مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
استعاره
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۳
59-98
حوزههای تخصصی:
هدف: ذهن آگاهی به عنوان یک درمان جدید، ریشه در فرهنگ شرق داشت، هدف از این مطالعه شناسایی استعاره های بومی و فرهنگی مبتنی بر ذهن آگاهی در سه دفتر اول مثنوی معنوی مولانا بود. روش: روش پژوهش حاضر تحلیل محتوا و جامعه آن سه دفتر اول مثنوی معنوی بود. انتخاب نمونه به صورت هدفمند صورت گرفت و تعداد (1027)، استعاره در سه دفتر شناسایی شد. ابتدا استعاره های مرتبط با هر یک از 9 مؤلفه ذهن آگاهی شناسایی و سپس فراوانی آنها تعیین شد. از تحلیل محتوا با استفاده از نرم افزار MAXQDA برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: در این پژوهش تعداد استعاره ها در دفتر اول تقریبا دو برابر دفتر دوم و سوم بود. بر اساس یافته ها، استعاره های شناسایی شده مرتبط با مؤلفه های اصلی ذهن آگاهی، به ترتیب فراوانی از تعداد بیشتر به کمتر، عبارت از: عدم واکنش، اعتماد (اطمینان)، عدم قضاوت، بخشندگی (مهربانی)، بردباری، پذیرش و قدرشناسی (سپاسگزاری)، ذهن مبتدی و رها کردن/ نچسبیدن بودند. به عبارت دیگر عدم واکنش از بیشترین فراوانی و رها کردن/ نچسبیدن از کمترین فراوانی برخودار بودند. در این پژوهش برای مؤلفه عدم واکنش، زیرمؤلفه های تسلیم، نجنگیدن و سکوت، و برای مؤلفه عدم قضاوت زیر مؤلفه های روشن بینی، وسعت دید و عدم مقایسه استخراج شدند. همچنین در این پژوهش با توجه به مفهوم کلی ذهن آگاهی و بر اساس استعاره های جستجو شده، 4 مؤلفه عمل با آگاهی، مشاهده و توصیف، درک (همدلی) و تعادل، به عنوان مؤلفه های دیگر ذهن آگاهی کشف و شناسایی شدند. نتیجه گیری: به درمانگران و مشاوران پیشنهاد می شود که به منظور انتقال بهتر مفاهیم و آسان سازی آموزش و درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت، از استعاره های بومی و فرهنگی مبتنی بر ابیات مولانا استفاده کنند.
تحلیل انتقادی استعاره: نمود نظام مند ایدئولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
157-180
تحلیل گفتمان انتقادی هدف اصلی خود را روشن کردن گفتمان به منظور دست یافتن به روابط پنهان قدرت اعلام می کند. استعاره در تحلیل انتقادی به دلیل ویژگی های متقاعدسازی بالا نقشی کلیدی ایفا می کند. در این تحلیل سعی شد تا برپایه مدل تحلیل چارتریس بلک به تحلیل انتقادی استعاره در متون سیاسی روزنامه های متقابل مردم سالاری و کیهان در ایران و روزنامه های میرر و تلگراف در انگلستان پرداخته شود تا وجوه اشتراک و افتراق میان استعاره ها و استعاره های مفهومی به کاربرده شده در رسانه های احزاب مهم سیاسی در ایران و انگلستان مشخص شود. به منظور پاسخ دادن به این سؤال، بخش های سیاسی این روزنامه ها با در نظر گرفتن دال های مرکزی هر حزب با محوریت تمرکز بر پنج حوزه مبدأ تنازع، ساختمان، سفر، مذهب، و گیاهان تحلیل شد. در این تحلیل معلوم شد که چگونه احزاب متفاوت واقعیت سیاسی یک سانی را به دلیل شرایط ایدئولوژیک متضاد به صورت متفاوتی مفهوم سازی می کنند و از استعاره ها برای متقاعدکردن مخاطب و انتقال ایدئولوژی خود استفاده می کنند. این تحلیل در روشن کردن روابط پنهان قدرت گامی بسیار مؤثر بود و نگاه انتقادی و تلفیقی نسبتاً جدیدی را به کاربرد استعاره در متون معرفی کرد.
