مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
شر
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۳
115 - 136
حوزههای تخصصی:
شر از مسائلی است که در نفی خدا از آن استفاده شده است. نظریه نیستی گرایی شرور از جمله پاسخ-هایی است که فیلسوفان اسلامی برای حل این مسئله، مطرح کرده اند. در برابر، برخی این نظریه را نپذیرفته و آن را نقد کرده اند؛ از جمله استناد به خلقت مرگ، عدم ملاک تفکیک بین امور عدمی و وجودی، بطلان استدلال های پیشینی و پسینی نظریه، بی ثمر بودن نظریه، بازگشت شرور به درد. مسئله تحقیق این است که آیا این نقدها قابل قبول هستند یا خیر؟ یافته های تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی و انتقادی، حاکی از آن است که این نقدها ناتمام اند؛ چراکه مرگ شر بالذات نیست. در استدلال پسینی، تحلیل عقلی از مفهوم شر بیان شده-است. در استدلال پیشینی، با نظر به قطعی بودن وجود و صفات خداوند، احتمال وجودی بودن شر از بین می-رود. نقد بی ثمر بودن با توانایی این نظریه در حل مسئله منطقی شر، رد می شود و درد محوربودن ماهیّت شرور نیز پذیرفتنی نیست؛ زیرا درد، شرّ بالذات نیست.
نقد آراء مفسّران درباره مفردات مُعَوِّذَتَین برپایه بازشناسی ساختار دو سوره
حوزههای تخصصی:
برپایه روایاتی، پیامبر اکرم (ص) زوج سوره ناس و فلق را مُعَوِّذَتَین نامیده اند. این امر حکایت از مضامین مشترک و هم افزایی این دو سوره دارد. در این مطالعه با کوشش برای شناخت محور موضوعی سوره و با رویکرد سوره شناسانه به نقد معنای مشهور برخی مفردات این دو سوره پرداخته می شود. شرّ از کلمات مشترک این دو سوره است که معمولاً در مقابل خیر پنداشته، و به بدی معنا شده است؛ درحالی که با توجّه به مؤلفه معنایی اصلی این ریشه گسترش یافتن و پخش شدن منظور از شر آثار وجودی هر مخلوقی است. معنای فلق هم، برخلاف قول مشهور، سپیده دم نیست؛ بل که سپیده دم یکی از مصادیق آن است. با توجّه به دیگر واژگان به کاررفته از ریشه فَلَقَ در قرآن، فَلَق شامل هر گونه شکافتن و شکفتنی می شود که از آن پدیده ای رخ می نماید. ازآنجاکه همه مخلوقات عالَم با نوعی شکافتن خلق می شوند، فلق همه هستی را دربر می گیرد. در این مطالعه برپایه همین رویکرد سوره شناسانه درباره معنای مشهور الفاظ خَنّاس، غاسق، وَقَب و نفّاثات نیز تأملاتی خواهیم داشت و نقدهایی مطرح خواهیم نمود.
جایگاه مسئله ساز اراده آزاد و فیض الهی در تقریر آگوستین از مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۵
73 - 90
حوزههای تخصصی:
ازجمله مباحثِ محوریِ اندیشه آگوستین بحث درباره اراده و ارتباط آن با مسئله شر است. او وارث مفهوم اراده به روایت رواقیون است که آن را با فلسفه نوافلاطونی صورت بندی کرده است. سخن مشهور درباره نظر آگوستین این است که خود شر امری عدمی است و لذا در مورد شرور اخلاقی، عدم اراده به خیر عین شر محسوب می شود. به این ترتیب، از نظر او قصد صحیح و یا ناصحیح در اراده، عامل اصلی بروز شر در افعال آدمی است. اراده بر همین پایه به اراده خیر و شر تقسیم می شود. نکته ی مهم این است که از نظر آگوستین اراده نیک دارای عاملی وجودی است درحالی که اراده شر عاملی ندارد، زیرا از نظر او شر امری عدمی است و اگر عاملی برای اراده شر وجود داشته باشد همان روی گردانی از نیّتِ خیر است. این پاسخ افلاطونیِ آگوستین به نسبت اراده و شر با معضلاتی روبرو می شود. مهمترین معضل پیشاروی این نظریه اولاً به مخاطره انداختن معنای آزادی اراده و سپس نسبت آن با مفهوم فیض الهی و یاری رسانی الهی است. ما در این مقاله می کوشیم با تکیه بر متن آثار آگوستین به ویژه شهر خدا و رساله درباره اراده آزاد، و رساله درباره طبیعت خیر ابتدا تقریر دقیقی از نظریه آگوستینیِ مناسبت اراده و شر به دست دهیم و در همین راستا جایگاه مسئله ساز اراده آزاد و فیض الهی در تقریر آگوستین از مسئله شر را نشان دهیم. به نظر می رسد همین جایگاه مسئله ساز، آگوستین را وادار به فراروی از تقریر افلاطونی نظریه شر به یاری نظریه ی فیض الهی می کند.
