فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
7 - 25
حوزههای تخصصی:
اجرای برنامه های مرتبط با سیاست گذاری اجتماعی در نظام آموزش عالی ایران، مبناهای امکانی سیاست هویتی یعنی امکان خودِ سوژه و زمینه ابراز هویتی سوژه و متعاقب آن، بازتولید دیگری را ذیل سیاست اجتماعیِ انسجام دچار مشکل کرده و به این ترتیب، سیاست گذاری اجتماعی و مزیت های مترتب بر آن ازجمله تقویت همبستگی ملی را با مسئله مواجه کرده است. مهم ترین وجه این برنامه ها، طرح بومی گزینی است که اجرای آن این پرسش را مطرح کرده که چه نسبتی میان اجرای این سیاست، انسجام اجتماعی و همبستگی ملی وجود دارد؟ این مقاله این فرض را مطرح می کند که سیاست بومی گزینی با تولید کلیت های اجتماعی و از طریق ایجاد انسجام میان امر صنفی، فرهنگی و اجتماعی، سوژه را دچار زمینه زدودگی کرده و امکان تولید خود و بازتولید دیگری را با چالش مواجه کرده است. این پژوهش با تکیه بر اهمیت سیاست هویت و نقش سوژگی کنشگران در بازصورت بندی هویت اجتماعی و نقش سوژه ها در ارتقای هویت و همبستگی ملی، با بررسی گفتارهای متنوع سیاست گذاران آموزش عالی ایران طی دو دهه اخیر و با تکیه بر منطق ارزیابی سیاستی، مفصل بندی این فرضیه را در روشی کیفی و با استفاده از انگاره های پدیدارشناسانه صورت بندی کرده است.
هوش مصنوعی و مسئله دار کردنِ درون مایه های امنیت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۷ (پیاپی ۷۶)
207 - 242
حوزههای تخصصی:
زمینه اصلی این پژوهش، ارائه چارچوبی گسترده است که از طریق آن نقش هوش مصنوعی در استفاده غیراخلاقی از کارکردهای آن در مسائل امنیتی بصورت نظری و عملی مورد ارزیابی جدی قرار گیرد. پرسش اصلی پژوهش این است که درون مایه های امنیت ملی بر اساس آموزه های دوران استیلاء و هژمونی؛ هوش مصنوعی را چگونه می توان در قالب تروریسم، جنگ، تنازع و دفاع مسئله دار کرد؟ در پاسخ به پرسش، این فرضیه مطرح می گردد که «امنیت ملی» بر اساس شاخصه های معرفتی- عملی ارائه شده، ظرفیت و قابلیت تببین و تفهیم این مسئله را دارد چراکه بر اساس نظریه های موجود در مطالعات امنیت ملی اعم از جریان اصلی و جریان انتقادی، هیچ کدام بصورت جامع و کامل، نه می تواند درون مایه های مذکورِ امنیت ملی در عصر هوش مصنوعی و کلان داده را مسئله مند کند و نه پاسخگوی مسائل مرتبط با این حوزه در ساحتِ عملِ مناسبات امنیت ملی باشد. زمینه سازی برای کاربست عملی امنیت ملی با رویکرد داده بنیاد جز با نگاه مسئله مند تروریسم، جنگ و تنازع به سامان نخواهد شد و یکی از مصادیق راهبردی این الگوواره، «امنیت ملی الگوریتمی» است که پتانسیل ایجاد و تکوین نظم نوین امنیتی دیگری را به اثبات رسانیده است.
دیپلماسی انرژی و عملکرد روسیه در قالب اوپک پلاس
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
27 - 51
حوزههای تخصصی:
رشد دیپلماسی انرژی و شبکه ای شدن سیاست خارجی کشورها باعث شده فعل و انفعالات در یک کشور و یک سازمان بقیه جهان را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد. در یک بازه زمانی طولانی، کشورهای عضو اوپک به عنوان مهم ترین بازیگران تصمیم گیرنده در بازار انرژی نقش آفرینی می کردند؛ اما به مرور بازیگرانی مانند روسیه تصمیم گرفتند برای تأثیرگذاری بیشتر به همکاری و تعامل بیشتر با کشورهای دارنده انرژی، به خصوص اوپک بپردازند. بر این اساس، ائتلافی در قالب اوپک پلاس به وجود آورده اند که روسیه و عربستان بزرگ ترین بازیگران تصمیم گیرنده در این ائتلاف محسوب می شوند. روسیه به دنبال نقش آفرینی بیشتر در بازار انرژی و جایگزین کردن خود به جای آمریکا در منطقه است و اعضای اوپک هم به دنبال کاهش وابستگی به غرب و تنوع بازار فروش و سلطه بر بازار قیمت گذاری. دو طرف ارزیابی کرده اند که نزدیکی آن ها باعث رشد بازار و قدرت بیشتر خواهد شد. سؤال مقاله این است که روسیه چه رویکردی را در اوپک پلاس دنبال می کند؟ و این ائتلاف چه مزایایی برای روسیه داشته است؟ مقاله به روش تبیینی، در چارچوب دیپلماسی انرژی، رویکرد سیاست انرژی روسیه را به دو بخش قبل و بعد از تشکیل اوپک پلاس تقسیم کرده است. زمینه هایی همچون نفت شیل و بحران قیمت ها باعث شده نگرش روسیه از رقابت به همکاری تغییر کند. با توجه به حضور روسیه در این ائتلاف، مطرح شدن روسیه به عنوان بازیگر مهم در تعیین قیمت بازار نفت، بالا بردن منافع سیاسی و اقتصادی، برهم خوردن توازن ریاض-واشنگتن و همکاری بیشتر عربستان-روسیه از مزایایی است که روسیه در این ائتلاف کسب کرده است.
