش تسهیل کننده را در رابطه بین جانشین پروری با انتقال دانش در مدیران نشان داد. همچنین متغیر پیش بین جانشین پروری اثر مستقیم و مثبت بر انتقال دانش داشت. بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که مدیران دانشگاه ها با استقرار نظام جانشین پروری و اجرای رهبری تحول آفرین در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی می توانند بستر مناسبی را برای نهادینه سازی انتقال دانش در درون و بیرون دانشگاه فراهم نمایند. مدیران دانشگاهی در فضای رقابتی کنونی با پرورش مدیران با دانش، اهداف متعالی و رسالت های دانشگاه را تحقق بخشیده و از این طریق رشد، توسعه و مزیت رقابتی دانشگاه را تضمین خواهند نمود.
نقش واسطه ای انتقال دانش در تاثیر سرمایه اجتماعی بر نوآوری کارکنان امور مالیاتی
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش واسطه ای انتقال دانش در رابطه بین سرمایه اجتماعی و نوآوری کارکنان اداره امور مالیاتی استان اردبیل می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی است و از نظر گردآوری داده ها از نوع تحقیق پیمایشی می باشد و از نظر تحلیل داده ها از نوع همبستگی محسوب می شود. با توجه به اینکه در تحقیق حاضر از روش مدل معادلات ساختاری جهت تجزیه و تحلیل آماری استفاده شد تعداد حجم نمونه بر اساس تعداد شاخص ها تعیین گردید. با توجه به حجم کل جامعه آماری (303 نفر) در تحقیق حاضر از 250 نفر به عنوان نمونه آماری تعیین گردید. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار LISREL مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که انتقال دانش در در تاثیر سرمایه اجتماعی بر نوآوری نقش واسطه گری دارد.
بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و فرایند مدیریت دانش (مورد مطالعه: مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
8 در عصر اطلاعات و اقتصاد دانش محور این سرمایه معنوی شرکت ها است که به بقاء و رشد آنها کمک خواهد کرد و نه سرمایه های فیزیکی. سازمان ها در محیط متلاطم و پیچیده امروزی باید بتوانند از دانش موجود خود حداکثر بهره برداری را کرده و بطور مستمر در جهت خلق و توسعه دانش جدید تلاش کنند. در این راستا فرهنگ سازمانی از عواملی است که نقش به سزایی در موفقیت فعالیت های مدیریت دانش دارد. تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و فرایند مدیریت دانش در مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت ایران پرداخته است. این تحقیق، توصیفی پیمایشی و مقطعی می باشد. دو پرسشنامه فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش بین کارکنان این سازمان توزیع و تعداد 137 پرسشنامه در تحلیل ها مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن است که فرهنگ سلسله مراتبی، گونه فرهنگی غالب سازمان مورد مطالعه است. بین گونه های فرهنگ سازمانی با یکدیگر و همچنین فعالیت های مدیریت دانش رابطه معنی داری وجود دارد. بین فعالیت های ذخیره، کاربرد، تسهیم و ارزیابی دانش و فرهنگ سازمانی رابطه مستقیم و مثبت معنی داری مشاهده شد در حالی که بین فعالیت های کسب و انتقال دانش و فرهنگ سازمانی رابطه مثبتی وجود ندارد.
اثر بخشی مداخله معنوی/ مذهبی بر کیفیت زندگی دانشجو معلمان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره دوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۶)
115 - 139
حوزههای تخصصی:
این پژوهش برای بررسی اثربخشی مداخله معنوی/ مذهبی بر کیفیت زندگی دانشجو معلمان زن انجام شد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بوده و مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (نسخه فارسی) به عنوان ابزار مورد استفاده قرار گرفت. برای اجرا 30 نفر از دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل گمارده شدند. از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. سپس برای گروه آزمایش 8 جلسه آموزش گروهی مهارت های معنوی/ مذهبی ارائه و از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار 18spss تحلیل شد. یافته ها نشان داد با کنترل نمره پیش آزمون در سطح معنی داری (05/0 P>) بین نمرات کیفیت زندگی دو گروه تفاوت معناداری وجود داشته و مداخله معنوی/ مذهبی بر کیفیت زندگی دانشجومعلمان اثر بخش بوده است. در بین خرده مقیاس های کیفیت زندگی نیز نمرات سلامت جسمانی و سلامت روانی دو گروه تفاوت معنی دار داشته و می توان نتیجه گرفت مداخله معنوی/ مذهبی بر سلامت جسمانی و روانی دانشجومعلمان زن اثر بخش بوده است. در دو حیطه روابط اجتماعی و محیط زندگی بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد.
