مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
تبیین
حوزههای تخصصی:
یک دین زمانی می تواند بستر زیستی مؤمنانه را فراهم کند که ایمان به پایه های نخستین آن حاصل اقناع معرفتی و طمأنینه عقلی باشد و آن دین راهی برای رسیدن به این مطلوب گشوده باشد. در دین اسلام «تقلیدی نبودن» و «تحقیقی بودن» اصول بنیادین مطالبه مشترک رویکرد «درون دینی» و «برون دینی» است. این امر از منظر درون دینی به دلایل مختلف نکته ای حائز اهمیت و از ضروریات سنت اسلامی است. از زاویه برون دینی نیز اینکه دینی امکان مطالعه معرفت شناسانه را به منظور مقایسه دعاوی اش در مقابل سایر ادیان فراهم کند و حریف به میدان بطلبد، جذابیت معرفتی دارد و راه اثبات حقانیت عقلانی اش را می گشاید. حال این اصول تحقیقی و غیرتقلیدی می تواند معرکه آراء باشد. در شمایی کلی آراء روشی در حوزه دین در دو ساحت «اثبات» و «تبیین» قابل پیگیری است. دو ساحتی که تجلیات مختلفی در روش های گوناگون دارند. فیلسوفان باهدف اثبات به این جریان پیوستند و عده ای نیز چون جامعه شناسان به تبیین این اصول پرداختند. دکتر علی شریعتی در جایگاه جامعه شناسی دین دار از میانه راه همراه جریان گشته و عمدتاً در صدد تبیین این اصول برآمده اند. در این پژوهش نحوه مواجهه او با اصول دین در قالب روش های مصداق یافته در ذیل دو مقام اثبات و تبیین مورد بررسی قرارگرفته است.
تبیین ساختاری کارکردی مدیریت مشارکتی شهری(مطالعه ی موردی : شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در راستای اینکه هر ساختاری را کارکرد ویژه ای است و هر کارکرد ویژه ای، ریشه در ساختاری دارد، هدف این نوشتار، توصیف و تبیین ساختار و کارکرد مدیریت مشارکتی در شهر مشهد است. تحلیل ساختاری کارکردی روشی است که در این پژوهش به کارگرفته شده است. تعداد پرسش نامه ها (384 نفر شهروند و 21 کارشناس شهری) از فرمول کوکران به دست آمده است. یافته ها نشان می دهد که دو نیمه ی ""از بالا به پایین"" (سازمان های شهری) و ""از پایین به بالا"" ( شورای شهر و شهرداری) در ساختار مدیریت شهری مشهد، به طور هم زمان و هم تراز فعّالیّت دارند (دوگانگی ساختاری)، به گونه ای که نیمه ی ""از بالا به پایین""، یک کارکرد به نسبت غیرمشارکتی و نیمه ی ""از پایین به بالا"" یک کارکرد نسبی مشارکتی را از خود آشکار می کند (دوگانگی کارکردی). یافته ها نشان می دهد که میانگین شاخص مشارکت، برابر 4/2 بوده که این مقدار کمی کمتر از حدّ متوسّط در طیف پنج گزینه ای لیکرت (5/25) است. بنابراین به دنبال ""دوگانگی ساختاری""، ""کارکرد نیمه مشارکتی"" نیز از ویژگی های مدیریت شهری مشهد است. در تبیین این دوگانگی باید گفت: در نیمه ی ""از بالا به پایین"" (سازمان های شهری)، منبع اصلی تأثیرپذیری و به دنبال آن، طرفِ پاسخ خواه، سازمان های فرادست هستند، در صورتی که در نیمه ی ""از پایین به بالا"" ( شهرداری شورای شهر)، منبع اصلی تأثیرپذیری و به دنبال آن، طرفِ پاسخ خواه، شهروندان هستند. گذرنکردن برنامه های سازمان های شهری، از صافی شورای شهر و همچنین، نبود مدیریت یکپارچه نیز، از مهم ترین چالش های پیشِ روی مدیریت مشارکتی شهری است.