انسان شناسی زبان شناختی» و نقش آن در استخراج جهان بینی و گفتمان های موجود در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«انسان شناسی زبان شناختی» از رویکردهای نوین انسان شناسی است که به استخراج مؤلفه های فرهنگیِ موجود در زبان های مختلف می پردازد، چه نزد ایشان «زبان» به مثابه ذخیره ای فرهنگی به شمار می آید. مواجهه با متون دینی، به شکل خاص، قرآن کریم از دریچه این دانش، دستاوردهای بسیار مهمی در ترسیم ساحت های انسان شناختیِ قرآن کریم در برخواهد داشت. به شکل خاص در جستار پیش رو بر دو حوزه تمرکز شده است: نخست «استعاره و نقش آن در ترسیم جهان بینیِ حاکم بر دیدگاه کاربرانِ زبان» و دوم «زبانِ قرآن و جنسیت». در این حوزه نیز به کاربردهایِ جنسیتی در زبان قرآن کریم توجه داده شده و از رهگذر دسته بندی کاربردهایِ جنسیتی یاد شده، تا حد زیادی زمینه تبیین رویکرد انسان شناختیِ قرآن فراهم خواهد شد. این بررسیِ اجمالی حکایت از آن دارد که بررسی ابعاد زبان شناختیِ قرآن کریم از طریقِ روی آوردهای انسان شناختی، دریچه های جدیدی به روی مطالعات قرآن و حدیث گشوده و قادر است بسیاری از معضلاتِ اعتقادی و تفسیری را نیز مرتفع نماید.
شیوه های معناپردازی در تصویر و کلام بیلبوردهای تبلیغاتی با رویکردی نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی برخی از بیلبوردهای تهران از منظر نقش گرایی با توجه به ویژگی های نشانه شناسی اجتماعی و نشانه معناشناسی است. نقش ارتباطی و کاربردشناختی اصلی ترین نقش زبان در رویکردهای نقش گراست. بیلبوردهای تبلیغاتی ابزارهایی هستند که سعی در برقراری ارتباط و انتقال پیام به مخاطب دارند. در این پژوهش، بیلبوردها که حاوی متون دیداری و کلامی اند، مطابق سازوکارهای نظری دستور نظام مند از نظر فرانقش های تجربی، بینافردی و متنی و نشانه معناشناسی برای نیل به شیوه های معناپردازی تحلیل شده است. یافته ها بر کارایی مطلوب این نظریه نقش گرا در حوزه بیلبوردهای تبلیغاتی صحه گذاشت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که رویکرد نقش گرای هلیدی با ویژگی های نشانه شناختی اجتماعی، انگاره ای مناسب برای نیل و حصول شیوه های بیان معناست و به خوبی می تواند اساس طبقه بندی و تحلیل و تبیین کلام و نیز تصویر باشد. در این بیلبوردها بخش کلامی کارکرد اطلاعاتی و بخش تصاویر کارکرد عاطفی دارند. این مقاله نشان می دهد که خوانش معنا در متون چندلایه بیلبوردها به طرق متفاوت انجام می شود و تبلور و تجلی فرانقش های یاد شده مبین این واقعیت است که هر بیلبورد در حقیقت، متنی واحد و یکپارچه است و انسجامی که از تجمیع لایه های کلامی و تصویری در آن برقرار می شود، بستری مناسب را برای معناپردازی مفاهیم مختلف و انتقال آن به مخاطبان فراهم می آورد . واژه های کلیدی : معناپردازی، فرانقش های تجربی و متنی و بینافردی، استعاره، پیوند بینامتنی هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی برخی از بیلبوردهای تهران از منظر نقش گرایی با توجه به ویژگی های نشانه شناسی اجتماعی و نشانه معناشناسی است. نقش ارتباطی و کاربردشناختی اصلی ترین نقش زبان در رویکردهای نقش گراست. بیلبوردهای تبلیغاتی ابزارهایی هستند که سعی در برقراری ارتباط و انتقال پیام به مخاطب دارند. در این پژوهش، بیلبوردها که حاوی متون دیداری و کلامی اند، مطابق سازوکارهای نظری دستور نظام مند از نظر فرانقش های تجربی، بینافردی و متنی و نشانه معناشناسی برای نیل به شیوه های معناپردازی تحلیل شده است. یافته ها بر کارایی مطلوب این نظریه نقش گرا در حوزه بیلبوردهای تبلیغاتی صحه گذاشت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که رویکرد نقش گرای هلیدی با ویژگی های نشانه شناختی اجتماعی، انگاره ای مناسب برای نیل و حصول شیوه های بیان معناست و به خوبی می تواند اساس طبقه بندی و تحلیل و تبیین کلام و نیز تصویر باشد. در این بیلبوردها بخش کلامی کارکرد اطلاعاتی و بخش تصاویر کارکرد عاطفی دارند. این مقاله نشان می دهد که خوانش معنا در متون چندلایه بیلبوردها به طرق متفاوت انجام می شود و تبلور و تجلی فرانقش های یاد شده مبین این واقعیت است که هر بیلبورد در حقیقت، متنی واحد و یکپارچه است و انسجامی که از تجمیع لایه های کلامی و تصویری در آن برقرار می شود، بستری مناسب را برای معناپردازی مفاهیم مختلف و انتقال آن به مخاطبان فراهم می آورد .
