فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
برای ایجاد و توسعه ی صلح، دو عامل نقش تعیین کننده دارند: «گفت وگوی چندجانبه ی میان فرهنگی» و «آموزش صلح». پژوهش حاضر تلاشی است در جهت تدوین یک برنامه ی درسی صلح محور با استفاده از آموزه های فلسفه یا بینش میان فرهنگی. در این پژوهش که با روش تحلیلی-استنتاجی صورت گرفته است، ابتدا با استناد به دیدگاه های صاحب نظران و یافته های پژوهش های پیشین، از ضرورت نگاه میان فرهنگی به صلح و آموزش صلح گفته ایم. سپس به بررسی مختصر و نقد طرح های صلح پیشین و همچنین مطالعات آموزش صلح پرداخته شده است. آنگاه با معرفی «فلسفه ی میان فرهنگی» و برشمردن برخی خصوصیات آن، دلالت ها و امتیازات این اندیشه ی فلسفی را که می تواند برای ساخت یک برنامه ی درسی صلح محور مورداستفاده قرار گیرد بیان نموده ایم. آموزه هایی مثل: حقیقت منتشر، توجه به «دیگری»، گفت وگومحوری و توجه به مسائل عینی جامعه و بررسی انضمامی آن ها. در پایان، ویژگی های یک برنامه ی درسی صلح محور با رویکرد میان فرهنگی در چهار بخش: اهداف، محتوا، رویکردهای یاددهی-یادگیری و روش ها و رویکردهای ارزشیابی بیان شده است. ویژگی هایی که می تواند برای تدوین یک برنامه ی درسی صلح محور با رویکرد میان فرهنگی مورداستفاده قرار گیرد.
تبیین تربیت هنری از دیدگاه دیویی و بررسی انتقادی آن از منظر آراء اندیشمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تحلیل و بررسی انتقادی تربیت هنری از دیدگاه جان دیویی انجام گرفته است. برای تحقق این هدف از روش پژوهش کاوشگری فلسفی انتقادی استفاده شده است. جامعه آماری در برگیرنده کلیه منابع اعم از کتاب ها، مقالات، مطالعات و پژوهش های مرتبط با موضوع بوده است. نمونه پژوهش به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های مورد نظر از طریق سیاهه یادداشت برداری گردآوری و اطلاعات به روش کلامی، تصویری و استنتاج منطقی تحلیل شد. در ادامه دیدگاه دیویی با توجه به آرای تربیتی آیزنر،گرین و علامه جعفری مورد بررسی انتقادی قرار گرفت. براساس یافته های پژوهش، تربیت هنری و زیباشناسانه از دیدگاه دیویی مبتنی بر تجارب زیباشناسانه، هدف تربیت هنری توانمندی در کسب تجارب زیباشناسانه، محتوا تجربه محور، روش تربیت حل مسئله و با توجه به روحیه کاوشگری و ارزشیابی به صورت فرآیندی می باشد. در نهایت براساس بررسی انتقادی انجام شده تربیت هنری دیویی از تأثر زیباشناسی قابل توجهی برخوردار است؛ اما از منظر محتوای زیبایی شناسی از شرایط مساعد برخوردار نیست.
ضرورت تدوین معیارهای روبریک کیفی برای اجرای موفقیت آمیز ارزشیابی توصیفیِ درس ریاضی دوره ابتدائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گذشت بیش از 15 سال که از اجرای طرح ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی در ایران می گذرد، ارزیابی های ملی حاکی از این است که اجرای این طرح، به موفقیت مورد انتظار نرسیده است. برای بررسی عمیق تر مشکلات اجرای ارزشیابی توصیفی از نگاه معلمان دوره ابتدایی، پژوهشی در پارادایم پژوهش های کیفی طراحی شد و 27 دانش آموز یک کلاس درس پایه پنجم و معلم آن کلاس، به طور داوطلبانه در آن شرکت کردند. داده های این مطالعه از طریق دو مسئله که دانش آموزان حل کردند، ارزیابی های معلم آن کلاس و هفت معلم داوطلب دوره ابتدایی از هفت مدرسه دیگر، جمع آوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق کاهش نظام وار داده ها در سه مرحله صورت گرفت. نتیجه اصلی این مطالعه، یک روبریک توصیفی است که ماهیتی کیفی دارد و ویژگی های آن، «نسبی» بودن، «منعطف» بودن، «موضوع-محور» بودن و «مبتنی بر قضاوت» معلم است که متکی بر مستندات و شواهدِ جمع آوری شده در پوشه های کار دانش آموزان است.
