فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۴٬۳۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی مداخله درمانی مبتنی بر ژیمناستیک مغزی بر حافظه فعال و سرعت پردازش دانش-آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص بود.
روش : روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی دارای اختلال یادگیری شهرستان تنکابن که در سال تحصیلی 99-98 به مرکز اختلال یادگیری سلامت آن شهرستان مراجعه کردند، بود. روش نمونه گیری این پژوهش در دسترس بود که بعد از انتخاب 30 نفر به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه گمارش گشتند. ابزارگردآوری داده ها مصاحبه بالینی و مقیاس هوشی وکسلر 4 (2003) بود. جهت تحلیل داده از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. آزمون های فوق با استفاده از نسخه 22 نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته ها : نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که درمان مبتنی بر ژیمناستیک مغزی بر حافظه فعال و سرعت پردازش دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص تاثیر مثبت و معنادار داشت.
نتیجه گیری : نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که مداخلات درمانی مبتنی بر ژیمناستیک مغزی بر حافظه فعال دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص اثر بخش نیست.
مقایسه نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج، باورهای غیرمنطقی و خود بازداری در دانشجویان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۲۲۹-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج و باورهای غیرمنطقی با خود بازداری در دانشجویان دختر و پسر انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع علی _ مقایسه ای بود. جامعه ی آماری تمامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی در سال 1394-1393 تشکیل می دادند که از بین آنها 365 نفر (170 پسر و 195 دختر) به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های باورهای غیر منطقی (جونز، 1980)، پرسشنامه نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج (کردلو، 1380) و پرسشنامه خودبازداری (وینبرگر و شوارتز، 1990) پاسخ دادند. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون t مستقل نشان داد که بین نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج، باورهای غیر منطقی و خودبازداری در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد (58/2>t و 01/0>p). نتیجه گیری: نتایج یافته ها بیانگر این بود که جنسیت عاملی تاثیرگذار بر نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج، باورهای غیرمنطقی و خودبازداری می باشد به طوری که پسران نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج بیشتر، باورهای غیرمنطقی و خودبازداری کمتری داشتند.
بررسی تاثیر مشارکت سیاسی زنان بر طرحواره های نقش جنسیتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: اشتغال می تواند بر طرحواره های نقش جنسیتی تاثیر بگذارد. در نتیجه پژوهش حاضر با هدف مقایسه طرحواره های نقش جنسیتی زنان شاغل در سازمان های اجرایی سیاسی و غیرسیاسی انجام شد. روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقایسه ای بود. جامعه پژوهش زنان شاغل در سازمان های اجرایی سیاسی و غیرسیاسی شهر مشهد در سال 1398 بودند. نمونه پژوهش 114 نفر از زنان شاغل در سازمان های سیاسی بودند که با روش نمونه گیری سرشماری انتخاب و 384 نفر از زنان شاغل در سازمان های غیرسیاسی بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش فرم کوتاه سیاهه طرحواره های نقش جنسیتی (بم، 1981) بود که روایی آن با نظر متخصصان تایید و پایایی کل آن با روش آلفای کرونباخ ۰.۸۶بدست آمد. داده ها با آزمون های کای اسکوئر، فیشر و تی مستقل در نرم افزار SPSS-22 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که زنان شاغل در سازمان های اجرایی سیاسی و غیرسیاسی بر اساس آزمون کای اسکوئر از نظر تحصیلات و تأهل، بر اساس آزمون فیشر از نظر استان تولد، شهر تولد، رده شغلی و رضایت شغلی و بر اساس آزمون تی مستقل از نظر میانگین سنی و سابقه کار تفاوت معنی داری نداشتند (05/0P>). یافته های دیگر نشان داد میانگین نمره طرحواره های نقش جنسیتی مردانه زنان شاغل در سازمان های اجرایی سیاسی به طورمعنی داری بیشتر از میانگین آن در زنان شاغل در سازمان های اجرایی غیرسیاسی بود (05/0˂P)، اما آنها از نظر میانگین نمره طرحواره های نقش جنسیتی زنانه و طرحواره های مطلوبیت اجتماعی تفاوت معنی داری نداشتند (05/0P>). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که طرحواره های نقش جنسیتی مردانه در زنان تحت تاثیر اشتغال در سازمان های اجرایی سیاسی و غیرسیاسی است.