تأثیر تعهد سازمانی بر انتقال دانش با میانجی گری رفتار آوایی کارکنان دانشگاه علوم انتظامی امین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
657 - 675
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: انتقال و تسهیم دانش مستلزم تعهد پایدار، ابتکار و فرایندهای یادگیری تعاملی است. لذا، شناسایی موانعی که بر میل افراد نسبت به انتقال و اشتراک دانش اثر گذار است بسیار مهم است و سازمان ها بایستی توجه مخصوصی به آن داشته باشند،هدف پژوهش حاضر تحلیل تاثیر تعهد سازمانی بر انتقال دانش با نقش میانجی رفتار آوایی کارکنان در دانشگاه علوم انتظامی امین است.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش 700 نفر از کارکنان دانشگاه علوم انتظامی امین بودند که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده نمونه ای به حجم 248 نفر انتخاب گردید. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد بوده که روایی آن با استفاده از از روش اعتبار محتوا و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد. در این پژوهش برای برای آزمون نرمال بودن داده ها از آزمون K-S استفاده شد همچنین برای تحلیل داده ها از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای Amos و Spss استفاده گردید. یافته ها:یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد تعهد سازمانی بر انتقال دانش در میان کارکنان دانشگاه علوم انتظامی امین و رفتار آوایی آنان تاثیر مثبت و معناداری دارد اضافه بر آن رفتار آوایی کارکنان نیز تاثیر مثبت و معناداری بر انتقال دانش در میان کارکنان آن دانشگاه دارد و تمامی فرضیات در سطح خطای 95% تایید شد. نتایج:با توجه به یافته های پژوهش حاضر، می بایست ساز و کارهای مناسب به منظور تقویت تعهد و ایجاد جوی سرشار از اعتماد در دانشگاه علوم انتظامی امین اجرا شود تا از آن در جهت کمک به ارتقای رفتار آوایی کارکنان و تمایل به تسهیم دانش استفاده کرد.
طراحی چارچوب مفهومی عوامل زمینه ای مؤثر بر انتقال دانش در پروژه های فراملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
157 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف: از رویکردهای نوینی که در دهه اخیر سازمان ها به آن روی آورده اند، مدیریت دانش است که به وسیله آن سازمان ها سعی دارند امکان استفاده مجدد از تجارب و دانش پیشین خود را به دست آورند؛ چرا که در عصر حاضر سازمان ها بیش از پیش به اهمیت دارایی های دانشی خود به عنوان با ارزش ترین سرمایه پی برده اند. امروزه بسیاری از پروژه ها توسط نیروهایی خارج از افراد بومی آن کشور انجام می شود به طوری که افراد از کشورهای مختلف با ملیت ها، فرهنگ و تفکر متفاوت گردهم می آیند. از این رو، فرآیندهای مدیریت دانش و به خصوص انتقال و کسب دانش بسیار با اهمیت می گردد. هدف پژوهش حاضر، طراحی چارچوب مفهومی از عوامل زمینه ای موثر بر انتقال دانش در پروژه های فراملی با استفاده از روش فراترکیب می باشد.
روش: برای دستیابی به هدف، با به کارگیری روش فراترکیب عوامل موثر در انتقال دانش از منابع مختلف استخراج و سپس با کدگذاری باز این عوامل مورد تحلیل و ترکیب قرار گرفته اند. بر اساس یافته های روش فراترکیب مدل مفهومی تعریف شده و به منظور اعتبارسنجی آن، فرضیه های تحقیق تعریف و پس از آن فرضیه های تحقیق مورد تحلیل قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شرکت های فعال در صنایع بالادستی حوزه نفت و گاز می باشد و گردآوری داده ها از طریقه پرسشنامه انجام شده است.
یافته ها: رویکرد مقاله حاضر کمی بوده، از راهبرد پژوهشی توصیفی استفاده شده است و در نهایت عوامل زمینه ای تاثیرگذار در انتفال دانش در پروژه های فراملی شناسایی و رتبه بندی شده اند.
