مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
جو سازمانی
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، تبیین تأثیر شایستگی های دانشجویان و جوسازمانی بر پیشرفت تحصیلی آنها با رویکرد چندسطحی بود. شایستگی های دانشجویان در سطح اول و جوسازمانی در سطح دوم مورد تحلیل قرار گرفت. روش پژوهش با توجه به هدف از نوع کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش را دانشجویان (13000=N) و اعضای هیئت علمی در سمت مدیر گروه های مختلف آموزشی (57=N) دانشگاه شهید باهنر کرمان تشکیل می دادند. نمونه مورد مطالعه شامل 1140 دانشجو و 57 عضو هیئت علمی دانشگاه با روش تصادفی طبقه بندی، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها سه پرسشنامه شامل شایستگی های میان فردی، شایستگی های سیستماتیک و شایستگی های کاربردی اسمعیلی ماهانی و همکاران (1395) و پرسشنامه جو سازمانی هالپین و کرافت (2000) بود. همچنین برای ارزیابی پیشرفت تحصیلی دانشجویان معدل کل آنها بررسی شد. دامنه نوسان ضریب آلفای کرونباخ برای هر کدام از چهار مقیاس بین 55/. تا 84/0 قرار داشت. نتایج تحلیل چندسطحی تأثیر متغیرهای مورد بررسی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان با استفاده از ابزار مربوط نشان دهنده آن بود که جو دانشگاه در سطح دوم تحلیل بر میزان تأثیر شایستگی های دانشجویان بر پیشرفت تحصیلی آنها در سطح اول تأثیرگذار است.
ارتباط هویت و سکوت سازمانی با جو سازمانی در کارکنان هیئت های بدنسازی و پرورش اندام استان های منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۷
285 - 300
هدف کلی پژوهش حاضر، تعیین ارتباط هویت و سکوت سازمانی با جو سازمانی در کارکنان هیئت های بدنسازی و پرورش اندام استان های منتخب بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از لحاظ هدف، کاربردی بود. جامعه آماری این تحقیق، 340 نفر از کارکنان هیئت های استان های منتخب (گلستان، خوزستان، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان، اصفهان، قم، تهران و استان مرکزی) بودند که براساس جدول مورگان، 181 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. در این تحقیق از «پرسشنامه هویت سازمانی» (چنی، 1983)، «پرسشنامه سکوت سازمانی» (واکولا و بورادوس، 2005) و «پرسشنامه جو سازمانی» هالپین و کرافت (۱۹۶۳) به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها به ترتیب 81/0، 85/0 و 78/0، به دست آمد و روایی آن توسط متخصصان امر مورد تأیید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی، آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که بین هویت سازمانی با جو سازمانی رابطه منفی معنی دار و بین سکوت سازمانی با جو سازمانی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین، از بین متغیرهای جمعیت شناختی (سن، جنسیت و سابقه شغلی) تنها جنسیت با هویت سازمانی رابطه مثبت معنی دار داشت. بعلاوه، مولفه های هویت سازمانی، عضویت و شباهت با جو سازمانی رابطه منفی معنی دار داشتند، اما بین وفاداری با جو سازمانی رابطه معنی داری مشاهده نشد. همچنین، هر سه مولفه سکوت سازمانی با جو سازمانی رابطه مثبت معنی دار داشتند. در نهایت، فقط سکوت سازمانی پیش بینی کننده معنادار جو سازمانی بود. بنابراین، پیشنهاد می شود روسای هیئت های بدنسازی و پرورش اندام در راستای بهبود جو سازمانی، برنامه ریزی نمایند و بسترهای لازم را جهت بهبود شرایط فراهم سازند.
