فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: علایم منفی در اسکیزوفرنیا یکی از عوامل مهم بازدارنده در فرایندهای مرتبط با توانبخشی این دسته از بیماران محسوب می گردد. داروهای کمکی و آموزش مهارتهای اجتماعی می توانند جهت تقلیل شدت این دسته از علایم بکار رود. در این پژوهش نقش بروموکریپتین، فلئوکستین و نورتریپتیلین را در کاهش علایم منفی مورد بررسی قرار می دهیم. در این بین نقش نورتریپتیلین برای اولین بار است که مورد مطالعه قرار می گیرد.
مواد و روش تحقیق: یکصد بیمار اسکیزوفرنیک بستری در مرکز روانپزشکی رازی بطور تصادفی انتخاب و پس از تقسیم به چهار گروه مساوی در یک آزمون دوسو کور و کنترل شده به ترتیب تحت درمان با بروموکریپتین 2.5 میلی گرم، فلئوکستین 20 میلی گرم، نورتریپتیلین 25 میلی گرم و بالاخره پلاسبو، به اضافه رژیم درمانی جاری شان (شامل آنتی سایکوتیک های تیپیکال) قرار گرفتند.
پس از سه هفته دوز داروها به دو برابر افزایش یافت و این روند به مدت سه هفته دیگر ادامه یافت و سپس داروها قطع گردید. وجود و شدت علایم منفی در ابتدا و قبل از آغاز درمان و سپس در انتهای هفته سوم و بالاخره در انتهای هفته ششم با استفاده از مقیاس سانس کنترل و ثبت گردید. در طی این مدت (6 هفته) یک بیمار از گروه فلئوکستین بدلیل عدم تمایل و بیمار دیگری از گروه پلاسبو بدلیل فوت در اثر بیماری جسمانی از مطالعه حذف شدند. صرف نظر از این دو مورد هیچگونه عارضه جانبی خاصی که موجب ناراحتی بیماران با قطع دارو گردد، مشاهده نشد. پس از استخراج اطلاعات بدست آمده و با استفاده از روش محاسبات آماری Z و chi-square (X2-test) ارتباط بین متغیرها سنجیده شد.
یافته ها: علایم منفی در چهار گروه فوق الذکر تحت تاثیر پلاسبو، بروموکریپتین، فلئوکستین، و نوروتریپتیلین بترتیب در 37.5%، 44%، 62.5% و80 % از بیماران دچار تقلیل شد. این کاهش در اکثریت قریب به اتفاق موارد محدود به 20% از سطح پایه باقی ماند. فقط نورتریپتیلین در سه مورد و بروموکریپتین در یک مورد به میزان 40 % علایم منفی را کاهش دادند. از حیث شدت علایم پاسخ دهنده به درمان تفاوتی میان انواع شدید و غیرشدید مشاهده نگردید. همچنین تقلیل مورد بحث علایم منفی بطور غیر وابسته به یکدیگر و بصورت متفرق صورت گرفته بود.
بحث ونتیجه گیری: هر سه داروی بروموکریپتین، فلاکستین و نوروتریپتیلین موجب تقلیل علایم منفی بیماران اسکیزوفرنیک گردیدند. از این بین در مقایسه با پلاسبو، نورتریپتیلین موثرترین (P<0.005) و بروموکریپتین ضعیف ترین (P<0.75) بوده و فلاکستین نیز در حد واسط بین این دو قرارداشت (P<0.01). اگرچه بین نورتریپتیلین و فلاکستین تفاوت معنی داری ملاحظه نشد (P<0.25) اما نورتریپتیلین بطور مشخص موثرتر از بروموکریپتین (P<0.01) بود. این امر در مورد مقایسه فلاکستین با بروموکریپتین صادق نبود (P<0.25)."
