مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
استعاره
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۴
177 - 208
حوزههای تخصصی:
بحث از زبان دین و چیستی آن، یکی از مسائل مهم در حوزه فلسفه دین به شمار می آید. در این پژوهش مقصود از گزاره های دینی تمام مقولات دینی است که موضوع و محمول قضیه قرار می گیرد. برخی، گزاره های دینی را فاقد معنا و گروهی معنادار می دانند، گرچه در نوع ارائه معنا نیز دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. کسانی که زبان دین را معنادار می دانند، گاهی کل زبان دین و گاهی بخشی از آن را نمادین و استعاری قلمداد می کنند. از این رو مبحث استعاره، تأثیر مستقیمی در فهم آیات قرآن و تفسیر آنها دارد که با توجه به آن، بسیاری از مشکلات به صورت معناداری برطرف خواهد شد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. ابتدا با روشی توصیفی، مهم ترین رویکردهای استعاری در معناداری گزاره های دینی بررسی می گردد و درنهایت با روشی تحلیلی به این ارزیابی کلی خواهیم رسید که در این رویکردهای استعاری به معناداری ملاک روشن و دقیقی برای تمایز بخش های استعاری از غیر استعاری گزاره های دینی ارائه نشده است.
بررسی انواع امکانات تکریمی در فارسی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان یکی از وسایل ارتباطی در جامعه است. ارتباط زبانی، به عنوان یکی از مهم ترین نقش های زبان، نشان دهنده روابط میان افراد است. مفهوم ادب به عنوان یک عامل اجتماعی-شناختی، بیانگر شأن و فاصله اجتماعی میان افراد است. این مفهوم با ابزارهای متفاوتی در ارتباط میان افراد تجلی می یابد. یکی از این ابزارها امکانات تکریمی هستند. افراد جامعه برای رعایت احترام و ادب، تشخیص جایگاه و شأن اجتماعی مشارکت کنندگان و مخاطبان از صورت های امکانات تکریمی بهره می جویند. امکانات تکریمی در زبان ژاپنی در چهار گروه جای می گیرند؛ تکریمی های ارجاعی، تکریمی های مخاطب، زبان های اجتنابی و زیباسازی. در اغلب زبان ها تکریمی های ارجاعی نسبت به سایر انواع تکریمی ها بیشتر به کار می روند و در میان انواع تکریمی های ارجاعی نیز تکریمی های فاعلی بیشتر از تکریمی های فروتنانه و غیر فاعلی کاربرد دارند. در این پژوهش چهار دسته امکانات تکریمی در فارسی میانه بر طبق این چارچوب بررسی شده است. در فارسی میانه نیز همانند زبان ژاپنی، تکریمی های ارجاعی دارای بیشترین کاربرد هستند. علاوه بر تقسیم بندی شیباتنی، می توان استعاره و تشبیه، تکریمی های صفتی متکلم و دعایی را نیز به گروه تکریمی های فارسی میانه افزود.
چارچوب های ارجاع زمانی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی مباحث مربوط به چارچوب های ارجاع زمانی در زبان فارسی پرداخته است. در چارچوب های ارجاع زمانی آنچه بیش از همه آشکار است پراکندگی نظری است. مقاله حاضر با نگاه به زبان فارسی، مروری بر رویکردها و مسائل اصلی این حوزه داشته است؛ مشاهده شده که در این زبان، میان حوزه های مکان و زمان رابطه وجود دارد؛ اما اگرچه مثال های عمده ای از بیان زمان براساس مکان یافت می شود، این رابطه یکسویه نیست و توضیح مکان براساس زمان نیز در این زبان ممکن است. مثال هایی از زبان فارسی برای مفاهیم نظری مرتبط، هم چون انگاره های خود متحرک و زمان متحرک، تسلسل الف و ب و چارچوب های اشاری، پی در پی و خارجی ارائه شده است و با نظرسنجی از گویشوران این زبان، مشخص شده معنی زمانی «جلوتر» در فارسی برای بیشتر گویشوران معادل «زودتر» بوده است. درخصوص کاربرد چارچوب های ارجاع مکانی در حوزه زمان نکاتی مطرح شده و نگاهی انتقادی به بحث استعاره درخصوص ارجاع زمانی نیز ارائه شده است.