تبیین قرآنی تقدم و تأخر نفس و بدن با نگاهی فلسفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشتار تبیین قرآنی یکی از مهم ترین مباحث مطرح در حوزه انسان شناسی فلسفی، یعنی مسأله تقدم و تأخر نفس از بدن می باشد. این بحث تاکنون بیشتر مورد توجه فلاسفه و متکلمان بوده و کمتر به تبیین قرآنی فلسفی آن پرداخته شده است. ازاین رو پژوهش حاضر به تحلیل قرآنی فلسفی این موضوع پرداخته است. در این راستا نخست معانی نفس در قرآن را مطرح می کند، سپس مهم ترین دیدگاه های فلسفی را در باب تقدم و تأخر نفس بررسی کرده، آن گاه به تبیین دیدگاه قرآن نسبت به مسأله می پردازد. جهت تبیین دیدگاه قرآن، ابتدا نظریات تفسیری واقع نگر، تمثیل واره، عالم ذر و نظریه ملکوت را تبیین می کند و در نهایت با استدلال بر نظریه عالم ملکوت که برگرفته از دیدگاه ملاصدراست، به تایید آن می پردازد. و در پایان به این نتیجه می رسد که دیدگاه قرآن با نظریه ملاصدرا که معتقد به تقدم بدن بر نفس است، سازگارتر می نماید.
تبیین جامعه شناختی خلافت از منظر ابن خلدون با رویکردی انتقادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در دنیای اسلام، نظام خلافت با استفاده از صبغه الهی و قدسی در عرصه سیاسی- اجتماعی مسلمانان وارد شد. علمای اهل سنت برای رهایی از تنگناهای موجود در جامعه در ذیل این نظام، از ظرفیت فقه و کلام استفاده کرده، این نظام را توجیه کردند. ولی توجیه فقهی کلامی، به تنهایی کافی نیست، بلکه تداوم و استمرار این نظام نیازمند تبیین جامعه شناختی است؛ چراکه اگر ابعاد تئوریک آن بازکاوی نشود، باید بساط آن برچیده شود. ازاین رو، آسیب شناسی اجتماعی این نظام می تواند چگونگی استمرار آن را تبیین کند. لذا ابن خلدون از ظرفیت های فقه و کلام اشعری استفاده می کند و نظام خلافت را بر مدار نظریة عصبیت به لحاظ جامعه شناختی تبیین می کند. این مقاله، چگونگی تبیین ابن خلدون از نظام خلافت و ظرفیت های موجود در جوامع اسلامی را از منظر جامعه شناختی بررسی می کند و با تمرکز به مفهوم «عصبیت» و رویکرد مقبولیت در اندیشه ابن خلدون، که مبتنی بر عصبیت و شوکت است، اصطکاک مبنایی او با مقوله مشروعیت را به نقد کشیده است.
اسلوب تصریح و تبیین در ترجمه ی قرآن (بررسی موردی ترجمه ی فیض الإسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که هدف از ترجمة متون دینی، تفهیم هرچه بهتر و بیشتر مفاهیم و معارف ناب دینی و اسلامی به مخاطبان است، مترجمان باید تلاش کنند تا تعادل ترجمه ای را در متون دینی و ارائة ترجمه ای که پاسخگوی نیاز مخاطب باشد، رعایت کنند. دستیابی به تعادل ترجمه ای، مستلزم اعمال تعدیل ها و تغییر هایی در فرایند ترجمه است. یکی از این تغییرها که نخستین بار از سوی «وینه و داربلنه» (Vinay and Darbelnet) مطرح شد، «تصریح» است.تصریح از جمله تغییراتی است که در قلمرو اختیارات مترجم قرار می گیرد که به صورت آگاهانه و به عنوان راهبردی در ترجمه صورت می گیرد. فیض الإسلام دانشمندی فقیه و ادیب است که به ترجمة متون دینی (قرآن، نهج البلاغه، صحیفة سجّادیّه) پرداخته است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و با رویکردی زبانشناختی است، درصدد است تا تصریح را به عنوان شاخصة سبک شناختی ترجمة فیض الإسلام در قرآن مورد کاوش قرار داده تا اثرگذاری ها و فوائد آن در ترجمه، به ویژه ترجمة متون دینی مشخّص شود. ایشان با استفاده از تکنیک تصریح به شفّاف سازی واژگان فرهنگ مدار و مقولات ناآشنا برای مخاطب و تصریح به عوامل انسجام (حذف، جانشینی و ارجاع) ونیز ایجاد ارتباط و تناسب میان آیات قرآن پرداخته اند که موجب تفهیم بهتر به خواننده و مانع از ایجاد چالش ذهنی و گسستگی در خوانش وی می گردد. امّا باید گفت که ترجمة ایشان ویژگی خاصّ دیگری را از آن خود ساخته است و ایشان دریچة دیگری را در فنّ ترجمه گشوده است که می توان آن را نظریّه یا انگارة تبیین نامید. در واقع، ایشان افزوده هایی می آورد که حدّ وسط میان تصریح و تفسیر است.
