مطالب مرتبط با کلیدواژه

کارناوال


۲۱.

طنز تعلیمی بایزید و فضای کارناوال

کلیدواژه‌ها: بایزید طنز عرفانی کارناوال ادبیات تعلیمی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۲ تعداد دانلود : ۲۶۹
نگرشی کوتاه به متون تعلیمی بیان می کند که حکایت های عرفانی  بایزید مانند فضای کارناوال پر از تصاویری است که بیانگر براندازی و محو مرزبندی هاست. از ویژگی های کارناوالی، برهم زدن ارزش ها و هنجارهای پذیرفته شده از سوی نهادهای برتری جو است. بدیهی است این هنجارشکنی، شامل نهادهای دینی، فرهنگی، اجتماعی می شود. نگارندگان برآنند تا با استفاده از این نظریه، چند حکایت بایزید را بررسی کنند و روش حکایت پردازی او را که برمبناهای کارناوالی و مبتنی بر میزان مرزبندی میان «خود» و« دیگری» است، بازخوانی نمایند. در این روش، میزان مرزبندی، به کم ترین حد می رسد. بایزید با استفاده از ظرافت های زبانی، تک صدایی حاصل از هنجارهای پذیرفته شده را ریشخند می کند و با تداخل صداها و استفاده از تمام توان واژه ها، هرگونه تک روی را به سخره می گیرد که نتیجه آن محو تمایز ایدئولوژی ها و آفرینش طنز عرفانی است.  
۲۲.

تحلیل آثار نیکزاد نجومی بر مبنای نظریه کارناوال میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیکزاد نجومی سلسله مراتب قدرت بدن گروتسک کارناوال باختین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۹ تعداد دانلود : ۳۳۳
جهان در عصر حاضر، شاهد تحولات پیچیده ای بوده است. انسان همواره کوشیده مصیبت ها و فجایع را پشت سر گذاشته و جوابی برای آنها بیابد. او به دنبال راهی می گردد تا به بیان این تقابل ها و تضادها در قالب آثاری هشدار دهنده، پیچیده و تفکر برانگیز بپردازد. نیکزاد نجومی، از هنرمندان معاصر است که به واسطه بدن هایی گروتسک و بریده بریده در فضایی کارناوالی، به واگویه کردن این تقابل ها می پردازد. آثار او، به نقد قدرت حاکم پرداخته و با عناصر متعددی، آن را به چالش می کشند. این آثار، ویژگی های خاصی داشته که در اندیشه میخائیل باختین و نظریه کارناوال او نیز دیده می شوند. کارناوال گرایی[i] در ادبیات، از برجسته ترین ایده های باختین است که زیر مجموعه مباحث فرهنگ عامه و طنز محسوب می شود. از کارکردهای اصلی کارناوال، واژگونی نظام سلسله مراتبی حاکم و وارونگی هنجارهای رایج است؛ از این رو، به دلیل نزدیکی آرای باختین با مضمون این آثار، می توان ویژگی های کیفی آثار او را که به نمود ادراک کارناوالی از جهان می پردازند، مورد تحلیل قرار داد. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که به چالش کشیدن قدرت و هجو آن در آثار نیکزاد نجومی، چگونه نمودار می شود؟ هدف از این پژوهش، برقراری نسبت میان امور زندگی روزمره همچون کارناوال و قدرت با هنر، در قالب خوانشی باختینی از مفهوم کارناوال گرایی است. بر این مبنا، در نقاشی های او، شاهد تقابل فضای رسمی و جدی با فضای غیررسمی و اموری متضاد هستیم و این تقابل به صورت چند پارگی و ظهور شخصیت های ناقص، غریب و ترکیبی، دست کاری در بعضی قسمت های بدن و تکرار آن، تلفیق بدن انسان با بدن حیوان، انجام امور پیش پا افتاده و مهمل، مبدل پوشی و برش های بدنی در قالب شخصیت هایی نیمه دلقک (هارلکن)، نمایش داده شده است. این پژوهش، با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه ای توصیفی- تحلیلی انجام شده است.
۲۳.

کاربست جرم شناسی فرهنگی در تحلیلِ بزهکاری کودکان و نوجوانان با تکیه بر مفاهیمِ کارناوال، آدرنالین و زندگی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کارناوال جرم شناسی فرهنگی آدرنالین هیجان زندگی دوم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۳ تعداد دانلود : ۲۴۱
جرم شناسی فرهنگی به عنوان رویکرد نظریِ متمرکز بر مطالعه بافت فرهنگیِ جرم و بزهکاری، محصول دهه 1990 میلادی است. این جرم شناسی که به اعتبار برخورداری از روش شناسی کیفی، در نقطه مقابل جرم شناسی های سنّتی و کمّی قرار می گیرد، در راستای مفهوم سازی پدیده هایِ بزهکارانه و کژروانه، توجّه ویژه ای به تمامی عناصر فرهنگیِ پویا در بیرون و درون بزهکار داشته و از این رو، سعی در درک همدلانه و فهم عمیقِ احساسات، هیجانات، لذّات و وجدی دارد که ارتکاب برخی جرایم و بزه ها برای مرتکبانشان به همراه دارند. تمرکز ماهوی بر این عوامل و بهره مندی از روش قوم شناسی، سبب گردیده تا مسیر تحلیلیِ جرم شناسی فرهنگی در حوزه بزهکاری کودکان و نوجوانان در دنیای متکثّر و پست مدرن معاصر، کارآمد و قابل پیاده سازی باشد. در این میان، «کارناوال»، «آدرنالین» و «زندگی دوم» به عنوانِ مفاهیمی استعاری، ابزاری بی بدیل و از نقاط ثقلی اند که مطالعات این جرم شناسی متفاوت و مدرن بر مدار آنها انجام می شود.
۲۴.

