فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۲۸٬۰۲۲ مورد.
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
25 - 46
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که طی قرون سوم تا پنجم قمری حکومت های سامانی، غزنوی و آل بویه چه تأثیری بر تجارت خارجی سرزمین های تحت سلطه خود نهادند؟ روش گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی و کتابخانه ای و روش نگارش تحلیلی است. نتایج پژوهش به شرح زیر است: با تشکیل دولت های سامانیان، غزنویان و آل بویه، از اواخر قرن سوم، اوضاع سیاسی تثبیت و در نتیجه امنیت نسبی برقرار گردید. از این رو، زمینه رشد موقعیت اقتصادی شهرها از جمله بازارها، صنایع و به ویژه داد و ستد فراهم شد. حجم عظیم سکه های نقره سامانی یافت شده در اروپا (در نتیجه واردات برده و کالا از اروپای شرقی) نمایانگر خروج میزان زیادی نقدینگی از قلمرو سامانی است که تراز بازرگانی منفی و کاهش توان اقتصادی را در پی داشت. این در حالی است که در دوره غزنوی با ورود مقادیر عظیمی از ذخایر طلا و نقره نقدینگی افزایش یافت که در ضرب مسکوکات و تسهیل تجارت مؤثر بود. در غرب، آل بویه، برخلاف دو حکومت پیش گفته، صنعت منسوجات را تقویت کرد و از طریق تجارت را رونق داد. در نهایت الگوی مشابهی از این سه حکومت مشاهده می شود. اقداماتی همچون ضرب سکه با عیار بالا، حفظ عیار مسکوکات، برقراری امنیت راه ها از طریق سرکوب راهزنان، نصب علائم راهنمایی در بیابان ها، ساخت کاروانسرا و پل و رباط و چاه در مسیر راه ها بر رشد و گسترش تجارت داخلی و خارجی تأثیر بسزایی داشت.
نقش بریتانیا در سرنوشت سیاسی ظل السلطان پس از خروجش از ایران (1326-1334ق) بر اساس اسناد وزارت امور خارجه بریتانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۹)
78 - 115
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش در نظر دارد با تکیه بر اسناد وزارت امور خارجه بریتانیا، سیاست های اتخاذشده ازسوی این دولت درقبال ظل السلطان، «پس از» خروج اجباری او از کشور را بررسی و تبیین کند. روش/رویکرد پژوهش : این پژوهش رویکردی توصیفی-تحلیلی دارد و برمبنای اسناد آرشیوی و کتاب خانه ای انجام شده است. یافته ها و نت جه گیری : حمایت کردن و حمایت نکردن بریتانیا از بازگشت ظل السلطان به ایران طی دوران اقامتش در اروپا، به عوامل متعددی وابسته بوده است. امید بریتانیا به برخوردارشدن از حمایت ظل السلطان از منافع این دولت درمقام فرمانداری مقتدر در فارس یا اصفهان، جلوگیری از نفوذ روزافزون آلمان در جنوب ایران در خلال جنگ جهانی اول، و نیز مقابله با اقدامات سلطه جویانه روسیه در این مناطق، ازجمله مهم ترین عوامل حمایت بریتانیا از حضور مجدد ظل السلطان در ایران بوده اند. عمده ترین دلیل حمایت نکردن بریتانیا از بازگشت ظل السلطان را نیز می توان مخالفت خان های بختیاری با حضور ظل السلطان در اصفهان و تهدیدشدن بریتانیا ازسوی این خان ها دانست.
مناسبات پوشش زنان و قشربندی اجتماعی در صدر اسلام؛ بازخوانی احادیث بر اساس رویکرد انسان شناسی تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای تاریخی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
139 - 170
حوزههای تخصصی:
در چند دهه ی اخیر حجاب از مسائل پر اهمیت جامعه ی ایرانی بوده است. مهم ترین نقش در این میان مربوط به خوانش متون دینی است که معنا و کیفیت حجاب را تعیین می کند. تقریباً تمام مطالعات در راستای واکاوی حجاب در صدر اسلام با روش فقهی انجام شده است. با عنایت به اینکه حجاب ماهیتاً امری است فرهنگی، توجه به ابژ ه های تاریخی-فرهنگی آن -که معمولاً مورد غفلت واقع شده اند- می تواند وجوه متمایزی از معنای کنش «باحجاب بودن» را نمایان کند.از این رو، در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن احادیث به عنوان تاریخ شفاهی و تحلیل آن ها با استفاده از رویکرد انسا ن شناسی تاریخی تلاش شد تا حجاب در بافت اجتماعی-فرهنگی خود مورد بررسی قرار بگیرد. مسئله اصلی درک درهم تنیدگی ساختار اجتماعی و سیستم فرهنگی است. مطالعه معنای حجاب و درک تأثیر ساختار اجتماعی و سیستم فرهنگی صدر اسلام بر روی آن، هدف پژوهش حاضر است.یافته ها حاکی از آن است که معرفی حجاب به عنوان کنشی برای کنترل شهوت در جامعه صحیح نیست. محور اصلی معنای حجاب متأثر از جامعه برده داری اسلام است که مقام و منزلت زنان وابسته به قشر اجتماعی آن ها است. حجاب یک امر ضروری برای زنان مومن آزاد است، در مقابل کنیزان و اهل ذمه محدودیت های کمتری دارند؛ زیرا ارزش حفظ احترام زن مؤمن آزاد است. اگر معنای حجاب مبتنی بر کنترل شهوت جامعه بود، می بایست حجاب برای زن به ما هو زن واجب می بود. در صورتی که حجاب حتی برای همه زنان مسلمان نیز واجب نبود بلکه صرفا حجاب از زنان مومن آزاد خواسته می شد.