نگاهی ارزیابانه به «تجربه گرایی برساختی» ون فراسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه علم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
ون فراسن از زمان نگارش کتاب تصویر علمی، رئالیسم علمی را به باد انتقاد گرفته و تجربه گرایی برساختی خود را به عنوان جایگزینی مناسب برای آن ارائه نموده است. او با تمسک به این آموزه تجربه گرایی که «تجربه، یگانه منبع ما برای شناخت جهان می باشد» هر گونه آگاهی از سطح مشاهده ناپذیر جهان طبیعت را ناممکن اعلام می کند. ون فراسن اعتقاد رئالیست ها به صدق (تقریبی) نظریه های علمی را فاقد هر گونه مبنای معرفتی به شمار می آورد و در این مورد فقط باور به کفایت تجربی این نظریه ها را مجاز و معتبر می شمارد. در این مقاله عناصر محوری تجربه گرایی برساختی و نوع تقابل آن با رئالیسم علمی به بحث، بررسی و ارزیابی گذاشته می شود. نتیجه بررسی های این مقاله حکایت از آن دارد که نکات و استنادات ون فراسن در رد رئالیسم و دفاع از مواضع مختار خویش به گونه ای نیستند که بتوان آنها را فراهم کننده توجیهات لازم و کافی برای جایگزینی رئالیسم علمی با تجربه گرایی برساختی در نظر گرفت.
سیر تحول تبیین های مورخان مسلمان از قرن چهارم تا هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تبیین» به عنوان مسئله ای مهم از مسائل فلسفه تاریخ، علم تاریخ و نیز تاریخ نگاری با همه انواع، مدل ها و الگوهایی که دارد، عهده دار بیان رابطه منطقی میان رویدادها، تغییرات و تحولات تاریخی از یک سو و چرایی و چگونگی آنها از سوی دیگر است. توجه به روش ها و الگو های تاریخ نگاری مورخان مسلمان می تواند مبادی افکار و ایده های مربوط به تبیین ها در ارتباط با رخداد های تاریخ اسلام را بنمایاند. چنان که توجه به انواع تبیین می تواند سیر تحول تبیین ها در تاریخ نگاری اسلامی را که درسایه رشد و دگرگونی علمی، عقلی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، توسعه چشمگیری داشته، نشان دهد. در این نوشته با روش تحلیلی تلاش شده است انواع تبیین ها در آثار مورخان برجسته همچون: طبری، مسعودی، مقدسی، مسکویه، ابن کثیر و ابن خلدون از قرن چهارم تا هشتم، مورد توجه قرار گیرد. نتیجه آنکه می توان از تحول تبیین ها از روایی صرف به سوی تبیین عقلی و پی جویی علل و عوامل رخدادها و چرایی ها و چگونگی ها سخن گفت.