شیوه های نوآوری در مناظره های شعر نیمایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شخصیت های نمادین کارناوال گروتسک گفت وگوی باختینی مناظره های نو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۳ تعداد دانلود : ۲۵۲
شیوه های نوآوری در مناظره های شعر نیمایی   فاطمه سادات طاهری * مرضیه همتی * *   چکیده مناظره، اسلوبی بیانی است که پیشینه ی آن به ایران پیش از اسلام برمی گردد. شاعران هر دوره برای دستیابی به اهدافی که با توجه به ذوق و قریحه ی شاعران و جهان بینی رایج در آن دوره تغییریافته، مناظره سرایی کرده اند. فضای فکری، اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه ی معاصر، تحولات گسترده ای در مناظره سرایی ایجاد کرده است؛ ازاین رو نگارندگان با رویکرد توصیفی- تحلیلی و پاسخ به این پرسش های بنیادی که مناظره های نیمایی فارسی با مناظره های سنتی چه تفاوت هایی دارند و این نوآوری ها در چه عواملی ریشه دارد؟ استنتاج می کنند: برخلاف مناظره های سنتی که همواره از دوطرفِ حقِّ مطلق و باطل مطلق تشکیل شده اند و یکی از طرفین قدرتمندانه پیروز می شود و طرف مقابل به شدت شکست می خورد، در مناظره های نیمایی اغلب طرفین مناظره به یکدیگر کمک می کنند تا هردو به حقیقت نزدیک شوند. شاعران معاصر در قالب و فرمی نو که حاصل آزادی بیان در آفرینش هنری است، فضایی تعاملی ایجاد می کنند و در این فضای تعاملی به گفت وگو های دونفره، چندنفره یا خودگویی و حدیث نفس می پردازند و با بهره گیری از شخصیت های نمادین، کارناوال و آشتی دادن عناصر متضاد در فضای مکالمه ای به نقد اجتماعی می پردازند و به طورمعمول با بهره گیری از گزاره های خطابی، فضایی چندصدا می آفرینند. واژه های کلیدی: شخصیت های نمادین، کارناوال، گروتسک، گفت وگوی باختینی، مناظره های نو.    * استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کاشان taheri@kashanu.ac.ir (نویسنده ی مسئول) ** دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کاشان marziehhemati@yahoo.com تاریخ دریافت مقاله: 23/6/1400                   تاریخ پذیرش مقاله: 2/11/1400
۲۵.

کارناوال: توسعه اجتماعی، توسعه گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارناوال شادپیمایی گروتسک چندصدایی گردشگری شهری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۶ تعداد دانلود : ۲۲۴
کارناوال ها رویدادهایی مردمی-انتقادی هستند که جدیت فرهنگ رسمی و هنجارهای حاکم را به سخره می گیرند و برابری و آزادی را توأمان به نمایش می گذارند. در کارناوال آزادی و رهایی موقت از چنگ نظم حاکم در کنار ارتباطاتی اصیل میان طبقات مختلف جامعه فارغ از سلسله مراتب و ممنوعیت های همیشگی شکل می گیرد. کارناوال با تمسخر افکار و اعتقادات بی بنیان و خرافی، به اذهان تلنگر می زند و سطح آگاهی جامعه را نیز بالا می برد. خنده در کارناوال، ترس از قدرت و تابوها را که در طی سالیان دراز درون فرد و جامعه شکل گرفته، فرو می ریزد و صداهای سرکوب شده و خاموش را به گوش ها می رساند. چنین رویدادی هم جاذبه گردشگری است که با خود سود اقتصادی برای جامعه میزبان به همراه دارد و هم نمایشی است که بازیگران آن شهروندانند و اجرایشان همان حضورشان است. حضوری که نشان از بلوغ فردی و جمعی است. این نوشتار انتقادی مروری دارد بر مفهوم و مؤلفه های کارناوال و پیام آشکار آن این است که چرا در ایران کارناوال اجرا نمی شود؟ در واقع این یک استفهام انکاری یا پرسش بلاغی است که نویسنده به دنبال یافتن پاسخ آن نیست، بلکه هدفش جلب توجه مخاطب و به اندیشه واداشتن اوست. درک مفهوم کارناوال با درک مفهوم چندصدایی عجین است و طبیعتاً جوامعی که سالیان دراز تحت حکمرانی سلاطین مستبد زیسته اند باید برای این گشودگی اهتمام بیشتری بورزند.
۲۶.

کارناوال گرایی در قصه های عامیانه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کارناوال گروتسک قصه های عامیانه طنز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۴ تعداد دانلود : ۲۱۸
میخاییل باختین، ادبیات عامه را مناسب ترین عرصه برای بروز تفکر کارناوالی می دانست. شاخصه بارز این اندیشه، بر هم ریختن گفتمان مسلّط بر ادبیات سنّتی از طریق دگرگونی زبان و ارزشهای موجود در آثار ادبی است. این مقاله می کوشد تا از این منظر قصه های عامیانه ایرانی را واکاوی نماید. بدین منظور هفت مجموعه قصه عامیانه ایرانی به روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. ویژگیهای بارز ادبیات کارناوالی، همچون مطرح کردن آزادانه مسائلی که ارتباط با زندگی مادی حیات انسان دارد، مانند خوردن، نوشیدن، زاد و ولد، زناشویی و درنهایت مرگ به منزله روند طبیعی زندگی و نه امری تراژیک و فاجعه بار عناصر مهم تفکر کارناوالی و گروتسک به شمار می رود که در این جستار بدان پرداخته شده است. حاصل این پژوهش نشان می دهد که چگونه تیپهای شخصیتی مختلف در قصه ها در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند و با دگرگونی مراتب فرادست و فرودست گفتمان سلطه پروری فرومی پاشد. در این روایات با شکستن هنجارهای قدرت در جامعه، مجال چندصدایی در قصه ها فراهم می شود که از مشخصه های بارز ادبیات کارناوالیستی است. همچنین به کار بردن زبان بی پیرایه، بدون محدودیت اخلاقی که شامل واژگان نامعمول، ناسزا و کلمات خارج از عرف می شود به ایجاد فضای طنزگونه کارناوالی کمک می کند.
۲۷.