نتیجه گیری: فاصله فرهنگی، فاصله دانشی و زبان مهم ترین عوامل تاثیر گذار بر فرآیند انتقال دانش در پروژه های فراملی می باشند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل زمینه ای و دانشی موثر بر انتقال دانش استانداردهای گزارشگری مالی بین المللی با رویکرد توسعه کسب و کارهای بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استاندارد های گزارشگری مالی بین المللی به عنوان یک زبان مشترک در کسب و کارهای بین المللی، یک دانش صریح است و انتقال آن از الگوهای انتقال دانش پیروی خواهد کرد. هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل زمینه ای و دانشی موثر بر انتقال دانش IFRS با رویکرد توسعه کسب و کارهای بین المللی می باشد که این موضوع می تواند فرایند تبدیل دانش IFRS به ارزش را در اقتصاد کشور تسهیل کند. پژوهش حاضر به صورت ترکیبی (آمیخته) بوده است و در مرحله اول، داده ها از طریق مصاحبه با خبرگان و در مرحله دوم، از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید. جامعه آماری مرحله اول را 16 نفر از خبرگان حسابداری و رشته های مرتبط، و مرحله دوم را اساتید دانشگاه، مدیران مالی، حسابداران و حسابرسان تشکیل دادند. در مرحله اول، تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه با استفاده از تحلیل تم انجام و مولفه های موثر شناسایی شدند. در مرحله دوم برای اعتبار سنجی نتایج مرحله اول، پرسشنامه ای طراحی و بین 240 نفر از جامعه آماری توزیع و با تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی نتایج مرحله اول بررسی و مورد تایید قرار گرفت. برای رتبه بندی مولفه های استخراج شده، پرسشنامه طراحی شده بین 25 نفر از نخبگان توزیع و داده های آن با استفاده از تکنیک تاپسیس رتبه بندی شد. نتایج نشان می دهد در عوامل زمینه ای، مولفه های مرتبط با زمینه های ساختاری و قانونی، سیاسی و اقتصادی دارای رتبه های بالا و زمینه های فرهنگی دارای رتبه های پایین بودند. همچنین در عوامل دانشی، مولفه-های مرتبط با عوامل صریح بودن و جامع بودن دانش دارای رتبه های بالا، و عوامل وابسته بودن دانش دارای رتبه های پایین بودند.
اثرات مربی گری بر فلات زدگی شغلی و تمایل به ترک خدمت پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اهمیت انتقال دانش تجربی به سایر همکاران دغدغه ای است که از ادوار گذشته تا به امروز در نظر مدیران سازمانی بوده است. تجربه افراد موفق نشان داده است که روابط مربیگری به دلیل انجام کار در کنار افراد باتجربه تاثیر بسزایی بر عملکرد افراد داشته است. هدف از بررسی این پژوهش اثرات مربیگری بر فلات زدگی شغلی و تمایل به ترک خدمت کارکنان می باشد. روش کار: پژوهش حاضر در حوزه رفتار سازمانی و منابع انسانی قرار دارد ازلحاظ هدف توصیفی- پیمایشی و ازنظر نتیجه کاربردی با رویکردی کمی می باشد. جامعه آماری کلیه پرستاران در بیمارستان خاتم الانبیاء نیرودریایی بوشهر می باشد. با توجه به برآورد حجم نمونه از طریق جدول مورگان، تعداد 118 پرستار که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند، مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه و جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای اس پی اس اس، پی ال اس برای آزمون های آماری توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. یافته ها: میزان میانگین واریانس استخراج شده 5/0 و آلفای کرونباخ 7/0 برای تمامی سازه ها صدق می کند که نشان می دهد روایی و پایایی مورد تایید برای تمامی سازه ها می باشد. برازش مدل ساختاری با استفاده از ضرایب تی نشان داد که از 96/1 بالاتر است و فرضیه های پژوهش مورد تایید قرار گرفته اند. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که مربیگری تاثیر منفی و معناداری بر فلات زدگی شغلی و قصد ترک خدمت دارد. همچنین فلات زدگی شغلی رابطه مثبت و معناداری با قصد ترک خدمت دارد.
