فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۲٬۸۹۷ مورد.
دین طبیعی
شرح و نقد آرای لایب نیتس پیرامون زمان و مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله آرا لایب نیتس در مورد ماهیت زمان و مکان، ادله او برای ابطال زمان و مکان مطلق و چگونگی جمع بین قبول حرکت مطلق و اضافی دانستن مکان، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. به این منظور به روش توصیفی – تحلیلی، مکاتبات لایب نیتس با کلارک، دبس، هویگنس، آرنو و...، و آثار شارحین او نظیر: راسل، لاتا، ایشیگورا و ... مطالعه شده، مطالب مربوط به زمان و مکان تجزیه، تحلیل و نقد شده است و این نتایج به دست آمده است:1- نظر نهایی لایب نیتس این است که مکان اضافه و ترتیب اشیا هم – وجود و زمان ترتیب حوادث متوالی است و لازمه این نظریه این است که زمان از تتالی آنات و مکان از مجموع نقاط تشکیل شده باشد؛ بنابراین نظریه لایب نیتس را نمی توان پذیرفت.2- لایب نیتس با دلیلی مبتنی بر اصل جهت کافی، به خوبی زمان و مکان مطلق نیوتن را ابطال می کند؛ اما ابطال نظریه نیوتن به معنای اثبات نظریه لایب نیتس نیست، زیرا، امر، فقط دایر بین دو احتمال نیست.3- لایب نیتس بدون تناقض گویی از یک طرف حرکت مطلق را در برابر حرکت نسبی می پذیرد و از طرف دیگر مکان مطلق را انکار می کند.
ماکس شلر، فیلسوف عشق
گفتار تاریخی
خدا در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دکارت به غلط یک فیلسوف سکولار شناخته می شود. ما در این مقاله برآنیم نشان دهیم که در نظام فلسفی او، خداوند از جایگاه والایی برخوردار است و مبنای آن نظام را تشکیل می دهد. خداوند در نظام فلسفی دکارت نه تنها مبنای مابعدالطبیعه، بلکه مبنای علم و اخلاق است. در فلسفه دکارت، قدرت و علم الهی منشأ هر واقعیتی است؛ منشأ هرآنچه وجود دارد و نیز منشأ شناخت بشری از هرآنچه وجود دارد. خداوند نه تنها منشأ خلقت طبیعت است، بلکه منشأ خیر اخلاقی نیز هست و نور طبیعی عقل، که خداوند آن را در نهاد ما قرارداده است، نه تنها ما را قادر می سازد که ساختار ریاضی جهان را درک کنیم، بلکه به ما توان درک ارزش های اخلاقی را می دهد.
بررسی تطبیقی آرای تربیتی ملامحسن فیض کاشانی و جان دیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) سایر جریان ها پراگماتیسم
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
این پژوهش به بررسی تطبیقی آرا و اندیشه های تربیتی فیض کاشانی و جان دیویی در زمینه-های مبانی، اصول و اهداف تربیت به منظور بهره گیری در تعلیم و تربیت می پردازد. این تحقیق از نوع تحلیل اسنادی است که با هدف مقایسه و تطبیق، و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است. در این راستا یافته های پژوهش دلالت دارد که دیدگاه فیض کاشانی در مقایسه با دیویی تفاوت و تشابهاتی دارد. مبنای اختلاف نظر این دو اندیشمند در نگاه ایشان به انسان است. فیض انسان را موجودی مرکب از روح و جسم و دیویی آن را مادی محض می داند. در زمینه هدف تربیت، فیض هدف غایی را قرب الهی و دیویی آن را رسیدن به جامعه دموکراتیک می داند و در زمینه اصول تربیت، هر دو متفکر، اصل فعالیت و همراهی علم و عمل را جز اصول خود می دانند.