فرآیندشناسی شگرد ادبی "تهکم" و نقش شناخت آن در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوه ادبی "تهکم"، شگردی بر پایه وارون گویی و با بسامد بالا در قرآن است. این پژوهش با بازخوانی انتقادی تاریخچه این شیوه زبانی در دانش بلاغت و نمایان سازی ناهمسانی آن با استعاره و سایر مجازها، افزون بر جایگاه شناسی شیوه زبانی تهکم در دانش بدیع، از فرآیند و رمز و راز کارایی و گیرایی این فن ادبی پرده برداری می کند. از آنجا که برخی قرآن پژوهان، شناخت دانش بدیع را تنها در زیبایی شناسی قرآن کارا دیده و آن را در فهم و تفسیر سودمند ندیده اند، این جستار با بازتعریف کاربردی از شگرد تهکّم و با نوخوانی آیات، به شیوه توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ بدین پرسش برآمده که شناخت این آرایه، چه کارکردهای فراگیری در فهم و تفسیر قرآن دارد؟ نتیجه پژوهش آن است که پرده برداری از معنایِ معنا و تحلیل ناسازواری درون متنی یا برون متنی آیات، آشکارسازی انگیزه گزینش واژگان در محور جانشینی، پیش آوری برداشتی پویا و اثرگذار با فعلیت بخشی و بازسازیِ نشانه های متن، و پیشگیری از حمل واژگان بر معانی و مصادیق غیرظاهر، از کارکردهای شناخت این شیوه زبانی در فرآیند برداشت معنای متن قرآن است.
هویت یابی واژه ها در غزل های حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
زبان به عنوان یک جریان سیال و تاویل پذیر ، از توانش ها ی پنهان و آشکاری بر خورداراست .استمرار حیات واژگان یک زبان عمدتا با عدم تطابق سطوح زبانی آن ارتباط دارد،بنا بر این بعضی از شعرا با توسل به هنر استعاره ، ضمن تحکیم جایگاه واژه ها در زبان ، معنی آن را از هرگونه گمانه زنی های عجولانه دور نگه می دارند. غرض نگارنده ازهویت یابی واژه ها، توجه شاعر به اهمیت وجه کم رنگ سازی و بعضا پنهان سازی معنی قطعی واژه هاست که در پرتو استعاره حاصل می شود. حافظ از جمله شعرایی است ، که نه تنها برخی از واژه ها را از سیاه چاله های گمنامی نجات داد،بلکه با بازنمایی جدیدی از فضای عصر خود و با رویکردی مبتنی بر استمرار؛ مدل فرهنگی و اجتماعی نوی را بنا می نهد. در همین راستا در شعر او به واژه های متعددی از جمله:« وحشی و ضع ، هر جایی ، چشم دریده،دهان گشاده، انگشت نما،خود فروشی ، هرزه گرد، جماش و ....» بر می خوریم که با کم رنگ سازی معنای قاموسی؛ هر یک ازآن ها را بر صدر می نشاند..و بنا به تعبیر خود، قبای حسن فروشی را برازنده آن ها می نماید.لذا این مقاله بر آن است تا نمونه هایی از این جریان هنری را در غزل های حافظ تحلیل نماید.و به این پرسش پاسخ دهد که :چگونه می توان با توسل به هنر استعاره به چنین هویتی در واژه ها دست یافت؟
الصور الاستعاریه الحزینه فی مراثی الشریف الرضی(مقاله علمی وزارت علوم)
إن الشریف الرضی مصوّر فنّان مبدع، یمسک بالقلم کأنّه ریشه رسّام، یرسم لوحات جمیله من أفکاره و أحاسیسه، من المحسوسات والمعنویات مستعیناً بانماط التصاویر الشعریه عامه والبلاغیه منها خاصه وهو یحترز فیها من التصنّع الشعرى وزخرف القول. فلا تخلو قصیده من مراثیه إلا واستخدم فیها عدیداً من التشابیه والإستعارات أو ...، لا لزینهٍ عارضت الکلام، وحسنت الصوره الکلیّه، بل لتقریب المعنی إلی ذهن المخاطب ومساعدته علی تجسیم الأشیاء أو المعنویات. أمّا الصوره الإستعاریه فِى أشعاره فقائمه علی أساس التشخیص والتجسیم الذى یحققّ الرضى من خلالهما لوحات إستعاریه یقع قسم منها فِى إطار المعنویات: الدهر، الموت، الجود والهموم و.. ویندرج قسم آخر فِى إطار المحسوسات، وذلک لکی یجعلها ملموسه للمخاطب واکثر وضوحاً ودقّه له. و قد حاولنا فی هذه المقاله توضیح ذلک والقیام بتحلیل صور الشاعر الاستعاریه وتقویم دورها فی تصویر مشاعره وافکاره الی الآخرین.