تأثیر اجرای آموزش معکوس در کلاس درس علوم تجربی بر خودکارآمدی و یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۵
133 - 158
حوزههای تخصصی:
روش آموزش معکوس از جمله روش های فعال در آموزش است. علیرغم اینکه امکان اجرای این روش به ویژه در کلاس های دوره ابتدایی و درس علوم تجربی از لحاظ موضوعی و امکانات آموزشی فراهم است، لکن استفاده از این روش در مدارس بسیار محدود است. هدف پژوهش بررسی تعیین تأثیر اجرای روش آموزش معکوس در کلاس درس علوم تجربی در مقایسه با روش سنتی در یادگیری درس و خودکارآمدی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان مدارس ابتدایی دخترانه شهر تهران که در سال 99- 98 و حجم نمونه 90 نفر از دانش آموزان بود که به صورت تصادفی در دو گروه 45 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه خودکارآمدی جینک و مورگان (1999) و آزمون یادگیری درس علوم بود. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی کواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمرات آزمون یادگیری دانش آموزانی که روش آموزش معکوس را دریافت کرده اند به طور معنی دار بیشتر از میانگین نمرات دانش آموزانی است که از روش سنتی استفاده کرده اند. روش آموزش معکوس بر خودکارآمدی دانش آموزان نیز مؤثر بود.
سنجش میزان تحقق اهداف برنامه درسی تفکر و پژوهش از دیدگاه آموزگاران پایه ششم شهرستان ایذه در سال تحصیلی 94- 93(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش سنجش میزان تحقق اهداف برنامه درسی تفکر و پژوهش از دیدگاه آموزگاران پایه ششم شهرستان ایذه در سال تحصیلی 94-93 بود. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری شامل 119 نفر آموزگاران پایه ششم بود که 90 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. پس از انتخاب گروه نمونه با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته که بر اساس طیف لیکرت در پنج گزینه تهیه شده بود، اطلاعات گردآوری و تجزیه و تحلیل شد. روایی پرسش نامه با استفاده از نظر متخصصان تأیید و پایایی آن نیز با روش آلفای کرونباخ برابر 88./. به دست آمد. برای تحلیل داده ها از روش آماری (تک نمونه ای) استفاده شد. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که اهداف برنامه درسی تفکر و پژوهش از دیدگاه آموزگاران پایه ششم شهرستان ایذه تحقق یافته است. بدین معنی که از دیدگاه آموزگاران توانایی استنباط، استدلال و نتیجه گیری، کنجکاوی، کسب صفات و ویژگی های منش تفکر، کسب نگرش های درست نسبت به یافته های علمی، توانایی قضاوت درباره اعمال و رفتار خود و دیگران در دانش آموزان از حد متوسط بالاتر است.
