فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف مطالعات متعددی درزمینه بررسی شیوع افسردگی انجام شده است. این تحقیقات عمدتاً به سال های گذشته و دوران اوج همه گیری کرونا بازمی گردند. اکنون با گذشت زمان و بازگشت به شرایط نسبتاً با ثبات، اطلاعاتی از وضعیت کنونی سلامت روان جامعه در دسترس نیست. بنابراین این مطالعه با هدف بررسی شیوع افسردگی و عوامل جمعیت شناختی و اجتماعی-اقتصادی مرتبط با آن در افراد 15 سال به بالا در جمهوری اسلامی ایران انجام شد. مواد و روش ها پژوهش حاضر ازنظر هدف بنیادی و از نوع توصیفی تحلیلی بود که در اسفند و فروردین سال 1402 انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد 15 ساله و بالاتر ساکن ایران بودند که از میان آن ها 2892 نفر به شیوه ی نمونه گیری طبقه ای نسبی، برای نمونه پژوهشی انتخاب شدند و با پرسش نامه سلامت بیمار (2003) به صورت تلفنی و با مصاحبه ارزیابی شدند. سپس داده های حاصل با استفاده از آزمون تی مستقل و رگرسیون لجستیک چندگانه، از طریق نسخه 21 بسته آماری برای علوم اجتماعی و نرم افزار R تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها میانگین سنی پاسخ دهندگان 43/6 سال (42/6 برای زنان و 44/7 برای مردان) بود. درمجموع، 42/1 درصد کل افراد، 39/6 درصد از مردان و 44/6 درصد از زنان دارای نمره ای در محدوده افسردگی بیمارگون براساس پرسش نامه سلامت بیمار 2 سؤالی بودند و میانگین نمره افسردگی آنان به ترتیب 1/83±2/25 و 1/71±2/52 بود. همچنین براساس نتایج حاصل از تحلیل چندمتغیری، مجرد (1/51=OR و 95 فاصله اطمینان 1/15-1/98)، بیوه (1/50=OR و 95 فاصله اطمینان 1/06-2/12)، و مطلقه بودن (1/67=OR و 95 فاصله اطمینان 1/07-2/67)، بیکاری (1/50=OR و 95 فاصله اطمینان 1/09-2/05) و قرار داشتن در گروه سنی 25 تا40 سال (1/39=OR و 95 فاصله اطمینان 0/99-1/96)بخت وقوع افسردگی را افزایش می دهد، درحالی که صاحبخانه بودن (0/74=OR و 95 فاصله اطمینان 0/62-0/88) و داشتن تحصیلات دانشگاهی (0/65=OR و 95 فاصله اطمینان 0/50-0/84)بخت وقوع افسردگی را کاهش می داد. نتیجه گیری نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده شیوع نسبتاً بالای افسردگی در دوران پساکرونا در ایران است. همچنین مطالعه حاضر تأیید کرد که عوامل جمعیت شناختی و اجتماعی-اقتصادی نقش مهمی در شیوع افسردگی دارند. جوانان (25 تا 40 سال)، افراد بیکار، مجرد، مطلقه یا بیوه در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی قرار دارند، درحالی که تحصیلات دانشگاهی و صاحبخانه بودن عوامل محافظت کننده افسردگی محسوب می شوند. تفاوت های مشاهده شده در میزان افسردگی بین مردان و زنان، پس از بررسی تأثیر سایر متغیرها نشان داد نقش های اجتماعی زنان به جای جنسیت، ممکن است علت اصلی تفاوت در میزان افسردگی باشد. علاوه براین، نتایج نشان داد شیوع افسردگی میان ساکنان شهرها و روستاها تفاوت معنی داری ندارد. همچنین درآمد بالاتر به دلیل تحصیلات بالاتر یا صاحبخانه بودن با خطر کمتری برای افسردگی همراه بود. این یافته ها بر اهمیت توجه به مجموعه وسیعی از عوامل مؤثر بر افسردگی در سیاست گذاری ها و مداخلات سلامت روان تأکید می کنند.
