فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: گذشت و عوامل تأثیرگذار بر آن همواره مورد توجه روانشناسان و خانواده درمانگران بوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه رضایت زناشویی، صمیمیت و کیفیت روابط زناشویی در متأهلین با گذشت اداره های دولتی شهر خرم آباد بود. روش: این مطالعه توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه این پژوهش کارکنان متأهل اداره های دولتی شهر خرم آباد بودند که 220 نفر به عنوان نمونه پژوهش، مورد مطالعه قرار گرفتند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش از مقیاس گذشت خانواده (Family Forgiveness Scale)، پرسشنامه رضایت زناشویی (Marital Satisfaction)، پرسشنامه صمیمیت (Intimacy) و پرسشنامه کیفیت روابط زناشویی (Marital Relationship Quality) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-16 و همچنین از روش آماری همبستگی استفاده شد. یافته ها: آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که رضایت زناشویی در سطح (547/789= f)، صمیمیت در سطح (779/12957= f) و کیفیت روابط زناشویی در سطح (050/579= f) با گذشت همبستگی مثبت و معناداری دارند. نتیجه گیری: افرادی که به همسر خود گذشت بیشتری نشان می دهند، رضایت زناشویی بیشتری دارند و میزان صمیمیت و کیفیت روابط زناشویی بین آنها بالاتر است.
بنیاد خانواده در اسلام و غرب
منبع:
پیوند ۱۳۷۸ شماره ۲۳۶
مشکلات اجتماعی خانواده های مراقبت کننده از سالمند ناتوان در شهر کرج(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
نقش ابعاد رضایت زناشویی در پیش بینی اختلال رفتار مقابله ای و اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی و مقایسه خصوصیات شخصیتی در دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان با مادران شاغل و غیر شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه خصوصیات شخصیتی در دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان با مادران شاغل و غیر شاغل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان در شهرستان سرپل ذهاب بود. نمونه شامل 200 دانش آموز بود که به روش نمونه گیری تصادفی (خوشه ای چند مرحله ای) انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه پرسشنامه شخصیتیچند وجهی مینه سوتا (MMPI) و پرونده تحصیلی و مشاوره دانش آموزان استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد میان دانش آموزان با مادران شاغل و غیر شاغل در مؤلّفه های افسردگی، رفتارهای ضد اجتماعی و هیستری تفاوت معناداری وجود دارد (01/0p<). دانش آموزانی که مادران آن ها شاغل است، افسردگی بیش تری را تجربه می کنند و رفتارهای ضداجتماعی بیش تری از خود نشان می دهند؛ در حالی که دانش آموزانی که مادران آن ها شاغل نیست، رفتارهای هیستری گونه بیش تری از خود نشان می دهند.
خانواده و بهداشت روانی
حوزههای تخصصی:
نقش جهت گیری مذهبی و مناسبات سالم زوجین در پیش بینی سازگاری زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
هم سنجی شناسه های تمایزیافتگی دیدگاه میان نسلی بوئن با شناسه های تمایزیافتگی ادراک شده در جامعه پدر و مادرهای ایرانی ساکن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمایزیافتگی در شکل دهی و پایداری شالوده خانواده متغیری کارساز است. پژوهش حاضر با هدف هم سنجی شناسه های تمایزیافتگی در دیدگاه میان نسلی بوئن و خانواده های ایرانی انجام گرفت. پژوهش از نوع آمیخته است و با به کار بستن روش کیفی راهبرد اکتشافی زنجیره ای و روش کمی همبستگی اجرا گردید. نخست مفاهیم مربوط به تمایزیافتگی در دیدگاه بوئن بیرون کشیده شد. سپس از راه مصاحبه های اکتشافی با 14 نفر از والدین ساکن در شهر تهران با نمونه گیری هدفمند که در سال 1395 انجام گرفت، عناصر و مؤلفه های شناسه های تمایزیافتگی در فرهنگ ایرانی برون آوری و کدگذاری شدند. درستی شناسه های به دست آمده از روش دلفی با گروهی از متخصصین محرز شد. 12 شناسه اصلی و 78 شناسه فرعی برای تمایزیافتگی در خانواده های ایرانی شناسایی شد. 25 شناسه، افزون بر شناسه های مطرح در دیدگاه بوئن درزمینه فرهنگی جامعه والدین ایرانی به دست آمد. سپس شناسه های حاصل، تبدیل به سنجه شده و به طور موازی با سیاهه بازبینی شده اسکورون و اسمیت (2003) بر روی نمونه 100 نفری از والدین که با نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند اجرا گردید. برآیند ها، نشانگر همبستگی هر دو ایزار (0/01 =r= 40/0, =P) بود. همچنین ماتریس همبستگی نشان داد ضرایب همبستگی درونی مؤلفه های سنجه تمایزیافتگی برآمده از پژوهش، از نرخ همبستگی بالاتری برخوردارند. هم سنجی شناسه های به دست آمده با شناسه های بیان شده در دیدگاه بوئن نشان می دهد، باوجودآنکه تمایزیافتگی یک ویژگی کم وبیش پایا است ولی می تواند در شناسه های فرعی متأثر از بافت فرهنگی و اجتماعی باشد. پس برای شناخت درست و بررسی سازه های روان شناختی توجه به ناهمسانی زمینه فرهنگی و اجتماعی بسیار مهم است.