هویت زن در سرمایه کلامی آیت الله خامنه ای پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
227 - 247
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است تا نشان دهد که جنسیت به عنوان یک برساخته گفتمانی چگونه در کلام رهبر ایران، به عنوان مهم ترین الیت سیاسی و برجسته ترین شخصیت مذهبی، ساخته می شود. این سوژگی جدید زنانه در بستری از تحولات و رخدادهای اجتماعی مربوط به زنان و در جامعه ایران از سال های قبل از انقلاب و به ویژه در دهه هفتاد ساخته شده است. روش کار ما نیز رویکرد تاریخی-گفتمانی روث وداک است که بر بسترهای تاریخی سازنده گفتمان تأکید دارد. نتایج تحلیل نشان می دهد که در کلام ایشان زن با مفاهیمی چون ارزش های اسلامی، انسانیت، عالم بودن، مؤمن بودن و فعال و تأثیرگذار بودن در جامعه و مختار بودن در تعیین سرنوشت خود شناخته می شود. ایشان درعین حال که برای نقش همسری و مادری اهمیتی ویژه قائل است، بر یکسانی وظایف زن و مرد (فارغ از مرزهای جنسیتی) در خدمت به جامعه اسلامی ایران تأکید می کند.
قدرت نرم و بازیگران غیردولتی: پیامدهای همکاری و درگیری بازیگران غیر دولتی با دولت های ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
127 - 151
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی چگونگی استفاده بازیگران غیردولتی از قدرت نرم و نفوذ در عرصه بین المللی و درک انگیزه ها و استراتژی های آنها برای همکاری با دولت های ملی است. علاوه بر این، به دنبال تجزیه و تحلیل تأثیر این همکاری بر حاکمیت و دیپلماسی جهانی است. این مطالعه یک طرح تحقیق کیفی را اتخاذ می کند و از یک چارچوب مفهومی استفاده می کند که دیدگاه های نظری مختلفی مانند دیپلماسی فرهنگی، شبکه های حمایت فراملی، نفوذ اقتصادی، ارتباطات دیجیتال و سازمان های غیردولتی را در بر می گیرد. جمع آوری داده ها برای این تحقیق شامل بررسی جامع ادبیات مرتبط و مطالعات موردی است. یافته ها نشان می دهد که بازیگران غیردولتی از روش های متنوعی برای اعمال قدرت نرم و نفوذ خود استفاده می کنند. انگیزه های آنها برای همکاری با دولت های ملی شامل اهداف و منافع مشترک، تخصص و منابع، قدرت نرم و حمایت و بسیج عمومی است. تضاد بین بازیگران غیردولتی و دولت های ملی به دلیل منافع و اهداف متفاوت، چالش حاکمیت دولت ها، عدم تقارن قدرت، رقابت برای نفوذ، اختلاف بر سر منابع و دسترسی، و تفاوت در قدرت و نفوذ به وجود می آید. دولت ها به ابتکارات قدرت نرم بازیگران غیردولتی از طریق همکاری، تبادل فرهنگی و برخی سیاست ها و استراتژی های دیگر پاسخ می دهند. همکاری بین بازیگران غیردولتی و دولت های ملی به تقویت حکمرانی جهانی و ورود پیچیدگی های جدید به نظام بین المللی کمک می کند. این یافته ها درک ما را از پویایی بین بازیگران غیردولتی و دولت های ملی در عرصه بین المللی عمیق تر می کند و پیامدهای آن را برای حکمرانی و دیپلماسی جهانی روشن می کند.