معنایابی استعاره «بت» در اشعار عرفانی حافظ و امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۴
155 - 182
حوزههای تخصصی:
یکی از استعاره های عارفانه در اشعار شاعران عرفان گرا، تطبیق لفظ و مفهوم بت با خدای متعال است. در این استعاره چند وجه شبه می توان جست: نخست نگاهی جمالی به بت؛ زیبارویی پرستیدنی که هر آنچه را زیبنده کمالش است داراست. دوم رویکرد جلالی به بت؛ معشوق عشوه گر و پُرنازِ بی توجه به عاشقان خویش، با دلی از سنگ که البته بی توجهی ظاهری او به مشتاقانش به سبب مصلحت خود آنان است. توصیف خدای متعال با لفظ بت، تناقض آشکار با بخش اعتقادات دین اسلام دارد. معنای موردنظر عارفانی همچون حافظ و امام خمینی از بت و صفات و ظهورات نسبت داده شده به او در خصوص خدا چیست؟ فرضیه این تحقیق این است که با قطع نظر از معنای منفی بت که در مواردی اندک در آثار این دو شخصیت بازتاب یافته است، در نگاه عرفانی آنان، بت در خصوص خدای متعال، حقیقت و درباره بتی که مشرکان می آرایند و می پرستند مجاز است.
تحلیل کاربردشناسانه کارکرد اقناعی استعاره در نامه های برگزیده نهج-البلاغه
حوزههای تخصصی:
کاربردشناختی، ادبیات را به عنوان مؤثرترین و زیباترین نوع گفتمان تلقی می کند، گفتمانی که نه تنها زیبایی و جمال در آن بلکه تمام کارکردها و وظائف ارتباطی زبان در آن موجود است. بنابراین فن اقناع به عنوان هدف غایی هر گفتمانی، در ذیل مکتب کاربردشناختی قرار می گیرد. استعاره به عنوان ابزاری است که جایگاهی بالا در امر ارتباط بین متکلم و فرستنده و نیز در امر اقناع و اثرگذاری بر مخاطب دارد. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی سعی دارد این صنعت بلاغی را با هدف اقناع مخاطب در نامه های برگزیده نهج البلاغه بررسی کند. از دستاوردهای پژوهش این است که امام7 بیش تر استعاره خود را درجهت تنبیه، تذکیر و ترغیب مخاطب به کار می گیرد و برای اقناع مخاطب از این طریق، تصاویری ساده و ملموس انتخاب می کند که اقناع و قدرت تأثیری بیش تر دارند.
منشأ اختلافات علامه طباطبائی و ابن عاشور در تحلیل استعاره های قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از زیباترین و بلیغ ترین شیوه های بیانی استفاده از فن استعاره است. علامه طباطبائی برای تبیین آیات قرآن از این فن به خوبی استفاده کرده است. ابن عاشور بیش از پانصد نمونه از استعاره های قرآن کریم را در تفسیر خود تحلیل و بررسی کرده است. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی به مقایسه بین دو تفسیر «المیزان» و «التحریر و التنویر» پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که علامه طباطبائی و ابن عاشور در تحلیل برخی استعاره های قرآن کریم اختلافاتی دارند. منشأ اختلافات آنان در تحلیل استعاره های قرآنی، به تفاوت نظرات و دیدگاه های آنان در مباحث ادبی، عقیدتی و یا روش تفسیری آنان برمی گردد؛ یعنی هریک از دو مفسر در مباحث ادبی، عقیدتی و روش تفسیری دیدگاه های متفاوتی دارند و همین موجب شده است در تحلیل استعاره های قرآنی هم اختلافاتی داشته باشند.