طنز کارناوالی و بازتاب آن در داستان های بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهرام صادقی چندصدایی طنز کارناوال گروتسک منطق گفت وگویی میخاییل باختین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۳ تعداد دانلود : ۱۸۱
کارناوال  (Carnival)یکی از زمینه های ایجاد کلام چندآوا در نظریه منطق گفت وگویی میخاییل باختین است. کارناوال که برآمده از جشن های توده ای مردم در سده های میانه است، در کلام، با مؤلفه هایی نظیر طنز، تمسخر و شوخی، نفی ارزش های حاکم بر جامعه، آمیختگی مرگ و زندگی، توجه به جسم و لذت های جسمانی، انتقادهای اجتماعی و به طور کلی، با هر آنچه به رویاروییِ گفتمان توده ای و غیررسمی با گفتمان رسمی و غالب راه می برد، نشان داده می شود. باختین، این نظریه را در تقابل با تک آوایی، شادی ستیزی و جزم اندیشی رژیم استالین مطرح کرد. نکته ای که این پژوهش بر آن تأکید دارد کاربست ویژه نظریه منطق گفت وگویی، به ویژه کارناوال، در تاریک ترین و پراختناق ترین ادوار تاریخ است. برای این منظور، بهرام صادقی، در جایگاه یکی از برجسته ترین طنزپردازان معاصر فارسی که در دوره سیاهِ پس از شکست کودتای 28 مرداد 1332 به نگارش آثار طنزآمیز خود پرداخت، مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش درصدد پاسخ گویی به این پرسش بوده است که طنز موجود در داستان های صادقی تا چه میزان با مؤلفه های سخن کارناوالی هم خوانی دارد و زمینه های گرایش به چنین شیوه ای چه بوده است؟ دستاورد پژوهش حاکی از آن است که طنز موجود در آثار صادقی با بسیاری از مؤلفه های سخن کارناوالی نظیرِ مرگ اندیشی و آمیختگی مرگ و زندگی، نفی معاداندیشی و توجه به ابعاد جسمانی حیات انسانی، نفی ارزش های حاکم بر جامعه، انتقادهای اجتماعی و غیره هم سوست. از این رو، فضایی چندصدا و گفت وگوگرا بر آن حکم فرماست که در تقابل با عصر سیاه و پرخفقان بعد از کودتا قرار می گیرد.
۲۸.

بررسی انگاره های کارناوالی در نمایشنامه ی رومئو و ژو لیت از دیدگاه باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باختین رومئو و ژولیت رئالیسم گروتسک کارناوال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۰ تعداد دانلود : ۴۴۸
مفاهیمی که میخائیل باختین، نظریه پرداز روس، در عرصه ی نقد و نظریه ی ادبی طرح کرده، امکانات جدیدی پیش روی تحلیلگران آثار هنری به ویژه در حوزه ی ادبیات، تئاتر، و سینما قرار داده است. یکی ازمهم ترین مفاهیم در دایره ی اصطلاحات او، مفهوم کارناوال است. این واژه یکی از مهم ترین محور های اندیشه ی او و از جمله مبسوط ترین مباحث او به شمار می رود. با آن که کارناوال با اجرا و آیین و از این طریق با تئاتر پیوند دارد، اما وقتی از"نوشته ی کارناوالی" سخن به میان می آید کاربست ادبی آن در چشم انداز باختین مورد نظر است و مشخص کننده ی آن دسته آثار ادبی است که در آنها ویژگی های کارناوال در زمینه ای نوشتاری به ظهور می رسد. باختین رمان را بهترین زمینه برای تحقق ویژگی های کارناوالی دانسته است، اما بعد از او منتقدین تئاتری با عطف توجه به پیوند دیرپای آیین و نمایش استدلال کرده اند که تئاتر و اجرا امکانات بسیار وسیع تری فراهم می کند که مورد توجه باختین قرار نگرفته است. در مقاله ی حاضرنمایشنامه ی رومئو و ژولیت نوشته ی ویلیام شکسپیر بر اساس مفهوم کارناوال بررسی و تحلیل می شود: در ابتدا، توضیحات مختصری درباره ی مشخصه های کارناوال و ویژگی های" نوشته ی کارناوالی " ارائه وسپس تحقق این عناصر را در نمایشنامه ی رومئو وژولیت به بحث گذاشته می شود.
۲۹.

نمود "بدن گروتسک" در نقاشی های محمد سیاه قلم بر مبنای اندیشه میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محمد سیاه قلم میخاییل باختین بدن گروتسک گفتگو کارناوال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۴ تعداد دانلود : ۲۸۹
اکثر پژوهش های انجام گرفته با موضوع سیاه قلم، باتوجه به هویت و زمینه فرهنگی آثار محمد سیاه قلم شکل گرفته اند. نقاش مشهور اما ناشناس نیمه دوم سده نهم هجری که بیشترین حجم آثار او در مرقع های کتابخانه توپقاپوی استانبول نگهداری می شود. این نوشتار، فارغ از دغدغه هویت و بافت فرهنگی آثار سیاه قلم، از اشکال و فرم های کارناوالی میخائیل باختین یاری جسته و منحصراً با نگاهی عمیق و تازه به جهان گروتسکی سیاه قلم پرداخته است. باختین، فیلسوف و نظریه پرداز بزرگ سده بیستم است و مفاهیم و ایده هایی همچون گفتگو، دیگری، کارناوال و.. را در نظریات خود اعمال کرده است. ایده های او تقریباً دودهه است که به عرصه هنرهای تجسمی راه یافته و ساختار مناسبی را در حوزه نقد این آثار برای هنرپژوهان بناکرده است. باتوجه به این که نگاه ویژه باختین درخصوص کارناوال و "بدن گروتسک" می تواند رویکرد مناسبی برای تحلیل دنیای گروتسکی سیاه قلم باشد، این پژوهش، عناصری از پیکره های سیاه قلم را که بر روی عملکردهای بدن گروتسکی باختین تمرکز دارند با روش تحلیلی تطبیقی تصویرکرده است. بدن موردنظر باختین، بدنی است که منحصر به فرد و منفک از باقی جهان نیست، بدنی است بی شکل و رها شده که پی درپی با مرگ و زندگی همراه است. پیکره های سیاه قلم این قابلیت را دارند که به واسطه این ویژگی ها، با این بدن در هم آمیخته و رها شده تعبیر و تفسیر شوند.
۳۰.

