فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
متخصصین بیشتر می توانند بگویند بخشودگی چه چیزی نیست. اما در مورد اینکه بخشودن چیست با تنوع بسیاری از تعاریف مواجه هستیم. این پژوهش با هدف تعریف بخشودگی خیانت زناشویی، با روش تحلیل مضمون در قالب دو مطالعه انجام شده است. در مطالعه اول از تجربه زیسته افراد آسیب دیده از خیانت، مضامین مرتبط با این تعریف استخراج شده است. در مطالعه دوم با هدف اعتبار بخشی به مطالعه اول از متخصصین حوزه زوج درمانی مصاحبه به عمل آمد و مضامین مرتبط با تعریف بخشودگی خیانت از منظر نخبگانی استخراج شده است. در مطالعه اول شش مضمون اصلی شامل تعریف بخشودگی با عنوان "گذر کردن"، "رهایی"،"انتقام نگرفتن"،"التیام هیجانی"، "نسبی نگری" و "اشتیاق به فراموشی" به دست آمد. همچنین سه مضمون اصلی تحت عنوان التیام هیجانی، بازنگری شناختی هیجان و تصمیم گیری در مورد بخشش، از مطالعه دوم استخراج شد. تمامی مضامین استخراج شده در هر دو مطالعه اگر چه ادبیات و برچسب های متفاوتی را دارا هستند اما در واقع به صورت طبقه بندی های متفاوتی از مضامین نسبتا مشابه هستند.
الگوی روابط عاطفی – جنسی همسران مبتنی بر آیات قرآن و روایات: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط عاطفی-جنسی از مهم ترین عوامل رضایت در زندگی زناشویی است. پژوهش حاضر، با هدف تدوین الگوی روابط عاطفی-جنسی همسران بر اساس آیات و روایات انجام شد. روش این پژوهش، به لحاظ هدف بنیادی و به لحاظ رویکرد روش کیفی داده بنیاد است. جامعه متنی پژوهش ، تمام مستندات روایی و قرآنی نرم افزار جامعه الاحادیث است که در گام نخست از طریق نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع 400 مستند و سپس در ضمن دو مرحله غربالگری تعداد 236 مستند روایی-قرآنی برای تجزیه و تحلیل انتخاب شد. داده ها از طریق نرم افزار MAXQDA و در سه مرحله باز، محوری و انتخابی کدگذاری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها، منتهی به شناسایی 333 کد باز، 28 کد محوری و سرانجام 8 مولفه اساسی و 3 بعد گردید. در پایان، داده ها بر اساس دو معیار «حق-وظیفه» و «مطلوبیت-ارزش» طبقه بندی شدند. اعتبارسنجی یافته ها از سه روش «ضریب شاخص روایی محتوا (CVI)»، «شاخص نسبت روایی محتوا (CVR)»، و «شاخص کارآمدی»؛ توسط 6 متخصص علوم انسانی و روان شناسی انجام و تایید شد. یافته های این پژوهش نشان داد، الگوی رابطه عاطفی-جنسی متشکل از شرایط زمینه ساز، بعد هسته ای و برون داد است. مولفه های این الگو شامل تعاملات کلامی-عاطفی، نگاه متعالی، مهار و مدیریت، دانش جنسی، عشق بازی، عرضه، تلاش برای کامیابی و سعادت عاطفی-جنسی است.نتایج این تحقیق در مداخلات آموزشی به دختران و پسران متقاضی ازدواج و مداخلات درمانی برای زوجین با مشکلات مربوط به روابط عاطفی-جنسی موثر است.