تأثیر توانمندسازی روانشناختی بر نوآوری سازمانی با نقش میانجی انتقال دانش در کارکنان باشگاه های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر توانمندسازی روانشناختی بر نوآوری سازمانی با نقش میانجی انتقال دانش در کارکنان باشگاه های ورزشی استان کرمان بود. روش پژوهش حاضر، همبستگی- پیمایشی و ازنوع مطالعا ت کاربردی بود که به صور ت میدانی اجرا شد. تمام کارکنان باشگاه های ورزشی استان کرمان، جامعه آماری پژوهش را تشکیل دادند. با توجه به جدول مورگان، 183 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی اسپریتزر (1995)، نوآوری سازمانی جیمنز و همکاران (2008) و انتقال دانش سانکوسکا (2013) استفاده شد. با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، مقدار پایایی برای پرسشنامه توانمندسازی روانشناحتی برابر با 89/0، پرسشنامه نوآوری سازمانی91/0 و برای پرسشنامه انتقال دانش برابر با 79/0 گزارش شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تک نمونه ای و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که رابطه توانمندسازی روانشناختی کارکنان و نوآوری سازمانی آنان مثبت و معنی دار است و توانمندسازی روانشناختی به واسطه انتقال دانش نتیجه مثبتی در بروز و افزایش رفتارهای نوآورانه درکارکنان دارد. به طورکلی می توان عنوان کرد، توانمندسازی روان شناختی را باید به عنوان یکی از عوامل زمینه ساز نوآوری سازمانی دانست.
بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر عملکرد نوآورانه: با تأکید بر نقش میانجی انتقال دانش (مطالعه موردی شرکت های دانش بنیان ایرانی فعال در حوزه فناوری اطلاعات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری سال سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۷)
1 - 22
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از عوامل کلیدی بقاء سازمان های دانش بنیان ارتقاء پیوسته عملکرد نوآورانه سازمان می باشد. در این سازمان ها نوآوری در عملکرد، سبب حفظ مزیت رقابتی و رشد و توسعه سازمانی می گردد. از سوی دیگر، خلق عملکرد نوآورانه مستلزم برقراری ارتباطات اثر بخش و پایدار با کلیه ذی نفعان و محیط عمومی سازمان است. سرمایه اجتماعی، شکلی از سرمایه است که سبب تسهیل دسترسی به اطلاعات و منابع حیاتی به منظور ارتقاء عملکرد و استفاده مناسب از فرصت های محیطی می گردد. پژوهش حاضر به دنبال طراحی چارچوبی نظام مند در خصوص مفاهیم سرمایه اجتماعی، نقش میانجی گری انتقال دانش و عملکرد نوآورانه در ارتباط با هم و در شرکت های دانش بنیان ایرانی می باشد و از این طریق سعی دارد اقدام به گسترش مرزهای دانش موجود در این حوزه نماید. این تحقیق از نوع کاربردی با ماهیت پیمایشی است. داده های مورد نیاز برای این تحقیق توسط نمونه گیری تصادفی از شرکت های دانش بنیان فعّال در زمینه فناوری اطلاعات در کشور ایران و به وسیله ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است. همچنین از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار اسمارت پی.ال.اس 1 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردیده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که سرمایه اجتماعی و انتقال دانش بر عملکرد نوآورانه شرکت های دانش بنیان ایرانی موثرند. همچنین نقش میانجی گری انتقال دانش در اثرگذاری سرمایه اجتماعی بر عملکرد نوآورانه شرکت های دانش بنیان ایرانی نیز مورد تأیید قرار گرفت.