واکاوی تجارب و راهکارهای انجام هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب از دیدگاه دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران: مطالعه ای پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدایت تحصیلی-شغلی در مسیری است که با پیمودن آن، نیازهای جامعه و نیازهای فردی برآورده می شود، بنابراین برون داد های نامطلوب در نظام آموزش عالی و بازار کار، می تواند حاصل از هدایت تحصیلی-شغلی نادرست افراد باشد. لذا؛ پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجارب و راهکارهای انجام هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب از دیدگاه دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی به روش پدیدارشناسی انجام شد. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با نه نفر از دانشجویان ناراضی از رشته فعلی، 11 نفر از دانشجویان دارای تجربه تغییر رشته و پنج نفر از فارغ التحصیلان مشغول به کار غیرمرتبط با رشته تحصیلی خود که به شیوه هدفمند انتخاب شدند، جمع آوری و براساس راهبرد هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد. یافته ها: راهکارهای انجام یک هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب، در 22 زیرمضمون و شش مضمون کلی حیطه آموزش و پرورش، حیطه آموزش عالی، حیطه تخصصی، حیطه خانوادگی، حیطه سیاسی-اجتماعی و حیطه شغلی طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: بطور کلی با توجه به آن که راهکارهای ارائه شده در پژوهش حاضر برخاسته از تجربیات افراد از چالش های هدایت تحصیلی-شغلی می باشد، لذا توصیه می شود این راهکارها در قالب یک دستورکار جمع بندی شده در اختیار مدارس و دست اندرکاران برنامه هدایت تحصیلی-شغلی قرار گیرد تا با توجه به بستر موجود در جامعه، بکار گرفته شوند.
تأثیر برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار در افسردگی، اضطراب و تنیدگی مادران دارای فرزند دچار اختلال ناخشنودی جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر به موضوعیت دو گروه جنسیتی در جوامع، جای شگفتی نیست که برخی والدین به مجرد آگاه شدن از انتخاب جنسیت ناهمخوان با جنس فرزندان، به دلیل تنش برآمده از شرم و سرافکندگی دچار مشکلات روانی شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار بر افسردگی، اضطراب و تنیدگی در مادران دارای فرزند با اختلال ناخشنودی جنسیتی انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و گروه کنترل بود که در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون با دوره پیگیری سه ماهه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را همه مادران دارای فرزند دچار ناخشنودی جنسیتی و مراجعه کننده به مرکز بهزیستی و انستیتو روان پزشکی شهر تهران در سال 1401 تشکیل می دادند که از میان آن ها بر پایه پرسشنامه هویت جنسیتی (Deogracias et al, 2007) و مصاحبه بالینی ساختاریافته طبق معیارهای DSM-5 با فرزندانشان،30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. آزمودنی های انتخاب شده در هر دو گروه به وسیله پیش آزمون و توسط پرسشنامه افسردگی، اضطراب و تنیدگی (Lovibond & Lovibond, 1996) مورداندازه گیری قرار گرفتند، پس ازآن برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار (Bögels & Restifo, 2014) به گروه آزمایش آموزش داده شد ولی گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. پس از آموزش در هر دو گروه پس آزمون اجراشده و همچنین پس از سه ماه آزمون پیگیری از هر دو گروه به عمل آمد. داده های به دست آمده با به کارگیری روش آماری واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار مایه بهبود سطح افسردگی، اضطراب و تنیدگی در مادران دارای فرزند دچار ناخشنودی جنسیتی شده که این بهبودی تا مرحله پیگیری برقرار بوده است (05/0 P<). بر این بنیاد پیشنهاد می شود که مشاوران و روان شناسان از این روش در مراکز مشاوره برای این گروه از مادران استفاده کنند.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر تنظیم هیجانی و سطح پلاسمایی هورمون اکسی توسین خون زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
99 - 127
حوزههای تخصصی:
تنظیم هیجان و همچنین هورمون اکسی توسین از جمله عوامل اثرگذار بر تعامل زوجین است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر تنظیم هیجانی و سطح پلاسمایی هورمون های اکسی توسین خون بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل زوجین شهر تهران در سال 1397 بود که با فراخونی در فضای مجازی 15 زوج به روش داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (هفت زوج) و آزمایش (8 زوج) گمارده شدند. علاوه بر پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (گرتز و روئمر ، 2004) و پرسشنامه تعارضات زناشویی (براتی و ثنایی، 1379)، از آنالیز آزمایشگاهی به روش الایزا برای سنجش سطح اکسی توسین در پلاسما، جهت گرداوری داده ها استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت مداخلات زوج درمانی هیجان مدار قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. علاوه بر آماره های توصیفی، از تحلیل کوواریانس و مقایسه زوجی بنفرونی برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار باعث بهبود نمرات تنظیم هیجان زوجین در مولفه های عدم پذیرش پاسخ هیجانی، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی و عدم وضوح هیجانی می شود (05/0p<)، ولی بر مولفه های دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه و فقدان آگاهی هیجانی اثربخشی معناداری ندارد (05/0<P). همچنین نتایج نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار اثربخشی معناداری بر کاهش سطح اکسی توسین پلاسمایی زوجین دارد (05/0p<). نتیجه پژوهش نشان داد زوج درمانی هیجان مدار می تواند در جهت بهبود تنظیم هیجان و تغییر در ترشح هورمون اکسی توسین مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به صورت آنلاین بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه در دوره کرونا ویروس
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به صورت آنلاین بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه در دوره کرونا ویروس اجرا شد. پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان مقطع متوسطه شهر اهواز در سال 1401 بود. نمونه شامل 30 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس انگیزش تحصیلی (والرند و همکاران، 1989) بود و توسط نرم افزار SPSS (نسخه 25) و به روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان دادند که اجرای آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به صورت آنلاین بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر اهواز اثربخش بوده است (01/0>P). بنابراین، پیشنهاد می شود به آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به صورت آنلاین در طول تحصیل برای دانش آموزان در شرایط بحران همه گیری کروناویروس توجه بیشتری شود.
هم سنجی اثربخشی آموزش فلسفه برای کودک و بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری بر عملکرد اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
219 - 248
حوزههای تخصصی:
کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی مشکلات زیادی را در زندگی فردی و اجتماعی تجربه می کنند. هدف از پژوهش حاضر هم سنجی اثربخشی آموزش فلسفه برای کودک و بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری بر عملکرد اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بود. روش پژوهش در این مطالعه؛ نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه کودکان مراجعه کننده به مرکز مشاوره شمیم شهر کرمانشاه در سال 1398- 1399 بود. گروه نمونه، 30 نفر از کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بودند. انتخاب به صورت نمونه گیری هدفمند و جایگزینی به صورت تصادفی بود. ابتدا پرسشنامه مهارت های اجتماعی (ماتسون و همکاران، 1983). برای هر سه گروه اجرا شد (پیش آزمون). سپس شرکت کنندگان یکی از گروه های مداخله، برنامه آموزش فلسفه برای کودک بازی درمانی گروهی را در 10 جلسه 60 دقیقه ای و هفته ای یک بار دریافت کردند و گروه مداخله دیگر بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری را در 10 جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند؛ درحالی که گروه کنترل هیچ مداخله آموزشی دریافت نکرد. سپس هر سه گروه مجدد با پرسشنامه مذکور مورد ارزیابی قرارگرفتند (پس آزمون). مرحله پیگیری نیز 2 ماه بعد از پس آزمون برگزار گردید. از تحلیل کوواریانس با رعایت پیش فرض ها برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو روش در گروه های مداخله، بر بالارفتن عملکرد اجتماعی تأثیر معناداری داشته اند. البته اثربخشی برنامه آموزشی فلسفه برای کودک (فبک) از بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری بیشتر بوده است. لذا لزوم استفاده از روش فبک در رابطه با این کودکان در مراکز مشاوره کودک، پیش دبستانی ها و مدارس مشخص می گردد.