زبان استعاری و اندیشه ی بوردیویی؛ رویکردی نوین در واکاوی تخیّل جامعه شناختی پی یر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) تابستان ۱۳۹۸ شماره ۸۵
107 - 133
حوزههای تخصصی:
استعاره ها به افراد کمک کنند تا دانش ذهنی را در قالب امور عینی بیان کنند؛ یعنی اغلب مفاهیم انتزاعی از طریق استعاره و تمثیل عینیت می یابند. این مقاله به نقش زبان استعاری در اندیشه بوردیو به عنوان موضوعی جدید می پردازد. با مطالعه در آثار بوردیو استعاره های عمده ی وی، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و الگوی «روند تشخیص استعاره» استخراج و تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهند که استعاره های بوردیو به صورت شبکه ای از مفاهیم درهم تنیده است. استعاره اصلی تفکر بوردیو نبرد است سایر استعاره های وی تابعی از این استعاره هستند. او برای تحلیل «زندگی اجتماعی» به مثابه ی «حوزه ی مفهومی مقصد» از چندین «حوزه ی مفهومی مبدأ» از قبیل میدان، عادت واره، سرمایه، بازی و... استفاده کرده است. بوردیو از استعارات اقتصادی در تحلیل های اجتماعی خویش بهره برده است و قائل به «این همانی» بازار اقتصادی و بازار زبانی است. در بعضی آثار خود از استعاره های بدن مندی نظیر عادت واره استفاده نموده است. همچنین استعاره های جسمانی از طریق نظم نمادین و جدا ساختن سویه های متضاد شکل یافته اند. او تلاش کرد تا جهان اجتماعی نامحسوس و انتزاعی را با استعاره های مکانی، زمانی، اقتصادی، بدنی و امثال آن تجسم سازی یا عینیت بخشی کند.
استعاره مفهومی و تحلیلی نو از نقش آن در اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
235 - 255
حوزههای تخصصی:
دغدغه و دستمایه اصلی در این مقاله بررسی نقش استعاره های مفهومی در ساحت اخلاق است. پس از تعریف و تحلیل استعاره مفهومی با تاکید بر آراء لیکاف، جانسن و کوچِش، عمومیت، مفهومی بودن ذاتی و ساختار سیستمی به عنوان سه مولفه اصلی این سنخ از استعاره معرفی و انواع ساختاری، وجودشناختی و جهت مند آن به بحث گذاشته شد. همچنین بیان شد که اخلاق، سرشتی استعاری دارد و بدون استعاره های مفهومی قابل تصور نیست. ورود استعاره به اخلاق در دو قالب اصلی شکل می گیرد: ترسیم استعاری مفاهیم اخلاقی و مفهوم سازی استعاری از یک موقعیت خاص اخلاقی. بر مبنای همین دو نکته، احتمال درافتادن اخلاق استعاری در ورطه نسبیت و نقد و تحلیل آن دستمایه ادامه کار قرار گرفت. یافته اصلی و نوآوری این نوشتار در طرح ریزی ملاک های سه گانه برای سنجش کارآمدی استعاره ها در ساحت اخلاق است. نوع و میزان تاثیر استعاره بر واقع نمایی اخلاقی، نوع و میزان تاثیر استعاره بر انگیزش اخلاقی و نوع و میزان تاثیر استعاره بر عینی سازی یا ملموس نمودن مفاهیم اخلاقی، معیارهایی هستند که می توانند هم مانع نسبیت در اخلاق استعاری شوند و هم درجه بندی ارزشی آنها را تسهیل نمایند.
