فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۱۲٬۷۹۱ مورد.
ماهیت ترکمانان عراقی و رابطه آنان با ترکمانان سلجوقی
حوزههای تخصصی:
مهاجرت ترکان سلجوقی و تشکیل اولین حکومت با منشاء ایلی، سرآغاز تحولات شگرف در تاریخ و فرهنگ ایران زمین بود. ترکمانان عراقی، طلایه داران این مهاجرت، به دلیل نفوذشان در منطقه عراق عجم به عراقی مشهور شدند. ماهیت و ریشه های نژادی این گروه و ارتباط شان با سلاجقه از دو دیدگاه قابل بررسی است. گروهی از مورخان آنان را از اتباع اسرائیل، پسر سلجوق، می دانند که پس از اسارت او به دست محمود غزنوی به ایران مهاجرت کردند ولی این پژوهش با استناد به منابع، به چند دلیل، این نظریه را تایید نمی کند و آنان را شاخه ای از سلاجقه می داند. از سوی دیگر، اقدامات حکومت غزنویان و بعدها سیاست حکومت سلجوقیان، چه پیش از ورود به ایران و چه بعد از به دست گرفتن قدرت برای مهار این ترکمانان فراز و نشیب های معناداری دارد. که می توان آن را به سه مرحله بی طرف در قبال اقدامات آنان، اتحاد موقتی با آنان و سرکوب آنان مورد بررسی قرار داد.
رباط های ماوراءالنهر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رباط ها پادگان هایی مرزی بودند که غازیان و مجاهدان اسلام در پناه آنها در برابر حملات دشمنان و کفار ایستادگی می کردند. ماوراءالنهر، یکی از مهم ترین ثغور شرقی جهان اسلام در برابر ترکان محسوب می شد و این امر سبب بنای رباط های فراوانی در این منطقه گردید. از اواسط سده چهارم هجری با گرایش ترکان به دین اسلام، رباط های منطقه ماوراءالنهر، کاربری نظامی خود را از دست دادند و به مکانی برای استراحت قافله های تجاری تبدیل شدند. این نوشتار، پس از توضیحی کوتاه درباره رباط، به بررسی رباط های ماوراءالنهر و چگونگی تغییر کاربری آنها می پردازد و نمونه هایی از این رباط ها را معرفی می کند.
بررسی تحولات سیاسی خاندان های حکومت گر بر سیستان؛ با تکیه بر خاندان کیانی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به دنبال بررسی خاندان های حکومت گر بر سیستان در دوره اسلامی با تکیه بر خاندان کیانیان می باشد و به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا جابجایی حکومت ها در ایران تأثیری در روند سیاست گذاری بر خاندان های محلی حاکم از جمله کیانیان بر سیستان داشت؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است اکثر فاتحانی که بر ایران و به تبع آن بر سیستان سیطره یافتند، حکومت کیانیان را بر سیستان تأیید کردند. علیرغم تداوم سلطه کیانیان بر سیستان تا پاسی از حکومت قاجار، روند اضمحلال و فروپاشی حکومت آنها با استقرار حکومت صفوی بر ایران و ورود طوایف جدید به سیستان آغاز گردید و خاندان های دیگر در سیستان قوت گرفتند. از طوایفی که با ورود به سیستان در تحولات سیاسی آن نقش اساسی در حیات حکومت افشار و بعد از آن ایفا نمودند، سربندی ها و پس از آن بلوچ ها بودند. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی می باشد که از منابع تاریخی دست اول بهره برده شده است.
