تحقیقات کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاهی (کتابداری سابق)
تحقیقات کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاهی دوره 59 بهار 1404 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش میانجی هوش مصنوعی در رابطه بین جو سازمانی و رفتار خلاقانه در کتابخانه های علوم پزشکی شهر تهران است. روش پژوهش : پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری شامل مجموعه مدیران، کارکنان اداری، رؤسای کتابخانه های علوم پزشکی تابعه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مستقر در شهر تهران بودند که همه جامعه با استفاده از روش سرشماری لحاظ گردیده است، که 176 نفر به کار گرفته شدند. ابزار گردآوری اطلاعات این پژوهش جهت سنجش هوش مصنوعی، جو سازمانی، و رفتار خلاقانه کارکنان، پرسشنامه استاندارد است. برای سنجش میزان بهره گیری از هوش مصنوعی، از پرسشنامه چن و همکاران (2022) شامل 22 گویه استفاده گردید که به دلیل جامعیت مفهومی و پوشش مناسب ابعاد مختلف هوش مصنوعی انتخاب شده است. برای سنجش جو سازمانی، از پرسشنامه جو سازمانی لایل ساسمن و سام دیپ (1989) شامل 20 سؤال در پنج مؤلفه اثربخشی ارتباطات، رضایت و توافق بر روی رویه ها، رضایت از پاداش، وضوح نقش و وضوح اهداف استفاده شد. همچنین، برای ارزیابی رفتار خلاقانه کارکنان با استفاده از پرسشنامه ژو و جورج (2001) شامل 13 گویه استفاده شد. که پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ و روایی آن از طریق روایی همگرا و روایی واگرا مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی همچون توزیع فراوانی و آمار استباطی و روش مد ل سازی معادلات ساختاری با SmartPLS انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد جو سازمانی بر رفتار خلاقانه کتابداران تأثیر مثبت و معناداری دارد و همچنین جو سازمانی بر هوش مصنوعی تأثیر مثبت دارد. هوش مصنوعی بر رفتار خلاقانه تأثیر مثبت و معناداری دارد. نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان داد که هوش مصنوعی نقش میانجی کامل در رابطه بین جو سازمانی و رفتار خلاقانه کتابداران ایفا می کند؛ به این معنا که جو سازمانی به تنهایی بر رفتار خلاقانه تأثیر نمی گذارد، مگر آنکه در کتابخانه ها زیرساخت ها و قابلیت های هوش مصنوعی به طور مؤثری به کار گرفته شود. این یافته حاکی از آن است که صرف وجود یک جو سازمانی مطلوب، بدون بهره گیری از ابزارهای نوین فناورانه، نمی تواند به ارتقای خلاقیت کارکنان منجر شود. کتابخانه های علوم پزشکی به عنوان محیط هایی تخصصی، با ماهیت خدماتی-آموزشی و نیاز بالا به نوآوری، در صورتی می توانند از ظرفیت های خلاقیت کارکنان بهره مند شوند که زمینه های فناورانه از جمله استفاده مؤثر از هوش مصنوعی تقویت گردد. بنابراین، توسعه هوش مصنوعی در کتابخانه ها نه تنها یک عامل فناورانه، بلکه یک عامل واسط سازمانی برای پرورش خلاقیت نیروی انسانی محسوب می شود. این نتیجه می تواند راهگشای سیاست گذاری مدیران کتابخانه ها برای ارتقای نوآوری سازمانی از مسیر دیجیتال سازی هوشمند باشد.
بررسی شایستگی دیجیتالی متخصصان علم اطلاعات دانشکده های دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش سنجش شایستگی دیجیتالی متخصصان علم اطلاعات در دانشکده های دانشگاه تهران است. روش پژوهش : روش پژوهش حاضر، توصیفی- پیمایشی و از نوع کاربردی است. جامعه پژوهش حاضر شامل متخصصان علم اطلاعات شاغل در دانشکده های دانشگاه تهران در سال 1403 بودند که تعداد آن ها 120 نفر بود. با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی (متناسب با حجم) و با توجه به فرمول کوکران 92 پرسش نامه بین متخصصان علم اطلاعات توزیع شد و 72 پرسش نامه بازگردانده شد. در این پژوهش از پرسش نامه شایستگی دیجیتالی که از پرسش نامه استاندارد شایستگی دیجیتالی بتین و دیگران (2022) اقتباس شده است، استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 25SPSS انجام شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که شایستگی دیجیتالی متخصصان علم اطلاعات دانشکده های دانشگاه تهران بالاتر از حد متوسط(5/3) است. همچنین متخصصان علم اطلاعات در مؤلفه حفظ سلامت تجهیزات و محیط با میانگین امتیاز 4، بیشترین مهارت را دارند و در مؤلفه تولید محتوا با میانگین امتیاز2، کمترین مهارت را دارند. از یافته های دیگر این پژوهش این بود که شایستگی دیجیتالی در متخصصان علم اطلاعات با مقاطع تحصیلی مختلف، اختلاف معناداری دارد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد متخصصان علم اطلاعات در مؤلفه تولید محتوا نسبت به سایر مؤلفه های شایستگی دیجیتالی ضعف دارند. متخصصان علم اطلاعات برای افزایش شایستگی دیجیتالی خود باید دقت و توجه بیشتری به این مؤلفه داشته باشند. همچنین مشخض شد که با افزایش میزان تحصیلات متخصصان علم اطلاعات، شایستگی دیجیتالی آنان نیز افزایش میابد بدان معنا که با تشویق متخصصان علم اطلاعات جهت تحصیل در مقاطع بالاتر می توان انتظار داشت شایستگی دیجیتالی آنان هم افزایش یابد.