بررسی مهارت های ارتباطی استاد و دانشجو و ارتباط آن با ویژگی های زمینه ای از دیدگاه دانشجویان پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی قم در سال 1401(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناسایی عوامل مرتبط با ارتباط استاد و دانشجو و کاربرد آن در آموزش، در کیفیت یاددهی – یادگیری مؤثر است. این مطالعه باهدف بررسی مهارت های ارتباطی استاد و دانشجو و ارتباط آن با ویژگی های زمینه ای از دیدگاه دانشجویان پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی قم در سال 1401 انجام گردید. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی است که در دانشگاه علوم پزشکی آزاد قم در سال1401صورت گرفت. انتخاب نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انجام شد و 113 دانشجوی پزشکی با استفاده از پرسشنامه استاندارد ارتباط استاد با دانشجو مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها وارد نرم افزارSPSS نسخه 26 شد و با آزمون های آماری، کای دو، آنوا، تعقیبی توکی و رگرسیون چندگانه گام به گام تجزیه وتحلیل شد. نتایج: از بین عوامل جمعیت شناختی، مقطع تحصیلی با ارتباط استاد و دانشجو ارتباط معنی داری داشت، به طوری که در مقاطع علوم پایه ارتباط استاد با دانشجو بیشتر است (009/0 =P) . تحلیل رگرسیون خطی چندگانه با مدل گام به گام (Stepwise) نیز مقطع تحصیلی (001/0 =P ،316/0-=β) را در ارتباط استاد و دانشجو مؤثر تشخیص داده شدند. همچنین مقطع تحصیلی با حیطه های عامل فردی استاد (011/0 =P) و علمی (001/0 =P) ارتباط معنی داری داشت؛ اما با عامل حرفه ای ارتباط معنی داری نداشت (102/0 =P). همچنین آزمون تعقیبی توکی نشان داد که معدل با حیطه عامل علمی در ارتباط معناداری دارد به طوری که با افزایش معدل در این حیطه ارتباط بهتر است (036/0 =P). نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشاان داد از نظر دانشجویان در مقاطع علوم پایه ارتباط استاد با دانشجو بیشتر است و دراین بین ویژگی های فردی و علمی استاد مؤثر است؛ بنابراین به سیاست گذاران آموزشی حرفه پزشکی پیشنهاد می شود برنامه ریزی مؤثری در جهت ایجاد بستر مناسب در جهت ارتباط استاد با دانشجو در بالین فراهم نمایند.
ارائه مدل ذهن آرایی کودکان در دوره پیش دبستانی: رویکرد فراترکیب نظریه ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
39 - 74
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارائه مدل ذهن آرایی در کودکان دوره پیش دبستان است. رویکرد این پژوهش سنتز پژوهی کیفی، از نوع فراترکیب نظریه ساز بود و با استفاده از روش شش مرحله ای ساندلوسکی و باروسو انجام شد. در گام اول و پس از انتخاب تیم فراترکیب، سوالات پژوهش برای استخراج مدل داده بنیاد ذهن آرایی کودکان، تنظیم و معیارهای شمول و خروج مقالات مشخص شدند. در گام دوم، به جستجوی نظام مند منابع در پایگاه های اطلاعاتی پرداخته شد. در گام سوم ارزیابی کیفیت مقالات انجام و در نهایت با توجه به معیار خروج 37 مقاله اصیل انتخاب شدند. در گام چهارم با تکنیک دسته بندی یافته ها و تکنیک کمی فراچکیده نویسی، کدهای باز استخراج شدند. در گام پنجم نیز ابتدا 119 کد باز (مانند پایش حواس و احساسات، ابراز قدردانی، عملکرد مغز و یادگیری، غوطه ور شدن در کاری) استخراج گردیدند و سپس داده ها، مفهوم پردازی، مقوله بندی و سپس براساس مشابهت ها ارتباط مفهومی و خصوصیات مشترک بین کدهای باز، 13 کد محوری (مانند کیفیت مربی/معلم، کیفیت کودک، زمینه)مشخص شدند و نهایتا این 13 کد محوری در 3 مقوله پیشایندها، فرایندها و پیامدهای ذهن آرایی کودک پیش دبستانی به عنوان کدهای انتخابی در مدل جایابی شدند. در گام ششم با استفاده از تکنیک های اعتبارپذیری و انتقال پذیری، اعتبار یافته های مدل انجام شد. شکل گیری ذهن آرایی کودکان در سطح پیش دبستانی اقدامی موثر جهت هدفمند نمودن برنامه های دوره ی پیش ازدبستان می باشد که نیازمند توجه برنامه ریزان و سیاست مداران به این مهم است.
اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی خوردن هیجانی، تصویر بدنی خود و نشخواری فکری دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
57 - 71
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر روی خوردن هیجانی، تصویر بدنی خود و نشخواری فکری دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن بود. این پژوهش نیمه تجربی و در قالب طرح پیش آزمون- پس آزمون دوگروهی با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه این پژوهش تمامی دانش آموزان نوجوان (13 تا 17 سال ) دارای اضافه وزنی است که توسط مربیان بهداشت مدارس به مراکز درمان چاقی شهر بروجرد معرفی شده اند؛ نمونه 30 نفری را به صورت داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه مقیاس نشخوار فکری توسط نولن-هوکسما، پرسشنامه چندبعدی رابطه بدن با خود برن و همکاران، پرسشنامه رفتار خوردن اشتراین بود. گروه آزمایش، 8 جلسه پروتکل درمانی درمان گروهی، پذیرش و تعهد را دریافت کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی خوردن هیجانی، تصویر بدنی خود و نشخواری فکری دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن تأثیر معنادار دارد. بنابراین می توان از درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد به عنوان رویکرد درمانی نوین در بهبود مهارت خوردن هیجانی، تصویر بدنی خود و نشخواری فکری دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن بهره برد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر رفتار نافرمانی مقابله ای و خودمهاری در دانش آموزان با والد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
139 - 164
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر رفتار نافرمانی مقابله ای و خودمهاری در دانش آموزان با والد وابسته به مواد بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دارای والد وابسته به مواد شهر اهواز در سال تحصیلی 1402-1401 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس درجه بندی SNAP-IV و خودمهاری را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. درمان مبتنی بر شفقت در 8 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر رفتار نافرمانی مقابله ای و خودمهاری تفاوت معنی داری وجود داشت. درمان مبتنی بر شفقت باعث کاهش رفتار نافرمانی مقابله ای و افزایش خودمهاری در گروه آزمایش شد و این نتایج در مرحله پیگیری باقی ماند. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر خودشفقتی با بهره گیری از فنونی همانند آموزش آگاهی از تجربیات مثبت و منفی، ایجاد تجربه های مثبت از طریق تجسم ذهنی، آموزش ابراز شفقت و اصلاح رفتار از طریق تقویت کننده های محیطی می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش رفتار نافرمانی مقابله ای و افزایش خودمهاری دانش آموزان با والد وابسته به مواد مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی بهزیستی روانشناختی براساس سیستم های مغزی رفتاری و فراشناخت در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
213 - 232
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی بهزیستی روانشناختی براساس سیستم های مغزی رفتاری و فراشناخت در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده بود. روش: روش پژوهش توصیفی -همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر سمنان در سال 1402 بود. از این بین، 310 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی، پرسشنامه سیستم های مغزی رفتاری و پرسشنامه فراشناخت بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین بهزیستی روانشناختی با سیستم بازداری رفتاری، باورهای مثبت در مورد نگرانی، نیاز به کنترل افکار و فرایندهای فراشناختی خودآگاهی رابطه منفی معنادار و با سیستم فعال ساز رفتاری رابطه مثبت معنی داری وجود داشت . همچنین، 18 درصد از واریانس بهزیستی روانشناختی توسط مولفه های باورهای مثبت درمورد نگرانی، فرایندهای فراشناختی خودآگاهی و عدم اطمینان شناختی پیش بینی شد. نتیجه گیری: براساس نتایج، باورهای فراشناختی نقش مؤثری در بهزیستی روانشناختی در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده دارند. بنابراین، می توان با هدف قرار دادن باورهای فراشناختی برای بهبود روند درمان اعتیاد و افزایش سطح کیفیت زندگی در بیماران استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روش سهم گذارانه به شیوه گروهی بر سلامت معنوی زنان متقاضی طلاق شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۱۳۶-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روش سهم گذارانه به شیوه گروهی بر سلامت معنوی زنان متقاضی طلاق شهر تهران بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متقاضی طلاق شهر تهران در سال 1401 بود که تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش درمان میتنی بر پذیرش و تعهد و روش سهم گذارانه به شیوه گروهی و یک گروه گواه گمارده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سلامت معنوی (SHQ) ﭘﻮﻟﻮﺗﺰیﻦ و السیون (1982) استفاده شد. پروتکل های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 جلسه 45 دقیقه ای هر هفته 1 جلسه) و روش سهم گذارانه به شیوه گروهی (10 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای 2 جلسه) برای گروه های آزمایش اجرا شد. سپس داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری تحلیل شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد با کنترل پیش آزمون بین پس آزمون سلامت معنوی در سه گروه تفاوت معنی داری در سطح 01/0>P وجود داشت. علاوه بر این یافته ها نشان داد که بین پس آزمون سلامت معنوی در دو گروه آزمایش تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0<P). براساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت هر دو مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روش سهم گذاری به شیوه گروهی در سلامت معنوی زنان متقاضی طلاق مؤثر هستند.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر احساس حقارت، ترس از تصویر بدنی و خود ارزشمندی در متقاضیان عمل زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۲۲۰-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر احساس حقارت، ترس از تصویر بدنی و خود ارزشمندی در متقاضیان عمل زیبایی انجام گردید. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان متقاضی عمل زیبایی شهرستان مهاباد در بازه ی زمانی یک ماهه در سال 1402 بودند. 30 نفر، به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به 2 گروه 15 نفری (گروه آزمایش و گواه) جایگذاری شدند. از شاخص مقایسه ای احساس کهتری (CFII، استرانو و دیکسون، 1990)، پرسشنامه تصویر بدنی (BIQ، کش و همکاران، 1991) و پرسشنامه خود ارزشمندی (CSWS، کروکر و همکاران، 2003) و همچنین از پروتکل 8 جلسه ای (هر هفته یک جلسه و هر جلسه 60 دقیقه) درمان شناختی رفتاری برای مداخله استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون احساس حقارت، ترس از تصویر بدنی و خود ارزشمندی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p<). می توان نتیجه گرفت که رویکرد درمانی شناختی رفتاری بر فرآیند احساس حقارت، ترس از تصویر بدنی و خود ارزشمندی در متقاضیان عمل زیبایی موثر بوده است.