تحلیل رابطه مکاشفه و استعاره از منظر ساختگرایی؛ مطالعه موردی: ایماژ عروس در آثار روزبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
113 - 131
حوزههای تخصصی:
از روزبهان بقلی عارف نامدار قرن ششم و هفتم هجری کتابی ارجمند به نام کشف الاسرار به جا مانده که سراسرِ آن به گزارش مکاشفه هایش از سنین کودکی تا پایان زندگی اختصاص یافته است. این کتابِ بدیع، مشحون از تصاویر و صحنه های خارق العاده از تجربه های شهودی دیدار با خداوند، فرشتگان، پیامبران، اولیا و... است. روزبهان در این مکاشفه ها مکررا پیامبران و فرشتگان و اولیا را در چهره «عروس» دیده است. از دیگرسو، با بررسی آثارِ غیر مکاشفه ای روزبهان این نکته روشن می شود که در این آثار نیز روزبهان از استعاره «عروس» بهره فراوان برده است. این مقاله تلاشی است برای توضیح ارتباط بین این دو پدیده، و برای این مقصود از نظریه ساختگرایی در حوزه مطالعات عرفان کمک گرفته است. ادعای بنیادین نظریه ساختگرایی این است که مکاشفه های یک عارف را ذهنیت و عناصر زبانی او صورت بندی می کنند. به عبارتی دیگر از نظر ساختگرایان آنچه عارف در مکاشفاتش تجربه می کند می تواند محصولِ تجسم همان استعاره هایی باشد که در کلامش وجود داشته است. اگر این دیدگاه را بپذیریم، تصویر عروس در مکاشفات روزبهان برآمده از کلان استعاره ای است که در کلامش وجود داشته است و در آثاری مثل عبهرالعاشقین و شرح شطحیات آنها را بروز داده است.
دگردیسی پدیداری-گفتمانی در رابطه کلامی/بصری؛ با بررسی شعری دیداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به واکاوی رابطه متن و تصویر در فضای پدیداری و گفتمانی در شعر دیداری «باز قطار حرکت کرد» از افشین شاهرودی می پردازد. نتایج پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی به دست آمده نشان می دهد در این متن، رابطه متن کلامی و تصویر ثابت نیست بلکه «طیفی» است و به تبع فرایندی بودن سطح محتوا، در سطح بیان، این رابطه پیوستاری را به شکل گسست-موازنه-همجوشی را نشان می دهد. سطوح نشانه نیز از نمایه ای به شمایلی و سپس نمادین استحاله می یابد. در سطح گفتمانی، نخست گفته پرداز ابزار پیشاگفتمانی را به صورت نمایه ای برای برانگیختن سوژه گفته یاب، جهت ورود به فضای گفتگو به کار می بندد، در سطح دوم تحول نشانه شناختی، نشانه شمایلی شکل می گیرد، بدین گونه که تکرار واج ها صدای قطار را بازنمایی می کند و در سومین سطح، نشانه نمادین «قطار» بر صورت متن پدیدار می شود. شکل گیری استعاره مفهومی «قطار زندگی»، تقطیع مجدد دو لایه کلامی و بصری را لازم می دارد. دیداری شدن استعاره مفهومی در فرایند استحاله سطوح نشانه، سبب شده همپای حرکت نشانه ها در بستر متن و گفتمان، در هر لحظه مرحله ای از عینیت مفهوم استعاری بر روی پیوستار متن کلامی-دیداری نمایان شود.
تبیین استعاره «ذهن همچون رایانه» و نقد دلالت های آن در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۶)
175-190
حوزههای تخصصی:
در این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی و استنتاجی نوشته شده، ابتدا دلالت های فلسفی استعاره ذهن همچون رایانه از سه منظر وجودشناختی، معرفت شناختی و انسان شناختی استنتاج شد؛ سپس به استنتاج عناصر برنامه درسی از دلالت های فلسفی مذکور اقدام و درنهایت به نقد دلالت های استعاره مذکور در تعلیم و تربیت پرداخته شد. نظر به اینکه ما بر اساس استعاره ها فکر می کنیم، بر اساس استعاره مذکور ذهن امری منفعل است و به متربّی نگاه ماشینی دارد؛ از فردیّت، تشخّص و اختیار متربّی نشانی نیست؛ ارزش یابی مبتنی بر این رویکرد نیز بر سنجش سطوح پایین هدف های آموزشی و سنجش حافظه به جای یادگیری عمقی استوار است. نقدهایی که مطرح شده نشان می دهد که چنین نگرشی به انسان از منظر فلسفی و به ویژه از منظر تربیتی پذیرفتنی نیست. استعاره فوق الذکر تنها بر اساس قرائت ضعیف از کارکردگرایی می تواند در تبیین کارکرد ذهن یا مغز مفید باشد و دلالتی بیش از این ندارد.