تحلیل محتوای کیفی فیلم «جوکر» با رویکرد جرم شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۹۶ تعداد دانلود : ۳۱۰
یکی از محورهای مهم جرم شناسی فرهنگی به عنوان یکی از رشته های مطالعاتی جرم شناسی انتقادی، تبیین های سینمایی از جرم و عدالت کیفری است. بر اساس اندیشه های پساساختارگرایانه، بازنمایی جرم در آثار سینمایی نتیجه برساخت های فرهنگی و بافت قدرت اجتماعی است. با توجه به تأثیر فزاینده سینما در قلمروی ایجاد درک عمومی نسبت به جرم و افزایش مخاطبان این هنر، پژوهش حاضر درصدد است تا با روش تحلیل محتوای کیفی، فیلم سینمایی «جوکر» را در پرتو یافته های جرم شناسی فرهنگی تحلیل و نقد کند. بر اساس یافته های حاصل از تحلیل محتوا، فیلم «جوکر» با رویکرد انتقادی و ضد نظام سرمایه داری بر چهار محور اساسی کارناوال جرم، لذت از جرم، جرم به مثابه فرهنگ و داستان جرم متمرکز است. با این حال، ارزیابی کلی فیلم با تأکید بر معانی نهان نشان می دهد که مؤلف با افراط در توسل به رویکردهای انتقادی، از یک سو، پروژه قهرمان سازی مجرم را در دستور کار خود قرار داده و از سوی دیگر، میان خاستگاه فرهنگی جرم و توزیع نابرابر ثروتْ ارتباط غیرمنسجم برقرار کرده است.
۳۱.

تحلیل گروتسک در نگاره دابه الارض فالنامه ها بر اساس رویکرد باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۲۶۸
بیان مسئله: یکی از قالب هایی که در هنر برای بازنمایی پیکره مغایر با چارچوب های معمول به کار گرفته می شود، گروتسک است. گروتسک با تحریف حقیقت و ازشکل انداختن آن می کوشد تا با ساخت محتوای هیولاگونه ترس و طنز را توأمان به تصویر کشد. در تفکر متافیزیکی بدن اید ه آل همان بدن سالم است و بدن گروتسک قواعد چنین بدنی را به چالش می کشد، نقض یا گاه از نو بازنویسی می کند. بدن گروتسک یکی از اصلی ترین مفاهیمی است که باختین مطرح کرده است؛ بدنی ناتمام که مدام در حالِ شدن و صیرورت است؛ مفهومی برخاسته از کارناوال و رئالیسم گروتسک، رویدادی نو و تازه که در مجاورت این دو شکل می گیرد. در فالنامه های مصور، نگاره ای با موضوع دابه الارض  دیده می شود. این نگاره ویژگی های بصری خاصی دارد که با مشخصات گروتسک منطبق و براساس آرای باختین در این رابطه قابل تحلیل است. هدف پژوهش: این پژوهش ضمن تطبیق ویژگی های گروتسک در نگاره دابه الارض  موجود در فالنامه ها، به تحلیل ویژگی هایی که باختین در ارتباط با کارناوال و بدن گروتسک مطرح کرده، در پیکره دابه الارض  می پردازد. روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی بوده و به شیوه توصیفی، به تطبیق مشخصات گروتسک در نگاره دابه الارض پرداخته است. در ادامه مطابق با تحقیقات نظریه مبنا، به تحلیل پیکره دابه الارض براساس آرای باختین در ارتباط با بدن گروتسک پرداخته است. روش گردآوری داده ها از طریق منابع کتابخانه ای و اسنادی است. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد ویژگی های گروتسکی مانند وحشت آور و خنده دار بودن، افراط و اغراق، ناهنجاری و ناهماهنگی در نگاره دابه الارض به چشم می خورد؛ از سوی دیگر شاخصه هایی مانند ناتمامی، حس مرگ، ماسک (مسخ)، تضاد و دوگانگی، درهم آمیختگی و قطع عضو که باختین در ارتباط با کارناوال و بدن گروتسک مطرح کرده، نیز در پیکره دابه الارض قابل تشخیص است.
۳۲.

ریشه یابی فرهنگی و ادبی جشن های ایران و فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جشن فرهنگ عامه کارناوال فرهنگ باختر و خاور گفتمان مشترک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۴ تعداد دانلود : ۱۹۸
جشن ها تبلور تلاش برای برقراری پیوند در راستای ایجاد عناصر و مفاهیم مشترک میان افراد هستند. این پیوند که در قالب ایجاد زمینه یا گفتمانی مشترک فراهم می شود، می کوشد تا اشخاص با وجود تفاوت در دیدگاه ها، باورها و اندیشه ها، به تعامل، و در صورت امکان، به تفاهم و همدلی برسند. خاستگاه بنیادین جشن ها در دو فرهنگ باختر و خاور تفاوت ها و همانندی هایی با هم دارند که گاهی با موضوعاتی چون اسطوره ها، مقوله آفرینش و اعتقادات ملی پیوند می یابند. در این مقاله در پی آنیم تا فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی دو کشور ایران و فرانسه را از رهگذر بررسی جشن های ملی و مذهبی آن و با مقایسه جشن دیوانگان با میرنوروزی، هالووین با خوان نوروزی ووالنتاین با سپندارمذ مورد واکاوی قرار دهیم.
۳۳.

