فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
Wisdom can be understandd as a psychological competence in facing difficult and ambiguous or unsolvable problems of life and helps people endure or cope with complex and uncertain life conditions in the future. Also, wisdom is based on experience. Experience in itself is not necessarily effective, but lessons learned from successes and failures that people gain are helpful. The present study was conducted with the aim of investigating the effectiveness of the educational package of wisdom and self-compassion and psychological well-being in students. Also, this research is semi-experimental with a pre-test and post-test design with a control group. The statistical population was all undergraduate students of psychology at Azad University, Rodehen branch, in the academic year of 2021-2022 Among them, 45 students have been randomly replaced in control and experimental groups. The research tool included Nef self-compassion questionnaire and Rif psychological well-being. For this purpose, the educational package of wisdom was first designed and compiled based on the theoretical foundations and also the existing packages according to the target group and was approved by the experts. Then, from both control and experimental groups, in a pre-test session, including the implementation of research tools, the students of the experimental group were taught wisdom training package during 8 90-minute sessions, 2 sessions per week And finally, after the completion of the training sessions, a post-test was taken from both groups. The data were analyzed using analysis of covariance test in SPSS26 software.
Effectiveness of the Parenting Effectiveness Training Package on the Parent-Child Relationship in Children Aged 6 to 12 with Attention-Deficit/Hyperactivity Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to investigate the effectiveness of parenting effectiveness training on the parent-child relationship in children aged 6 to 12 with attention-deficit/hyperactivity disorder (ADHD). Method: The research employed a quasi-experimental design using a pretest-posttest framework with a control group (one experimental group and one control group). The statistical population comprised male and female students aged 6 to 12 years with ADHD in Isfahan during the 2022-2023 academic year. The research sample consisted of 32 parents and students with ADHD, who were purposefully selected and randomly assigned to the experimental and control groups. Participants were chosen based on research inclusion criteria. The Parent Effectiveness Training (PET) program included 8 training sessions for parents. Descriptive and inferential statistics were used to analyze the data. At the descriptive level, frequency tables, percentage distributions, mean, and standard deviation were calculated. At the inferential level, after verifying the assumptions for parametric testing, univariate and multivariate analysis of covariance (ANCOVA and MANCOVA) were performed. Findings: The results indicated that parenting effectiveness training had a significant effect on the parent-child relationship at the p < .05 level. Conclusion: The findings suggest that parenting effectiveness training positively influences the parent-child relationship in children aged 6 to 12 with ADHD and is an effective intervention method.
Validation of the Emotional Responses to Sexual Infidelity Scale in Individuals Affected by Sexual Infidelity(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the present study was to validate the Emotional Responses to Sexual Infidelity Scale in individuals affected by sexual infidelity. Methods: This research employed a descriptive-analytical validation approach. The statistical population comprised individuals affected by sexual infidelity by their spouses, who sought assistance from psychological counseling centers and the Dispute Resolution Council in the city of Gorgan in 2023. A sample of 415 individuals was selected using a sample size estimation method. Data were collected using the Emotional Responses to Sexual Infidelity Scale developed by Turliuca & Scutarua (2014). After evaluating content validity, exploratory and confirmatory factor analyses were performed to assess construct validity. Cronbach’s alpha coefficient was used to examine reliability, and Pearson’s correlation coefficient test was applied for further investigation of the main research variables. Analyses were conducted using SPSS and AMOS24 software. Findings: Confirmatory factor analysis findings demonstrated that the single-factor model of the Emotional Responses to Sexual Infidelity Scale exhibited good fit, based on the following indices: RMSEA = 0.05, CFI = 0.92, TLI = 0.91, and IFI = 0.92. The reliability of the 27-item Emotional Responses to Sexual Infidelity Scale was determined to be 0.81 based on Cronbach’s alpha. The content validity of the questionnaire exceeded 0.99. Bartlett’s test yielded a chi-square value of 748.65, degrees of freedom of 105, a significance level of 0.001, and KMO = 0.77. Conclusion: The results indicate that the present scale has favorable psychometric properties for use in the Iranian population of individuals affected by sexual infidelity. It can be employed as a reliable instrument in future research and diagnostic contexts.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
97 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن بود.