مقایسه ابعاد صمیمیت، تعهد، و رضایت زناشویی در زوجین با و بدون تجربه مشاوره قبل از ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۲۱۰-۱۸۰
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ابعاد صمیمیت، تعهد، و رضایت زناشویی در زوجین با و بدون تجربه مشاوره قبل از ازدواج انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی از نوع علی _ مقایسه ای، و جامعه آماری شامل زوج هایی می شود که تجربه مشاوره قبل از ازدواج داشته و گروه دیگر این تجربه را نداشتند، و در سال 1398-1397 در شهر تهران سکونت داشتند. نمونه پژوهش شامل دو گروه از زوجین بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 30 زوج (60 نفر) که تجربه مشاوره قبل از ازدواج داشته اند را از مراکز مشاوره بیدار و نیک روان جمع آوری کرده و 30 زوج (60 نفر) که تجربه مشاوره قبل از ازدواج نداشته اند را از دانشگاه ها و سرا های محله انتخاب شدند در مجموع 60 زوج در نظر گرفته شد. به سه پرسشنامه صمیمیت (باگاروزی، 2001)، تعهد (آدامز و جونز، 1997) و رضایت زناشویی (انریچ، اولسون و همکاران، 1989) پاسخ دادند. اطلاعات جمع آوری شده به وسیله شاخص های آمار توصیفی و همچنین روش تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین دو گروه، از بین ابعاد صمیمیت زناشویی در بعد صمیمیت روان شناختی تفاوت معنی داری دارد و مقایسه ابعاد تعهد زناشویی در دو گروه پژوهش نشان داد که در بعد تعهد شخصی تفاوت معنادار وجود دارد. در رابطه با مقایسه ابعاد رضایت زناشویی نتایج نشان داد که گروه مشاوره رفته در کودکان و فرزند پروری به صورت معناداری میانگین بالاتری از گروه مشاوره نرفته کسب کرده اند. نتیجه گیری: در برنامه های مشاوره پیش از ازدواج نیاز است آموزش ها و مداخله های لازم در جهت ارتقاء صمیمیت، تعهد و رضایت زناشویی در نظر گرفته شود.
مقایسه اثربخشی برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر خودپنداره در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : با توجه به نقش و اهمیت مادران در مراقبت از کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر خودپنداره در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم انجام شد.
روش : این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شهر تهران در سال 1398 بودند که 45 نفر از آنها با روش در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش اول برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و گروه آزمایش دوم آموزش مهارت های ویژه چندگانه را برای 9 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزار پژوهش مقیاس خودپنداره (بک و همکاران، 1990) بود و داده ها با روش های آزمون تعقیبی بونفرونی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-22 تحلیل شدند.
یافته ها : یافته ها نشان داد که هر دو شیوه برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و آموزش مهارت های ویژه چندگانه در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش خودپنداره مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شدند و نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (05/0˂P). علاوه بر آن، برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده در مقایسه با آموزش مهارت های ویژه چندگانه باعث افزایش خودپنداره آنان شد (05/0˂P).
نتیجه گیری : با توجه به اثربخشی هر دو شیوه و اثربخشی بیشتر برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده، مشاوران و درمانگران می توانند از این روش در کنار سایر روش های درمانی موثر برای بهبود خودپنداره مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (CBT) با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر کاهش افسردگی و امید به زندگی در سالمندان با سندرم آشیانه خالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: ترک خانه توسط فرزندان و احساس کردن ناگهانی جای خالی آنها در خانه منجر به پدید آمدن برخی ناراحتی ها و استرس ها در سالمندان می گردد که برایشان بسیار وحشت آور است و به آن سندروم آشیانه خالی گفته می شود. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (Cbt) با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Act) بر کاهش افسردگی و امید به زندگی در سالمندان با سندرم آشیانه خالی بوده است. روش: روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل سالمندان حاضر در خانه سالمندان پهنه کلای ساری می باشند. حجم نمونه آماری این بخش از پژوهش با توجه به ماهیت روش مطالعه 30 نفر بوده است. ابزاراهای پژوهش پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر و همکاران، درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می باشد. یافته ها: مبتنی بر یافته های پژوهش حاضر مشخص گردید درمان شناختی رفتاری بر افسردگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است، درمان شناختی رفتاری بر امید به زندگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است.، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر امید به زندگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است. نتیجه گیری: مشخص گردید که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به درمان شناختی رفتاری اثربخش تر بوده است.