چالش های اجرای ارزشیابی توصیفی درس ریاضی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین چالش های اجرای ارزشیابی توصیفی برای درس ریاضی در دوره ابتدائی، بخشی از یک طرح پژوهشی بود که در این مقاله به آن پرداخته شده است. این پژوهش به رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شد و در آن، 24 معلم داوطلب دوره ابتدائی شرکت کردند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته، یک جلسه هم اندیشی و یادداشت های میدانی و تعامل بین پژوهشگران جمع آوری شد. این کار، به قصد مثلثی سازی (همسوسازی) جهت اعتبار داده ها و اعتماد یافته ها انجام شد. پس از چند مرحله کاهش نظام وار داده ها، چالش های شناسایی شده در چهار مقوله اصلی «چالش های سیاست گذاری»، «چالش های اجرایی - آموزشی»، «چالش های مفهومی» و «چالش های فرهنگی - اجتماعی» برچسب گذاری شدند. نتیجه گیری این پژوهش، ارائه تصویر روشن تری از چگونگی اجرای طرح ارزشیابی توصیفی از دید معلمان دوره ابتدایی است که مجریان اصلی آن هستند و ضرورت دارد سیاست گذاران، برای رویارویی اصولی با این چالش ها، چاره اندیشی نمایند.
مطالعه تجربه زیسته استاد راهنمای دوره کارآموزی در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
201 - 221
حوزههای تخصصی:
برنامه درسی کارآموزی دانشگاه فرهنگیان، در قالب «دوره مهارت آموزی» آزمون استخدام پیمانی وزارت آموزش و پرورش، از سال 1395 به اجرا درآمده است. این برنامه درصدد فراهم کردن فرصت لازم برای تجربه به کارگیری دانش نظری در موقعیت عملی برای کسب شایستگی معلمی است. هدف این پژوهش کسب تجربه زیسته «استاد راهنمای دوره کارآموزی» دانشگاه فرهنگیان است. بدین منظور، در قالب رویکرد کیفی، از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. نمونه مورد بررسی از میان استادان کارآموزی دانشگاه فرهنگیان قم و به شیوه نمونه گیری گروه بارز انتخاب شد و اطلاعات لازم با استفاده از مصاحبه کسب گردید. بر اساس آنچه از تحلیل نظرات این گروه حاصل شد، می توان گفت که منطق برنامه کارآموزی را این گروه قابل قبول ارزیابی می کنند، هدف های برنامه را مناسب می دانند و معتقدند روش پیش بینی شده این برنامه دارای قابلیت اثربخشی است و طرح مناسبی برای ارزشیابی از آثار برنامه و یادگیری کارآموزان، تدارک شده است. با وجود این، آنان گزارش کردند که برنامه کارآموزی دارای کاستی هایی است که اصولاً مربوط به اجراست. از نظر آنان، اجرای برنامه کارآموزی با مسائلی از جمله ضعف آموزش دست اندرکاران اجرایی برنامه از جمله معلم راهنما، مدیران گروه ها و کارشناسان مربوط مواجه است. برای رفع این کاستی ها، آنان نظرات اصلاحی ارائه کرده اند که آموزش در صدر آنهاست.
طراحی الگوی برنامه درسی تربیت استاد تربیت معلم مبتنی بر شایستگی عمل فکورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۰
45 - 74
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف معرفی الگوی برنامه درسی تربیت استاد تربیت معلم مبتنی بر شایستگی عمل فکورانه، تدوین شده است. با استفاده از روش «پژوهش تلفیقی: سنتز پژوهی» متن اسناد و دست نوشته های در دسترس از اندیشمندان بزرگ و برجسته در حوزه تعلیم و تربیت، تربیت معلم و کارگزار فکور مورد مداقه قرار گرفت و پس از تحلیل گزاره های مستخرج از مبانی تعلیم و تربیت، مضامین «چندبعدی نگری، جامعیت و تعمق، توسعه خرد و فراشناخت و یادگیری تجربی و عمل در موقعیت» استخراج شد. در راستای رسیدن به چنین ویژگی های کلیدی در اساتید تربیت معلم، «رسیدن به خبرگی، کشف روش های جدید با تجربه مستقیم، ایجاد رغبت و انگیزه یادگیری، ارتقا قابلیت های شخصی و گروهی» موجب تحقق اهداف و «بسط مفاهیم آموزشی و اصول تعلیم و تربیت، تمایل به نشر دانش و تجربه معلمی، ساخت دانش جدید و همسویی با علوم انسانی و اخلاق» موجب تحقق دانش نظری و «ایجاد توانایی های فردی در کنار همکاری هایگروهی، عضویت در تشکل های نامتجانس، تحلیل موقعیت تربیتی و بسط تفکر در عمل» موجب تحقق دانش عملی و «ارزشیابی برای یادگیری بجای ارزشیابی از یادگیری، بازخوردازارزشیابی، نگاه به چند جوابی بودن مسائل برنامه درسی و ارزشیابی متمرکز بر موقعیت و بر پایه مبانی اخلاقی و ارزشی» موجب تحقق روش ارزشیابی خواهد شد.