بررسی روش شناسی امیل دورکیم از منظر پیتر وینچ در مطالعه پدیده های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث از ویژگی های روش شناختی پژوهش علوم اجتماعی، به میزان قابل ملاحظه ای، در گرو تبیین چیستی این نوع پژوهش است. در این نوشتار دو رویکرد رقیب در این زمینه مطرح شده اند، طبیعت گرایان و در زمره آنها پوزیتویست ها که بر همانندی علوم طبیعی و علوم اجتماعی از لحاظ روش شناسی تاکید دارند و پدیده های اجتماعی را همچون پدیده های طبیعی قانونمند تلقی می کند. در این طیف به دیدگاه امیل دورکیم می توان اشاره کرد. در مقابل این گروه کسانی هستند که قائل به تفاوت ذاتی حوزه های علوم طبیعی و اجتماعی می باشند. در زمره این افراد، پیتر وینچ است که تاکید می کند که علوم اجتماعی با تفهم اعمال بشری سروکار دارد. این تفهم از طریق درک قواعدی که زندگی اجتماعی بر پایه ی آنها استوار شده است، ممکن می گردد و علوم اجتماعی از لحاظ مفهومی و منطقی با علوم طبیعی متفاوت است. در این مقاله ضمن نقد روش پوزیتویستی امیل دورکیم از طرف پیتر وینچ، این فرضیه مورد ارزیابی قرار می گیرد که؛ رویدادهای اجتماعی را نمی توان مانند دورکیم به سان شیئ بیرونی مشاهده و تحلیل کرد، بلکه باید با توجه به هنجارها و معیارهای مرسوم هر جامعه، آن را تفسیر کرد و هدف از پژوهش های اجتماعی، شناخت اعمال انسان و تبیین نتایج و پیامدهای ناخواسته و طراحی نشده آن است. به این منظور ابتدا به تبیین پوزیتیویسم و اصول و مبانی آن می پردازیم. سپس دیدگاه اثباتی دورکیم را به طور خاص مد نظر قرار داده، می کوشیم دقایق بحث در باره آن را مشخص سازیم. در ادامه به بررسی نقد پیتر وینچ بر روش شناسی پوزیتویستی دورکیم خواهیم پرداخت. کلیدواژه ها: پوزیتیویسم، قواعد اجتماعی، تفهم، تبیین، بازی های زبانی
انسجام گروی تبیینی در توجیه معرفت در ترازوی نقد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۸
حوزههای تخصصی:
با اینکه «مبناگروی» رایج ترین نظریه در توجیه معرفت است، انتقادهای ناظر به آن سبب شد معرفت شناسان معاصر آن را کنار گذاشته، دیدگاه های جدیدی ابداع کردند که مهم ترین آنها انسجام گروی است. در این میان بیشتر انسجام گرایان طرف دار «انسجام گروی تبیینی» هستند. تبیین، پاسخ به پرسش از علت یک پدیده است. فیلسوفان علم و معرفت شناسان هیچ اتفاق نظری در حقیقت تبیین ندارند؛ برخی الگوی قیاسی را مطرح کرده اند؛ برخی دیگر تحلیلی معرفتی از آن به دست می دهند و برخی ادعای بداهت مفهومی تبیین را پیش کشیده اند. به باور پیروان انسجام گروی تبیینی، باور به گزاره p هنگامی موجه است که با مجموعه ای از باورهای فرد که نسبت به سایر مجموعه باورهای او بیشترین حد از انسجام تبیینی را دارد، هماهنگی داشته باشد و باور به p برخی از باورهای آن مجموعه را بهتر از نقیضش تبیین کند یا اینکه آن باورها، باور به p را بهتر از نقیضش تبیین کند. انسجام گروی تبیینی اشکالات متعددی دارد؛ از جمله لزوم انسجام تبیینی بیشتر در مجموعه مشتمل بر حقایق کمتر، وجود تبیین های بهتر، اما بی اعتبار و لزوم انسجام تبیینی مساوی در مجموعه های ناسازگار. تلاش های طرفداران این نگرش در پاسخ به اشکالات ناکام بوده است.