ماهیت دانش تدریس و دانش معلمان: مقایسه دیدگاه شولمن و فنسترماخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و مقایسه دیدگاه های دو صاحب نظر در زمینه دانش پایه تدریس و دانش معلمان، لی شولمن و گری فنسترماخر می باشد. شولمن اشکال دانش تدریس را شامل انواع دانش گزاره ای (موضوعی)، دانش موردی و دانش راهبردی می داند و دانش پایه تدریس و دانش معلمان را شامل طبقه های مختلف دانش محتوایی، دانش محتوایی- تربیتی، دانش عمومی تربیتی، دانش برنامه درسی، دانش درباره یادگیرندگان و خصوصیات آنها، دانش درباره موقعیت تربیتی و دانش درباره هدف ها، مقاصد و ارزش های تربیتی و زمینه های تاریخی و فلسفی معرفی می کند. فنسترماخر، اشکال دانش تدریس را به دو دسته کلی، دانش رسمی تدریس و دانش عملی تدریس تقسیم می کند. فنسترماخر عناصر تدریس خوب را شامل فعالیت های منطقی، فعالیت های روان شناختی و فعالیت های اخلاقی می داند. هر دو دیدگاه از اندیشه های شواب تأثیر پذیرفته اند و هر دو دانش تدریس و دانش معلمان را هم از جهت عملی و هم از جهت نظری و موضوعی مورد مطالعه قرار دادند. در این میان، فنسترماخر تاکید بیشتری روی عمل معلمان و دانش عملی آنها دارد.
رابطه خود ناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان با اهداف تسلط، عملکردگرا و عملکرد گریز دانش آموز، والدین، معلم و کلاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش، سوال ها و فرضیه هایی مطرح شده است که مهمترین آنها عبارت است از بررسی رابطه بین اهداف یادگیری (دانش آموز، خانواده، معلم و کلاس) با خود ناتوان سازی.
روش: در این پژوهش مقطعی - تحلیلی، جامعه آماری را کلیه دانش آموزان پایه اول تا سوم دوره متوسطه شهر اصفهان تشکیل دادند. حجم نمونه پژوهش 190 دانش آموز دختر و پسر بود که از 20 مدرسه شهر اصفهان به شیوه تصادفی مرحله ای، از بین دانش آموزان پنج ناحیه شهر انتخاب شدند. ابزارهای به کار گرفته شده، مجموعه مقیاس های الگوهای یادگیری سازگار بود.
یافته ها: نتایج نهایی پژوهش حاکی از آن بود که متغیرهای اهداف تبحری دانش آموز، اهداف عملکرد گریزی دانش آموز، اهداف تبحری کلاس، اهداف عملکرد گریزی کلاس و به طور جداگانه رابطه معنی داری با خود ناتوان سازی پسران دارند. سایر نتایج نیز نشان داد که در گروه دانش آموزان دختر اهداف تبحری دانش آموز، اهداف عملکرد کلاس و اهداف تبحری والدین به طور مجزا، رابطه معنی داری با خود ناتوان سازی دارند. ضمنا، نتایج پژوهش حاکی از آن بود که پسران به طور معنی داری بیشتر از دختران از راهبردهای خودناتوان سازی استفاده می کنند.
نتیجه گیری: بهتر است نظام آموزشی به گونه ای تغییر یابد که اساس ارزشیابی آن میزان رشد صلاحیت ها و تسلط افراد بر موضوع یادگیری باشد و نه رتبه و نمره، و نیز بر فرآیند پیشرفت دانش آموزان و در نظر گرفتن پاداش برای رشد میزان یادگیری و کنجکاوی آنها تمرکز شود.
