مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
زنان سرپرست خانوار
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
487 - 509
حوزههای تخصصی:
امروزه تعداد زنان سرپرست خانوار درحال افزایش است و وفاق عمومی آن است تا از آنان حمایت شود. هدف این پژوهش پدیدارنگاری واکاوی تجربه حمایت های اجتماعی از آنان است. با ۲۱ زن سرپرست خانوار شهر مشهد در سال ۱۴۰۰ مصاحبه ای نیمه ساختارمند انجام گرفت. سپس داده ها با نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند. نتایج حاکی از آن است که حمایت هایی که از زنان سرپرست خانوار انجام می شود از سه منبع خانواده، دوستان و سازمان های دولتی صورت می گیرد. حمایت های خانواده غالباً عاطفی و اقتصادی است. دوستان و آشنایان به حمایت های عاطفی، اقتصادی و ابزاری می پردازند و نهادها و سازمان های دولتی اولویت خود را در حمایت و پشتیبانی مالی قرار می دهند. اما چنانچه این حمایت ها که اغلب در قالب وام های کم بهره است با سیاست های فقرزدایی همراه نشود، به بازتولید فقر دامن می زند. زنان بیوه ابتدا نیازمند حمایت عاطفی و به مرور نیازهای مالی، ابزاری و اطلاعاتی هستند. زنان مطلقه نخست به حمایت عاطفی نیازمندند و سپس نیاز اقتصادی دارند. زنان مجرد نیز به استقلال مالی، ابزاری، اطلاعاتی و عاطفی نیاز دارند. فضای زیسته همگی این زنان بر بی اعتمادی به ویژه به مردان بنا شده است؛ بنابراین همنوایی و کناره جویی، محورهای اصلی پیوندهای اجتماعی آنان است. نتایج نشان داد زنان سرپرست خانوار با چالش های متعددی در زیست خانوادگی و اجتماعی خود مواجه هستند که نیازمند حمایت اند. بااین حال نحوه ارائه این حمایت ها نیازمند توجه سیاست گذاران برای کاهش آسیب های اجتماعی و ممانعت از تبدیل شدن آن به یک مسئله اجتماعی برای آنان است.
محرومیت های زنان سرپرست خانوار در تله های فضایی فقر (مطالعه ای تجربی در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۳۹-۹
حوزههای تخصصی:
فقر هنگامی با خود تله به همراه دارد که دور باطل تلاش های فقیر را تحلیل می بَرد. در چنین وضعیتی مسئله فقر بیش ازپیش به امر پیچیده ای تبدیل می شود. تله فقر برای زنان سرپرست خانوار به دلایل زیستی و اجتماعی متفاوت از مردان است و محرومیت های شکل گرفته ویژگی های خاصی دارد. پژوهش حاضر شناخت محرومیت های زنان سرپرست خانوار در تله های فضایی فقر را مدنظر داشته است. در این پژوهش با بهره گیری از روش شناسی کیفی و نیز تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته، به جمع آوری داده ها در حومه منطقه 19 شهر تهران یعنی محله مرتضی گِرد پرداخته شد. با نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری، ضمن مصاحبه با 17 زن سرپرست خانوار، با اتکا به تکنیک تحلیل مضمون در سه مرحله کدگذاری معنایی، تلخیص و تفسیر تحلیل داده ها انجام شد. بر پایه یافته ها، سه محرومیت اصلی در محله مرتضی گِرد عبارت بود از: محرومیت اقتصادی (فرصت های محدود، کمبود پول، فقدان مسکن ملکی، هزینه های سربارگی، بی قدرتی و بی عدالتی در کار و دستمزد)، محرومیت اجتماعی (ضعف جسمانی، حمایت نهادی، ناامیدی و نگرانی، بازتولید زندگی زنان سرپرست خانوار، فضای نامناسب و دسترسی محدود) و تعاملات اجتماعی (اعتماد، مشارکت و حمایت زنان سرپرست خانوار، خودمحروم سازی و طرد اجتماعی در تعامل با همسایه و اقوام). محرومیت های شکل گرفته برای زنان سرپرست خانوار در محله مرتضی گِرد، هم افزایی این محرومیت ها را در پی داشته که برآیند آن تشدید فقر زنان سرپرست خانوار و شکل گیری دور باطل از چرخه فقر در این محله و بازتولید آن برای نسل های آتی بوده است. به نظر می رسد شرایط ساختاری حاکم بر این محله و همچنین ویژگی های فردی زنان سرپرست خانوار، شکستن این چرخه و رهایی از این تله را دشوار کرده است.
بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد بر میزان پذیرش و عمل، سپاسگزاری و شجاعت در زنان سرپرست خانوار شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد بر میزان پذیرش و عمل، سپاسگزاری و شجاعت در زنان سرپرست خانوار شهر شیراز بود. این پژوهش تجربی از نوع نیمه آزمایشی، پیش آزمایش– پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 نفر در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. تعداد 100 نفر در این پژوهش انتخاب شدند و تعداد 30 نفر در کارگاه شرکت کردند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش داده ها با استفاده از پرسشنامه پذیرش و عمل، پرسشنامه سپاسگزاری GQ-6 و پرسشنامه شجاعت جمع آوری گردید. مداخله آموزشی برای گروه آزمایش در طی 10 جلسه یک و نیم ساعته و هفته ای یک بار اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش تاب آوری بر افزایش پذیرش و عمل، قدردانی GQ-6و شجاعت زنان سرپرست خانوار مؤثر بوده است؛ بنابراین، می توان از آموزش مهارت تاب آوری به عنوان روشی کارآمد برای افزایش پذیرش و عمل در سرپرست خانوار استفاده کرد. همچنین شدت و طول مدت آموزش تاب آوری نقش مهمی در نتایج به دست آمده ایفا کرده است. نتایج نشان می دهد که آموزش تاب آوری مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد تأثیر مثبت و قابل توجهی بر میزان پذیرش و عمل، سطح سپاسگزاری و شجاعت در زنان سرپرست خانوار داشته است. درنتیجه، برنامه های آموزشی تاب آوری با توجه به نیازها و خصوصیات خاص زنان سرپرست خانوار و عوامل محیطی، فرهنگی و اجتماعی موجود در محل زندگی آن ها، می تواند نقش مؤثری در بهبود عملکرد و رفاه خانواده ها و افزایش سپاسگزاری و شجاعت آنان ایفا کند.
نقش خودباوری و حمایت اجتماعی در تقابل با بحران زنان سرپرست خانوار در جامعه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
بیوه شدن زنان، پیامدهای منفی پرشماری دارد از جمله کاهش حمایت های مالی، ایفای نقش پدری برای فرزندان، سرپرست خانوار شدن، نادیده گرفتن نیازهای عاطفی، جسمی و جنسی خویش و ایثار برای فرزندان است. تنگ شدن عرصه های اجتماعی، فشار های روانی و دسترسی نداشتن زنان بیوه به ارگان های عدلی و قضایی سبب شده زنان بیوه در حالت بد بشری قرارگیرند و زمینه خودکشی و روی آوری به فساد جنسی میان آنان افزایشی گردد؛ این واقعیت برخی جوامع اسلامی با بحرانی جدی مواجه نموده است؛ لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش خودباوری و حمایت اجتماعی در بهزیستی روانشناختی این گروه از زنان به عنوان یکی از راهکارهای تقابل با بحران اخلاقی آنان در جامعه اسلامی صورت پذیرفته است. در این پژوهش علاوه بر روش اسنادی-تحلیلی که در منابع اخلاقی صورت گرفته است؛ مطالعه توصیفی از نوع همبستگی با استفاده از تحلیل مسیر به شیوه رگرسیون انجام گرفت. جامعه آماری، زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی استان ک.ب بود. یافته ها نشان داد خودباوری و حمایت اجتماعی هم در منابع دینی و هم در تحلیل آماری به صورت مثبت موجب بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانواده می گردد؛ در نتیجه با تقویت خودباوری و ترغیب جامعه به حمایت اجتماعی زنان سرپرست خانواده می توان بهزیستی روانشناختی را ارتقاءبخشید و بخشی از بحران فساد و خودکشی در جامعه اسلامی را رفع نمود.