بررسی رابطه ی بین رهبری معنوی مدیران با سلامت و جو سازمانی در مدارس ابتدایی ناحیه سه شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه ی بین رهبری معنوی مدیران با سلامت و جو سازمانی در مدارس ابتدایی ناحیه سه شهر اصفهان می باشد. روش کار: روش پژوهش در این تحقیق توصیفی- همبستگی و جزو مطالعات کاربردی است. جامعه آماری این تحقیق را تمامی مدیران و معلمان مدارس ابتدایی ناحیه سه شهر اصفهان تشکیل دادند، که با استفاده از روش تصادفی 80 نفر به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب گردید. برای نمونه گیری از روش ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮی ﺗﺼﺎدﻓﯽ ﻃﺒﻘﻪای استفاده شد. ابزار اندازه گیری در این پژوهش شامل پرسشنامه های رهبری معنوی، سلامت سازمانی و جو سازمانی می باشد که روایی آنها مورد تایید اساتید و پایایی آن ها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ برآورد و مورد تایید واقع شد. تمامی عملیات اجرایی پردازش داده ها با استفاده از نرم افزار spss صورت گرفت. بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده های پژوهش از ﺿﺮﯾﺐ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ پیرسون استفاده شد. نتایج: نتایج تجزیه تحلیل داده ها نشان داد که بین رهبری معنوی مدیران با سلامت و جو سازمانی در مدارس رابطه موازی و همبستگی مثبتی وجود دارد. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با تقویت رهبری معنوی در بین مدیران می توان به بهبود سلامت و جو سازمانی در مدارس ابتدایی کمک فراوانی نمود.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی اثرگذاری جو سازمانی در مدیریت اشتراک دانش در میان دانشگاهیان آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
93 - 115
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی اثرگذاری جو سازمانی در مدیریت اشتراک دانش در میان دانشگاهیان آموزش عالی انجام شد. روش شناسی:. این مطالعه از نظر هدف کاربردی-توسعه ای و از نظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها، یک پژوهش پیمایش مقطعی است. در راستای دستیابی به هدف پژوهش از طرح پژوهش آمیخته اکتشافی استفاده شد. جامعه مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل کلیه اساتید دانشگاه های تهران، شریف، علم و صنعت، امیرکبیر، خواجه نصیرالدین طوسی و تربیت مدرس است که طی دوره زمانی ۱۳۹۰ تا 1401 در آن دانشگاه مشغول به فعالیت بودند و با استفاده از نمونه گیری هدفمند، 10 نفر از افراد واجد شرایط در این پژوهش شرکت نمودند. جامعه آماری بخش کمی شامل کلیه کارکنان دانشگاهی اعم از دانشگاه های صنعتی شریف، علم و صنعت، امیرکبیر، خوارزمی و خواجه نصیر بود و با استفاده از قاعده تحلیل توان کوهن و نرم افزار G*Power، پرسشنامه پژوهش میان 130 نفر از آن ها توزیع گردید. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیم ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بود که با روش روایی سازه، روایی همگرا و روایی واگرا اعتبارسنجی گردید. با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی نیز قابلیت اعتماد پرسشنامه مطلوب ارزیابی شد. برای شناسایی مضامین پژوهش از روش تحلیل کیفی مضمون، تعیین روابط عناصر از روش مدلسازی ساختاری-تفسیری و اعتبارسنجی الگو از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهشی نشان داد تعداد 229 کد اولیه از متن مصاحبه ها، استخراج شدند با کدگذاری این مفاهیم، تعداد 69 مضمون فرعی شناسایی و با طبقه بندی این مضامین در دسته های مشابه، تعداد 11 مضمون اصلی، استخراج شدند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد زیرساخت های مدیریت دانش، فرهنگ دانش محور، عوامل مدیریتی و جو سازمانی بر مدیریت دانش تاثیر می گذارند. مدیریت دانش بر یادگیری سازمانی و کارکنان دانشی اثرگذاشته و به تبع آن با استراتژی اشتراک دانش به تسهیم دانش درونی و تسهیم دانش بیرونی دست یافته می شود. در پایان بوسیله تسهیم دانش درونی و بیرونی، اشتراک دانش در میان دانشگاهیان میسر می گردد.