تدوین برنامه درسی صلح در آموزش عالی: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: برقراری عدالت و عدم تبعیض از راه تعلیم و ترویج مفاهیمِ صلح آمیز می تواند نویدبخش استفاده از این آموزه ها در زندگی آینده افرادباشد. به همین سبب هدف پژوهش پیش رو تدوین برنامهدرسی صلح در آموزش عالی جمهوری اسلامی ایران بوده است. روش بررسی: براساس طرح کیفی و روش مطالعهموردی، به منظور تعیین عناصر لازم برای تدوین برنامهدرسی صلح، با استفاده از پرسشنامه باز پاسخ و نیمه ساختارمند با نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری، نظر استادان و متخصصان گروه حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه های شهید بهشتی، اصفهان، شیراز و کرمان به دست آمد. آنگاه داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار Nvivo نسخه 11 از طریق فن تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شد و یافته ها در قالب شبکه مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر دسته بندی و سازماندهی شدند. برای اعتباریابی داده های کیفی، از روش همسوسازی نتایج حاصل از شبکهمضامین و تحلیل اسناد استفاده شد. یافته ها: براساس نتایج به دست آمده، برنامهدرسی صلح (مضمون فراگیر) دارای ابعادی چون محتوا، منطق، اهداف، روش ها و محیط یادگیری به عنوان مضامین سازمان دهنده است و هر کدام از این مضامین نیز دارای سطوح و مضامین پایه متنوعی هستند که می توانند برای تدوین برنامه درسی صلح به کار آیند. نتیجه گیری: آموزش صلح می تواند به دانشجویان کمک کند تا دانش و مهارت های لازم را برای یک زندگی صلح آمیز بیاموزند و این دانش و مهارت را در خانواده، تعاملات اجتماعی و در سطوح ملی و بین المللی به کار گیرند. بنابراین لازم است که برای آموزش و ترویج صلح نه تنها به عنوان یک مفهوم وسیع، بلکه به عنوان یک واقعیت ملموس، از همه منابع و امکانات استفاده شود.
تأثیر اجرای الگوی کیفی مدیریت فرایندهای یاددهی - یادگیری بر تأمین نیازها و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تأثیر اجرای الگوی کیفی مدیریت فرایندهای یاددهی-یادگیری بر تأمین نیازها (بقاء، عشق و تعلق، قدرت، آزادی و شادی) و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی بود. در این پژوهش از طرح تحقیق نیمه آزمایشی با مقایسه گروه آزمایش و کنترل با پیش آزمون و پس آزمون و طرح مقایسه گروه آزمایش و کنترل با پس آزمون استفاده گردید. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه سوم مدارس ابتدایی نواحی چهارگانه شهر شیراز بود. برای نمونه گیری از روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده گردید. ابزار پژوهش مقیاس محقق ساخته برای سنجش میزان تأمین نیازها و آزمون معلم ساخته برای سنجش عملکرد تحصیلی بود. روایی ابزار با استفاده از نظر متخصصان و تحلیل عامل و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ (77/0) به تأیید رسید. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که میزان تحقق نیازهای پنج گانه دانش آموزان در گروه آزمایش به طور معناداری از گروه کنترل بالاتر است. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که گروه آزمایشی در پس آزمون عملکرد تحصیلی به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل است. همچنین براساس اندازه اثر (مجذور اتا) ملاحظه شد که 46 درصد از واریانس عملکرد تحصیلی به واسطه اجرای الگوی کیفی مدیریت فرایندهای یاددهی-یادگیری قابل پیش بینی است.