هند و مسئله عضویت در شورای امنیت: تحلیلی بر تلاش هند برای کسب منزلت بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
56 - 84
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهمی که پس از جنگ سرد در محافل دیپلماتیک و اکادمیک مطرح شد بحث اصلاحات در شورای امنیت سازمان ملل بود. در آن هنگام دو ایراد کلی بر شورای امنیت وارد شد: عدم مشروعیت و ناکارامدی. یکی از راه کارهای پیشنهادی برای حل این مشکل افزایش تعداد اعضا بود و طرح های مختلفی نیز در این زمینه ارایه شد. هند یکی از کشورهای مدعی برای عضویت دایم بوده است و برای این مهم طرح "گروه چهار" را مطرح کرد. جمعیت، وسعت، دمکراسی، توانایی هسته ای، و فعالیت موثر در همکاری با سازمان ملل از جمله دلایل هند برای نامزدی کسب کرسی دایم در شورای امنیت بوده است. سوال این مقاله آن است که چرا دهلی نو در پی کسب کرسی دایم است؟ فرضیه مقاله که به روش توصیفی – تحلیلی بررسی شده آن است که هند با عضویت دایم در شورای امنیت در پی کسب منزلت بین المللی است. کشوری که به منزلت بین المللی دست می یابد قادر است از این منزلت در جهت کسب و اعمال قدرت و نفوذ بهره جوید و موقعیت خود را به جایگاهی فراتر از رتبه فعلی ارتقا دهد. یافته های مقاله نشان داد که تلاش هایی که هند تاکنون انجام داده ناکافی بوده و برای نیل به هدف نیازمند در پیش گرفتن استراتژی جدیدی است.
بازخوانش ادبیات قدرت متناسب با ظرفیت های فرهنگ تمدنی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه از ادبیات قدرت با همه ابعاد و شئون آن تاکنون در محافل علمی و دانشگاهی و در سطح راهبردی رایج بوده برگرفته و برخاسته از مبانی و مبادی فرهنگی و معرفتی غرب است. حال آنکه جمهوری اسلامی ایران داعیه دار نظام فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مستقل و مبتنی بر مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی متمایزی است. ازاین رو، هدف این پژوهش بررسی و تبیین ادبیات قدرت با ظرفیت های فرهنگ تمدنی جمهوری اسلامی ایران است. پرسش اصلی این است که قدرت در بستر نظام فرهنگ تمدنی جمهوری اسلامی ایران معرف چه نوع ادبیاتی است؟ برای دستیابی به این پرسش از روش ترکیبی متوالی - اکتشافی استفاده شده است. در این زمینه، نخست با روش کیفی - کمّی ظرفیت های فرهنگی شناسایی و تأیید شد، سپس با روش کیفی - کیفی ادبیات قدرت استخراج و به وسیله مصاحبه عمقی، تکمیل و تأیید شد.آنگاه یافته های این دو روش با هم ترکیب شدند. نتیجه اجمالی این پژوهش بیانگر آن است که ادبیات قدرت مبتنی بر ظرفیت های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران از حیث منشأ، ماهیت، منبع، ابزار، روش و شیوه، اهداف، ابعاد و انواع، بازیگران، نوع رابطه، توزیع قدرت، راه های کسب و حفظ قدرت، مهار و انتقال قدرت دارای ادبیات منحصربه فرد است که با ادبیات قدرت در غرب تمایز بینادی دارد. مهم ترین نتیجه این پژوهش ابتنای نقطه ثقل و کانونی ادبیات قدرت برپایه فرهنگ تمدنی بر «توحید» است که به مثابه دال مرکزی، سازمان دهنده نظام معنایی، انسجام بخش همه عناصر و مؤلفه های متمایز کننده با دیگر ادبیات قدرت شمرده می شود.
نقش ارتباطات مردمی و دیپلماسی عمومی در تقویت روابط بین جمهور ی اسلامی ایران و جمهور ی آذربایجان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۴
294 - 258
حوزههای تخصصی:
پس از استقلال جمهوری آذربایجان در سال 1991، رابطه این کشور با جمهوری اسلامی ایران فراز و نشیب های گوناگونی داشته است؛ از این رو دیدگاه های متفاوتی نیز در کشور آذربایجان درباره ایران شکل گرفته و همین امر در برخی از دوره ها، سبب ایجاد فضای غبارآلود میان این دو کشور شده است. پرسش این است که چه راهکارهایی در راستای همگرایی میان این دو کشور همسایه وجود دارد؟ نوشتار حاضر با تحلیل عوامل همگرایی مانند اشتراکات و پیوندهای تاریخی، ظرفیت آیین های سنتی، اشتراک زبانی، اشتراک قومی و... تلاش کرده است با بهره گیری از چارچوب نظری همگرایی با عنوان الگوی بام (بینشی، انگیزشی و محیطی) و با روش کتابخانه ای و مصاحبه های نیمه ساختارمند به حل مشکل بپردازد. در این سپهر مقاله حاضر در حوزه اجتماعی و دیپلماسی عمومی در بستر راهبرد «نقش ارتباطات مردمی و دیپلماسی عمومی در تقویت روابط بین ج. ا. ا. و جمهوری آذربایجان»، راهکارهایی برای همگرایی در روابط اجتماعی دو کشور ارائه کرده است: برقراری ازدواج تمدنی میان مردمان ج. ا. ا. و جمهوری آذربایجان، راه اندازی گردشگر سلامت و خدمات پزشکی برای شیعیان جمهوری آذربایجان در ایران و ارائه خدمات پزشکی به مردم آن کشور و همچنین راه اندازی گردشگر زیارتی و مذهبی برای شیعیان جمهوری آذربایجان از اماکن مقدسه؛ مانند امام رضا×، حضرت معصومه’، شاه چراغ و غیره.