طراحی مدل تاثیر مدیریت تدریس پژوهش محور بر مدیریت فراشناخت با نقش میانجی جو حاکم سازمانی (مورد مطالعه: اداره آموزش و پرورش استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
215 - 230
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل تاثیر مدیریت تدریس پژوهش محور بر مدیریت فراشناخت با نقش میانجی جو حاکم سازمانی از طریق روش تحقیق مدل آمیخته اکتشافی انجام شد.روش شناسی: تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق، ترکیبی بصورت آمیخته کیفی – کمی، بوده بطوریکه در بخش کیفی، مدل، شناسایی شده و در بخش کمی، مدل شناسایی شده در جامعه آماری واقعی، کمی سازی شده و در بوته آزمون قرار گرفت جامعه آماری در بخش کیفی، گروهی از خبرگان آکادمیک، خبرگان سازمانی و متخصصان مرتبط با موضوع پژوهش و در بخش کمی معلمان مدارس دخترانه و پسرانه دوره دوم متوسطه استان مازندران، در 400 مدرسه بتعداد 6420 نفر بودند. در بخش کیفی از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند، تعداد 20 نفر و در بخش کمی با روش نمونه گیری خوشه ای نسبی چندمرحله ای بر اساس فرمول کوکران، تعداد 364 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده ها در بخش کیفی از طریق اجرای تکنیک دلفی با پرسشنامه نیمه ساختاریافته و ساختاریافته طی چهار راند و در بخش کمی از طریق مدلسازی معادلات ساختاری با ابزار پرسشنامه محقق ساخته 96 گویه ای استخراج و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS تجزیه و تحلیل شد. پایایی و پایایی ترکیبی مولفه ها بترتیب بین 731/0 تا 962/0 و 836/0 تا 975/0 برآورد و تأیید شد.یافته ها: یافته های کیفی نشان داد، « مدیریت تدریس پژوهش محور »، دارای نه بعد بشرح: یادگیری مبتنی بر حل مسئله و پژوهش، یادگیری گروهی و مشارکتی، طرح مسئله و سوالات چالشی، توسعه مهارتهای اجتماعی، کاوشگری و رویکرد اکتشافی، ایجاد محیطی مبتنی بر دوستی و صمیمیت، طوفان فکری در جهت خلاقیت و بدیعه پردازی، نقش حواس در فهم و ارتباط بین مطالب درسی و تکالیف درسی متناسب با شرایط روحی و علمی دانش آموزان، « جو سازمانی»، دارای هفت بعد بشرح: رفتار حمایتی، همبستگی و روحیه گروهی، صمیمیت، وضوح نقش، تشویق مبتنی بر عملکرد، قانون مداری مبتنی بر دستورالعمل های بالادستی و رفتار حرفه ای و اخلاقی و « مدیریت فراشناخت»، دارای هشت بعد بشرح: خودانگیزشی، خودکنترلی، خودمشاهده گری، خودقضاوتی، خودواکنشی، هدف گذاری و مدیریت منابع در دسترس، راهبردهای حل مسئله در یاددهی – یادگیری و ارتقاء دانش اخباری و موقعیتی، بوده است.بحث و نتیجه گیری: نتایج بخش کمی نشان داد که مدیریت تدریس پژوهش محور بر مدیریت فراشناخت و جو سازمانی و جو سازمانی بر مدیریت فراشناخت، تاثیر معناداری داشته و جو سازمانی در تاثیر مدیریت تدریس پژوهش محور بر مدیریت فراشناخت، نقش میانجی را ایفا نمود.
واکاوی نقش جو سازمانی در رابطه رضایت شغلی و رفتارهای انحرافی در محیط کار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
رویکردهای نو در مدیریت دولتی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
20 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر بین رضایت شغلی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار با اثر تعدیل گری جو سازمانی بود. روش پژوهش بر اساس هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیف از نوع تحقیقات همبستگی مبتنی بر تجزیه و تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال به تعداد 536نفر است که با احتساب حجم نمونه از فرمول کوکران،240نفر برآورد شده است. در این پژوهش از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجماستفاده شده است. ابزار پژوهش پرسش نامه رضایت شغلی دوانگان و ورگزه(2023)، پرسش نامه رفتارهای انحرافی در محیط کار رابینسون و بنت(1995) و پرسش نامه جو سازمانی دوانگان و ورگزه(2023) استفاده کرد که روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران،صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفتند و پس از اصطلاحات لازم روایی مورد تائید قرار گرفت و از سوی دیگرپایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 90/، 0.92 و 0.92محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی مشتمل بر مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد که رضایت شغلی دارای ضریب تاثیر75/0- بر رفتارهای انحرافی در محیط کار بود و با توجه به مقدار معنا داری کمتر از 05/0 این تاثیر معنادار است. از سوی دیگر مقدار اثر تعدیلی جو سازمانی 55/0 بوده و با توجه به مقدار معناداری کمتر از 05/0 این تاثیر معنادار است، این اثر تعدیلی معنا داراست.