کاربردپذیری استنباط آماری از دیدگاه بازنمایی مدل های علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله با مفروض گرفتن نظریه ای ساختاری و نگاشتی در باب چیستی بازنمایی، فرضیه «توضیح کاربردپذیری براساس مفهوم بازنمایی» را در مورد «کاربردپذیری استنباط آماری در مدل های علمی» بررسی می کند. براساس دیدگاه نگاشتی، وجود رابطه ای متعین میان مدل و سیستم هدف، شرط کافی برای بازنمایی هدف توسط مدل است و این بازنمایی چرایی کاربردپذیری استنباط آماری، در مدل سازی را نیز توضیح می دهد. تحلیل کارکردی «برآورد» به عنوان یکی از مهم ترین الگوهای استنباط آماری نشان می دهد که الف) استنباط و تحلیل آماری داده ها در ارزیابی مفروضات مندرج در مدل مفهومی کاربرد دارد، بدین معنا که با استنباط آماری می توان بازنمایی مدل مفهومی از سیستم هدف و موضوع مورد مطالعه را ارزیابی کرد، ولی ب) نمی توان نشان داد که دستگاه معادلاتی که به عنوان مدل آماری «برآورد» شده «فی نفسه» روابطی را در موضوع مورد مطالعه بازنمایی می کند؛ زیرا دستگاه معادلات به طور کامل به وسیله برآورد «متعین» نمی شود
خرد و کلان در علوم اجتماعی: مسئله تبیین(مقاله علمی وزارت علوم)
نسبت فرد و جامعه عموماً از حیث وجودشناختی مورد توجه قرار گرفته است، اما می توان آن را از حیث روش شناختی نیز صورت بندی کرد. مسائل فراروی همین صورت بندی جدید، موضوع این نوشتار را تشکیل می دهند. در این مقاله، نخست طیف پاسخ های موجود به این مسئله، اعم از اتمیسم، فردگرایی روش شناختی، کل گرایی ساختاری، کل گرایی کارکردی و دیدگاه ضد تقلیل گرایی مرور و مشکلات آنها بررسی می شود. به گمان نگارنده دیدگاه های تقلیل گرا، اعم از فردگرا و جمع گرا، دچار مشکلات جدی هستند، بنابراین، یک تبیین کافی در علوم اجتماعی ناگزیر از اتخاذ یک موضع ضد تقلیل گرایانه است. اما این موضع خود با چالش دیگری موسوم به مسئله خرد −کلان روبه رو است؛ اینکه یک نظریه اجتماعی چگونه می تواند مقولات خرد / فردی و مقولات کلان / اجتماعی را به شکلی ارگانیک در خود جای دهد و با چه مکانیزم هایی می تواند گذار از یک سطح به سطح دیگر را ممکن کند؟ تلاش بر این است که در این نوشتار نشان داده شود که چگونه با رجوع به کارهای وبر و خوانش تحلیلی از مارکس می توان پاسخی برای این مشکل ارائه کرد
واکاویِ ملاک های احتمالاتی در استنتاج بهترین تبیین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبق رویکرد رایج به استنتاج بهترین تبیین (IBE)، فرضیه ای که بهترین تبیین را برای پدیده های در دستِ بررسی ارائه می دهد، احتمالاً صادق است. یکی از مهم ترین چالش های پیش روی این نحوه استدلال” ایراد وُلتِر “ است. مطابق این اشکال، دلیلی نداریم که ملاک های انتخاب بهترین تبیین، موسوم به مزیت های تبیین گر، محتمل ترین تبیین- یعنی تبیینی که نسبت به دیگر تبیین های رقیب از احتمال صدق بیش تری برخوردار است- را به دست دهند. هدف اصلیِ این نوشتار، واکاویِ ملاک های احتمالاتیِ مرتبط با IBE در مواجهه با ایراد وُلتِراست. به بیان دقیق تر، در پی آنیم که چنان چه ضابطه های احتمالاتیِ ارائه شده برای ارزیابیِ فرضیه های تبیین گر، ملاک انتخاب بهترین تبیین قرار گیرند، آیا این اطمینان وجود خواهد داشت که محتمل ترین تبیین به دست آید؟ در این راستا، ملا ک های احتمالاتیِ مرتبط با IBE را در سه دسته ملاک های معطوف به قضیه بیز، ملاک های معطوف به نظریه تأیید و ملاک های معطوف به مزیت های تبیین گر بررسی می کنیم. این واکاوی نشان می دهد که هیچ یک از ضابطه های ارائه شده از پس تحدید بهترین تبیین - به گونه ای که محتمل ترین تبیین را به دست دهد- بر نمی آیند.