شیوۀ مواجهۀ ارکان حقوق بشری سازمان ملل متحد با ایران (2020- 2015)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دعاوی نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران یکی از محوری ترین چالش های ایران با نظام بین المللی بوده و طیف وسیعی از موضوعات و دعاوی حقوق بشری در قالب انتشار گزارش های گزارشگران ویژه، گزارش های دبیرکل سازمان ملل متحد و نیز قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل متحد در خصوص وضعیت حقوق بشر در ایران مطرح شده است. این پژوهش با هدف پاسخ به این سؤال که اسناد حقوق بشری سازمان ملل چه رویکردی را نسبت به ایران برگزیده است و این که برای کاستن از سطح تعارض و چالش چه راهکارهایی را می توان اندیشید، تلاش دارد تا با کاربست روش مطالعه اسنادی، به بررسی دعاوی حقوق بشری ارکان حقوق بشری سازمان ملل متحد علیه جمهوری اسلامی ایران و نیز راه کارهای عملیاتی برای برون رفت از وضعیت چالش، در سه سطح کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت بپردازد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که هرچند برخی از وجوه و زمینه های بروز چالش، ریشه در عناصر گفتمانی و نیز زبان استعاره ای متفاوت گفتمان حقوق بشری ایران و نظام بین الملل دارد، با این حال، راهکارهای متعددی برای حداقل سازی تنش در زمینه حقوق بشر میان ایران و نظام بین المللی وجود دارد
مبانی حکمرانی مردم پایه از منظر امام خمینی با تاکید بر حوزه آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتبی که ادعای اداره زندگی بشر را دارد باید شیوه معینی در اداره حکومت داشته باشد. نظرات این عرصه در میانه دو قطب مردم محوری و خدا محوری قرار دارند. با توجه به اتکا هر نظریه روبنایی بر مبانی بنیادین، ابتدا باید دید مبانی چیست تا مبتنی بر آن جهتگیری اصلی اسلام در نقش مردم در حکمرانی معین گردد. در این تحقیق از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده و رویکرد آن تحلیل نظرات توصیف شده مبتنی بر مبانی حِکمی اجتهادی امام خمینی است.هدف این پژوهش پاسخ به این سوال است که آیا مبانی اسلامی از حکمرانی مردمی حمایت می کنند؟ کدام مبانی و چه دلالت هایی برای مردم پایه بودن حکمرانی خصوصا در حوزه آموزش وجود دارد.مقاله مشتمل بر دو بخش اصلی است، در بخش اول، مبانی معرفت شناسی، هستی شناسی وانسان شناسی که هر ایده حکمرانی بر آنها مبتنی است به بحث گذارده شده و در ضمن مطالب فوق به هستی شناسی اجتماعی، اعتباریات و استکمال اجتماعی بشر بعنوان ارکان اصلی حکمرانی اسلامی پرداخته شده است. در بخش دوم چگونگی دخالت مبانی اصولِ فقهی در استنباط احکام اجتماعی دنبال شده و در مباحث فقهی بعنوان بخش پایانی تحقیق، ادبیات دستوری-فرهنگی اسلام برای ترویج حکمرانی مردم پایه در حوزه آموزش بررسی شده است.نتایج تحقیق هم در حوزه مسائل معرفتی-هستاری هم در حوزه مسائل فقهی-اصولی نشان گر اتکا وثیق حکمرانی مطلوب اسلامی بر نقش آفرینی مردم در حوزه های مختلف اداره جامعه است. کلید واژه: مبانی، حکمرانی، امام خمینی، آموزش، مردم
گسترش ناتو به شرق: همکاری های نظامی و امنیتی اعضای ناتو با همسایگان چین و روسیه (2023- 2013)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۱)
143 - 173
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین راهبردهای ناتو برای قلمروسازی در مناطق ژئوپلیتیکی همجوار روسیه وچین، گسترش مرزهای سیاسی رسمی این سازمان است. تعدادی ازکشورهای این مناطق ازجمله درمناطق ژئوپلیتیکی بالتیک، اروپای شرقی و دریای سیاه به عضویت رسمی ناتو درآمده اند و در زمینه های مختلف ازجمله امنیت با ناتو همکاری دارند. ناتو، که با هدف اولیه تأمین امنیت منطقه جغرافیایی آتلانتیک شمالی شکل گرفت، درمفهوم نوین امنیتی خود اذعان دارد که امنیت این منطقه زمانی تأمین خواهد شد که مرزهای جغرافیایی این سازمان جای خود را به مرزهای هویتی دهد. این امر بدان دلیل اهمیت دارد که هر دو کشور چین و روسیه، مخالفت خود را با نظام تک قطبی ابراز داشته اند. در این رابطه ناتو منافع خود را بر ضرورت تنگ ترکردن حلقه ی محاصره پیرامون یارگیری و تقویت روسیه از طریق هم پیمانی با کشورهای همسایه و ضرورت یارگیری و تقویت قوا بر علیه اهداف بعدی ناتو، رویارویی با اصول گرایی اسلامی و مهار چین قرارداده است. نگرانی روسیه درقبال حضور ناتو در مرزهایش و نگرانی چین در قبال همکاری های نزدیک نظامی غرب با تایوان و سایر نقاط استراتژیک، باعث شده تا دو کشور بیش از پیش برای همکاری های فی مابین و زمینه های توسعه آن ها تلاش کنند.در این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از چارچوب نظری موازنه تهدید استفان والت به بررسی این موضوع پرداخته شد، یافته ها حاکیست که همکاری های نظامی و امنیتی اعضای ناتو با همسایگان چین و روسیه در راستای موازنه تهدید قابل ارزیابی بوده وباعث گسترش همکاری نظامی و امنیتی این دو کشور، علیه ناتو شده است.