روش: با توجه به گمارش تصادفی آزمودنی ها و گروه مقایسه کنترل روش پژوهش نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه مراجعان زن مبتلا به سردرد تنشی مزمن به کلینیک تخصصی درد بیمارستان فوق تخصصی خاتم الانبیاء شهر تهران در سال 1401 بود که از بین آنها تعداد 34 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه 17 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه درجه بندی درد مزمن (ون کوروف و همکاران، 1990)، پرسشنامه کیفیت خواب (بویس و همکاران، 1989) و پرسشنامه دشواری های تنظیم هیجانی (گراتز و رومر، 2004) استفاده شد. گروه آزمایشی به مدت دو ماه و نیم در 10 جلسه 60 دقیقه ای درمان مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری را دریافت نمودند. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، آزمون پیش فرض های آماری و آنالیر کوواریانس چندمتغیری با SPSS نسخه 26 انجام شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن است که آموزش مدیریت استرس مبتنی بر نظریه شناختی- رفتاری بر بدتنظیمی هیجانی (000/0=P)، کیفیت خواب (035/0=P) و شدت تجربه درد (004/0=P) تاثیر معنادار دارد.
نتیجه گیری: درمان مدیریت استرس مبتنی بر نظریه شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن دارای اثربخشی و کارایی بود
پیش بینی اضطراب سلامتی از طریق مسیر ترس از کووید-19، روان رنجوری، نظام بازداری رفتاری و راهبردهای منفی نظم جویی شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ترس از کووید-19 و اضطراب سلامتی با میانجی گری روان رنجوری، نظام بازداری رفتاری و راهبردهای منفی نظم جویی شناختی هیجان بود. روش: پژوهش حاضر از لحاظ روش، از نوع توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی و از لحاظ هدف، کاربردی بود. جامعه پژوهش را افراد رده سنی بین 18 تا 60 سال شهر مشهد در سال 1400-1401 شامل شدند که از بین آن ها به صورت روش نمونه گیری بلوکه بندی و در دسترس، 450 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه ترس از کووید-19 (2020)، پرسشنامه اضطراب سلامتی (1989)، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (2010)، مقیاس نظام های فعال سازی و بازداری رفتاری (1994) و فرم کوتاه پرسشنامه 5 عاملی شخصیت نئو (1992) بود. روش تحلیل این پژوهش، تحلیل مسیر بود که با استفاده از آن مسیر پیش بینی متغیرهای پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: یافته ها نشان داد که ارتباط ترس از کووید-19 چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم به واسطه روان رنجوری، نظام بازداری رفتاری و استفاده از راهبردهای منفی نظم جویی هیجان قادر به پیش بینی اضطراب سلامتی بود. می توان نتیجه گرفت که در دوران کووید-19 روان رنجوری، نظام بازداری رفتاری و به تبع آن ها، مهارت نظم جویی هیجان نقشی کلیدی در میزان اضطراب سلامتی افراد دارد.
تحلیل تمیز سبک های هویتی، خودکارآمدی تحصیلی و امید تحصیلی در دانش آموزان با استفاده آسیب زا از اینترنت و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: این پژوهش با هدف تحلیل تمیز سبک های هویتی، خودکارآمدی تحصیلی و امید تحصیلی در دانش آموزان آسیب دیده از اینترنت و دانش آموزان عادی انجام شد.روش شناسی پژوهش: برای این منظور طی یک پژوهش توصیفی از نوع علّی- مقایسه ای، 210 دانش آموز (105 دانش آموز آسیب دیده از اینترنت و 105 دانش آموز عادی) در سال تحصیلی 1398-1397 به صورت هدفمند از میان جامعه پژوهش انتخاب شدند و پرسش نامه های استفاده آسیب زا از اینترنت کالو و فرانسس، امید تحصیلی سهرابی و سامانی، سبک های هویتی برزونسکی و پرسش نامه خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان را تکمیل کردند.یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل تمیز نشان داد که متغیر سبک هویت سردرگم/ اجتنابی به صورت مثبت و معنادار و نیز متغیرهای سبک هویت هنجاری، امید تحصیلی، بافت، استعداد، سبک هویت تعهدی و هویت اطلاعاتی به صورت منفی و معنادار قادرند عضویت گروهی دانش آموزان آسیب دیده از اینترنت و دانش آموزان عادی را پیش بینی کنند. متغیر کوشش به دلیل پایین بودن ضریب ساختاری، قادر به پیش بینی عضویت گروهی دانش آموزان آسیب دیده از اینترنت و دانش آموزان عادی نبود. همچنین متغیرهای هویت هنجاری، امید تحصیلی، بافت، استعداد، هویت تعهدی و هویت اطلاعاتی در دانش آموزان عادی بیشتر است .