شناسایی ابعاد و مولفه های فرزندپروری در مادران باردار (سنتز پژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از تأثیرات قبل از تولد که به عنوان اثری در رشد یا رفتار فرزندان شناخته می شوند، ممکن است تحت تأثیر ویژگی های مادر قرار بگیرند. گزارش ها درباره تاثیر پذیری فرزند متولد نشده از محیط و والدین خود، بصورت مطالعات علمی مورد بررسی قرار گرفته که سیر صعودی و پیشرفت بالایی در جهت رشد و پرورش فرزند قبل از تولد از سطح فیزیولوژی تا روانشناسی و حتی یادگیری داشته است. هدف اصلی این پژوهش بررسی مطالعات و پژوهش های انجام شده در ارتباط با رشد و پرورش جنین در دوره قبل از تولد است و به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که ابعاد و مولفه های فرزندپروری در دوره قبل از تولد چیست؟ این پژوهش کیفی است و از روش سنتزپژوهی استفاده شده است. رویکرد اتخاذ شده در این تحقیق سنتزپژوهی آمیخته می باشد و از طرح یکپارچه استفاده شده است. لذا تمامی کارهای پژوهشی از سال 1980 تا 2021 مورد بررسی قرار گرفته اند. با بررسی و سنتز مقالات منتخب و غربال شده، ابعاد و مؤلفه های فرزندپروری در دوره قبل از تولد استخراج گردید که شامل پنج بعد جسمی-رفتاری، احساسی-عاطفی، فرهنگی-اجتماعی، شناختی-آموزشی، نقش پذیری والدین و شانزده مؤلفه شامل برنامه ریزی جنینی، برنامه ریزی مادرانه، ژنتیک، رژیم غذایی-فعالیت بدنی، مراقبت های بهداشتی، دلبستگی قبل از تولد، پیوند قبل از تولد، حمایت و مشارکت مردان در دوران بارداری، فرهنگ بارداری، حمایت اجتماعی، یادگیری جنین، رشد زبان، برنامه آموزشی والدین، نگرش مثبت به بارداری، روابط خانوادگی مثبت، صلاحیت و رضایت در نقش مادری.تمام وقایع "جسمی" یا "روانی" می تواند بر سلامتی مادر یا فرزند متولد نشده او تأثیر بگذارد. در این پژوهش ابعاد و مؤلفه های فرزندپروری در دوران بارداری نشان داد دوران قبل از تولد از لحاظ مقوله یادگیری، هوش، حافظه و تجربه های احساسی – عاطفی و جسمی می تواند دورانی بسیار سرنوشت ساز باشد و به همین لحاظ این دوره از حساس ترین دوره هایی است که یک انسان می تواند تجربه کند.
نقش تاب آوری سازمانی و فردی در فرهنگ کسب و کار وکارآفرینی دیجیتالی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
65 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش تاب آوری سازمانی و فردی در فرهنگ کسب و کار وکارآفرینی دیجیتالی زنان بود. جامعه پژوهش کلیه مطالعات و متون مرتبط با تاب آوری در فرهنگ کسب وکار و کارآفرینی دیجیتالی بود. نمونه پژوهش مطالب مرتبط با تاب آوری سازمانی وفردی درفرهنگ کسب وکار و کارآفرینی دیجیتالی زنان بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی_تحلیلی بود. جهت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و به صورت فیش برداری استفاده شد. سپس داده ها به صورت تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج یافته ها نشان داد که تاب آوری یک ویژگی مهم در شخصیت و منش کارآفرین است و به عنوان یک جنبه اساسی در فرآیند کارآفرینی شناخته شده است. تاب آوری، سازمان را به سمت دستیابی به نتایج موفق سوق می دهد و می تواند به شرکت ها در مدیریت ناملایمات کمک کند. تاب آوری سازمانی به ویژه برای کسب و کارهای کوچک بسیار مهم است. هم چنین درسطح تاب آوری فردی، محققان از آن به عنوان ویژگی های شناختی و رفتاری یاد می کنند. افراد تاب آور دیدگاهی خوش بینانه، پرشور و انرژی بخش به زندگی دارند و به تجربیات جدید علاقه مند هستند. از منظر روان شناختی، افراد تاب آور کسانی هستند که قادر به تحمل استرس و مقابله با فشار هستند. هم چنین یافته ها نشان داده که کارآفرینی نقش مهمی در تقویت فرهنگ کسب و کار، رونق اقتصادی و بهبود رفاه ملی ایفا می کند. توسعه فن آوری مجموعه ای از فرصت ها را برای کارآفرینان زن به منظور کشف و گسترش عملیات تجاری خود باز کرده است. پیشرفت در فناوری ارتباطات منجر به تولد شبکه های رسانه های اجتماعی شده است که کارآفرینان زن را قادر می سازد در شیوه های بازاریابی نوآوری کنند.
ضرورت های نظری و عملی درباره عدالت: عدالت و زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
589 - 614
حوزههای تخصصی:
با وجود اهمیت عدالت در فقه سیاسی-اجتماعی، نظریه پردازی ها باید به نظام سازی یا ساختارهای روندساز منجر شوندف اما در رویکرد اسلامی مطرح و تقویت نشده اند. از جمله مهم ترین مباحث عدالت، پردازش نظریه ای است که شامل ابعاد نظری و عملی روشن به مثابه راهبرد اداره جامعه است. این ابعاد اگرچه در مطالعات دو دهه اخیر حوزه عدالت مورد توجه پژوهشگران داخلی قرار گرفته اند، نیازمند کاوش بیشتر و تمرکز روی موضوعات خرد هستند. این مقاله با هدف تقویت این ابعاد و ضرورت ها به طرح ایده خود می پردازد و به دلیل اهمیت حقوق و مزایای اجتماعی زنان، میدان بررسی و تطبیقات خود را در موضوع عدالت برای زنان قرار داده است. پرسش اصلی مقاله ناظر به مهم ترین چالش نظری و عملی عدالت است که در پاسخ ملاحظه نظری به چالش معیار نابرابری و ملاحظه عملی به دو بحث ادراک سنجی و شاخص سازی برای عدالت پرداخته است. روش مقاله پس از جمع آوری داده های لازم، تحلیل محتوا، و مقاله اسنادی و بنیادی است. گفتنی است این مقاله برگرفته از یک کلان طرح درباره عدالت جنسیتی است. مطابق نتایج، نابرابری به عنوان مهم ترین مسئله در مطالعات عدالت، نیازمند تعیین معیار است. چندمعیارگی در نظریه عدالت اسلامی قابل دفاع است. تفاوت میان مردان و زنان به عنوان بخشی از معیارها با سیاست های جانب دارانه در راستای حمایت از خانواده، مادرانگی، زنانگی و فردیت زنان مورد توجه قرار می گیرد. عدالت، امری راهبردی برای تنظیم روابط افراد با یکدیگر از حوزه خانوادگی تا حوزه اجتماعی است و نیازمند طراحی معیارها، اصول و اهداف، شاخص سازی و ادراک سنجی است.