تدوین الگوی سلامت روان کارکنان فراجا با رویکرد آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
219 - 250
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش شناسایی عوامل سازمانی موثر بر سلامت روان کارکنان با رویکرد آموزشی می باشد. روش پژوهش به شیوه آمیخته که در مرحله اول از روش تحلیل محتوای کیفی برای تحلیل مصاحبه ها استفاده گردید و در بخش دوم از تکنیک دلفی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی پرسنل دارای سطح سلامت اعصاب و روان در کلانتری های انتظامی شیراز هستند. و بخش دلفی نیز شامل 15 نفر ازخبرگان درون و برون سازمانی می باشند.یافته ها: عوامل سازمانی موثر بر سلامت روان در شش بعد از جمله: مدیریت و رهبری ابزاری وآمرانه شامل 2 مؤلفه و 16 شاخص و بعد فرهنگ سازمانی شامل 7 مؤلفه و 23 شاخص و بعد جو سازمانی شامل 4 مؤلفه و 7 شاخص و بعد ساختار سازمانی شامل 3 مؤلفه و 12 شاخص و بعد استرس شغلی شامل دو مولفه و 7 شاخص و در نهایت آموزش بهداشت روان با 3 مولفه و9 شاخص شناسایی گردیدند.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد ساختار سازمانی، جوسازمانی، استرس شغلی، مدیریت ابزاری و فرهنگ سازمانی و آموزش بهداشت روان می باشد. و سپس برای اولویت بندی با استفاده از تکنیک دلفی وبر اساس نظر خبرگان، بعد مدیریت و رهبری ابزاری، در اولویت اول، استرس شغلی و آموزش بهداشت روان در اولویت دوم، آموزش بهداشت روان در اولویت سوم، فرهنگ و جو سازمانی هر دو در اولویت چهارم و در نهایت وساختار سازمانی در اولویت پنجم به ترتیب به عنوان مهم ترین ابعاد عوامل موثر بر سلامت روان کارکنان شناسایی شدند.
طراحی مدل حمایت سازمانی برای توسعه رفتار شهروندی سازمان های هوشمند (مورد مطالعه: شرکت مپنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات دین، معنویت و مدیریت سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۲
131 - 154
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: با وجود ظهور مفاهیمی چون هوشمندسازی محیط کار، تحول دیجیتال و صنعت 4.0 که باعث تغییرات عظیمی در محیط کسب وکار شده است، اما منابع انسانی همچنان ضروری ترین منبع برای پایداری سازمان ها هستند. نکته بسیار کلیدی در مدیریت سازمان های هوشمند، تمرکز بیش از حد مدیران چنین سازمان هایی بر تکنولوژی و غفلت از نقش منابع انسانی است. یکی از مشکلات اصلی سازمان ها در دنیای متحول و به شدت متغیر امروزی، شناسایی عواملی است که می تواند در بروز رفتار شهروندی سازمانی که یکی از پدیده های نوظهور است، تاثیر بگذارد. در حالی که بسیاری از مدیران بر روش های مبتنی بر پاداش مانند افزایش حقوق ماهیانه، ترفیع شغلی و غیره به عنوان عوامل موثر بر بروز رفتار شهروندی تاکید داشته اند، اما تحقیقات جدید نشان می دهد که عوامل روحی-روانی بیش از پاداش بر بروز چنین رفتارهایی تاثیر دارند. این مساله، یکی از مهم ترین چالش ها در سازمان های هوشمند محسوب می شود؛ بدین معنی که مدیران فکر می کنند با فراهم آوردن بسترهای سخت افزاری و نرم افزاری تکنولوژی می توانند باعث تعالی و موفقیت سازمان شوند. این در حالی است که حتی در سازمان های هوشمند نیز کماکان نیروی انسانی عامل اصلی موفقیت/شکست سازمان است. از طرف دیگر ادبیات پژوهش نشان می دهد که تاکنون هیچ تلاشی برای برجسته تر کردن نقش رفتارهای شهروندی در سازمان های هوشمند انجام نشده است و به طور مشخص الگوی خاصی جهت توسعه رفتار شهروندی سازمانی در سازمان های هوشمند انجام نشده است. با این توضیحات و با در نظر گرفتن این شکاف تحقیقاتی عمده، در پژوهش حاضر به طراحی مدل حمایتی سازمانی برای توسعه رفتار شهروندی سازمان های هوشمند پرداخته می شود.