
مطالعات دین، معنویت و مدیریت (اسلام و مدیریت سابق)
مطالعات دین، معنویت و مدیریت سال 11 زمستان 1403 شماره 22 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پدیده کارکنان نامرئی یکی از چالش های مهم سازمان های امروزی است که در آن افراد با وجود حضور فیزیکی، از نظر ذهنی و عملکردی مشارکت مؤثری ندارند. این معضل می تواند بهره وری سازمان را کاهش داده و موجب هدررفت منابع شود. در مکتب اسلام، انسان حامل امانت الهی و مسئولیت خلیفه اللهی است و آموزه های دینی راهکارهایی برای دوری از کسالت، تنبلی و فرار از مسئولیت ارائه می دهند. پژوهشگران دانش مدیریت، عوامل پیدایش، مقوله های محوری، راهبردها، عوامل زمینه ای و پیامدهای این پدیده را بررسی کرده اند. باوجوداین، ضرورت دارد این مقوله با نگاه دینی و آموزه های وحیانی مورد تتبع قرار گیرد و مبانی، ابعاد و مؤلفه های آن تبیین شود. هدف اصلی این پژوهش ارائه الگوی مدیریت رفتار کارکنان نامرئی با استفاده از منبع وحی و مفسرین واقعی است. این پژوهش در نظر دارد با معرفی الگوی مدیریت رفتار کارکنان نامرئی برمبنای آموزه های اسلامی، به اثربخشی اقدامات مدیریتی نسبت به این نوع رفتار کمک نماید. با توجه به ضرورت دانش بومی مبتنی بر فرهنگ و اعتقادات اسلامی، این هدف از اهمیتی ویژه برخوردار است.روش: این پژوهش با استفاده از روش داده بنیاد (Grounded Theory) انجام شده است. در این روش، کشف یا تولید نظریه برمبنای حقایق و واقعیات موجود و ازطریق جمع آوری نظام مند داده ها صورت می گیرد. برای گردآوری داده ها از منابع دینی شامل قرآن کریم، نهج البلاغه، غررالحکم و دیگر متون روایی استفاده شد. همچنین، مصاحبه های وسیعی با کارشناسان علوم قرآنی و مدیریتی صورت گرفت. در مرحله نخست، برای واژه یابی معادل کارکنان نامرئی در متون اسلامی، لغاتی مانند کُسالی، مُطفف، نقض عهد و تسویف بررسی شد. در مرحله کدگذاری باز، حدود 250 آیه و روایت مرتبط با موضوع کدگذاری و مفاهیم اولیه استخراج شد. در مرحله کدگذاری محوری، این مفاهیم براساس اشتراکات و سازگاری معنایی در قالب مؤلفه های محدودتری دسته بندی شدند. در نهایت در مرحله کدگذاری انتخابی، وجوه مشترک مؤلفه ها شناسایی و الگوی نهایی با تعیین روابط بین مقولات شکل گرفت. برای اعتباریابی و اعتمادپذیری نتایج، از چهار عنصر استناد دینی، انسجام و هماهنگی، مطابقت با واقعیت و کارآمدی استفاده شد.نتایج: تحلیل داده ها به شناسایی 32 مؤلفه در پنج بعد اصلی منجر شد که جزئیات آن در جدول ذیل قابل مشاهده است:الگوی مدیریت رفتار کارکنان نامرئی برمبنای آموزه های اسلامیابعادمؤلفه هامتغیر علّیفقدان بینش، مشکلات جسمی، مشکلات شخصی، فرهنگ سازمانی، رفتار سیاسی، فقدان مسئولیت پذیری، فقدان وجدان کاری، فقدان تعهد سازمانیمتغیر راهبردیتقویت ایمان، رعایت تقوا، تخصص گرایی، شجاعت داشتن یا ریسک پذیری، دوراندیشی و تدبیر، وقت شناسی، توانمند سازی، شاخص عملکرد، اقدام و پشتکار، عدالت در توزیعمتغیر مداخله گرقدردانی و توبیخ، جبران خدمات، اجر اخروی، کسب روزی حلالمتغیر زمینه ایقوانین و مقررات، رضایت شغلی، اخلاق حرفه اینتایج و پیامدهابی اعتمادی عمومی، زیان مادی و اخروی، شکست در اهداف، محرومیت از مزایا- کاهش منزلت اجتماعی، روابط ناسالم، مشکلات روحیبحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد مدیریت اسلامی در مقایسه با رویکردهای رایج، تفاوت های اساسی در برخورد با پدیده کارکنان نامرئی دارد. درحالی که مدیریت رایج بر نظارت های سخت گیرانه، قوانین خشک و انگیزه های مادی تکیه دارد، مدیریت اسلامی بر وجدان کاری، ایمان، تقوا و انگیزه های الهی تأکید می کند. در این رویکرد، کارکنان نه به دلیل ترس از تنبیه، بلکه به خاطر احساس مسئولیت در برابر خداوند و باور به اجر اخروی، وظایف خود را به بهترین نحو انجام می دهند. همچنین، تأکید ویژه مدیریت اسلامی بر رزق حلال، عدالت و خودکنترلی، رویکردی متمایز در مدیریت رفتار کارکنان نامرئی ارائه می دهد. در اندیشه اسلامی، نفس کار ارزش است و برابر با جهاد در راه خداست. مسائلی چون حلال و حرام، تبعات لقمه حرام، تقوا و امانت داری، مبانی متفاوتی از نتایج مطالعات پیشین را در برخورد با کارکنان نامرئی ارائه می دهد. این یافته ها می تواند به طراحی سیستم های مدیریتی کارآمدتر و منطبق با فرهنگ اسلامی کمک کند.تقدیر و تشکر: از تمامی کارشناسان علوم قرآنی و مدیریتی که در انجام این پژوهش ما را یاری نمودند، صمیمانه سپاسگزاریم.تعارض منافع: نویسندگان اعلام می کنند که هیچ گونه تعارض منافعی در انجام این پژوهش وجود ندارد.