بازیابی کارناوالیته در نمایشگری عروسک های زنده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عروسک های زنده کارناوال باختین نمایشگری فضای مجازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۶ تعداد دانلود : ۱۷۹
عروسک های زنده اصطلاحی برای دختران جوانی است که با عمل های جراحی و آرایش های سنگین خود را به شکل عروسک های بازی همچون باربی در می آورند و با گذاشتن عکس یا فیلم از ژست های حرکتی و رفتارهای خود در شبکه-های اجتماعی نمایشگری می کنند. در این نوشتار با بازخوانی کارناوال و کارناوالیته از منظر باختین، مرگ، نقاب، دیوانگی (نمود یافته در سه تیپ ابله، دلقک و ولگرد) و بازی به عنوان چهار مضمون اصلی آن معرفی و شناسایی می شوند. پیشینه ی تحقیق نشان می دهد، تجسم این مضامین در آثار ادبی یا پدیده های اجتماعی و سیاسی می تواند موجب تکوین امر کارناوالیته شود. در جستجوی عناصر کارناوالیته در عروسک های زنده به فصای مجازی به عنوان میدان کارناوال می رسیم. نمایشگری در فضای مجازی دو بخش دارد، یکی بازنمایی خود است که از نگاه گافمن وجه اجرایی دارد و دومی مکان اجرای آن در فضای مجازی و به طور مشخص شبکه های اجتماعی است؛ جایی که امکان ساخت هویت های متفاوت، ساختگی و ایده آل مورد نظر هر فرد را به او می دهد. عروسک زنده که پیشینه ای در منابع ادبی و نیز در تمایل دختران به شبیه انگاری با عروسک های بازی یا شخصیت های فیلم های انیمیشن دارد، انتخاب یک هویت غریب عروسک گون در فضای مجازی است. عروسک های زنده با بی جان انگاری و مرگ گونگی، نقاب چهره و بدن، ابله نمایی، سرکشی، فریبکاری و پرسه زنی و بازی در نقش عروسک بازی، چهار مضمون کارناوالیته را تجسم می بخشند و به این ترتیب نمایشگری خود در فضای مجازی را به کارناوالی از منظر باختین تبدیل می کنند.
۳۴.

خوانش وجوه بصری هنر گروتسک در آثارجنی ساویل بر اساس آرای میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: میخائیل باختین گروتسک نقاشی جنی ساویل کارناوال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۲۳۷
جنی ساویل یک نقاش فیگوراتیو از تصاویر بسیار بزرگ و توصیفات کوبنده در مورد بدن گروتسکی زنان و اغلب خودش است.  نقاشی های او با اصطلاحات مختلفی مانند ناخوشایند، بی رحمانه و منزجرکننده توصیف می شود. رئالیسم گروتسک به عنوان یک جریان دارای نفوذ و قدرت در نقاشی فیگوراتیو تا به امروز زنده مانده است. در بدنی تحریف شده به عنوان ابزاری برای با هم ادغام نمودن واقعیت و تخیل. شکاف ها و برآمدگی های این بدن مشترک انسانی ممکن است ناخوشایند یا منزجرکننده به نظر برسند اما باختین این تصاویر احشایی را در چارچوبی بلندنظرانه و مثبت قرار می دهد. این پژوهش با طرح این پرسش اصلی که «چگونه می توان بر مبنای آرای باختین وجوه بصری هنر گروتسک را در آثار جنی ساویل خوانش نمود؟» شکل گرفته و از نظر هدف توسعه ای و از نظر نوع و روش، کیفی و توصیفی-تحلیلی می باشد. یافته های تحقیق آشکار کننده این واقعیت است که این هنرمند با بکارگیری هنر خود هر آنچه در جامعه امروزی فاخر و بلندمرتبه تلقی می شود به زیر کشیده و آن را از مرکز به حاشیه رانده است و این گونه با درهم شکستن روابط سلسله مراتبی و تقدس زدایی از امر مقدس و آرمانی، اعتراض خود را به بی عدالتی و نابرابری در جامعه ابراز نموده است.
۳۵.

نگاره «گفتگویی با دانته درباره کمدی الهی»: استعاره کلاژ در بازنمود ادبیات جهان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ادبیات جهان پاره گفتگو دورخوانی کارناوال کلاژ نگارگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱ تعداد دانلود : ۱۴۱
آنچه با نام «ادبیات جهان» از سوی نویسندگان و کارشناسان ادبی به خوانندگان نشان داده می شود، بیش از آنکه دربردانده نمونه های برگزیده ادبی از کشورهای گوناگون به گونه ای برابر و بدون مرزبندی های فرهنگی و سیاسی باشد، گلچینی است از نویسندگان و نوشته های ادبی کشورهایی که بنا بر تلاش های ملی و جهانی خود توانسته اند به جهانیان شناسانده شوند. این رویکرد گزینشی در شناسایی «ادبیات جهان» که به ویژه از سمت باختر آغاز گردیده و توان فراوانی در پاسداشت برتری خود نشان داده، در بنیان، همانند بکارگیری شگرد کُلاژ در شیوه نگارگری «پاره گفتگو» است، به گونه ای که آفرینش و گسترش جستار «ادبیات جهان» و پرورش آن در دوران تاریخی و ادبی گوناگون را می توان همچون آفرینش یک نگاره کلاژ دانست و این هنر را در چارچوب ادبیات هچون یک استعاره از ادبیات جهان پنداشت. این پژوهش، با رویکردی میان رشته ای، با واکاوی ساختار و درون مایه ادبی نگاره «گفتگویی با دانته درباره کمدی الهی» از سه هنرمند چینی-تایوانی، در سبک کلاژ، تلاش دارد در سایه انگاره های «کارناوال» از باختین و «دورخوانی» از فرانکو مورِتی، که از انگاره های پرکاربرد در روشن سازی جستار «ادبیات جهان» هستند، به کالبدشکافی چرایی گزینش چهره های ادبی آن بپردازد و به گونه ای کارکرد استادان، ناشران، مترجمان و کارشناسان ادبی در برپاسازی «ادبیات جهان» را بررسی کند.
۳۶.