بررسی علل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر پرخاشگری در میان خانواده های تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، بررسی و شناخت تأثیر عوامل جمعیت شناختی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در تبیین پرخاشگری در خانواده می باشد. به عبارت دیگر در این پژوهش سعی شده است به این پرسش اساسی پاسخ داده که چرا در برخی از خانواده ها رفتارهای پرخاشگرانه دیده می شود. بر این اساس فرضیه هایی که از سه دیدگاه نظری از حوزه روان شناسی اجتماعی؛ یعنی رویکرد روانکاوی، رویکرد رفتارگرایی و رویکرد شناختی و همچنین، از مطالعات و تحقیقات پیشین، جهت تبیین پرخاشگری در خانواده استنتاج گردیده است. داده های مورد نیاز برای آزمون فرضیه های تحقیق از طریق پرسشنامه و با نمونه گیری سهمیه ای متناسب با حجم (PPS) از یک نمونه 384 نفری از سطح شهر تبریز گردآوری شد. برای دسته بندی مؤلفه های مربوط به پرخاشگری خانوادگی از تحلیل عاملی اکتشافی، برای محاسبه پایایی گویه ها از آلفای کرونباخ و نیز برای آزمون فرضیه ها از تکنیک های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تفاوت میانگین (T-test) و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده گردید و در نهایت برای تبیین عوامل اجتماعی مؤثر بر پرخاشگری خانواده از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج حاصل نشان می دهد که پرخاشگری خانوادگی با متغیرهای نوع خانواده، نوع ازدواج، پایگاه اقتصادی - اجتماعی، وضعیت شغلی، سطح تحصیلات، سن و باورهای مذهبی رابطه معنی داری داشته است.
بررسی علل پیشرفت تحصیلی دختران در مقایسه با پسران در استانهای خراسان رضوی، شمالی و جنوبی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با قبول این واقعیت که پیشرفت تحصیلی دختران در مقایسه با پسران بیشتر است با هدف جست وجوی عوامل مؤثر بر آن انجام گرفته است. پژوهش از نوع علی ـ مقایسه ای بوده و جامعه آماری آن دانش آموزان مقطع راهنمایی و متوسطه استانهای خراسان رضوی، شمالی و جنوبی است (753464=385612پسر+ 367852 دختر). نمونه آماری بر اساس فرمول حجم نمونه کرجسی و مورگان با آلفای 05/0 شامل 853 نفر از دانش آموزان (421 دختر و 432 پسر) بود که به تفکیک جنسیت به روش نمونه برداری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه: اعتماد به نفس کوپر اسمیت که یک ابزار استاندارد است و اعتبار آن از طریق روش دو نیمه کردن 87/0 به دست آمد. انگیزش تحصیلی و نگرش به تحصیل که محققان تدوین کردند و اعتبار آن از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب 86/0 و 92/0 به دست آمد و روایی آن از طریق روایی محتوایی مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آزمون t و ضریب همبستگی نشان داد که انگیزه تحصیل در دختران بیشتر و نگرش آنان نسبت به تحصیل مثبت تر است، در حالی که بین دو گروه از لحاظ اعتماد به نفس تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین یافته ها بیانگر اعتماد به نفس برتر، انگیزه تحصیلی بیشتر و نگرش به تحصیل مثبت تر در دانش آموزان مقطع متوسطه بوده است. بین پیشرفت تحصیلی و سه متغیر انگیزه تحصیلی، نگرش به تحصیل و اعتماد به نفس همبستگی معنادار مشاهده شد.
بررسی رابطه بین راهبردهای یادگیری خود ـ تنظیم و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسط شهر اصفهان با عملکرد تحصیلی آنان در درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین راهبردهای یادگیری خود ـ تنظیم و انگیزش پیشرفت تحصیلی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان در درس ریاضی پرداخته و هدف آن، تعیین رابطه و سهم نسبی هر یک از راهبردهای یادگیری خود ـ تنظیم و انگیزش پیشرفت تحصیلی در تبیین عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان در درس ریاضی بوده است. به همین منظور 180 نفر دانش آموز دوره متوسطه با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم و تصادفی ساده از بین جامعه دانش آموزان رشته ریاضی دوره متوسطه شهر اصفهان انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته اند. بخشی از نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین راهبردهای یادگیری خود ـ تنظیم و انگیزش پیشرفت تحصیلی با عملکرد تحصیلی ریاضی دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد. به علاوه، سهم نسبی انگیزش پیشرفت تحصیلی و راهبردهای یادگیری خود ـ تنظیم در تبیین عملکرد تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی به ترتیب ؛ 20 % و 18% می باشد.