فرایندکاوی در محیط های سازمانی: مرور نظام مند نوشته ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : سازمان های امروزی، به عنوان سیستم های پیچیده و پویا، نیازمند فناوری های پیشرفته ای برای مدیریت مؤثر فرایندها هستند. فرایندکاوی، به عنوان روشی نوین در داده کاوی، در بهبود کارایی عملیاتی و تصمیم گیری نقش کلیدی دارد. این حوزه، با تحلیل لاگ های رویداد، به مدل سازی، تحلیل و بهبود فرایندها می پردازد. با توجه به رشد روزافزون تحقیقات، پژوهش های نظام مند در حوزه فرایندکاوی برای شناسایی فرصت های تحقیقاتی جدید ضرورت دارد. روش پژوهش : این پژوهش، با رویکردی نظام مند با بررسی مطالعات انجام شده، به نیازهای روزآمد و مسیرهای تحقیقاتی آتی در حوزه فرایندکاوی در سازمان ها می پردازد. معیارهای گزینش مقالات شامل محتوا، طرح تحقیق، زبان، تاریخ انتشار و نوع سند در نظر گرفته شده است. پس از غربالگری، 31 مقاله انتخاب و تجزیه و تحلیل شده اند. یافته ها : یافته ها نشان داد که تحقیقات فرایندکاوی در دهه 2010 ابتدا بر پایه های نظری و کاربردهای اولیه تمرکز داشته است. در اواسط دهه، توسعه روش ها و کاربردهای عملی در صنایع مختلف مورد توجه قرار گرفته اند. دهه 2020 شاهد پیشرفت قابل توجه با استفاده از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین برای تحلیل دقیق تر داده ها بوده است. تحقیقات اخیر بر حوزه های نوآورانه تر مانند امنیت اطلاعات و حریم خصوصی تمرکز داشته اند. همچنین، توسعه مدل های بلوغ و استفاده از ابزارهای مدرن در این حوزه در حال پیشرفت نشان داده شده است. نتیجه گیری : با توجه به اینکه فرایندکاوی ابزاری مؤثر برای بهبود فرایندها و مدیریت سازمان هاست، تحقیقات نشان از موفقیت آن در شناسایی نقاط ضعف، ارائه راهکارهای بهبود و کاهش هزینه ها دارد. همچنین یافته ها حاکی از آن است که استفاده از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین، تحلیل داده ها را دقیق تر و نتایج را کارآمدتر می کند. با این حال، دسترسی به داده های با کیفیت و پیچیدگی فرایندها چالش هایی را ایجاد می کنند. تحقیقات آتی در این حوزه نوظهور، می تواند به توسعه روش ها و ابزارهای جدید منجر شود و تحولات چشمگیری در سازمان ها ایجاد کند.