جایگاه حقوق رفاهی زنان در چتر حمایتی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر تأمین اجتماعی به مثابۀ حق بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
693 - 716
حوزههای تخصصی:
قانون اساسی در رأس هرم سلسله مراتب قوانین، نقش اثرگذاری در تبیین جایگاه حقوق انسانی بانوان هر جامعه داشته است. جایگاه حقوق زنان از زمان تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از دغدغه های آن بود و از همان ابتدا نقش و جایگاه زنان در پیشبرد اهداف متعالی جامعه مبتنی بر ارزش های دینی مورد توجه قرار گرفت. حقوق رفاهی زنان از جمله موضوعاتی است که در دوران تصویب قانون اساسی ایران بعد از انقلاب اسلامی مورد بحث بوده است. این پژوهش به بررسی جایگاه حقوق رفاهی زنان در پرتو قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر تأمین اجتماعی به عنوان یک حق بشری می پردازد. در نوشتار حاضر این موضوع واکاوی شد که مطابق اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، زنان از امتیازات حقوق رفاهی در راستای عدالت جنسیتی و کسب فرصت های ناشی از آن برخوردارند و قانون اولویت هایی برای آن ها درنظر داشته است. پژوهش پیش رو، مبحث مطالبات حقوق رفاهی را در حوزه تأمین اجتماعی بانوان جامعه ایران به عنوان منابع انسانی مهم در ساختار قانون اساسی کنونی بررسی می کند و نشان می دهد تجربه بیش از چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی ایران و دستاوردهای برقراری نظام قانون اساسی برآمده از ارزش های ملی-مذهبی است. این شرایط مبین آن است که بانوان در منظومه اقتصاد رفاهی به عنوان شهروند جامعه از تأمین اجتماعی در حوزه های مختلف برخوردار هستند.
ارائۀ مدل و تبیین راهکارهای کاهش نابرابری جنسیتی در مدیریت ورزش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
807 - 836
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارائه مدل تبیین راهکارهای کاهش نابرابری جنسیتی در مدیریت ورزش ایران است. این پژوهش به لحاظ فلسفی از نوع تفسیرگرایانه و از منظر رویکرد از نوع استقرایی است. این مطالعه به لحاظ راهبرد از نوع نظریه داده بنیاد و از نوع پژوهش کیفی است. داده ها به وسیله مصاحبه به دست آمده اند و جامعه آماری آن را 15 نفر از صاحب نظران حوزه مدیریت ورزش تشکیل می دهند. برای نمونه گیری از روش گلوله برفی استفاده شد و نمونه گیری تا رسیدن به حد اشباع نظری ادامه پیدا کرد. برای جمع آوری اطلاعات، از مصاحبه نیمه ساختاریافته و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از سه فرایند همپوش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری نظری استفاده شد. با درنظرگرفتن متن تمام مصاحبه ها در مرحله کدگذاری باز، تعداد 303 مفهوم شناسایی شد که پس از تجمیع کدهای مشابه، 23 مفهوم به دست آمد. سپس در مرحله کدگذاری محوری ده مقوله اصلی مشخص شد. نتایج نشان داد که معیارهای انتخاب و احراز پست های مدیریت در سازمان های ورزشی به دلایل فرهنگی و فردی منصفانه نیستند. پیشنهاد می شود معیارهای انتخاب به گونه ای باشند که هم سلسله مراتب لحاظ شود و هم شروع از سطح میانی باشد؛ درنتیجه قوانین به صورتی تنظیم شوند که حضور بانوان در حیطه های اجتماعی و فرهنگی و از جمله فعالیت های ورزشی، برجسته تر شود و انتخاب بانوان با نگرش به شایسته سالاری و تخصص گرایی باشد.