اجتماعیات در آثار بهرام صادقی از منظر کارناوال گرایی باختینی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کارناوال باختین اجتماع صادقی تاریخ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۶۱
ادبیات از همان زمان پیدایش اش، اجتماعیات را در خودش بازتاب می داده است. ولی اوج این تحقیقات به متفکرانی چون کارل مارکس در قرن نوزدهم و گئورگ لوکاچ و لوسین گلدمن و تری ایگلتون و فردریک جیمسون و پی یر ماشری و... در قرن بیستم برمی گردد که دنبال خوانشی جامعه شناختی از ادبیات در آثار ادبی بودند. و این تحقیقات وقتی اوج گرفت که در نیمه اول قرن بیستم ولادیمیر پراپ ریخت شناسی قصه ها را نوشت و نشان داد که این قصه ها تقریباً در تمام جهان به لحاظ ساختار خیلی شبیه هم هستند و بعد از او میخائیل باختین آمد روی تاریخ شفاهی و فولکلورها و سنت ها از جمله کار کرد که اوج تحقیقاتش کتابش راجع به فرانسوا رابله بود که نشان داده بود چطور رنسانس در اعتلای فرهنگ شفاهی نقش داشته و رابله چطور توانسته بود از این فرهنگ شفاهی موجود و فولکلورها در اجتماعیات تاریخ بشریت استفاده بهینه بکند تا آثار پنج گانه اش را خلق کند که همچنان یکی از بهترین آثار ادبی جهان باقی بماند، طوری که منتقدان و رمان نویسان بزرگی چون میلان کوندرا همچنان بر پیوند رئالیسم گرتسک و فرهنگ شفاهی در آثار او تأکید کرده اند. این خنده کارناوال در آثار بهرام صادقی به خنده ای تلخ و هجوآمیز تبدیل شده است و نه خنده ای از سر شادی و سرور. ما در این مقاله سعی خواهیم کرد نشانه ها و شاخصه های کارناوال را در آثار صادقی و مخصوصاً داستان سراسر بررسی کنیم  و پی ببریم علت این دگرگونی خنده شاد به خنده سیاه چیست؟
۳۷.

کارناوالیزه شدن جامعه ایران در عصر مشروطه (مطالعه موردی آثار دهخدا، میرزاده عشقی و نسیم شمال)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: دهخدا کارناوال گروتسک چندصدایی میرزاده عشقی نسیم شمال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷ تعداد دانلود : ۱۲۹
اصطلاح کارناوال را منتقد و فیلسوف بزرگ روس میخاﺋﯿﻞ باختین در قرن بیستم میلادی برای نقد و تحلیل آثار ادبی به کار برد. این واژه در نزد وی به عنوان یک فرهنگ مطرح شد؛ فرهنگی که گستاخ و بی پرده، آزاد و رها و بی هیچ قید و بندی در برابر سلطه هر چیز قدرتمند و مقدس و باورهای تحمیل شده به شوخی و بازی می پرداخت. مؤلفه های کارناوال با توجه به نظریه باختین در آثار دهخدا، میرزاده عشقی و نسیم شمال عبارت اند از رﺋﺎلیسم گروتسک، خنده مرگ، غیرمذهبی بودن، نسبیت و درکنار هم قرارگرفتن مفاهیم متضاد و ترویج فضای چندصدایی. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، این تحقیق در قلمرو پژوهش های توصیفی، کتابخانه ای- اسنادی است که ماهیت کاربردی دارد و در نمونه آن دو اثر از دهخدا، یک اثر از میرزاده عشقی و یک اثر از نسیم شمال بررسی می شود. روش نمونه گیری، انتخابی و شیوه گردآوری داده ها اسنادی است. با کاربرد روشی توصیفی- تحلیلی پس از معرفی کارناوال و مؤلفه های آن در ادبیات فارسی، به تجزیه و تحلیل فرآیند کارناوال در آثار مدنظر با ذکر مصادیق پرداخته می شود.
۳۸.

بررسی تطبیقی نمایش واره میر نوروزی ایرانی با جشن واره ساتورنالیا از منظر کارناوالیته باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: میر نوروزی میخائیل باختین کارناوال جشن واره ساتورنالیا نمایش های ایرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۱۱۱
میر نوروزی یکی از نمایش واره های کارناوالی کهن ایران است که امروزه یا از میان رفته است و یا به ندرت روی می دهد. متأسفانه در راستای حفظ اهمیت این نمایش واره کهن به قدر کفایت و به اندازه ای که شایسته آن است مکتوباتی نگاشته نشده است. تا به امروز نوشته های گوناگونی درباره مفهوم کارناوال باختین در ادبیات و هنر منتشر شده، اما تاکنون به غیر از یک مورد محدود، که آن نیز صرفاً به مقایسه تطبیقی نمایش های خنده آور ایرانی با نظریات کارناوالی باختین پرداخته، بررسی دیگری در این زمینه صورت نگرفته است. از سوی دیگر هیچ یک از پژوهش های پیشین، به جنبه های اجرایی میر نوروزی و توان بالقوه این نمایش واره برای عرصه اجرا و تئاتر امروز ایران نپرداخته اند. به همین سبب، نگارندگان در این پژوهش بر آنند تا با رویکردی تحلیلی تطبیقی براساس آرای میخائیل باختین، یکی از مهم ترین نظریه پردازان قرن بیستم، ابتدا درباره ویژگی ها و مؤلفه های کارناوالیته در دو نمایش واره ساتورنالیا و میرنوروزی بحث کنند و سپس مضامین و مؤلفه های کارناوالی این دو نمایش واره را با یکدیگر تطبیق دهند تا از این رهگذر درک ویژگی های کارناوالی میر نوروزی  میسر شود و درپی آن، ارزش و اهمیت  این نمایش واره کهن ایرانی در نمایش های ایرانی، کارایی و پتانسیل و توان بالقوه آن در هنر اجرا و امروز تئاتر ایران، مورد تأکید و بازنگری قرار گیرد.  
۳۹.