تدوین چارچوبی برای ارزیابی مجلات دسترسی آزاد ایرانی بر اساس معیارهای نمایه سازی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : با رشد فزاینده مجلات دسترسی آزاد و ضرورت سنجش کیفیت آنها، نیاز به تدوین چارچوب های بومی ارزیابی این مجلات در ایران بیش از پیش احساس می شود. هدف این پژوهش، ارائه چارچوبی جامع و بومی برای ارزیابی مجلات دسترسی آزاد ایرانی با تکیه بر معیارهای پذیرفته شده در پایگاه های بین المللی نمایه سازی است. روش پژوهش : این مطالعه از نوع کاربردی و با رویکرد توصیفی-تحلیلی انجام شده و برای گردآوری داده ها از روش دلفی دومرحله ای بهره گرفته شده است. در گام اول، پس از تحلیل اسناد و راهنمای نمایه سازی 11 پایگاه معتبر بین المللی از جمله وب آو ساینس، اسکوپوس، دواج، پاب مد، شرپا رومئو، اینداوی، ابسکو، گوگل اسکالر، اولریخ ، پلن اس، رُود، تعداد ۱۰۳ شاخص اولیه استخراج گردید. این شاخص ها برای ارزیابی به ۱۲ تن از خبرگان حوزه علم اطلاعات ارسال شد که ۹ نفر به آن پاسخ دادند. پس از تحلیل نتایج، شاخص های جدیدی نیز از پیشنهادهای خبرگان افزوده شد و در مجموع ۱۲۲ شاخص در دور دوم برای همان ۹ نفر ارسال گردید. شاخص ها به صورت طبقه بندی شده در قالب شاخص های کلی و زیرشاخص ها ارائه شد و ارزیابی با طیف لیکرت پنج درجه ای و معیارهای آماری (میانگین، انحراف معیار، ضریب تغییرات) انجام گرفت. یافته ها : در مرحله نهایی، ۷۶ شاخص (معادل %62) به عنوان شاخص های نهایی ارزیابی تأیید شدند. این شاخص ها در ۸ مؤلفه اصلی شامل اطلاعات شناسنامه ای مجله، کیفیت محتوای علمی، ساختار هیئت تحریریه، سیاست های انتشار، فرایند داوری، اصول اخلاقی نشر، دسترسی پذیری و ساختار وبگاه طبقه بندی شدند. بالاترین وزن و اهمیت به مؤلفه های «کیفیت محتوای علمی» و «شفافیت فرایند داوری» تعلق گرفت. نتیجه گیری : چارچوب پیشنهادی این پژوهش، بر پایه اجماع خبرگان و تحلیل اسناد معتبر بین المللی طراحی شده و می تواند به عنوان ابزار راهبردی برای ارزیابی مجلات دسترسی آزاد ایرانی مورد استفاده قرار گیرد. به کارگیری این چارچوب می تواند به بهبود استانداردهای علمی، افزایش اعتبار بین المللی و ارتقای نمایه پذیری مجلات ایرانی کمک کند. کاربرد پژوهش : نتایج این تحقیق می تواند مورد استفاده سردبیران، ناشران، سیاست گذاران علمی و نهادهای ارزیاب قرار گیرد تا با تمرکز بر شاخص های کلیدی، روند داوری، تولید محتوا و ساختار نشر در مجلات دسترسی آزاد را بهبود بخشند و بستر ورود آنها به پایگاه های بین المللی را تسهیل کنند.
ساختار مفهومی دانش پژوهی حوزه حکمرانی علم و فناوری در ایران: تحلیل علم سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : حکمرانی علم و فناوری به عنوان یکی از ارکان اساسی توسعه پایدار و پیشرفت کشورها محسوب می شود و به فرایند طراحی، اجرا، و نظارت بر سیاست ها و اقدامات مرتبط با توسعه و استفاده از علم و فناوری در سطح ملی، منطقه ای و جهانی اشاره دارد. در ایران حوزه حکمرانی علم و فناوری به عنوان یکی از موضوعات محوری در پژوهش های علمی مطرح شده است؛ اما ابعاد مفهومی این حوزه پژوهشی گسترده، تا حدودی ناشخص و غیر منسجم است. آنچه ذهن پژوهشگر این نوشتار به عنوان مسئله اصلی پژوهش به خود جلب کرده این است که با مطالعه محتوای این پژوهش ها در ایران، می توان پی برد که ابعاد حکمرانی علم و فناوری از لحاظ مفهومی تا به امروز چگونه در ایران بسط و گسترش پیدا کرده است؟ از این رو، هدف اصلی پژوهش ساختار مفهومی دانش پژوهی این حوزه در ایران است. روش پژوهش : پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی است و با رویکرد علم سنجی و با روش تحلیل هم واژگانی اجرا شده است. جامعه مورد مطالعه شامل 673 مقاله از 1373 تا مهر 1403 است. ابزار گردآوری دادها شامل پایگاه های اطلاعاتی فارسی است و برای تجزیه و تحلیل و همچنین ترسیم نقشه ها از نرم افزار های «یوسی آی نت»، «نت دراو» و «وس ویوئر»، و اس.