طراحی برنامۀ راهبردی توسعۀ ورزش قهرمانی بانوان استان خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
1059 - 1086
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این پژوهش طراحی برنامه راهبردی توسعه ورزش قهرمانی بانوان استان خراسان شمالی بود. پژوهش حاضر از نظر روش پژوهش توصیفی-پیمایشی، به لحاظ هدف کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها به صورت آمیخته (کمی و کیفی) بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی و کمی شامل مدیران، معاونان و کارشناسان (اداره کل ورزش و جوانان استان خراسان شمالی، اداره ورزش و جوانان شهرستان بجنورد، هیات های ورزشی استان و باشگاه های ورزشی استان)، اساتید دانشگاهی رشته علوم ورزشی استان، مربیان ورزش قهرمانی و ورزشکاران قهرمان زن استان خراسان شمالی بود. نمونه آماری در بخش کیفی 14 نفر و در بخش کمی شامل 23 نفر از افراد جامعه آماری بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی و کمی به صورت هدفمند بود. برای جمع آوری داده ها نیز از دو روش مصاحبه اکتشافی نیمه هدایت شده و پرسشنامه محقق ساخته و برای بدست آوردن نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها و اولویت بندی استراتژی های تدوین شده از چارچوبی با عنوان چارچوب جامع تدوین استراتژی مدل SWOT-ANP و همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Super Decisions2 استفاده شده است. نتایج نشان داد، ورزش قهرمانی بانوان استان دارای 9 قوت، 16 ضعف، 11 فرصت و 13 تهدید و در مجموع 17 راهبرد است و استراتژی رقابتی، استراتژی قالب در این پژوهش شناسایی شد. مهم ترین استراتژی به دست آمده در بخش توسعه ورزش قهرمانی بانوان استان خراسان شمالی تدوین برنامه های هدایتی و حمایتی در مسیر رشد بانوان ورزشکار از مبتدی تا پیشرفته می باشد که شایسته است مسئولان ورزش استان توجه ویژه ای به استراتژی های به دست آمده از این پژوهش داشته باشند.
شناسایی عوامل مرتبط با مدیریت بدن در ایران: طراحی یک مدل با روش فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۹
207 - 238
حوزههای تخصصی:
ظهور جامعه مصرفی در چند دهه اخیر و مسئله مدیریت بدن به عنوان یکی از مؤلفه های اساسی چنین جامعه ای، ذهن بسیاری از محققین را به خود مشغول کرده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر بر مدیریت بدن در کشور است که با استفاده از روش فراترکیب و الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو (2003) انجام شده است. بر همین اساس، با تکیه بر معیارهای روش فراترکیب، نتایج مطالعات پیشین که بین سال های 1390 تا 1401 انجام شده، مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از کلیدواژه های مرتبط، مطالعات پیشین شناسایی و از بین 487 مقاله در نهایت 72 مقاله با استفاده از معیارهای فراترکیب انتخاب شدند. به منظور بررسی کیفیت و پایایی یافته های این پژوهش، شاخص کاپا مورد استفاده قرار گرفت. نتایج بررسی این شاخص نشان دهنده کیفیت مناسب یافته های پژوهش بوده است. یافته های حاصل از این مطالعه به استخراج کدهای متفاوتی انجامید و پس از رفت و برگشت های مداوم و بررسی و ترکیب یافته های اولیه این پژوهش در زمینه های فرعی، هفت زمینه اصلی به دست آمد که به ترتیب فراوانی عبارتند از: بعد فردی و روان شناختی با بعد اجتماعی؛ بعد فرهنگی؛ بعد رسانه ای؛ بعد پزشکی و زیستی؛ بعد سیاسی و متغیرهای زمینه ای. در نهایت نتایج این پژوهش نشان داد که شیء واره شدن بدن، احساس خود برتربینی، متمایز بودن، سانسور بدن، کسب منزلت اجتماعی و تأیید اجتماعی از سوی گروه های مرجعی چون خانواده، دوستان و همسالان و از مهم ترین عواملی است که بر مدیریت بدن در بین افراد جامعه اثرگذار است.
بررسی به زیستن اجتماعی زنان مراقب والدین سالمند شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۲
65 - 92
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضربه بررسی وضعیت به زیستن اجتماعی زنان شهر ایلام و اثر پذیری این وضعیت از فشارهای ناشی از مراقبت خانگی از والدین سالمند را مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش به شیوه پیمایشی، بر اساس طرح مقطعی انجام و اطلاعات مورد نیاز به وسیله ی توزیع پرسشنامه به شیوه خوشه ای در بین 593 نفر از زنان 49-30 ساله شهر ایلام گردآوری شده است. نتایج حاکی از به زیستن اجتماعی متوسط و فشار مراقبتی پایین در بین افراد مورد بررسی است. همچنین میانگین نمره به زیستن اجتماعی پاسخگویان بر حسب متغیرهای سن، شغل، سطح تحصیلات و تعلق ذهنی طبقاتی از تفاوت معنی دار برخوردار است و فرضیه های مربوط به تفاوت میانگین به زیستن اجتماعی بر حسب این متغیرها تایید شد. بررسی رابطه متغیر فشار های مراقبتی با به زیستن اجتماعی بیانگر وجود همبستگی معکوس و تایید فرضیه ی مربوطه است. نتایج این پژوهش نشان می دهد هرچه فشار مراقبتی ناشی از مراقبت خانگی از والدین سالمند بیشتر باشد، به زیستن اجتماعی زنان بزرگسال کمتر است که می تواند حساسیت و نگرانی مسئولان را در مورد به زیستن اجتماعی زنان و نیز مراقبت خانگی از سالمندان بیشتر کند. سازمان ها و ارگان های ذیربط می توانند در راستای حفظ و ارتقای سلامت فردی و به زیستن اجتماعی که در نهایت، منجر به عملکرد بهتر زنان در جامعه می شود گام های موثری بردارند و به مداخلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مناسب دست بزنند تا در سایه سلامت جامعه، مشکلات اجتماعی کاهش یافته و روابط در لوای تصحیح شیوه های رفتاری بهبود یابد.