تحلیل الگوهای مداخله آمریکا در بخش های اقتصادی ایران با استفاده از ابزار بابوک؛ مکانیزم ها، اثرات و راه های برون رفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
115 - 152
با نگاهی تاریخی، مفهوم مداخله به عنوان یکی از ابزارهای مهم سیاست خارجی قدرت های جهانی، در راستای پیشبرد اهداف، و دستیابی به منافع مطرح بوده است. مداخله شامل تلاش های علنی و مخفیانه با هدف تغییر، جایگزینی یا حفظ دولت های خارجی می شود. این تلاش ها، طیف گسترده و متنوعی از اقدامات سیاسی، اقتصادی، امنیتی، نظامی و تکنولوژیک را در بر می گیرد. فرآیند این مداخلات پس از جنگ دوم جهانی و قرار گرفتن ایالات متحده به عنوان یکی از قطب های جهان در رقابت با شوروی به اوج رسید و پس از فروپاشی شوروی، در سطوح جدیدی در راستای تثبیت هژمونی آمریکا نمایان شد. این مقاله در تلاش است تا با فرض اینکه رویکردهای نوین مداخله، بیشتر بر اساس مباحث اقتصادی شکل گرفته، به این سوال پاسخ دهد که الگوهای مداخله آمریکا در بخش های اقتصادی ایران چگونه بوده است؟ پژوهش با مطالعه مکانیسم بابوک، در نهایت به تحلیل سازوکار، تاثیرات و رویکردهای موجود در این زمینه می پردازد. به واسطه سطح سامانه های موجود بانک و عدم وجود ارتباط موثر بین کسب و کار و سامانه های اطلاعاتی موجود؛ نظام تصمیم سازی در بانک با چالش بسیار روبرو است. استاندارد بابوک با برقراری ارتباط بین کسب و کار و نظام دیتا تلاش دارد نظام تصمیم سازی را به گونه ای سازمان دهی نماید که تصمیمات بر اساس درک درست از محیط و شرایط بانک صورت پذیرد، اتفاقی که هم اکنون به طور کامل وابسته به سطح نخبگی و تجربه مدیران است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که سه شیوه کلی مداخله ایالات متحده امریکا بر ایران شامل تحریم های مستقیم بخش های اقتصادی، محدود سازی غیر مستقیم بخش های اقتصادی و صدمه مستقیم، خرابکاری و هک زیرساخت های اقتصادی است.
دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به مثابه قدرت نرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
51 - 65
حوزههای تخصصی:
قدرت نرم امروزه به یکی از مطلوبیت های نظام های سیاسی در عرصه روابط بین الملل تبدیل شده است و بازیگران محیط بین المللی خواهان آن هستند که با بهره گیری از چهره نرم افزاری قدرت در مناسبات خویش، میزان اعتبار و نفوذ خویش را ارتقاء بخشند. بهره برداری از قدرت نرم، آندان را قادر می سازد از تلفات مالی و جانی ناشی از کاربست قدرت سخت دوری جویند و به این طریق، اذهان و افکار عمومی بین المللی را با خویش همراه سازند. کشورهایی که از مؤلفه های نرم افزاری قدرت بیشتری برخوردار باشند امکان تأثیرگذاری بیشتری در روابط دو یا چندجانبه دارند. این پژوهش با طرح این سؤال که دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با رویکرد قدرت نرم چگونه قابل تحلیل است به این پاسخ رسیده است که ترویج ارزش های انقلاب اسلامی از مسیر دیپلماسی فرهنگی یکی از اهداف اساسی انقلاب و زمینه قدرت نرم آن است. برای تبیین مسئله و پاسخ به این سوال از نظریه قدرت نرم بهره گیری و عنوان شد که ارزش ها و فرهنگ انقلاب اسلامی با ویژگی های جهان شمولی هچون عدالت خواهی، آزادی خواهی، استقلال طلبی، استکبار و ظلم ستیزی، دفاع از مظلومان و مستضعفان، و... از طریق ابزارهای مختلف دیپلماسی فرهنگی مانند دیپلماسی: رسانه ای، علمی، آموزشی، هنری، گردشگری، مذهبی و زبانی؛ و با استفاده از ظرفیت سازمان ها، ارگان ها و نهادهای مختلف متولی امر فرهنگ؛ و بهره مندی از نیروی انسانی کارآمد؛ در صدد ایجاد نظم نوین می باشد.