پی.اس.اس استفاده شد. یافته ها: نتایج روش تحلیل هم واژگانی بر روی این پژوهش ها، منجر به استخراج 3433 مفهوم یا کلیدواژگان گردید و در حدود 15 درصد از مفاهیم دارای وزن بالا و بیش از 5 بار فراوانی داشته اند. همچنین در ده سال اخیر بیش از 100 مفهوم جدید وارد ادبیات این حوزه پژوهشی شده است. از سوی دیگر، نتایج خوشه بندی منجر به تشکیل 15 خوشه موضوعی مستقل و نیمه مستقل گردید. بر اساس شاخص های تحلیل شبکه، تمرکز کل شبکه مفهومی عددی در حدود 2145. است و قدرت پیوند بین مفاهیم پر قدرت این حوزه از عدد 52 تا عدد 6 متغیر است. بیشترین نمره پیوندها متعلق به مفاهیم پربسامد این حوزه است. نتیجه گیری: پژوهش کنونی نشان داد به دلیل گستردگی مباحث مطرح شده در پژوهش ها، این حوزه از لحاظ تعداد مفاهیم، حوزه پژوهشی گسترده، چندوجهی و پیچیده است و به علت پویایی، تحول سریع فناوری ها و تأثیرات عمیق آنها بر جنبه های مختلف زندگی اجتماعی، اقتصادی و محیطی، در چند سال اخیر مفاهیم نوظهوری را به همراه داشته است. همچنین خوشه بندی مفاهیم حوزه پژوهشی حکمرانی علم و فناوری به شکلی چندبُعدی، میان رشته ای و متنوع است. به نظر می رسد با توجه به حضور مفاهیمی همچون سیاست، اولویت، راهبر توسعه، زیرساخت حمایتی، اعتماد عمومی، دیپلماسی علمی، مقررات اخلاقی و مفاهیمی از این دست، تأثیر حاکمیت بر حکمرانی علم و فناوری مشهود است. در این پژوهش، تلاش شد تا با بررسی مفاهیم، روابط مفهومی و ساختار شبکه ای حکمرانی علم و فناوری، تصویری شفاف تر از این حوزه پیچیده و چندوجهی در ایران ارائه شود. اهمیت این مطالعه در فراهم آوردن بستری برای تصمیم گیری های بهتر و سیاست گذاری های آگاهانه در این زمینه است. با این پژوهش، گامی کوچک، اما مهم در مسیر شناخت عمیق تر مفاهیم حکمرانی علم و فناوری برداشته شد.
سنجش و ارزیابی مجلات علمی کشورهای ایران، ترکیه و عربستان براساس شاخص های آلتمتریکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر، شناسایی وضعیت مجلات علمی کشورهای ایران، ترکیه و عربستان براساس شاخص های آلتمتریکس در پایگاه اسکوپوس و نیز تببین رابطه میان شاخص های آلتمتریکس و عملکرد کیفی مجلات در پایگاه اطلاعاتی اسکوپوس است. روش پژوهش : از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد مطالعه تحلیلی از نوع علم سنجی است. شاخص های کمی آلتمتریک از پایگاه آلتمتریک اکسپلورر و شاخص های کیفی مجلات از طریق پایگاه اسکوپوس گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها به دلیل توزیع غیریکنواخت داده ها از آزمون همبستگی پیرسون در نرم افزار اس.پی.اس.اس استفاده شد. یافته ها : در ایران 44.4 درصد، در ترکیه 57.61 درصد و در عربستان 93.54 درصد مجلات علمی دارای نمره آلتمتریک بودند. در ایران حوزه موضوعی داروسازی، در ترکیه حوزه بهداشت و در عربستان حوزه پرستاری از میانگین نمره آلتمتریک بالایی برخوردار بودند. مهمترین رسانه اجتماعی مورد استفاده در این کشورها توییتر بوده است. در ایران بین SJR و میانگین نمره آلتمتریک آن رابطه آماری وجود دارد. در ترکیه تنها رابطه آماری معنادار و ضعیف بین SJR و CiteScore با میانگین نمره آلتمتریک آن دیده می شود. در عربستان بین شاخص های استنادی آن با میانگین نمره آلتمتریک آنها رابطه آماری دیده نمی شود. نتیجه گیری : مجلات باکیفیت تر و دارای شاخص استنادی بیشتر به میزان بیشتری در رسانه های اجتماعی نمایان می شوند. به طور کلی یافته ها نشان داد کشور عربستان از نظر میزان حضور در رسانه های اجتماعی و نمره آلتمتریک وضعیت قابل قبولی ندارند. با توجه به چالش های موجود برای آلتمتریک نمی توان آن را به عنوان شاخص جایگزین برای مجلات علمی در نظر گرفت بلکه می تواند معیار مکملی برای ارزیابی مجلات به کار رود.