طراحی و تحلیل انتقال دانش در فرآیند نوآوری مشارکتی دانشگاه - صنعت بر اساس نظریه شبکه اجتماعی
حوزههای تخصصی:
فعالیت های نوآوری مشارکتی را نمی توان از پشتیبانی شبکه های اجتماعی جدا کرد. عوامل زیادی در شبکه اجتماعی بر فعالیت های انتقال دانش تأثیر می گذارند. علاوه بر این، اثربخشی انتقال دانش عملکرد نوآوری مشارکتی را تعیین می کند. از نظر ارتباط بین رفتار نوآوری مشارکتی و شبکه اجتماعی، این مقاله تأثیر برخی از عوامل شبکه اجتماعی در انتقال دانش از نوآوری هم افزایی دانشگاه و صنعت را تحلیل می کند. هدف از این مقاله، کشف قوانین انتقال دانش در فرآیند نوآوری مشارکتی دانشگاه - صنعت (U-I) و بررسی نقش این قوانین از طریق شبیه سازی پویایی سیستم است. در وهله اول، این مقاله دیدگاه های قبلی در مورد نوآوری مشارکتی و انتقال دانش U-I را خلاصه می کند. بر اساس تجزیه و تحلیل متون مدل فرایند انتقال دانش در نوآوری مشارکتی U-I را ارائه می دهد و عوامل موثر بر این روند را تجزیه و تحلیل می کند. ثانیا مقاله از یک روش پویایی سیستم برای تحلیل علیت انتقال دانش در روند U-I استفاده می کند. نوآوری مشارکتی مدل نمودا رهای جریان سیستم را ارائه می دهد و از Vensim برای آزمایش اعتباری مدل استفاده می کند. علاوه بر این، نتایج تجربی نشان می دهد که این مدل می تواند به خوبی متناسب با فعالیت های واقعی انتقال دانش در روند نوآوری مشارکتی U-I باشد. نتایج به دست آمده از این مقاله نشان می دهد که برخی از عوامل در شبکه های اجتماعی (اعتماد، قابلیت انتقال دانش، ظرفیت جذب دانش و سازوکارهای قرارداد) با درجات مختلف بر انتقال دانش U-I تأثیر می گذارند. در آخر برخی پیشنهادات مربوط به ارتقا انتقال دانش با توجه به شبیه سازی ارائه شده است.
شناسایی مولفه ها و عوامل موثر بر انتقال دانش IFRS با تاکید بر محتوای دانش، بازیگران دانش و فاصله سازمانی بین آنها با روش تحلیل تم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
111 - 130
حوزههای تخصصی:
استانداردهای گزارشگری مالی بین المللی(IFRS) یک دانش صریح است و انتقال آن از یک الگوی انتقال دانش پیروی خواهد کرد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مولفه ها وعوامل موثر بر انتقال دانش IFRS با تاکید بر محتوای دانش، بازیگران دانش و فاصله سازمانی بین آنها با روش تحلیل تم می باشد. پژوهش بصورت ترکیبی(آمیخته) انجام و در مرحله اول داده ها از طریق مصاحبه با خبرگان و درمرحله دوم از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید. جامعه آماری مرحله اول را 16 نفر ازخبرگان حسابداری و رشته های مرتبط و مرحله دوم را اساتید دانشگاه، مدیران مالی، حسابدارن وحسابرسان تشکیل دادند. در مرحله اول جهت تجزیه وتحلیل داده ها و استخراج مولفه ها از تحلیل تم استفاده شد. در مرحله دوم اعتبار نتایج استخراجی مرحله اول با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی مرتبه اول تایید شد. نتایج پژوهش، بازیگران انتقال دانش را، فرستنده دانش، ابزارهای انتقال دانش ، گیرنده دانش، وعوامل محتوایی دانش را صریح بودن، ابهام در درک و ترجمه، پیچیده بودن، وابسته یودن، جامع بودن وکاربردی بودن دانش ونهایتا عوامل فاصله سازمانی را، وجود نهاد مستقل رابط و قرارداد شفاف انتقال شناسایی نمود.
استخراج الگوی بازدارنده ها و تسهیل گرهای اشتراک دانش با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۸
111 - 150
حوزههای تخصصی:
حفظ مزیت رقابتی در شرایط عدم قطعیت در محیط حفظ و ارتقاء از جمله اساسی ترین دغدغه ها در سازمان های بخش دولتی و غیر دولتی است که عواملی همچون ترکیب جمعیتی نیروی کار، تأکید بیشتر رهبران سازمانی بر مسائل سرمایه انسانی، بحران مشارکت کارکنان، چالش انطباق سازمان ها با تغییرات محیط و ... در بوجود آمدن این دغدغه در رهبران سازمانی مؤثر بوده و ایشان را ملزم به اتکا به شیوه های مدیریت دانش سازمانی برای برای موفقیت در محیط کار و حفظ و مدیریت کارکنان دانشی کرده است. در این راستا مقالات متعددی ناظر به بیان روش های اجرای مدیریت دانش در سازمان ها و موانع و مشکلات یا تسهیل کننده های موجود در این مسیر با دغدغه حل این مساله تدوین شده است در این راستا بررسی این مقالات و تحلیل آنها به منظور تدوین و تبیین الگویی از موانع و تسهیل کننده های اشتراک دانش سازمانی، از نیازهای اولویت دار سازمان های بخش دولتی و غیر دولتی بوده و که پژوهش حاضر در مقام ارائه این الگو بر آمده است. متناسب با سوال اصلی در این پژوهش، از روش فراترکیب سندلوسکی و باروسو برای استخراج الگوی بازدارنده ها و تسهیل گرهای اشتراک دانش استفاده شده است و از آنجا که تجزیه و تحلیل و گزارش نهایی یافته های مطالعات انتخاب شده ، باید تصویر جامعی را ارائه دهد، فراترکیب مطالعات مدنظر قرار گرفته است؛ در نتیجه با جستجوی فراگیر منابع از طریق وبگاه های بین المللی، 263 منبع انتخاب گردید که در پالایش اولیه براساس ملاک های ورود و خروج، 65 منبع مرتبط برگزیده شد. در ادامه یافته های مطالعات مبتنی بر تحلیل داده ها و کدگذاری باز، 65 کد استخراج شد که پس از تحلیل و جمع بندی نهایی، نتایج در قالب، 43 زیرمفهوم، 10 مفهوم و 2 مقوله بدست آمد. پایش کیفیت از طریق جامعیت تعداد منابع، استفاده از منابع معتبر بین المللی، شناسه گذاری در بازه های زمانی متفاوت، استفاده از پژوهشگران شناسه گذار، ارائه تفصیلی یافته ها و تأیید خبرگان مدیریت دانش سازمانی احراز گردید. یافته ها نشان داد که بازدارنده ها و تسهیل گرهای اشتراک دانش شامل عوامل فردی(14 کد)، فنی(9 کد)، سازمانی(11 کد)، فرهنگی(6 کد) و جغرافیایی (3کد) است. در نتیجه عوامل شناسایی شده در طراحی الگوی قابل بهره برداری برای تقویت اشتراک گذاری دانش در سازمان های مذکور مورد استفاده قرار گرفت.
شناسایی عوامل مؤثر بر انتقال دانش در بستر همکاری های دانشگاهی بین المللی: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر انتقال دانش زبان و ادب فارسی در همکاری های بین دانشگاهی بین المللی می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش مطالعه موردی بهره گرفته شد. واحد تحلیل را دانشگاه فردوسی مشهد تشکیل داد و داده های موردنیاز از طریق مصاحبه با مطلعان کلیدی گردآوری شد. نتایج حاصل از مصاحبه های صورت گرفته در چهارچوب الگوی مفهومی عوامل مؤثر بر انتقال دانش فراملی با تأکید بر چهار مؤلفه اصلی بازیگران، محتوا، زمینه و رسانه موردبحث قرار گرفت؛ بنابراین نتایج، تعدد و تنوع بازیگران باانگیزه ها و هدف های مختلف در فرایند عرضه دانش زبان و ادب فارسی از ویژگی های مهم خدمات آموزش عالی فراملی در ایران و دانشگاه فردوسی مشهد به شمار می رود. به طورکلی، یافته های به دست آمده حاکی از اهمیت توجه به نقش عواملی چون روابط باز و مبتنی بر اعتماد طرفین، قابلیت های جذب و شایستگی طرف مقابل، تفاوت ها و اشتراکات فرهنگی، زبانی، دینی و سیاسی، تقویت سرمایه اجتماعی و زیرساخت های فنی و اجتماعی به منظور غلبه بر محدودیت های فیزیکی و جغرافیایی در فرایند انتقال دانش زبان و ادب فارسی در بیرون از مرزهای ایران می باشد.