پیش بینی روابط فرازناشویی براساس روابط ابژه و مرزهای زوجینی با میانجی گری احساس تنهایی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی روابط فرازناشویی براساس روابط ابژه و مرزهای زوجینی با میانجی گری احساس تنهایی در زنان متأهل به روش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متأهل ساکن منطقه 5 شهر تهران در سال 1401 بود که تعداد 400 نفر از ایشان بااستفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری در دسترس برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های احتمال روابط فرازناشویی، روابط ابژه، مرزهای زوجینی خانواده و پرسش نامه احساس تنهایی جمع آوری و با نرم افزار SPSS نسخه 26 و نرم افزار AMOS نسخه 24 تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین روابط فرازناشویی با روابط ابژه، مرزهای زوجینی و احساس تنهایی در زنان متأهل رابطه معنا دار وجود دارد. براین اساس، روابط فرازناشویی در زنان متأهل را می توان براساس روابط ابژه و مرزهای زوجینی با نقش میانجی گری احساس تنهایی پیش بینی نمود. همچنین احساس تنهایی می تواند در رابطه فرازناشویی، روابط ابژه و مرزهای زوجینی، نقش میانجی ایفا نماید. ازاین رو، با رعایت و متناسب نمودن روابط ابژه و مرزهای زوجینی و همچنین رفع احساس تنهایی زنان متأهل، می توان زمینه های کاهش روابط فرازناشویی را فراهم نمود.
بررسی هویت اجتماعی زنان در بخش پهلوانی شاهنامه فردوسی برمبنای دیدگاه جامعه شناختی گافمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
93 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی هویت اجتماعی زنان در بخش پهلوانی شاهنامه فردوسی با توجه به مفهوم های مطرح شده در نظریه نمایشی اروینگ گافمن است. این نظریه بر این پایه استوار است که افراد در جامعه به منظور ارائه و حفظ تصویری دلخواه از خود به دیگران، برای مخاطبان خود نقش بازی می کنند؛ بنابراین جامعه، شبیه صحنه تئاتر است که در آن، افراد در کنش متقابل با یکدیگر، به اجراهای نمایشی می پردازند. متن پژوهش، شاهنامه فردوسی تصحیح جلال خالقی مطلق است. روش تحقیق، کیفی و فن مورد استفاده، تحلیل محتوا است. چارچوب تحقیق، مدل مفهومی است. از مفهوم های اجرا، جلوی صحنه، محیط و نمای شخصی برای تحلیل هویت اجتماعی زنان استفاده شده است. این پژوهش نشان می دهد زنان در بخش پهلوانی شاهنامه با اجرای نمایش در پی کسب هویت اجتماعی برتر هستند و برای رسیدن به این هدف و نشان دادن تصویری دلخواه از خود به دیگران و کنترل کنش طرف مقابل، از پوشش و زیور، رفتارها، حرکت ها و سخنان استفاده می کنند. خودی که با بررسی اجرای نمایشی زنان آشکار می شود، «خود» ممتاز و متفاوتی است که آنان می کوشند به نمایش بگذارند و به وسیله آن توسط دیگران شناخته شوند. این «خود» بخشی از هویت اجتماعی آنان را آشکار می کند.