ابعاد و معیارهای عملکرد سازمانی و معیارهای ارزیابی آن از منظر آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: «عملکرد سازمانی»، یک مفهوم کانونی در سازمان، و یکی از جنبه های حیاتی فعالیت های سازمان هاست. ازاین رو، ارزیابی آن و در مرحله بالاتر، مدیریت آن، یکی از مهمترین مسائل در موضوع سازمان و مدیریت است که هر سازمانی به آن نیازمند است؛ زیرا رسیدن سازمان ها به اهداف راهبردی، مبتنی بر اجرای درست نظام ارزیابی عملکرد و مدیریت صحیح عملکرد سازمان در ابعاد مختلف است. و همچنین ارزیابی عملکرد، یکی از مهمترین موضوعات علمی است که در آموزه های اسلامی و قرآنی نیز چه در بُعد فردی و چه در بُعد سازمانی بر آن تأکید شده است. اما اجرای درست و صحیح این امر مهم در سازمان، نیازمند روشن نمودن دو مطلب اساسی؛ یعنی ابعاد عملکرد و معیارهای عملکرد و ارزیابی آن می باشد. تا این دو موضوع روشن نگردد، ارزیابی مطلوب قابل انجام نیست. و ازطرفی، این دو موضوع هم در ادبیّات نظری بحث مبهم و اختلافی است و هم از منظر آموزه های اسلامی چندان تحقیق یا تحقیقاتی در این زمینه که از این منظر روشنگر موضوع باشد، صورت نگرفته است. بنابراین، دانستن این مطلب که عملکرد سازمانی چیست و دارای چه ابعادی است و نیز معیارهای عملکرد صحیح و ارزیابی آن کدام است، از اهمیّت زیادی برخوردار است. ازاین رو، هدف اصلی از انجام این تحقیق روشن نمودن همین دو موضوع از منظر آموزه های اسلامی می باشد. بنابراین، چیستی ابعاد عملکرد و معیارهای عملکرد سازمانی و ارزیابی آن از منظر آموزه های اسلامی، مسئله اصلی این پژوهش بوده است.
روش: این پژوهش با روش ترکیبی اجتهادی - تحلیلی انجام شده است؛ توضیح اینکه پس از طرح پرسش های اصلی و فرعی تحقیق، به بررسی مبانی نظری موضوع پرداخته شده و سپس باتوجه به اینکه از نظر اندیشمندان اسلامی، مقبول ترین و پذیرفته ترین روش تحقیق در منابع دینی، برای استنباط احکام الهی «روش اجتهاد» است و می توان آن را به گونه ای توسعه داد که در علوم انسانی و دانش مدیریت نیز کاربرد داشته باشد، از این روش استفاده شد و با بررسی منابع تحقیق، مستندات دینی مرتبط با موضوع شناسایی شده است. و درنهایت، برای دسته بندی و تجزیه وتحلیل مفاهیم داده ها، مضمون گیری از مفاهیم و در نتیجه رسیدن به یک نظریه، از روش «تحلیل مضمون» کار گرفته شد و تجزیه وتحلیل مفاهیم و مضامین تحقیق، با این روش در پنج گام انجام شده است. و در مرحله آخر با تدوین گزارش تحقیق، شبکه مضامین تشکیل و طراحی شده است.
یافته ها: تحقیق با دستیابی به سه دسته مضامین؛ توصیفی (246 مضمون)، تفسیری (74 مضمون) و رابطه ای (5 مضمون) نشان می دهد که عملکرد سازمانی از منظر آموزه های اسلامی دارای چهار بُعد؛ نیّت، ورودی ها، فعالیت ها یا فرایند و نتایج است که هریک از این چهار بُعد، در فرایند مدیریت عملکرد سازمانی مورد ارزیابی قرار می گیرد و شناخت این ابعاد برای ارزیابی صحیح و دقیق عملکرد از اهمیّت زیادی برخوردار است. و نیز یافته ها نشان می دهد که معیارهای عملکرد سازمانی عبارتند از؛ اسلام، حق، عدالت، رضایت عامّه، تقوی، عمل صالح، نیّت الهی، دستیابی به هدف و انسان کامل. که رعایت این معیارها در درستی عملکرد سازمانی و انجام مطلوب فعالیت ها از این منظر، نقش اساسی دارد. و همچنین یافته های تحقیق نشانگر آن است که معیارهای ارزیابی عملکرد سازمانی نیز همان معیارهای نُه گانه یادشده می باشند که رعایت این معیارها در هنگام ارزیابی عملکرد سازمانی در اعتبار نتیجه ارزیابی از منظر نظام ارزیابی اسلامی، نقش بی بدیل دارد.
نتایج: در این تحقیق تلاش شده است که ابعاد و معیارهای عملکرد سازمانی و همچنین معیارهای ارزیابی عملکرد سازمانی از منظر آموزه های اسلامی مورد بررسی قرار گیرد. در این زمینه تحقیق به این نتیجه رسیده که ابعاد عملکرد سامانی از منظر آموزه های اسلامی با ابعاد آن از منظر دیدگان مدیریت رایج متفاوت است. از منظر آموزه های اسلامی عملکرد دارای چهار بُعد؛ ورودی ها، فرایند، خروجی ها و نیّت است که در فرایند مدیریت عملکرد در سازمان مورد ارزیابی قرار می گیرد. برخلاف دیدگاه رایج مدیریت که عملکرد را دارای ابعاد دوگانه یا نهایتاً سه گانه می دانند و نیّت را از ابعاد مفهومی عملکرد به حساب نمی آورند. درحالی که از منظر اسلام، نیّت مهمترین بُعد مفهومی عملکرد سازمانی است.
همچنین، نتایج حاصله از تحقیق نشان می دهد که معیارهای عملکرد سازمانی از منظر آموزه های اسلامی با معیارهای آن از منظر دیدگاه مدیریت رایج متفاوت است؛ از منظر آموزه های اسلامی عملکرد دارای معیارهای نه گانه؛ اسلام، حق، عدالت، رضایت عامّه، تقوی، صالح بودن عمل، دستیابی به هدف، نیّت الهی، انسان کامل است که صحّت و درستی عملکرد سازمانی از منظر آموزه های اسلامی مبتنی بر رعایت این معیارها در هنگام انجام عملکردها در سازمان است. درحالی که بسیاری از این معیارها در دیدگاه مدیریت رایج به عنوان معیار عملکرد مطرح نیست.
و همین طور تحقیق نشان داد که میان معیارهای عملکرد سازمانی و معیارهای ارزیابی عملکرد سازمانی تفاوتی وجود ندارد؛ یعنی همان نه موردی که به عنوان معیارهای عملکرد سازمانی از منظر آموزه های اسلامی معرفی شد، معیارهای ارزیابی عملکرد سازمانی نیز می باشند؛ یعنی ارزیابی عملکرد سازمانی درصورتی از این منظر اعتبار دارد که براساس این معیارهای نه گانه انجام شود. برخلاف دیدگاه مدیریت رایج که به بسیاری از این معیارها در ارزیابی عملکرد سازمانی پایبندی ندارد.