مفهوم سازیها و اندازه های احساس تنهایی: مقایسه زیرمقیاسها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشهـای تجـربی، نظری و مفهوم سازی پدیده احساس تنهایی در 35 سال گذشته گسـترش چشمگیری یافته انـد. پژوهشگران توانسته اند فراوانی احساس تنهایی در جمعیت عمومی و دانشجویی را نشان دهند، ارتباط بین تنهایی با انواع پیش بینیکننده های اجتماعی (مانند وضعیت و تماس خانوادگی) و نیز طیفی از حالتهای روانی (مانند افسردگی و سطح پایین حرمت خود) را برجسته سازند. همراه با هر تعریف مفهومی از احساس تنهایی، یک ابزار اندازه گیری نیز طراحی شده است. در پژوهشی که برای این شماره درنظر گرفته شده است، 231 دانشجو، هفت مقیاس احساس تنهایی را تکمیل کردند. مقیاسهایی که هم امکان مقایسه بین ابزارها را فراهم میساخت و هم تداخل سازه ای اندازه گیریشده را ارزیابی میکرد. بـه عبارت دیگر، در این پژوهش به بررسی شباهتها و تفاوتهای مقیاسهای مختلف و رایج احساس تنهایی پرداخته شد تا تک بعدی یا چند بعدی بودن آن مشخص شود. چنین روشی میتواند به مبانی زیربنایی هر ابزاری انسجام بخشد.
بررسی مقایسه ای اثربخشی زوج درمانی گروهی با آموزش رویکردهای «درمان تصمیم گیری دوباره» و «روایت درمانی» بر افزایش رضایت زناشویی در ازدواج های دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای اثربخشی دو رویکرد خانواده درمانی «درمان تصمیم گیری دوباره» و «روایت درمانی» و نیز تلفیق این دو رویکرد با رویکرد «روانشناسی مثبت» انجام پذیرفت. به منظور دستیابی به اهداف مورد بررسی از روند مشاوره گروهی استفاده شد؛ در این مطالعه 7 فرضیه مورد بررسی قرار گرفت؛ زیر ساخت این فرضیه ها بر پایه نظریات: اریک برن، رابرت و مری گولدینگ، مایکل وایت و دیوید اپستون، و مارتین سلیگمن استوار بوده است.
طرح تحقیق در این پژوهش، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود؛ جامعه آماری، کلیه دانشجویان متاهل دانشگاه تهران، که حداکثر دو سال از ازدواج آنها گذشته بود را دربرگرفت؛ نمونه مورد بررسی شامل 20 زوج دانشجو و ابزار مورد استفاده، پرسشنامه رضامندی زناشویی انریچ بود. پس از اجرای پیش آزمون، نمونه مورد بررسی بصورت تصادفی در 3 گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار داده شد. با سه گروه آزمایشی به مدت 5 جلسه 2 ساعته، زوج درمانی گروهی انجام شد؛ سپس هر چهار گروه در معرض پاسخگویی مجدد به پرسشنامه انریچ قرار گرفتند؛ متغیر وابسته در این پژوهش، در دو حالت خرده مقیاس رضایت زناشویی و شاخص کلی رضایت زناشویی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان دهنده تایید شش فرضیه پژوهش بود؛ در ادامه، رهنمود این