نقد اخلاقی پاسخ های فلسفه ی اسلامی معاصر (علامه طباطبایی و شهید مطهری) به مسئله ی شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله دیرپای شر، که خود شامل مجموعه ای از مسائل است، به طور کلی، به سه طریق تقریر شده است: (1) مسئله منطقی شر (ناسازگاری منطقی وجود خدا و صفات او با وجود شر)؛ (2) مسئله شاهدمحور شر (شر را شاهدی علیه معقولیت خداباوری دانستن)؛ (3) مسئله اگزیستانسیال شر (ناسازگاری باورهای دینی با تجربه زیسته شخص). مهم ترین دفاعیه های فلسفه اسلامی معاصر (برگرفته از اندیشه های علامه طباطبایی و شهید مطهری)، که در پاسخ به مسئله منطقی شر مطرح شده، عبارت اند از (1) موهوم بودن شر؛ (2) عدمی بودن شر؛ (3) نسبی بودن شر؛ (4) ضرورت وجود موجودی که خیر آن بیش از شرش است (ضرورت شر قلیل در برابر خیر کثیر)؛ (5) منشأ اثر بودن ماده در شرور؛ (6) ضرورت شر برای تحقق خیر؛ (7) ضرورت شر برای درک خیر؛ (8) شر را حاصل جزءنگری دانستن؛ (9) شر را حاصل دیدگاه انسان دانستن؛ (10) شر را حاصل اختیار دانستن. از نظر فلسفه دین مدرن نقدهایی اخلاقی به دفاعیه ها و تئودیسه های سنتی وارد شده که فلسفه اسلامی معاصر را نیز در بر می گیرد. نقدهای اخلاقی مانند (1) دفاعیه پردازی شر؛ (2) انفعال در برابر شر؛ (3) نگاه ابزاری به انسان و رنج او؛ (4) نقض خودمختاری انسان؛ (5) غفلت از تنوع خصلت روانی انسان ها، غفلت از میزان، تنوع و پراکندگی رنج؛ (6) غفلت از رنج حیوانات، کودکان و معلولان. بررسی این انتقادات لزوم اصلاح، تکمیل، ابداع و ارائه گونه های جدیدی از دفاعیه ها در فلسفه اسلامی را ضروری می سازد که به طور خاص به جنبه عملی شر نیز توجه داشته باشد.
تحلیل ترابط شرور ارزشی و کمال اخلاقی از منظر استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال پانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۵
۱۶۶-۱۴۹
استاد مصباح یزدی به نقش آفرینی شرور ارزشی در کمال اخلاقی انسان تصریح می نماید. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخگویی به سؤال «بین شرور ارزشی و کمال اخلاقی انسان چه رابطه ای وجود دارد؟» می باشد و یافته های تحقیق عبارتند از: در ایضاح مفهومی ایشان، معیار سنجش کمال و مصلحت، از ملاک فردی باید به ملاک عرفی و نوعی تغییر یافته و عرف بشری سنجه خیر یا شر قرار گیرد. وجود شرور ارزشی سبب می شود که در پرتو آزمایش های گوناگون دنیایی، ارزش ها، کارکرد خود را داشته و از این رهگذر انسان را در آگاهی یافتن از ارزش های خود، رسیدن به قرب الهی، بهره مندی از وحی، انتخاب درست، آزمایش و قطع وابستگیِ مذموم به دنیا یاری رسانند. این موارد همگی در قالب لطف الهی به بنده برای رسیدن به کمال اخلاقی که همان درک فقر مطلق موجودات در پیشگاه الهی، رفع حجب بین عبد و رب و قرب الهی است، تحلیل می شود.
نسبت شرارت با ملکوت در قرآن و عهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
از دیدگاه ادیان الهی، عالم ملکوت حقیقت و باطن عالم ملک است و شرارت موجود در عالم ملک، جدای از عالم ملکوت نیست؛ ازاین رو، در علت و چرایی حضور شرارت در عالم ملکوت و کیفیت آن چالش هایی وجود دارد؛ چالش اول: تناقض شرارت با ربوبیت پروردگار بر عالم ملکوت و با مقام علم خداوند. چالش دوم: فرشتگان به عنوان دسته ای از حاملان عرش که در هدایت انسان نقش دارند؛ چه رابطه ای با شرارت دارند و بر رستگاری و کمال انسان چه تأثیرهایی می گذارند. این پژوهش درصدد است تا براساس منابع قرآن، تفاسیر و روایات معتبر و منابع عهدین و تفاسیر آن، به خاستگاه شرارت در عالم ملکوت و پیامدهای ناشی از آن بپردازد و در این راستا، اشتراک و اختلاف های موجود را بررسی کند. از رهیافت های این پژوهش عبارت اند از: شرارت در قرآن به منطقه عرش و مقام علم الهی و حاملان عرش راه ندارد؛ بلکه فقط در مرحله ملکوت اسفل و با حضور جنّیان است. ابلیس، رئیس آنها فقط قدرت وسوسه آدم را دارد؛ اما در عهدین، شرارت در سطح فرشتگان و به سبب عصیان عمدی علیه پروردگار رخ می دهد؛ ازاین رو، بخشی از ملکوت که محل حضور فرشتگان است با شرارت آمیخته شده است که با ربوبیت الهی و مقام علم پرودگار تناسب ندارد.