مرلوپونتی و گردش دیالکتیکی پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی جایگاه خاص مرلوپونتی در جنبش پدیدارشناسی به واسطه ایضاح نقش «دیالکتیک» در پی ریزی مبانی پدیدارشناسی توسط او ممکن می گردد. در این مقاله می کوشیم با روشن ساختن دریافت مرلوپونتی از «دیالکتیک» نشان دهیم که چگونه وی به واسطه این عنصر، پدیدارشناسی را بر مبنایی جدید استوار می کند. مرلوپونتی جنبش پدیدارشناسی زمان خود را دچار چندپارگی ها و تعارضاتی در مبنا و روش می دید و می کوشید تا با اتخاذ رویکردی دیالکتیکی این تعارضات را مرتفع سازد. تنها به کمک «تفکر دیالکتیکی» می توان پدیدارشناسی را به مثابه یک «پژوهش فلسفی» پایه گذاری کرد. پس از مرلوپونتی، نه قلمرو پژوهش فلسفی صرفاً بر پایه «آگاهی محض» مشخص می گردد و نه روش آن با «توصیف محض». در هم آمیختگی و «دست اندازی» آگاهی و جهان، از یک سو، و توصیف و تبیین از سوی دیگر، اجازه نمی دهد که پژوهش پدیدارشناختی را بر پایه ایده «جوهریت» یک قلمرو محدود و محصور پی گیری کنیم.
نظریه آشوب و الزامات «تبیین» در فرایند تحلیل امنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش می شود بر اساس مختصات نظری نظریه آشوب، اصول و الزامات مرحله تبیین در فرایند تحلیل امنیت به دست آید. این هدف از طریق پاسخ گویی به این پرسش ها محقق می شود: بنیادهای معرفتی و اصول مفهومی و نظری نظریه آشوب چیست؟ و فرایند تبیین در چارچوب نظریه آشوب چه الزامات معرفت شناختی و روش شناختی دارد؟ براساس اصول نظری و معرفتی نظریه آشوب، مرحله تبیین باید مبتنی بر اصول «شناخت سیستمی»، «اهمیت روابط درونی عناصر در مقیاس زمانی- مکانی مناسب»، «نامتوازن بودن میزان اثر اجزاء»، «حساسیت در خصوص شرایط اولیه» و «ساحت پیش بینی کوتاه مدت» شکل گرفته و علت وقوع پدیده را شناسایی و تشریح کند
تبیین و تحلیل توسعه پایدار شهری با تأکید بر مؤلفه های محیطی (مطالعه موردی: شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۶
75 - 86
حوزههای تخصصی:
تجسم یک بحران شهری حاصل از سناریوی جمعیت در افق نزدیک، تصوری دور از واقعیت نمی باشد. با شروع هزاره سوم، تخمین زده می شود که تقریباً نیمی از جمعیت جهان در مناطق شهری سکونت یافته باشند یعنی جاهایی که بیشترین منابع را مصرف و بیشترین ضایعات و آلودگی ها را تولید می کنند. توسعه پایدار، مفهوم جدیدی است که از طریق پیوند ابعاد مختلف توسعه (اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی) و توجه خاص به ملاحظات زیست محیطی و حفظ محیط زیست از دهه 80 به طور گسترده ای مطرح گردید. بر این اساس توسعه پایدار شهری توسعه انسانی پایدار را نیز به همراه می آورد که به شکل گیری سرمایه اجتماعی و ایجاد عدالت اجتماعی مدد می رساند. این پژوهش از نظر روش تحقیق بصورت توصیفی– تحلیلی بوده و با هدف کاربردی تدوین شده است. در این مقاله، ساختار زیست محیطی شهر سنندج با استفاده از تکنیکSWOT در چهار مرحله مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج یافته ها با استفاده از روشAHP نشان می دهد که کل امتیاز و وزن دهی جدول ماتریس عوامل داخلی 319/0 و در جدول ماتریس عوامل خارجی 321/0 است که عدد حاصله پایین تر از میانگین بوده، در واقع از قوت ها و فرصت های به دست آمده به درستی در جهت غلبه بر ضعف ها و تهدیدها استفاده نشده است و ضعف ها بر قوت ها و تهدیدها بر فرصت ها غالب هستند. بالاترین مقدار میانگین پایداری توسعه شهری مربوط (92/2) و مقدار میانگین مربوط به شاخص های محیطی (97/2) می باشد. در نهایت راهبردهایی برای توسعه پایداری محیطی شهر سنندج معرفی شده است، توجه به مدیریت یکپارچه محیط زیست و ارزیابی اثرات زیست محیطی به عنوان یکی از مهم ترین ابزار دستیابی به توسعه پایدار شهری مورد بررسی قرار گیرد و در واقع کوششی در جهت یافتن راه حل هایی است که تغییرات لازم در این جهت ترسیم نماید.