مطلوبیت سنجی عوامل کلیدی تاثیرگذار بر مقوله احساس امنیت بانوان در فضاهای باز شهری (مطالعه موردی: ناحیه منفصل شهری نایسر؛ سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
123 - 140
حوزههای تخصصی:
امروزه مطالعه درباره ی حضور پذیری زنان در محیط های شهری یکی از دغدغه های اصلی مدیران و برنامه ریزان شهری به حساب می آید. لذا هدف این پژوهش، مطلوبیت سنجی عوامل کلیدی تاثیر گذار بر مقوله احساس امنیت بانوان در فضاهای باز شهری ناحیه بلافصل شهری نایسر می باشد. این پژوهش از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی و از نظر روش جزء پژوهش های توصیفی - تحلیلی به شمار می رود. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه ای با چهار شاخص اصلی و ۲۳ گویه از طریق مرور اسناد معتبر پژوهشی استخراج شده است و حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران برابر با ۳۷۵ نفر محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل یافته های حاصل از مطالعات میدانی از روش تحلیل عاملی در نرم افزار ssps استفاده شده است. نتایج بیانگر آن است که امنیت فضاهای عمومی منطقه نایسر در ابعاد کالبدی - فضایی، اجتماعی - رفتاری و دسترسی از منظر زنان پایین است؛ در حالی که در بعد نظارت میزان امنیت این فضاها در حد متوسط می باشد. همچنین نتایج تحلیل عاملی نشان می دهد که در مجموع می توان از میان ۲۳ شاخص استخراج شده بر روی ۴ عامل مهم در ارتقاء حس امنیت زنان تاکید نمود که عبارتند از: بازسازی محیطی و افزایش نظارت پلیس (با مقدار ویژه ۹۴/۴)، ارتقاء کیفیت محیط های سواره و پیاده و نظارت های هوشمند (با مقدار ویژه ۳۷/۳)، استقلال افراد برای حضور در فضاهای عمومی (با مقدار ویژه ۴۱/۲) و عامل رنگ آمیزی و خوانایی المان های شهری (با مقدار ویژه ۳۴/۲).
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر فرزند آوری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۹
129 - 164
حوزههای تخصصی:
کاهش جمعیت و فرزند آوری، ازجمله مسائل حائز اهمیت کشور محسوب می شود، لیکن در اغلب مطالعات مشکلات اقتصادی به عنوان اصلی ترین عامل محسوب می شود و سایر عوامل مؤثر مورد غفلت قرار می گیرد. از سوی دیگر، مقوله پیری جمعیت در سال های آتی و پیامدهای ناگوار آن، ضرورت سیاست گذاری هدفمند و دقیق در خصوص فرزند آوری را مضاعف می سازد. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر فرزند آوری با رویکرد ترکیبی انجام شده است. در بخش کیفی، با بهره گیری از روش دلفی و مصاحبه با 12 نفر از خبرگان حوزه جمعیت و فرزند آوری، داده های پژوهش در چند مرحله تحلیل شده است. در گام نخست، عوامل مؤثر بر فرزند آوری با استفاده از مرور تحقیقات پیشین و مصاحبه با خبرگان استخراج شد. در گام دوم 43 عامل استخراج شده با توزیع پرسش نامه بین خبرگان و روش دلفی فازی غربال شدند که 10 عامل، دارای عدد دیفازی بالاتر از 7/0 بودند و برای اولویت بندی نهایی انتخاب شدند. جهت اولویت بندی عوامل بر اساس روش مارکوس، عوامل پیگیری سیاست برابری جنسیتی در تمامی رشته ها، سبک زندگی مدرن، میزان سازگاری و انسجام، وضعیت مسکن و اشتغال زنان جوان به ترتیب بیشترین اولویت را داشتند. پیشنهادهای پژوهش بر اساس عوامل اولویت دار و مصاحبه با گروه های خبرگانی به دست آمده است که شامل تنقیح قوانین موجود کشور و نهادهای آموزشی در جهت افزایش فرزند آوری، ترویج سبک زندگی اسلامی-ایرانی و حمایت از تولیدات فرهنگی در مدارس و دانشگاه ها و نیز اختصاص زمین و مسکن ارزان قیمت به خانواده های جوان و فرزندآور است.
خشونت خانگی علیه زنان به عنوان قربانیان خشونت بر اساس رویکردی دلبستگی محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمون رابطه علّی بین سبک های دلبستگی و خشونت خانگی در گروهی از زنان متأهل انجام شد. در این پژوهش، 120 زن متأهل از بین مراجعه کنندگان به سرای محله کوهسار در منطقه 4 شهر تهران با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به سیاهه سبک های دلبستگی (هازان و شیور، 1987) و سیاهه خشونت علیه زنان (حاج یحیی، 2001) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که مدل علّی اثر مستقیم سبک های دلبستگی بر خشونت خانگی با داده ها برازش مطلوبی دارد. در این مدل مفروض، رابطه بین سبک دلبستگی ایمن با خشونت خانگی منفی و معنادار و رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن/اضطرابی و دوسوگرا با خشونت خانگی مثبت و معنادار بود. علاو ه بر این، نتایج نشان داد تمامی ضرایب مسیر از نظر آماری معنادارند و 56 درصد از پراکندگی نمرات خشونت خانگی از طریق سبک های دلبستگی زنان تبیین شد. نتایج این مطالعه، همسو با آموزه های نظریه دلبستگی نشان داد که الگوی کیفی رابطه کودک و مراقبِ نخستین و متعاقب آن چگونگی شکل گیری مدل های کاری درونی که به طور اساسی، ناظر بر دیدگاه او نسبت به خود و جهان پیرامون هستند، در شکل دهی به اشکال ایمن و ناایمن سبک های دلبستگی در بزرگ سالان مؤثرند. علاوه بر این، نتایج نشان داد دلبستگی یکی از همبسته های مفهومی خشونت خانگی علیه زنان به عنوان قربانیان خشونت تلقی می شود.