مؤلفه های زیبایی شناسی استعاره در سبک قرآن مطالعه موردی سوره های یوسف، کهف و طه
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم محور بسیاری از پژوهش های ادبی، دینی و ... به ویژه در زبان عربی است و زبان عربی اصالت و اعتبار خود را وامدار آن است؛ چنان که این کتاب عظیم بزرگ ترین انگیزه تألیف علوم بلاغی بوده است. جنبه ادبی و بلاغی قرآن، ابزاری در بیان مقاصد دینی و اصلاحی است؛ چرا که تنها با همین ابزار می توان قفل دل ها را گشود و حقایق دینی را به نحو قانع کننده و مؤثری به مخاطب القا نمود. قرآن کریم در سطح بسیار بالایی از سبک های بیانی گوناگون بهره جسته است؛ به طوری که در ادبیات عربی پیش از نزول قرآن، چنین چیزی وجود نداشته است؛ همین امر سبب شده است که این کتاب آسمانی از نظر اسلوب و بیان معجزه باشد و کسی نتواند با آن به رقابت یا معارضه برخیزد. از جمله سبک های مذکور، می توان از استعاره یاد کرد که قرآن کریم به صورت وافر در راستای تبیین معانی و رسالت خود و نیز به منظور نزدیک ساختن موضوع به ذهن و ادراک مخاطب از آن استفاده کرده است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی مؤلفه های زیبایی شناسی استعاره در سه سوره یوسف، کهف و طه پراخته است.
رویکردی طبیعت گرایانه به تاریخ نگاری علم: مطالعه موردی داروین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۴ بهار و تابستان۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۲۰)
59 - 78
یافته های علوم شناختی به نحو روزافزونی نشان می دهند که تمثیل ها و استعاره ها نقشی اساسی در شناخت انسان بازی می کنند. دانشمندان نیز از این قاعده مستثنی نیستند و بنا بر این استعاره ها و تمثیل ها در علم نیز نقشی اساسی دارند. هرچند فیلسوفان علم چند دهه ای است که به این نقش پرداخته اند اما مورخان علم، با ذکر چند استثنا در چند سال اخیر، این نقش را نادیده گرفته اند. دعوی نوشته حاضر این است که جدی گرفتن نقش تمثیل ها و استعاره ها در تاریخ علم نگاه نوینی را به گذشته می گشاید. به عنوان نمونه ای از این نحو تاریخ نگاری پس از اشاره ای به کار یکی از مورخان حاضر که این نحوه تاریخ نگاری را به کار گرفته است اشاره ای جرئی نگرانه تر به بخش کوچکی از کار داروین جوان خواهد شد. سپس برهمین مبنا از این نظر دفاع خواهد شد که فهم گذشته تنها با نگاه امروزین ممکن است و ترس از تاریخ نگاری به سبک ویگی تنها مانعی بر فهم گذشته فراهم می کند. و در انتها از این نگاه دفاع می شود که با اتخاذ چنین نگاهی راه برای استفاده از تاریخ علم برای برساختن برخی فرضیه ها در علم رایج باز می شود.
مدل های داستانی و مدل های استعاری: نگاهی انتقادی به داستان انگاری مدل های علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۸ بهار و تابستان۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
131 - 152
داستان انگاری مدل های علمی رویکردی فلسفی است که طبق آن دسته مهمی از پرسش های فلسفی ناظر به مدل ها (مانند چیستی ماهیت مدل، چرایی وجود احکام صادق و کاذب در مدل های علمی و چگونگی دسترسی معرفتی به حقایقی تازه در باره جهان از راه به کارگیری مدل های علمی) از طریق «داستان» انگاشتن مدل ها پاسخ می یابد، بدون اینکه تعهدی هستی شناختی به وجود مدل ها وجود داشته باشد. در این رویکرد فلسفی، «داستان» در معنایی خاص به کار می رود و مشتمل بر نوع خاصی از تخیل است که در آن مشارکت کننده به دلیل حضور چیزی که «اسباب صحنه» نامیده می شود در کنش «وانمود» کردن وارد می شود: او برخی احکام کاذب را صادق می انگارد و در جهان داستانی ساخته شده مشارکت می کند. در این نوشته، پس از تشریح نگاه کندل والتون به مقوله داستان و بازی های وانمودی و تلاش او برای تبیین «استعاره» در همین چهارچوب، با بررسی نقدهای الیزابت کمپ به این نتیجه خواهیم رسید که چهارچوب پیشنهادی والتون برای تشریح و تبیین دسته خاصی از داستان ها و بازی ها، یعنی داستان ها و بازی های استعاری، کفایت لازم را ندارد. آنگاه استفاده کسانی مانند رومن فریگ از چهارچوب نظری والتون برای تحلیل مدل های علمی را بررسی می کنیم و خواهیم دید که ضعف چهارچوب مفهومی والتون در تشریح استعاره عیناً خود را در نظام مفهومی فریگ نیز نشان می دهد و این الگو از عهده تبیین مدل های استعاری برنمی آید.