بررسی ملاکهای همسرگزینی و فرسودگی زناشویی به عنوان متغیّرهای پیش بین زوجین متقاضی طلاق و مایل به ادامه ی زندگی مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه هدف: با توجه به نقش مهم ملاک های همسر گزینی در ایجاد فرسودگی زناشویی، پژوهش حاضر با هدف بررسی ملاکهای همسرگزینی و فرسودگی زناشویی به عنوان متغیَرهای پیش بین زوجین متقاضی طلاق و مایل به ادامه زندگی مشترک صورت گرفت. روش: طرح تحقیق همبستگی از نوع علی- مقایسه ا ی است. جامعه این تحقیق شامل تمام متقاضیان طلاق مراجعه کننده به دادگاه خانواده شهرستان لارستان در 6 ماه اول سال 1390 که بین 2 تا 6 سال از زندگی زناشویی آنها می گذشت و هم چنین زوجین مایل به ادامه زندگی مشترک که از لحاظ ویژگی های دموگرافیک (سطح تحصیلات، مدت ازدواج ، سن و...) که مشابه افراد متقاضی طلاق بودند می شد. نمونه مورد نظر شامل 30 زوج (30 نفر مرد و 30 نفر زن) متقاضی طلاق و 30 زوج (30 نفر مرد و 30 نفر زن) مایل به ادامه زندگی مشترک بودند که به صورت تصادفی ساده از میان جامعه تحقیق انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، شامل پرسشنامه ملاکهای همسر گزینی و پرسشنامه فرسودگی زناشویی بود. یافته ها: به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون آماری تحلیل تمیز استفاده شد. نتایج این تحلیل نشان می دهد که متغیّر فرسودگی زناشویی و ملاک محتوایی همسرگزینی قادرند به طور معناداری عضویت گروهی افراد به طبقه متقاضی طلاق و مایل به ادامه زندگی مشترک را پیش بینی کنند. همبستگی متعارف این متغیّرها در جداسازی گروه ها در تحلیل تمیز به روش همزمان برابر با 773/0و در تحلیل تمیز به روش گام به گام برابر با 756/0 است. سطح معنی داری تابع تمیز در این پژوهش 0.0001 P< است. نتیجه گ یری: یافته های این پژوهش، نقش ملاکهای همسر گزینی محتوایی وفرسودگی زناشویی را به عنوان متغیّرهای پیش بینی کننده احتمال طلاق در زوجین مورد تایید قرار داد و می تواند در تعیین راهبردهای مشاوره ای، بخصوص در امر مشاوره قبل از ازدواج مؤثر واقع گردد.