مدل آموزش اثربخش در دانشگاه فرهنگیان با تأکید بر رویکرد حمایت یاددهنده-یادگیرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
145 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق، تبیین و اعتباریابی مدل آموزش اثربخش در دانشگاه فرهنگیان با رویکرد حمایت یاددهنده-یادگیرنده می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی بوده که با روش پیمایش انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، متشکل از گروه خبرگان آشنا به مسایل آموزشی دانشگاه تربیت معلم (6 نفر)، گروه دانشجویان (2200 نفر) و اعضای هیأت علمی (60 نفر) بوده است. از گروه دانشجویان و هیأت علمی تعداد 328 نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب و به پرسش نامه ای که با استفاده از نظرات 6 کارشناس و خبره که در دو مرحله ی رفت و برگشتی (اجماع)، ساخته شده، پاسخ دادند. برای تأمین روایی و پایایی ابزار جمع آوری اطلاعات به ترتیب از نظرات متخصصان آموزش و آلفای کرونباخ (94/0) استفاده شده است. پاسخ های جمع آوری شده با استفاده از فنون آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS<sub>22</sub> و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که 4 عامل، به ترتیب: توسعه ی منابع و حمایت های اعضای هیأت علمی، توسعه ی ساختار برنامه ی درسی، فرایند یاددهی-یادگیری و حمایت های دانشجویی دارای بیشترین بار عاملی تعیین کننده بوده است. هم چنین، نتیجه ی به دست آمده، با استفاده از تحلیل عاملی نشان دهنده ی مناسب بودن شاخص های برازندگی می باشد. به عبارت دیگر، می توان از این عوامل به عنوان معیاری برای تعیین کیفیت در دانشگاه فرهنگیان استفاده کرد.
ارزیابی شایستگی های اعضای هیأت علمی فنی و مهندسی جهت تحقق رسالت دانشگاهی در افق 1404: جایگاه شایستگی تدریس از منظر دانشجویان دکتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه، تلاش شده است تا از منظر دانشجویان دوره ی دکتری رشته های فنی و مهندسی، شایستگی های مورد انتظار اعضای هیأت علمی برای یک دهه ی آینده مورد بررسی قرار گیرد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، دانشجویان دکتری در رشته های فنی و مهندسی در دانشگاه شیراز بودند. نمونه ای با حجم 66 نفر بر اساس روش نمونه گیری تصادفی نسبتی بر اساس جنسیت و رشته تحصیلی انتخاب گردید. ابزار این پژوهش، پرسشنامه ی پژوهشگرساخته شایستگی های اعضای هیأت علمی می باشد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که مهم ترین موضوعی که در رابطه با فعالیت های تدریس، پژوهش و آموزش اعضای هیأت علمی در یک دهه ی آینده اهمیت دارد، وفور اطلاعات در دسترس و فناوری های نو است. از دیدگاه دانشجویان دوره ی دکتری مهم ترین شایستگی اعضای هیأت علمی در یک دهه ی آینده، شایستگی پژوهش می باشد. همچنین یافته های پژوهش نشان داد بین ادراک دانشجویان دکتری از وضعیت موجود و مطلوب شایستگی های تدریس، پژوهش، مشاوره، ارائه خدمت و همکاری با اعضای هیأت علمی تفاوت معنادار وجود دارد و بیشترین شکاف بین وضعیت موجود و مطلوب ابعاد مختلف شایستگی اعضای هیأت علمی از دیدگاه دانشجویان دوره ی دکتری، متعلق به شایستگی همکاری اعضای هیأت علمی با همکاران می باشد.