بازنمایی روش تحقّق راهبردهای سند دانشگاه اسلامی در سطح عملیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: سند اسلامی شدن دانشگاه ها، به عنوان یکی از اسناد بالادستی، چند سالی است که به دانشگاه ها ابلاغ شده است. یکی از دلایلی که اجرای کامل و موفق این سند را با چالش مواجه کرده، آن است که با عنایت به تعدد راهبردها، برنامه عملیاتی و الگوی تحقق این سند مشخص نیست. با توجه به شرایط فعلی و پتانسیل هر دانشگاه، می توان نقشه راه اجرای این سند و اقدامات راهبردی متناظر را تعیین نمود. در این پژوهش به عنوان مورد مطالعه، بازنمایی روش تحقق راهبردهای این سند در دانشگاه گناباد ارائه شده است. هدف این پژوهش در فاز اول، ارائه روشی علمی، کاربردی و واقع بینانه است که با استفاده از آن، بتوان امکان سنجی و اولویت اقدامات مطرح شده در سند دانشگاه اسلامی را مطابق با شرایط دانشگاه مورد مطالعه تعیین نمود. برای این منظور، نرم افزار منطبق با روش یادشده، در محیط اکسل طراحی شد. هدف فاز دوم، بازنمایی روش تحقق راهبردهای سند دانشگاه اسلامی در سطح عملیاتی در دانشگاه مورد مطالعه است.
روش: روش پژوهش در پنج مرحله بیان شده است: مرحله اول: مقایسه های زوجی اهداف نه گانه سند دانشگاه اسلامی با یکدیگر از طریق AHP گروهی − فازی است. از مجموع 352 اقدام راهبردی سند، 178 مورد، در سطح دانشگاه مورد مطالعه قابل اجرا تشخیص داده شدند.
مرحله دوم: درباره هریک از این اقدامات راهبردی، سه پرسش از خبرگان، در قالب پرسش نامه و طیف لیکرت پرسیده شد. این سه پرسش عبارت اند از: وضع موجود هر اقدام، توان دانشگاه برای بهبود هر اقدام و میزان تأثیر هر اقدام در تحقق اهداف سند.
مرحله سوم: با تلفیق نتایج به دست آمده از دو مرحله قبل، شکاف موزون برای هرکدام از اقدامات محاسبه شد و در محور عمودی نمودار نهایی قرار گرفت.
مرحله چهارم: نمودار IPA ترسیم و تحلیل سناریوهای اقدامات انجام شد. در این مرحله، اولویت بندی اقدامات راهبردی براساس تحلیل نمودار انجام شد.
مرحله پنجم: برنامه عملیاتی، پیشنهادات و گام های اجرایی و عملیاتی برای اقدامات راهبردی اولویت دار، از صاحب نظران دریافت شد.
یافته ها: در این تحقیق، اهداف دوازده گانه مطرح شده در سند دانشگاه اسلامی در قالب نه هدف خلاصه شدند. خروجی مرحله اول، تعیین وزن اهداف نه گانه به روش AHP فازی بود که در جدول 1 آمده است:
جدول 1. اهمیت هر یک از اهداف کلان تحقق سند دانشگاه اسلامی
ر
هدف کلان
وزن (اهمیت)
1
تعمیق و نهادینه سازى معارف و آموزه های اسلامى در دانشگاه ها
139/0
2
تحقق آرمان ها و ارزش های انقلاب اسلامی
099/0
3
تولید دانش تمدنى به ویژه علوم انسانی − اسلامى و مشارکت حداکثرى دانشگاه ها در تمدن سازى نوین اسلامى
096/0
4
تعمیق خردورزى و عقلانیت و تقویت روحیه آزاداندیشى و خلاقیت در دانشگاه ها
117/0
5
دستیابى دانشگاه ها به اقتدار علمى، فرهنگى و اقتصادى در جهان اسلام و منطقه و توسعه تعامل علمى در عرصه هاى بین المللى و دستیابى به مرجعیت علمى و فرهنگى در منطقه و جهان اسلام
1/0
6
گسترش تعامل حوزه و دانشگاه
09/0
7
تحقق سبک صحیح زندگی اسلامی
12/0
8
ارتقاى مستمر و نظام مند بعد علمى، مهارتى و اخلاقى دانشگاهیان
11/0
9
احیاء و ارتقای نقش خانواده در فرآیند تعلیم وتربیت
13/0
پس از وارد نمودن نظرات تیم تصمیم در نرم افزار و تحلیل نظرات، خروجی نرم افزار درخصوص تشکیل ماتریس دوبعدی شکاف موزون − توانمندی، به شکل تصویر شماره 1 به دست آمد.
مبنای تعیین اولویت ها از ماتریس یادشده، حاصل جمع درصد توانمندی و درصد شکاف موزون می باشد. اقداماتی که حاصل جمع درصد توانمندی و درصد شکاف موزون آنها نسبت به سایر اقدامات بیشتر بود، به عنوان اقدامات اولویت دار انتخاب شدند. در جدول 2، عناوین 5 اولویت اول بیان شده است. این موارد، اقداماتی هستند که اولاً، دانشگاه توانمندی و پتانسیل نسبی بیشتری برای بهبود آنها در اختیار دارد؛ ثانیاً، وضع موجود دانشگاه به نسبت در آنها خیلی مناسب نیست؛ ثالثاً، اهمیت نسبی بیشتری نسبت به سایر اقدامات داشته و سریع تر و بیشتر در تحقق اهداف نه گانه سند دانشگاه اسلامی تأثیرگذار خواهند بود.
جدول 2. اقدامات راهبردی اولویت دار سند دانشگاه اسلامی در دانشگاه گناباد
ر
کد
شرح اقدام
رتبه
116
1−19−5
استخراج، تبیین و تدوین راهکارهای قرآن و عترت برای نهادینه کردن فرهنگ اسلامی
1
126
4−20−5
رصد جریان های فکری − فرهنگی و شناسایی پایگاه های مؤثر نفوذ جنگ نرم
2
101
1−17−5
آسیب شناسی سبک زندگی موجود و طراحی، تبیین و ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی دانشگاهیان بر مبنای تمدن سازی نوین اسلامی
3
20
1−10−6
طراحی و برنامه ریزی دوره های آموزشی و فرصت مطالعاتی مشترک میان حوزه و دانشگاه
4
123
1−20−5
تبیین ابعاد گوناگون جنگ نرم دشمن و مؤلفه های قدرت نرم جمهوری اسلامی در محیط دانشگاه ها
5
بحث و نتیجه گیری: از مجموع 352 راهبرد سند دانشگاه اسلامی، 178 اقدام راهبردی در سطح دانشگاه مورد مطالعه، قابل اجرا تشخیص داده شد. براساس نتایج پرسش نامه، جدول زیر به دست آمد.