تأملی در زیرساخت های تشبیهی سه گانه انواع «مَثَل»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۱
175 - 197
حوزههای تخصصی:
بحث مربوط به پدیده ای به نام «مَثَل»، بحثی قدیمی و گسترده است و مرور منابع بلاغی و فرهنگ های امثال نشان می دهد که بلاغت نویسان و نیز فرهنگ نویسان که به جمع و تدوین مَثَل ها اهتمام داشته اند، مباحث عدیده ای در خصوص ماهیت و ساخت مَثَل دارند، اما چون در بلاغت کلاسیک اسلامی، زبان ادبی حوزه ای خاص و مجزا از زبان عامیانه انگاشته شده و با اصطلاحاتی همچون «بلاغت»، «فصاحت» و... از زبان عامیانه تفکیک گردیده، تلاش بلاغت نویسان اسلامی و همچنین بلاغت نویسان معاصر در تعریف مَثَل، به سمت و سویی سوق یافته که پدیده مَثَل چیزی متعلق به حوزه زبان عام دانسته شده و وجود شروطی همچون «سائر بودن» و «معنای ضمنی» را در مَثَل دانستن یک عبارت لازم دانسته اند. نویسندگان این پژوهش ابتدا با مرور تعاریف گذشتگان و معاصرین از اصطلاح مَثَل، انواع آن را با در نظر گرفتن زیرساخت تشبیهی، به سه دسته مَثَل «تشبیهی»، «کنایی» و «استعاری» تقسیم کرده و دسته چهارمی هم با عنوان «حکمت»، تشخیص داده که زیرساخت تشبیهی ندارد و به این نتیجه رسیده که از لحاظ در نظر گرفتن زیرساخت تشبیهی انواع مَثَل ها، چیزی به نام مَثَل که زیرساختی غیر از زیرساخت تشبیه و کنایه و استعاره داشته باشد، فقط ذیل حکمت قرار دارد و شامل سه نوع سابق نمی شود. بررسی دو فرهنگ مجمع الامثال میدانی و امثال و حکم دهخدا نشان می دهد بخش اعظم مدخل های فرهنگ های امثال را عبارت هایی با زیرساخت تشبیه کنایه تشکیل می دهند و داستان هایی هم که حول برخی از این مدخل ها پدید آمده، در اکثر موارد حول مدخل هایی با زیرساخت تشبیه استعاره است.
تحلیل فضاهای ذهنی گفتمان شیطان در قرآن
حوزههای تخصصی:
انسان موجودی کمال طلب است و برای رشد خود نیاز به شناسایی موانع مسیرش دارد. از جمله موانع بزرگ بر سر راه انسان برای دوری او از خدا، شیطان است. لذا شناسایی و معرفت به شیطان به عنوان مانعی بزرگ برای رسیدن به هدف معیّن شده برای انسان، ضروری است. در قرآن کریم گفتگو های مختلفی بیان شده است. از جمله گفتگو هایی که در قرآن کریم به آن پرداخته شده، کلامی است که شیطان آن را مطرح می کند. پرداختن به کلام شیطان در قرآن، کاشف از اهمیت این کلام در نظر خدای متعال است. در این نگاشت با مطالعه آیات مربوط به کلام شیطان و تحلیل آن به واسطه مفهوم سازی های شناختی در پی تبیین و شناخت واقعیت کلام شیطان در قرآن و چگونگی مفهوم سازی های این دسته آیات هستیم. با بررسی کلام شیطان در پنج محور، فضا های ذهنی پیرامون برتری شیطان، درخواست مهلت، تسلّط، خیرخواهی و وعده شیطان، حاصل شده و در مقام تحلیل قرار گرفته است. می توان بیان داشت که فضای ذهنی شیطانی دقیقاً در مقابل فضای ذهنی الهی قرار داشته و پیروان هر دسته به فضای ذهنی مطابق با ظرفیت و افکار خود گرایش دارند.