تأثیر شیوه آموزشی ژانرمدار بر مهارت نوشتن دانش آموزان دوزبانه پایه پنجم ابتدایی در درس زبان فارسی در شهرستان ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
241 - 257
حوزههای تخصصی:
آموزش مهارت های نوشتاری به دانش آموزان دوزبانه همواره یکی از مهم ترین وظایف نظام آموزشی در مقطع ابتدایی بوده است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شیوه آموزشی ژانرمدار بر مهارت نوشتن دانش آموزان دوزبانه پایه پنجم ابتدایی در درس زبان فارسی مدارس ابتدایی شهر ارومیه انجام شده است. روش تحقیق آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر ارومیه در سال تحصیلی 98-1397 بودند که ابتدا مدرسه مورد نظر با شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب، سپس در این مدرسه بعد از کسب نظر موافق مدیر و معلم، یک کلاس به صورت تصادفی ساده انتخاب گردید. دانش آموزان این کلاس (30 نفر) به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. قبل از شروع برنامه مداخله، آزمون محقق ساخته مهارت نوشتن با تأیید روایی و پایایی، شامل (شرح حال نویسی، خلاصه نویسی، خاطره نویسی و گزارش نویسی) برای هر دو گروه به عنوان پیش آزمون اجرا شد. سپس متغیر مستقل (شیوه آموزشی ژانرمدار) در 10 جلسه 45 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا و گروه کنترل با استفاده از روش سنتی آموزش دیدند. پس از پایان آموزش ها، آزمون فوق مجدداً برای هر دو گروه به عنوان پس آزمون اجرا گردید. داده های گردآوری شده از طریق آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس) تحلیل گردید. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت نوشتن با استفاده از تدریس به شیوه ژانرمدار در مقایسه با روش معمول کلاسی به طور معناداری باعث افزایش مهارت نوشتن در دانش آموز شد. با توجه به یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که شیوه آموژشی ژانرمدار می تواند به طور مثبت و معنا داری مهارت نوشتن دانش آموزان دوزبانه را بهبود بخشد.
طراحی و اعتباربخشی الگوی مطلوب برنامه درسی رشته های کاردانش با رویکرد کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۴
117 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله طراحی و اعتباربخشی الگوی مطلوب برنامه درسی رشته های کاردانش با رویکرد کارآفرینی بود. برای تحقق اهداف تحقیق، تلفیقی از روش های تحلیل محتوای اسنادی و دلفی استفاده شد. نمونه های آماری انتخاب شده شامل 24منبع در ارتباط با برنامه درسی و آموزش کارآفرینی و همچنین تعداد 17 نفر از کارآفرینان برتر و 17 نفر از متخصصان برنامه درسی است که بصورت هدفمند انتخاب شده بودند. فنون گردآوری داده ها عبارت از مصاحبه نیمه ساختاریافته فردی با متخصصان کارآفرینی و تحلیل کیفی متون بود. یافته های این پژوهش، در فعالیت اول و دوم استخراج مولفه های اصلی کارآفرینی (خلاقیت، نوآوری، کارگروهی، پشتکار، ریسک پذیری و رهبری) بود و در فعالیت سوم الگوی برنامه درسی بر اساس هریک از مولفه های برگزیده در قالب عناصر چهارگانه برنامه درسی تدوین گردید. در بخش چهارم الگوی طراحی شده توسط 30 نفر از صاحبنظران برنامه ریزی درسی اعتبار بخشی شد، که نتیجه ی اعتباربخشی گویای مطلوبیت بالای الگوی برنامه درسی طراحی شده بود.