زمینه های تاریخی انتقال خلافت عباسیان پس از سقوط از بغداد به قاهره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از فروپاشی عباسیان در بغداد، دستگاه خلافت در سال 659 هجری قمری به مصر انتقال یافت و تا حمله سلطان سلیم در سال 923 هجری قمری پایدار ماند. اقبال جامعه مصر به خلافت عباسی برآمده از زیر ساخت های تاریخی و اجتماعی خاصی بود که محتاج تحلیل و بررسی است. پرسشی که این مقاله حول محور آن سامان یافته، این است که جامعه مصر با کدام زمینه ها و بسترهای تاریخی به تاسیس و تجدید خلافت عباسی در این سرزمین راغب شد؟ این پژوهش با تکیه بر داده های تاریخی و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی می کوشد تا نشان دهد که ثبات سیاسی مصر در دوران حکومت مقتدر ممالیک و جایگاه مستحکم تسنن در جامعه مصر، زمینه ای را فراهم کرد تا سلاطین مملوک برای مشروعیت دادن به حکومتشان در مقابل امرای ایوبی و سایر مدعیان قدرت، به فکر دعوت از بازماندگان خاندان عباسی به قاهره بیفتند.
همسانی های نظری و عملی دو روحانی عصر مشروطه: شیخ ابراهیم زنجانی و میرزا یحیی دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی تطبیقی یکی از روش های مهم در پژوهش های تاریخی است که در پرتو آن ابعاد گوناگونی از پدیدهای تاریخی آشکار می گردد و امکان شناخت بهتر فراهم می آید. بر همین اساس، مقاله حاضر می کوشد پاره ای از همسانی های نظری و عملی دو شخصیت روحانی عهد مشروطه یعنی شیخ ابراهیم زنجانی و یحیی دولت آبادی را با روش تطبیقی مورد بررسی قرار دهد. بنابراین، شناخت این همسانی ها مسئله اصلی این مقاله است.
دقت در متن اندیشه و عملِ این دو روحانی نشان دهنده وجود انبوهی از همسانی هاست که با مقایسه آنها می توان هم جنبه های ناشناخته تر اندیشه و عمل آنها را برجسته ساخت و هم روند تحول فکری آنها را به سوی اندیشه های متفاوت تبیین نمود. آن دو روحانی در یک دوره زمانی متولد شدند، اما با وجود پایگاه طبقاتی متفاوتشان، تحصیلات دینی مشابهی کردند؛ هر دو به محافل روشفکری راه یافتند؛ هر دو به صف مشروطه خواهان پیوستند؛ دغدغه های یکسانی پیدا کردند؛ به فعالیت های مشابهی دست یازیدند؛ آثار مشابهی نوشتند؛ هر دو در سلک روحانیان نواندیش و مدافع تعلیم و تربیت نوین درآمدند و به نقد وجوهی از رویه های رایج پرداختند. این مسائل بیانگر تأثیر فضا و شرایط آن عصر بر شکل گیری و تکوین شخصیت فکری و سیاسی آنان است.
نقش و جایگاه خاندان جابری در دیوانسالاری عصر صفویه، با تاکید بر میرزا سلمان خان جابری (985 تا 1135ق)
حوزههای تخصصی:
تشکیل دولت های متعدد در تاریخ ایران اسلامی و دوام حاکمیت آن ها، به عوامل مختلفی بستگی داشته که تشکیلات اداری و دیوانسالاری، مهم ترین آن ها بوده است. در این تشکیلات، ایرانیان و خاندان های معتبر و مشهور دیوانی نقش پررنگی داشته اند. تشکیل دولت صفوی موجب شد تا بار دیگر، ایرانیان در تشکیلات اداری حضور یابند؛ به دنبال آن، خاندان های جدیدی نیز وارد عرصه دیوانی شدند که شایستگی و توانمندی چشمگیری را از خود به نمایش گذاشتند. جابری ها نمونه مشخصی از این خاندان ها بودند. جابری ها از خاندان های سرشناس و تأثیرگذار، در تشکیلات و نظام دیوانی و حتی ساختار سیاسی دولت صفوی بودند. تعدادی از آنان توانستند به عنوان کارگزاران نظام دیوانی، در دوره هایی از دولت صفویه، مسئولیت های مهمی را بر عهده گیرند. مهم ترین آن ها، میرزاسلمان خان جابری انصاری بود. نظر به اهمیت حضور و عملکرد میرزاسلمان و خاندان جابری در دیوانسالاری صفویه، این پژوهش با هدف بررسی نقش و جایگاه آن ها در دوره صفویه، درپی پاسخ گویی به این سؤال است که خاندان جابری در تشکیلات اداری و دیوانی دولت صفویه چه نقش و جایگاهی داشته اند؟ برای پاسخ گویی به سؤال فوق، این فرضیه را به آزمون گذاشته ایم که خاندان جابری با تصدّّی مناصب و مسئولیت های مهم در تشکیلات دیوانی صفویه، حضوری فعال و مؤثر در مدیریت این تشکیلات و اداره قلمرو صفوی داشته اند. جمع آوری اطلاعات و داده های تاریخی این پژوهش، به روش مطالعه کتابخانه ای و بررسی موضوع به شیوه توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته است. نتایج حاصل ضمن اثبات فرضیه فوق، اطلاعات دقیقی از چگونگی ورود و عملکرد مشهورترین فرد این خاندان، یعنی میرزاسلمان خان، در نظام دیوانی صفویان و نیز چرایی برافتادن او بیان می کند. همچنین نشان می دهد که جابری ها حتی پس از قتل میرزاسلمان خان و تا زمان آخرین شاه صفوی، مسئولیت های مختلفی بر عهده داشته اند.
قیام ابوعیسی اصفهانی علیه امویان در سده دوم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نخستین سده های هجری، سرزمین ایران صحنه زدوخوردها، شورش ها و انقلاب هایی خرد و کلان با انگیزه های مختلف سیاسی، دینی و اجتماعی بود. در این میان، شاید کم آوازه تر و گمنام تر از همه، قیام ابوعیسی اصفهانی است که به دلیل یهودی بودن وی و پیروانش، قیام در کشوری با جمعیت مسلمان و همچنین ابهامات و اختلاف اقوال درباره ماهیت و کیفیت این نهضت و پیامدهایش به جاست که مورد توجه و بررسی جدی تری قرار گیرد. ابوعیسی یک یهودی مقیم اصفهان و درواقع، نخستین یهودی ایرانی است که در نیمه دوم سده دوم هجری با استفاده بهینه از فضای بحرانی و آشوب زده آن عصر با آموزه های دینی بعضاً جدید و ادعاهای مسیحایی، پس از گردآوری هواداران بسیار بر ضد حکومت امویان شورید و به قولی مغلوب و منکوب و به قولی دیگر از نظر غایب و در غاری پنهان شد و بنا به روایتی دیگرگونه، برای ابلاغ پیام خدا و رسالت خویش به بنوموسی که آن سوی نهر مرمل می زیستند، راه بیابان در پیش گرفت. قیام وی- که یک نهضت موعودباورانه مهم در تاریخ یهود است- ابتر و بی ثمر نماند و اصحابش موسوم به «عیسویه» یا «اصفهانیه» در نظر و عمل راهش را ادامه دادند.
