مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
شر
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۱ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
67 - 99
حوزههای تخصصی:
اخلاق و زیبایی شناسی مهم ترین ارزش های حیات آدمی هستند که نسبت میان آن ها از دیر باز مورد پرسش اندیشمندان بوده است. در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین ماهیت و نحوه ارتباط این دو حوزه در فلسفه آرتور شوپنهاور می پردازیم. شوپنهاور اخلاق و زیبایی شناسی را دو راه رهایی از اراده پدیداری و خودخواهی می داند. ماهیت اخلاق، شفقت و نیکوکاری است که از طریق فرا روی از خودِ پدیداری حاصل می شود و با عدالت، یعنی یکسان دیدن خود و دیگران همراه است. درک زیباشناسانه و نبوغ هنری نیز با نفی خودبینی و فرا رفتن از نگاه سود گرایانه و منفعت طلبانه میسر است که به گشودگی قلب و شناخت مثال مطلق می انجامد. بدین سان، آدمی هم در هنر و هم در اخلاق به نظاره حقیقتِ خود و هستی نائل شده و با نفی اراده، خودِ درونی اش را با واقعیت فی نفسه یکی می یابد. بسیاری از صورت های هنری مانند تراژدی می توانند به نفی اراده خودخواهانه و اخلاق مدد رسانند. اخلاق نیز با فرا بردن نگرش آدمی از خود پرستی و سود جویی زمینه درک و نگرش زیباشناسانه را فراهم می کند.
بررسی دیدگاه ها در مفهوم شناسی حدیث «نیه المؤمن خیر من عمله»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۱)
72 - 94
حوزههای تخصصی:
استناد فراوان به حدیث مشهور «نیه المؤمن خیر من عمله» در عرصه های مختلف علمی، حاکی از اهمیت این حدیث در میان عالمان مسلمان است. درباره مفاد و مفهوم این حدیث، دیدگاه ها مختلف است و می توان در این زمینه، به بیش از ده دیدگاه اشاره کرد که البته برخی از آن ها، قابل ارجاع به یک دیگرند و بیشتر آن ها، به طور کلی مخدوش و مردود یا ناقص و فاقد جامعیت لازم اند. در این میان، نظریه ای مورد پذیرش و قابل دفاع به نظر می رسد که از پشتوانه کافی روایی برخوردار است. بر اساس این دیدگاه - که از آن به «نظریه اصاله النیّه»"تعبیر می کنیم - اصل و اساس عمل و شکل دهنده آن نیّت است و بنابراین، مبنای ارزش گذاری کار و ملاک در خیر یا شرّ بودن آن نیز نیّت خواهد بود.
بررسی سندی و محتوایی حدیث «المَرأهُ شرٌ کُلُّها»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۲)
91 - 115
حوزههای تخصصی:
از چالش های جدی فرا روی اندیشمندان مسلمان، وجود احادیثی در نکوهش زنان است که بازپژوهی آن ها می تواند نقش مؤثری در تببین جایگاه زن در اندیشه اسلام داشته باشد. روایتی که زن را شر معرفی می کند، از این جمله است. این حدیث در بین مصادر حدیثی و تاریخی، اولین بار در نهج البلاغه و با مفهومی مشابه در کتب متأخر از نهج البلاغه آمده است. فارغ از مباحث سندی، ابهام در دلالت روایت، دیدگاه های متفاوتی را در مواجه با این روایت شکل داده است؛ برخی روایت را جعلی دانسته و برخی آن را مطلقاً پذیرفته اند. خارجیه بودن قضیه و عرضی بودن مفهوم شر، نیز برای در امان ماندن از ابهام روایت، نقل شده است. به نظر می رسد ضعف سندی از یک سو و عدم سازگاری این حدیث با آموزه های قرآن و سایر روایات و نیز تعارض با سیره عملی معصومان (ع) از سوی دیگر، مانع از انتساب این حدیث به امام علی (ع) خواهد بود.