بحث و نتیجه گیری: مطابق یافته های پژوهش نقش سبک های هویتی، خودکارآمدی تحصیلی و امید تحصیلی را می توان به عنوان متغیرهای پیش بینی کننده استفاده آسیب زا از اینترنت در نوجوانان مورد توجه قرار داد.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس دریافت تن آگین خود(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف این مطالعه باهدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس دریافت تن آگین خود در میان ایرانیان انجام شد. مواد و روش ها این مطالعه از نوع ارزشیابی است. از میان جمعیت عمومی در سال های 1399-1401، تعداد 215 نفر (160 زن و 55 مرد با میانگین سنی 10/81±33/34) با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند که ازنظر سن، جنسیت، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل و محل سکونت تفاوت داشتند. سپس نسخه فارسی مقیاس دریافت تن آگین خود، پس از طی مراحل ترجمه و بازترجمه تنظیم شد و به صورت مجازی در اختیار اعضای نمونه قرار گرفت و افراد به مقیاس های تجارب گسستی و گرایش های خیر جامعه پسندانه نیز پاسخ دادند. سرانجام، داده ها با روش تحلیل عاملی تأییدی و از طریق SPSS R.4،3،2 و کتابخانه Lavaan تحلیل شدند. یافته ها نتایج تحلیل عاملی مقیاس دریافت تن آگین خود در جامعه ایرانی نشان داد تنها دو عامل روایت و عاملیت از اعتبار کافی برخوردار هستند. شاخص میانگین واریانس استخراج شده برای روایت، عاملیت و کل مقیاس به ترتیب 0/52، 0/45 و 0/42 بود. ضرایب همبستگی هم زمان روایت و عاملیت با عوامل مقیاس تجارب گسستی نیز بین 0/33 تا 0/55 بود. نتایج از روایی هم زمان روایت و عاملیت حمایت کرد اما روایی واگرای ابزار را تأیید نکرد. ضرایب همبستگی واگرای روایت و عاملیت با عوامل مقیاس رفتارهای خیر جامعه پسندانه نیز بین 0/17 تا 0/30 بود که از روایی واگرا حمایت نکرد. پایایی دو عامل روایت و عاملیت نیز با استناد به ضریب آلفای کرونباخ 0/86 و 0/83 و براساس ضریب امگای مک دونالد 0/84 بود. نتیجه گیری مقیاس دریافت تن آگین خود در جامعه ایرانی از اعتبار و روایی نسبتاً مطلوبی برخوردار است؛ اما به نظر می رسد جامعیت بیشتر این مقیاس، مستلزم اجرای یک وارسی اکتشافی باشد. ۸۹۹,۱
رابطه خودشیفتگی و خودتنظیمی هیجانی با بهزیستی شغلی و اعتیاد به کار با توجه به نقش میانجی سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مسائلی که هر سازمان می بایست توجه ویژه ای به آن نماید، شناخت مسائل روانی و شغلی کارکنان است. لذا امروزه توجه به سازه بهزیستی شغلی در میان کارکنان رو به افزایش است. همچنین با توجه به شرایط کاری کارکنان در سازمان ها و تمایل افراد به کار در ساعت های طولانی، می توان شاهد بروز عواقب ناشی از آن همچون اعتیاد به کار بود. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه خودشیفتگی و خودتنظیمی هیجانی با بهزیستی شغلی و اعتیاد به کار با توجه به نقش میانجی سلامت روان انجام گردید. این پژوهش از نظر نوع، توصیفی و از نظر روش یک پژوهش همبستگی است و جامعه آماری آن را کلیه کارکنان یک سازمان در شهر اصفهان به تعداد دو هزار نفر تشکیل داده اند که از میان آنان، تعداد 310 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های اعتیاد به کار، بهزیستی شغلی، خودتنظیمی هیجانی، رگه تاریک شخصیت خودشیفته و سلامت روان بود. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که رابطه خودتنظیمی هیجانی با سلامت روان، سلامت روان با بهزیستی شغلی و خودشیفتگی با اعتیاد به کار، مثبت معنی دار است و رابطه خودشیفتگی با سلامت روان و رابطه سلامت روان با اعتیاد به کار منفی و معنی دار است (05/0>p). همچنین مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است و سلامت روان، میانجی رابطه خودشیفتگی و خودتنظیمی هیجانی با بهزیستی شغلی و اعتیاد به کار است (05/0>p)؛ بنابراین به دلیل نقش و اهمیت پدیده هایی همچون بهزیستی شغلی و اعتیاد به کار در سازمان ها، توجه به این یافته های مهم باید مدنظر مدیران و سیاست گذاران سازمان ها قرار بگیرد.