نقش میانجی سوگیری خوش بینی و خطرپذیری در رابطه مشکلات بین فردی با استعداد اعتیاد در معتادان به مواد مخدر
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
45 - 57
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش میانجی سوگیری خوش بینی و خطرپذیری در رابطه مشکلات بین فردی با استعداد اعتیاد در معتادان به مواد مخدر انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. تعداد 345 نفر از افراد مبتلا به سوء مصرف مواد به شیوه دردسترس انتخاب شدند و به سیاهه مشکلات بین فردی (IIP)، مقیاس سنجش سوگیری خوش بینی، مقیاس خطرپذیری جوانان ایرانی (IARS) و مقیاس ایرانی آمادگی به اعتیاد (IAPS) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از رگرسیون میانجی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سوگیری خوش بینی با مشکلات بین فردی و استعداد اعتیاد همبستگی معناداری ندارد و فاقد نقش میانجی است. بین خطرپذیری با مشکلات بین فردی و استعداد اعتیاد همبستگی وجود داشت اما نقش میانجی آن معنادار نبود. یافته های پژوهش نشان داد که مشکلات بین فردی با استعداد اعتیاد در ارتباط هستند و می توانند آن را پیش بینی کنند. بر این اساس بهتر است در مداخلاتی که بر روی افراد معتاد انجام می شود، بهسازی روابط بین فردی و کاهش مشکلات ارتباطی مدنظر درمانگران قرار گیرد.
شناسایی عوامل زمینه ای موثر بر قلدری دانش آموزان در مدرسه: رویکرد تحلیل آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل محیطی موثر بر قلدری دانش آموزان در مدرسه، و با رویکرد تحلیل آمیخته از نوع اکتشافی (کیفی-کمی) انجام شد. بخش کیفی با رویکرد نظریه ی زمینه ای و با روش سیستماتیک، انجام شد. جامعه شامل کلیه ی معلمان پایه ی ششم و عوامل اجرایی مدارس ابتدایی در سال تحصیلی 1403-1402 بود و حجم نمونه تا حد اشباع نظرات، 12 نفر، تعیین و با روش هدفمند (معلمان و عوامل اجرایی دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکتری در رشته های مشاوره و روانشناسی، حداقل 15 سال سابقه خدمت)، انتخاب و داده های کیفی با کدگذاری سیستماتیک و نرم افزار MAXQDA2020 تحلیل شد. نتایج کیفی نشان داد 9 مقوله ی "نبود آموزش های مناسب، نبود جو حمایتی و ارتباطی، ساختار قدرت غیررسمی، عدم برخورد تخصصی با قلدری، پرورش شخصیت قلدر و قربانی، تخریب شخصیتی فرد قلدر، عوامل انسانی، ویژگی های فیزیکی مدرسه، و ساختار و سازمان مدرسه"، از عوامل محیطی موثر بر قلدری هستند. روش پژوهش در بخش کمی، توصیفی-همبستگی و جامعه شامل دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر خوی در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 1117 نفر بود. حجم نمونه با جدول کرجسی-مورگان، 373 نفر تعیین و با استفاده از روش خوشه ای یک مرحله ای، انتخاب شد. گردآوری داده ها با پرسشنامه ی قلدری ایلی نویز و پرسشنامه ی محقق ساخته ی عوامل محیطی موثر بر قلدری در میان دانش آموزان، انجام شد. تحلیل داده های توصیفی و تحلیل مسیر با نرم افزارهای SPSS26 و AMOS26 نشان داد عوامل تعیین شده به صورت مستقیم و غیرمستقیم، قادر به پیش بینی قلدری در مدرسه و تبیین 9/70 درصد واریانس آن هستند. بر اساس نتایج می توان گفت این مطالعه با شناسایی و معرفی عوامل زمینه ای موجود در مدرسه که با قلدری در ارتباط هستند، به دانش موجود درباره ی قلدری در مدارس، غنای بیشتری بخشیده و با کنترل عوامل شناسایی شده در این پژوهش همانند ایجاد جو حمایتی و توجه به ویژگی های فیزیکی مدرسه، میزان قلدری در بین دانش آموزان را کاهش داد.