Predicting Emotional Divorce Based on Dyadic Perfectionism and Resilience(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current study aimed to predict emotional divorce in women by dyadic perfectionism and resiliency. The target population for the research consisted of all women living in Tehran in 2021. A descriptive correlational design was employed, and a sample size of 360 was selected using the available sampling method. Participants were asked to complete three questionnaires: the Gottman Emotional Divorce Questionnaire (1994), the Shea and Slaney Perfectionism Questionnaire (1999), and the Connor and Davidson Resiliency Questionnaire (2003). The multivariate regression analysis revealed a positive correlation between emotional divorce and perfectionism and a negative correlation between emotional divorce and resiliency (p<0.05). As such, the study concluded that both perfectionism and resiliency can significantly predict emotional divorce in women. Moreover, the findings underscored the importance of resiliency in moderating the positive relationship between emotional divorce and abnormal perfectionism. Moreover, the findings underscored the importance of resiliency in moderating the positive relationship between emotional divorce and abnormal perfectionism.
تجربه زیسته زنان کارگر خانگی در بستر جهان های متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
329 - 355
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به توصیف و تحلیل تجربیات زنان کارگر خانگی از زیست در میان جهان های متکثر و متفاوت می پردازد. هدف این مطالعه، درک تجربیات زیسته این زنان به منزله گروهی خاموش و در حاشیه به دلیل فقدان موقعیتی رسمی در ساختار قانونی و ضعف پژوهش است. رویکرد و روش مبتنی بر پدیدارشناسی اگزیستانسیال موریس مرلوپونتی است که متمرکز بر تجربه سوژه بدن مند در جهان است که ادراکش براساس وضعیت او در نسبت با دیگران و جهان تعین می یابد. جامعه آماری شامل زنان کارگر خانگی 25 تا 55 ساله در تهران است که به روش گلوله برفی و نمونه گیری وابسته به معیار انتخاب شدند. نتایج مطالعه نشان می دهد سطوح برجسته ادراکی در میان این دست از زنان، حاصل وضعیت بی قدرتی، ابهام و درآسایش نبودن است که به طور مشخصی منتج از غلبه روابط غیررسمی، به دور از نظارت قانونی و آمیخته با اعمال فرهنگی قشربندی شده است که ساختاری از سلسله مراتب قدرت در سطح روزمره را بازتولید می کند. چنین زمینه ای نیت یا انگیزه و اعمال روزمره هردو سوی را دچار امکان چندخوانشی بودن می کند؛ امری که تا حد بسیار زیادی مولود زمینه های فرهنگی و باورهای اجتماعی در خصوص نظام های اخلاقی، اصول منزلتی و نیز علل جایگیری افراد درون قشربندی های اجتماعی سلسله مراتبی است. ما به طور مداوم در حال عمل براساس ادراک و آگاهی متأثر از چنین درهم تنیدگی هایی هستیم و بازتولید منظومه هایی معرفتی را میسر می سازیم که لزوماً اشرافی بر تبعات یا نتایج آن نداریم.
فهم نسلی وفاداری و سازوکارهای مواجهه با بی وفایی (تجربه دختران تهرانی و مادران آن ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
541 - 569
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پاسخ دادن به این پرسش است که دختران و مادرانشان چگونه وفاداری را فهم و معنا می کنند. به عبارتی میان فهم و درک دختران و مادرانشان از وفاداری چه تفاوتی وجود دارد؟ همچنین در امتداد آن، این سؤال مطرح می شود که راهبرد این دو گروه هدف در مواجهه با بی وفایی چیست. در خلال پاسخ به این پرسش ها و رصد تحولات معنایی و ارزشی مفهوم وفاداری، تفاوت معنادهی، مواجهه و راهبرد های به کاررفته توسط دختران متأهل و مادرانشان در مواجهه با فقدان وفاداری مورد مداقه قرار گرفت. از مجموعه مفاهیم نظری «عشق سیال» باومن، «رابطه ناب» گیدنز، «سرمایه داری عاطفی» ایلوز، «ستایش عشق» بدیو، «انواع کنش های معنادار» وبر، مفهوم مدارای اجتماعی و مواردی از این قبیل برای ایجاد حساسیت نظری در کار پژوهش استفاده شد. به کمک مصاحبه نیمه ساختاریافته و با استفاده از نمونه گیری هدفمند، داده ها از 24 مصاحبه با دختران 23-33 ساله (متأهل) شهر تهران و مادرانشان جمع آوری شد. با استفاده از روش تحلیل تماتیک، 15 مضمون اصلی به دست آمد که آن ها را در سه محور دسته بندی کردیم. محور اول تصور معنایی از وفاداری است، محور دوم شامل راهبرد ها و محور پایانی مداخله گرها است.