تدوین مدل علّی درگیری تحصیلی دانش آموزان در بستر فضای مجازی بر مبنای دیدگاه های فراهیجانی والدین، الگوهای ارتباطی خانواده و هیجانات تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
187 - 206
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل علّی درگیری تحصیلی در بستر فضای مجازی بر مبنای دیدگاه های فراهیجانی والدین، الگوهای ارتباطی خانواده و هیجانات تحصیلی در دانش آموزان متوسطه دوم شهر تهران بود. روش پژوهش توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان متوسطه پایه ی دوم شهر تهران در سال 1400-1399 می باشند که 400 دانش آموز به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه های الگوهای ارتباطی خانواده (RFCP)، درگیری تحصیلی (AES)، دیدگاه فراهیجانی والدین (SMEPS)، هیجان تحصیلی (AEQ-R) بوده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار آماری PLS smart استفاده شد. یافته ها نشان داد تغییرات متغیر هیجان های مثبت، هیجان های منفی، درگیری تحصیلی توسط متغیرهای الگوی ارتباطی گفت وشنود، الگوی ارتباطی همنوایی، دیدگاه فراهیجانی هدایت گری، دیدگاه فراهیجانی آگاهی، هیجان های مثبت و هیجان های منفی تبیین می شود و شاخص های گزارش شده بیانگر برازش مناسب مدل ساختاری پژوهش هست. پیشنهاد می شود که برنامه ریزان آموزشی از الگوی ساختاری ارائه شده جهت بهبود کیفیت یادگیری دانش آموزان بهره بگیرد.
The role of job support, creativity, and Accountability in predicting job performance of education department estaff
حوزههای تخصصی:
This study aims to investigate the impact of job support on job performance, with the mediating role of responsibility and job creativity among the employees of the Education Department in District 1 of Zahedan. This descriptive-correlational research included all 85 employees of the Zahedan District 1 Education Department in 2021 as the statistical population. Given the small population size, all 85 employees were included in the study as the sample. Data were gathered through library and field methods. In the field method, questionnaires on job support by Spooner (2004), job performance by Patterson (1922), responsibility by Gilbreth (2010), and job creativity by Jazi and colleagues (2003) were used. Data analysis was conducted using multivariate regression tests in SPSS-21 software. The results indicated that job support, responsibility, and job creativity have a direct impact on the job performance of employees in the Education Department of District 1, Zahedan. Furthermore, job support indirectly affects job performance through responsibility, and similarly, job support indirectly impacts job performance through job creativity. Thus, job support influences job performance with the mediating roles of responsibility and job creativity among employees in the Zahedan District 1 Education Department.
اثربخشی خودکنترلی هیجانی بر تاب آوری و شیفتگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تاب آوری تحصیلی و شیفتگی تحصیلی از عوامل بسیار مهمی است که بر نتایج آموزشی تأثیر بسزایی دارد. همچنین خودکنترلی هیجانی جزو مهارت های مهم زندگی محسوب می شود که با پیامدهای مثبت در بسیاری از جنبه های زندگی همراه هستند؛ بنابراین مطالعه حاضر باهدف تعیین اثربخشی خودکنترلی هیجانی بر تاب آوری تحصیلی و شیفتگی تحصیلی دانش آموزان انجام شد.
روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر متوسطه دوره اول شهر بیرجند در سال تحصیلی 1399-1398 می باشد که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه ی 60 دقیقه ای تحت آموزش خودکنترلی هیجانی قرار گرفتند، اما گروه گواه هیچ آموزشی دریافت ننمودند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تاب آوری تحصیلی ساموئلز (2004) و شیفتگی تحصیلی مارتین و جکسون (2008) بودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 24 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر دوراهه در سطح معنی داری 05/0=α استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خودکنترلی هیجانی بر تاب آوری تحصیلی و شیفتگی تحصیلی مؤثر بوده (01/0p<) و این نتایج در دوره پیگیری نیز تداوم یافته است (01/0p<).
نتیجه گیری: با توجه به مؤثر بودن برنامه آموزشی خودکنترلی هیجانی بر تاب آوری تحصیلی و شیفتگی تحصیلی، استفاده از آموزش خودکنترلی هیجانی به عنوان روش مکمل برنامه های آموزشی مدارس برای افزایش تاب آوری تحصیلی و شیفتگی تحصیلی دانش آموزان پیشنهاد می شود.