Predicting academic enthusiasm based on social adequacy and parenting styles considering the mediating role of social support in students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The purpose of this study was to predict academic enthusiasm based on social adequacy and parenting styles, considering the mediating role of social support in students. Method: In terms of the purpose of this research, it is of an applied type and in terms of data collection methods, it is of a descriptive correlational type. The statistical population in this research includes all the high school students of the 2nd district of Ardabil. the statistical sample of the research also includes 368 students (172 girls and 196 boys) of high schools in the 2nd district of Ardabil. They are selected by stratified sampling method. Research questionnaires include; The social support questionnaire (Vaux et al., 1986), the 30-question parenting style questionnaire (Baumrinds, 1973), the academic enthusiasm scale (Fredericks et al., 2004) and the social adequacy questionnaire (Fellner et al., 1990) were used, and the validity and reliability have been proven by psychologists and professors in this field. SPSS-16 software, Pearson's correlation method and multiple linear regression analysis were used to check the correlation between variables. Findings: The findings indicate that the mediating role of social support in the relationship between academic enthusiasm and social adequacy and parenting styles of students is positive and significant (P < 0.001). Conclusion: According to the findings, it can be said that social adequacy and parenting styles can predict students' academic enthusiasm due to the presence of social support.
Pre-Marital Education Based on Eric Berne's Theory and Expert-Centered Pre-Marital Education on Emotional Experiences Related to Marriage(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to investigate the effectiveness of pre-marital education based on Eric Berne's theory and expert-centered pre-marital education on emotional experiences related to marriage. Method: The research was quasi-experimental with a pre-test, post-test design, including two experimental groups and one control group. The statistical population comprised all students on the verge of marriage, and the sample included 45 students who were voluntarily selected and randomly distributed into three groups of 15. The research instrument was the Emotional Experience towards Marriage Questionnaire (Yousefi et al., 2023). While the control group was on the waiting list, the experimental groups received eight ninety-minute sessions of pre-marital education based on Eric Berne's theory and expert-centered approach. The collected data were analyzed using descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (multivariate analysis of covariance). Findings: The results showed that expert-centered pre-marital education did not improve positive emotional experiences; however, it improved both dimensions of emotional experiences towards marriage. Conclusions: Based on these results, it can be concluded that pre-marital education based on Eric Berne's theory is stronger than the expert-centered method and has the potential to improve emotional experiences related to marriage.
Structural Model of Quality of Life Based on Early Maladaptive Schemas and the Mediating Role of Self-Care in Women with Type 2 Diabetes(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
124-132
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the present study was to explain the structural model of quality of life based on early maladaptive schemas and the mediating role of self-care in women with type 2 diabetes. Methods: This research is classified as descriptive-correlational using structural equation modeling. The statistical population included all women with type 2 diabetes in Tehran who visited healthcare centers during 2021. The sample comprised 350 women with type 2 diabetes in Tehran in 2021, selected through convenience sampling based on inclusion and exclusion criteria. Data were collected using the World Health Organization Quality of Life Brief Questionnaire, the Young Schema Questionnaire-Short Form, and the Diabetes Self-Care Activities Questionnaire. Data were analyzed using structural equation modeling and Pearson correlation statistical methods with SPSS.22 and AMOS.22 software. Findings: The results showed the fit indices were PCFI=0.655, PNFI=0.661, CMIN/DF=2.90, RMSEA=0.089, IFI=0.917, CFI=0.914, and GFI=0.903, indicating a good fit of the proposed model with the data. The highest coefficient (-0.47) was attributed to the pathway from the domain of impaired autonomy and performance to quality of life. Conclusion: The coefficient of determination for the quality of marital relationship variable in the proposed structural model was 0.889, indicating that exogenous variables could predict 89% of the variations in quality of life, which is a strong prediction.