تربیت اجتماعی و سیاسی به روایت کتاب های درسی دوره دوم متوسطه نظری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال چهاردهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۲
159 - 184
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف تحلیل جایگاه ابعاد اجتماعی و سیاسی اهداف مصوب در کتاب های درسی دوره دوم متوسطه نظری ایران به روش تحلیل محتوا انجام شد. جامعه پژوهشی، کلیه کتاب های درسی دوره دوم متوسطه نظری در سال تحصیلی 96- 1395 بود که با توجه به ماهیت موضوع پژوهش کتاب های مطالعات اجتماعی به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، چک لیست تحلیل محتوا بود و نتایج پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی در فرایند تحلیلی آنتروپی شانون مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که تربیت اجتماعی و سیاسی موجود در کتاب های درسی ناهمسانی هایی با اهداف مصوب دارد که جامعه پذیری دانش آموزان را خدشه دار می سازد.یافته ها نشان داد که تربیت اجتماعی و سیاسی موجود در کتاب های درسی ناهمسانی هایی با اهداف مصوب دارد که جامعه پذیری دانش آموزان را خدشه دار می سازد.یافته ها نشان داد که تربیت اجتماعی و سیاسی موجود در کتاب های درسی ناهمسانی هایی با اهداف مصوب دارد که جامعه پذیری دانش آموزان را خدشه دار می سازد.
کنگره جهانی پیکار با بیسوادی در تهران
منبع:
وحید مهر ۱۳۴۴ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
میزان بهره مندی دانشجویان دانشگاه های آزاد منطقه 9 از مطبوعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشکلات عملکرد حرفه ای آموزگاران دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
118 - 89
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف «شناسایی مشکلات و منشاء مشکلات عملکرد حرفه ای آموزگاران دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان» انجام شده است. مقاله از نوع آمیخته با رویکرد ترکیبی و یک طرح تبئینی، با مدل پی گیری تبیین ها به اجرا درآمده است. جامعه آماری در این مقاله شامل 228 نفر دانش آموخته رشته آموزش ابتدایی از پردیس شهید صدوقی دانشگاه فرهنگیان کرمانشاه بوده است. حجم نمونه در بخش کمی مقاله طبق جدول مورگان 145 نفر بوده و ازبین افرادی از اعضا جامعه انتخاب شده اند که از مهر 1395 در سمت آموزگار مشغول به تدریس بوده اند. در بخش کیفی نیز نمونه ها به صورت هدفمند از بین مشارکت کنندگان در مرحله کمی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در مرحله اول پرسش نامه ترکیبی ودر مرحله دوم، مصاحبه های باز بوده است. روایی پرسشنامه بر اساس نظر اساتید و صاحب نظران تایید شده و پایایی آن نیزاز طریق آلفای کرانباخ 86/. بدست آمد. داده های حاصل از پرسش های باز و بسته پاسخ در جداول جداگانه طبقه بندی گردید.مصاحبه با مشارکت کنندگان در گروه های پنج نفری، از افرادی که در پرسش نامه به مشکلات خاصی اشاره نموده و افرادی که در همان موارد فاقد مشکل بودند، اجرا شده است. هدف از مصاحبه گروهی تبیین دقیق تر داده های ناهمگون حاصل از پرسش نامه در اثربحث و تعامل مشارکت کنندگان بود. در هر جلسه مصاحبه علاوه بر پژوهشگر، یکی از اعضا هیأت علمی گروه علوم تربیتی نیز نظارت داشتند. پس از سه جلسه مصاحبه در گروه های پنج نفری اشباع نظری حاصل گردید اما به جهت افزایش اعتبار، مصاحبه چهارم نیز اجرا و در مجموع 20 مشارکت کنننده در مصاحبه شرکت کردند.برای تأیید روایی داده های کیفی، نتایج حاصل از مقوله بندی داده های مصاحبه مورد تأیید همتا و مصاحبه شوندگان قرار گرفته است. نتایج به دست آمده از پرسش-نامه و مصاحبه ها نشان داده است که مهمترین مشکلات ادراک شده توسط مشارکت کنندگان در فرآیند عملکرد حرفه ای عمدتاً در مدیریت و اداره کلاس، تدریس کلاس چندپایه و پایه اول، آموزش های تخصصی و تعامل مؤثر با همکاران و اولیاء دانش آموزان بوده است. منشاء این مشکلات از نظر مشارکت کنندگان عدم ارائه برخی عناوین درسی کاربردی، عدم مطابقت محتواهای آموزشی با واقعیت های موجود در مدارس، ضعف تدریس برخی اساتید، عدم ارتباط برخی از دروس ارائه شده با رشته دانشگاهی و مشکلات موجود در ارائه کارورزی در دانشگاه بوده است. مهمترین پیشنهادات مورد توافق مشارکت کنندگان عبارت بودند از؛ تجدید نظر کلی در برنامه و محتواهای آموزشی، ارائه دروس کاربردی مانند مدیریت کلاس، افزایش زمان و غنی سازی برنامه کارورزی و دعوت از اساتید دارای تجربه تدریس در مدارس ابتدایی.