آسیب دیدگی شدید ورزشی، انگیزش و تحلیل رفتگی : پیش بینی تحلیل رفتگی ورزشکاران زبدة هندبال آسیب دیده با توجه به کارکرد تئوری انگیزش خود-مختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهة اخیر بررسی ابعاد روان شناختی ورزشکاران آسیب دیده در دوران توانبخشی و بازگشت به رقابت، توحه محققان زیادی را به خود جلب کرده است. در این پژوهش میزان خرده مقیاس های انگیزشی و تحلیل رفتگی ورزشکاران زبدة هندبال قبل و بعد از آسیب دیدگی بررسی شده و با تکیه بر تئوری انگیزش خود – مختاری دسی و ریان به پیش بینی تحلیل رفتگی ورزشکاران پس از آسیب دیدگی پرداخته شده است. آزمودنی های مورد بررسی این تحقیق 28 هندبالیست آسیب دیدة فصل رقابتی 87-86 لیگ حرفه ای ایران بودند. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه شامل پرسشنامة مقیاس انگیزش ورزشی (SMS) پل لیتیر و همکاران (1995)، پرسشنامة تحلیل رفتگی ورزشی (ABQ) ریدیک و اسمیت (2001) و پرسشنامة مشخصات فردی (محقق ساخته) استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از آزمون های t همبسته، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. با توجه به تحلیل آماری در زمینة رابطة تحلیل رفتگی با خرده مقیاس های انگیزشی، نتایج نشان داد رابطة معنی دار و معکوسی بین تحلیل رفتگی با خرده مقیاس های انگیزش درونی (870/0 - =r؛ 000/0=P) و انگیزش بیرونی (706/0 - =r ؛ 000/0=P) و رابطة معنی دار و مستقیمی بین تحلیل رفتگی و بی انگیزشی آزمودنی ها (878/0=r ؛ 000/0=P) وجود دارد. همچنین نتایج آماری در زمینة پیش بینی تحلیل رفتگی نشان داد 6/81 درصد میزان تحلیل رفتگی با توجه به میزان انگیزش ورزشکاران تبیین می شود. به علاوه، خرده مقیاس های بی انگیزشی (771/= R2) و انگیزش درونی (757/0=R2) به ترتیب مهم ترین عوامل پیش بینی کنندة تحلیل رفتگی بودند، اما انگیزش بیرونی مبین پیش بینی کنندة قوی تحلیل رفتگی نیست (499/0= R2). نتایج نشان داد بین خرده مقیاس های انگیزشی و میزان تحلیل رفتگی ورزشکاران پس از آسیب دیدگی رابطة معنی داری وجود دارد و تحلیل رفتگی این ورزشکاران را می توان از روی خرده مقیاس های انگیزشی آنها برآورد کرد. بنابراین، توجه به کارکرد مهم خرده مقیاس های انگیزشی در دوران توانبخشی و بازگشت به ورزش پس از آسیب دیدگی حائز اهمیت است و توجه به رفتارها و نگرش های ورزشکاران راهنمای مناسبی برای کمک به بهبود و توانبخشی آنان خواهد بود.
بررسی رابطه بین محتوای اغتشاش فکر- عمل با خوشه های علایم اختلال وسواس فکری- عملی در بیماران وسواسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تعدادی از بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی (OCD)، اعتقاد دارند که افکار غیر قابل قبول و ناخوشایند آن ها می تواند حوادث بیرونی را تحت تأثیر قرار دهد. این اعتقاد تحت عنوان باور اغتشاش فکر- عمل نام گرفته است. هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین محتوای اغتشاش فکر- عمل با خوشه های علایم اختلال وسواس فکری- عملی در بیماران وسواسی است.
مواد و روش ها: این پژوهش مقطعی به روش همبستگی، در یک نمونه60 نفری از بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجرا گردید، که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند. ابزار پژوهش پرسش نامه وسواس فکری- عملی Maudsley و پرسش نامه اغتشاش فکر- عمل تجدید نظر شده بود. برای تحلیل نتایج از ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون چندگانه استفاده شد.