تاثیر عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا بر نقش ارتش در ترکیه در دوران حزب عدالت و توسعه
منبع:
غرب آسیا سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
67 - 77
حوزههای تخصصی:
پس از حدود چهاردهه از گام ابتدایی یعنی موافقت نامه آنکارا، هنوز روابط ترکیه و اتحادیه اروپا در کش و قوس پیرامون صلاحیت ترکیه برای ورود به اتحادیه قرار دارد. این رابطه تحولات بسیاری را در دهه های اخیر به خود دیده است و همچنان ابهام و عدم قطعیت درباره سرانجام این رابطه وجود دارد. ترکیه که از گذشته جزء متحدان استراتژیک اتحادیه اروپا به شمار می رود، در فرایند عضویت در اتحادیه اروپا می باشد و مذاکرات سینوسی طرفین، چارچوب غالب در روابط دوجانبه بوده است. در این راستا، نقش کنونی ارتش در سیاست های ترکیه به عنوان مهمترین بخش از روند عضویت در اتحادیه اروپا بوده است، که برآیندی از سال های گذشته می باشد، به طوریکه ارتش خود را حافظ جمهوری و اصول آن در ترکیه می داند. این ویژه گی به دلیل اینکه کاملا در تقابل با اصول EU در مخالفت با دخالت نظامیان در سیاست است، به معمای پیچیده ای در روابط دوجانبه ترکیه-اتحادیه اروپا بدل شده است. بر این مبنا، در فرایند عضویت ترکیه، اتحادیه اروپا به شدت دنبال اصلاح روابط نظامیان-غیرنظامیان، و کنترل غیرنظامیان بر نهادهای نظامی در ترکیه بوده است. این روند با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه با سرعت بیشتری در حوزه های داخلی و خارجی ادامه داشته است. در این راستا، کاندیداتوری ترکیه در اتحادیه اروپا چه تاثیری بر نقش سنتی ارتش در ترکیه در دوران حزب عدالت و توسعه داشته است؟ درواقع، برنامه های اصلاحی اتحادیه اروپا در موضوع کاندیداتوری ترکیه در در دوران حزب عدالت و توسعه منجر به اصلاح و کاهش نقش ارتش در این کشور شده است.
تأثیرشناسی سیاسی و امنیتی روی کار آمدن طالبان بر مناطق مرزی جمهوری اسلامی ایران؛ با تأکید بر الگوی مکتب کپنهاک(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۴
215 - 257
حوزههای تخصصی:
همزمان با قدرت گیری طالبان، مجموعه ای از تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم بر ساحت امنیتی و سیاسی مناطق مرزی کشور حادث گردیده است. در این راستا، پژوهش حاضر با توجه به تحولات سیاسی و گفتمانی اکنون گروه سیاسی طالبان در افغانستان، تأثیرات محتمل بالقوه و بالفعل روی کار آمدن طالبان بر مناطق مرزی کشور را بررسی کرده است. پرسش اصلی پژوهش این است که «تأثیرات بالقوه سیاسی و امنیتی روی کار آمدن طالبان بر مناطق مرزی ایران بر مبنای نظریه مکتب کپنهاک چیست؟ این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی نشان داد که مناطق مرزی کشور از حیث متغیرها و عوامل بالقوه و حتی بالفعل، تحت تأثیر این نوع تغییر حکمرانی در افغانستان بوده و خواهد بود. شاخص های حکمرانی طالبان، امکان انتشار و سرایت گفتمانی در مرزهای ایران را دارد. از حیث هویتی، طالبانی سازی و پشتونی سازی سرایت پذیر است. در سطوح عینی نیز همزمان با رشد و گسترش جریان های تروریستی در قلمرو طالبان در پاکستان و افغانستان، امکان یارگیری و آموزش های نظامی به برخی از افراد در حاشیه مانده قومی و مذهبی ایرانی در این مناطق افزایش می یابد. از سوی دیگر، درگیری های مرزی میان نیروهای طالبان و مرزبانان ایرانی نیز موضوع مهمی است که در کنار مسئله مهاجرت اتباع باید بدان توجه شود. موضوع مواد مخدر و قاچاق نیز همچنان به عنوان متغیری دارای اهمیت قابل ذکر است.