جدول 3. دسته بندی اقدامات راهبردی سند دانشگاه اسلامی با رویکرد امکان سنجی و اولویت بندی
کل اقدامات راهبردی مطرح شده در سند دانشگاه اسلامی: 352 مورد (که با اجرای آنها 56 راهبرد و 9 هدف کلان محقق خواهد شد)
اقدامات قابل اجرا در دانشگاه مورد مطالعه: 178 مورد
میزان تأثیر در تحقق اهداف سند: 100%
اقدامات قابل اجرا در سطح وزارت علوم و بهداشت:
174 مورد
اقداماتی که توانمندی خوبی برای اجرای آنها در دانشگاه مورد مطالعه وجود دارد: 127مورد
میزان تأثیر در تحقق اهداف سند: 70%
اقداماتی که درحال حاضر دانشگاه توان اجرایی مناسب برای آنها ندارد: 51 مورد
میزان تأثیر در تحقق اهداف سند: 30%
اولویت بندی 127 اقدام راهبردی به روش IPA−G−FAHP
(فهرست 5 اولویت اول، در جدول 2 بیان شده است)
اقدامات در حال اجرا:
49 مورد
تأثیر در تحقق اهداف سند: 35%
(7 مورد در اولویت 1 تا 40 هستند)
اقدامات فاز 1: 27 مورد
تأثیر در تحقق اهداف سند:31%
(15مورد در اولویت 1تا40هستند)
سایر اقدامات
(در فاز 1 اجرا نخواهد شد):
51 مورد
تأثیر در تحقق اهداف سند: 4%
(18مورد در اولویت 1تا40هستند)
تدوین برنامه عملیاتی 4 اقدام راهبردی به صورت مستقیم و 23 اقدام راهبردی به صورت غیرمستقیم(جزئیات در جدول 3)
طبق نظر تیم تصمیم، 27 اقدام راهبردی که طی این برنامه عملیاتی، اجرایی می شود را می توان براساس کلمات کلیدی و مضامین آنها در 4 اقدام راهبردی تقسیم بندی کرد. فهرست آنها در جدول 4 نشان داده شده است.
جدول 4. فهرست اقدامات راهبردی اولویت دار (که برنامه عملیاتی آنها تدوین شده است)
اولویت
شماره اقدام راهبردی
شماره اقدامات راهبردی مشترک
کل اقدامات راهبردی در هر اولویت
1
اقدام راهبردی 116
(رتبه 1)
مشترک با اقدامات راهبردی شماره 117(رتبه14)، 119(رتبه40) و 259
4
2
اقدام راهبردی 126
(رتبه 2)
مشترک با اقدامات راهبردی 123 (رتبه 5)، 124 (رتبه 20)، 127 (رتبه 21)، 125 (رتبه 34) و 130
6
3
اقدام راهبردی 101
(رتبه 3)
مشترک با اقدامات راهبردی 104، 105 و 122 (رتبه 12)
4
4
اقدام راهبردی200 (رتبه 4)
مشترک با اقدامات راهبردی راهبرد های 36، 37، 38، 39، 40، 137، 201 (رتبه 25)، 202، 204(رتبه 10)، 207، 262 (رتبه 6) و 301 (رتبه 13)
13
جمع کل اقدامات راهبردی که برای آنها برنامه عملیاتی تدوین شده است:
27
27 اقدام راهبردی که طی برنامه عملیاتی ارائه شده در این تحقیق اجرایی خواهند شد، براساس مضامین آنها در 4 اقدام راهبردی قرار می گیرند. ازاین رو، پیشنهادها و گام های اجرایی آنها در قالب برنامه عملیاتی ارائه شد و نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدها، پیشنهادات و گام های اجرایی هر راهبرد معرفی شد تا در یک بازه چهارساله اجرا شود.
گونه شناسی رفتاری افراد جامعه در موضوع فرضیه امر به معروف و نهی از منکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: حفظ سلامت جامعه در مقابل انحرافات و کژروی ها، ازجمله الزامات ماندگاری و کمال یک جامعه محسوب می شود. سؤال مطرح این است که آیا تنها با وضع قوانین و کنترل های بیرونی از جانب دولت، می توان به هدف رسید؟ در اسلام، مکانیسم امربه معروف و نهی ازمنکر به عنوان دو فریضه الهی نقش مهمی در این مسیر دارند. اما مسئله مهم در این زمینه، چگونگی دعوت آحاد جامعه و مردم، برای انجام این تکلیف دینی است. دانش بازاریابی می تواند برای ترویج امربه معروف مورد استفاده قرار گیرد. این دانش ظرفیت مناسبی ترویج ارزش های دینی و اجتماعی دارد. یکی از ابزارهای مهم و کلیدی در این زمینه، بخش بندی مخاطبین است که در آن افراد را براساس شاخص های مورد مطالعه، در گروه های همسان و مشابه قرار داده تا بتوان توصیف دقیق تری از وضعیت آنها به دست آورد. این پژوهش به دنبال گونه شناسی رفتاری مردم در موضوع امربه معروف و نهی ازمنکراست تا مروجان این دو ارزش بتوانند در تولید محتوای ترویجی، متناسب با هر خوشه برنامه ویژه ای برای آن طراحی کنند. به صورت مشخص این پژوهش به دنبال پاسخ به دو سؤال اصلی زیر است:
با استفاده از اصل بخش بندی در بازاریابی، افراد جامعه را در موضوع امربه معروف و نهی ازمنکردر چند خوشه و بخش می توان قرار داد؟
هر بخش از نظر شناختی در مورد امربه معروف و نهی ازمنکر چگونه است؟
روش: این پژوهش از انواع تحقیقات کاربردی محسوب می شود که ماهیتی اکتشافی داشته و با رویکرد کمّی و با استفاده از پرسش نامه ساخته شده توسط محققین، داده های موردنیاز جمع آوری می شود. گام نخست برای انجام پژوهش، طراحی ابزار اندازه گیری یا پرسش نامه محقق ساخته است که بتواند ما را به پاسخی برای سؤالات پژوهش رهنمون کند. بعد از طراحی پرسش نامه و اطمینان از اعتبار آن، داده های لازم به صورت میدانی جمع آوری شده است. داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار تجزیه و تحلیل می شوند. در این قسمت دو مرحله اول توضیح داده خواهد شد و مرحله سوم در قسمت تجزیه و تحلیل داده ها بحث خواهد شد. در این پژوهش از سه معیار برای خوشه بندی استفاده شده است که عبارت است از: میزان تذکر به دیگران، واکنش فرد در مقابل تذکر بجا و واکنش فرد در مقابل تذکر بیجا. شیوه نمونه گیری به صورت در دسترس و از دو طریق پرسش نامه کاغذی و الکترونیکی بوده است. جامعه آماری این تحقیق، زنان بالغ ساکن استان های تهران و البرز بوده است. حجم نمونه در این پژوهش 476 نفر است. برای تحلیل داده ها از روش خوشه بندی دو مرحله ای و نرم افزار SPSS21 استفاده شده است. شاخص کیفیت بخش بندی به دست آمده توسط نرم افزار، نشان دهنده تأیید آن است.