استعاره های مفهومی و کارکردهای آن ها در گفتمان سیاسی دولت تدبیر و امید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
305 - 333
حوزههای تخصصی:
به کارگیری استعاره به عنوان راهبردی زبانشناسی، دیری است که موردتوجه سیاستمداران در سراسر دنیا قرار گرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی کارکرد استعاره مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون (1980) در سخنرانی های سه تن از اعضای دولت تدبیر و امید آقایان روحانی، جهانگیری و ظریف است. مسئله اصلی پژوهش آن است که نشان دهد استعاره های مفهومی چگونه در کلام این مقامات سیاسی نمود یافته و کارکرد آنها در جهت سازمان دهی واقعیت های سیاسی چگونه قابل تبیین است. بدین منظور داده ها را به شیوه کتابخانه ای گردآوری و به روش تحلیلی مورد بررسی قرار داده ایم. نتایج پژوهش حاکی از آن است که استعاره های سیاسی در حوزه های مبدأ متفاوت به کاررفته اند که عبارتند از سفر، جان بخشی (انسان، حیوان و گیاه)، جنگ، ورزش، ساختمان و پدیده های طبیعی که در میان آن ها، سفر بیش ترین و پدیده های طبیعی کم ترین میزان استفاده را داشته اند. نتایج به دست آمده مبین این واقعیت است که استعاره دارای کاربرد مهم فن ّبیانی و متقاعدکنندگی در گفتمان سیاسی است و نقش بسزایی در انتقال پیام های سیاسی اعضای دولت تدبیر و امید دارد. آنچه محرز است، آن است که استعاره علاوه بر تسهیل تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی برای مخاطبان، به این سیاستمداران فرصت داده که به شیوه ای راحت تر مباحث مدنظر خود را تبیین کنند، تا احساسات مخاطب را برانگیزند. آن ها می کوشند به کمک استعاره، برخی از جنبه های گفتمان سیاسی را پررنگ و یا پنهان کرده تا به مدد آن بتوانند در جهت اعمال باورهای خود، به اقناع مخاطبان بپردازند. باید گفت استعاره های مفهومی با جلوه های گوناگون در راستای مقاصد گفتمان دولت تدبیر و امید، موسوم به گفتمان اعتدال نمود یافته اند. بنابراین استعاره ها می توانند به عنوان ابزاری کارآمد و قدرتمند در اختیار خبرنگاران، تحلیل گران سیاسی و محققان حوزه گفتمان سیاسی قرار گیرند تا از این رهگذر آنان به تحلیل پیام های مقامات سیاسی، و تسهیل رمزگشایی آن بپردازند. لذا نتایج حاصل از این پژوهش می تواند برای این دسته از متخصصان و در نهایت برای سنجش نبض سیاسی کشور سودمند باشد.
مفهوم پردازی اندام واژه «dam» در اصطلاح های استعاری کردی ملکشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
225 - 246
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اصطلاح های استعاری کردی ملکشاهی بود که در آنها اندام واژه «dam» به کار رفته است. کردی ملکشاهی، یکی از گونه های کردی جنوبی واقع در استان ایلام است. داده های پژوهش از گفتار سخنگویان گونه مذکور گردآوری شده است. در این پژوهش، بخشی از استعاره های رایج کردی ملکشاهی با تکیه بر مفهوم پردازی دو اندام واژه «دهان» و «صورت» در پرتو رویکرد شناختی، مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش، بخش قابل ملاحظه ای از استعاره های مورد بررسی، ماهیتی ساختاری داشته اند. «جویدن»، «جنگ»، «فوران آتش» و «اسارت» از حوزه های مبدأ و «مباحثه»، «آزادی»، «بی اعتنایی»، «کتمان» و «غم» از حوزه های مقصد چنین استعاره هایی بوده اند. از نگاشت های صورت گرفته برای واژه «dam» در ساخت های استعاری مورد بررسی، می توان به «ظرف»، «آتش فشان»، «جاندار»، «قفس»، «احترام» و «ادعا» اشاره کرد. یافته ها همچنین نشان داده که «جنگ»، پربسامدترین حوزه مبدأ و «اعتنا»، پربسامدترین حوزه مقصد این استعاره ها بوده اند. علت تفاوت در فراوانی وقوع حوزه های مبدأ و مقصد، برخاسته از نگاشت های متفاوت و نو در حوزه های پربسامد بوده است.