انقلاب مشروطه و بازتعریف قدرت سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب مشروطه را می توان نوعی کنش جمعی برای بازسازی الگوی کسب و اعمال قدرت سیاسی از طریق رسمیت و اعتبار بخشیدن به تعریف جدیدی از قدرت سیاسی دانست. به منظور توجیه و تأسیس الگوی جدیدی برای کسب و اعمال قدرت سیاسی، می بایست تعریف تازه ای از قدرت سیاسی بیان و توجیه می شد. این مهم در قالب تدوین و تصویب (متمم)قانون اساسی مشروطه انجام شد. فصول و اصول مختلف (متمم)قانون اساسی مشروطه به نوعی دربرگیرند ه ی تعریف جدیدی از چیستی و اهمیت یا کارویژه ی قدرت سیاسی است. در این چارچوب، قدرت سیاسییا «قوای مملکت»به عنوان دارایی مشترک اعضای جامعه تعریف می شود که باید در خدمت بقا و ارتقای زندگی اجتماعی قرار گیرد.برای انجام این مهم نیز الگوی جدیدی از کسب و اعمال قدرت سیاسی تعریف می شود که در چارچوب آن، قدرت سیاسی دراختیار نهادی به نام دولت قرارمی گیرد تا مطابق خواست و اراده ی اعضای جامعه- که در قالب قانون تجلی می یابد- اعمال کند. به این ترتیب، در جریان انقلاب مشروطه، پاسخ های جدیدی به پرسش از چیستی و کارویژه ی قدرت سیاسی داده شد تا الگوی جدیدی ازچگونگی کسب و اعمال قدرت سیاسی توجیه شود و رسمیت یابد؛ الگویی که بنیاد تأسیس نوعی نظم سیاسی دموکراتیک بود.
بررسی و تبیین عوامل مؤثر در شیوع قحطی سال های 1320 تا 1324 ش و اقدامات دولت در کاهش آثار مخرب آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشیده شدن دامنه جنگ جهانی دوم به ایران و ورود قوای متفقین در سحرگاه سوم شهریور1320به کشور، پیامدهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی فراوانی برای مردم ایران در برداشت. مشکلاتی مانند ناامنی، قحطی، شیوع بیماری های مختلف از نتایج بارز اشغال ایران بودند در این وضعیت، قحطی به عنوان مهم ترین عامل چنان گسترش یافت که مردم حتی قادر به تهیه قوت لایموت نیز نبودند و بسیاری از مردم در اثر گرسنگی جان خود را از دست می دادند. مهم ترین علل بروز قحطی در سال های جنگ جهانی دوم، به صورت مستقیم و غیرمستقیم، به حضور نیروهای بیگانه بازمی گشت. سوال اصلی پژوهش پیش رو این است که جنگ جهانی دوم در بروز قحطی ایران چه تأثیری داشت؟ به نظر می رسد جنگ جهانی دوم نه تنها زمینة ایجاد قحطی را فراهم کرده بود، بلکه در پاره ای از مواقع عوامل اصلی بروز قحطی را تشدید می کرد. حال این پژوهش می کوشد با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با استناد به اسناد و روزنامه های آن زمان، عوامل مؤثر در بروز و تشدید را دسته بندی و بررسی و تبیین کند.
تأملاتی در گفتمان معرفتی احسان طبری
حوزههای تخصصی:
احسان طبری یکی از پیروان جریان مارکسیست ـ لنینیست در ایران و از روشنفکران مطرح و قابل تأمل این جریان به شمار می آید. در نگاهی کلی می توان، حیات فکری و گفتمان معرفتی حاکم بر آثار طبری را، به دو دوره ی قبل و بعد از انقلاب بهمن 1357ش.، تقسیم نمود. عدم انطباق و سنخیت گفتمان مارکسیست ـ لنینیستی با واقعیت ها و مستندات تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ایران، نگاه تک ساحتی و تقلیل گرایانه، شیفتگی به مفاهیم و مبانی مارکسیستی به مثابه ی وحی و باوری مقدس، از بخش های انحراف و از معایب عمده ی گفتمان حاکم بر آثار طبری تا قبل از انقلاب می باشد. طبری در مرحله ی دوم از حیات فکری خود، در تعلق به مبانی مارکسیستی ـ لنینیستی تجدید نظر کرد و حتی با نوشتن آثاری چون: ""کژراهه""، ""شناخت و سنجش مارکسیسم""، از منظری اسلام گرایانه ، گذشته ی فکری خود را مورد نقد و هجوم قرار داد. این جستار در نظر دارد، با تکیه و تمرکز بر داشته ها و داده ها، در حد بضاعت، گفتمان معرفتی حاکم بر آثار طبری را ، مورد مداقه و امعان نظر قرار دهد.