مقایسه توانمندی های شخصیت و خودسرکوبگری در زنان متقاضی طلاق و زنان غیر متقاضی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به آثار و پیامدهای منفی طلاق در سطوح فردی و اجتماعی به ویژه برای زنان، نیاز به اقدامات پیشگیرانه برای کاهش این آسیب ها مشهود است. هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه توانمندی های شخصیت و خودسرکوبگری در زنان متقاضی طلاق و زنان غیرمتقاضی بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی- مقایسه ای و جامعه آماری تمام زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قم در سال 1401 بودند که از میان آنها با استفاده از نرم افزار G*Power تعداد 30 نفر زنان متقاضی طلاق و تعداد 30 نفر از زنان غیرمتقاضی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه توانمندی ها و ارزش ها در عمل پترسون و سلیگمن (2003) و مقیاس خودسرکوبگری جک (1991) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری برای با استفاده از نرم افزار SPSS26 استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد بین توانمندی های شخصیت و خودسرکوبگری در زنان متقاضی طلاق و زنان غیرمتقاضی تفاوت وجود دارد (01/0>P) و زنان متقاضی طلاق نمره بالاتری در خودسرکوبگری و نمره پایین تری در توانمندی های شخصیت کسب کردند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد بین توانمندی های شخصیت و خودسرکوبگری در زنان متقاضی طلاق و زنان غیرمتقاضی تفاوت وجود دارد. پیشنهاد می شود به منظور افزایش توانمندی های شخصیتی، تمرکز بر توانمندی های فردی مانند امید، خوش بینی، خلاقیت و نشاط در آموزش زوجین و جلسات زوج درمانی مورد توجه قرار گیرد.
مدلی یابی گرایش به خیانت زناشویی بر اساس صفات تاریک شخصیت و نقش واسطه ای اعتیاد به اینترنت
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مدل یابی گرایش به خیانت زناشویی بر اساس صفات تاریک شخصیت و نقش واسطه ای اعتیاد به اینترنت انجام شد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی؛ از منظر نوع داده ها، کمی و از بعد شیوه اجرا نیز توصیفی هم بستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه را کلیه زنان و مردان متأهل شهر مشهد در سال 1402 تشکیل دادند که بر اساس ملاک های ورود تعداد 312 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها مقیاس خیانت زناشویی (ATIS)؛ پرسشنامه صفات تاریک شخصیت (SD-3) و آزمون اعتیاد به اینترنت (IAT) بود. روش تفسیر داده ها نیز آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSS-27 و AMOS-20 بود. یافته های پژوهش نشان داد مدل پیشنهادی از برازندگی مطلوبی برخوردار است. علاوه بر آن نتایج نشان داد تمام اثر مشاهده شده در گرایش زوجین به خیانت زناشویی ناشی از صفات تاریک شخصیت زوجین است. با توجه به نتایج این پژوهش و تأثیر ویژگی های تاریک شخصیت، این عامل می تواند در برنامه های مداخلاتی مشاوران و خانواده درمانگران در برنامه های قبل و بعد از ازدواج مورداستفاده قرار گیرد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر پریشانی روانی و تنظیم هیجانی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
160 - 174
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرح واره درمانی بر پریشانی روانی و تنظیم هیجانی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی شهر تهران در سال 1402 انجام شد. مواد و روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران تشکیل دادند که از بین آنها، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش با استفاده از طرح واره درمانی، 12 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه شخصیت مرزی (کلاریج و بروکز، 1984)، پریشانی روانی (کسلر، 2002) و تنظیم هیجانی (گارنفسکی و کرایج، 2006) بودند. یافته ها: تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. نتایج نشان داد آموزش طرح واره درمانی بر مولفه های پریشانی روانی (اضطراب، افسردگی و تنیدگی) افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد. همچنین نتایج نشان داد که طرحواره درمانی باعث کاهش تنظیم هیجانی منفی و افزایش تنظیم هیجانی مثبت در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی شد. نتیجه گیری: منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان طرحواره درمانی را به عنوان یک روش کارآ جهت بهبود پریشانی روانی و تنظیم هیجانی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی پیشنهاد داد.
نقش خودکنترلی و حساسیت بین فردی در نوسانات خلقی در بازماندگان خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
133 - 141
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف بررسی نقش خودکنترلی و حساسیت بین فردی در پیش بینی نوسانات خلقی در افراد با سابقه خودکشی انجام شده است. درک این عوامل می تواند به توسعه مداخلات پیشگیرانه و درمانی بهتر برای این جمعیت کمک کند.