شر و مسئولیت اجتماعی: بررسی لوازم ایدئالیسم افلاطونی والهیات ایدئالیستی جوسایا رویس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
143 - 169
در این نوشتار با رجوع به برخی از مهمترین آثار افالطون، دیدگاه او را درباره شر تبیین میکنیم. با توجه به اینکه او محسوسات را نمودی ضعیف از حقایق الیتغیر مُثُل میداند، زمینهساز این دیدگاه در سنت نوافالطونی میشود که شر جنبه عدمی دارد. این نگرش از رویکرد واقعگرایانه به حیات فاصله دارد زیرا زندگی موجودات زنده به نحو عام و زندگی انسان به نحو خاص با انواعی از شرور متافیزیکی مواجه است و انسان بهعنوان موجودی صاحباختیار، دستخوش یا منشأ شر اخالقی نیز هست. هرچند بر اساس خوانشی خاص میتوان طرح عالم مثل افالطون را در پرتو مواجهه او با مرگ سقراط و تالش برای فراروی از آن جستجو کرد ولی به خاطر نگرش حاکم بر دنیای باستان که مبتنی بر نظام طبقاتی است، افالطون نیز رویکرد نخبهگرایانه اتخاذ مینماید و بهجای تأکید بر مسئولیتهای فردی به تأسی عوام از فیلسوف بهعنوان الگوی تجرد عقلی و فضایل اخالقی در جامعه اشاره میکند. این در حالی است که در جامعه مدرن که ارزشهای فردی اهمیت مییابد، ارتباط مؤثقی بین مسئله شر و مسئولیت اجتماعی برقرار میشود. با رجوع به فلسفه جوسایا رویس که او نیز همچون افالطون متفکری ایدئالیست است، میتوان دریافت که ایدئالیسم معاصر در عین نگاه خوشبینانه و کلگرایانه به جهان نمیتواند واقعیت شر را نادیده بگیرد. رویسهم واقعبینانه به رنجهای بشری مینگرد و هم با توجه به مبانی نظری خود بر رویکرد مسئوالنه برای کاهش رنج و زدودن کاستیهای اجتماعی تأکید میکند
بررسی سرشت «شر» در رمانی از بلقیس سلیمانی براساس آرای دارل کوئن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۴
201 - 232
حوزههای تخصصی:
رمان «تخم شر» از بلقیس سلیمانی یکی از آثار متمایز ادبیات داستانی معاصر فارسی است که نویسنده طی آن، تلاش کرده است تا از طریق قصه ای پرکشش و مملو از خرده روایت هایِ متنوّعِ فرعی، به موضوع «شر» به عنوان مفهومی مجادله آمیز و خطیر بپردازد. در طول این رمان، خواننده مکرّراً، با مفهوم شر از منظرهای مختلف فلسفی، الهیّاتی و اخلاقی گرفته تا برداشت های عامیانه و حتی واژگانی آن مواجه است. همین تنوع در کاربرد باعث ایجاد این سردرگمی می شود که نویسنده کلاً با کدام تعریف و کاربرد از مفهوم «شر»، همداستان است و اساساً، چه ارتباطی میان جزئیات و فرایند روایت با تعابیر مختلف از این مفهوم وجود دارد. در این مقاله، تلاش شده است تا به روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از مبانی نظری ذکرشده از سوی دارل کوئن ( Koehn Daryl )، موضوع «شر» در رمان یادشده مورد بررسی قرار گیرد. کوئن ضمن نقد دیدگاه های اخلاق گرایان در زمینه سرشت آگاهانه و عامدانه «شر»، منشأ شرور را فرایندهای ناخودآگاهی می داند که از جهل ما در شناخت خودمان سرچشمه گرفته اند. از میان شخصیت های رمان «تخم شر»، «سهراب» بیش از همه با مسأله «شر» پیوند دارد: شخصیت ملول، خودشیفته، ناسپاس، مفلوک و خودنمایی که زندگی و جوانی خود و همسرش «ماهرخ» را قربانی شرارت درونی اش می کند. نتایج بررسی اعمال و افکار این شخصیت بر اساس آموزه های کوئن، نشان می دهد که ملال، ازخودبیگانگی و وسواس جلب توجّه و تأییدِ دیگران، اصلی ترین خاستگاه های «شر» در این شخصیت محسوب می شوند. این فرایندهای ناخودآگاه «سهراب» را به بازیگری تبدیل می کنند که تمام زندگی اش را بر سر بازی در نقش های مورد پسند و تأیید دیگران، تباه می سازد.