بازنمایی بیماری و معلولیت در هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخه ای از مطالعات معلولیت، بیش از آنکه ناظر به وجه زیستی بدن، بیماری و معلولیت باشد، با نحوه بازنمایی معلولیت، سیاست های مراقبتی و نظارتی بدن، قرائت سمپتوماتیک (درک و تفسیر و ارزیابی) و الگوهای پزشکی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی آن ها سروکار دارد. در گفتمان توانمند سالارانه، معلولیت اغلب با کلیشه های منفی نشان دار می شود. بخش عمده ای از ضرب المثل ها، کنایه ها، فولکلور و داستان ها دربردارنده طرحواره ها و استعاره های منفی در باب معلولیت هستند. در نظم های گفتمانی توانمند سالارانه، معلولیت، تحت تأثیر الگوهای اخلاقی و دینی (کیفر، گناه)، سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیک قرار می گیرد و با مفهوم هایی چون داغِ ننگ، اقلیت سازی، طَرد و آلوده انگاری، شرّ و زشتی و گناه همراه می شود. در حکایت های هزارویک شب، هویت معلولان به طور عام با مفهوم هایی چون شرارت، ترس، ننگ، ترحم، تحقیر، تمسخر و شوم انگاری، لمس تابو و دچاربودن به طلسم و جادو پیوند یافته است. در این اثر پیوسته با بدن های نشان دار و گروتسک مواجه می شویم. در اکثر قصه ها، شخصیت های مثبت و قهرمانان، از زیبایی و سلامت جسمی برخوردارند و درمقابل، شخصیت های منفی و ضدقهرمان ها و عفریت ها و اجنّه با نقص های ظاهری توصیف می شوند. روش پژوهش این مقاله، تحلیل گفتمان است، گرچه به اقتضای متن و مسئله از نظریه های معطوف به بدن، بیماری و معلولیت هم بهره گرفته شده است.
شرّ و بازنمایی آن در هستی شناسی ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
31 - 57
حوزههای تخصصی:
دسته بندی امور به خیر و شر، به قدمت آفرینش انسان است و این نحوه مواجهه انسان هاست که خیر و یا شرّ بودن پدیده ها را تعیین می کند. شرّ، طیف وسیعی از مفاهیم را دربر می گیرد و یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین مفاهیم آن شرّ سیاسی است که از مهم ترین شاخص های آن، دوگانه دوست-دشمن و دغدغه کسب قدرت است. مذهب، با هدف ماندگاری و برای دفاع از مشروعیت خود، کارکرد دفاعی کلام را هم سو با مقاصد سیاسی به کار می گیرد؛ درنتیجه، مذاهب و مرام ها در تقابل با یکدیگر تعریف می شوند، شرّ نامیده می شوند و اقدام به نابودی دیگری می کنند. اسماعیلیه از مسیر کلام اسماعیلی و در تقابل و دشمنی با حکومت عباسی، عباسیان و پیروان آن ها را به انواع شُرور منسوب و به عنوان حکومت ظلم و جور و مصادیق بارز شرّ معرفی می نمایند. ناصرخسرو به عنوان یک متفکر رده بالای اسماعیلی، با بهره گیری از ساختار تفکر اسماعیلیه، ضمن بیان چیستی شرّ و دسته بندی و بیان انواع آن، دوری از شرّ و نابودی دشمن را (که عامل اصلی شقاوت انسان است) لازم می داند. در این مقاله بر آنیم که با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر نظریه «تخاصم» کارل اشمیت، بحث شرّ و دشمنی را در نظام فکری ناصرخسرو تحلیل کنیم.
چرا مسئله شر مشکل غیبت الهی را تضعیف می کند؟
منبع:
الهیات سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
89 - 119
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پس از طرح مسائل شر و غیبت الهی که دو دلیل برجسته بر ضد خداباوری در فلسفه دین هستند، و تمایز میان صورت بندی های منطقی و شهودی آنها، استدلال شده است که مشکل اثباتی شر، مشکل شهودی غیبت الهی را تضعیف می کند. بر این اساس اگر مشکل شهودی شر واقعاً نیرومند باشد، می تواند توانایی خداوند برای آشکارسازی وجود خود را به روشی بدون شک عقلانی مسدود کند، که به نوبه خود مشکل شهودی غیبت الهی را تضعیف می کند. این استدلال تحت عنوان یک نوع استراتژی پاسخ که توسط کینگ طراحی شده است طبقه بندی شده است. در ادامه بحث با جزئیات بیشتری بسط داده شده و به صورت مقدمه/ نتیجه ارائه شده است. همچنین ایرادات احتمالی قابل طرح مورد بررسی قرار گرفته است.