عنصر ایرانی در بیزانس دوره سلطنت هراکلیوس
منبع:
پژوهش در تاریخ سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۴
107 - 126
حوزههای تخصصی:
عرفان عارف شهید، استاد ممتاز دانشگاه جورج تاون تا زمان مرگش به سال 2016 میلادی بود. در سال 1946 برای تحصیل به کالج سنت جانز آکسفورد رفت و به تحصیل آثار کلاسیک و تاریخ یونانی رومی زیر نظر مورخ مشهور، شروین وایت پرداخت. او سپس دکترای خود را از دانشگاه پرینستون دریافت نمود. تحقیقات شهید عمدتا بر حوزه-های زیر متمرکز بود: جهان یونانی-رومی، به ویژه امپراتوری بیزانس و تلاقی این حوزه با جهان عربی و اسلام در اواخر دوره باستان و قرون وسطی و مطالعات اسلامی به ویژه قرآن و ادبیات عرب. در سال 1970 سمپوزیومی با عنوان «بیزانس و ایران دوره ساسانی» در دامبرتون اُکس برگزار شد و بزرگانی چون ریچارد فرای، آندریاس آلفولدی، پیگولوسکایا، بیوار و عرفان شهید به سخنرانی پرداختند. مقاله پیش رو متن سخنرانی پایانی این همایش از عرفان شهید است که نویسنده به بررسی دقیق عناصر ایرانی و تاثیرات آن ها بر ساختار تاریخ بیزانس می پردازد. در این راستا انتخاب رسمی لقب باسیلئوس توسط هراکلیوس و روند آن مورد واکاوی قرار گرفته و از نقش ساسانیان به عنوان محرک های خارجی یاد شده است.
مطالعه باستان شناسی غرب کرمانشاه و کردستان عراق بر اساس داده های سنجش ازدور با نگاه کاربردی دورسنجی در علم باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه مبحث دورسنجی درواقع علمی است که درباره محدوده و یا یک پدیده اطلاعات جامع و کاملی درباره شی یا پدیده مورد نظر بدون تماس فیزیکی با آن به ما می دهد. درواقع علم سنجش از دور شامل مشاهده زمین از بالا به پایین (Earth observation systems) می شود. دورسنجی در کنار دیگر علوم به صورت یک ابزار کمک کننده و به عنوان یک دانش قوی با دیدگاهی میان رشته ای به دیگر علوم ازجمله باستان شناسی کمک می کند. زاگرس مرکزی خصوصاً منطقه کرمانشاه و کردستان عراق به دلیل پتانسیل های محیطی از دیرباز خصوصاً در زمان ساسانیان برای زندگی و تشکیل استقرار انتخاب شده است . در این مناطق بر اساس مطالعات سنجش از دور و استفاده از آن، مطالعه کاربری اراضی و تشخیص ارزش های خاکی و پوشش گیاهی، در راستای بررسی توسعه کشاورزی در دوران ساسانی و یافتن بقایای مادی ای که این ادعا را ثابت کند، انجام شده است . در زاگرس مرکزی از زمان ساسانیان بقایای باستانی بسیاری مربوط به تأسیسات کشاورزی اعم از سیستم های آب رسانی برجای مانده است؛ که با ماهواره کرونا در لندسکیپ گذشته منطقه قابل تشخیص است . این نوشتار در تلاش است با نگاهی نو به کاربرد انواع سنجنده های راداری و حرارتی در باستان شناسی، زاگرس مرکزی (غرب کرمانشاه) و زاگرس شمالی (کردستان عراق) را برای شناخت باستان شناسانه محیط زیست و پوشش گیاهی مورد مطالعه قرار دهد و با استفاده از سنجش از دور و شناخت کاربری اراضی ، چنین نتیجه گیری کند که در منطقه مذکور با توجه به تحلیل های جغرافیایی در دوران ساسانی کشاورزی، هم به صورت دیم انجام می شده و هم به صورت آبی . درواقع این دو روش در یک منطقه مکمل یکدیگر بوده اند. روش مطالعه این مقاله بر اساس سنجش از دور و تحلیل های مبتنی بر آن در جغرافیای کردستان عراق و کرمانشاه انجام گرفته است .