نتایج: براساس نتایج به دست آمده 9 خوشه رفتاری حاصل شد که بزرگ ترین خوشه حدود 17 درصد و کمترین آنها 6 درصد کل داده ها را تشکیل می دهد. خوشه اول کسانی هستند که گاه به دیگران امربه معروف و نهی ازمنکر می کنند. این افراد واکنش مثبتی نسبت به امربه معروف بجا داشته و از آمر به معروف تشکر کرده و رفتار خود را اصلاح می کنند. این خوشه، بزرگ ترین بخش را تشکیل می دهند. خوشه دوم، مانند خوشه اول گاه امربه معروف و نهی ازمنکر می کنند و چندان از پذیرش امربه معروف و نهی ازمنکر دیگران استقبال نمی کنند. اگر تذکر بجایی به آنها داده شود، تنها در مقابل شخص آمر، به اصلاح رفتار خود اقدام می کنند تا از درگیر شدن با او اجتناب کنند. خوشه سوم افرادی هستند درخصوص انجام امربه معروف و نهی ازمنکر به دیگران، مانند دو خوشه اول هستند؛ اما پذیرش رفتار بهتری را نسبت به خوشه دوم دارند. افراد خوشه چهارم در مقام انجام امربه معروف، همچنان شبیه خوشه های قبلی عمل می کنند؛ اما واکنش پذیرش آنها در وضعیت بهتری قرار دارد.
گروه پنجم نیز گاه امربه معروف و نهی ازمنکر می کنند. در مقابل پذیرش تذکر بجا، صرفاً به اصلاح رفتار خود اکتفا کرده و اگر تذکر بیجایی به آنها داده شود، برای کاهش تنش به اصلاح رفتار خود در مقابل فرد اقدام خواهند کرد. خوشه ششم، به ندرت به امر و نهی دیگران از کارهای خوب و بد می پردازند. واکنش رفتاری چندان مناسبی هم در مقابل امربه معروف دیگران ندارند. افراد خوشه هفتم نیز چندان به تذکر دادن به دیگران عادت ندارند؛ اما اگر کسی به آنها تذکری بدهد، واکنش خوبی از آنها سر خواهد زد. افراد خوشه هشتم، بیشتر از سایر خوشه ها به دیگران تذکر می دهند؛ اما پذیرش آنها در مقابل تذکر صحیح دیگران، صرفاً اصلاح رفتار است و اگر تذکری را بیجا بدانند، نسبت به آن بی تفاوت خواهند بود. خوشه نهم، خوشه کوچک ترین خوشه بود و شامل افرادی است که به ندرت اهل تذکر دادن به دیگران هستند. اما درخصوص تذکری که به جا بدانند، آن را قبول کرده و رفتارشان را اصلاح می کنند.
بحث و نتیجه گیری: امربه معروف و نهی ازمنکر به عنوان یک واجب الهی، جایگاه رفیعی در آموزه های اسلامی دارد. برای بهره مندی از فواید و آثار امربه معروف و نهی ازمنکر، ابتدا باید به ترویج این ارزش پرداخت. فرهنگ سازی صحیح در مورد چیستی و چگونگی و چرایی این ارزش دینی، امری مهم و ضروری است. این پژوهش به دنبال استفاده از ابزار بخش بندی، جهت گونه شناسی رفتاری جامعه در موضوع امربه معروف و نهی ازمنکر است که نتایج آن نشان می دهد 9 خوشه رفتاری در این زمینه وجود دارد.
انتظار اولیه این است که هر چه افراد، نگرش و شناخت بهتر و بیشتری نسبت به فریضتین داشته باشند، انجام رفتار از آنها به شکل بهتری صورت گیرد و یا واکنش بهتری نسبت به امر و نهی دیگران داشته باشند؛ اما نتایج این پژوهش نشان می دهد ضرورتاً افرادی که نگرش بهتری نسبت به امربه معروف دارند، امربه معروف بیشتری از آنها حادث نمی شود؛ یعنی ممکن است افراد نگرش صحیح و خوبی نسبت به امربه معروف داشته باشند، اما در مقام رفتاری بی تفاوت بوده و با بهانه تراشی و یا موانع دیگر از انجام امربه معروف خودداری کنند. خوشه هفتم مثال این دسته از افراد می تواند باشد. همچنین ممکن است افرادی نگرش خوبی نسبت به امربه معروف و نهی ازمنکر داشته باشند، اما اگر کسی به آنها تذکری بدهد، واکنش تند و نادرستی از آنها سر بزند.
به عنوان مثال، خوشه اول با وجود اینکه در مقام عمل بالاترین و بهترین وضعیت را دارد و نیز نگرش مناسبی نیز نسبت به امربه معروف دارد، اما در زمانی که دیگران بخواهند به آنها تذکر بدهند، پذیرش خوبی از آنها سر نخواهد زد. خوشه چهارم نیز بهترین نگرش را نسبت به امربه معروف دارد؛ اما در زمانی که دیگران به آنها تذکر می دهند، رفتار خوبی نشان نداده و پذیرای تذکر دیگران نیستند؛ البته این خوشه در مقام عمل نیز در وضعیت متوسط قرار دارند.