تحلیل و تطبیق تاریخی از مسئله خیر و شر در حکمت ایرانی، اشراقی و صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت دقیق و تحلیل صحیح افکار و آرای حکمای اسلامی، وابسته به شناسایی و زمینه ها و عوامل پیدایش اندیشه ها و اثرپذیری آنان از خردورزی پیشینیان است. انسان شناسی یکی از مواریث حِکمی ایران باستان است که بن مایه های آن در آرای حکیان مسلمان و فلسفه آنان (فلسفه مشاء، فلسفه اشراق و حکمت صدرایی) مشاهده می شود؛ ازاین رو، تحلیل فلسفی خیر و شر در حوزه انسان شناسی ، ناظر به معنای خیر و شر در حکمت ایران باستان است که اهمیت بسزایی داشته است. در این نوشتار برای تأیید و صدق این گفتار، مبانی فلسفی برگرفته از خیر و شر در حکمت ایرانی با حکمت اسلامی بررسی تحلیلی تطبیقی شده است. روی آوردی که حاصل آن، گواه از وجود نقاط مشترک فلسفی در تطبیق تاریخی مبانی حکمی ایرانی ، اشراقی و صدرایی دارد؛ اشتراکاتی چون، اشتراک مفهوم خیر و شر (نور و ظلمت)، وجود اختیار انسان و مختاربودن وی در پیداش خیر و شر و اینکه فرشتگان مصادیق خیر و شیاطین مصادیق شر هستند، به تمامی گواه بر سیر تاریخی اندیشه خیر و شر به لحاظ وجودشناسی و معرفت شناسی از حکمت ایرانی تا صدرایی است.
تبیین مبانی فلسفی شر از دیدگاه علامه طباطبایی و استنتاج دلالت های تربیتی آن در تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
105 - 141
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تبیین مبانی فلسفی شر از دیدگاه علامه طباطبایی و استنتاج دلالت های تربیتی آن در تربیت اخلاقی انجام شده است.روش تحقیق: روش پژوهش، توصیفی− تحلیلی و استنتاجی است. در مرحله اول مبانی فلسفی شر از دیدگاه علامه طباطبایی تبیین شد. در مرحله دوم دلالت های تربیتی حاصل از مبانی فلسفی شر ناظر به اصول و روش های تربیتی در تربیت اخلاقی استنتاج شد.یافته ها: نتایج نشان داد مبنای اساسی در اندیشه علامه طباطبایی اعتقاد به وجود خداوند به عنوان خیر بنیادین هستی و شرور به عنوان اموری عدمی است. با این حال ظهور و بروز شرور در مسیر تکامل جهان و انسان ضرورت دارد. به هنگام بروز شرور، می توان زاویه نگاه انسان به شر را در کنار رویکرد گریز از شر و مبارزه با آن، به رویکرد مواجهه با شر به مثابه موقعیتی تربیتی بسط داد. در رویکرد مواجهه با شرور به مثابه موقعیت تربیتی، علاوه بر پرهیز و گریز از شر، از موقعیت به دست آمده می توان به مثابه موقعیتی سازنده با نظر به رشد و تکامل متربی استفاده نمود. در این راستا اولین عکس العمل بعد از بروز شر، صبر پیشگی است. مراحل بعدی عبارتند از تعقل نمودن، مداومت بر اعمال صالح و پرهیز اعمال ناصالح که در کنار هم شرایط مناسبی را در مواجهه معقول با شرور پدید می آورند.
