فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
93 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی مؤلفه های شناختی بود که در فرایند ترغیب به رفتار کارآفرینانه نقش علی ایفا کردند. روش پژوهش کیفی و بر اساس نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارآفرینان صنایع تبدیلی کشاورزی استان مازندران در مقطع زمانی زمستان 1400 تا بهار 1401 و نمونه آماری پژوهش 21 نفر از خبرگان سازمانی و نظری بودند که به روش نمونه برداری هدفمند و از نوع گلوله برفی شناسایی و با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های گردآوری شده براساس شیوه اشتراوس و کوربین (1998) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های فرآیند کدگذاری 275 کد باز بود که پس از گذراندن مراحل کدگذاری باز، مرکزی و انتخابی. 25 مقوله فرعی و 11 مقوله اصلی شناسایی و در 5 محور طبقه بندی شدند که عبارتند از: انگیزش شناختی (ادراک نیازهای مالی و نیاز روان شناختی)، بسترهای شناختی (نگرش کارآفرینانه، توانائی های آموخته شده کارآفرینی، ویژگی های شخصیتی و کارآفرینانه)، مداخله گرها (مداخلات شناختی)، راهبردها (خودشکوفایی، تفکر کارآفرینانه، ساختارسازی) و پیامدها (نتایج شناختی و نتایج فراشناختی) حول مقوله محوری (مؤلفه های شناختی الگوی ترغیب). نتایج در قالب الگوهای پارادایمی و مفهومی شکل گرفت. یافته های این مطالعه می تواند در سطح کلان برای سیاست-گذاران کشوری و مدیران اجرایی بخش دولتی و خصوصی و در سطح خرد برای ترغیب دانشجویان و علاقمندان به کارآفرینی مورد استفاده واقع شود.
همبسته های بدنی و روان شناختی خودزنی غیر خودکشی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
35 - 46
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودزنی غیرخودکشی به آسیب عمدی سطح بدن بدون نیت خودکشی اشاره دارد. این رفتار یکی از نگرانی عمده متخصصان حوزه سلامت روان در جهان است و همچنین یکی از اختلال هایی است که نیاز به مطالعه بیشتر دارد؛ ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی همبسته های بدنی و روان شناختی خودزنی غیرخودکشی در دانشجویان بود.
روش: پژوهش ازنظر هدف بنیادی و به لحاظ روش جمع آوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد نیشابور در سال تحصیلی 1402 بود. تعداد 200 نفر از دانشجویانی که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، نمونه آماری را تشکیل دادند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خود آسیب رسانی آگاهانه و تعمدی (گراتز، 2001)، شاخص توده بدنی، پرسشنامه نگرانی در مورد بدشکلی (اوستوزین، لمبرت و کاسل، 1998) و پرسشنامه شرم از تصویر بدن (دوارت، پینتو گوویا، فریرا و همکاران، 2015) استفاده شد. داده ها با روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام و همچنین در سطح معناداری 05/0 تحلیل شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین نگرانی درباره بدشکلی و شرم از بدن و مؤلفه های آن (شرم برونی شده و درونی شده) با خودزنی غیرخودکشی رابطه مثبت وجود دارد (01/0 >p). باوجوداین رابطه ای بین وزن و شاخص توده بدنی با خودزنی غیرخودکشی وجود ندارد (05/0 <p). نتایج نشان داد که از بین این متغیرها شرم برونی شده پیش بینی کننده خودزنی غیرخودکشی است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده نقش و اهمیت عوامل روان شناختی ازجمله نگرانی درباره بدشکلی و شرم از بدن در خودزنی غیرخودکشی است. دراین بین شرم برونی شده نقش مهم تری در پیش بینی این رفتار دارد. توجه به شرم برونی می تواند در تدوین مدل های آسیب شناختی، آموزشی و درمانی مهم باشد
رابطه ادراک از فرهنگ مدرسه و نشاط ذهنی با میانجی گری جهت گیری هدف و ارزش تکلیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه ادراک از فرهنگ مدرسه با نشاط ذهنی دانش آموزان دوره متوسطه با نقش واسطه ای جهت گیری هدف و ارزش تکلیف بود. طرح پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه سوم مقطع متوسطه دوم مدارس دولتی شهرستان خوی در سالتحصیلی 1403-1402 بودند. نمونه مورد مطالعه 300 دانش آموز دختر و پسر بودند که از جامعه ای به حجم 1280 نفر بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها مقیاس های فرهنگ مدرسه (هگینز و ساد، 1997)، جهت گیری هدف (میدلتن و میگلی، 1997)، ارزش تکلیف (پینتریچ و همکاران،۱۹۹۱) و نشاط ذهنی (رایان و فردریک، 1997) بودند. برای تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شد. یافته ها نشانگراثرات مستقیم و غیرمستقیم مثبت ادراک از فرهنگ مدرسه بر نشاط ذهنی بود. مسیر جهت گیری هدف به نشاط ذهنی دارای بالاترین اثر مستقیم بوده و پس از آن ادراک از فرهنگ مدرسه وارزش تکلیف قرار داشتند. مسیر ادراک از فرهنگ مدرسه به جهت گیری هدف و ارزش تکلیف نبز معنادار بود. علاوه براین، ادراک از فرهنگ مدرسه بر روی نشاط ذهنی نیز اثر غیرمستقیم و معناداری را نشان داد. در مجموع ادراک از فرهنگ مدرسه ضمن داشتن اثر مستقیم بر روی نشاط ذهنی با واسطه گری جهت گیری هدف و ارزش تکلیف، اثر غیرمستقیمی را در این زمینه نشان داد.