اعتباریابی و رواسازی نسخه فارسی مقیاس بی حوصلگی شغلی در جامعه معلمان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی و رواسازی نسخه فارسی مقیاس بی حوصلگی شغلی در جامعه معلمان ایرانی صورت پذیرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بود. در این مطالعه 500 نفر از معلمان شاغل شهر تهران به روش در دسترس و با استفاده از پرسشنامه آنلاین انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های بی حوصلگی شغلی لی(1986)، اشتیاق شغلی اسکاوفلی(2002)، فرسودگی شغلی مسلش(1981)، رضایت شغلی اسمیت(1969) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی به روش مؤلفه های اصلی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل اکتشافی، ساختار عاملی بی حوصلگی شغلی با 17 گویه را تأیید نمود که تمام 17 گویه در 3 عامل یکنواختی، برانگیختگی پایین و عدم تمایل به شغل طبقه بندی شدند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مؤید برازش خوب مدل سه عاملی بود. ضرایب روایی همگرای بی حوصلگی شغلی با فرسودگی شغلی 47/0 و ضرایب روایی واگرا با رضایت شغلی 50/0- و اشتیاق شغلی 74/0- بدست آمد. همچنین پایایی پرسشنامه به روش بازآزمایی در دوره ای سه ماهه ارزیابی شد که همبستگی معنی داری معادل 87/0 بود و ضریب آلفای کرونباخ 94/0 شد که بیانگر تأیید پایایی به روش همسازی درونی بود. نتیجه گیری: بنابراین، می توان به محققین و دست اندرکاران پیشنهاد داد که در پژوهش های مربوط به تعیین بی حوصلگی شغلی و بازنگری وضعیت شغلی معلمان از این ابزار بهره جویند.
اثربخشی راهبرد کاهش استرس مبتنی بر توجه آگاهی بر فراهیجان، راهبردهای مقابله ای، واکنش پذیری هیجانی و کنترل خشم نوجوانان متعارض 15-18 سال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف اثربخشی راهبرد کاهش استرس مبتنی بر توجه آگاهی بر فراهیجان، راهبردهای مقابله ای، واکنش پذیری هیجانی و کنترل خشم نوجوانان متعارض 15-18 سال انجام شد. روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح دو گروه آزمایش و کنترل با پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه پژوهش شامل نوجوانان متعارض 15-18 ساله شهر اصفهان در بازه زمانی تابستان و پاییز 1400 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40 نوجوان متعارض انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه هر کدام (20 نفر) آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90دقیقه ای تحت راهبرد استرس مبتنی بر توجه آگاهی قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه فراهیجان میتمانسگروبر و همکاران (2009)، پرسشنامه مهارت های مقابله ای کارور و همکاران (1989)، پرسشنامه واکنش پذیری هیجانی ناک و همکاران (2008)، پرسشنامه کنترل خشم اسپیلبرگر( 1999) و پرسشنامه تعارض والد-فرزند مورای و اشتراوس (1990) بود. داده ها با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار spss نسخه 23 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد راهبرد کاهش استرس مبتنی بر توجه آگاهی بر فراهیجان (خشم، شرم، کنترل خشونت، فرونشانی، شفقت و علاقه)، آگاهی بر واکنش پذیری هیجانی (حساسیت، شدت و تداوم هیجان) و کنترل خشم (بروز خشم بیرونی، بروز خشم درونی، کنترل خشم بیرونی و کنترل خشم درونی) نوجوانان متعارض 15-18 سال موثر است (01/0P<). همچنین نتایج نشان داد که راهبرد کاهش استرس مبتنی بر توجه آگاهی بر متغیر سبک مقابله (متمرکز بر مسئله، متمرکز بر هیجان، کم اثر و بی اثر) اثربخش نیست(05/0P>). نتیجه گیری: با توجه به تاثیر راهبرد کاهش استرس مبتنی بر توجه آگاهی بر فراهیجان، واکنش پذیری هیجانی، کنترل خشم برنامه ریزی برای استفاده از این شیوه درمانی ضروری است. در نتیجه، درمانگران و مشاوران می توانند از روش راهبرد کاهش استرس مبتنی بر توجه آگاهی در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود فراهیجان، واکنش پذیری هیجانی، کنترل خشم به ویژه در نوجوانان متعارض استفاده کنند.