مواد و روش: این مطالعه به صورت مقطعی با نمونه ای از ۲۱۸ نفر از ساکنان تهران انجام شد که بر اساس جدول مورگان و کرجسی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس های استاندارد برای نوسانات خلقی، خودکنترلی و حساسیت بین فردی جمع آوری شد. برای بررسی روابط بین متغیرها از همبستگی پیرسون استفاده شد و تحلیل رگرسیون خطی برای ارزیابی قدرت پیش بینی خودکنترلی و حساسیت بین فردی بر نوسانات خلقی انجام گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۷ انجام شد.
یافته ها: آمار توصیفی نشان داد که میانگین نوسانات خلقی ۲۸.۳۴ (انحراف معیار = ۶.۱۲)، خودکنترلی ۷۵.۸۹ (انحراف معیار = ۸.۴۷) و حساسیت بین فردی ۶۳.۲۳ (انحراف معیار = ۷.۹۸) است. تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد که بین خودکنترلی و نوسانات خلقی همبستگی منفی معنی دار (r = -0.42, p < 0.01) و بین حساسیت بین فردی و نوسانات خلقی همبستگی مثبت معنی دار (r = 0.36, p < 0.01) وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد که خودکنترلی (B = -0.29, p < 0.001) و حساسیت بین فردی (B = 0.22, p < 0.001) پیش بین های معنی داری برای نوسانات خلقی هستند و ۲۶ درصد از واریانس نوسانات خلقی را تبیین می کنند (R² = 0.26).
نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که خودکنترلی پایین و حساسیت بین فردی بالا با افزایش نوسانات خلقی در افراد با سابقه خودکشی مرتبط است. این نتایج اهمیت بهبود خودکنترلی و مدیریت حساسیت بین فردی را در مداخلات درمانی برای کاهش نوسانات خلقی و پیشگیری از رفتارهای خودکشی در این جمعیت برجسته می سازد.
تأثیر درمان راه حل محور بر اضطراب دانش آموزان کنکوری
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان راه حل محور بر اضطراب دانش آموزان کنکوری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانش آموزان کنکوری در نیمه اول سال ۱۴۰۲ در شهر سمنان تشکیل دادند. مواد و روش کار: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. برای غربال کردن نوجوانان از مقیاس اضطراب بک و مصاحبه بالینی بر مبنای DSM 5 استفاده شد و از میان افرادی که بالاترین نمره در افسردگی را کسب کرده بودند جهت شرکت در این آزمایش دعوت به عمل آمد.تعداد ۶۳ نفر از کسانی که واجد شرایط شرکت در پژوهش بودن انتخاب و با جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش یعنی مبتلایان به اضطراب فراگیر و گروه کنترل به صورت ۲ گروه ، گروه 15 نفره آزمایش و گروه 15 نفره کنترل قرار گرفتند .پس از جایگزینی آزمودنی های پژوهش در گروه های مداخله و شاهد، گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه یک ساعته و به شیوه گروهی درمان راه حل محور کوتاه مدت را دریافت کردند اما گروه کنترل تا پایان فرایند پژوهش درمانی این درمان را دریافت ننمودند در لیست انتظار برای دوره های درمانی بعدی قرار گرفتند بعد از پایان جلسات درمانی، گروه آزمایش و گروه کنترل پرسشنامه اضطراب بک را مجدداً پر نمودند. یافته ها: نخستین یافته پژوهش این نکته بود که درمان راه حل محور کوتاه مدت به شیوه انجام شده بر کاهش نشانگان اضطراب تأثیر چشم گیری دارد؛ و یافته دیگر این نکته بود که فاصله ناچیز بین نمرات گروه کنترل و گروه آزمایش، به جهت مداخله درمانی در گروه آزمایش و هم چنین بالاتر رفتن نمره افسردگی گروه کنترل اینک به فاصله ی چشمگیری تبدیل شده بود. بحث و نتیجه گیری: درمان راه حل محور کوتاه مدت بر کاهش نشانگان اضطراب دانش آموزان کنکوری مؤثر است.