مستندسازی دیجیتال و استفاده مجدد از داده ها در فعالیت های باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پشت سر گذاردن باستان شناسی محاسباتی و گسترش باستان شناسی دیجیتال و بهره گیری از انواع ابزارها و فناوری های نوین دیجیتالی در بررسی ها و کاوش های باستان شناسی، میزان داده های دیجیتال در باستان شناسی تنوع و گسترش یافت. لذا نگهداری و حفظ این داده های دیجیتال در کنار داده های آنالوگ، تفسیر و یافتن ارتباط مابین این اطلاعات یکی از دغدغه های اصلی باستان-شناسان گردید. ضمن آنکه امکان استفاده مجدد از این داده ها و اطلاعات ثبت شده، یکی دیگر از فاکتورهای مهم و اصلی در مستندسازی و بایگانی این داده ها بود. با تنظیم منشور لندن و اصول سویل و ارائه تعاریف لازم و تعریف فراداده و پاراداده ها در کنار داده های اصلی و الزام به ثبت آن در حوزه میراث فرهنگی دیجیتال، امروزه، بایگانی و مستندسازی دیجیتال داده ها روشمندتر و اصولی تر گردیده است؛ اما همچنان که کانسا (مدیر پروژه اوپن کانتکست) هم اشاره داشته است، کماکان می توان فقر و کمبود دانش و سواد دیجیتال در میان اعضای هیئت ها در فعالیت های باستان شناسی را مشاهده نمود؛ که خود مانعی بر سر راه ثبت و استخراج صحیح داده ها است. در این پژوهش با مرور و بررسی نظام مند تجارب مطالعاتی و عملیاتی صورت گرفته در کشورهای پیشگام در حوزه استفاده از فناوری های دیجیتال و استانداردهای اجرایی در حوزه ثبت و ضبط داده های دیجیتال جهت استفاده مجدد از آنها، ضمن ارائه نکاتی که باید در بایگانی و ثبت این داده ها در نظر داشت -تنها محدود به زمان ثبت نیست- بر روند آماده سازی بستر مناسب، نگهداری و پشتیبانی آن و نکاتی که باید رعایت نمود تا داده ها قابلیت استفاده مجدد برای دیگر متخصصین را دارا باشند، پرداخته شده است. ضمن آنکه به بررسی عواملی پرداخته شده که می تواند موجب از بین رفتن داده های دیجیتال، مخدوش شدن آنها و یا عدم استفاده مجدد شان گردد؛ میزان دخیل بودن فناوری های دیجیتال در این امر نیز بررسی شده است. در نتیجه گیری پژوهش، اینکه چه میزان عدم سواد دیجیتال و عدم استفاده صحیح از این داده ها می تواند یک عامل بازدارنده بر سر راه استفاده مجدد از آنها باشد مورد نقد و بررسی قرار گرفته؛ و در نهایت به چگونگی مدیریت و کنترل این عوامل و ارائه راهکارهای مناسب، پرداخته شده است.
نام «محمد» پیش از پیامبر(ص)؛ بازبینی انتقادی شواهد و رهیافتی تازه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریشه شناسی نام محمد و پیشینه پیشااسلامی آن همواره چالشی برای پژوهشگران بوده و در این باره پرسش هایی مطرح است؛ از جمله آنکه آیا نام محمد برگرفته از نام یا واژه ای غیرعربی بوده؟ و آیا پیش از برآمدن اسلام، محمد نامی معمولی به شمار می آمده یا دلالت های ویژه اعتقادی و حتی پیامبرانه داشته است؟ مطالعات زبان شناختی، بینامتنی و یافته های باستان شناسی در این زمینه گزینه های گوناگونی پیش می نهند. در سنت اسلامی دست کم از سده دوم نام محمد با واژه «پاراکلیت» (فارقلیط) در انجیل یوحنا پیوند خورده است. البته درباره اصالت این اخبار تردیدهایی وجود داشته، اما انتقال واژه پاراکلیت از زبان یونانی یا با میانجی گری زبان های آرامی به محیط شبه جزیره، همچنان گزینه ای محتمل است. در کتیبه ای حمیری از سده ششم میلادی نیز به واژه ای هم ریشه با نام محمد برمی خوریم که در نوشته های اسلامی به ویژه داستان ابرهه هم ردپایی از آن یافت می شود. منابع اسلامی نیز می گویند عربان گمان می کردند در آینده پیامبری به نام محمد خواهد آمد و از چند نفر به نام محمد نام می برند که در گزارش های مربوط به آنها نوعی دلالت های دینی و پیامبرانه نهفته است. چالش مهم در ارتباط با این شواهد، اصالت سنجی و تاریخ گذاری آنها و سپس واکاوی ارتباط درونی میان آنهاست. در مقاله حاضر مجموعه این شواهد بررسی شده و به ویژه مهم ترین شواهد اسلامی ارزیابی انتقادی شده است. با شواهدی که بررسی شده ، می توان گفت در شبه جزیره پیش از اسلام نام های برگرفته از ریشه «حَمَدَ» دارای دلالت های دینی بوده اند. با این حال، درباره ارتباط ریشه حَمَدَ با فارقلیط فعلاً باید به گمانه زنی بسنده کرد.