اعتماد و تعهد سازمانی در نسل های مختلف کارکنان: شباهت یا تفاوت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
145 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر شکاف نسلی کارکنان برمؤلفه های اعتماد سازمانی و تعهد سازمانی است. روش: این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش، کارکنان یک شرکت نیمه دولتی در تهران است. حجم نمونه آماری براساس فرمول کوکران، 335 نفر محاسبه گردید و روش نمونه گیری نیز شیوه تصادفی طبقه ای در میان طبقات مختلف نسلی کارکنان بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی به روش تحلیل واریانس چند متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS24 صورت گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد بین اعتماد سازمانی و تعهد سازمانی رابطه قوی، مثبت و معنا داری وجود دارد. همچنین شکاف نسلی تفاوت معنا داری در تعهد سازمانی، تعهد عاطفی، تعهد مستمر و تعهد هنجاری و همچنین اعتماد سازمانی، اعتماد جانبی، اعتماد عمودی و اعتماد نهادی بین نسل های مختلف موجود در محل کار ایجاد می کند و موجب تفاوت شدت رابطه اعتماد سازمانی با تعهد سازمانی در میان نسل های مختلف کارکنان نیز می گردد. در ضمن نتایج پژوهش حاکی از آن است که اعتماد سازمانی و تعهد سازمانی نسل مسن تر بیشتر از نسل جوان تر است.نتیجه گیری: نتایج تحقیق برای مدیران سازمانی و کارفرمایان ره گشا خواهد بود تا انتظارات خود در زمینه اعتماد و تعهد سازمانی را بر اساس نگرش کارکنان خود در نسلهای مختلف تنظیم نموده و بر این اساس رفتار کارکنان خود را پیش بینی نمایند.
مطالعه عرضی روند تغییرات مهارت های اجتماعی، انگیزه تحصیلی و ثبات قدم در دانشجویان سال اول تا سوم دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵
47 - 60
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دانشگاه ها موظف اند زمینه عملکرد تحصیلی مطلوب و رفع تغییرات و چالش های گوناگون دانشجویان را فراهنم نمایند؛ بنابراین، هدف از این پژوهش، مطالعه عرضی روند تغییرات مهارت های اجتماعی، انگیزه تحصیلی و ثبات قدم در دانشجویان سال اول تا سوم دانشگاه بود.
روش: روش پژوهش، علی- مقایسه ای و جامعه آماری کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان در نیمسال دوم سال تحصیلی 1402-1403 بودند که در پژوهش حاضر، تعداد 310 نفر دانشجوی کارشناسی به عنوان نمونه در پژوهش شرکت کردند که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند؛ به گونه ای که حدود یک سوم نمونه ها، دانشجویان سال اولی، یک سوم دانشجویان سال دومی و یک سوم دیگر دانشجویان سال سومی بودند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990)، انگیزش تحصیلی هارتر (1981) و استقامت و پایداری-فرم کوتاه داکورث و همکاران (2007) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین دانشجویان سال اول، دوم و سوم دانشگاه از نظر متغیرهای مهارت های اجتماعی و انگیزه تحصیلی تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0P<)؛ به این صورت که مهارت های اجتماعی و انگیزه تحصیلی در دانشجویان سال سوم بیشتر از دانشجویان سال اول و دوم و در دانشجویان سال اول کمتر از دانشجویان سال دوم و سوم بوده است. همچنین بین میانگین سه گروه دانشجویان در رابطه با مولفه ثبات قدم تفاوت معناداری مشاهده نشد (322/0=P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، بهتر است در جهت افزایش انگیزش تحصیلی، بهبود مهارت های اجتماعی و تقویت ثبات قدم در بین دانشجویان ورودی های مختلف، به خصوص دانشجویان ورودی جدید، برنامه ریزی مناسبی توسط مراکز مشاوره دانشگاه ها و انجمن های دانشجویی صورت گیرد.