الگوی تشخیص سازمان فضیلت محور: ابعاد و مؤلفه های تشخیص در اماکن متبرکه مذهبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: در دنیای رقابتی قرن بیست ویک، سازمان ها با گرایش به سمت فضایل اخلاقی و انسانی، سعی دارند تا خلأهای معنوی، اخلاقی و عاطفی کارکنان خود را از طریق تأکید بر فضیلت ها برطرف کنند. این تأکید در مطالعات جدید سازمانی، با ظهور مفهوم جدیدی به نام سازمان فضیلت محور همراه شد. در بین انواع سازمان های فضیلت محور، اماکن متبرکه مذهبی همواره جزء مهم ترین پایگاه های ترسیم آینده برای بشریت بوده و به عنوان مرکز ثقل و کانون تحولات جهانی و مهندسی فرهنگ، قابلیت های خود را آشکار می کنند. درست در شرایطی که نگرش، باورها، هنجارها و عقاید مردم به مکان های متبرکه مذهبی منجر به احترام و پاک انگاشتن آنها نسبت به سایر اماکن می شود، پیروی از اصول مدیریت ایجاب می نماید تا مسیر مدیریت، مطابق با واقعیت و دور از یک فضای انتزاعی و فانتزی باشد. در چنین شرایطی، ازیک سو تأکید مدل های علمی مورد استناد در مدیریت تغییر و عارضه یابی بر تشخیص، به عنوان نخستین گام و یکی از مراحل کلیدی تغییر، و ازسوی دیگر مرور پژوهش های انجام شده با محوریت فضیلت سازمانی، مؤید این مطلب است که در جمهوری اسلامی ایران، اماکن متبرکه مذهبی با وجود داشتن مأموریت های خاص در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و تأثیر قابل توجه در شکل گیری ماهیت جامعه اسلامی، تاکنون در پژوهش های علمی مرتبط با مدیریت تغییر و عارضه یابی کمتر مورد توجه بوده اند. بنابراین، با وجود مدل های گوناگون و شناخته شده در مدیریت تغییر، مسئله اصلی پژوهش فقدان الگویی جامع، مانع و کاربردی برای اماکن متبرکه مذهبی بود که از طریق آن بتوان با شناخت کامل از این گونه سازمان ها، مسائل و عارضه های آنها را شناسایی و تحلیل کرد و جنبه های ناکارآمد آنها را تغییر داد. ازاین رو، تحقیق حاضر، با هدف ارائه الگوی تشخیص کاربردی برای سازمان های عهده دار مسئولیت در اماکن متبرکه مذهبی ایران، به بررسی ابعاد و مؤلفه های تشکیل دهنده آنها پرداخته است. بر اساس این، آستان قدس رضوی در مشهد مقدس، آستان مقدس حضرت فاطمه معصومهh در قم، آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنیj در شهر ری و آستان مقدس حضرت احمدبن موسی (ملقب به شاهچراغ) در شیراز سازمان های فضیلت محور بهره مند از نتایج حاصل از این پژوهش خواهند بود.
روش: تحقیق کیفی حاضر با رویکردی کاربردی برای اماکن متبرکه مذهبی در ایران اسلامی طرح ریزی شده است. بر مبنای مدل پیاز پژوهش ساندرز این پژوهش در لایه پارادایم تفسیری قرار می گیرد. جهت گیری آن از نوع پژوهش های بنیادی است و فرایندی استقرایی دارد. از نظر روش تحقیق، فرآیند پژوهش با پیروی از مراحل فراترکیب به روش سندلوسکی و باروسو و تلفیق آن با تحلیل مضمون به روش براون و کلارک انجام شده است. هدف نهایی پژوهش نیز فهم مدل تشخیص سازمان فضیلت محور است که در آن به معرفی ابعاد و مؤلفه های تشکیل دهنده مکان متبرکه مذهبی پرداخته شده است. گردآوری مبانی نظری و داده های مورد نیاز از طریق مطالعه اسناد و مدارک به روش کتابخانه ای و انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان منتخب به روش های غیراحتمالی قضاوتی و گلوله برفی و تا زمان رسیدن به اشباع نظری انجام شد. در این پژوهش، طرح ریزی دستورالعمل مصاحبه ها بر پایه روش دیالکتیک انجام شد: یعنی ساخت نظر یا تز، مواجهه با پادنظر یا آنتی تز، و سرانجام ساخت سنتز. بر اساس این، ابتدا قالب مضامین اولیه از داده های نظری پژوهش استخراج شد (تز) و پس ازآن در اختیار مصاحبه شوندگان قرار گرفت. در ادامه، بررسی ایده ها و نظرات خبرگان (آنتی تزها) در قالب کدهای مفهومی جمع بندی و در پایان مدل تشخیص سازمان فضیلت محور برای اماکن متبرکه مذهبی ایران (سنتز) طراحی شد.
یافته ها: الگوی تشخیص اماکن متبرکه مذهبی الگویی است کاربردی برای تفکیک ابعاد و مؤلفه های تشکیل دهنده آن که به شناخت کلی نسبت به این گونه سازمان ها منتج شده، زمینه را برای تغییر و عارضه یابی آنها فراهم می کند. براساس یافته ها، الگوی معرفی شده مشتمل بر چهار بُعد و بیست مؤلفه اصلی است . ابعاد اصلی این الگو «ارکان»، «کارکردها»، «سرمایه ها» و «مدیریت» هستند. در این الگو بُعد ارکان از مؤلفه های «زائر»، «زیارت»، «مزار» و «مزور» تشکیل شده است. «کارکردهای قدسی»، «کارکردهای فرهنگی»، «کارکردهای اجتماعی»، «کارکردهای اقتصادی» و «کارکردهای عبادی - سیاسی» مؤلفه های بُعد کارکردها هستند. «سرمایه های نمادین»، «ارزش های بنیادین»، «شایستگی های سازمانی»، «سرمایه های اجتماعی» و «سرمایه های فرهنگی» در بُعد سرمایه ها قرار دارند. و درنهایت «برنامه ریزی»، «بسیج منابع»، «سازمان دهی»، «هدایت و رهبری» و «نظارت و صیانت» به عنوان مؤلفه های بُعد مدیریت معرفی شده اند.
