بعد از اعتراض تاثیرگذار مردم قم به انتشار مقاله احمد رشیدی مطلق و واکنش قهرآلود رژیم شاهنشاهی و در پیآن به خاک و خون کشیدن مردم، تبریز اولین شهری بود که ضمن پاسداشت حرکت انقلابی روحانیت و مردم در قم، یاد و خاطره چهلم شهدای قیام 19 دی را زنده نگه داشت. این حرکت سرآغاز برگزاری مراسم چهلم شهدای شهرهای مختلف ایران بود که از تبریز شروع و به انقلاب اسلامی ختم شد.
بلوچستان در آغاز حکومت قاجار گرفتار آشوب های ناشی از منازعات خان های محلی گردید. بخش وسیعی از این منطقه که همواره جزو جغرافیای تاریخی ایران بوده، سرانجام با دخالت انگلستان جدا شد.
پژوهشگر می کوشد پاسخ مناسبی برای این پرسش بیابد که آیا قاجارها در آغاز حکومت شان توانستند حاکمیت دولت مرکزی را در بلوچستان تثبیت کنند؟ سؤال دیگر این که چه کسانی طی دوران زمامداری فتحعلی شاه و محمدشاه در صحنه سیاسی این ایا لت نقش آفرین بودند؟
چنین فرض می شود کشمکش های محلی در بلوچستان که ریشه در تاریخ میانه ایران داشت، فرصت تثبیت حاکمیت ایران بر این ناحیه را پس از فروپاشی دولت صفوی و افشاری نداد و دولت انگلستان نیز کوشید از این نابسامانی سیاسی در جهت مطامع استعماریش استفاده کند.
این تحقیق با بهره گیری از مندرجات سفرنامه ها، خاطرات رجال سیاسی و سایر منابع دست اول، به روش«تحلیل تاریخی» تحوّلات سیاسی بلوچستان را در یک دورة حساس تحلیل می نماید.
این بررسی نشان می دهد: بلوچستان در آغاز دورة قاجار کانون ناآرا می های فراوانی گردید که دولت انگلستان با فرصت طلبی کوشید با فرقه تراشی بر نابسامانی آن بیفزاید. قاجارها هم به دلیل درگیری با دولت روسیه و انکلس و نیز بی کفایتی برخی دولتمردان، نتوانستند حاکمیت ایران را بر این نواحی به طور کامل برقرار سازند.
خلیل ملکی فرزند حاج میرزافتحعلی در سال 1280 در تبریز به دنیا آمد. او پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه راهی تهران شد و تحصیلاتش را در مدرسه صنعتی آلمانیها ادامه داد. سال 1307 جزو دانشجویان اعزامی به خارج، راهی آلمان شد و در رشته شیمی به تحصیل پرداخت، ولی به دلیل مخالفت با رژیم رضاخان که منجر به قطع کمکهزینه تحصیلی وی گردید، ناگزیر به ایران بازگشت1 و تحصیلاتش را در دانشسرای عالی ادامه داد و سپس به تدریس پرداخت. در همین ایام با دختر حاج علینقی گنجهای یکی از رهبران انقلابیون مشروطه ازدواج کرد.
در دوره حاکمیت صفویان اقدامات گوناگونی برای ترویج و تثبیت مذهب تشیع در ایران انجام شد که یکی از آنها ترجمه متون عقیدتی و دینی شیعه به زبان فارسی، با هدف عمومی سازی فرهنگ تشیع بود. دراین راستا، تعدادی ازکتب سیره و مناقب امامان نیز به قلم برخی مترجمان و نویسندگان به فارسی برگردانده شد که در بین آنها کشف الغمه فی معرفه الائمه، اثر علی بن عیسی اربلی بیشتر مورد توجه مترجمان قرار گرفت؛ به طوری که چند برگردان فارسی همزمان از آن پدید آمد. این ترجمه ها گرچه به ارتقای سطح علمی عمومی شیعیان کمک می کرد، ولی به سبب اموری، همچون حذف اسناد روایات و یا گرایش به ادبیات حماسی، مشکلاتی نیز به همراه داشت که مهمترین آنها کاسته شدن از ارزش عملی کتابهای مورد نظر بود.
دولت گورکانیان هند یا آنچه که اروپاییان آن ها را مغولان کبیر می نامیدند، سلسله ای بود که از خراسان بزرگ برخاسته و از این جهت پیوند تامی با فرهنگ ایرانی داشت. تسلط بلند مدت آن ها بر هند، باعث گردید که یکی از مهم ترین دوران تمدنی و فرهنگی در هند رقم خورد. در این برهه زمانی، پیوند فرهنگی بین ایران و هند رو به افزایش گذاشت، به گونه ای که زبان و ادبیات فارسی، زبان رسمی دربار گورکانیان شد و علاقه ی آن ها به ادب فارسی موجب شد بسیاری از شاعران ایرانی به هند روی آورند. این امر موجب ترویج زبان و ادب فارسی در هند گردید. در این توسعه زبانی و ادبی، گذشته از سطح حکومت، بین دو تمدن باستانی ایران و هند مراودات بیشتری صورت گرفت که در بُعد ادبیِ توسعه ادبیات فارسی در هند و در بُعد معنا، توسعه ی افکار، لغات و زندگی هندی در شعرِ شاعران ایرانی بود. از این رو، دورانی که ادبیات فارسی در هند توسعه یافت، پیوند فرهنگی بین ملت نیز بیشتر گردید. در این پژوهش، محقق در پی آن است تا با بررسی دیوان های اشعار دوره صفویه به این پرسش پاسخ دهد که مشخص سازد به چه میزان فرهنگ و ادب فارسی در هند توسعه یافته و به چه میزان فرهنگ هندی در زبان فارسی نفوذ کرده بود؟ برای پاسخ به این سؤال، ابتدا دیوان های اشعار فارسی که در هند سروده شده و شاعران ایرانی مقیم هند و هندیان فارسی سرا مورد بررسی قرار خواهند گرفت؛ سپس فرهنگ هندی را در اشعار شاعران ایرانی بررسی خواهیم نمود.
در سال های 1341 و 1342 که روحانیون ایران با پیشگامی آیت الله خمینی به مخالفت با اقدامات حکومت پهلوی برخاستند، منویات کلی آنان ازسوی حوزه ی علمیه ی نجف مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفت. در این میان، مواضع حمایتگرانه و همدلانه ی آیت الله خویی بیش از سایر علمای این حوزه بود و موجب دلگرمی روحانیان داخل ایران می شد. در این مقاله، مواضع ایشان دربرابر مسائلی چون مصوبه ی دولت اسدالله علم، رفراندم شاه، دستگیری و بدرفتاری با روحانیون، حمله به مدرسه ی فیضیه، دستگیری آیت الله خمینی و فعالان قیام پانزده خرداد، انتخابات مجلس شورای ملی و سایر حوادث و رخدادهای منتهی به تغییر دولت اسدالله علم در اسفند 1342 را مورد بررسی قرار دادیم. از این بررسی ها نتیجه گرفتیم که مواضع آیت الله خویی درمقایسه با مواضع سایر علما و مراجع تقلید (به جز امام خمینی) از لحن تندتر و شدیدتری برخوردار بوده است. فتوای ایشان در تحریم همکاری با دولت پهلوی از مهم ترین و کم نظیرترین فتواهای مراجع تقلید شیعه علیه حکومت در دوران پهلوی به شمار می رود.