ابلیس تنزیلی در نگاه تأویلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
31 - 57
حوزههای تخصصی:
موضوع ابلیس و نقش آن در دستگاه آفرینش، از جمله موضوعات مهم دینی و قرآنی است که در متون عرفانی فارسی نیز انعکاس وسیع دارد. اما نکته مهم در این امر، تعارض به ظاهر آشکاری است که در این دو نگاه متفاوت به ابلیس به چشم می خورد؛ در حالی که در وحی تنزیلی- قرآنی از ابلیس به عنوان موجودی مطرود و رانده شده از رحمت خدا یاد می شود؛ در نگاه تأویلی- عرفانی وی مورد تقدیس برخی از بزرگان قرار می گیرد و به شدت از او و عملکردش دفاع می شود و حتی اسوه توحید نامیده می شود. مقاله حاضر به روش کتابخانه ای نگاشته شده است و با تبیین مبانی اندیشه تنزیلی- قرآنی و تأویلی- عرفانی درباره ابلیس به فلسفه آفرینش ابلیس بر اساس این دو دیدگاه پرداخته است. پژوهش حاضر دلیل آفرینش ابلیس را از دیدگاه تنزیلی و قرآنی، مواردی چون خلقت ابلیس به منزله بازتاب صفات جلالیه خداوند، لزوم وجود شر در عالم و عاملی برای تکامل آن، وسیله ای برای محک و آزمایش انسان و عامل بروز عقل و اراده و اختیار دانسته است. اما از نگاه تأویلی عرفانی، دلایل آفرینش ابلیس را مطابق اندیشه ها ی عرفا و گنوسیست های مسلمان، مواردی مانند تبیین درست از حقیقت توحید، تفسیر واقعی از فلسفه آفرینش و جهان خلقت و بیان حقیقت عشق عارفانه دانسته است و در نهایت به این نتیجه دست یافته که علی رغم دو نگاه متفاوت، وجود ابلیس جز خیر برای دستگاه بشریت نیست.
نقد گفتمانی پاسخ های فلسفه اسلامی معاصر (علامه طباطبایی و شهید مطهری) به مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
303-340
حوزههای تخصصی:
مسئله دیرپای شر، که خود شامل مجموعه ای از مسائل است، به طور کلی، به سه طریق تقریر شده است: 1. مسئله منطقی شر (ناسازگاری منطقی وجود خدا و صفات او با وجود شر)؛ 2. مسئله شاهدمحور شر (قرینه دانستن شر علیه معقولیت خداباوری)؛ 3. مسئله اگزیستانسیال شر (ناسازگاری باورهای دینی با تجربه زیسته شخص). مهم ترین دفاعیه های فلسفه اسلامی معاصر، که در پاسخ به مسئله منطقی شر مطرح شده است، عبارت اند از 1. موهوم بودن شر؛ 2. عدمی بودن شر؛ 3. نسبی بودن شر؛ 4. ضرورت وجود موجودی که خیر آن بیش از شرش است (ضرورت شر قلیل در برابر خیر کثیر)؛ 5. ماده، منشأ اثر؛ 6. ضرورت شر برای تحقق خیر؛ 7. ضرورت شر برای درک خیر؛ 8. شر، حاصل جزء نگری؛ 9. شر، حاصل دیدگاه انسان؛ 10. شر، حاصل اختیار. از نظر فلسفه دین مدرن نقدهایی گفتمانی به دفاعیه ها و تئودیسه های سنتی وارد شده است که فلسفه اسلامی را نیز در بر می گیرد. نقدهای گفتمانی همچون: 1. از جهت شخص دفاعیه پرداز و تئودیسه پرداز: نظری، سوژه محور، و غیرتاریخی؛ 2. از جهت ماهیت شرور: انتزاعی، ذات گرایانه، ناظرمحور، و درجه دوم؛ 3. از جهت زبان دفاعیه و تئودیسه: غیرتراژیک؛ 4. از جهت عمل دفاعیه پردازی و تئودیسه پردازی: در پی حرفه ای سازی و نظام مندی؛ و ... . از این رو، پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و انتقادی، و با رویکردی متفاوت به بررسی پاسخ های علامه طباطبایی و شهید مطهری به مسئله شر، و تحلیل و ارزیابی انتقادات پیش گفته می پردازد. بررسی این انتقادات لزوم اصلاح، تکمیل، ابداع و ارائه گونه های جدیدی از دفاعیه ها در فلسفه اسلامی را ضروری می سازد که به طور خاص به جنبه عملی شر نیز توجه داشته باشد.