تولید استعاره های تصویری و مفهومی براساس میزانسن های نمایش با تمرکز بر نمایشنامه هشتمین سفر سندباد نوشته بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ هنر، مطالعه درباره ی استعاره یکی از بحث های مهم رشته های گوناگون هنری بوده است. از جمله رویکردهای جدید به استعاره، نظریه «استعاره های مفهومی» جورج لیکاف و مارک جانسون است که منشأ بسیاری از استعاره ها را جسم انسان و جنبه های مادی آن می داند. امروزه در هنر تئاتر میزانسن نه تنها چیدمان و حرکت بازیگران روی صحنه، که شامل همراهی عناصر میزانسن مانند ترکیب بندی، تصویرسازی و حرکت با تمام عوامل اجرایی مانند دکور و لباس و موسیقی و نورپردازی است. از آنجا که در تئاتر جنبه های تصویری نمود فراوان دارند، مقاله ی حاضر می کوشد تا نشان دهد که استعاره های تصویری روی صحنه، چگونه به وسیله ی میزانسن و ترکیب صحنه تولید می شوند. رویکرد تحلیلیِ پژوهش حاضر به میزانسن و رابطه ی آن با استعاره های تصویری، براساس نظریه استعاره های مفهومی بنا شده است. به منظورِ بررسی مسئله ی مطرح شده، این رویکرد روی نمایشنامه ی هشتمین سفر سندباد اثر بهرام بیضایی اجرا شده تا درستی آن آزموده شود. براساس نتایج این پژوهش، می توان استعاره های تصویری را با استفاده از میزانسن و عناصر آن، و نیز عوامل دیداری و شنیداری نمایش مانند دکور و لباس و نورپردازی، روی صحنه خلق کرد و استعاره های درون متن نمایشی را به شکل استعاره های مفهومی و تصویری در اجرا به نمایش گذاشت.
نشانه شناسی زمان و گذر آن در عکس های یادگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دریافت و شناخت زمان در عکس های یادگاری، فرایندی نشانه شناسانه است. این فرایند بر اساس تعامل میان رمزگان درون و بیرون متن عکس ها، تعیین بازه زمانی را برای مخاطب ناآشنا به بافت- بر اساس سطح دانش مخاطب از انواع رمزگان_ امکان پذیر می سازد. پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای، به روش اسنادی- توصیفی انجام شده است و روش تحلیل رمزگان مرتبط با زمان در این مقاله بر اساس الگوی رمزگان "دانیل چندلر" است، فرض مقاله بر این است که مخاطب از طریق تحلیل انواع رمزگان فنی، اجتماعی و ادارکی می تواند به درک زمان و تعیین بازه زمانی در عکس نایل شود. گذر زمان نیز بر اساس نظریه معاصر استعاره "لیکاف" و با به کارگیری استعاره های چون "راه" و "حرکت" تبین می شود. نتیجه حاصل از به کار گیری این دو الگو (تحلیل رمزگان و استعاره) بیانگر آن است که زمان در عکس های یادگاری همواره میان گذشته، حال و آینده در گذر است، به عبارتی دیگر "گذر زمان" در عکس های یادگاری گذری دورانی است که از گذشته به حال یا آینده و بازگشت مجدد آن به گذشته در رفت و آمد است.
مطالعه نقش استعاره درمحصولات صنعتی در دوره ی پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
85 - 92
حوزههای تخصصی:
زبان، درک ما را از واقعیت شکل می دهد و استعاره، ابزاری است برای توسعه ی زبان. پس استعاره ابزاری است برای توسعه ی ادراک ما از واقعیت. درگذار از دوره ی مدرن به پست مدرن، هنرمندان از استعاره و تمثیل به عنوان ابزاری برای شکل دادن به این تصویر متفاوت از واقعیت استفاده کردند. هدف از این مقاله، تشریح جزئیات این امر از منظر ساختارگرایی است. از این منظر استعاره، جانشینی اجزایی از بافت معنایی ناهمسان در نمودار همنشینی است. این مقاله، محصول را به مثابه متن بررسی می کند و با در نظر گرفتن سال های شکل گیری و به اوج رسیدن رویکرد پست مدرن و به شیوه ی تحلیل ساختاری متن، به مطالعه ی محصولاتی می پردازد که با هدف پشت سرگذاشتن پارادایم های غالب مدرنیته، طراحی شدند. نمونه هایی که برای این تحلیل انتخاب شدند، آثار سه دسته از طراحان بودند که در غالب سه سبک طراحی شده اند؛ رادیکال دیزاین و ممفیس در ایتالیا، دروخ در هلند و سبک پانک در آثار طراح انگلیسی، رون آراد. یکی از نکات مشترک میان این محصولات استفاده از استعاره برای غلبه بر وضعیت تک صدایی هنر مدرن است. نتیجه ی این پژوهش دست یافتن به دیدگاهی است که در نهایت امکانات بسیاری در جهت خلق محصولات جدید و خلاقانه در اختیار طراحان قرار می دهد.