تأملاتی درباره هویت شخصی و وضعیت روایی سلیم بن قیس و کتاب او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب منسوب به سلیم بن قیس، تنها اثر تاریخی کلامی شیعی باقی مانده از قرن اول هجری قمری قلمداد می شود، که به دلایل مختلفی مورد توجه و اهمیت واقع شده؛ که در صورت اثبات وجودِ شخصیت سلیم و اصالت کتاب های منسوب به وی، این اهمیت، مضاعف و بسیار قابل تأمل خواهد شد. برخی از عناوین اهمیت زا برای آن ها عبارتند از: 1 قدمت تاریخی کتاب. 2 صحابی خاص و نزدیک بودن شخص سلیم به امام علی(ع). 3 بی واسطه بودن برخی از احادیث سلیم. 4 چند روایت تأییدیه امامان معصوم (ع) بر نسخه هایی از کتاب های سلیم. 5 داشتن مطالب ویژه، منحصر به فرد و شاذ تاریخی و کلامی. از ویژگی های برجسته کتاب سلیم، نقل حوادثی است که همواره میان شیعه و سنّی محلّ اختلاف و کشمکش بوده است. با توجه به مناقشات متعدد و متنوع پیرامون ابعاد گوناگون کتاب سلیم، به نظر می رسد که اکنون لازم است این کتاب از جهات مختلط مورد نقد و تجزیه و تحلیل قرار گیرد؛ که یکی از آنها، تأملاتی درباره هویت شخصی و وضعیت روایی سلیم بن قیس و کتاب او است. در پژوهش حاضر، سؤالات و اشکالاتی پیرامون ابعاد مختلف هویت شخصی و وضعیت تاریخی کتاب سلیم و نویسنده آن مطرح شده، و ضمن آن، اصالت مؤلف و کتاب منسوب به وی، مورد خدشه قرار گرفته است؛ به گونه ای که لازم است معتقدان به اعتبار این کتاب، پاسخگوی این ابهاماتِ شخصیتی سلیم بن قیس به عنوان یک هویت مستقل و راوی اخبار تاریخی شوند.
شناسایی الگوهای معماری خانه های تاریخی و ارزیابی پایداری آن ها با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای: نمونه موردی روستای یاسه چای چهارمحال وبختیاری
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۴۱۶-۳۸۹
حوزههای تخصصی:
خطر فرسودگی و تخریب مسکن ارزشمند سنتی در بافت های تاریخی روستاها را تهدید می نماید. شناسایی الگوهای معماری خانه های تاریخی و تحلیل پایداری آن ها برای حفاظت از ارزش های معماری سنتی و بهره گیری از آن ها در طرح های مسکن معاصر ضرورت دارد. این درحالی است که با وجود مطالعات متعدد در زمینه گونه شناسی خانه های سنتی و پایداری مسکن روستایی، تحلیل الگوهای معماری خانه ها کمتر دیده شده است. هم چنین تاکنون الگوهای معماری خانه های ارزشمند بافت تاریخی روستای یاسه چای استخراج و تحلیل نگردیده اند؛ لذا پرسش های اصلی پژوهش این است که، الگوهای معماری خانه های تاریخی روستای یاسه چای کدام اند؟ و اولویت الگوهای معماری به دست آمده ازلحاظ پایداری به چه صورت است؟ هدف این مطالعه نیز، شناسایی الگوهای معماری مسکن در بافت تاریخی روستای یاسه چای چهارمحال وبختیاری و اولویت بندی آن ها برمبنای پایداری است. برای نیل به هدف پژوهش، ابتدا با مرور تحقیقات و با روش تحلیل محتوای کیفی، مؤلفه ها، معیارها و شاخص های پایداری مسکن روستایی استخراج گردید؛ سپس، مشابهت ها و تفاوت های خانه های بافت تاریخی روستای یاسه چای از جنبه خصوصیات معماری کلان، میانی و خُرد بررسی شد و برمبنای آن ها شش الگو برای خانه ها شناسایی شد. در مرحله بعد، الگوهای شناسایی شده برمبنای پایداری با روش فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) مقایسه و رتبه بندی گردیدند. الگوی معماری غالب بافت تاریخی روستا با بیشترین فراوانی، رتبه سوم پایداری را کسب نمود. با توجه به نتایج پژوهش، فراوانی بیشتر یک الگوی معماری به معنای ارجحیت آن الگو برای کاربرد در طراحی خانه های معاصر نیست؛ هم چنین آفتاب گیری، فرم و نحوه استقرار فضاهای زیستی و ایوان هایشان در طبقه اول و تعداد و کشیدگی حیاط مهم ترین خصوصیات معماری بودند که موجب تمایز الگوها از یک دیگر می شدند. برای بهبود پایداری الگوها و به کارگیری آن ها در طرح های مسکن معاصر پیشنهادهایی مانند اعطای تسهیلات مالی برای ایجاد فضاهای اقامتی در خانه های تاریخی و بررسی سازگاری ضوابط طرح هادی روستا با الگوهای معماری مسکن ارائه شده است.
ظهور و افول حکمرانی ملوک هرموز در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
203 - 224
حوزههای تخصصی:
جغرافیای تاریخی سرزمین های شمالی قلمرو ملوک هرموز حوزه مطالعاتی این مقاله است. دسترسی به دریا به خصوص قرار گرفتن در گلوگاه ورودی خلیج فارس، وجود خورهای متعدد که امکان پهلو گرفتن لنج های باری و صیادی را فراهم می کرد و نیز دسترسی به دیگر سرزمین های کرانه ای و پس کرانه ای حاصلخیز مانند جلگه میناب و دشت حاصلخیز رودان، وجود منابع آب شرب به خصوص رودخانه رودان و میناب و مهمتر از همه قرار گرفتن در مسیر خشکی و دریایی راه ادویه از مهم ترین مزیت های هرموز کهنه بود که زمینه استقرار، استقلال و بسط قدرت ملوک هرموز را فراهم می ساخت. این مقاله قصد دارد به این پرسش اساسی پاسخ دهد که: جغرافیای هرموز چه نقشی در شکل گیری و بسط قدرت فرمانروایان هرموز داشته است؟ یافت پاسخ این سوال با روش توصیفی– تحلیلی و رویکرد تاریخی متکی بر جغرافیای تاریخی هرمز کهنه و جایگاه آن در شکل گیری فرمانروایی ملوک هرموز در اواسط سده پنجم هجری قمری خواهد بود.