مقایسه اثربخشی آموزش فرآیند حل مسأله خلاق و آموزش راهبردهای فراشناختی بر خلاقیت و سرزندگی تحصیلی فرزندان نظامیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
137 - 157
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه دو روش درمانی آموزش ﺣﻞ ﻣﺴﺄله خلاق و آموزش راهبردهای فراشناختی بر خلاقیت و سرزندگی تحصیلی به روش نیمه تجربی ﺑﻮد. از جامعه آماری فرزندان نظامیان ساکن در یکی از پایگاه های نظامی شهر شیراز در سال تحصیلی 403-1402، 36 نفرآزﻣﻮدﻧی به صورت نمونه گیری هدفمند (ملاک های ورود و خروج) انتخاب و در قالب سه گروه 12 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) در فرایند تحقیق شرکت نمودند. پرسش نامه های خلاقیت (عابدی،1372) و سرزندگی تحصیلی(حسین چاری و دهقانی زاده،1391) وهمچنین بسته های آموزشی "ﺣﻞ ﻣﺴﺄله خلاق مدل ایساکسنو ترفینگر"(1987) و "برنامه ی آموزشی فراشناخت مدل سکستون" (1987) در اجرای تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که در هر دو گروه آزمایش، در نمرات خلاقیت و سرزندگی تحصیلی افزایش معناداری نسبت به گروه کنترل دیده می شود؛ تاثیر روش ﺣﻞ ﻣﺴﺄله خلاق در افزایش خلاقیت بیشتر از روش راهبردهای فراشناختی بوده است؛ ولی بین دو گروه در افزایش متغیرسرزندگی تحصیلی تفاوت معناداری مشاهده نشده است. بر این اساس برنامه ریزی در جهت استفاده از هر دو روش، به ویژه روش آموزش ﺣﻞ ﻣﺴﺄله خلاق، نتایج موثرتری در محیط های آموزشی به همراه دارد.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری و بهشیاری مبتنی بر شناخت بر کاهش عود در افراد وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
33 - 46
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عود مصرف مواد افیونی از چالش های مهم درمان وابستگی است و روش های مؤثر درمانی می توانند نقش بسزایی در کاهش آن داشته باشند. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری و گروه درمانی بهشیاری مبتنی بر شناخت در کاهش عود در افراد وابسته به مواد افیونی انجام شد روش: مطالعه به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل صورت گرفت. جامعه آماری شامل افراد وابسته به مواد افیونی مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد شهرستان سرپل ذهاب در نیمه اول سال 1396 بود. از میان داوطلبان واجد شرایط، 36 نفر با تشخیص وابستگی به مواد افیونی به صورت تصادفی انتخاب و در سه گروه 12 نفری (گروه درمانی شناختی-رفتاری، گروه درمانی بهشیاری مبتنی بر شناخت، و گروه کنترل) جایگزین شدند. داده ها با استفاده از مقیاس پیش بینی عود گردآوری شد. گروه درمانی بهشیاری مبتنی بر شناخت در 8 جلسه 2 ساعته و گروه درمانی شناختی-رفتاری در 12 جلسه 90 دقیقه ای ارائه شد. یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان داد بین سه گروه تفاوت معناداری از نظر تأثیر بر قدرت میل (36/0=η²، 001/0p<)، احتمال مصرف (41/0=η²، 001/0p<)، و ترکیب خطی خرده مقیاس های قدرت میل و احتمال مصرف (77/0=η²، 001/0p< ) وجود دارد. گروه بهشیاری مبتنی بر شناخت نسبت به گروه شناختی-رفتاری و گروه کنترل نمرات پایین تری در قدرت میل و احتمال مصرف مواد داشت. نتیجه گیری: هر دو روش گروه درمانی شناختی-رفتاری و بهشیاری مبتنی بر شناخت در کاهش عود مواد افیونی مؤثرند، اما روش بهشیاری مبتنی بر شناخت اثربخشی بیشتری نشان داد. این یافته ها بر لزوم بهره گیری از مداخلات مبتنی بر بهشیاری در درمان وابستگی به مواد تأکید دارد.