Shia Rationality and the Challenge of Takfirism in the Islamic Revolution Leaders’ Discourse(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
As one of the main goals of Iranian Islamic Revolution, achieving a modern Islamic civilization derived from Islamic rationality is faced with some challenges. As the most fundamental for an intellectual system, such intellectual challenged can be named “rationality”. On this basis, using attributional analysis type of the qualitative research method, this paper is to answer the following question: “Based on the Islamic revolution leaders’ viewpoints and at the regional level, which most fundamental intellectual challenge does the Islamic revolution face on its way for achieving its depicted high level goals, i.e., bringing up a modern Islamic civilization, and how could they be overcome? The findings indicate that “Takfiri rationality” is the most fundamental challenge at the regional level. Challenge gaps between Takfiri rationality and Shia rationality at the region can be worded as “adhering to texts versus narrations”, “opposing the reason“, “monotheism and accusing Islamic sects”, “believing in and relying on the Prophet companions’ fairness” as well as “opposing emulation”. Criticizing such a rationality, Shia rationality emphasized on “monotheism in Shia school of thought and being free of superstition”, “emphasizing on the necessity of empowering the Islamic revolution and the Islamic axis of resistance”, “the necessity of annihilating ISIS as the main promoter of Islamophobia all over the world”, “opposing any kind of violence and act of terrorism” as well as “denying whatsoever kind of dividing Islamic sects”. Hereupon, operational solutions for dealing with the challenge of Takfirism are proposed in three categories, namely intellectual-scientific, cultural, political and military-security.
نظریه فرایندی انقلاب اسلامی از منظر اندیشه محمدجواد باهنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
55 - 82
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان مسلمان با توجه به مبانی نظری و آموزههای دینی، دیدگاه متمایزی نسبت به مقوله انقلاب دارند. متفکران انقلاب اسلامی نسبت به مسئله مفهوم و مراحل انقلاب توجه داشته و هرکدام برای تکامل انقلاب، مراحل مختلفی را ذکر کردند که این الگوهای فرایندی، اهمیت نظریه سیر تکامل انقلاب اسلامی را نشان می دهد. محمدجواد باهنر یکی از متفکرانی است که در آثار خود، فرایندهای انقلاب اسلامی را در پنج مرحله مورد توجه قرار داده است. مقاله حاضر از نوع کیفی و اکتشافی است که با بهره گیری از روش اسنادی و مطالعات کتابخانه ای مترصد تحلیل و توصیف این سؤال اصلی است: مفهوم انقلاب در اندیشه باهنر دارای چه بار معنایی است و فرایند تکامل انقلاب اسلامی شامل چه مواردی بود؟ مفروض مقاله به این قرار است که از دیدگاه باهنر، انقلاب اسلامی صرفاً تغییر در نظم سیاسی موجود نیست بلکه فرایندی برای تکامل آرمان های انقلاب در حوزه های مختلف است. یافته های مقاله نشان می دهد از منظر باهنر، انقلاب اسلامی برای تکامل خود نیاز دارد مراحل پنجگانه را به صورت مستمر و آگاهانه طی نماید. نظریه تکامل انقلابی باهنر اشاره به این مسئله دارد که دگرگونی در نظم سیاسی مستقر و جایگزینی نظام برآمده از اصول و آرمان های دینی به وسیله افراد جامعه به معنای انقلاب است که محدود به عرصه نظم سیاسی نخواهد بود بلکه لازم است در عرصه های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و نهادی شاهد انقلاب باشیم. پدیده انقلاب اسلامی بعد از تحول روحی در جامعه و ایجاد انقلاب سیاسی باید بسترهای انقلاب فرهنگی و سازماندهی داخلی را فراهم آورد و درنهایت صدور ارزش های نوین را فراهم سازد.