هم سنجی تأثیر زوج درمانی با مدل های ایماگو و پذیرش و تعهد روی راهبردهای ساماندهی هیجان زوجین درخواست کننده طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل گوناگون روان شناختی می توانند در شیوه سازگاری شخص با تجربه های منفی زندگی کارساز باشند. پژوهش حاضر با هدف هم سنجی اثربخشی زوج درمانی با مدل های ایماگو و پذیرش و تعهد بر روی راهبردهای ساماندهی هیجان زوجین درخواست کننده طلاق انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی بود و از طرح پیش آزمون–پس آزمون با پیگیری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، همه زوجین درخواست کننده طلاق ارجاع داده شده توسط دادگاه به مرکز مشاوره خانواده موج امید شهر تهران بودند. نمونه دربرگیرنده 45 زوج (15 زوج در هر گروه) بودند که به روش نمونه گیری در دسترس با جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. گروه ایماگوتراپی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 9 جلسه درمانی شرکت کردند. درحالی که گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. ابزار پژوهش، پرسشنامه ساماندهی هیجان Gross & John (2003) بود که زوج های هر سه گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، آن را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که به طور معناداری تأثیر زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به زوج درمانی مبتنی بر ایماگو، در افزایش راهبردهای ساماندهی هیجان در میان زوجین درخواست کننده طلاق بیشتر است (01/0>p). از یافته های پژوهش حاضر می توان در راستای مداخلات بالینی و درمانی برای افزایش ساماندهی شناختی هیجان به ویژه درباره زوجین در آستانه طلاق استفاده کرد.
مدل سازی معادله ساختاری تعیین گرهای خردمندی بر اساس ادراک از والدگری پدر با نقش میانجی قدرت ایگو در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
193 - 218
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی خردمندی، بر اساس ادراک از والدگری پدر با نقش میانجی قدرت ایگو در دانشجویان بود. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل ساختاری بود. جامعه آماری، شامل 24000 دانشجوی دانشگاه تبریز بود. حجم نمونه پژوهش 190 نفر در نظر گرفته شد و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. افراد نمونه، پرسشنامه های مقیاس سه بعدی خردمندی آردلت (2003) (3D-WS)، مقیاس پدری دیک (2004) (FS) و پرسشنامه روان شناختی قدرت ایگو استروم و همکاران (1997) (PIES) را تکمیل کردند. کلیه محاسبات مدل ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS-24 انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد قدرت ایگو نقش میانجی معنی داری در ارتباط بین ادراک از والدگری پدر و خردمندی در دانشجویان دارد، ولی مستقیماً با خردمندی فرزندان ارتباط معنی داری ندارد. به صورت کلی می توان نتیجه گرفت که چگونگی رفتار پدر یکی از عواملی است که به طور غیرمستقیم با تقویت توانمندی ایگو، می تواند پیش بینی کند که فرزندانشان از چه میزان خردمندی برخوردار باشند. بر این اساس، پیشنهاد می شود فراوانی و حضور سالم پدر در تربیت فرزندان موردتوجه قرار گیرد.
اثربخشی هنردرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: دیابت از جمله بیماری هایی است که علاوه بر علل پزشکی می تواند علل روان شناختی نیز داشته باشد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی هنردرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان (افسردگی، اضطراب و استرس) بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل در انتظار درمان بود. نمونه پژوهشی شامل 50 نفر از افراد مبتلا به دیابت نوع دو بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل در انتظار درمان قرار گرفتند. گروه آزمایش، طی 12 جلسه هنردرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کرد در حالی که گروه کنترل در انتظار درمان هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای اندازه گیری متغیرهای روان شناختی، از نسخه فرم کوتاه مقیاس های افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس یک سویه توسط نسخه 25 نرم افزار SPSS در سطح معنا داری 05/0=α مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس یک سویه نشان داد که نشان داد که یک دوره هنردرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش معنا دار افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شد (05/0>p) اما تاثیر معنا داری بر استرس بیماران مبتلا به دیابت نوع دو نداشت (05/0<p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، اعمال مداخله مذکور جهت ارتقاء سلامت روان در افراد مبتلا به دیابت نوع دو پیشنهاد می شود.