نقش نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی با میانجی گری تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
397 - 412
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرور مطالعات پیشین نشان می دهد که یکی از عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان، ارضای نیازهای سه گانه روانشناختی (خودمختاری، شایستگی و مرتبط بودن) است. از سوی دیگر، تاب آوری نیز به عنوان یک رفتار محافظتی باعث می شود دانش آموزان به طور کارآمدی با مشکلات مواجه شده و به نتایج تحصیلی مناسبی دست یابند. علی رغم نقش نیازهای اساسی روانشناختی و تاب آوری در پیش بینی عملکرد تحصیلی، در مورد نقش میانجی گری تاب آوری در تأثیر نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی با میانجی گری تاب آوری انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی به شیوه مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 340 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های نیازهای اساسی روانشناختی (گاردیا و همکاران، 2000)، عملکرد تحصیلی (فام و تیلور، 1999) و تاب آوری کونور و دیویدسون (۲۰۰۳) بود. تحلیل داده ها نیز با روش های ضریب همبستگی پیرسون، مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS24 و AMOS24 انجام شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد اثر مستقیم نیازهای اساسی روانشناختی بر تاب آوری (0/41) و عملکرد تحصیلی (0/13) دانش آموزان معنادار است و نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان از طریق تاب آوری نیز تأثیر غیرمستقیم معناداری دارد
(0/05/0 P<). به بیان دیگر، تاب آوری توانست نقش میانجی بین نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی را ایفا نماید.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر لازم است مدیران، معلمان و مشاوران مدارس، تدابیر لازم را به منظور افزایش تاب آوری دانش آموزان برای ارضای نیازهای اساسی روانشناختی (خودمختاری، شایستگی و مرتبط بودن) و بهبود عملکرد تحصیلی آنان در نظر گرفته تا از تأثیرات خاص تاب آوری بر نتایج تحصیلی دانش آموزان بهره مند شوند
الگوی ساختاری درد مزمن براساس ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی با میانجی گری فاجعه سازی درد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
801 - 820
حوزههای تخصصی:
زمینه: حالات هیجانی و شناختی به طور مستقیم بر مکانیسم های عصبی درد مزمن تأثیر می گذارند و افزایش درد به گونه ای منفی حالت های هیجانی و شناختی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. علی رغم وجود شواهد فزاینده پژوهشی از اثرات متغیرهای روانشناختی مانند ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی، استرس و فاجعه سازی درد بر پدیده درد مزمن، اثرات کلی این متغیرها در قالب مدل جامع علی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی ساختاری درد مزمن براساس ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی با میانجی گری فاجعه سازی درد انجام شد.
روش: روش مطالعه حاضر، توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران زن و مرد مبتلا به درد مزمن بود که برای پیگیری درمان در سال 1401 با مشکلات مرتبط با درد عضلانی-اسکلتی و آرتریت روماتوئید به کلینیک های درد، متخصصان درد، متخصصان مغز و اعصاب، فیزیوتراپیست ها، مراکز بهداشتی-درمانی شهر تهران مراجعه کرده بودند که 496 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه درد مک گیل-2 (ملزاک، 1975)، پرسشنامه پنج عاملی ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006)، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988)، سیاهه رویدادهای استرس آمیز زندگی پیکل (پیکل و همکاران، 1971) و مقیاس فاجعه سازی درد (سالیوان و همکاران، 1995) بود. تحلیل داده ها نیز با روش مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS-23 و AMOS-23 انجام شد.