واکاوی رویکرد جامعه شناختی لوسین گلدمن و روانشناسی شخصیت آلفرد آدلر در رمان سووشون سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
485 - 502
حوزههای تخصصی:
زمینه: رمان سووشون نوشته سیمین دانشور نخستین رمان فارسی به قلم یک نویسنده برجسته زن ایرانی است که در تیر ماه ۱۳۴۸ منتشر شده است. در این مقاله به بررسی رمان «سووشون» از منظر جامعه شناختی پرداخته شده و در راستای تبیین طبقه اجتماعی شحصیت ها و خصایل روانی آن ها، شخصیت های این رمان بر اساس نظریه آلفرد آدلر نیز تحلیل شده است.
هدف: هدف مطالعه حاضر واکاوی رویکرد جامعه شناختی لوسین گلدمن و روانشاسی شخصیت آلفرد آدلر در رمان سووشون سیمین دانشور بود.
روش: این مطالعه از یک رویکرد تحقیق کیفی بهره می برد که بر تجزیه و تحلیل گنجاندن عناصر متنی و تصویرسازی دقیق شخصیت ها درون رمان تأکید دارد. روش های کیفی انعطاف پذیری را که برای گرفتن از غنای پیچیدگی در اعمال ادبی لازم است، فراهم می کند و امکان یک بررسی دقیق از ابعاد اجتماعی و روانشناختی را ممکن می سازد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که نویسنده با مهم ترین دغدغه های جامعه سر و کار دارد و در دیدگاهی کلان به بیان نقطه نظراتی منبعث از طبقه اجتماعی خود پرداخته است. در رمان سووشون دو محور به چشم می خورد: یکی محور ساختار رمان و عناصر سازنده آن و دیگری ساختار اجتماعی فرهنگی و سیاسی جامعه ایران در زمان نویسنده است دانشور گذشته از پرداختن به مسائل هنری آثار ادبی را به مسائل تاریخی سیاسی و اجتماعی فرهنگی و اشاراتی داشته و آن را دستمایه بیان هنری خود قرار داده است.
نتیجه گیری: در این مقاله رمان سووشون طبق دیدگاه لوسین گلدمن که اعتقاد داشت میان جهان رمان نویسنده و یک گروه اجتماعی پیوند برقرار است نقد و بررسی شد و نتایج پژوهش نشان می دهد که نویسنده با مهم ترین دغدغه های جامعه سر و کار دارد و در دیدگاهی کلان به بیان نقطه نظراتی منبعث از طبقه اجتماعی خود پرداخته است. در رمان سووشون دو محور به چشم می خورد: یکی محور ساختار رمان و عناصر سازنده آن و دیگری ساختار اجتماعی فرهنگی و سیاسی جامعه ایران در زمان نویسنده است دانشور گذشته از پرداختن به مسائل هنری آثار ادبی را به مسائل تاریخی سیاسی و اجتماعی فرهنگی و اشاراتی داشته و آن را دستمایه بیان هنری خود قرار داده است. برخی شخصیت های این رمان نیز از منظر روانشناسی اجتماعی آدلر به خودآگاهی و خودشکوفایی رسیده اند.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی، درمان راه حل محور و تمرینات استقامتی بر باورهای خودکارآمدی دانش آموزان دختر دارای اختلال هراس اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
1129 - 1150
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از شایع ترین اختلالات که تأثیر منفی بر تمام ابعاد زندگی مبتلایان دارد،هراساجتماعی است.در دهه های اخیر، گرایش به سمت بررسی اثربخشی رویکردهای درمانی جدید در کاهش اختلال هراس اجتماعی نوجوانان افزایش یافته است و پروتکل های درمانی چون تمرینات استقامتی، درمان فراشناختی و درمان راه حل محور مورد بررسی قرار گرفته است که اثربخشی هر یک از این درمان ها در مطالعات مختلفی به اثبات رسیده است. اما خلاء پژوهشی که وجود دارد، این است که مطالعه ای به بررسی تفاوت های این درمان ها نپرداخته است.
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی، درمان راه حل محور و تمرینات استقامتی بر باورهای خودکارآمدی دانش آموزان دختر دارای اختلال هراس اجتماعی بود.
روش: روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. از بین دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه نواحی سه گانه آموزش و پرورش شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1402 تعداد 60 نفر به عنوان نمونه های پژوهش به صورت در دسترس و با توجه به ملاک های ورود به مطالعه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 4 گروه 15 نفری (سه آزمایش و یک گواه) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های هراس اجتماعی (کانور، 2000) و باورهای خودکارآمدی عمومی (شرر، 1982) بود. داده ها با نرم افزار SPSS23 و آزمون تحلیل واریانس مختلط تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد هر سه درمان موجب افزایش باورهای خودکارآمدی دانش آموزان دارای هراس اجتماعی شد (0/05 >P) و بین سه گروه مداخله درمان فراشناخت، راه حل محور و تمرینات استقامتی از لحاظ اثربخشی تفاوت معناداری مشاهده نشد (0/05 <P).