واکاوی حکم تکلیفی و وضعی اسقاط عمدی جنین از منظر فریقین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حرمت اسقاط عمدی جنین، با وجود دلالت قرآنی، محل اختلاف در احکام وضعی آن است و در نظرات فقیهان، ملازمه ای میان این دو حکم وجود ندارد. این مقاله در حوزه آیات الاحکام تکلیفی و وضعی اسقاط عمدی جنین، ضمن بررسی آیات مرتبط، به واکاوی آیات الاحکام این حوزه پرداخته است تا تصویری روشن از موضوع شناسی و حکم شناسی فقیه و فرایند استنباط حکم شرعی ارائه دهد. به علاوه، برخی آیات نیز که در شمار آیات الاحکام فقهی نیستند، بررسی شدند تا برای استنباط حکم فقهی، مطمح نظر قرار گیرند. براین اساس، سؤال اصلی این است که آیات الاحکام، از نظر احکام تکلیفی و وضعی در مورد اسقاط عمدی جنین، شامل چه آیاتی بوده و نحوه دلالت آنها بر حکم مذکور چگونه است؟ هرچند منظور از آیات الاحکام، آیاتی است که حکم فقهی را بیان می کنند، اما در موضوع اسقاط عمدی جنین، آیاتی هستند که در تبیین موضوع حکم فقهی نیز فقیه را یاری می کنند و همنشینی میان این آیات با روایات مرتبط، به خوبی آن را اثبات می کند. با لحاظ این منظومه آیات الاحکام، این نتیجه حاصل می شود که با اثبات حرمت اسقاط عمدی جنین از باب قتل، باید وجوب کفاره، دیه یا قصاص را پذیرفت که مختار برخی فقیهان است. برخی نیز با لحاظ ادله دیگر، از استلزام قطعی میان حرمت اسقاط عمدی جنین از باب قتل و وجوب کفاره، از دیه یا قصاص دست شسته اند. به نظر می رسد برخلاف نظر مشهور، باتوجه به فرایند استدلال به آیات، لزوم تلازم میان احکام تکلیفی و وضعی و با تفصیل میان حالات قطعی قتل و مرگ جنین (مرده زایی) از ماه هفتم به بعد که امکان زیست آن در خارج از رحم مادر وجود دارد، قصاص ثابت باشد.
ارزش های والدگری، والد خوب از منظر فرزندان و فرزند ایده آل از منظر والدین: یک مطالعۀ کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
158 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ارزش های والدگری، والد خوب و فرزند ایده آل از منظر والدین و فرزندان ایرانی بود. پژوهش حاضر، مطالعه ای کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش شامل کلیه والدین دارای فرزند و فرزندان ساکن تهران در مقطع زمانی سال 1399-1400 بوده و نمونه مورد بررسی شامل 23 نفر از والدین و فرزندان بودند که با مصاحبه نیمه ساختار یافته مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های حاصل از مصاحبه ها کدگذاری و تحلیل شد و و در نهایت حاصل کدگذاری ها 385 کد اولیه، 65 مفهوم، 17 مقوله و 3 طبقه کلی بود. در این مطالعه طبقه والد خوب که شامل 5 مقوله اصلی برخورداری از صفات اخلاقی و انسانی، تأمین نیازهای مادی و معنوی؛ برخورداری از مهارت های ارتباطی مناسب؛ آگاه و مدبر و مقتدر و قاطع است. طبقه فرزند ایده آل، شامل 6 مقوله اصلی شامل برخورداری از صفات اخلاقی و انسانی، متعهد و مسئولیت پذیر ، استقلال و استقامت، فعال و باعزت نفس، سازگاری و رضایت، و لامت است. همچنین طبقه منابع خاستگاه های والدینی شامل 6 مقوله اصلی شامل تجربه زیسته، فرهنگ و اجتماع، رسانه، دین و مذهب ، آموزش و والدین است. طبق یافته های پژوهش حاضر، مادر خوب مادری است که فداکار، از خود گذشته، صمیمی و همدل، مهربان و با محبت باشد و پدر خوب پدری است که صادق و قابل اعتماد باشد و به خانواده و فرزندان خود نیز اعتماد داشته باشد و عدالت را در مورد ایشان به درستی به ار برد. فرزند ایده آل از نظر والدین ایرانی فرزندی استکه از صفات اخلاقی و انسانی مناسبی ن برخوردار است، متعهد و مسئولیت پذیر، مستقل و با استقامت، فعال و با عزت نفس و سازگار و راضی است و به سلامتی جسمی و روانی و رفتاری خود اهمیت می دهد.