کاربرد واقعیت مجازی برای درمان اختلالات اضطرابی و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واقعیت مجازی (VR) به طور فزاینده ای به عنوان یک ابزار درمانی در روانشناسی یا مراقبت های بهداشتی مورد استفاده قرار می گیرد. در سال های اخیر، مداخلات واقعیت مجازی در اختلالاتی مانند افسردگی، اضطراب و فوبیا نیز به طور گسترده ای مورد توجه قرار گرفته است. با این حال، هنوز یک نظر و بررسی جامع برای شناسایی مسیرهای آینده در جهت پیشبرد در این زمینه وجود ندارد. در این میان همراه با پیشرفت تکنولوژی شبکه از محیط های مجازی سه بعدی به عنوان "متاورس" معادل دیجیتالی جهان فیزیکی یاد می شود و قلمرو جدیدی از واقعیت روانی و تعامل ارائه خواهد داد. این پژوهش به توصیف کاربرد VR در اختلالات روانپزشکی با انجام یک مرور سیستماتیک، توصیف محدودیت های تحقیقات موجود، پیشنهاد راه هایی برای تحقیقات آینده برای رسیدگی به شکاف های موجود در ادبیات فعلی و ارائه توصیه های عملی برای ادغام VR با درمان های دیگر اختلالات روانپزشکی و در نهایت معرفی دنیای متاورس به عنوان پدیده ای نوظهور در درمان اختلالات روانی می پردازد. پایگاه های اطلاعاتی PubMed و google scholar، Science Direct برای دسترسی به مطالعات محیط مجازی سه بعدی یا متاورس و استفاده از واقعیت مجازی در اختلالات روانپزشکی (مانند اختلال استرس پس از سانحه، فوبیا، اختلالات اضطراب و افسردگی) جستجو شدند. این مطالعه شواهدی را ارائه می کند که از تأثیر مثبت درمان واقعیت مجازی و دنیای سه بعدی متاورس در اختلالات روانپزشکی حمایت می کند.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اختلال اوتیسم و اختلال اضطراب جدایی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: وقوع اختلال های رشدی در کودکان، بر مراقبین اصلی مانند مادر، فشارهای بیشتری را وارد می کند و به نظر می رسد تنظیم هیجان از جمله عوامل مؤثر در کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اختلال اوتیسم و اختلال اضطراب جدایی است. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اختلال اوتیسم و اختلال اضطراب جدایی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال طیف اوتیسم و اختلال اضطراب جدایی مراجعه کننده به مطب های خصوصی روانپزشکان شهرستان بروجرد در سال 1399 بود، که از میان آنها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با همگن سازی در دو گروه قرار گرفتند. شرکت کنندگان جهت پیش آزمون و پس آزمون به مقیاس کیفیت زندگی خانوادگی مرکز بیچ (2006) پاسخ دادند. بعد از 8 جلسه 120 دقیقه ای آموزش تنظیم هیجان برای مادران گروه های آزمایش، برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: در پژوهش حاضر میانگین نمره کیفیت زندگی در مرحله پس آزمون در گروه مادران کودکان مبتلا به اوتیسم و کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی به طور معناداری از مادران گروه گواه بیشتر بود (001/0P= و 194/21f=). نتایج آزمون بونفرونی و مقایسه میانگین ها نشان می دهد که میانگین نمره کیفیت زندگی در گروه مادران دارای فرزند اوتیسم بیشتر از گروه مادران دارای فرزند با اختلال اضطراب جدایی بود (012/0=P). نتیجه گیری: آموزش تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اختلال اوتیسم و اختلال اضطراب جدایی مؤثر است و برای مادران دارای کودکان دچار اختلال های عصب- رشدی و اختلال های دلبستگی پیشنهاد می شود.
تبیین مدل سلامت روان بر اساس استرس ناباروری با واسطه گری استرس ادراک شده در زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۱۴۴-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین مدل سلامت روان بر اساس استرس ناباروری با واسطه گری استرس ادراک شده در زنان نابارور انجام شد. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش را کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز ناباروری رویان و بیمارستان صارم در شهر تهران برای درمان ناباروری در سال 1402 تشکیل دادند. لذا از طریق مراجعه به این مراکز و بررسی پرونده زنان نابارور و با در نظر گرفتن معیارهای ورود، تعداد 270 نفر از آن ها به عنوان نمونه پژوهش به صورت دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری، پرسشنامه های استرس ادراک شده PSS)، کوهن، 1983)، استرس ناباروری (FPI، نیوتن، 1999) و سلامت روانی (GHQ، گلدبرگ و هیلر، 1972) بودند. تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری انجام شد. نتایج برازندگی مدل پیشنهادی حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود. بر اساس یافته های به دست آمده استرس ناباروری بر سلامت روان و استرس ادراک شده اثر مثبت و معنادار دارد (01/0>P). همچنین استرس ادراک شده بر سلامت روان اثر مثبت و معنادار دارد (01/0>P). همچنین با ورود متغیر استرس ادراک شده به مدل اثر غیرمستقیم استرس ناباروری بر سلامت روان معنادار شد (01/0>P). بنابراین نتایج این پژوهش اهمیت استرس ادراک شده را به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین استرس ناباروری با سلامت روان زنان نابارور نشان داد.