استعاره و آفرینش معنا در سخن شاعرانه (بررسی آرای پل ریکور در کتاب استعاره زنده با تکیه بر چکامه تیره بختی اثر آلفرددو وینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
179-207
حوزههای تخصصی:
کتاب استعاره زنده ریکور کتابی بنیادین در باب استعاره است. ریکور معتقد است استعاره، به ویژه در منش یکتای زبان شاعرانه رخ می دهد. از این رو، پرسش اصلی مقاله حاضر آن است که از منظر ریکور چگونه استعاره در سخن شاعرانه معنا می آفریند؟ فرضیه مقاله آن است که باید برای آشکارسازی پاسخ ریکور به این پرسش، سه مقوله مقایسهگری، شمایل گونگی معنا و تصویر شاعرانه را تحت عنوان «نظریه جایسپاری» و دو مقوله چندمعنایی و ارجاعگری را تحت عنوان «نظریه میانکنش» تعیین و تعریف کرد. بر این اساس، هدف مقاله حاضر آن است که با روش تفسیر و با تکیه بر چکامه تیرهبختی اثر وینی دو نظریه جایسپاری و میانکنش را تشریح کند. ایضاح این دو نظریه نشان می دهد که معنا در زبان شاعرانه شمایلی است. شمایل گونگی معنا در زبان شاعرانه حاصل «خنثی کردن» واقعیت و پَروبال دادن به خیال است و این یعنی خیال، واقعیت را «تعلیق» می کند. در اینجا استعاره با شمایل یکی می شود بدینمعنا که استعاره واژه ها را از معنای سرراست شان در کاربرد روزانه جدا می کند و سپس کاربرد واژه ها را با گشودن سویه خیالی معنا چندان گسترش می دهد که بیان واقعیت شاعرانه ممکن شود. در شعر به دلیل حضور همه زیرمعناهای ممکن واژه ها ارجاع سخن به حالت تعلیق در میآید. استعاره با مقایسهگری ایده های گوناگون نه تنها مناسبات معنایی پنهان میان آن ها را آشکار می کند، بلکه خالق مناسبات جدید میان آن هاست. نیروی محرک این آفرینش معنا، همانندسازی است. این فرایند یگانهگر، مبتنی بر شهودی ناگهانی است که پیکربندی پیشین زبان را دستکاری می کند و ساختاری جدید می آفریند.
یکسویگی استعاره های مفهومی؛ تحلیلی انتقادی بر مبنای زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
179 - 206
حوزههای تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی که نخستین بار در سال 1980 میلادی از سوی لیکاف و جانسون مطرح شد، یکی از مبانی نظری اولیه در معنی شناسی شناختی به حساب می آید. بر اساس این نظریه، استعاره صرفاً ابزاری بلاغی محسوب نمی شود، بلکه اندیشیدن انسان ماهیتاً استعاری است. در چنین نگرشی، ساخت مفهومی از طریق نگاشت های میان حوزه های مبدأ و مقصد، و انطباق میان این حوزه ها شکل می گیرد. تجربه انسان و تعامل با جهان پیرامون اش مبنای اصلی شکل گیری استعاره های مفهومی است. در این نظریه، یکی از مهم ترین ویژگی های استعاره های مفهومی یکسویگی آنهاست و این رابطه نمی تواند شکل معکوس و دوسویه داشته باشد. نویسنده مقاله حاضر به کمک نمونه های متعددی از فارسی گفتاری می کوشد تا این ویژگی را ارزیابی کند. چنین به نظر می رسد که اولاً معیار و محدودیت خاصی برای شکل گیری و تعداد استعاره های مفهومی وجود ندارد و ثانیاً برخلاف اصول نظریه موردنظر، در زبان فارسی این استعاره ها دوسویه اند.
نظریه سیاه چاله سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسائلی در سازمان وجود دارند که حل آن نیازمند صورتبندی جدید نظری است. از این رو، نظریهپردازی به روش استعارهای در مطالعه سازمانها، برای تفسیر و فهم پیچیدگی آنها بکار گرفته میشود. در این روش، سازمان به موجودیتی تشبیه می شود و یکی از ویژگیهای کلیدی آن به سازمان تعمیم داده میشود. باید در نظر داشت که بیشتر نظریههای سازمانی بر دیدمان اثباتگرا استوار است که با تمرکز بر دانش و دادهها سعی دارند قانونمندی حاکم بر سامانههای اجتماعی را کشف کنند. این پژوهش تلاشی است برای نظریهپردازی مبتنی بر دیدمان تفسیرگرایی، که نظریه سیاهچاله سازمانی به روش استعارهای بر مبنای آن ساخته می شود. به سخن دیگر، نظریه سیاهچاله سازمانی با اقتباس از استعاره سیاهچاله کیهانی تدوین می شود. در گام نخست، ویژگیهای کلیدی سیاهچاله سازمانی، با رعایت تناظر 1-1 و اقتباس از ویژگیهای سیاهچاله کیهانی بر مبنای تفسیر پژوهشگر بهدست می آید. در گام دوم، تعریف سیاهچاله سازمانی مبتنی بر ویژگیهای کلیدی ارائه، و در گام سوم چارچوب کلی نظریه تدوین می شود. به علاوه، با تحلیل ویژگیهای نظریه سیاهچاله سازمانی، مشخص می شود که این نظریه در ذیل دیدمان تفسیرگرایی قرار میگیرد. در نهایت، چگونگی آزمون نظریه از نظر ابطالپذیری و سودمندی مطرح میشود.
