این پژوهش به بررسی مسأله ی امکان سنجی برنامه ریزی درسی دوزبانه(فارسی و ترکی) در آموزش ابتدایی از منظر مدیران و معلمان در دو استان آذربایجان شرقی و غربی پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده، برای اجرای آن از روش توصیفی پیمایشی استفاده شده است. به منظورگردآوری داده ها از مقیاس محقق ساخته استفاده شده، روایی پرسش نامه از طریق نظرات متخصصان و کارشناسان، بررسی و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و 90/0 برآورد شده است. جامعه ی آماری پژوهش، مشتمل بر 7231 نفر از مدیران و معلمان شهرهای تبریز، ارومیه، مرند و خوی در مدارس ابتدایی می باشد. با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان 400 نفر به عنوان نمونه ی آماری پژوهش برآورد گردیده که از طریق نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شده است. تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمار استنباطی با آزمون های t تک نمونه ای، t گروه های مستقل، تحلیل واریانس چند متغیره(مانوا) و شفه انجام پذیرفته است. نتایج پژوهش نشان داده که نگرش پاسخ دهندگان نسبت به برنامه ریزیدرسی دوزبانه مثبت بوده است، یعنی مدیران و معلمان شرکت کننده در این پژوهش نگرش مثبتی نسبت به آموزش دوزبانه دارند. از لحاظ آمادگی نیروی انسانی و امکانات برای اجرای برنامه در دو استان در حد متوسط به بالا می باشد. و هم چنین بین دیدگا ه های مدیران و معلمان از لحاظ متغیرهای جمعیت شناختی(محل خدمت، جنس، مدرک تحصیلی و سمت) تفاوت وجود ندارد. ولی بین دیدگاه های مدیران و معلمان براساس سابقه ی خدمت تفاوت وجود دارد.
هدف اصلی این پژوهش توصیفی - همبستگی، تعیین سهم نگرش تفکر انتقادی و شیوه های شناختی یادگیری در پیش بینی عملکرد تحصیلی دانشجویان بود. برای این کار تعداد 301 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و علاوه بر گزارش معدل خود، به پرسشنامه های آمادگی نگرش تفکر انتقادی کالیفرنیا و سبک های یادگیری کلب پاسخ گفتند. مبتنی بر یافته ها، نگرش تفکر انتقادی (132/0= ß ) و مشاهده تأملی (136/0-= ß ) توانست 5% از تغییرات عملکرد تحصیلی را تبیین کند. بین آزمایشگری فعال و عملکرد تحصیلی نیز همبستگی مثبت وجود داشت (114/0= r و 05/0 < P ). بین نگرش تفکر انتقادی و مشاهده تاملی رابطه منفی وجود داشت(22/0-= r و 01/0 < P ). این رابطه با مفهوم سازی انتزاعی مثبت بود (16/0= r و 01/0 < P ).
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ساده و چندگانه استرسورهای دانشجویی (استرسورهای مربوط به شرایط تحصیلی، محیط آموزشی، فارغ التحصیلی و محیط خوابگاه) و عملکرد تحصیلی در دانشجویان دارای نگرشهای مذهبی بالا، متوسط و پایین می باشد. نمونه پژوهش شامل 511 نفر (235 پسر و 276 دختر) از دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استرسورهای دانشجویی و پرسشنامه نگرش مذهبی جهت آزمون فرضیه ها استفاده شد. نتایج نشان داد که استرسورهای دانشجویی با عملکرد تحصیلی دانشجویان دارای نگرشهای مذهبی بالا (0.33-=r)، متوسط (r=-0.31)و پایین (r=-0.59) رابطه منفی دارد (p<0.001). بین ترکیب خطی متغیرهای پیش بین (استرسورهای دانشجویی) با متغیر ملاک (عملکرد تحصیلی) دانشجویان دارای نگرشهای مذهبی بالا (0.336=MR)، متوسط (0.334=MR) و پایین (0.661=MR) رابطه معنی داری وجود دارد (p<0.001). نتایج آزمون Z فیشر نشان داد که ضریب همبستگی چند متغیری استرسورهای دانشجویی با عملکرد تحصیلی "دانشجویان دارای نگرش مذهبی پایین در مقایسه با دانشجویان دارای نگرش مذهبی متوسط" و "دانشجویان دارای نگرش مذهبی بالا" به طور معنی داری بیشتر است (p<0.05). بین ضریب همبستگی چند متغیری استرسورهای دانشجویی با عملکرد تحصیلی "دانشجویان دختر (0.535=MR) و دانشجویان پسر (0.436=MR)" تفاوت معنی داری به دست آمد.
این پژوش با هدف بررسی تاثیر محتوای الکترونیکی طراحی و تولید شده مبتنی بر اصول طراحی چندرسانه ای مایر و اصول زیبایی شناختی، بر یادگیری دروس ریاضی، علوم دانش آموزان ششم ابتدایی دبستان بشری تهران در سال تحصیلی 94-95 انجام پذیرفته است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری متشکل از کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی منطقه 2 شهر تهران است، و نمونه شامل 120 نفر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. نمونه به دو گروه آزمایش، استفاده کننده از محتوای الکترونیکی طراحی شده همراه با روش سنتی (ترکیبی) و گروه گواه (روش متداول سنتی) تقسیم شدند. گردآوری اطلاعات با استفاده از یک آزمون محقق ساخته انجام شد و با برگزاری پیش آزمون و پس آزمون نمرات دانش آموزان مقایسه شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل (برای مقایسه معدل نمرات دروس بین دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون)، تی زوجی (مقایسه معدل دروس در آزمون های پیش آزمون و پس آزمون در هر گروه) و آزمون کوواریانس استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که استفاده از محتوای الکترونیکی طراحی شده براساس اصول طراحی چندرسانه ای مایرو اصول زیبایی شناختی بر میزان یادگیری دانش آموزان گروه آزمایش در کلیه مفاهیم در درس علوم (ورزش و نیرو، انرژی، زمین پویا، سالم بمانیم و... .) و ریاضی (کسر و عدد مخلوط، مقایسه و ساده کردن کسر مرکب، جمع و تفریق کسر، تقسیم اعشاری و...) نسبت به خودشان و همچنین در مقایسه با گروه کنترل تاثیر مثبت داشته است.