طراحی مدل بازپذیری اجتماعی مردان دارای جرائم مواد مخدر در زندان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۱۸۰-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، طراحی بازپذیری اجتماعی مردان دارای جرائم مواد مخدر در زندان کرمان بود. روش: روش پژوهش حاضر کیفی مبتنی بر روش نظریه زمینه ای بود. جامعه پژوهش شامل همه اساتید دانشگاهی، قضات و کارشناسان دادگستری، پلیس، مدیران اداره زندان ها، مراکز ترک اعتیاد وابسته به علوم پزشکی وسازمان بهزیستی شهر کرمان بودند. براساس نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 21 نفر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد 77 کد اولیه در قالب 11 مقوله شامل اعتمادسازی عمومی، حمایت اقتصادی، ایجاد سپرهای محافظتی، ایجاد اشتغال پایدار، حمایت اجتماعی و روانی، ایجاد انگیزه، بهبود روابط اجتماعی، سالم سازی محیطی، نظارت و پیگیری زندانی، دستیابی به استقلال نسبی و ایجاد حس رضایت از زندگی به دست آمد. نتیجه گیری: بازپذیری اجتماعی موفق می تواند به عنوان یک مسئله مهم اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جهت عدم گرایش جوانان به مواد مخدر و انگیزه های جرم زای جامعه مورد توجه قرار گیرد.
مطالعه اثربخشی درمان خاطره پردازی انسجامی بر کاهش نشانه های اضطراب و افزایش انگیزه شغلی در میان معلمان زن خرید خدمات دوره ابتدایی شهرستان خمینی شهر
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق اثربخشی مداخله خاطره پردازی انسجامی به شیوه گروهی روی کاهش سطح اضطراب و افزایش انگیزه شغلی معلمان خرید خدمات شهرستان خمینی شهر بررسی شد. این مداخله درمانی به فرد کمک می کند تا از طریق یادآوری گذشته خود و خاطرات ارزشمندی که دارد، احساس ارزش و لیاقت بیشتری را احساس می کند و به احساس انسجام دست می یابد. گروه هدف معلمان خرید خدمات انتخاب شدند چون تجربه محقق و گزارش ها و آمارها نشان می دهد که معلمان خرید خدمات در شرایط کاری استرس زا و بدون امنیت شغلی هستند. ازآنجایی که انجام مداخله درمانی خاطره پردازی انسجامی نیاز به گذر سن و انباشت تجربه دارد. لذا معلمان خرید خدماتی در تحقیق وارد شدند که بالای 35 سال سن داشتند و در پایان سال هایی قرار داشتند که می توانستند استخدام رسمی شوند که سن استخدام طبق قانون 40 سال است. بنابراین، پرسش اصلی تحقیق حاضر آن بود که آیا می توان بر درمان خاطره پردازی انسجامی به عنوان راه حلی برای کاهش نشانگان اضطراب و بالا بردن انگیزه شغلی معلمان خرید خدمات تکیه کرد؟ برای پاسخ به این پرسش نمونه 34 نفری که نمره پرسشنامه اضطراب آن ها بیشتر از 15 نمره به دست آمده بود به شیوه در دسترس و از هر دو دوره اول و دوم ابتدایی انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش قرار گرفتند. برای سنجش اضطراب از پرسش نامه اضطراب بک (1990) و برای سنجش انگیزه شغلی پرسشنامه حبیبی (1377) استفاده شد. پس از برگزاری مداخله درمانی خاطره پردازی انسجامی به شیوه گروهی در قالب یک جلسه معارفه 60 دقیقه ای و شش جلسه درمانی 90 دقیقه ای این نتایج به دست آمد: سطح اضطراب گروه آزمایش از حدود 33 نمره پیش آزمون به حدود 11 نمره پس آزمون تغییر کرد و به سطح اضطراب خفیف رسید. سطح متغیر انگیزه شغلی برای گروه آزمایش پس از آزمون از حدود 49 نمره به حدود 73 نمره تغییر پیدا کرد. با اجرای آزمون مقایسه میانگین برای مشاهدات زوجی برای متغیر اضطراب مشخص شد که مداخله درمانی اجراشده به طور معناداری میانگین اضطراب و انگیزه شغلی را در میان گروه آزمایش تغییر داده است و بنابراین فرض صفر در سطح خطای 01/0 رد شده و نتیجه گرفته می شود که مداخله درمانی خاطره پردازی انسجامی به شیوه گروهی توانسته است میانگین اضطراب را کاهش و میانگین انگیزه شغلی را افزایش دهد.