ارزیابی مدل کیفیت زندگی بر اساس مؤلفه های سرمایه روانشناختی با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک-شده و باورهای مذهبی در زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵
75 - 96
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تحولات زیستی و اجتماعی انسان، افزایش آمار طلاق، افزایش مصرف مواد و عوامل دیگر، روند صعودی سرپرستی زنان را گسترش داده است؛ در نتیجه مطالعه مؤلفه هایی همچون کیفیت زندگی و سرمایه روانشناختی در بین زنان سرپرست خانوار حائز اهمیت است،. همچنین، با توجه به آنکه مؤلفه هایی همچون حمایت اجتماعی و یاورهای مذهبی به عنوان یک عامل محافظت کننده و حمایتی عمل می کند، مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای مذهبی در رابطه مؤلفه های سرمایه روانشناختی با کیفیت زندگی در زنان سرپرست خانوار انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف جزء تحقیقات بنیادی و از منظر روش شناسی، توصیفی و از نوع همبستگی بود که با استفاده از معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد مشهد در پاییز و زمستان 1402 بود. از جامعه مذکور 200 زن سرپرست خانوار به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های سرمایه روانشناختی لوتانز (2007)، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996)، باورهای مذهبی جورج (1998) و حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) بود. در ﺳﻄﺢ اﺳﺘﻨﺒﺎﻃﯽ از روش همبستگی پیرسون و همچنین تحلیل مسیر با نرم افزار آموس استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که اثر مستقیم سرمایه روانشناختی (18/0β=) بر کیفیت زندگی معنی دار نیست (05/0<p-value)؛ همچنین اثر مستقیم سرمایه روانشناختی (23/0β=) بر باورهای مذهبی و باورهای مذهبی(08/0β=) بر کیفیت زندگی نیز معنی دار نیست (05/0<p-value). اثر مستقیم سرمایه روانشناختی (94/0β=) بر حمایت اجتماعی و نیز اثر مستقیم حمایت اجتماعی(81/0β=) بر کیفیت زندگی معنی دار است (01/0>p-value). یافته ها نشان می دهد که حمایت اجتماعی نقش میانجی در رابطه بین سرمایه روانشناختی (76/0β=) با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار دارد (01/0>p-value)؛ ولیکن، باورهای مذهبی نقش میانجی در رابطه بین سرمایه روانشناختی (018/0β=) با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار ندارد (05/0<p-value).
نتیجه گیری: با استفاده از نتایج حاصل می توان اینگونه نتیجه گرفت که گروه های حمایتی و انجمن هایی برای حمایت از زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد می تواند منجر به ارتقاء مؤلفه های امید، خوش بینی، تاب-آوری و خودکارآمدی شده و در نهایت کیفیت زندگی زنان را ارتقاء دهد.
بررسی تطبیقی سیاست های مربوط به زنان سرپرست خانوار در ایران معاصر ( قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای سیاسی معاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
141-171
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی سیاست های حمایتی از زنان سرپرست خانوار به عنوان یک گروه آسیب پذیر، در سه نظام سیاسی ایران معاصر یعنی قاجاریه، پهلوی و جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. سوال اصلی این است که در هر یک از این نظام ها، چه رویکرد حمایتی در سیاستگذاری های عمومی تعقیب شده است؟ پاسخ به این پرسش، خود تابعی است از وجود سیاستگذاری هایی که صرفا در چارچوب نهاد دولت و سیاست های رفاهیش محقق می شوند. نتیجه پژوهش نشان داد که در فقدان دولت مدرن در عصر قاجار، اصولا از گروه های اجتماعی آسیب پذیر تعریفی وجود ندارد. با تشکیل دولت-ملت در عصر پهلوی، اولین سیاستگذاری رفاهی در راستای نهادینه ساختن تامین اجتماعی به وجود آمد، هرچند گروه زنان سرپرست خانوار به صورت یک گروه خاص شناسایی نشد. اما در سومین دوره یعنی جمهوری اسلامی ایران، به دلیل برخاستن از متن مطالبات انقلابی از دولت و نیز رشد گفتمان توانمندسازی زنان، سیاستگذاری های حمایتی کامل تری نسبت به نظام های قبلی شکل گرفته است. بررسی سیاست های مربوطه، با توجه به مقتضیات سه دوره زمانی مورد بحث و به خصوص سطح مطالبات اجتماعی در گفتمان های غالب هر دوره نوآوری پژوهش حاضر می باشد. این مقاله به شیوه کتابخانه ای و به روش توصیفی-تحلیلی گردآوری شده است.
واکاوی الزامات اجرایی توانمند سازی زنان سرپرست خانوار در قانون برنامه هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی وضعیت توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در برنامه های توسعه نشان می دهد با وجود پایان یافتن اجرای قانون برنامه ششم توسعه، همچنان فرایند توانمندسازی زنان سرپرست خانوار به نتایج مطلوب موردنظر برنامه ریزان نرسیده است. هدف از این پژوهش که با روش تحلیل مضمون انجام گرفت، مطالعه و ارزیابی بند ( پ) ماده ۸۰ قانون برنامه هفتم پیشرفت و آسیب شناسی و دسته بندی چالش های نظام برنامه ریزی در حوزه زنان سرپرست خانوار است. جامعه هدف این پژوهش مصاحبه با ۱۰ نفر از کارشناسان و صاحب نظران حوزه زنان تا رسیدن به اشباع نظری بود. مضامین اصلی در سطوح قبل از برنامه ریزی، فرایند برنامه ریزی، محتوا و اجرا دسته بندی و استخراج شد؛ براین اساس پیشنهاد می شود بازنگری بند (پ) ماده ۸۰، تعیین متولی واحد در حوزه زنان سرپرست خانوار و جایگزینی برنامه ریزی تلفیقی به جای برنامه جامع در دستور کار برنامه ریزان و سیاست گذاران قرار گیرد.