نقش دلزدگی زناشویی با میانجی گری کیفیت مراقبت مادرانه در پیش بینی مشکلات برونی سازی و درونی سازی شده کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش دلزدگی زناشویی با میانجی گری کیفیت مراقبت مادرانه در پیش بینی مشکلات برونی سازی و درونی سازی شده کودکان بود. روش بکار رفته در این پژوهش توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه مورد مطالعه کودکان 7 تا 10 ساله شهر تهران بودند که از این جامعه 321 کودک (144 پسر و 177 دختر) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد و پرسش نامه ها به وسیله مادارن شان تکمیل شد. ابزارهای بکار رفته شامل: پرسش نامه دلزدگی زناشویی (پانیز، 1381)، پرسش نامه کیفیت مراقبت مادرانه (قنبری، خداپناهی، مظاهری و لواسانی، 1390) و فهرست رفتاری کودک (آشنباخ، 2001) بود. در نهایت، داده ها با روش های همبستگی، تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس، با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. متغیر میانجی کیفیت مراقبت مادرانه در رابطه بین دلزدگی زناشویی و مشکلات درونی سازی و برونی سازی شده کودکان نقش میانجی را دارد. هم چنین، بین دو جنس کودکان در مشکلات برونی سازی شده تفاوتی معنادار وجود دارد. کیفیت مراقبت مادارنه نقشی مهم در مشکلات هیجانی و رفتاری کودکان ایفا می کند. اگر مادران در مقابله با ایفای نقش مادری خودشان ضعف نشان دهند، در تربیت کودکان خود با مشکلاتی مواجه می شوند که منجر به افزایش مشکلات کودکان می شود
اثربخشی کارگاه آموزشی کودک اندیشمند بر شیوه های فرزندپروری والدین و مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در هر جامعه ای، رابطه مناسب والدین و کودک از عوامل مهم و تعیین کننده تحول کودک و سلامت روانی اعضای آن است. این امر در دوره پیش دبستانی از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی کارگاه کودک اندیشمند بر شیوه های فرزندپروری والدین و مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی بود.
روش: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی به شمار می رود. گروه نمونه را 44 نفر از والدین دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی از مدارس غیرانتفاعی شهر تهران تشکیل دادند. والدین در پی فراخوانی به وسیلة مسئولان مدرسه در زمینه شرکت در کارگاه آموزشی با عنوان تربیت کودک اندیشمند، اعلام آمادگی نمودند. جلسات کارگاه هفته ای یک بار در 9 جلسه 2 ساعته برگزار شدند. ابزارهای پژوهش، مقیاس شیوه های فرزندپروری بامریند و پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی بود. به منظور تحلیل داده های پژوهش ازتحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تی وابسته استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از داده های مقیاس فرزندپروری نشان داد که مداخله حاضر شیوه های فرزندپروری مطلوب والدین را افزایش داده است و اندازه اثر این آموزش بر مؤلفه شیوه فرزندپروری مقتدرانه بالاتر از دیگر مؤلفه ها است. در ضمن مداخله اثر معناداری بر روی مشکلات رفتاری کودکان نداشت.
نتیجه گیری: از دلایل احتمالی عدم اثربخشی آموزش بر مشکلات رفتاری کودکان را می توان به کوتاهی مدت زمان سپری شده از آموزش نسبت داد. بدین معنا که انتظار می رود بخش اعظمی از نتایج آموزش های خانواده محور پس از گذشت زمان ایجاد شود تا اعضا بتوانند از فرصت لازم جهت استفاده از آموزش ها در محیط خانواده بهره مند شوند
رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و تمایزیافتگی خود با کیفیت زندگی زنان متقاضی طلاق در کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
مطالعه عواملی مانند نقش خانواده و نحوه ارتباطات اعضا، در بررسی کیفیت زندگی امری اساسی است. افزایش آمار طلاق، نشانه ضعف نهاد خانواده در ایجاد احساس رضایتمندی در زوجین خصوصاً زنان که بیش از مردان متقاضی طلاق هستند، می باشد. طلاق معضلی است که موجب پیچیدگی عاطفی خانواده و کاهش سطح کیفیت زندگی افراد می گردد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و تمایزیافتگی خود با کیفیت زندگی زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به مرکز مشاوره دادگستری کرمانشاه در سال 1394 بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. برای انجام آن از بین مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره به روش نمونه گیری در دسترس نمونه ای به حجم 300 نفر انتخاب شد جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده (FCP)، پرسشنامه تمایزیافتگی خود (DOS) و پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-36) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام شد. نتایج نشان داد میان الگوی ارتباطی گفت و شنود و تمایزیافتگی با کیفیت زندگی رابطه مستقیم در سطح 001/0 وجود دارد و هر دو متغیر الگوهای ارتباطی خانواده و تمایزیافتگی خود توان پیش بینی کیفیت زندگی را دارند. بنابراین باید به اهمیت کیفیت روابط اعضای خانواده، به عنوان اساسی ترین نهاد اجتماعی و تعیین کننده کیفیت زندگی فرزندان، بیش از پیش تأکید شود.