بررسی تبعید مهاجرین از شوروی به ایران1305-1320ش.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روی کار آمدن نظام کمونیستی در شوروی، باعث تغییر قوانین این کشور شد. یکی از این قوانین، قانون تابعیت بود که دولت شوروی با استناد به آن دست به تبعید گسترده ایرانی ها از این کشور زد. این افراد، در صنایع شوروی کار میکردند. دولت ایران، در ابتدا، سعی کرد که از نیروی کار این افراد متخصص و فنی در نوسازی دوره رضاشاه استفاده کند؛ اما در دوره بعد، بهدلیل فعالیت های تبلیغی و جاسوسی شوروی در ایران، که برخی از این افراد هم در آن دخیل بودند، رویکرد حکومت نسبت به استفاده از این افراد تغییر کرد. بااطلاع دولت ایران از عمق فعالیت های شوروی در ایران و نقش افراد تبعید شده، نوع تعامل دولت ایران با این افراد از اقتصادی( استفاده از آنها بهعنوان نیروی کار) به امنیتی(تحت نظر و کنترل دائم) تغییر یافت. این پژوهش، بهدنبال بررسی تبعید ایرانیان در فاصله سالهای 1305-1320 است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر، با روش تحلیلی -تاریخی با تکیه بر اسناد و مدارک تاریخی پایگاه های آرشیوی و متون اصلی انجام شده است.
فرضیه پژوهش: استفاده دولت شوروی از تبعیدیان بهعنوان جاسوس و مبلّغ افکار کمونیستی بر نحوه تعامل دولت ایران با این افراد و استفاده از نیروی کار آنان تأثیر داشته است.
یافته های پژوهش: دیدگاه حکومت نسبت به استفاده از تبعیدی ها بهعنوان نیروی کار مؤثر و اقتصادی در نوسازی دوره رضاشاه به عناصر نفوذی و جاسوسان بیگانه تغییر یافت.
بررسی روابط صفویه و شروان شاهان از آغاز سلطنت شاه تهماسب تا به قدرت رسیدن شاه عباس اول صفوی (995-930 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط صفویه و شروان شاهان و وضعیت ایالت شروان در عصر صفوی، یکی از فصول مهم تاریخ صفویه را از بعد سیاسی – نظامی و در سطح داخلی و منطقه ای تشکیل می دهد. ظهور اسماعیل اول در عرصه زورآزمایی سیاسی و حمله او به شروان در سال 906 ق قدرت دولت محلی شروانشاهی را متزلزل کرد و رابطه مبتنی بر ستیزه و دشمنی دیرینه بین دو خاندان شروان-شاهی و صفوی در سال های پایانی حکومت شاه اسماعیل به حالت مسالمت جویانه و انقیاد شروان شاهان از صفویه تغییر یافت. در تحولات پدید آمده در عرصه سیاسی با تشکیل دولت صفویه، شروان شاهان استقلال خود را از دست داده و خراج گزار صفویه شدند که این وضعیت در دهه های اولیه حکومت شاه تهماسب اول نیز ادامه یافت. سرانجام بهرغم شورشهای مکرر مدعیان شروانی و ورود نیروهای عثمانی، تاتاری و داغستانی به کشمکشهای موجود، صفویان توانستند شروان را از وضعیت انقیاد- خراجگزاری به حاکمیت قطعی خود درآورده و به حیات سیاسی شروانشاهان پایان دهند. در این مقاله، روابط صفویان با شروان شاهان در محدوده زمانی سال های 930 تا 995 ق، از آغاز سلطنت شاه تهماسب اول تا به قدرت رسیدن شاه عباس اول صفوی، که از فراز و نشیب بسیار برخوردار بوده و عوامل مؤثر بر این روابط دوجانبه، موضع شروانیان در برابر حاکمیت صفویه و نقش نیروهای پیرامونی در منازعه صفویان با شروانیان، بررسی و تحلیل شده است.