واکاوی چالش های نظام آموزش و پرورش ایران در حوزه انتقال دانش
زمینه و هدف: از میان کارکردهای مورد انتظار برای سیستم آموزشی، می توان اساسی ترین کارکرد آن را علاوه بر اجتماعی شدن فرد، انتقال دانش دانست که هدف اصلی آموزش و پرورش است؛ لکن نظام آموزشی کشور ایران، با نتایج ضعیف و غیرقابل قبولی در این حوزه روبروست (نتایج آزمون های بین المللی تیمز و پرلز). پژوهش حاضر با هدف ارائه الگویی برای چالش های نظام آموزش و پرورش در حوزه انتقال دانش انجام شد. روش پژوهش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه آماری پژوهش معلمان، اولیاء دانش آموزان و کارشناسان و صاحب نظران حوزه آموزش و پرورش در سال 1400 بوده که به بررسی نظرات و ادراکات تجربه شده این عناصر انسانی کلیدی و مطلعین حوزه نظام آموزش و پرورش پرداخته شده است. نمونه طبق اصل اشباع نظری 23 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه های عمیق نیمه ساختارمند جمع آوری که روایی آن با کمک چهار فرد خبره و دو همکار پژوهشی تأیید و پایایی آن با روش ضریب کاپای کوهن 63/0 به دست آمد. داده ها با روش تحلیل مضمون شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA20 تحلیل شدند. یافته ها: چالش های مربوط به درون فرآیند انتقال دانش (در درون سیستم آموزش و پرورش) حول محور سه رکن اصلی این فرآیند یعنی معلم، دانش آموز و بستر بودند، که مجموعاً تعداد 12 مؤلفه شناسایی و استخراج شده است؛ که عبارت بود از: مشکلات روحی و رفتاری معلم، ضعف مهارت معلم در آموزش به دانش آموزان، ضعف شناختی، مهارتی و عملکردی معلم، مسائل روحی و روانی دانش آموز، فضای نامناسب آموزشی، عدم وجود امکانات آزمایشگاهی و تجهیزات آموزشی، مشکلات محتوای آموزشی، مشکلات ریشه دار در مقطع ابتدایی (به عنوان بستر و پایه آموزش)، ضعف آموزش ضمن خدمت معلمان، عدم اهمیت سیستم آموزش به خلاقیت، ضعف آموزش پیش از خدمت معلمان، ضعف نظام ارزشیابی معلمان. عوامل مؤثر بر ناکارآمدی نیز در بستر ساختاری آموزش و پرورش پنج مؤلفه اخیر و در بستر محیطی خارج از سیستم با دو عامل مشکلات حقوقی و معیشتی معلمان و پایین بودن منزلت اجتماعی معلم شناسایی شد. نتیجه گیری: این پژوهش که با دیدگاهی جامعه شناسانه، مسئله ناکارآمدی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است، به سلسله عواملی دست یافته که نهایتاً منجر به ناکارآمدی در حوزه انتقال دانش می شود که در این میان کلیه عوامل درون سیستمی متأثر از محیط بیرونی سیستم آموزش و پرورش بوده و ضرورت توجه به ساختارهای کلان جامعه و سایر خرده سیستم های مؤثر بر این نظام (سیاست و اقتصاد) را جهت رفع مسئله ناکارآمدی انتقال دانش، بیش از پیش نشان می دهد.
الگوی تصمیم گیری توسعه تعاملات صنعتی دانشگاه با توجه به سازوکارها و بازیگران خارجی متنوع(مقاله علمی وزارت علوم)
ارتباط دانشگاه با صنعت زمینه لازم را برای تبدیل دانشگاه به دانشگاه کارآفرین فراهم می آورد که این امر مستلزم شناخت صحیح از بازیگران حوزه صنعت و نیز سازوکارهای تعامل و انتقال دانش با آن ها می باشد. تنوع سازوکارهای تعاملی دانشگاه با صنعت و نیز تعدد بازیگرانی که یک دانشگاه می تواند با آن ها همکاری داشته باشد، لزوم اولویت بندی گزینه های تعامل دانشگاه با بازیگران خارج از آن را نشان می دهد. در این مقاله، الگویی برای شناسایی مهم ترین اولویت های همکاری از منظر دانشگاه ارائه شده است تا بتوان با شناخت اولویت ها، برنامه ریزی و زمینه سازی لازم برای توسعه تعاملات صنعتی، دانشگاه را سامان داد. در این الگو، نخست فهرست هایی از همکاران/بازیگران بالقوه و نیز سازوکارهای همکاری دانشگاه با صنعت شناسایی می شود که ترکیب آن ها گزینه های بالقوه تعاملات دانشگاه را ایجاد خواهد کرد، سپس فهرستی از معیارهای مؤثر بر توسعه تعاملات صنعتی دانشگاه استخراج شده و با بهره گیری از ابزار دلفی و نظرات خبرگان، گزینه های کارآمد از میان گزینه های بالقوه، شناسایی می گردد و در نهایت، به منظور اولویت بندی این گزینه ها از تلفیق دو روش تصمیم گیری چندمعیاره دیماتل و ویکور استفاده می شود. استفاده از این الگو در ارزیابی تعاملات صنعتی دانشگاه علم و صنعت ایران نشان می دهد «خدمات و قراردادهای تحقیقاتی» مهم ترین سازوکار ارتباطی است و استفاده از آن در تعامل با «شرکت های صنعتی و خدماتی» و پس از آن «سازمان های دولتی و عمومی» به عنوان همکاران دانشگاه، دو گزینه برتر جهت برقراری تعاملات خارجی محسوب می شوند. همچنین تأسیس شرکت های زایشی و مراکز تحقیقاتی مشترک نیز در رده دوم سازوکارهای مهم قرار دارد.