یافته ها: بین خوشه های علایم اختلال وسواس فکری- عملی با خرده مقیاس های اغتشاش فکر- عمل همبستگی مثبت و معنیدار وجود داشت (05/0 = P). نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که افکار مربوط به رویدادهای منفی پیش بینی کننده خوشه علایم شستشو و احتمال وقوع رویداد منفی با داشتن فکر آن، پیش بینی کننده نشانه های خوشه علایم وارسی میباشند. نیز احساس مسؤولیت در قبال افکار مثبت، پیش بینی کننده نشانه های خوشه علایم تردید و احتمال برای خود، پیش بینی کننده وسواس فکری میباشد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین باورهای در هم آمیختگی فکر- عمل و علایم اختلال وسواس فکری- عملی رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد. بنابراین، به نظر میرسد وقوع سوگیریهای شناختی مانند اغتشاش فکر- عمل، آسیب پذیری شخص را نسبت به وسواس افزایش میدهد.
معیارهای فیزیکی انتخاب همسر در دانشجویان دانشگاه های تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی معیارهای فیزیکی انتخاب همسر در دانشجویان و مقایسه ی این معیارها در دانشجویان دختر و پسر، متاهل و مجرد و در سنین مختلف اجرا گردید. روش کار: تعداد 1126 دانشجو (432 پسر و 694 دختر) به شیوه ی نمونه گیری در دسترس از بین دانشجویان مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه های تهران، شاهد، شهید بهشتی، تربیت مدرس، الزهرا، علم و فرهنگ و دانشگاه های آزاد شهر تهران انتخاب و با استفاده از پرسشنامه ی محقق ساخته ی ""بررسی معیارهای فیزیکی انتخاب همسر"" مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای پژوهش با استفاده از روش های آماری توصیفی و آزمون همگونی مجذور خی مورد تحلیل قرار گرفتئد.یافته ها: در پژوهش حاضر بین دختران و پسران و سنین مختلف دانشجویان از لحاظ ملاکهای فیزیکی انتخاب همسر، میزان تفاوت سن بین زوجین، جزئیات ظاهری صورت و بدن تفاوت معنی دار وجود داشت. حدود 73 درصد پسران به کمتر بودن سن زن اعتقاد داشتند در حالی که 95 درصد دختران ترجیح می دادند همسرشان از آن ها بزرگ تر باشد. دختران، پسرانی سبزه با بینی کشیده و بلندقامت را میپسندیدند و پسران برای داشتن همسری با پوست سفید، بینی کوچک و قامت متوسط تمایل بیشتری ابراز نمودند.نتیجه گیری: جنس و سن دانشجویان در سلایق آن ها برای معیارهای فیزیکی انتخاب همسر نقش موثری دارند. اکثریت بارز افراد تمایل به کمتر بودن سن زن نسبت به شوهر داشتند. جذابیت جسمانی همانند اکثر مطالعات نقش مهمی در انتخاب همسر دارند.
"
روانکاوی کودکان خردسال
منبع:
پیوند ۱۳۶۵ شماره ۸۹ و ۹۰
حوزههای تخصصی:
بررسی کیفی عوامل خانوادگی دخیل در اقدام به خودکشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی کیفی عوامل خانوادگی دخیل در اقدام به خودکشی بوده است.
مواد و روش ها: پژوهش از نوع توصیفی و در حیطه ی پژوهش های کیفی بود و به روش پدیدارشناسی انجام گرفت. نمونه گیری در یک نمونه 20 نفری به روش مبتنی بر هدف انجام و تا اشباع داده ها ادامه یافت. برای گردآوردی داده ها از مصاحبه با نمونه ی اقدام کننده خودکشی و خانواده و دوستان آنها استفاده شد. به منظور دستیابی به موثق بودن و پایایی داده ها از معیارهای بازنگری ناظرین و مشارکت کنندگان در پژوهش استفاده شد.
