مطالب مرتبط با کلیدواژه

رویکرد انسان گرایی


۱.

مقایسه نتایج آموزش هنر(نقاشی) با رویکرد انسان گرایی و رویکرد رفتارگرایی (روش سنتی) در مدارس ابتدایی شهرتهران

کلیدواژه‌ها: آموزش سنتی دانش آموزان ابتدایی روش های آموزش هنرنقاشی رویکرد رفتارگرایی رویکرد انسان گرایی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری گروه های ویژه هنر و روانشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری گروه های ویژه آموزش هنر
تعداد بازدید : ۲۹۳۵ تعداد دانلود : ۴۳۲۵
هدف:این پژوهش به منظور مقایسه نتایج روش های آموزش هنر(نقاشی) در مدرسه مشارکتی به عنوان نمونه ای از روش آموزش انسان گرایی و مدرسه غیر انتفاعی پیشاهنگ به عنوان نمونه ای از روش آموزش رفتارگرایی (سنتی) در تهران صورت گرفته است. روش:پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی ازنوع علّی مقایسه ای با پس آزمون است. با روش نمونه گیری در دسترس کلیه دانش آموزان دو مدرسه فوق شامل کلاسهای اول تا پنجم درمجموع 129 نفرانتخاب شده اند.در پایان سال تحصیلی از کلیه دانش آموزان دو مدرسه پس آزمون (امتحان نقاشی) بعمل آمد. سپس برگه های نقاشی جمع آوری شده را بدون آگاهی داوران از روش آموزش آنها ، دراختیار سه نفر از اساتید نقاشی بعنوان داوران آثارهنری گذاشته و از آنان خواسته شد براساس ملاک های ارزیابی کیفیت نقاشی به هر نقاشی نمره ای ازصفر تا بیست اختصاص دهند.معدل سه نمره بدست آمده برای هر نقاشی بعنوان شاخص کیفیت نقاشی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرارگرفت. یافته ها:نتایج حاصل از جداول و نمودارهای آماری حاکی از آن است که تفاوت محسوس و معنی داری بین روش آموزش انسان گرایانه و روش آموزش رفتارگرایانه (سنتی) وجود دارد بعبارت دیگر ، این نتایج نشان داد که روش انسان گرایانه تاثیر بیشتری نسبت به روش رفتارگرایانه در بهبود عملکرد نقاشی دانش آموزان داشته است. بحث و نتیجه گیری:تبیین یافته های پژوهش حاضر نیاز به تامل و تعمق بیشتری دارد اما چنین به نظر می رسد که اگر آموزشهای هنری با روش انسان گرایی را جایگزین روشهای متداول رفتارگرایی کنیم موجب بروز نشانه های مثبت آن در نگرش دانش آموزان به موضوعات هنری خواهد شد و همچنین افزایش خلاقیت دانش آموزان نه تنها در هنر بلکه در سایر جنبه های زندگی در حال وآینده را مهیا خواهد کرد.
۲.

مقایسه نتایج آموزش هنر(نقاشی) با رویکرد انسان گرایی و رویکرد رفتارگرایی (روش سنتی) در مدارس ابتدایی شهر تهران