یافته ها: نتایج الگویابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مطلوب مدل با داده های تجربی بود. اثر ضریب مسیر استاندارد مستقیم ذهن آگاهی بر تجربه درد مزمن معنادار و مسیر غیر مستقیم ذهن آگاهی نیز بر تجربه درد مزمن با نقش میانجی فاجعه سازی درد معنادار بود (0/05P<). اثر ضریب مسیر استاندارد مستقیم و غیر مستقیم حمایت اجتماعی با نقش میانجی فاجعه سازی درد بر تجربه درد مزمن معنادار نبود (0/05P>). مسیر مستقیم و غیر مستقیم تعداد عوامل استرس زا بر تجربه درد مزمن نیز غیرمعنادار بود (0/05P>). اما مسیراستاندارد مستقیم و غیرمستقیم میزان عوامل استرس زا بر تجربه درد مزمن با نقش میانجی فاجعه سازی نیز معنادار بود (0/05P<).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی با میانجی گری فاجعه سازی درد نقش مهمی در تبیین درد مزمن ایفا می کنند. با توجه به این که این متغیرها سهم قابل توجهی در پیش بینی مقوله درد در بیماران مبتلا به درد مزمن دارند، بنابراین متخصصان سلامت روان می توانند از این عوامل جهت بهبود بهداشت روانی افراد مبتلا به درد مزمن بهره ببرند.
اثربخشی آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار بر تنیدگی تحصیلی، سازگاری اجتماعی و پریشانی روانشناختی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1607 - 1620
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده است تجربه هیجانات در محیط های آموزشی بر تنیدگی تحصیلی، سازگاری اجتماعی و پریشانی روانشناختی تأثیر می گذارد. روش پردازش تجربه ای پایه تحت عنوان فرآیندهای هیجان مدار به فعال سازی و ساماندهی مجدد طرحواره های هیجانی منجر می شود. بررسی ادبیات پژوهشی مرتبط نشان می دهد مطالعات محدودی به بررسی آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار بر تنیدگی تحصیلی، سازگاری اجتماعی و پریشانی روانشناختی دانش آموزان پرداخته اند.
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار بر تنیدگی تحصیلی، سازگاری اجتماعی و پریشانی روانشناختی در دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر خرم آباد بود که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، تعداد 60 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایابی شدند. گروه آزمایش تحت مداخله آموزشی 8 جلسه ای راهبردهای پردازش هیجان مدار (گراس، 2007) قرار گرفتند. در این پژوهش همچنین از پرسشنامه های تنیدگی تحصیلی زاجاکوا و همکاران (2005)، سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (1993) و پریشانی روانشناختی کسلر (2003) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS23 استفاده شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار باعث کاهش تنیدگی تحصیلی، افزایش سازگاری اجتماعی و کاهش پریشانی روانشناختی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه در سطح معناداری 01/0 >P می شود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، این نتیجه حاصل می گردد که آموزش پردازش هیجان مدار می تواند ضمن کاهش تنیدگی تحصیلی و پریشانی روانشناختی، به افزایش میزان سازگاری اجتماعی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسظه نیز کمک کند. بنابراین توجه به آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار می تواند نقش مهمی در بهبود وضعیت تحصیلی، روانی و اجتماعی دانش آموزان در مدرسه داشته باشد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر پیروی از درمان در سالمندان مبتلا به دیابت مقیم در منزل و خانه سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1637 - 1652
حوزههای تخصصی:
زمینه: ناتوانی در پیروی از درمان، یک مشکل بهداشتی عمومی و ویژه در درمان سالمندان مبتلا به دیابت است. بر اساس پیشینه، درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی هر کدام بر پیروی از درمان مؤثر است، اما در زمینه کاربرد این درمان ها و مقایسه آن ها در پیروی از درمان در جامعه مورد تحقیق شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر پیروی از درمان سالمندان مبتلا به دیابت مقیم در خانه سالمندان و مقیم در منزل به اجرا در آمد.
روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری بود، جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی سالمندان دیابتی مقیم در منزل و مقیم در خانه های سالمندان شهر تهران در سال 1400 بود و تعداد آن ها برابر با 15234 نفر بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس و شامل 75 نفر انتخاب شده و در 5 گروه 15 نفره، (60 نفر در 4 گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل؛ پرسشنامه پیروی از درمان (سید فاطمی،1970)، پروتکل های درمان شناختی رفتاری (یونک و همکاران، 2011) و مصاحبه انگیزشی (میلر و رولینک، 2019) بود. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون بون فرونی و برنامه SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان دادکه دو شیوه مداخله درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر نمرات پیروی از درمان در پس آزمون اثر معنی دار داشت. اثر گروه با توجه به سطوح زمان اندازه گیری متفاوت بود. مداخله آزمایشی منجر به تغییراتی در گروه آزمایش شده که 47/0 کل تغییرات ناشی از عمل آزمایشی بوده است (01/0 p<). با توجه به اینکه میانگین گروه مصاحبه انگیزشی از درمان شناختی رفتاری بیشتر بود، مصاحبه انگیزشی در افزایش پیروی از درمان سالمندان مبتلا به دیابت مقیم در خانه سالمندان و مقیم در منزل مؤثرتر بود.