طراحی مدل صلاحیت های حرفه ای مشاوران طلاق مراکز مداخله در بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
31 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل صلاحیت های حرفه ای مشاوران طلاق مراکز مداخله در بحران استان سمنان بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیان (گراندد تئوری) مبتنی بر مصاحبه با متخصصان مشاوره طلاق و متقاضیان طلاق توافقی پیرو درک تجربه زیسته آنان انجام شد. بدین منظور با روش نمونه گیری هدفمند با 6 نفر از متخصصان حوزه مشاوره طلاق و 8 نفر از زوجین متقاضی طلاق بعد از شرکت در جلسات مشاوره طلاق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته به عمل آمد. پس از کدگذاری و تحلیل داده مصاحبه های متخصصین، 8 مضمون اصلی و 52 مضمون فرعی شناسایی شد. مضامین اصلی شامل صلاحیت های عمومی، ظاهری، ارتباطی، اخلاق حرفه ای، شخصیتی، صلاحیت های مربوط به فنون رهنمودی، مداخلات انگیزشی و صلاحیت های تخصصی در مشاوره زوجی و طلاق است. از مصاحبه با متقاضیان طلاق نیز 6 مضمون اصلی (41 مضمون فرعی) با عنوان صلاحیت ظاهری، ارتباطی، اخلاقی، شخصیتی، صلاحیت های مربوط به فنون رهنمودی و صلاحیت های تخصصی در مشاوره زوجی و طلاق استخراج شد. درنهایت مدل صلاحیت حرفه ای مشاوران طلاق با محورهای ضرورت های پیش از آموزش مشاوران، آموزش صلاحیت های مهارتی، آموزش صلاحیت های مشاوره زوجی، تداوم تجارب آموزشی در ضمن کار و ارزیابی مداوم از صلاحیت حرفه ای تدوین شد. نظر به یافته های پژوهش و با توجه به اینکه اخیراً قوه قضائیه در حال جذب و اعطای پروانه اشتغال به مشاوران ویژه طلاق است تا نسبت به ارجاع پرونده های طلاق به آنان اقدام نماید، پیشنهاد می شود از این مدل به منظور جذب نیروهای متخصص و آموزش آن ها اقدام نماید.
در جستجوی کیفی پریشانی روانشناختی و استراتژیهای مقابله ای زنان پرستار خط مقدم کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
279 - 308
حوزههای تخصصی:
کارکنان مراقبت های بهداشتی به ویژه زنان پرستار، در طول مراقبت از بیماران کووید ۱۹، پریشانی روان شناختی زیادی را تجربه کردند. شناسایی مشکلات روان شناختی پرستاران که سلامت روانی آنان را در طول مراقبت از این بیماران بر هم می زنند و استراتژی های مقابله ای آنان، می تواند به کاهش پریشانی روان شناختی آن ها کمک کند. هدف از این پژوهش جستجوی کیفی پریشانی روان شناختی و استراتژی های مقابله ای زنان پرستار خط مقدم بیماری کووید 19 بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام شد. نمونه های پژوهش با انتخاب 20 زن پرستار (در دو طیف سابقه کاری حداقل 5 سال و 20 سال به بالا) با بهره گیری از نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند به حد اشباع رسید. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه تلفنی تصویری استفاده شد. تجزیه وتحلیل مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمون بر اساس مدل براون و کلارک (2006) صورت گرفت. یافته های حاصل از مصاحبه ها در شش مضمون اصلی اضطراب، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه، ترس، مشکلات خواب و استراتژی های سازنده (آرام بخشی، خودسازگاری، استفاده از منابع حمایتی) استخراج و طبقه بندی شد. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که زنان پرستار خط مقدم تحت تأثیر بیماری کووید 19، انواع پریشانی روان شناختی را تجربه کرده اند و علاوه بر توجه به استراتژی های سازنده آنان می بایستی در این زمینه تمهیدات لازم به کار گرفته شود و همچنین توجه به تجربیات پرستاران در طول پاندمی کرونا ویروس می تواند یک پیش نیاز برای فراهم کردن برنامه سلامت روان و بهبود کیفیت آن ها باشد.