بررسی نقش خودکارآمدی فردی، انتقال دانش و کیفیت زندگی کاری در توانمندسازی معلمان دوره ی ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
172-184
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش خودکارآمدی فردی، انتقال دانش و کیفیت زندگی کاری در توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی، از لحاظ ماهیت، توصیفی- همبستگی و از لحاظ روش گردآوری داده ها، میدانی و کتابخانه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه معلمان ابتدایی(452زن و 251مرد) شهرستان مرند بودند. از این جامعه، نمونه ای به حجم 248 نفر(160 نفر معلم زن و 88 نفر معلم مرد) برابر جدول مورگان با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. در پژوهش حاضر جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه صلاحیت های حرفه ای معلمان ملایی نژاد(1391)(پرسشنامه توانمندسازی معلمان)، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری ایلگان و همکاران(2014)، پرسشنامه خودکارآمدی فردی شرر(1982) و پرسشنامه انتقال دانش وی و خی یان(2006) استفاده شد؛ سپس، روایی پرسشنامه ها مورد تایید اساتید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 97/0، 73/0، 96/0 و 95/0 به دست آمد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون رگرسیون خطی ساده و رگرسیون چندگانه و نرم افزار SPSS انجام شد. تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که از بین سه متغیر، متغیر خودکارآمدی فردی با بتای 037/1 در توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی نقش دارد. همچنین تجزیه و تحلیل رگرسیون های خطی ساده نیز نشان داد که خودکارآمدی فردی با بتای 514/0؛ انتقال دانش با بتای 502/0 و کیفیت زندگی کاری با بتای 226/0 در ارتقای توانمندسازی معلمان نقش دارد. می توان چنین برداشت کرد که خودکارآمدی فردی به عنوان پایه و اساس برای توانمند شدن است؛ چرا که در صورت وجود خودکارآمدی مولفه های دیگر مثل انتقال دانش و کیفیت زندگی کاری بر توانمندسازی معلمان موثر خواهند بود.
گزارش های سیاستی؛ حلقه اتصال پژوهش و سیاست عمومی
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره ۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
31 - 49
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر تلاش دارد تا با مروری بر آثار نظری راجع به پر کردن شکاف پژوهش و سیاست گذاری، شواهد بین المللی و مطالعات موردی کشورها، موانع و فرصت های تقویت ارتباط بین پژوهشگران وسیاست گذاران درگیر در سیاست گذاری عمومی را بررسی نماید. همچنین نشان دهد که گزارش های سیاستی چه تاثیری بر فرایند تصمیم سازی و سیاست گذاری نهادهای عمومی گذاشته و چگونه به ارتقای ظرفیت سیاستی دولت یاری می رسانند؟ این پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی بهره برده و تلاش دارد بر پایه توصیف روند تاثیرگذاری گزارش های سیاستی، نحوه ارتقای ظرفیت سیاست گذاری را تحلیل نماید. نتایج نشان داد که گزارش های سیاستی با ارائه شواهدِ باکیفیت، دانش جدید تولید شده در پژوهش های خود را به پیام های بافت محور و رهنمودهای شفاف برای سیاست گذاران تبدیل می سازند، که این روند در مذاکره با سیاست گذاران درباره شواهد پژوهشی و ارائه رهنمودهای سیاستی تکمیل خواهد شود. در نهایت به منظور نفوذ و بهره گیری یافته ها و پیشنهادات گزارش های سیاستی در لایه های سیاست گذاری ضروری و لازم است تا هماهنگی نزدیکی بین پژوهشگران و سیاست گذاران از همان ابتدا (به جای توزیع نتایج پژوهش در پایان پروژه) برای رسیدن به توافق بر سر مسائل کلیدی و ارتقای فهم روش پژوهش و نیز مالکیت یافته ها ایجاد شود.