ناکامی کانت در «ناکامی تئودیسه های فلسفی»؛ نقد و بررسی رویکرد سلبی کانت به تئودیسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰۷
5 - 28
حوزههای تخصصی:
مسئله شرّ از دیدگاه کانت و تئودیسه مورد قبول او در اواخر دوره نقادی با دو رویکرد سلبی و ایجابی به تصویر کشیده شده است. رویکرد سلبی وی، پایان دادن به هر نوع تئودیسه پردازی عقل نظری و رویکرد ایجابی اش، پرداختن به تئودیسه اصیل از منظر عقل عملی است. «ناکامی تمامی تئودیسه های فلسفی» عنوان مقاله ای است که کانت با هدف تقویت موضع معرفت شناسانه خود در اتخاذ رویکردی سلبی نسبت به تئودیسه های نظری در سال 1791 به نگارش درآورده است. از منظر وی تئودیسه فلسفی پاسخی عقلانی است به چالشی که عقل، آن را علیه خداوند در مسئله شر ایجاد کرده است. این درحالی است که عقل هم چنان که صلاحیت انتقاد نظری از خداوند به خاطر مسئله شر را ندارد، صلاحیت پاسخ گویی به آن را هم دارا نیست. اما خود او اینک از منظر یک قاضی بی طرف به سنجش این چالش ها و تئودیسه های مطرح اقدام می کند تا ناتوانی عقل نظری را در پاسخ به این مسئله کلامی بیش از پیش به تصویر کشد. مقاله حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی به طرح این تئودیسه ها، اشکالات کانت بر آن ها و نقد و ارزیابی این اشکالات بر اساس الهیات امامیه پرداخته و نشان می دهد وی در این مقاله به نقد بسیاری از تئودیسه هایی اقدام کرده که خود پیش از این پذیرفته یا پس از آن در طرح تئودیسه اصیل خویش مطرح می کند. هم چنین برخی از این تئودیسه ها موافق با دیدگاه امامیه است و شواهدی بر تأیید آن ها از منظر عقل و نقل ارائه خواهد شد.
بررسیِ انتقادیِ تئودیسه مریلین مک کُرد آدامز در آینهتئودیسه عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
445 - 485
حوزههای تخصصی:
مریلین مَک کُرد آدامز، متاله و فیلسوفِ تحلیلیِ معاصر، تئودیسه ای ارائه می کند که بر مبنای آن انسان های رنج کشیده نوعی جبرانِ اندام وار - در برابرِ جبرانِ افزایشی - برای رنجِ خود در این جهان و خصوصاً در جهانِ پس از مرگ دریافت می کنند. او رابطه صمیمیِ خداوند با انسان در حیاتِ اخروی را دگرگون کننده حیاتِ فردی قلمداد می کند. او معتقد است به جای تاکیدِ صرف بر وجهِ اخلاقیِ خداوند باید خدا را «خیر» دانسته بر وجهِ زیبایی شناختیِ او هم تاکید کرد. این مقاله پس از شرحِ تئودیسه مک کرد آدامز، در آینه تئودیسه عمل محور نگاهی انتقادی به آن می کند تا به این ترتیب فهمِ بهتری از دیدگاهِ آدامز و نواقصِ آن به دست آید. نتیجه حاصل از این بررسی آن است که تئودیسه آدامز نهایتاً متوجهِ توجیهِ شر است تا رویارویی با رنج های قربانیان. او صلیبِ عیسی و رنج های او را محملی برای نشان دادنِ همدلیِ خداوند با رنج های بشر می داند، در حالی که فاصله بسیاری بین ماهیتِ این دو رنج هست. از سوی دیگر توجیهِ رنج های بشر و تاکیدِ صِرف بر رابطه ای صمیمی بینِ خدا و انسان در حیاتِ اخروی به نوعی تسلی بخشی و توجه به فراجهان منجر می شود که این می تواند دو ایراد را در پی داشته باشد؛ یکی این که موجب بی اعتناییِ فرد به شرایطِ انضمامیِ خود شود و دیگری این که فاقدِ همدلی و همبستگی با رنج دیدگان و اعتراض به ستم است.