یافته ها: نتایج این مطالعه که مبتنی بر داده های کدگذاری شده بر اساس مصاحبه انجام شده بود، نشان داد که 10 عامل خانوادگی به ترتیبِ اهمیت، در خودکشی این افراد دخیل می باشد. این عوامل به ترتیب اهمیت عبارت بودند از: 1- طلاق واقعی یا عاطفی والدین2- مورد آزار و اذیت روانی و جسمانی قرار گرفتن از سوی والدین3- سبک فرزندپروری طرد کننده و مستبدّانه 4- فقدان تقویت و تشویق و امیدواری از سوی والدین5- اعتیاد والدین6- سابقه بیماری های روان پزشکی والدین 7- سابقه اقدام به خودکشی والدین 8- جلب توجه و محبت والدین9- فقدان جهت گیری مذهبی10- نبود سازمان دهی و برنامه ریزی و نبود اهداف برای زندگی.
نتیجه گیری : عوامل خانوادگی یکی از علت های اقدام به خودکشی می باشد که باید در حیطه پیشگیری و درمان به آن توجه ویژه داشت.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر نظریه امید اسنایدر بر میزان شادکامی سالمندان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر نظریه امید اسنایدر بر میزان شادی سالمندان به صورت تجربی در سال 1388 در شهر اصفهان انجام شد. جامعه آماری در پژوهش حاضر سالمندان زن ساکن در آسایشگاه صادقیه شهر اصفهان بودند. تعداد جامعه آماری 135 نفر بود که از بین آنها ما 30 نفر را به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب و به دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گماردیم. شرایط گروه نمونه بدین صورت بود که اعضا از سلامت جسمانی و روانی کافی برخوردار باشند و اینکه تمایل به شرکت در تحقیق داشته باشند. سپس مداخلات آموزش گروهی مبتنی بر نظریه امید اسنایدر بر روی گروه آزمایش اجرا شد. ابزار مورد استفاده پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. که این پرسشنامه توسط آرگایل در سال 1989 تهیه شده است و اعتبار این ابزار والیانت پس از سه هفته با ارزش بازآزمایی 83/0 محاسبه کرده است. اطلاعات به دست آمده توسط نرم افزار SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در سطح توصیفی: توزیع فراوانی ـ میانگین، انحراف معیار محاسبه شد و در سطح آمار استنباطی از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد با در نظر گرفتن نمرات پیش آزمون به عنوان متغیر کمکی، مداخلات آموزش گروهی مبتنی بر نظریه امید اسنایدر منجر به افزایش شادکامی سالمندان شد (001/0P<).
مقایسه استرس والدگری در مادران کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با مادران کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه استرس والدگری در مادران کودکان اتیستیک با مادران کودکان بهنجار انجام شده است. نمونه شامل 90 نفر (45 مادر کودک درخودمانده و 45 مادر کودک بهنجار) می شود. هر دو گروه پرسشنامه استرس والدگری آبیدین (1990) را تکمیل کردندمادران کودکان اتیستیک به صورت در دسترس انتخاب گردیدند. مادران کودکان اتیستیک با نمونه ای متشکل از 45 مادر کودک عادی که از لحاظ تحصیلات، سن کودک و وضعیت اقتصادی و اجتماعی همتا شده بودند مقایسه شدند. داده ها با استفاده از آزمون MANOVA تحلیل شد. نتایج نشان دادند که استرس والدگری در مادران کودکان اتیستیک در هر دو قلمرو والدگری و قلمرو کودک و هم چنین استرس والدگری کل به طور معنادار بالاتر از مادران کودکان بهنجار بود. مادران کودکان اتیستیک با استرس های بسیار مواجه اند که این استرس می تواند مربوط به کودک، والد یا جامعه باشد. از جمله ماهیت مبهم اختلال اتیسم، خصوصیات کودک، نگرانی راجع به تداوم شرایط، پذیرش کم جامعه و حتی سایر اعضای خانواده نسبت به رفتارهای کودک درخودمانده و نیز شکست در دریافت حمایت های اجتماعی می تواند در بروز این استرس مؤثر باشد.