نقد سیاست اجتماعی در باب زنان سرپرست خانوار در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
جامعیه ایران بیش از یک قرن است که در معرض تغییرات اجتماعی-اقتصادی قرار دارد و به سرعت نهادهای سنتی از جمله خانواده دستخوش تغییر شده است. یکی از نشانه های این تغییرات افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار است؛ زنانی که به گواهی آمار جزء فقیرترین فقرا قرار دارند. هر کشوری از جمله ایران، برای این گروه از زنان براساس ارزش ها و ایدئولوژی های حاکم بر آن کشور سیاست ها و برنامه هایی را در نظر گرفته است. هدف این پژوهش، نقد و بررسی سیاست اجتماعی در باب زنان سرپرست خانوار از طریق بررسی قوانین مکتوب ایران پس از انقلاب است که با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و با رجوع به متن قوانین اساسی، مدنی، جامع نظام رفاه و تأمین اجتماعی، کار و برنامه های پنج سالیه پس از انقلاب به این مهم می پردازد. برای فهم بهتر سیاست اجتماعی در ایران، مروری بر گونه شناسی هایی از سیاست اجتماعی در کشورهای مختلف با ایدئولوژی های متفاوت در بخش نظری داشته ایم. یافته های این پژوهش نشان می دهد قوانین ایران در حوزیه قوانین اساسی، بیشتر سوسیال دموکرات و فراگیر؛ در حوزیه قوانین مدنی، سنتی و غیرواقع گرا؛ و در حوزیه حقوق اجتماعی تا حدی رو به سیاست های لیبرالی و بازارمحور است. در ایران نقش اصلی زنان، خانه داری و مادری است، اما اگر به طور ناگهانی سرپرست خانوار از خانه غایب شود، براساس سیاستِ توانمندسازیِ زنان سرپرست خانوار، انتظار می رود این زنان در عین حفظ نقش قبلی خود، خانه را به قصد کار ترک کنند. اگر سیاست ما بر نقش سنتی زنان تأکید دارد، چرا در پی توانمند سازی زنانیم؛ به نظر می رسد در این سیاست ها ناهمخوانی هایی وجود دارد.
آسیب پذیری زنان سرپرست خانوار و دلالت های سیاست گذاری آن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
313 - 338
اهمیت زنان سرپرست خانوار در تامین نیازهای اصلی اعضای خانوار از یک سو و محدودیت هایی که در بیشتر زمینه های اجتماعی-اقتصادی با آن رو به رو هستند، توجه به مسائل زنان سرپرست خانوار را در اغلب جوامع از جمله کشور ما ضروری کرده است. هدف این مطالعه استفاده از روش مرور نظام مند جهت بررسی و ارزیابی پیشنهادات سیاستی است که در ایران برای زنان سرپرست خانوار مطرح شده است. در مجموع 296 مقاله و 5 گزارش شناسایی شدند. در مرحله بازبینی و واجد شرایط بودن، تعداد کل متون انتخاب شده 79 متن در نظر گرفته شد که از این تعداد 62 مطالعه از روش کمی و 17 مطالعه از روش کیفی استفاده کرده اند. بر مبنای مطالعاتی که پیشنهادات سیاستی مطرح کرده بودند، ویژگی های زنان سرپرست خانوار، محورهای آسیب پذیری، ارزیابی سیاست گذاری ها و پیشنهادات مشخص شدند. یافته ها نشان داد که پیشنهادات سیاستی بیشتر براساس مشخصه های کم سوادی، غیر شاغل بودن و قرار داشتن در سنین میانسالی مطرح شده اند. بر مبنای محورهای آسیب پذیری، زنان سرپرست خانوار در بسیاری از موارد بیش از آن که از نظر مادی آسیب پذیر باشند، از نظر روانی و اجتماعی آسیب پذیر هستند. ارزیابی سیاست گذاری ها برای زنان سرپرست خانوار نشان داد که بیشترین مداخلات برای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار معطوف به حوزه اقتصادی بوده است و عمدتاً در قالب پرداخت های مالی دنبال شده اند و به سایر جنبه های توانمندسازی زنان توجه کافی نکرده اند در حالی که توانمندسازی زنان سرپرست خانوار هنگامی به موفقیت مورد انتظار دست می یابد که به طور همزمان به سلامت روانی و بهبود جایگاه اجتماعی و اقتصادی آن ها توجه کند.