تحلیل نشانه-معناشناختی فواصل قرآن در حوزه تشبیه و استعاره
حوزههای تخصصی:
«تحلیل نشانه شناختی» یکی از روش های تحلیل کیفی است که به بررسی نشانه ها در یک متن، جهت دست یابی به معنای ضمنی یا فراوضعی می پردازد. این معانی در ساختارهای زبانی قرآن، زوایایی از معانی تأویلی متن را که معانی فراوضع می-باشد، به نمایش می گذارد و انسجام بیشتری به دیدگاههای تفسیری می بخشد و افق های نگاه مفسر را وسعت می بخشد. فواصل قرآن به عنوان یکی از آرایه های زبانی، با واکاوی نشانه ها در سطوح مختلف زبانی همچون صرف، نحو، آوا و بلاغت، دریچه ای نو به سوی پیامها و آموزه های نهفته در متن گشوده وافزون برآن برجستگی ها و شاهکارهای ادبی آن را به نمایش می گذارد. نوشتار حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد نشانه شناسی عام، مهمترین عوامل زایش معانی ضمنی را در فواصل آیات وبا مطالعه موردی تشبیه و استعاره که سازه یا نشانه بلاغی به شمار آمده، مورد واکاوی قرار می دهد؛ بدین منظور معانی ضمنی فراوانی همچون شدت یا ضعف امر، لجاجت، درجه رویگردانی وکفر و.... با تحلیل نشانه شناختی تشبیه و استعاره در فواصل آیات قابل برداشت است که تفاسیر متعدد نیز به شکلی گذرا و غیر روشمند بدان اشاره داشته اند لذا در نشانه شناسی فواصل آیات با بررسی نشانه های زبانی می توان به کشف شبکه های معانی نهفته درگستره بافت موقعیتی کلام دست یافت که این امر دریچه ای نو به سوی اعجاز زبانی قرآن می گشاید و تفاسیری روشمند از عوامل درون متنی قرآن کریم ارائه می دهد.
بررسی هنجارگریزی معنایی در مجموعه شعر گل های شر و ترجمه های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
هنجارگریزی معنایی به مفهوم تخطی از معیارهای تعیین کننده هم آیی واژگان و عدول از زبان معیار است. بر حسب آمار پژوهش، می توان گفت که هنجارگریزی معنایی عامل مهمی در آفرینش شعر است؛ بدین مفهوم که هر چه بسامد وقوع این نوع هنجارگریزی بیشتر باشد، افق های معنایی گسترده تری در شعر حاصل شده و رسیدن به معنا دیرتر اتفاق می افتد. در اشعار بودلر، ایجاد ترکیبات خاص و تازه، تصویر جزئیات، نیروی تخیل، ایجاد مناظر زیبا و به کار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع، منجر به تجلی این نوع هنجارگریزی شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی هنجارگریزی معنایی در مجموعه شعر گل های شر اثر شارل بودلر با ارجاع به استعاره و مجاز و بازتاب آن در ترجمه های حسن هنرمندی، محمدعلی اسلامی ندوشن و محمدرضا پارسایار است تا ترجمه ها از لحاظ کیفی مقایسه شوند. برای نیل به این هدف، ابتدا هنجارگریزی معنایی که از مباحث مهم نقد صورتگرایی است، با توجه به تقسیم بندی جفری لیچ، زبان شناس صورتگرا، مورد بررسی قرار گرفته و سپس به مقابله متن اصلی و ترجمه های صورت گرفته از آن پرداخته و تفاوت های موجود در هر یک بررسی شده است.