عوامل فردی و خانوادگی زمینه ساز سوءاستفاده جنسی در تجارب کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به حساسیت دوران کودکی و نوجوانی، بررسی عوامل زمینه ای برای پیشگیری از آسیب های روانی و اجتماعی مانند آزار جنسی کودکان و نوجوانان ضروری است. این مطالعه باهدف بررسی تجربیات زیسته کودکان و نوجوانان در مورد عوامل فردی و خانوادگی زمینه ساز آزار جنسی انجام شد. رویکرد پژوهش حاضر کیفی بود. استراتژی آن پدیدارشناسانه بود. نمونه گیری هدفمند از موارد بحرانی، 15 کودک و نوجوان قربانی که مورد آزار و اذیت و آزار جنسی قرارگرفته بودند و به مرکز پزشکی قانونی شهر تهران مراجعه کرده بودند، بر اساس اشباع نظری تکمیل شد. فرایند جمع آوری داده ها در طول سال 1398 انجام شد ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. صدا ضبط شد و محتوا به متن تبدیل شد. سپس داده ها به صورت مفاهیم و مقوله ها بودند. گروه تحقیق شامل اساتید راهنما و مشاور، اعتبار ابزار مصاحبه را تائید کردند. همچنین، شرکت کنندگان صحت فرآیند کدگذاری را تائید نمودند. یافته های پژوهش نشان داد که عوامل اصلی بروز آزار (1) عوامل فردی (اعتماد نابجا، رابطه با غریبه ها، سادگی، استرس، تنهایی، پوشش نامناسب، بی توجهی به توصیه های والدین و وابستگی عاطفی) بوده است؛ و (2) عوامل خانوادگی (رابطه ضعیف با والدین، جدایی والدین، سختگیری والدین، مشغله مادر، بی توجهی والدین، نظارت ضعیف والدین، فرار از خانه و ترس از والدین). در مقایسه نتایج با پیشینه تحقیق، مقوله های فردی و خانوادگی برای پیشگیری از عوامل زمینه ای آزار جنسی. شناسایی شد.
تدوین الگوی مشاوره پیش از ازدواج «آگاه»، با نگاه تطبیقی دینی، روان شناسی و بومی- فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تدوین الگوی عملی «مشاوره پیش از ازدواج»، با بهره گیری تطبیقی از آموزه های اسلامی، نظریات روان شناسی و نیز ملاحظات بومی- فرهنگی است. روش پژوهش کیفی و با استفاده از دو روش «تحلیل مضمون» و «داده بنیاد» از نوع تجربه زیسته افراد خبره است. ابتدا با استفاده از روش تحلیل مضمون، متون دینی (آیات قرآن کریم و روایات معصومین ع) در باب ازدواج، ملاک های انتخاب همسر، حقوق و وظایف زوجین و اخلاق ارتباطی زوجین، و نیز نظریات مشهور روان شناسی مربوط به ازدواج بررسی شد و در ادامه با استفاده از روش داده بنیاد از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته از گروهی از متخصصان داخلی، تجربه زیسته این افراد در مشاوره پیش از ازدواج (تا اشباع داده ها) مورد بررسی قرار گرفت و با نگاه تطبیقی، همه داده ها کد گزاری شد. پس از تطبیق مفاهیم و استخراج مقوله ها، مفهوم «آگاهی بخشی و افزایش پذیرش مسئولیت انتخاب» به عنوان مولفه اصلی مشاوره پیش از ازدواج، و ارزیابی مشاوره ای چهار بُعد «سلامت»، «تشابه»، «تناسب» و «مهارت» به عنوان مقولات فرعی برای مشاوره پیش از ازدواج، انتخاب شد. در نهایت بر این اساس یافته های پژوهش در بُعد نظری، الگوی عملی مشاوره پیش از ازدواج «آگاه» تدوین گردید.