نتیجه گیری: با هر دو درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی، می توان پیروی از درمان را در سالمندان مبتلا به دیابت مقیم در خانه سالمندان و مقیم در منزل بهبود داد. یافته های مذکور می تواند برای انتخاب نوع درمان، یاریگر درمانگران باشد.
بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و مولفه های سلامت روان در بین دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان تبریز سال تحصیلی 1403- 1402
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
28 - 35
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و سلامت روان دربین دانش آموزان مقطع متوسطه دوم انجام شد. نمونه مورد مطالعه پژوهش حاضر 80 نفر(40دختر و40پسر) بود که از دانش آموزان مقطع متوسطه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه شخصیتی نئو و پرسشنامه سلامت روان بود که پس از جمع آوری اطلاعات فرضیه های چهارگانه تحقیق با استفاده ازروش آماری ضریب همبستگی پیرسون و آزمون T مورد آزمون قرارگرفت. نتیجه نشان داد که بین ویژگی شخصیتی روان نژندی، برونگرایی، دلپذیر بودن و سلامت روان رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین نتیجه تحقیق نشان داد که بین سلامت روانی دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خود بر تنظیم هیجان در دانش آموازن دوره دوم متوسطه
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
164 - 168
حوزههای تخصصی:
دانش آموزان دوره متوسطه در مقابل خطرات و هیجانات گوناگونی قرار دارند. هیجانات مهم ترین قسمت زندگی نوجوانان به حساب می آید که تنظیم آن می تواند تاثیر بسزایی در این امر داشته باشد. این پژوهش با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خود بر تنظیم هیجان در دانش آموازن دوره دوم متوسطه انجام شد. جامعه آماری تمام دانش آموزان دبیرستان دوره دوم متوسطه بندرعباس بود. روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی خوشه ای بود که تعداد 30 نفر در دو گروه آزمایش و گروه کنترل تقسیم شدند و گروه آزمایش در 8 جلسه درمانی شرکت کردند. نتایج پژوهش نشان داد اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خود بر تنظیم هیجان در دانش آموازن دوره دوم متوسطه تاثیر دارد. بنابراین از این روش درمانی می توان به تنظیم هیجان در دانش آموزان دوره دوم متوسطه پرداخت.
تعیین اثربخشی نوروفیدبک بر سیستم های مغزی رفتاری بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان پژوهی و مطالعات علوم رفتاری سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
57 - 66
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی نوروفیدبک بر سیستم های مغزی رفتاری بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. این پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه بیماران مبتلا به اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مراکز روان پزشکی شهر تبریز در سال 1402 بود و نمونه مورد نظر از افرادی بودند که تشخیص قطعی اضطراب فراگیر دریافت کرده بودند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس سیستم های مغزی رفتاری و برای مداخله از دستگاه نوروفیدبک استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده به کمک تحلیل کوواریانس چند و با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که نوروفیدبک باعث بهبود سیستم های مغزی رفتاری و تغییرات امواج مغزی می شود (P<.01). مبتنی بر همین یافته ها پیشنهاد می گردد که مراکز روانشناسی و روان پزشکی از نوروفیدبک به عنوان درمانی موثر برای کاهش اضطراب فراگیر بیماران استفاده نمایند.
خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی با نوجوان ترنس خودکشی گرا: یک مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
۸۵-۵۶
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش کاربرد خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی برای نوجوان تراجنسیتی با افکار خودکشی گرایی بود. روش: در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. نمونه پژوهش یک نوجوان تراجنسیتی (زن به مرد) و والدینش بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مقیاس افکار خودکشی گرایانه طی مراحل درمان توسط نوجوان تکمیل شد و خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی در 27 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. همچنین برای تحلیل و تفسیر داده ها از ترسیم دیداری استفاده شد. نتایج: نتایج مرحله به مرحله خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی نشان می دهد این درمان در کاهش معنادار افکار خودکشی گرایی نوجوان تراجنسیتی مؤثر بوده است. نتیجه گیری: کار بالینی موفق با نوجوانان تراجنسیتی و خانواده های آنان رابطه ای مبتنی بر دلبستگی ایمن ایجاد می کند. خانواده درمانگران می توانند از خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی برای مداخله در خودکشی گرایی افراد تراجنستی استفاده کنند. این درمان در مواجهه مؤثر خانواده با روند تغییرات فرزند تراجنسیتی، مؤثر است.