بررسی تطبیقی نظام برنامه درسی مبتنی بر شایستگی ها در برنامه تربیت معلم دوره ابتدایی کشورهای مالزی، هندوستان و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش، دانشگاه فرهنگیان از سال 1393 به بازمهندسی سیاست ها و بازتنظیم اصول حاکم بر برنامه درسی تربیت معلم با رویکرد شایستگی محور پرداخته است. هدف از تحقیق حاضر مطالعه تطبیقی برنامه های درسی تربیت معلم دوره ابتدایی با رویکرد شایستگی محور کشورهای مالزی، هندوستان و مقایسه آن با ایران است، تا بتوان با نگرشی جامع و با در نظر گرفتن چالش ها و تجربه های این دو کشور در این زمینه بهره گرفت. نتایج این مطالعه نشان می دهد که مفهوم شایستگی های معلمی با توجه به زمینه و بافت فرهنگی، مسائل خاص هر کشور و نگاه سیاست گذاران و برنامه ریزان، دستخوش تغییر است و مهم ترین مسائلی که کشورهای مالزی و هند با آن روبرو هستند چگونگی سنجش شایستگی های یکپارچه حرفه ای معلمی و مقاومت معلمان در برابر پذیرش اصلاحات است.
پایایی و روایی مقدماتی مقیاس سبک یادگیری بر مبنای مدل سیلور، هانسن و استرانگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش، برآورد پایایی و روایی مقیاس سبک یادگیری بر مبنای مدل سیلور، هانسن و استرانگ است. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز تبریز در سال تحصیلی 93-92 بودند که از این جامعه تعداد 377 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس سبک یادگیری با 32 گویه با طیف لیکرتی چهار درجه ای بر مبنای مقیاس سبک یادگیری مدل سیلور، هانسن و استرانگ است که مدل سبک یادگیری سیلور، هانسن و استرانگ (1980) دارای 25 ردیف افقی و 4 ردیف عمودی بود که در هر ردیف افقی، چهار توصیف کننده رفتار ذکر شده است که باید توسط پاسخگر بر حسب اولویت ها مرتب می شد. برای بررسی روایی عاملی مقیاس از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. شاخص های نیکویی برازش در این پژوهش عبارتند از 556/72= X² 09/0RMESA= 90/0= GFI 86/0=AGFI.این نتایج مو ید آن است که ساختار مقیاس برازش قابل قبولی با داده ها دارد و همه شاخص های نیکویی برازش مدل را تایید کرده، بر برازندگی مطلوب آن دلالت دارد. پایایی مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ بررسی گردید. پایایی این ابزار 74/0 به دست آمد. با در نظر گرفتن نتایج این پژوهش، می توان گفت مقیاس سبک یادگیری تدوین شده، می تواند ابزار پایا و معتبری در ارزیابی سبک های یادگیری باشد.