Turban Helmets, from the Il-khanid Period to the Safavid Era
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
۳۱۰-۲۸۷
حوزههای تخصصی:
The Turban helmet is a type of war helmet during the 14th to 16th centuries AD in Middle East countries. This type of helmet has become known by Western scholars by this name because of the special decorations that made it look like a turban as well as the visibility of the helmet from under the warriors’ turban. Based on the numerous documents remaining, one can say that the use of Turban helmets was popular in Middle East territories’ armies during the Middle Ages. Despite being widely used and in style for more than two centuries and among many west Asian countries, among all the remaining samples of this type of middle eastern helmet, only two distinct styles, the Turkoman and the Ottoman styles, have been examined and introduced. This can be due to a large number of remaining samples of these two being kept for years in the armouries of the Ottoman Empire. Apart from these two known styles, few studies have been done so far on investigating other possible types of turban helmets. The purpose of this research is to study the turban helmets that were popular among the armies of the Il-khanid, Jalayirid, Muzaffarid, Timurid, Turkoman, and Safavid that ruled respectively in the cultural Iran region, by relying on the remaining documents from the 14th to the 16th centuries, such as the collection of helmets and illustrated manuscripts. The results of this research reveal that the changes that occurred in the making of turban helmets during the 14th to the 16th centuries have led to the representation of four different types of helmets: Mongolian style, Timurid style, Turkoman style, and Qizilbash style.
تجلی مضامین عاشورایی در منسوجات ابریشمی اواخر دورۀ صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در موزه های هنر اسلامی، گروهی از منسوجاتِ ابریشمیِ کتیبه دار دوره صفوی یافت می شود که به طور عموم دربردارنده نام امام حسین(ع) هستند. این آثار، تاکنون به صورت گروهی بررسی نشده اند و باوجود ابعاد بسیار متفاوت و کاربردهای گوناگونی که برای آنها می توان تصور کرد، کم وبیش، تمام آنها قبرپوش معرفی شده اند. در این مقاله، هجده قطعه بررسی می شوند که دَه نمونه از آنها تاریخ دار هستند و در میان سال های 952 تا 1153ق بافته شده اند. این پژوهش یا تمرکز بر نمونه های سده دوازدهم، در پی پرسش هایی مانند شناسایی تغییرات محتوایی کتیبه ها در گذر زمان و ارتباط آن با تاریخ دوره صفوی، و نیز تعیین کاربرد و محل بافت این آثار است.بررسی ها نشان داده که بافت این پارچه ها با توسعه عزاداری های محرم، ساخت حسینیه ها و ایجاد موقوفات برای آیین های محرم در دوره سلطان حسین (1105-1135ق) مقارن است. تا قبل از حدود سال 1120ق دلالت های شیعی در منسوجات، به طور معمول در قالب صلوات کبیره و تأکید بر علی(ع) است، اما پس از آن نام حسین(ع) در آنها مرکزیت یافته است. با توجه به اسناد مکتوب، تصاویر نگارگری و نیز محتوای کتیبه ها، کاربرد بیشتر آنها عَلم، به ویژه عَلم عزا بوده است. بر اساس تحلیل متون کتیبه ها، می توان گفت که این پارچه ها به طور عموم از هنرمندان کاشانی است و به طبع باید محل بافت بیشتر آنها کاشان باشد.
تحولات اجتماعی و فرهنگی در تطبیق با تغییرات لباس زنان قاجاری و اروپایی سال های 1900- 1925م. /1279- 1304ه .ش. (مطالعۀ موردی پوشش زنان تهران و لندن)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۴۰۲-۳۷۷
حوزههای تخصصی:
وقوع جنگ جهانی اول در اروپا و انقلاب مشروطه در ایران، در دوران اوج مدرنیته و تلاش زنان در تحول جایگاه اجتماعی شان، ویژگی های متفاوتی در نوع پوشش زنان به وجود آورد. در این راستا تطبیق پوشاک زنان قاجار با زنان در اروپا کمتر موردتوجه بوده که در این پژوهش تطبیق با پوشاک زنان بریتانیایی و مشخصاً لندن انجام پذیرفته است. این پژوهش در تلاش برای پاسخ گویی به این پرسش است که، تحولات اجتماعی زنان تهران و لندن در بازه زمانی موردنظر تا چه اندازه در سبک پوشش آن ها مؤثر واقع شده و معنای نزدیک تری به زن مدرن را به وجود آورده است؟ فرضیه تفاوت در ماهیت تحولات اجتماعی دو کشور و سابقه قدیمی تر تغییرات مدرنیته در بریتانیا را نشان می دهد که در ایران بیشتر به صورت مظاهری از مدرنیزاسیون به وقوع پیوست. پژوهش حاضر از نوع کیفی و شیوه توصیفی با رویکرد مطالعات تطبیقی هنر است. یافته ها نشان می دهند که تحولات پوشاک زنان با نقش اجتماعی موردانتظار از زن معاصر در ایران مطابقت ندارد. تحولات پوشاک زنان در بریتانیا درپیِ تلاش برای کسب آزادی های مدنی بیشتر، به راحت تر، آزادتر و متنوع تر شدن لباس ها انجامید؛ اما در ایران تغییرات لباس زنان تقلیدی بود و تناسبی با تحولات اجتماعی نداشت؛ به گونه ای که بیشترین تغییرات در لباس اندرونی زنان حاصل شد که تحت تأثیر عواملی چون واردات بی رویه منسوجات متنوع و گاه ارزان قیمت، ورود چرخ خیاطی و... به نمونه های غربی مانند: پیراهن، بلوز دامن، کت ودامن و... تبدیل گردید و لباس بیرونی زنان قاجار هم چنان چادر، چاقچور و روبنده، منطبق با عرف جامعه بود؛ به عبارتی زنان اروپایی لباس خود را در سازگاری با فعالیت های اجتماعی تغییر دادند، ولی زنان قاجار نتوانستند در تقابل با عرف جامعه به تغییر لباس اجتماعی خود دست پیدا کنند.