تأثیر فناوری هوش مصنوعی بر آینده موازنه قوا در غرب آسیا
حوزههای تخصصی:
ابزارها و سیستم های مبتنی بر هوش مصنوعی دارای ویژگی های خاصی هستند که باعث می شود کشورهای مالک فناوری های مذکور با بهره مندی از آن ها توان رقابت نظامی و اقتصادی بیشتری پیدا کنند و بتوانند توازن قوا را در نظام بین الملل به نفع خود بر هم بزنند. برتری ژئوپلیتیکی، نظامی و اقتصادی آینده جهان، توسط قدرت هایی تعیین می شود که فناوری های نوینی هم چون هوش مصنوعی را به نفع خود مدیریت کنند. روسیه و چین با سرمایه گذاری و رقابت در زمینه فناوری های جدید در اقتصاد، نوسازی نظامی و ابزارهای کنترل اجتماعی نظم جهانی تحت رهبری ایالات متحده را به چالش کشیده اند. این روند در غرب آسیا نیز آغاز شده است. اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی از پیشگامان سرمایه گذاری در زمینه هوش مصنوعی در این منطقه هستند و طرح های مختلفی برای بهره برداری از هوش مصنوعی در زمینه های اقتصادی و نظامی دارند. سؤال اصلی که در این مقاله به دنبال پاسخ دادن به آن هستیم این است که فناوری های مبتنی بر هوش مصنوعی چگونه آینده موازنه قوا را در غرب آسیا تغییر خواهد داد؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد هوش مصنوعی با افزایش قدرت اقتصادی و نظامی کشورها، موازنه قوا در منطقه غرب آسیا تغییر خواهد داد. به این ترتیب عربستان سعودی و اسرائیل با افزایش توان نظامی و اقتصادیِ ناشی از هوش مصنوعی، موازنه قوا را در این منطقه به نفع خود دگرگون می کنند. این تحقیق با استناد به روش تحقیق تبیینی و با استفاده از داده های آماری و کتابخانه ای تدوین شده است. واژگان کلیدی: هوش مصنوعی، عربستان سعودی، موازنه قوا، نظام بین الملل، غرب آسیا، اسرائیل، قدرت نظامی
سیاست خارجی هنجاری اتّحادیه اروپایی در موضوع هسته ای جمهوری اسلامی ایران (2003- 2015)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۴۶)
57 - 80
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی اتحّادیه اروپایی را از حیث توجه جدی به رویه ها، قواعد و هنجارهای بین المللی، می توان سیاست هنجاری به حساب آورد. جایگاه هنجاری اتحّادیه اروپایی از طریق پیشبرد دیپلماسی نرم که به ترویج و صادرات ارزش های خود به سراسر جهان صورت م پذیرد، حاصل شده است. به طور کلی اتحّادیه اروپایی اصولی از جمله صلح، حقوق بشر و دموکراسی را در چارچوب مقرراتی و ساختاری خود مورد تاکید قرار می دهد. در واقع اتحّادیه به جای تمرکز بر قابلیت های مادی خود، عمده تمرکز خود را بر اصول ارزشی و هنجاری گذاشته است. یکی از زمینه های نقش آفرینی سیاست خارجی هنجاری اتحّادیه اروپایی در موضوع هسته ای جمهوری اسلامی ایران است. بر این اساس، سؤال اصلی این پژوهش این است که سیاست خارجی هنجاری اتحّادیه اروپایی چگونه در موضوع هسته ای جمهوری اسلامی ایران، با تأکید بر توافق برجام، نقش آفرینی داشته است؟ در پاسخ، فرضیه این پژوهش این است که سیاست خارجی هنجاری اتحّادیه اروپایی با تأکید بر هنجار صلح و امنیّت بین المللی و در چارچوب رژیم منع اشاعه و چندجانبه گرایی، در موضوع هسته ای جمهوری اسلامی ایران و توافق برجام نقش آفرینی داشته است. روشی که برای پژوهش حاضر انتخاب شده است، روش کیفی است. از میان روش های پژوهش کیفی، مطالعه موردی و ردیابی فرآیند انتخاب شده است. روش گردآوری داده در این پژوهش نیز روش اسنادی و مصاحبه است.
مشروعیت اقدام موشکی ایران علیه پایگاه نظامی عین الاسد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقدام موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران علیه پایگاه نظامی آمریکا موسوم به عین الاسد، که متعاقب حمله پهبادی آمریکا و شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی و چند تن از یاران ایشان در عراق صورت گرفت، نظریات مختلفی را در مورد مشروعیت آن به دنبال داشته است. اقدام متقابل، دفاع مشروع و رضایت سه عاملی هستند که دراین باره در انگاره ها و آموزه های حقوقی مطرح شده اند. طبق حقوق بین الملل عرفی و ماده 20 مواد 2001 درموردمسئولیت بین المللی دولت ها، رضایت کشورعراق موجب می شودکه اقدام جمهوری اسلامی ایران دراین کشور،موجب نقض تمامیت ارضی عراق و مصداق مداخله در امور داخلی نباشد. در این باره، اقدام متقابل، نمی تواند تعهد کشورها به عدم توسل به زور را متأثر سازد و خواسته جامعه اسلامی ایران در مورد «انتقام سخت»، به آن معنا نیست که اقدام موشکی یادشده یک اقدام تلافی جویانه، در معنای خاص کلمه، به آن گونه که در برخی انگاره های حقوقی بین المللی آمده است قلمداد شود. در این باره، با توجه به سریالی بودن عمل متخلفانه ایالات متحده آمریکا و نیز وجود قرائن از مقامات رسمی مبنی بر ادامه چنین عمل متخلفانه ای، دریافته می شود که اقدام جمهوری اسلامی ایران، دفاع مشروع بدان نحو که به عنوان حقی ذاتی در ماده 51 منشور ملل متحد آمده است، دانسته شود. این امر، نباید به منزله دفاع مشروع پیش دستانه قلمداد گردد بلکه زنجیره ای بودن اعمال متخلفانه آمریکا موجب می شود که اقدام جمهوری اسلامی ایران در قالب دفاع مشروع در حقوق بین الملل مشروع و قانونی باشد.