مقایسه اثر بخشی آموزش خود متمایز سازی و واقعیت درمانی بر صمیمیت و سازگاری زنان متأهل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
چکیدهپژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش خود متمایز سازی و واقعیت درمانی بر صمیمیت و سازگاری زنان متاهل انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان متاهل دارای مدت ازدواج زیر 5 سال و سن بین 20 تا 40 سال شهر تبریز بودند. نمونه آماری 45 زن متاهل، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دوگروه آزمایش، یک گروه برای آموزش واقعیت درمانی و یک گروه برای آموزش خود متمایز سازی (هر گروه 15 نفر) و یک گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها در مرحله پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری از پرسشنامه صمیمیت زناشویی (باگاروزی، 2001)، پرسشنامه سازگاری (اسپانیر، 1976) استفاده شد. داده های بدست آمده با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد، آموزش خود متمایزسازی و واقعیت درمانی بر صمیمیت و سازگاری زنان متاهل موثر است. همچنین بر اساس نتایج، بین اثر بخشی آموزش خود متمایزسازی و واقعیت درمانی بر صمیمیت و سازگاری زنان متاهل تفاوت معناداری وجود ندارد.
روایی و پایایی مقیاس هوش اخلاقی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۲۰۸-۱۹۹
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی روایی و پایایی مقیاس هوش اخلاقی نوجوانان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع زمینه یابی بود. جامعه آماری دانش آموزان متوسطه اول و دوم استان اصفهان در سال 1402-1401 بودند. بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 400 دانش آموز در مرحله اول و 900 دانش آموز در مرحله دوم پژوهش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از روش تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی، پایایی مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و ضریب تنصیف و روایی آن به روش همگرایی و وابسته به ملاک با پرسشنامه هوش اخلاقی آبادیان و رباط میلی (MIQAR، 1399) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که هر کدام از شاخص های تحلیل عاملی تاییدی مقیاس مذکور از جمله RMSEAI،PCFI ،TLI وcfi از مقدار مطلوب و مناسبی برخوردار بودند. ضریب آلفا و ضریب تنصیف کل مقیاس نیز 96/0و 93/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عامل اکتشافی منجر به استخراج 7 عامل(احترام، مسئولیت پذیری، وجدان، مهربانی، خویشتن داری، صداقت و بخشش) شد. بارهای عاملی تمام مولفه ها بالاتر از 4/0و از نظر آماری معنادار بود (001/0>P). روایی وابسته به ملاک با مقیاس هوش اخلاقی به مقدار 52 /0 و معنادار گزارش شد (001/0>P). با توجه به وضعیت مطلوب روایی و پایایی، مقیاس هوش اخلاقی نوجوانان، می تواند به عنوان ابزاری معتبر و مفید برای بررسی و سنجش هوش اخلاقی نوجوانان مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی توانمندسازی کارکردهای اجرایی و آموزش مهارت های نظم جویی هیجان بر بلوغ عاطفی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۲۰۰-۱۹۱
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش توانمندسازی کارکردهای اجرایی و آموزش مهارت های نظم جویی هیجان بر بلوغ عاطفی نوجوانان مراجعه کننده به مرکز مشاوره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر بابل بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی نوجوانان دختر 15 تا 16 ساله مراجعه کننده به مرکز مشاوره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر بابل در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند. تعداد 45 نفر به صورت در دسترس با توجه به معیارهای ورود به پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 15 نفره و یک گروه کنترل 15 نفره جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه بلوغ عاطفی (EMS) سینگ و بهار گاوا (1999)، استفاده شد. خلاصه جلسات آموزش توانمندسازی کارکردهای اجرایی در 10 جلسه 60 دقیقه ای و خلاصه جلسات آموزش مهارت های نظم جویی هیجان در 10 جلسه 90 دقیقه ای انجام شد. یافته ها نشان داد که بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون سه گروه در بلوغ عاطفی و مولفه های آن تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P)؛ علاوه بر این بین پس آزمون و پیگیری گروه ها تفاوت معنادار مشاهده نشد (05/0<P). همچنین بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش تفاوت معنادار وجود داشت (05/0>P). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های نظم جویی هیجان، نسبت به آموزش توانمندسازی کارکردهای اجرایی مداخله کارآمد و اثربخش تری بوده است.