ارزیابی عملکرد پارلمانی نمایندگان بوشهر در چالش میان حقوق مردم و قدرت حاکمیت پهلوی؛ مطالعه موردی: علی دشتی و احمد اخگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با در نظر گرفتن شاخصه های حکومت پهلوی، نوعی تضاد و تعارض و چالش میان ماهیت قدرتِ حاکمیت با حقوق ملت در قانون اساسی شکل می گیرد که در این چالش نقش و عملکرد نمایندگان به عنوان واسطه مردم با قدرت حاکمیت در مجلس شورای ملی اهمیت می یابد. این پژوهش با رویکردی مقایسه ای - تحلیلی عملکرد علی دشتی و احمد اخگر، دو نماینده صاحب نام منتخب حوزه بوشهر را در چالش میان دو متغیر قدرت حاکمیت و حقوق مردم ارزیابی می کند و باتوجه به خاستگاه اجتماعی و مواضع سیاسی آنان ازطریق تحلیل محتوای آرا، مذاکرات و نطق های آنان در مجلس شورای ملی روشن می کند که این دو نماینده در عمل به وظایف خویش در بستر این چالش چه نقشی ایفا کرده اند. چنین به نظر می رسد که نظام حکومت پهلوی به گونه ای بر ساختار مجالس شورای ملی تأثیر گذاشت که نمایندگان منتخب را در تنگنای دو اهرم قدرت حاکمه و حقوق مردم قرار داده و علی رغم پایگاه اجتماعی تقریباً مشابه این دو نماینده، مواضع سیاسی متفاوت و به تبع آن عملکرد متفاوتی برای آنان در نظام پارلمانی رقم زده است. تحلیل محتوای برخی اسناد، نطق ها و مذاکرات آن ها در جلسات مجلس، با وجود برخی وجوه مشابه در درصد توجه به حقوق مردم و فعالیت های این دو نماینده، حاکی از سه نتیجه متفاوت در عملکردشان است: 1. نسبت تعداد نطق ها به دفعات حضور در ادوار مختلف به عنوان نماینده بوشهر متفاوت است، 2. درصدی از گزاره های به دست آمده از نطق های علی دشتی در راستای تحقق اهداف حکومت است، درحالی که نطقی در این خصوص از اخگر ثبت نشده است، 3. انضباط پارلمانی متفاوت دو نماینده که نهایتاً این نتایج یکی را با چهره و کارنامه پارلمانیِ به دور از حاشیه و نزدیک تر به مردم معرفی می کند و کارنامه دیگری را با نوعی دوگانگی در اندیشه و عمل نشان می دهد.
گونه شناسی ریختی سنگ قبرهای بُرخوار در دوران اسلامی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۲۸۱-۲۴۹
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، سنگ قبرهای دوران اسلامی منطقه «بُرخوار» واقع در شمال اصفهان با هدف شناخت و طبقه بندی انواع گونه ها، به منظور پاسخ به پرسش های ذیل، به شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکردی گونه شناختی موردمطالعه قرار گرفته است. 1- از منظر ریختی، کدام گونه های سنگ قبور منقوش و کتیبه دار در برخوار وجود داشته است؟ 2- خصیصه های ساختاری و زمانی این گونه ها در مقایسه با یک دیگر و در مقایسه با گونه های رایج در دیگر مناطق، کدام موارد است؟ 3-کمّیت و نحوه پراکنش گونه های سنگ قبر در سکونتگاه های منطقه، به چه شکل بوده و حاوی چه اطلاعاتی است؟ براساس نتایج حاصل از این پژوهش، 404 سنگ قبر در آبادی های و محوطه های باستانی برخوار شناسایی شد. این سنگ های قبور به دوره های صفوی تا قاجار تعلق داشته و شامل 5 گونه، 7 زیرگونه اصلی و 29 زیرگونه فرعی است. اگرچه نحوه قرارگیری در این گونه شناسی مدنظر بوده است، با این وجود ساختار شکلی، مهم ترین ملاک این تقسیم بندی بوده و در مراتب بعد معیارهایی هم چون شیوه های ترکیب بندی آرایه ها، جنس و چگونگی ابعاد و احجام موردتوجه بوده است. گونه های اصلی شامل: عمودی ورقه ای، صندوقی، کتابی (شامل 4 زیرگونه اصلی)، محرابی (شامل 3 زیرگونه اصلی) و مطبق بوده و با نمونه های به دست آمده از دیگر مناطق ایران مطابقت دارد. به ترتیب، گونه های بالین دار، کتابی بزرگ، محرابی تیزه دار و صندوقی، رایج ترین گونه ها بوده و دو گونه محرابی هلالی و مطبق، کمترین میزان کاربرد را داشته اند. گونه صندوقی رایج ترین گونه دوره صفوی و گونه بالین دار و کتابی بزرگ، رایج ترین گونه های دوره قاجار بوده است. با توجه به نتایج حاصل شده مابین گونه های شناسایی شده و شرایط زمانی، جغرافیایی و مکانی سکونت گاه های منطقه، ارتباطات تنگاتنگی دیده می شود. گونه های عمودی بیشتر در مناطق کوهستانی و گونه های افقی در مناطق پست منطقه رواج داشته است.