تدوین و اعتباریابی بسته روانی-آموزشی مبتنی بر استعاره برای تبیین و مفهوم سازی طرح واره های حوزه طرد و بریدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: استعاره قابلیت انتقال و مفهوم سازی مطالب پیچیده و با حجم زیاد را در قالب یک جمله یا متن کوتاه دارد و این دلیلی برای استفاده از آن در علوم مختلف است. فواید استفاده از استعاره در آموزش و روان درمانی نیز اثبات شده است. استعاره باعث کاهش مقاومت مراجع، ساده سازی و قابل درک کردن مفاهیم انتزاعی، بهبود ارتباط درمانگر و مراجع و ماندگاری مطالب در ذهن مراجع می شود. هدف: این پژوهش باهدف طراحی و اعتبار یابی بسته روانی- آموزشی مبتنی بر استعاره برای تبیین و مفهوم سازی طرح واره های ناسازگار اولیه حوزه طرد و بریدگی انجام شده است. روش: پژوهشگر بر اساس مبانی طرح واره درمانی و استعاره های مراجعان، برای هر طرح واره حوزه طرد و بریدگی 5 استعاره (درمجموع 25 استعاره) طراحی و تدوین کرد و برای روایابی در اختیار پنل متخصصان 13 نفری قرار داد تا علاوه بر روایی کیفی، روایی محتوایی به شیوه کمی نیز انجام شود. در روایابی کمی از دو ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل آماری نشان داد که از بین 25 استعاره، 23 استعاره مقدار ضریب نسبی روایی محتوا و شاخص روایی محتوایی بالاتر از اندازه موردنیاز)54/0≤ (CVRو )79/0≤ (CVIرا به دست آورده و معتبر شناخته شدند. مقدار ضریب نسبی روایی محتوا برای کل بسته آموزشی 84/0 و شاخص روایی محتوا 95/0 محاسبه شد. نتیجه گیری: با توجه به فواید و کاربردهای استعاره در فرایند آموزش و روان درمانی و بر اساس نتایج روایابی استعاره های طراحی شده، می توان از این بسته روانی- آموزشی، در آموزش و جلسات طرح واره درمانی استفاده کرد.
رویکرد تفسیری بازتابیده در روایات متهمان به غلو(مقاله علمی وزارت علوم)
در منابع رجالی متقدم شیعه راویانی زیسته در چهار سده نخست هجری متهم به غلو شدهاند. مضمون شماری از روایات اینان تفسیر قرآن کریم به نقل از ائمه شیعه (ع) است. می توان روایات تفسیری ایشان را ضمن آثار حدیثی مختلف بازیافت. عالمان شیعه انتساب غلو به همه این شخصیت ها را برنتابیده اند. بااین حال، باید احتمال داد که گاه اتهام این راویان به غلو نتیجه مضامینی باشد که نقل می کرده اند. چه بسا بخشی از مضامینی که سبب اتهام این راویان به غلو شده باشد همان ها باشد که در روایات تفسیری شان بازتابیده است. برای آزمون این احتمال باید با مرور روایات تفسیری منقول از این متهمان به غلو دریابیم آیا اشتراک رویکردی در تفسیر قرآن دارند یا نه؛ و اگر چنین اشتراک رویکردی هست، آیا می تواند روش تفسیری ایشان را از نگرش های عامه شیعیان متمایز کند یا نه. مطالعه کنونی هم چون گام نخست از بررسی این مسئله کوششی برای پاسخ گویی به پرسش اول است. بدین منظور، با پذیرش این مبنا که منقولات هر راوی نتیجه گزینشگری او، و نشان دهنده بینش های او ست، با مرور روایات تفسیری متهمان به غلو خواهیم کوشید دریابیم کدام گونه های فهم متن را در تفسیر خود بازتابانده اند و از آن میان نیز کدام گونه ها نمود و بازتاب گسترده تری دارد. در این مطالعه بناست از این فرضیه دفاع شود که مبانی تفسیری متهمان به غلو تمایز معناداری با نگرش های دیگر عالمان شیعه متقدم ندارد؛ اما احتمالاً بتوان رابطه معناداری میان گرایش به غلو با کاربرد برخی تکنیک های تفسیری که ونزبرو از آن ها سخن گفته بود یافت.