The Effectiveness of Group-based Stress Immunization Training in Enhancing the Quality of Life of Mothers of Children with Autism Spectrum Disorder (ASD)
حوزههای تخصصی:
Objective: Parents often exhibit diverse reactions to the birth of their child, particularly when the child is born with a specific issue or disability, such as Autism Spectrum Disorder (ASD). The current study was designed to evaluate the effects of group-based Stress Immunization Training and its subsequent impact on the Quality of Life of mothers with children diagnosed with ASD.Methods: This quasi-experimental study utilized a pre-test-post-test control group design. The participants were mothers of children with ASD who had sought services at a temporary care center for children with Autism Spectrum in Rasht in the year 2021. Initially, forty mothers were selected through purposive sampling and were randomly divided into experimental and control groups. Both groups completed the WHOQOL-BREF Quality of Life questionnaire. The experimental group then underwent 6 sessions of Stress Immunization Training (two hours per week), while the control group received nothing. Upon completion of the sessions, the Quality of Life questionnaire was administered again to both groups. The collected data were analyzed using covariance statistical analysis with a significance level set at 0.05.Results: The findings indicated that group-based Stress Immunization Training significantly improved the Quality of Life in mothers of children with ASD.Conclusion: Therefore, this treatment can be used by counselors and psychologists to increase the quality of life of the mothers of children with ASD.
اثربخشی درمان فرا تشخیص یکپارچه بر بهزیستی ذهنی، کفایت هیجانی و خودکارآمدی هیجانی در نوجوانان مقطع متوسطه با علائم نوموفوبیا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نوموفوبیا یک اختلال اجتماعی روانی است که در جوامع در حال گسترش روی نسل نوجوان و جوان اثر چشمگیر داشته است و پیامدهای مهمی مانند آشفتگی هیجانی، عاطفی، روابط بین فردی نامطلوب و ... را به همراه داشته است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر بهزیستی ذهنی، کفایت هیجانی و خودکارآمدی هیجانی نوجوانان مبتلا به نوموفوبیا انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه از نوع طرح پیش آزمون – پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه مورد بررسی شامل کلیه نوجوانان دختر دارای نشانههای نوموفوبیا در شهر اصفهان بود. قبل از اجرای برنامه مداخله دانشآموزان یک مدرسه پرسشنامه نوموفوبیا را تکمیل کرده و از بین آنها 30 نفر از کسانی که نمره نوموفوبیا آنها بالاتر از 35 بود به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. شرکتکنندگان در پژوهش مقیاسهای سنجش بهزیستی ذهنی، کفایت هیجانی و خودکارآمدی هیجانی را در مراحل پیشآزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش برنامه مداخله فراتشخیصی یکپارچه را 8 جلسه 90 دقیقهای دریافت کردند و گروه گواه در این مدت هیچگونه برنامه مداخلهای را دریافت نکردند و سپس دو گروه در مرحله پس آزمون دوباره پرسشنامههای مذکور را تکمیل کردند. تجزیه وتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-24 و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با رعایت مفروضههای آماری انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد درمان فراتشخیصی یکپارچه در افزایش بهزیستی ذهنی، کفایت هیجانی و خودکارآمدی هیجانی نوجوانان مبتلا به نوموفوبیا مؤثر بوده و سبب بهبود بهزیستی ذهنی، کفایت هیجانی و خودکارآمدی هیجانی نوجوانان مبتلا به نوموفوبیا شد. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که مداخله فراتشخیصی یکپارچه بر بهزیستی ذهنی، کفایت هیجانی و خودکارآمدی هیجانی نوجوانان مبتلا به نوموفوبیا تأثیرگذاراست و میتواند به عنوان یک مداخله مؤثر جهت بهبود بهزیستی ذهنی، کفایت هیجانی و خودکارآمدی هیجانی نوجوانانی که به نوموفوبیا مبتلا هستند مورد استفاده قرار گیرد