بازتاب روانشناختی انگاره های کهن الگویی (یونگ) در اشعار شاعران نوپرداز کرد (نه شاعر برگزیده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (بهمن) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۳
۲۶۴-۲۵۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: انگاره های کهن الگویی از ناخودآگاه جمعی انسان ها سرچشمه می گیرند و به دلیل این که در ذات و نهاد انسان ها جای گرفته اند، و در هر آنچه که محصول تفکّر و ذوق و احساس انسان باشد، بروز و ظهور پیدا می کنند. از دیدگاه طرحواره افراط و تفریط در شکل گیری نیازهای روانشناختی باعث شکل گیری طرحواره می شود. آثار ادبی و از جمله شعر نیز با توجه به این که از روح و روان انسان برمی آید، با انگاره های کهن الگویی پیوند خورده و شعر به عنوان رسانه ناخودآگاه جمعی انسان ها مطرح می شود. هدف: هدف پژوهش حاضر بازتاب روانشناختی انگاره های کهن الگویی (یانگ) در اشعار شاعران نوپرداز کرد (نه شاعر برگزیده) است. روش: در همین راستا، در این مقاله که به روش کتابخانه ای نوشته شده، به بررسی انگاره های کهن الگویی در اشعار چندین نفر از شاعران نوپرداز کرد پرداخته شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که این شاعران از تصاویر و انگاره های کهن الگویی به وفور در شعر خود استفاده کرده اند. البته این امر دلایل متعددی دارد؛ یکی این که اغلب این شاعران با مظاهر تمدّن و شهرنشینی در ستیز هستند و عناصر طبیعت و روستا را به عنوان رؤیایی دست نیافتنی در شعر خود مطرح می کنند و این امر مستقیماً باعث ورود عناصر طبیعت و تصاویر کهن الگو به شعر آن ها می شود. دلیل دوم اینکه، اغلب این شاعران گرایش سیاسی و اجتماعی دارند و مضامینی همچون آزادی و وطن از مضامین محوری اشعار آن ها محسوب می شود منتها با توجه به محدودیت ها، مجبور به روی آوردن به زبان نمادین و مبهم می شوند. نتیجه گیری: این شاعران برای بیان مضمون آزادی و وطن به تشبیه و استعاره روی می آورند و این امر نیز باعث ورود عناصر طبیعی و کهن الگو گونه به شعر آن ها می شود.
ارتباط تبعیت درمانی با افسردگی در بیماران مبتلا مالتیپل اسکلروز (MS)؛ نقش تعدیل گر کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش باهدف بررسی نقش تعدیل گر کارکردهای اجرایی در ارتباط بین تبعیت درمانی با افسردگی در بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروز انجام شد.
روش: طرح پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی و جامعه شامل تمامی مبتلایان به بیماری مالتیپل اسکلروز ساکن تهران بود. درنهایت 229 نفر نمونه به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های افسردگی بک ویرایش دوم (2005)، کارکردهای اجرایی نجاتی و همکاران (2014) و تبعیت درمانی موریسکی و همکاران (2008) به شیوه مداد کاغذی پاسخ دادند. به منظور بررسی ارتباط از همبستگی پیرسون و نقش تعدیل گر از رگرسیون گام به گام بهره گرفته شد.
یافته ها: شواهدی از نقش پیش بین نشانه های افسردگی برای تبعیت ضعیف از درمان در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز یافت شد (P<0/01). بعلاوه شواهد مبین نقش پیش بین حافظه، برنامه ریزی و شناخت اجتماعی در تبعیت درمانی بود (P<0/01). از طرفی شواهدی از نقش کارکردهای اجرایی در رابطه نشانه های افسردگی با تبعیت درمانی به عنوان تعدیل یافت نشد (P>0/01).
نتیجه گیری: یافته ها حاکی از اهمیت وجود نشانه های افسردگی و کارکردهای اجرایی در تبعیت درمانی بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروز بود. با توجه به اهمیت تبعیت درمانی در پیش آگهی بیماری پیشنهاد می شود پزشکان با در نظر گرفتن این دومورد به تدوین برنامه هایی درمانی اقدام کنند تا مشکلات شناختی و هیجانی موازی با درمان اصلی بیماری هدف قرار دهند و از این طریق تبعیت درمانی را افزایش دهند.