روش : این پژوهش از لحاظ فلسفه تحقیق ذیل مطالعات کاربردی (پراگماتیسم) قرار می گیرد. از لحاظ رویکرد پژوهش، یک مطالعه استقرایی است؛ از لحاظ استراتژی، با رویکرد داده بنیاد انجام می شود؛ از لحاظ نوع روش به صورت کیفی و از لحاظ زمانی به صورت مقطعی انجام می شود. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته است. در این پژوهش از رویکرد داده بنیاد استفاده شده است. نظریه داده بنیاد یک روش تحقیق قوی و استقرایی برای کشف نظریه های جدید است. در این روش، محقق با هیچ فرضیه ازپیش تعیین شده ای در مورد نتیجه وارد نمی شود و نگران اعتبار یا توصیف نیست. در عوض، محقق به داده هایی که جمع آوری می کند اجازه می دهد تا تجزیه وتحلیل و ایجاد نظریه او را هدایت کند و منجربه اکتشافات جدید شود. جامعه آماری شامل گروهی از خبرگان حوزه مدیریت دولتی، مدیران سازمان های هوشمند و رفتار شهروندی است. نمونه گیری با استفاده از روش گلوله برفی انجام شده است. نمونه گیری از صاحب نظران در این پژوهش تا زمانی ادامه پیدا کرده که فرایند اکتشاف و تجزیه وتحلیل به نقطه اشباع نظری برسد. در تحقیق حاضر، مصاحبه های نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها استفاده شده است. پس از انجام مصاحبه با خبرگان و صاحب نظران، مصاحبه ها پیاده سازی و سپس داده های جمع آوری شده تحلیل و ترکیب شده اند. تحلیل داده ها با روش داده بنیاد (گراندد تئوری) و با استفاده از نرم افزار Maxqda انجام شده است.نتایج: براساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی شش دسته از عوامل شامل عوامل علی (تعهد مدیریت نسبت به کارکنان، مالکیت روان شناختی، برندسازی داخلی، رهبری اخلاقی و اعتماد سازمانی)، زمینه ای (جو سازمانی حامی رفتار شهروندی)، مداخله گر (بوروکراسی سازمانی)، پدیده محوری (حمایت سازمانی مبتنی بر رفتار شهروندی)، راهبردها (توانمندسازی کارکنان)، و پیامدها (رضایت و پیشرفت شغلی) شناسایی شد. براساس مولفه های شناسایی شده، مدل پارادایمی حمایت سازمانی برای توسعه رفتار شهروندی توسعه داده شد.بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده جو سازمانی حامی رفتار شهروندی به عنوان شرایط زمینه ای شناسایی شد. یک محیط کاری مثبت باعث بهبود روحیه کارکنان، حفظ و بهره وری می شود. این به بهتر شدن یک محل کار برای همه کمک می کند. محیط کار این پتانسیل را دارد که به طور قابل توجهی بر روحیه کارکنان، روابط محل کار، عملکرد، رضایت شغلی و سلامت کارکنان تأثیر بگذارد. براساس نتایج به دست آمده، تعهد مدیریت نسبت به کارکنان، مالکیت روان شناختی، برندسازی داخلی، رهبری اخلاقی و اعتماد سازمانی به عنوان عوامل زمینه ای شناسایی شدند. در رابطه با تعهد مدیریت باید عنوان کرد که بروز رفتارهای شهروندی کارکنان نتیجه یک بده بستان بین کارکنان و مدیران است، به شکلی که اگر مدیران نسبت به دغدغه های کارکنان اهمیت نشان دهند در این صورت کارکنان نیز به احتمال بیشتری رفتار شهروندی از خود بروز می دهند. در رابطه با مالکیت روان شناختی باید عنوان کرد که