استنتاج بهترین تبیین و مسئله توصیفِ استدلال های استقرایی؛ بررسی دیدگاه لیپتون(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در موضوع استدلال های استقرایی، مسئله توجیه و مسئله توصیف از مسائل اساسی هستند. مسئله توصیفِ استدلال های استقرایی (بر خلاف مسئله توجیه)، کم تر بررسی شده است که البته پیتر لیپتون از فیلسوفان علم معاصر، مهم ترین دغدغه خود را حل این مسئله مغفول قرار داده است. وی با بررسیِ الگوها یا دیدگاه هایی که درباره مسئله توصیف استقرا مطرح شده، آنها را ناقص قلمداد کرده، الگوی خاص خود را با عنوان «استنتاج بهترین تبیین» آن هم با تقریرِ جذابیت محور معرفی می کند. در این مقاله، این الگوی پیتر لیپتون تبیین و سپس بررسی و نقد شده است.
ناتوانی احتمال گرایی در پاسخ به «ایراد وُلتِر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۹۸
139 - 150
طبق رویکرد رایج به استنتاج بهترین تبیین (IBE)، فرضیه ای که بهترین تبیین را برای پدیده های در دستِ بررسی ارائه می دهد، احتمالاً صادق است. یکی از مهم ترین چالش های پیشِ روی این نحوه استدلال، «ایراد وُلتِر» است. مطابق با این اشکال، دلیلی نداریم ملاک های انتخاب بهترین تبیین، محتمل ترین تبیین را به دست دهند. هدف اصلیِ این نوشتار پرداختن به ایراد وُلتِر در چارچوب احتمال گرایی (بیزگرایی) است؛ اینکه آیا بر اساس اصل های موضوع احتمال و نتایج آن، از جمله قضیه بیز، می توان بهترین تبیین را محتمل ترین تبیین دانست؟ در این راستا نشان می دهیم با وجود این که به نظر می رسد می توان IBE را در چارچوب بیزگرایی جای داد، اولاً IBE و بیزگرایی دو گونه استدلال ناسازگار با یکدیگرند؛ ثانیاً در مواردی نظریه ای از سوی دانشمندان به عنوان بهترین تبیین انتخاب می شود که از احتمال کم تری نسبت به تبیین های رقیب برخوردار است و ثالثاً قضیه بیز شواهدی که رقابت فرضیه های تبیین گر در فرآیند IBE بر سر آنها در گرفته است را نادیده می گیرد. بدین ترتیب، نتیجه خواهیم گرفت احتمال گرایی پاسخ مناسبی برای ایراد ولتِر فراهم نمی آورد
بررسی مدل صدرایی «گزینش عقلانی» به عنوان روشی برای «تبیین» کنش های انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تبیین و کشف علل و عوامل شکل گیری کنش های انسانی، از مهم ترین مسائل علوم انسانی است. فیلسوفان علم، مدل های مختلفی برای علت کاوی در علوم اجتماعی و انسانی بیان کرده اند. «گزینش عقلانی»، یکی از مشهورترین انواع تبیین است که در قالب روش ها و مدل های مختلفی بیان شده است. این مقاله، به دنبال پاسخ به این سؤال است: «مدل گزینش عقلانی بر اساس حکمت صدرایی چگونه است؟ آیا می توان آن را به عنوان مدلی موجه و کارآمد در تبیین کنش های انسانی به کار گرفت؟». بدین منظور، ابتدا با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی به تشریح و ترسیم مدل صدرایی انتخاب عقلانی، به عنوان روشی برای تبیین کنش های انسانی پرداخته است و در ادامه با استفاده از روش تحلیلی- انتقادی، به بیان ضعف ها و نقص های این مدل می پردازیم و نشان می دهیم که مدل صدرایی مثل سایر مدل های تبیین عقلانی، به دلیل غفلت از عوامل بیرونی، ساختاری و زمینه ای کنش های انسانی و همچنین به دلیل علت تامه پنداشتن علل ناقصه و نگاه خطی و یک سویه در تحلیل کنش های انسانی، نمی تواند مدلی جامع، موجه و کارآمد برای تبیین کنش های انسانی به شمار آید.