بحث و نتیجه گیری: نوشتار حاضر نخستین تلاش پژوهشی در ارائه مدل تشخیص خاص برای اماکن متبرکه مذهبی است که افزون بر تقویت مبانی علمی و پژوهشی این حوزه، می تواند تا حدی از توسعه مفاهیم و الگوهای تحمیلی و تجویزی به این سازمان ها جلوگیری کند. دستاوردهای این پژوهش، مزیت اصلی مدل تشخیص را در درک عمیق تر و تجسم بهتر از مؤلفه های تشخیص بقاع متبرکه و شناسایی مخاطرات و آسیب پذیری های آن می داند و کاربردهای عملیاتی آن را در مباحث مرتبط با مدیریت تغییر و عارضه یابی تبیین می نماید. این پژوهش فهم سازمان های متولی اماکن متبرکه مذهبی را از طریق فهم ابعاد و مؤلفه های تشخیص آنها امکان پذیر می داند و مطلوبیت پروژه های تغییر، تحول و توسعه را در گروی ایجاد تغییر در عوامل مؤثر در مؤلفه های تشخیص تبیین می نماید. همچنین نتیجه می گیرد زمانی حیات یک سازمان فضیلت محور دچار عارضه می شود که یک یا چند مورد از ابعاد و مؤلفه های تشخیص، به درستی در سازمان تبیین نشود، دچار کژکارکردی یا انحراف از مسیر اصلی خود شود و یا به هر علت دیگری مورد مخاطره قرار گیرد. بی توجهی یا کم توجهی هر یک از عناصر سازمان به هرکدام از این ابعاد و مؤلفه ها موجب بروز عارضه برای کل سازمان می شود. هریک از ابعاد و مؤلفه های مدل تشخیص، جنبه های نامعلومی از سازمان های فضیلت محور را نمایان کرده است. در این پژوهش مدیریت تغییر و عارضه یابی سازمان فضیلت محور، فعالیتی تخصصی، برگرفته از دانش، تجربه و تعهد نسبت به این گونه سازمان هاست و به متولیان سازمان های مورد مطالعه پیشنهاد می شود تا با توجه به رسالت سنگین خود در عرصه های مختلف اجتماعی، این امر را به کسانی واگذار نمایید که واجد صلاحیت فنی، انسانی و ادراکی لازم و کافی برای این کار باشند.
تقدیر و تشکر: ضمن قدردانی از مشارکت شایسته گروه خبرگان منتخب از استادان دانشگاه و خادمین محترم در اعتاب مقدس جمهوری اسلامی ایران، از کلیه کسانی که در انجام پژوهش مشارکت داشته و ما را یاری داده اند، تشکر می شود.
تعارض منافع: هیچ تعارض منافعی در این پژوهش وجود ندارد.
طراحی مدل حمایت سازمانی برای توسعه رفتار شهروندی سازمان های هوشمند (مورد مطالعه: شرکت مپنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: با وجود ظهور مفاهیمی چون هوشمندسازی محیط کار، تحول دیجیتال و صنعت 4.0 که باعث تغییرات عظیمی در محیط کسب وکار شده است، اما منابع انسانی همچنان ضروری ترین منبع برای پایداری سازمان ها هستند. نکته بسیار کلیدی در مدیریت سازمان های هوشمند، تمرکز بیش از حد مدیران چنین سازمان هایی بر تکنولوژی و غفلت از نقش منابع انسانی است. یکی از مشکلات اصلی سازمان ها در دنیای متحول و به شدت متغیر امروزی، شناسایی عواملی است که می تواند در بروز رفتار شهروندی سازمانی که یکی از پدیده های نوظهور است، تاثیر بگذارد. در حالی که بسیاری از مدیران بر روش های مبتنی بر پاداش مانند افزایش حقوق ماهیانه، ترفیع شغلی و غیره به عنوان عوامل موثر بر بروز رفتار شهروندی تاکید داشته اند، اما تحقیقات جدید نشان می دهد که عوامل روحی-روانی بیش از پاداش بر بروز چنین رفتارهایی تاثیر دارند. این مساله، یکی از مهم ترین چالش ها در سازمان های هوشمند محسوب می شود؛ بدین معنی که مدیران فکر می کنند با فراهم آوردن بسترهای سخت افزاری و نرم افزاری تکنولوژی می توانند باعث تعالی و موفقیت سازمان شوند. این در حالی است که حتی در سازمان های هوشمند نیز کماکان نیروی انسانی عامل اصلی موفقیت/شکست سازمان است. از طرف دیگر ادبیات پژوهش نشان می دهد که تاکنون هیچ تلاشی برای برجسته تر کردن نقش رفتارهای شهروندی در سازمان های هوشمند انجام نشده است و به طور مشخص الگوی خاصی جهت توسعه رفتار شهروندی سازمانی در سازمان های هوشمند انجام نشده است. با این توضیحات و با در نظر گرفتن این شکاف تحقیقاتی عمده، در پژوهش حاضر به طراحی مدل حمایتی سازمانی برای توسعه رفتار شهروندی سازمان های هوشمند پرداخته می شود.روش : این پژوهش از لحاظ فلسفه تحقیق ذیل مطالعات کاربردی (پراگماتیسم) قرار می گیرد. از لحاظ رویکرد پژوهش، یک مطالعه استقرایی است؛ از لحاظ استراتژی، با رویکرد داده بنیاد انجام می شود؛ از لحاظ نوع روش به صورت کیفی و از لحاظ زمانی به صورت مقطعی انجام می شود. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته است. در این پژوهش از رویکرد داده بنیاد استفاده شده است. نظریه داده بنیاد یک روش تحقیق قوی و استقرایی برای کشف نظریه های جدید است. در این روش، محقق با هیچ فرضیه ازپیش تعیین شده ای در مورد نتیجه وارد نمی شود و نگران اعتبار یا توصیف نیست. در عوض، محقق به داده هایی که جمع آوری می کند اجازه می دهد تا تجزیه وتحلیل و ایجاد نظریه او را هدایت کند و منجربه اکتشافات جدید شود. جامعه آماری شامل گروهی از خبرگان حوزه مدیریت دولتی، مدیران سازمان های هوشمند و رفتار شهروندی است. نمونه گیری با استفاده از روش گلوله برفی انجام شده است. نمونه گیری از صاحب نظران در این پژوهش تا زمانی ادامه پیدا کرده که فرایند اکتشاف و تجزیه وتحلیل به نقطه اشباع نظری برسد. در تحقیق حاضر، مصاحبه های نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها استفاده شده است. پس از انجام مصاحبه با خبرگان و صاحب نظران، مصاحبه ها پیاده سازی و سپس داده های جمع آوری شده تحلیل و ترکیب شده اند. تحلیل داده ها با روش داده بنیاد (گراندد تئوری) و با استفاده از نرم افزار Maxqda انجام شده است.