نتیجه گیری: با توجه به این که درمان فراشناخت، راه حل محور و تمرینات استقامتی بر باورهای خودکارآمدی مبتلایان به اختلال اضطراب اجتماعی مؤثر بوده است، پیشنهاد می شود که از این دو شیوه جهت کاهش علائم اضطراب اجتماعی این افراد در راستای زندگی بهینه و رضایت از زندگی و مشکلات دیگر در مراکز مشاوره خصوصی استفاده گردد
بررسی فرهنگ نوآورانه سازمانی و رابطه آن با سبک رهبری تحول گرا و اخلاق حرفه ای معلمان مدارس مقطع متوسطه اول شهرستان بروجرد
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
183 - 193
حوزههای تخصصی:
یک سازمان برای آنکه بتواند نوآور باشد باید فرهنگی ایجاد کند که مشارکت در رفتار نوآورانه را تحریک نماید. هدف این پژوهش، بررسی فرهنگ نوآورانه سازمانی و رابطه آن با سبک رهبری تحولگرا و اخلاق حرفهای معلمان مدارس مقطع متوسطه اول شهرستان بروجرد می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه معلمان مدارس متوسطه اول شهرستان بروجرد به تعداد 700 معلم در 35 مدرسه میباشد. در این تحقیق از سه ابزار اندازه گیری، پرسشنامه فرهنگ نوآوری دابنی(2018)، پرسشنامه رهبری تحول گرا باس و آولیو (1997) و پرسشنامه اخلاق حرفه ای پتی (1995) استفاده شده است. ای آمار توصیفی به توصیف جامعه پرداخته شد و سپس با استفاده از تکنیکهای آمار استنباطی جهت بررسی فرضیههای اصلی و فرعی از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین فرهنگ نوآورانه سازمانی و ابعاد آن با سبک رهبری تحولگرا و اخلاق حرفه ای معلمان در مدارس مقطع متوسطه اول شهرستان بروجرد رابطه معنادار وجود دارد. نتایج این تحقیق بیان کننده آن است که اگر اداره آموزش و پرورش شهرستان بروجرد میخواهد سبک رهبری تحولگرا و اخلاق حرفهای معلمان در مدارس مقطع متوسطه اول شهرستان بروجرد را بهبود بخشد باید به فرهنگ نوآورانه سازمانی و ابعاد آن اهمیت دهد، زیرا فرهنگ نوآورانه سازمانی و ابعاد آنها از جمله عواملی هستند که بر سبک رهبری تحول گرا و اخلاق حرفهای معلمان تاثیر می گذارند.
اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر امید و تحمل پریشانی در مادران کودکان کم توان جسمی – حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر امید به زندگی و تحمل پریشانی در مادران کودکان کم توان جسمی-حرکتی انجام گرفت. مواد و روش: این پژوهش به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل مادران کودکان کم توان جسمی-حرکتی بود که به مدارس مخصوص کودکان کم توان جسمی-حرکتی در تهران مراجعه کرده بودند. تعداد 24 مادر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (n=12) و کنترل (n=12) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت برنامه MBSR قرار گرفت، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های امید به زندگی و تحمل پریشانی جمع آوری و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و کنترل در متغیرهای امید به زندگی (F(1, 22) = 45.67, p < 0.001) و تحمل پریشانی (F(1, 22) = 37.89, p < 0.001) وجود دارد. آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که میانگین نمرات امید به زندگی در گروه آزمایش از پیش آزمون به پس آزمون 13.33 واحد (p < 0.001) و از پیش آزمون به پیگیری 12.66 واحد (p < 0.001) افزایش یافت. همچنین، میانگین نمرات تحمل پریشانی در گروه آزمایش از پیش آزمون به پس آزمون 15.44 واحد (p < 0.001) و از پیش آزمون به پیگیری 14.11 واحد (p < 0.001) افزایش یافت. در حالی که در گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معناداری باعث افزایش امید به زندگی و تحمل پریشانی در مادران کودکان کم توان جسمی-حرکتی می شود. این برنامه می تواند به عنوان یک روش موثر برای بهبود وضعیت روانی و کیفیت زندگی این مادران مورد استفاده قرار گیرد.