مشتری انگاریِ زوج در احادیث باب نکاح و پیامد های آن در آرای فقهای امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال پنجاه و چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۳۱
29 - 54
تعابیر احادیث شیعی درباره ی نکاح و زوج متفاوت است. در برخی احادیث از نکاح به بیع تعبیر شده و زوجْ مشتری انگاشته شده است. این نوشتار با هدف تحلیل دلالتِ هفت حدیث، درباره مشتری انگاری زوج و پیامد های آن در آرای فقهای امامیه، فارغ از ضعف یا قوت سند، فراهم آمده است. دو پرسش اصلی به این قرار است: آیا مشتری انگاری زوج در احادیث شیعی بر آرای فقهای امامیه تأثیر گذاشته است؟ اطلاق لفظ مشتری بر زوج، در عبارت «یشتریها بأغلی الثّمن»، اطلاق حقیقی است؟ نویسنده در پژوهشی توصیفی تحلیلی به این پاسخ ها دست یافته است که ظهور اولیه ی احادیث، مُشعر به معاوضی بودنِ عقد نکاح و مشتری بودنِ زوج است. این ظهور در برخی از آرای فقها تأثیر گذاشته و فروعات فقهی ای چون: جواز نگاه مرد در خواستگاری، حق حبس زوجه و ... را درپی داشته است. ازنظرِ نویسنده، نکاح بیع نیست و زوج نیز مشتری حقیقی نیست و تعهدات مالی زوج، از قبیل مَهریه، جنبه ای فرعی در عقد نکاح است و تعابیری ازقبیل «یَشتریها بِأغلی الثّمن» و «مُستام» و «لِأنّ المرأهَ بائعهٌ نفسَها» در احادیث، جنبه ی استعاری دارد.
ماهیت ایمان از نگاه رویکرد استعاره محور در علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
غالب فلاسفه و الهیدانان در باب ماهیت ایمان وارد گفت و گویی پرمناقشه گردیده اند، بالاخص قدمای اهل کلام اسلامی که اتفاقاً ماهیت ایمان برای آنها گاه به عنوان معیار مرزبندی فرقه های مطرح بوده است. در این پژوهش که به شکل میان رشته ای در علوم شناختی و برمبنای رویکرد استعاره محور صورت می گیرد، از قراینی که در باب معرفت شناسی صحبت شده است می توان دریافت که در علوم شناختی در مجموع و در رویکرد استعاره های مفهومی به طور خاص ایمان پدیده ای حصولی و حسی است. قدما ایمان را تصدیق قلبی و بنابراین حضوری می دانستند و لذا دربند تعریف معرفتی آن نبودند. اما با مراجعه به استدلالهای این رویکرد، ایمان به عنوان یک مستعارهٌ منه، وام واژه ای برای اموری مانند اعتماد، وثاقت و اطمینان است که توسط نورون های مغز انسان فرافکنی و تعمیم داده شده است و لذا در این گرایشِ علوم شناختی، تعریف ایمان و صحبت از ایمان به عنوان معرفت حصولی است و به عنوان امری حضوری نمی آید. در این پژوهش سعی بر این است که به کاوش در مرزهای استعاره بپردازیم تا بتوانیم ماهیت مبهم ایمان را تعریف کنیم. شماره ی مقاله: ۶