استعاره و تمثیل در تحویل گرایی با تکیه بر تمثیل زیست شناسی سیستم ها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۲
51 - 80
حوزههای تخصصی:
استعاره و تمثیل در مهم ترین حوزه های معرفتی و در عرصه علوم تجربی از جمله زیست شناسی و تکامل کاربرد دارند. زیست شناسی و فلسفه زیست شناسی دامنه وسیعی از مباحث معرفتی و فلسفی را به وجود آورده است. تحویل گرایی و ضد تحویل گرایی، از آموزه های مهم قابل بحث در فلسفه زیست شناسی اند. کلر و دوپره دو تن از نمایندگان این دو مکتب اند. کلر با به کارگرفتن استعاره و تمثیل، برای تحویل تبیین ها در زیست شناسی به تبیین ها در فیزیک و شیمی کوشیده است؛ اما دوپره با این تحویل گرایی مخالف است. افراد با رویکردهای مختلف که گاه ممکن است رویکردها در تقابل با یکدیگر نیز باشند، از استعاره ها و تمثیل ها کاربردهای مختلفی مراد می کنند. تمثیل زیست شناسی سیستم ها نمونه ای از این دست است که کاربرد وسیع استعاره و تمثیل را در علم نشان می دهد.
بررسی شناختی استعاره های آنتروپومورفیک در گفتمان قرآنی بر مبنای نظریه آمیزه مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسامد بالای ابزار زبانی استعاره آنتروپومورفیک در قرآن نه تنها زمینه انحراف اندیشگانی از توحید و حقایق توحیدی را فراهم نمی کند، بلکه در پرتو نظریه آمیزه مفهومی، حقایق عالم ربوبی، مجهولات عالم غیب و حقایق عقلی و معنوی را در مقیاس بشری روشن می سازد. بدین تصور مهم ترین اهداف این نوشتار استخراج گونه هایی از آنتروپومورفیسم قرآنی، تبیین سازوکارهای شکل گیری آن ها، تحلیل مفهوم سازی های خاص در ورای هریک از این استعاره ها و انگیزه های معنایی کاربست آن هاست. دستاورد حاصل نشان داد که کاربست استعارات آنتروپومورفیک افزون بر کاهش امور پیچیده عقلی و انتزاعی/غیرعینی به مقیاس بشری و تقویت روابط حیاتی و انتراعی زدایی، بیش از هر متن دیگری بیانگر حرکت از کثرت به وحدت و بُعد معنوی طبیعت و ماوراء آن به دور از افراط در بزرگ نمایی، کوچک نمایی و یا زیاده روی در مدح یا مذمت و... است. همچنین، کشف کانون توجه در این استعارات که غالباً یکی از صفات انسانی، در آن ها برجسته می شود، ضرورت کاربست الگوی آمیزه را تأیید می کند.
فرهنگ جهاد و شهادت در زبان استعاری شاعر انقلاب اسلامی، حسین اسرافیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه ادبیات در کنار فیلم، موسیقی، ماهواره، نقاشی و مانند آن، یکی از رسانه های مؤثر برای انتقال اندیشه و فرهنگ است. از دیرباز با توجه به زمان و شرایط، همواره از جلوه های مختلف ادبی استفاده شده است. در کشورهای اروپایی و غرب، به خصوص بعد از رنسانس، از ادبیات داستانی به ویژه رمان پررنگ تر از جنبه های دیگر ادبی برای القای جهان بینی موردنظرشان به سایر کشورهای دنیا بهره برداری می شود، اما در ایران با توجه به پیشینه و شرایط تاریخی، اجتماعی، دینی و فرهنگی و نیز ذوق و قریحه ایرانیان، همواره شعر بیشتر از سایر هنرها مورد توجه بوده است. یکی از شاعران معاصر که برای بیان و انتقال فرهنگ، اندیشه و عقاید خود به مخاطبان، از زبان استعاره استفاده کرده، حسین اسرافیلی است. استعاره از رساترین و هنری ترین شیوه بیان در شعر است که از گذشته مورد توجه شاعران بوده است. این جستار بر آن است تا به این فرضیه جواب دهد که آیا زبان استعاری می تواند در خدمت یک فرهنگ و آرمان باشد یا نه؟ اگر این گونه است، آیا اسرافیلی توانسته است زبان استعاره را در خدمت فرهنگ جهاد و شهادت به کار گیرد؟ با مطالعه مجموعه اشعار اسرافیلی و استخراج استعاره های به کاررفته در آثار وی، ابتدا استعاره ها را از نظر ساختار مصرّحه و مکنیّه طبقه بندی کرده، سپس آنها را از دو منظر معنا و مفهوم و نیز زیباشناختی و هنری بررسی کردیم. برای تحلیل موضوعی استعاره های اشعار او از نمودار آماری بهره بردیم و نتیجه گرفتیم که هم از نظر هنری و هم از نظر معنا و مفهوم، بیش از 90 درصد استعاره های شعر وی در خدمت فرهنگ ایثار و شهادت است و از این نظر، یکی از موفق ترین شاعران در عرصه ادبیات پایداری و شعر متعهد به شمار می رود.