تحلیل مؤلفه های کارناوالی در رمان « عزازیل» یوسف زیدان با تکیه بر نظریه باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقد اجتماعی چندصدایی کارناوال یوسف زیدان رمان عزازیل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۵۳
میخائیل باختین نظریه پرداز مطرح قرن بیستم در حوزه نقد ادبی با نظریه منطق گفتگویی، فضای نوینی در حوزه های گوناگون از جمله ادبیّات پدید آورد. در این میان، «نظریه چندصدایی باختین» خوانش دیگری از متن را القا می کند و مخاطب را به کشف لایه های درونی، آواهای گوناگون و گاه پنهان و ناگفته های متن رهنمون می سازد. یکی از شاخصه های اصلی این نظریه، کارناوال است که بارزترین ویژگی آن، از بین بردن مرز بندی های رسمی پذیرفته شده، دگرگون ساختن و واژگونی مبادی غالب از سوی نهادها و گفتمانهای قدرت است. بدین معنا که کارناولیته فضای تک صدایی حاکم بر جامعه را بر هم زده، و جامعه ای چندآوائی همراه با گفتگوهای متنوع پدید می آورد. از این رو، جستار حاضر ضمن واکاوی مفاهیم کلیدی منطق مکالمه و چند صدایی باختین بر آن است تا به شیوه تحلیلی- توصیفی به تطبیق و تبیین موازین نظریه سخن کارناولی باختین در رمان عزازیل یوسف زیدان بپردازد. دستاورد پژوهش نشان می دهد بسیاری از این مؤلفه ها چون آمیختگی احساسات متناقض، بهره گیری از تاج گذاری و تاج برداری، پارودی و پارودی مقدّس، زبان کوچه بازاری، تقابل های دوگانه و نسبیت، مضمون مرگ، انگیزه ضیافت، مضمون نقاب، در هم شکستن ارزشهای رسمی و تحمیل شده به جامعه تک صدایی و ترویج چند صدایی در رمان عزازیل یوسف زیدان وجود دارد. ره آورد وجود چنین مولفه هایی سبب پویائی هر چه بیشتر رمان گشته و فضایی را خلق می کند که انسان مسیحی بتواند با وجود قواعد و قوانین سفت و سخت آئین مسیحیّت، آزادانه به انتقاد از فضای رسمی حاکم بر جامعه بپردازد.میخائیل باختین نظریه پرداز مطرح قرن بیستم در حوزه نقد ادبی با نظریه منطق گفتگویی، فضای نوینی در حوزه های گوناگون از جمله ادبیّات پدید آورد. در این میان، «نظریه چندصدایی باختین» خوانش دیگری از متن را القا می کند و مخاطب را به کشف لایه های درونی، آواهای گوناگون و گاه پنهان و ناگفته های متن رهنمون می سازد. یکی از شاخصه های اصلی این نظریه، کارناوال است که بارزترین ویژگی آن، از بین بردن مرز بندی های رسمی پذیرفته شده، دگرگون ساختن و واژگونی مبادی غالب از سوی نهادها و گفتمانهای قدرت است. بدین معنا که کارناولیته فضای تک صدایی حاکم بر جامعه را بر هم زده، و جامعه ای چندآوائی همراه با گفتگوهای متنوع پدید می آورد. از این رو، جستار حاضر ضمن واکاوی مفاهیم کلیدی منطق مکالمه و چند صدایی باختین بر آن است تا به شیوه تحلیلی- توصیفی به تطبیق و تبیین موازین نظریه سخن کارناولی باختین در رمان عزازیل یوسف زیدان بپردازد. دستاورد پژوهش نشان می دهد بسیاری از این مؤلفه ها چون آمیختگی احساسات متناقض، بهره گیری از تاج گذاری و تاج برداری، پارودی و پارودی مقدّس، زبان کوچه بازاری، تقابل های دوگانه و نسبیت، مضمون مرگ، انگیزه ضیافت، مضمون نقاب، در هم شکستن ارزشهای رسمی و تحمیل شده به جامعه تک صدایی و ترویج چند صدایی در رمان عزازیل یوسف زیدان وجود دارد. ره آورد وجود چنین مولفه هایی سبب پویائی هر چه بیشتر رمان گشته و فضایی را خلق می کند که انسان مسیحی بتواند با وجود قواعد و قوانین سفت و سخت آئین مسیحیّت، آزادانه به انتقاد از فضای رسمی حاکم بر جامعه بپردازد.میخائیل باختین نظریه پرداز مطرح قرن بیستم در حوزه نقد ادبی با نظریه منطق گفتگویی، فضای نوینی در حوزه های گوناگون از جمله ادبیّات پدید آورد. در این میان، «نظریه چندصدایی باختین» خوانش دیگری از متن را القا می کند و مخاطب را به کشف لایه های درونی، آواهای گوناگون و گاه پنهان و ناگفته های متن رهنمون می سازد. یکی از شاخصه های اصلی این نظریه، کارناوال است که بارزترین ویژگی آن، از بین بردن مرز بندی های رسمی پذیرفته شده، دگرگون ساختن و واژگونی مبادی غالب از سوی نهادها و گفتمانهای قدرت است. بدین معنا که کارناولیته فضای تک صدایی حاکم بر جامعه را بر هم زده، و جامعه ای چندآوائی همراه با گفتگوهای متنوع پدید می آورد. از این رو، جستار حاضر ضمن واکاوی مفاهیم کلیدی منطق مکالمه و چند صدایی باختین بر آن است تا به شیوه تحلیلی- توصیفی به تطبیق و تبیین موازین نظریه سخن کارناولی باختین در رمان عزازیل یوسف زیدان بپردازد. دستاورد پژوهش نشان می دهد بسیاری از این مؤلفه ها چون آمیختگی احساسات متناقض، بهره گیری از تاج گذاری و تاج برداری، پارودی و پارودی مقدّس، زبان کوچه بازاری، تقابل های دوگانه و نسبیت، مضمون مرگ، انگیزه ضیافت، مضمون نقاب، در هم شکستن ارزشهای رسمی و تحمیل شده به جامعه تک صدایی و ترویج چند صدایی در رمان عزازیل یوسف زیدان وجود دارد. ره آورد وجود چنین مولفه هایی سبب پویائی هر چه بیشتر رمان گشته و فضایی را خلق می کند که انسان مسیحی بتواند با وجود قواعد و قوانین سفت و سخت آئین مسیحیّت، آزادانه به انتقاد از فضای رسمی حاکم بر جامعه بپردازد.میخائیل باختین نظریه پرداز مطرح قرن بیستم در حوزه نقد ادبی با نظریه منطق گفتگویی، فضای نوینی در حوزه های گوناگون از جمله ادبیّات پدید آورد. در این میان، «نظریه چندصدایی باختین» خوانش دیگری از متن را القا می کند و مخاطب را به کشف لایه های درونی، آواهای گوناگون و گاه پنهان و ناگفته های متن رهنمون می سازد. یکی از شاخصه های اصلی این نظریه، کارناوال است که بارزترین ویژگی آن، از بین بردن مرز بندی های رسمی پذیرفته شده، دگرگون ساختن و واژگونی مبادی غالب از سوی نهادها و گفتمانهای قدرت است. بدین معنا که کارناولیته فضای تک صدایی حاکم بر جامعه را بر هم زده، و جامعه ای چندآوائی همراه با گفتگوهای متنوع پدید می آورد. از این رو، جستار حاضر ضمن واکاوی مفاهیم کلیدی منطق مکالمه و چند صدایی باختین بر آن است تا به شیوه تحلیلی- توصیفی به تطبیق و تبیین موازین نظریه سخن کارناولی باختین در رمان عزازیل یوسف زیدان بپردازد. دستاورد پژوهش نشان می دهد بسیاری از این مؤلفه ها چون آمیختگی احساسات متناقض، بهره گیری از تاج گذاری و تاج برداری، پارودی و پارودی مقدّس، زبان کوچه بازاری، تقابل های دوگانه و نسبیت، مضمون مرگ، انگیزه ضیافت، مضمون نقاب، در هم شکستن ارزشهای رسمی و تحمیل شده به جامعه تک صدایی و ترویج چند صدایی در رمان عزازیل یوسف زیدان وجود دارد. ره آورد وجود چنین مولفه هایی سبب پویائی هر چه بیشتر رمان گشته و فضایی را خلق می کند که انسان مسیحی بتواند با وجود قواعد و قوانین سفت و سخت آئین مسیحیّت، آزادانه به انتقاد از فضای رسمی حاکم بر جامعه بپردازد.
۴۰.