مالکیت روان شناختی وضعیتی است که در آن، فرد به یک هدف یا بخشی از آنکه از نظر ماهیت می تواند مادی یا غیرمادی باشد، احساس مالکیت می کند و می گوید «آن مال من است». در واقع، مالکیت روان شناختی بازنمای تعلق عاطفی و شناختی بین فرد و سازمان است که بر رفتار و ادراک فرد از خود اثر می گذارد. ازاین رو می توان احساس مالکیت روان شناختی را یکی از عوامل موجد رفتار شهروندی سازمانی در نظر گرفت. رهبری اخلاقی نیز شکلی از رهبری است که بر ارزش های اخلاقی چه از سوی مدیران و چه از سوی کارکنان تاکید زیادی دارد. همچنین اعتماد یک عامل اجتناب ناپذیر در شکل گیری رفتارهای شهروندی است؛ به شکلی که در غیاب اعتماد - حتی اگر سایر شرایط محیط نیز مناسب باشد - نمی توان انتظار بروز رفتارهای شهروندی سازمانی را داشت.براساس نتایج کدگذاری ثانویه پژوهش، بوروکراسی سازمانی شامل شاخص های نگرش های منفی مدیران به کارمندمحوری، بی توجهی به استقلال شغلی، عدم حضور کارکنان در تصمیم گیری، رهبری استبدادی، تمرکز اکید بر سلسله مراتب، تمرکز بر روش های سنتی مدیریت، ناکافی بودن اقدامات مدیریت منابع انسانی، کمبود روابط درون سازمانی به عنوان مقوله شرایط مداخله گر در ارائه مدل حمایت سازمانی برای توسعه رفتار شهروندی انتخاب شدند. بوروکراسی - حتی اگر برای پیشبرد فعالیت های سازمان ضروری باشد - به عنوان یک عامل بسیار منفی بر رفتارهای کارکنان عمل می کند؛ زیرا کارکنان پیش از آنکه ابزار و پیچ و مهره ساختار عظیمی به نام سازمان باشند، انسان هستند. براساس نتایج کدگذاری ثانویه پژوهش، توانمندسازی کارکنان شامل ایجاد تناسب میان توانایی و وظیفه محوله، رفع تضاد میان کار و خانواده، تجربه کاری و تسلط داشتن بر حرفه خود، تقویت خودپنداره به عنوان مقوله راهبردها و اقدامات در ارائه مدل حمایت سازمانی برای توسعه رفتار شهروندی انتخاب شدند.رضایت و پیشرفت شغلی به عنوان پیامدهای حمایت سازمانی برای توسعه رفتار شهروندی شناسایی شدند. مفهوم رضایت شغلی بیانگر احساسات و نگرش های مثبتی است که شخص نسبت به شغلش دارد. وقتی گفته می شود که کسی از رضایت شغلی سطح بالایی برخوردار است؛ یعنی به طور کلی، شغلش را دوست می دارد، برای آن ارزش زیادی قائل است و به گونه ای مثبت به آن می نگرد و در مجموع، از احساس خوب و مطلوبی نسبت به آن برخوردار می باشد. در رابطه با شرایط زمینه ای اقداماتی چون ارتباطات درون سازمانی، کارمندمحوری، افزایش مشارکت کارکنان در تصمیمات سازمانی و تجمیع سرمایه اجتماعی پیشنهاد می شود. در رابطه با عوامل علّی، اقداماتی چون مدیریت منابع انسانی برندمحور، افزایش مسئولیت پذیری و پاسخگویی، توسعه و ترویج برنامه های قدردانی و تشویق و افزایش خودآگاهی و بصیرت کارکنان توصیه می شود. در رابطه با پدیده محوری، رعایت ملاحظات شخصی کارکنان، بهبود کیفیت زندگی کاری، تقدیر از رفتارهای فرانقش، ارائه مشاوره، و تقویت سیستم بازخورد توصیه می شود. در رابطه با شرایط مداخله گر، کاهش سلسله مراتب سازمانی و تقویت رهبری مشارکتی توصیه می شود. در رابطه با راهبردها، افزایش اختیارات به کارکنان، تاکید بیشتر بر کار تیمی، تقدیر از ایده های نوآورانه کارکنان و تقویت تصمیم گیری های مشارکتی توصیه می شود. در رابطه با پیامدها، تقویت و به روزرسانی سیستم ارزیابی عملکرد، ترفیع سازمانی براساس عدالت و انصاف و همچنین حمایت بیشتر از ارزش های اخلاقی توصیه می شود.