زندگی روزانه کارگران مهاجر ایرانی در جنوب قفقاز؛ مطالعه موردی: وضعیت مسکن(از1266تا 1332ق/1850تا 1914م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهاجرت نیروی کار ایرانی به قفقاز از1266ق/1850م شروع شد به گونه ای که هر ساله چندین هزار نفر کشور را ترک می کردند و در کارخانه ها، صنایع نفت، مزارع و اسکله ها در بدترین شرایط مشغول به کار می شدند. یکی از مهمترین مسائلی که این مهاجران به محض ورود به قفقاز با آن مواجه شدند مساله چگونگی سکونت و شرایط آن بود. براین اساس هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی وضعیت مسکن کارگران ایرانی در قفقاز است. مقاله پیش رو با رویکرد تاریخ از پایین و با الهام گرفتن از «ادوارد پالمر تامپسون»(1924-1993م) درصدد پاسخ به این پرسش است که کارگران مهاجر ایرانی در قفقاز چه نوع سکونتگاه هایی انتخاب می کردند و این امر تحت تاثیر چه مولفه هایی بود؟ نتیجه مطالعات نشان می دهد، کارگران در قفقاز از سه نوع سکونت یعنی سکونت در محل کار، سکونتگاه های اجاره ای و ساختمان های خوابگاهی برخوردار بودند. با توجه به دستمزد پایین کارگران ایرانی(بین 12 تا 21 روبل در ماه) بیشتر آنان فاقد استطاعت مالی لازم برای سکونت در ساختمان های خوابگاهی بودند.به همین دلیل برخی از کارگران مزارع و باغ ها در محل کارشان سکونت داشتند و عده قابل توجهی از کارگران صنعت نفت و کارخانه ها، کلبه ها، زیرزمین ها و دخمه هایی در حاشیه شهرها اجاره کرده و به صورت دسته جمعی در آن زندگی می کردند.
نیاپرستی اشکانیان؛ خاستگاه و ماهیت دینی و سیاسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی دوره جدید سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
103 - 115
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که درباره اثرپذیری پادشاهی اشکانی از فرهنگ یونانی مآبی مطرح می شود، رسم پرستش پادشاه است. بیشتر محققان این فرض را مسلم دانسته اند که اشکانیان در این زمینه از رسوم پادشاهی سلوکی پیروی کرده و به پیروی از آنان بنیان گذار این سلسله را به مقام الوهیت رسانده اند. اطلاعات موجود در این باره علاوه بر چند گزارش تاریخی، برخی مدارک باستان شناسی و سکه شناختی را هم شامل می شود. آیا اشکانیان به تقلید از فرهنگ یونانی مآبی، نیاکان خود را پرستش کردند؟ مقاله پیش رو با تأکید بر سنت های ایرانی، فرض موجود را بازنگری می کند. بی شک اشکانیان برای تحکیم فرمانروایی خود و برای کسب مشروعیت در روزگاری که پادشاهی، نهادی الهی تلقی می شد، از القاب پرطمطراق پادشاهان یونانی مآب بر سکه ها تقلید کرده اند. آنها مسلماً در این راستا از سنن هنری هلنیستی نیز بهره گرفته اند؛ اما برخلاف پادشاهان سلوکی و بطلمیوسی، هیچ مدرکی وجود ندارد که مشخصاً کیش پرستش پادشاهان زنده را در این دوره تأیید کند. نتایج حاصل از این پژوهش نیز که با شیوه توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر اسناد و مدارک ایرانی، یعنی متون زردشتی و سفال نبشته های نسا انجام شده است، نشان می دهد گزاره الوهیت ارشَک در منابع و بناهای یادمانی نسای کهنه، به وجود رسم تقدیس و بزرگداشت نیاکان شاهی اشاره دارد که خاستگاه اصلی آن نه یونانی مآبی، بلکه باورهای کهن و اصیل ایرانی/زردشتی در پرستش فروهرها بوده است.