مفاهیم نمادین و پندارهای اساطیری رویات ضحاک بر بنیاد اندیشه ایران شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
615 - 636
حوزههای تخصصی:
با منی کرد جمشید که بازتابی ایرانی از کهن الگوی شورش آغازین در برابر جهان آفرین بی همتاست، سامان هستی درهم ریخته، دچار آشوبی ویرانگر می شود. مونولوگ شکاکانه قهرمان که در کارکردهایش نقشی بسنده به خود قائل است، شوند آشکا رگی شر در جهان هستی می گردد. بنابر روایت شاهنامه، نماد شر، شخصیتی دیوسان به نام ضحاک است که هستی و سامان نیاکانی آن را آشفته ساخته و بدان حالتی هاویه گون، تاریک و مرگ بار می بخشد. در این فرآیند شیطانی، پدر را می کشد، آدمیان را می بلعد، مغزها را می کوبد، ایستارها و آیین ها را گمراه می کند و تمام کوشش خود را به کار می برد تا هستیِ مزدا آفریده را از زندگی تهی ساخته و رنج، بیماری و مرگ را بر آن چیره سازد. سرانجام نیروی دیوانه وار اهریمنی روح او را به سحر و فسون رام خود ساخته و اراده اش را بر او برمی گمارد. از آن روی که همه این کارکرد ها به زبان رمزی و استعاره گون بیان شده، پژوهش گر بر آن است تا با رویکردی کهن الگویی و روشی تطبیقی، مفاهیم نمادین و پنداره های اساطیری این روایت، هم چون پیدایش شر، پدر و پدرکشی، فریب، مار، کتف، مغزخواری و... را در بستر فرهنگ ایران شهری که در آیین مهری، جهان بینی زرتشتی و دیگر هنجارها و سنت های دینی ایرانی تجلی یافته مورد بررسی قرار دهد و دریافت های نوینی را ارائه نماید. پژوهش گر در این مقاله به روش کتابخانه ای و پژوهشی از منابع لازم بهره برده و مطالب را بررسی کرده است.اهداف پژوهش:بررسی مفاهیم نمادین و پندارهای اساطیری روایات ضحاک بر بنیاد اندیشه ایران شهری.بررسی و تأویل ژرف ساخت های هنری ادبیات با بازخوانی شاهنامه براساس تحلیل اساطیری.سؤالات پژوهش:مفاهیم نمادین و پندارهای اساطیری روایات ضحاک بر بنیاد اندیشه ایران شهری چگونه است؟اسطوره ها چگونه می توانند منبع الهام هنر و ادبیات شده و ذهن ما را به دریافت های نوینی از آن ها رهنمون سازند؟
نقش نماد و اسطوره در ارزیابی هرمنوتیکی پل ریکور از شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث در مورد شر یکی از مهم ترین مسائل زنده جهان است که در ایران به آن به اندازه کافی پرداخته نشده است . هدف از نوشتن این مقاله بررسی ایده منحصربه فرد ریکور نسبت به شناخت موضوع معمایی «شر» است. اهمیت طرح چنین مباحثی از این جهت است که می توانیم به بینش حاصله و حکمت عملی اسطوره های نمادین پی ببریم. حکمتی که ما را به شناخت بخش جدانشدنی وجود انسان رهنمون می کند. ریکور با تفسیر زبان نمادین اسطوره ها، شر را پدیده ای رمزی اعلام می کند که می تواند گویای پیامی در مورد وضعیت انسان در جهان باشد. به طورکلی مسأله اصلی نوشتار حاضر این است که انسان امروزی نیاز به بینشی درون نگرانه برای پی بردن به تناهی وجودی خود دارد که تفسیر نمادین اسطوره ها می تواند، راه کاری برای رشد اخلاقی انسان باشد. بنابراین در این مقاله سعی کرده ام تا مشخص کنم؛ از نظر ریکور شر از کجا می آید و چگونه انسان به شر آلوده می شود؟ آیا وجود شیطان به بهترین نحو برای رشد اخلاقی درک می شود؟ آیا ریکور توانایی جداکردن جوهر نمادهای بدوی و انتقال حقیقت آنها به بینشی فلسفی، برای داشتن یک زندگی بهتر را داشته است؟ و آیا این مقاله می تواند کمکی در جهت از بین بردن شکاف معنایی انسان مدرنی، که گرفتار دام علم زدگی شده است، باشد؟ برای پاسخ به این مسائل از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.
تحلیل مباحث الهیاتی برتراند راسل در نگاه علامه جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
107 - 128
حوزههای تخصصی:
مواجهه فیلسوفان اسلامی با فلاسفه غربی از زوایای مختلف قابل بررسی است. علامه جعفری توجه بسیاری به آرای متفکران غربی دارد، از جمله برتراند راسل که جعفری به تحلیل شخصیت فکری و برخی آرای او پرداخته و در میان آثار خود مطالبی را از راسل نقل و نقد نموده است. دیدگاه های راسل در باب ماوراء الطبیعه، خدا، نظم جهان هستی، شرور جهان، هدف داری خلقت، نقش خدا در جهان و ریشه های گرایش به خدا، از جمله مباحث الهیاتی است که جعفری در آثار خود مطرح و تجزیه و تحلیل کرده است. از نظر جعفری از یک سو، راسل نکات مهمی را در باب جهان هستی و رابطه آن با ماورای طبیعت ارائه می کند و از سوی دیگر، مطالبی را درباره خدا بیان می کند که نشانگر تعارضاتی در اندیشه اوست. تصور نادرست راسل از خدا ریشه بسیاری از اظهارات غیرمنطقی وی در برخی مباحث الهیاتی است. در این تحقیق بر اساس آرای علامه جعفری، نظرات الهیاتی راسل نقد می شود.