بررسی تطبیقی مسئله شرّ از دیدگاه جان هیک و سهرودی؛ نقاط اشتراک و اختلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
۱۱۶-۹۹
حوزههای تخصصی:
سهروردی و جان هیک به عنوان فیلسوفان اسلامی و غربی هرکدام با نظریه ها و مبانی خاصی به بحث درباره مسئله شرّ پرداخته اند؛ «نظریه عدمی بودن شرّ، ملازمه شرّ و خیرهای برتر، ملازمه شرّ و عالم ماده، ملازمه شرّ و اختیار انسان» را می توان از جمله راه حل های سهروردی در مسئله شرّ دانست. جان هیک نیز با تئودیسه «پرورش روح»، اختیار و نسبی بودن شرّ، درصدد ارائه پاسخ مناسب به این مسئله و اثبات عدم تنافی بین شرّ و صفات خداست. هرکدام راه حل هایی را برای رفع اشکالات درباره معضل شر در عالم ارائه کرده اند. روش تحقیق دراین پژوهش، روش توصیفی و تحلیلی و شیوه داده پردازی کتابخانه ای و بررسی آراء این دو اندیشمند می باشد؛ تبیین و بررسی تطبیقی مبانی فکری و نوع رویکرد هر دو فیلسوف به مسئله شرّ، مسئله تحقیق و مقایسه و ارزیابی راه حل های خاص آن دو فیلسوف با حفظ قضایای اصلی به طوری که هیچ گونه تناقض و ناسازگاری بین قضایای مذکور در آن مشاهده نشود از جمله یافته های تحقیق می باشد.
مبادی مختلف شر از منظر افلاطون و افلاطونیان میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در افلاطون نظریه منسجمی درباره مساله شر وجود ندارد. با نگاه به آثار او می توان گزینه های مختلفی را برای مبدئیت شرور در عالم پیشنهاد داد. این مبادی عبارت هستند از: (1) صورت شر، (2) دوی نامتعین (Indefinite Dyad)، (3) ضرورت در تیمائوس، (4) نفس شریر در قوانین و (5) ماده. فیلسوفان افلاطونی، به خصوص افلاطونیان میانه، درباره این مبادی بحث کردند و کوشیدند به تفسیر منسجمی از نظریه افلاطون درباره خاستگاه شر دست پیدا کنند. در مقاله حاضر، نخست مبادی احتمالی شر در آثار افلاطون را تحلیل خواهیم کرد. منابع ما برای بررسی نظریه افلاطون درباره خاستگاه شر عبارت هستند از محاورات افلاطون و آموزه های نانوشته او. استدلال می شود که صحت انتساب برخی از این مبادی، مانند نفس شریر، به افلاطون مخدوش است. اما برخی مبادی دیگر، مانند صورت شر، در فلسفه افلاطون مطرح هستند. در ادامه، مباحث دو فیلسوف افلاطونی میانه در قرن دوم میلادی، یعنی پلوتارخس و نومنیوس، درباره این مبادی ارائه خواهد شد. تلاش این دو فیلسوف آن بود که میان مبادی مختلف شر در افلاطون پیوند برقرار کنند. پلوتارخس برخی از این مبادی را معلول مبادی دیگر دانست، و نومنیوس به تمامی آن ها وحدت بخشید و به عنوان مبدئی واحد از آن ها نام برد. کوشش های این فیلسوفان برای ارائه تفسیری یکپارچه از آراء افلاطون در نهایت منجر به پیدایش نظریات منسجم تر فیلسوفان نوافلاطونی درباره مساله شر شد. روش تحقیق در این مقاله مطالعه کتابخانه ای مبتنی بر تحلیل متون افلاطون و افلاطونیان میانه است.
تحلیل مسأله ی شر در دیدگاه اخوان الصفاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۸
47 - 62
حوزههای تخصصی:
مسئله شر از دیرباز ذهن آدمی را به خود مشغول کرده و نحله ها و مکاتب مختلف فکری سعی در پاسخ به این معضل الهیاتی داشته اند. یکی از پاسخ هایی که به مسئله شر داده شده، پاسخی است که اخوان الصفاء به این مسئله داده اند. مسئله اصلی این مقاله نیز تبیین و تحلیل دیدگاه اخوان الصفاء در مسئله شر است. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و روش تحلیل داده ها توصیفی تحلیلی است. اهمیت پرداختن به این موضوع نیز از آن روست که تا به حال نظر این مدرسه فکری دربارهٔ مسئله شر بررسی نشده است. نتیجه اجمالی که مقاله به آن دست یافته این است که اخوان الصفاء در پرداختن به اصل مسئله شر افلاطونی فلوطینی هستند و خود نیز عناصری را به آن اضافه کرده اند، اما ابهام هایی نیز در نظر آنها وجود دارد، به خصوص تفسیر آنها از قصد اولی و قصد ثانی و تأثیر کواکب بر سعد یا نحس بودن طالع انسان و اثبات نکردن ملازمه میان شر و کفر یا اخلاق مذموم و خوبی و ایمان یا اخلاق محمود. از این رو هرچند در نظر آنها نقاط قوتی همچون پرداختن به مسئله شر دربارهٔ حیوانات دیده می شود، اما نظریه آنها با ابهاماتی روبه روست که می تواند پذیرفتن پاسخ آنها دربارهٔ مسئله شر را با تردید روبه رو کند.