تبیین رابطه ی جریان سوم میانه رو با طبقه ی متوسط جدید در ایران پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایـن مقالـه بـا اسـتفاده از مفهـوم تبییـن مصـرح در روش «تحلیـل گفتمـان انتقـادی» نورمـن فـرکلاف، بـه دنبـال توضیـح رابطـه ی دوسـویه میـان شـش عنصـر جریـان سـوم میانه رو بـا طبقه متوسـط جدیـد (شـهری) در دوره ی پـس از انقـلاب اسـلامی ایـران اسـت. در ایـن راسـتا، ابتدا تصویـری کلـی از عناصـر شـش گانه ی جریـان مزبـور ترسـیم و سـپس رابطـه ی ایـن عناصـر بـا طبقـه ی متوسـط جدیدتحلیـل خواهد شـد. سـؤال اصلی این اسـت کـه رابطه ی میان ایـن جریان و آن طبقـه هنجـاری (بازتولیـدی) اسـت یـا خلاقانـه (تـلاش بـرای تغییـر)؟ بررسـی ها نشـان می دهنـد کـه ایـن رابطـه همزمـان هنجـاری و خلاقانـه بـوده اسـت؛ یعنـی از یک سـو، می تـوان جریـان سـوم میانـه رو را بخشـی از مبـارزه ی طبقاتی طبقه ی متوسـط جدیـد به حسـاب آورد و از سـوی دیگـر، ایـن جریان ظرفیـت نمایندگی همـه ی خواسـته های آن طبقـه را از خود بـروز نداده و بـه دنبـال ایجـاد تغییـر در آن بـوده اسـت. طبقـه ی متوسـط جدیـد نیـز از متغیرهـای تأثیرگـذار بـر پیدایـش و تغییـرات گفتمـان ایـن جریـان بـوده و توانسـته اسـت گفتمـان جریـان مزبـور را به ایده آل هـای خـود نزدیک تـر سـازد.
بازنگری در تعریف نظریه با رویکرد کتاب شناختی
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۰
75 - 93
حوزههای تخصصی:
برای نظریه تعاریف گوناگونی در متون ارائه شده است که با رویکرد کتاب شناختی و تحلیل محتوا قابل دسترسی هستند. این گوناگونی در کلیدواژه هایی که در تعاریف وجود دارند قابل مشاهده است. در این مقاله تعاریف موجود از نظریه در متون استخراج شد و با استفاده از روش تحلیل محتوای آن تعاریف، واژگان اصلی و مترادف و بسامد هر کدام محاسبه شد. تحلیل محتوای 125 تعریف منجر به شناسایی 9 واژه ی اصلی و 67 واژه ی مترادف شد. واژگان اصلی یافت شده در این تحلیل محتوا عبارتند از: مفهوم، تبیین، رابطه، پدیده، مجموعه، فرضیه، نظام مند، پیش بینی، و روش. در نهایت، با رویکرد کتاب شناختی تعریف بازنگری شده ای از نظریه ارائه شد که نمایانگر مفهوم آن و واژگان اصلی دربرگیرنده ی این مفهوم در متون است. به طور کلی در تعریفی که در این پژوهش از نظریه ارائه شده است به رویکرد کتابشناختی و تجربی گرایانه توجه شده است و به وجوه توصیف، تبیین، پیش بینی و کنترل به صورت فرایندی و در یک حالت سطح بندی در تعریف نظریه با استفاده از واژگان کلیدی توجه شده است.