بررسی و تحلیل داستان های «حاجی مراد و زنده به گور» صادق هدایت بر اساس نظریه کارناوال میخاییل باختین

کلیدواژه‌ها: طنز کارناوال خنده چندصدایی صادق هدایت میخائیل باختین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۶۴
بخش مهمی از نظریه منطق گفت وگوی میخاییل باختین را کارناوال به خود اختصاص داده اس ت. وی کارن اوال را در تضاد با جشن های رسمی کلیسا و با هدف براندازی مناسبات مقتدرانه و خشک مطرح کرد و معتقد است که پیدایی و گسترش کارناوال و فرهنگ برآمده از آن به واژگونی سیستم ارزشگذاری که بالاترین رتبه را به فرهنگ ممتاز رسمی می دهد، منتهی می شود. ویژگی اساسی رویکرد کارناوالی عبارت است از دوگانگی، چندآوایی و خنده. کاربست کارناوال در ادبیات داستانی پیچیدگی هایی دارد که تحلیل آن ها بر ژرفا و تازگی اثر می افزای د. برخ ی داس تان های کوت اه صادق هدایت از جمله «داستان حاجی مراد و زنده به گور» آثاری هستند که از قابلیت خوانش کارناوالی برخوردار می باشند. این قابلی ت، ژرف ای قل م صادق هدایت و انعط اف نظر ی ه باختین را حکایت می کند. تحلیل مؤلفه های کارناوالی با داستان های هدایت، ه دف اص لی پ ژوهش محس وب می شود. برای این منظور ابتدا به تبیین ادبیات کارناوالی و سپس به خلاص ه داستان و نهایت اً ب ه تحلی ل کارن اوالی این آثار می پردازیم. یافته های پژوهش در این زمینه بیانگر این است که در این دو داستان نمودها و مؤلفه های کارناوالی همچون طنز، خنده، مرگ و چندصدایی و همچنین شاخص های گروتسکی دیده می شود که در داستان زنده به گور نمود این نظریه نسبت به داستان حاجی مراد چشمگیر و پررنگ تر است.