تفاوت معنایی دو واژه اجر و ثواب در قرآن
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۲۹
1 - 16
حوزههای تخصصی:
یکی از آموزه های قرآن اعطاء پاداش عمل در دنیا و آخرت است که با واژه هائی مانند جزا، عقوبت، اجر، ثواب و ... بیان شده، دو مورد از این واژه ها «اجر و ثواب» است که در برخی آیات یکی و در برخی دیگر هر دو آن ها استعمال شده، این نوشته به دنبال بیان تفاوت های این دو واژه در استعمال های قرآنی است اهمیت بحث این است که برخی واژه ها در نگاه ابتدایی مترادف به نظر می رسند اما دقت در استعمال آنها در قرآن حاکی از تفاوت های ظریف و معناداری در بین آنها است به طوری که امکان جایگزینی یکی از آنها به جای دیگری نیست و این خود نشان دیگری از بلاغت معجزه آسای قرآن است؛ از این رو این پژوهش با بهره مندی از روش گردآوری کتابخانه ای و با پردازش توصیفی تحلیلی به تعریف و تبیین دو واژه «اجر و ثواب» پرداخت و با توجه به موارد استعمال آنها در قرآن به دنبال پی بردن به تفاوتهای آنها بود یافته های پژوهش این شد که دو واژه «اجر» و «ثواب» در این امور تفاوت دارند: «استعمال ثواب» برای جزای «عمل خیر و شر» و «استعمال اجر» تنها برای «عمل خیر»؛ «بدل از عین بودن» برای «ثواب» و «بدل از منفعت» برای «اجر»؛ «تعیین ثواب» «بعد از عمل» و «تعیین «اجر» «قبل از عمل» ؛ «عطا کننده ثواب» تنها «خداوند» و «عطا کننده اجر» «هم خدا و هم انسان»؛ «شرط ثواب دنیوی»، «نیت» و «شرط اجر دنیوی»، «منفعت» و همین طور «شرط ثواب اخروی» «نیت» و شرط «اجر اخروی» «منفعت همراه نیت» است.
شرور وحشتناک و سکوت خداوند از دیدگاه مریلین آدامز با رویکرد الهیات اگزیستانسیال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال بیستم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۷)
247 - 258
حوزههای تخصصی:
مسئله سکوت خداوند مسئله ای است که برای بسیاری از خداباوران رخ می دهد. بسیاری از مؤمنان هنگام رنج های خود، زمانی که خداوند را با همه وجود صدا می زنند و هیچ حضوری از خداوند را حس نمی کنند، گمان می کنند تکیه گاه خود را از دست داده اند و به حدی در ایمان خود تردید می کنند که گویی دیگر با این خدا نمی توان زندگی کرد. هیچ تئودیسه و دفاعیه ای نمی تواند پاسخگوی این مسئله باشد. زیرا این مسئله یک مسئله عاطفی است که به قلب خداباوران خدشه وارد می کند و نه صرفاً به عقلشان. مریلین آدامز نیز با تکیه بر الهیات اگزیستانسی رویکرد جدیدی به این مسئله داشته است. آدامز پاسخ به رنج ها را تنها در گرو خداباوری ممکن می داند. زیرا همه از کنار ما می روند، اما خداوند همیشه کنار ما حضور دارد و ما باید با مراقبت های معنوی حضور آرامش بخش خداوند را در کنار خود حس کنیم. آدامز با بیان سه مرحله از شکست رنج ها به روش توصیفی تحلیلی به حل این معضل می پردازد. این سه مرحله عبارت است از: 1. ایجاد یک رابطه وحدت بخش بین دو جنبه ترس از شرور وحشتناک و صمیمیت با خدا؛ 2. بهبود ظرفیت های معناسازی برای فرد درگیر رنج؛ 3. بازسازی رابطه فرد درگیر رنج با جهان مادی به گونه ای که دیگر در برابر رنج های این جهان آسیب پذیر نباشد.