کلیدواژه‌ها: روشهای آموزش هنرنقاشی رویکرد رفتارگرایی رویکرد انسان گرایی دانش آموزان ابتدایی آموزش سنتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۴ تعداد دانلود : ۲۰۶
هدف:این پژوهش به منظور مقایسه نتایج روش های آموزش هنر(نقاشی) در مدرسه مشارکتی به عنوان نمونه ای از روش آموزش انسان گرایی و مدرسه غیر انتفاعی پیشاهنگ به عنوان نمونه ای از روش آموزش رفتارگرایی (سنتی) در تهران صورت گرفته است. روش:پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی ازنوع علّی مقایسه ای با پس آزمون است. با روش نمونه گیری در دسترس کلیه دانش آموزان دو مدرسه فوق شامل کلاسهای اول تا پنجم درمجموع 129 نفرانتخاب شده اند.در پایان سال تحصیلی از کلیه دانش آموزان دو مدرسه پس آزمون (امتحان نقاشی) بعمل آمد. سپس برگه های نقاشی جمع آوری شده را بدون آگاهی داوران از روش آموزش آنها ، دراختیار سه نفر از اساتید نقاشی بعنوان داوران آثارهنری گذاشته و از آنان خواسته شد براساس ملاک های ارزیابی کیفیت نقاشی به هر نقاشی نمره ای ازصفر تا بیست اختصاص دهند.معدل سه نمره بدست آمده برای هر نقاشی بعنوان شاخص کیفیت نقاشی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرارگرفت. یافته ها:نتایج حاصل از جداول و نمودارهای آماری حاکی از آن است که تفاوت محسوس و معنی داری بین روش آموزش انسان گرایانه و روش آموزش رفتارگرایانه (سنتی) وجود دارد بعبارت دیگر ، این نتایج نشان داد که روش انسان گرایانه تاثیر بیشتری نسبت به روش رفتارگرایانه در بهبود عملکرد نقاشی دانش آموزان داشته است. بحث و نتیجه گیری:تبیین یافته های پژوهش حاضر نیاز به تامل و تعمق بیشتری دارد اما چنین به نظر می رسد که اگر آموزشهای هنری با روش انسان گرایی را جایگزین روشهای متداول رفتارگرایی کنیم موجب بروز نشانه های مثبت آن در نگرش دانش آموزان به موضوعات هنری خواهد شد و همچنین افزایش خلاقیت دانش آموزان نه تنها در هنر بلکه در سایر جنبه های زندگی در حال وآینده را مهیا خواهد کرد.
۳.

اعتبارسنجی الگوی مطلوب شخصیت از نگاه مولانا و بررسی تطبیقی آن با رویکردهای شناختی و انسان گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی مطلوب شخصیت مولانا رویکرد شناختی رویکرد انسان گرایی مطالعه تطبیقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۳
هدف: پژوهش حاضر با هدف اعتبارسنجی الگوی مطلوب شخصیت از نگاه مولانا و بررسی تطبیقی آن با رویکردهای شناختی و انسان گرایانه انجام شد. روش شناسی: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و همچنین، به لحاظ نوع داده ها، آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی که در بخش کیفی فراترکیب و در بخش کمی توصیفی-پیمایشی بود. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل مبانی نظری و پیشینه مرتبط پایگاه های داده داخلی (1380-1402) و خارجی (2000-2023) و در بخش کمی شامل اساتید رشته های علوم تربیتی در دانشگاه های آزاد اسلامی بود. حجم نمونه در بخش کیفی حذف سیستماتیک بر اساس نمودار جریان مدل پریزما و در بخش کمی 20 نفر بر اساس نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی اسناد کتابخانه ای و در بخش کمی پرسشنامه سنجش اعتبار الگو بود. در بخش کیفی به منظور محاسبه روایی چک لیست 27 موردی بر اساس مدل پریزما و برای محاسبه پایایی روش ضریب کاپای کوهن استفاده شد و در بخش کمی به منظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و سازه و همین طور به منظور محاسبه پایایی از ضرایب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزارها بود. روش تجزیه وتحلیل داده ها تحلیل مضمون (مضامین پایه، فراگیر و سازمان دهنده) بود. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان دادند که الگوی مطلوب شخصیت از نگاه مولانا دارای ابعاد بعد اجتماعی شخصیت انسان، خودآگاهی و شناخت خویشتن، مدیریت عواطف و تعادل درونی و تجربه و درس آموزی از زندگی بود که این ابعاد دارای مؤلفه های همدلی و ارتباط با دیگران، تعهد اجتماعی و احساس تعلق، تعامل سازنده و همکاری، ارزش های اخلاقی و معنوی، والایش و تعالی روحی انسان، تفکر و خردورزی، پذیرش مسئولیت های فردی و عدم فرافکنی، رشد و شکوفایی فردی، انتقادپذیری، عدم عیب جویی، تنظیم هیجانی، ابراز مناسب هیجانات، بهزیستی، دل بستگی، رویکردها و نگرش ها و مدیریت چالش ها بود. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان دادند که الگوی مطلوب شخصیت از نگاه مولانا شامل ابعاد مختلفی مانند آگاهی از خود، تنظیم هیجانی، تعاملات اجتماعی، و رشد فردی است که با مؤلفه های رویکردهای شناختی و انسان گرایانه هم پوشانی دارد. این نتایج می توانند در حوزه های آموزش، روان شناسی شخصیت، و توسعه فردی مورد استفاده قرار گیرند.