مطالعه ساختاری و حفاظت و مرمت یک در دولنگه چوبی متعلق به ایوان شاهنشین خانه سوکیاس اصفهان
حوزههای تخصصی:
درهای چوبی در معماری ایرانی اهمیت ویژه ای دارند. حفاظت و مرمت این گروه از آثار مستلزم شناخت ساختار آن ها است. این پژوهش با ارائه گزارش مرمت و حفاظت در چوبی دو لنگه متعلق به ایوان شاه نشین خانه سوکیاس اصفهان روند انجام مطالعات ساختارشناسی و آسیب شناسی این در چوبی را نیز نشان می دهد در فرآیند صورت گرفته ابتدا آسیب شناسی اولیه اثر از طریق سنجش اسیدیته، رنگ سنجی سنجش درصد رطوبت تعادلی گونه شناسی و طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه صورت گرفت سپس با در نظر گرفتن اصول و مبانی مرمت و زیبایی شناسی این نوع از آثار اقدامات لازم از جمله اسیدزدایی پاک سازی بازسازی موزون سازی و غیره طراحی و اجرا شد. نتایج به دست آمده از مطالعات ساختار شناسی نشان داد که برای ساخت این اثر از چوب چنار استفاده شده و رطوبت تعادلی آن استاندارد است. در مطالعات آسیب شناسی ذیل آسیب های فیزیکی می توان به واکشیدگی تغییرات رنگی و ساییدگی ناشی از تأثیرات گردو غبار در سطح اثر اشاره کرد. بافت اسیدی شواهد هوازدگی نیز از جمله آسیب های شیمیایی شناسایی شده بودند آسیب های ناشی از حمله حشرات نیز به شکل حفرات متعدد در سطح اثر قابل مشاهده بودند. شواهدی از سوختگی نیز در قسمت پایینی لنگه چپ در وجود دارد که ذیل آسیب های شیمیایی مورد توجه است برای مرمت و حفاظت این در از روش پاک سازی پر کردن مفقودیها و ترک ها آفت زدایی و اسید زدایی استفاده شد.
مالیه و وضع مالی ایران در دوره صدارت میرزا حسین خان سپهسالار(1290- 1288ق / 1871- 1873 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۱
9 - 45
حوزههای تخصصی:
میرزا حسین خان سپهسالار در حالی به منصب صدارت رسید که اوضاع اقتصادی و مالی کشور، بحرانی و دولت در آستانه ورشکستگی قرار داشت. او برای بهبودی اوضاع اقتصادی و سامان دهی امور مالی کشور اصلاحاتی به عمل آورد. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به سنجش توفیق یا عدم توفیق برنامه ها و اصلاحات مالی سپهسالار به کمک اسناد مالی و تأثیر آن ها بر جمع و خرج کشور خواهد پرداخت. یافته های پژوهش نشان می دهد میرزا حسین خان با تقویت قدرت مرکزی، وضع قوانین و تشدید کنترل و نظارت بر حکام و کارگزاران دیوانی، امور اداری و مالی را به سامان آورد. همچنین اصلاحات و سیاست مالیِ انقباضی وی برای تأمین منابع مالی لازم جهت توسعه زیر بنایی و اجرای طرح های بزرگ اقتصادی، با موفقیت همراه شد. بنابر اسناد مالی، دولت در پایان سال دوم صدارت میرزا حسین خان – 1289-1290 ق- ضمن وصول مطالبات، پرداخت بدهی و بروات معوق خزانه و ایجاد توازن بین جمع و خرج، درآمد مازاد قابل توجه ای داشت که مبالغی از آن در خزانه پس انداز شد.
واکاوی منازعات اهل حدیث با امامیه در مقوله «جامعه سازی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متوکل (232-247 ق) دو سال پس احراز مسند خلافت، از اندیشه معتزله رخ برتافت و روی به اهل حدیث نهاد و تمامی امور دینی حکومت را به اهل حدیث واگذار کرد. با این رویداد، ضمن حکومتی شدن اندیشه اهل حدیث و سلطه آنان بر ساختار اندیشه دینی، نوعی از داد و ستد فکری- سیاسی میان خلیفه و اهل حدیث شکل گرفت. در این شرایط، امامیه که با انتقال کانون امامت به سامرا مواجه شده بود، در برابر خود شبکه محدثان نقل گرایی را می دید که ضمن شکل دهی به جامعه ی جدید دینی، اعتقاداتشان، پهلو به معارف شیعه می زد. این مقاله در پی پاسخ به چگونگی این رخداد و بازکاوی آن در مفهوم «جامعه سازی» و به عبارتی ساخت جامعه ای نو، آن هم متناسب با فهم خود از آموزه های دینی است. کوشش تحقیق پیش رو، واکاوی تعامل و نزاع های اهل حدیث و امامیه با روش توصیف و تبیین داده های حدیثی-تاریخی و بر اساس نظریه ی «تعامل سیاسی-فرهنگیِ دین و قدرت در عصر دوم عباسی» می باشد. یافته های پژوهش حکایت از تکاپوی جریان اهل حدیث برای جامعه سازی، با تعابیر جدید از مفاهیمی مانند «سواد اعظم»، «جامعه اسلامی» و «دین حداکثری» دارد که اندیشه اهل حدیث را پشتیبانی و تایید می کرد. امامیه نیز با بهره گیری از پردازش حدیث، تبیین حدیث و شرح شبکه امامت شیعی، به کارزار این رویداد فرهنگی رفت.