نتایج: براساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی شش دسته از عوامل شامل عوامل علی (تعهد مدیریت نسبت به کارکنان، مالکیت روان شناختی، برندسازی داخلی، رهبری اخلاقی و اعتماد سازمانی)، زمینه ای (جو سازمانی حامی رفتار شهروندی)، مداخله گر (بوروکراسی سازمانی)، پدیده محوری (حمایت سازمانی مبتنی بر رفتار شهروندی)، راهبردها (توانمندسازی کارکنان)، و پیامدها (رضایت و پیشرفت شغلی) شناسایی شد. براساس مولفه های شناسایی شده، مدل پارادایمی حمایت سازمانی برای توسعه رفتار شهروندی توسعه داده شد.بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده جو سازمانی حامی رفتار شهروندی به عنوان شرایط زمینه ای شناسایی شد. یک محیط کاری مثبت باعث بهبود روحیه کارکنان، حفظ و بهره وری می شود. این به بهتر شدن یک محل کار برای همه کمک می کند. محیط کار این پتانسیل را دارد که به طور قابل توجهی بر روحیه کارکنان، روابط محل کار، عملکرد، رضایت شغلی و سلامت کارکنان تأثیر بگذارد. براساس نتایج به دست آمده، تعهد مدیریت نسبت به کارکنان، مالکیت روان شناختی، برندسازی داخلی، رهبری اخلاقی و اعتماد سازمانی به عنوان عوامل زمینه ای شناسایی شدند. در رابطه با تعهد مدیریت باید عنوان کرد که بروز رفتارهای شهروندی کارکنان نتیجه یک بده بستان بین کارکنان و مدیران است، به شکلی که اگر مدیران نسبت به دغدغه های کارکنان اهمیت نشان دهند در این صورت کارکنان نیز به احتمال بیشتری رفتار شهروندی از خود بروز می دهند. در رابطه با مالکیت روان شناختی باید عنوان کرد که مالکیت روان شناختی وضعیتی است که در آن، فرد به یک هدف یا بخشی از آنکه از نظر ماهیت می تواند مادی یا غیرمادی باشد، احساس مالکیت می کند و می گوید «آن مال من است». در واقع، مالکیت روان شناختی بازنمای تعلق عاطفی و شناختی بین فرد و سازمان است که بر رفتار و ادراک فرد از خود اثر می گذارد. ازاین رو می توان احساس مالکیت روان شناختی را یکی از عوامل موجد رفتار شهروندی سازمانی در نظر گرفت. رهبری اخلاقی نیز شکلی از رهبری است که بر ارزش های اخلاقی چه از سوی مدیران و چه از سوی کارکنان تاکید زیادی دارد. همچنین اعتماد یک عامل اجتناب ناپذیر در شکل گیری رفتارهای شهروندی است؛ به شکلی که در غیاب اعتماد - حتی اگر سایر شرایط محیط نیز مناسب باشد - نمی توان انتظار بروز رفتارهای شهروندی سازمانی را داشت.براساس نتایج کدگذاری ثانویه پژوهش، بوروکراسی سازمانی شامل شاخص های نگرش های منفی مدیران به کارمندمحوری، بی توجهی به استقلال شغلی، عدم حضور کارکنان در تصمیم گیری، رهبری استبدادی، تمرکز اکید بر سلسله مراتب، تمرکز بر روش های سنتی مدیریت، ناکافی بودن اقدامات مدیریت منابع انسانی، کمبود روابط درون سازمانی به عنوان مقوله شرایط مداخله گر در ارائه مدل حمایت سازمانی برای توسعه رفتار شهروندی انتخاب شدند. بوروکراسی - حتی اگر برای پیشبرد فعالیت های سازمان ضروری باشد - به عنوان یک عامل بسیار منفی بر رفتارهای کارکنان عمل می کند؛ زیرا کارکنان پیش از آنکه ابزار و پیچ و مهره ساختار عظیمی به نام سازمان باشند، انسان هستند. براساس نتایج کدگذاری ثانویه پژوهش، توانمندسازی کارکنان شامل ایجاد تناسب میان توانایی و وظیفه محوله، رفع تضاد میان کار و خانواده، تجربه کاری و تسلط داشتن بر حرفه خود، تقویت خودپنداره به عنوان مقوله راهبردها و اقدامات در ارائه مدل حمایت سازمانی برای توسعه رفتار شهروندی انتخاب شدند.رضایت و پیشرفت شغلی به عنوان پیامدهای حمایت سازمانی برای توسعه رفتار شهروندی شناسایی شدند. مفهوم رضایت شغلی بیانگر احساسات و نگرش های مثبتی است که شخص نسبت به شغلش دارد. وقتی گفته می شود که کسی از رضایت شغلی سطح بالایی برخوردار است؛ یعنی به طور کلی، شغلش را دوست می دارد، برای آن ارزش زیادی قائل است و به گونه ای مثبت به آن می نگرد و در مجموع، از احساس خوب و مطلوبی نسبت به آن برخوردار می باشد. در رابطه با شرایط زمینه ای اقداماتی چون ارتباطات درون سازمانی، کارمندمحوری، افزایش مشارکت کارکنان در تصمیمات سازمانی و تجمیع سرمایه اجتماعی پیشنهاد می شود. در رابطه با عوامل علّی، اقداماتی چون مدیریت منابع انسانی برندمحور، افزایش مسئولیت پذیری و پاسخگویی، توسعه و ترویج برنامه های قدردانی و تشویق و افزایش خودآگاهی و بصیرت کارکنان توصیه می شود. در رابطه با پدیده محوری، رعایت ملاحظات شخصی کارکنان، بهبود کیفیت زندگی کاری، تقدیر از رفتارهای فرانقش، ارائه مشاوره، و تقویت سیستم بازخورد توصیه می شود. در رابطه با شرایط مداخله گر، کاهش سلسله مراتب سازمانی و تقویت رهبری مشارکتی توصیه می شود. در رابطه با راهبردها، افزایش اختیارات به کارکنان، تاکید بیشتر بر کار تیمی، تقدیر از ایده های نوآورانه کارکنان و تقویت تصمیم گیری های مشارکتی توصیه می شود. در رابطه با پیامدها، تقویت و به روزرسانی سیستم ارزیابی عملکرد، ترفیع سازمانی براساس عدالت و انصاف و همچنین حمایت بیشتر از ارزش های اخلاقی توصیه می شود.