بررسی اندیشه کلامی «خیر و شر» در مکتب گنوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
167 - 184
حوزههای تخصصی:
«خیر و شر» و انتساب آن به مبدأ آفرینش و صدور این دو از اصل واحد یا اصول دوگانه، بنیادی ترین مباحث مکاتب عرفانی و کلامی به شمار می رود. مکتب گنوسی نیز که در صدر مسیحیت ظهور کرد، با تأثیر از فرهنگ و باورهای ملل گوناگون، به ویژه تأثیر از مشرق زمین، دیدگاه های خاصی درباره منشأ صدور خیر و شر و اصالت و نسبت آنها با خداوند دارد. این جستار درصدد تبیین توصیفی و تحلیلی این دیدگاه هاست تا به این سؤال بنیادی پاسخ دهد که مصادیق خیر و شر در اندیشه گنوسی و ارتباط آن با قلمرو الوهیت چیست؟ شاخص ویژه جامعه قمران در عهد عتیق، گرایش دو بن انگاری است که در مراحل ابتدایی، تقسیم یا انتساب آن توسط شمعون مغ، پدر کیش گنوسی، به قلمرو الوهیت سریان نداشت، ولی در قرن دوم میلادی، مرقیون گنوسی با طرح سؤال درباره ماهیت خیر و شر و نسبت آنها به خداوند، ثنویت شرک آمیز را بنیان نهاد. او و گنوسیان هم عقیده اش همچون کِردو و لوکیان به تقلید از عرفان ایران باستان، اصل «ثنویت» را پذیرفتند و بعدها با ظهور مانی، این اصل در شمار آموزه های گنوسی جایگیر گشت و وجهه جهانی یافت. این در حالی است که در نظر مسیحیان راست کیش، گنوسیان با طرح دو خدای شر و خدای متعالی، یکتایی خداوند را در آیین یهود و مسیح زیرسؤال می بردند و این امر به هیچ وجه برای آنها قابل پذیرش نبود. ناتوانی گنوسیان در تشخیص نسبی بودن شر و شناسا بودنش در میان ماسوی الله و القای شخصیت «سوفیا» به مثابه وجه مؤنث الهی توسط شمعون، در قرن های بعدی باور به ثنویت و تفکیک خدای نیک و شر را توسط زعیمان گنوسی قرن دوم به دنبال داشت.
دیو در فرهنگ ایران زمین با تکیه بر خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
دیوواژه ای است ابهام آمیز در بودن یا نبودن، در شکل ظاهر و شمای ذهنی و نقش آفرینی مثبت یا منفی که در فرهنگ فارسی تعابیر گوناگونی برای آن بیان شده است. تقابل نیروهای خیر و شر، تقسیم جهان به دو پهنه نور و تاریکی و عقیده به ستیز دائمی میان پدیده های اهورایی و اهریمنی، باوری رایج در میان تمام اقوام و ملت هاست؛ پیکاری که تا جهان برپاست، ادامه دارد و پیروزی نهایی در آن با جبهه نور است. رد پای چنین باوری را در اسطوره ها، ادیان و حتی تفکرات دنیای جدید نیز می توان دید. در فرهنگ عامه و متون ادبی اعم از آثار منظوم و منثور ایران این موجود، با کارکردهای گوناگون مجال بروز و ظهور و نقش آفرین پیدا کرده است. مقاله ی حاضر با هدف جستجوی جایگاه دیو و کارکردهای آن در فرهنگ ایران با تأکید بر بازنمودهای این واژه در فرهنگ خراسان جنوبی تدوین شده است. بررسی های این نوشتار نشانگر شباهت های نگرشی مردم خراسان جنوبی با سایر نقاط ایران زمین است. این مقاله هم چنین نشان می دهد که مردم این خطه توانسته اند در پرتو تدبیر، تعلل و مدارا دیوها را به خدمت گرفته و از آثار منفی و آسیب های آن ها مصون بمانند.
بررسی و نقد نظریه «شر از لوازم وجود خیر است» در حل مسئله شر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
73 - 85
حوزههای تخصصی:
هدف از این نوشته، بررسی و نقد نظریه معروف شر از لوازم وجود خیر در جهان است در پاسخ به شبهه ماندگار و دیرپای مساله شر است. این دیدگاه در پی اثبات این است که برای نیل و تحقق خیرها در عالم، چاره ای جز تحمل شرور و درد و رنج ها نیست و خداوند جهان را این گونه ساخته است. یکی از مهم ترین منتقدان این نظرگاه، دیوید هیوم است که معتقد است خدایی که قادر مطلق وخیرخواه محض است و خودش خالق نظام و قوانین طبیعت است، چرا آن را به گونه ای نساخته است که بدون شر یا حداقل بدون شرور عظیم، خیر محقق شود. طبق این نقد،خداوند به اصطلاح، در برابر کار انجام شده قرار نگرفته است. به عبارت دیگر، چرا خدا از نظام وسیله و هدف که مختص به انسان است استفاده می کند. به نظر می رسد دیوید هیوم صفا خیرخواهی و مصلحت اندیشانه خدا را در نظر نگرفته است .کلید واژه: خدا، قدرت مطلق، خیر محض، خیر، شر