نقش واسطه ای سبک های دلبستگی در انتقال خشونت از خانواده اصلی به خانواده فعلی در زنان مراجعه کننده به مراکز قانونی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی نقش واسطه ای سبک های دلبستگی در انتقال خشونت از خانواده اصلی به خانواده فعلی در زنان خشونت دیده مراجعه کننده به مرکز قانونی شهر شیراز بود. تعداد 283 زن خشونت دیده مراجعه کننده به مراکز قانونی شهر شیراز به شیوه دردسترس برگزیده شدند و به سه پرسشنامه سبک های دلبستگی، سنجش خشونت علیه زنان، سنجش خشونت در خانواده اصلی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش الگویابی معادلات ساختاری و برای بررسی اثرات واسطه ای در الگویژوهش از آزمون بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان داد که خشونت در خانواده اصلی هم دارای اثر مستقیم بر خشونت در خانواده فعلی و هم دارای اثر غیرمستقیم بر آن با واسطه گری سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی است. سبک دلبستگی اجتنابی و اضطرابی واسطه انتقال خشونت از خانواده اصلی به خانواده فعلی است.
تعلیم و تربیت کودکان در سیره امام خمینی (ره)
منبع:
پیوند ۱۳۸۰ شماره ۲۵۹
حوزههای تخصصی:
پیش بینی تعهد زناشویی بر پایه عواطف خودآگاه (شرم و گناه) و تمایزیافتگی خود دردانشجویان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی تعهد زناشویی بر پایه عواطف خودآگاه (شرم و گناه) و تمایزیافتگی خود در بین دانشجویان متأهل بود. روش:پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش را دانشجویان متأهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز تشکیل می دهند که در سال تحصیلی 91-92 مشغول به تحصیل بودند. از جامعه مذکور تعداد110 دانشجوی متاهل به روش تصادفی ساده و با استفاده از جدول نمونه گیری کریچی و مورگان(1979) انتخاب شدند. داده ها به وسیله پرسش نامه های تمایزیافتگی خود (DSI)، آزمون عاطفه خودآگاه (TOSCA-2)و پرسش نامه تعهد زناشویی (MCQ) جمع آوری شدند و با استفاده آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره به شیوه همزمان و گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تمایزیافتگی خود با تعهد زناشویی رابطه مثبت معنادار (01/0p<)، احساس شرم با تعهد زناشویی رابطه منفی معنادار (01/0p<) دارند و این دو متغییر در مجموع قادر به پیش بینی 36 درصد از واریانس تعهد زناشویی هستند. همچنین نتایج نشان داد که بین احساس گناه با تعهد زناشویی رابطه معناداری وجود ندارد و این متغیر توانایی پیش بینی تعهد زناشویی را تدارد. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت افرادی که سطح تمایزیافتگی بالاتری دارند و همچنین کمتر احساس شرم می کنند، تعهد زناشویی بیشتری دارند.
تأثیر آموزش حل مسئله به مادران بر فرایندهای خانوادگی و شیوه های فرزند پروری آنها
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه سبک های ارتباطی خانواده و نحوه ارتباط والد- کودک، از آموزش های حل مسئله تأثیر می پذیرد. هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر آموزش حل مسئله به مادران بر شیوه های فرزندپروری و فرایندهای خانوادگی است.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی است. جامعه آماری مشتمل بر مادران دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی شهر تهران در سال 1392 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 55 نفر از مادران این دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1967) و مقیاس فرایندهای خانوادگی سامانی (1386) استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان دادند شرکت در دوره آموزش مهارت های حل مسئله اثر مثبتی بر عملکرد شرکت کنندگان در سبک های فرزندپروری و فرایندهای خانوادگی آنها داشته است؛ به طوری که این برنامه منجر به بهبود مهارت ارتباطی، انسجام و احترام متقابل، و مهارت مقابله والدین شده و سبب کاهش استفاده والدین از شیوه های فرزندپروری سهل گیرانه و مستبدانه شده است.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر آموزش مهارت های حل مسئله به منظور بهبود سبک های فرزندپروری و کیفیت ارتباط های بین فردی درون خانواده و فرایندهای خانوادگی پیشنهاد می شود. شرکت در این برنامه با بهبود روابط و تغییر شیوه های فرزندپروری سهل گیرانه و مستبدانه می تواند موجب افزایش تجربه پیامدهای مطلوب توسط فرزندان، بهبود کیفیت روابط والد- فرزند و تبعات مطلوب روانی و اجتماعی گردد. به این ترتیب، مداخله حاضر را می توان به عنوان مداخله ای مفید به درمانگران پیشنهاد کرد.