تأمّلاتى در فلسفه مسیحى
حوزههای تخصصی:
چکیده
مسئله اساسى در این مقاله جستوجوى پاسخى در خور این پرسش است که آیا مىتوان به درستى از فلسفهاى با وصف مسیحى سخن گفت؟ نویسنده با بیان سابقه این مسئله در میان متفکران مسیحى و طرح آرا و انظار موافق و مخالف آن تلاش مىکند تا با ارائه تصویر درستى از مسئله، به ارزیابى دیدگاههاى مختلف در این زمینه، بهویژه دیدگاه پلانتینگا بپردارد. به نظر مىرسد مباحث این مقاله براى علاقهمندان به فلسفه اسلامى سودمند باشد.
بحثی پیرامون فلسفه ریاضی کانت
حوزههای تخصصی:
فلسفه ریاضی کانت بخش مجزایی از نظام فلسفی وی نیست که بتوان جدای از سایر مسائل فلسفی کانت مد نظر قرار داد بلکه در درون سیستم فلسفی کانت باید چنین موضوعی را پژوهش نمود اما از آن جهت که کانت عمیقا خصوصیات ریاضیات را مورد توجه قرار داده است یعنی قضایای تالیفی ما تقدم که بر شهوئد ابتناء دارد تا از این طریق متافیزیکی جدید بنیان نهد در مبانی ریاضیات به آراء خاصی و اصل گردیده است که جای تامل و تحقیق دارد از طرفی فلسفه کانت با ریاضیات عصر او مرتبط است و بدون شناخت ریاضیات آن عهد نمی توان به کنه نگاه وی دست یافت بدین جهت در این مقاله نیم نگاهی به تاریخچه ریاضیات و تعامل آن با نظامهای فلسفی افکنده و سپس به فلسفه کانت درباب ریاضیات پرداخته شده است .
کانت و مدرنیته
مؤلف به مثابه مهمان متن نه روح متن (بر اساس رویکرد رولان بارت به مفهوم مؤلف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رولان بارت در سال 1968 در مقاله ای که اکنون متن بسیار معروف و شناخته شده ای است مرگ مؤلف را اعلام کرد. صراحت بیان این نظریه جسورانه باعث شد که برخی مفسرین آن را مرگ بر مؤلف تفسیر کنند. مرگ مؤلف یا مرگ بر مؤلف؟! آیا مؤلف بعد از خلق متن خود برای همیشه می میرد یا در نقش های تازه و تناسخ گونه به متنش بازمی گردد؟ به نظر می رسد بارت میان مفهوم مؤلف و مخاطب مانند دو مفهوم خلق و خوانش، ارتباطی دو سویه برقرار کرده است. یعنی مؤلف می تواند بعد از خلق، در نقش مخاطبِ متنِ خود به آن بازگردد و مخاطب نیز با خوانش آن متن می تواند متن تازه ای را در نقش مؤلف خلق کند. از طرف دیگر نیز انگاره یا تصویر مؤلف به عنوان لایه ای دلالت زا در تأویل و خوانش یک متن همچنان حضور دارد. این حضور، حضوری متن گونه است و دیگر منشأ یا سرچشمه متن محسوب نمی شود. مقاله حاضر در نظر دارد با توصیف و تحلیل مباحث نظری بارت، بنیادهای مطالعاتی در حوزه گسترده هنر و ادبیات را روشن ساخته و در راستای پاسخ به سؤالات مطرح شده و یافتن جایگاه واقعی مؤلف در اندیشه او تلاش نماید.
تطبیق زیبایی شناسی در فلسفه افلاطون و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصور مطلق انگارانه دکارت نسبت به شناخت عقلی موجب فاصله گرفتن انسان با عالم طبیعت، ادراک حسی و سرانجام پدید آمدن شکاف میان عقل و حس شد. سئوال این است آیا می توان در مذهب اصالت عقل دکارت جایی برای زیبایی شناسی یافت؟ بدین منظور با توجه به جایگاه ادراک حسی در نظام فلسفی دکارت ابتداء به جایگاه زیبایی شناسی در مذهب اصالت عقل او می پردازیم و اینکه آیا بر چنین مبنایی می توان معرفتی قابل اعتماد از زیبایی داشت؟
سپس بعد از تبیین زیبایی شناسی نزد افلاطون و زیبایی شناسی در عرصه «سوبژکتیویسم» دکارت ، مقاله حاضر با رویکردی تطبیقی به این هدف رهنمون است که در حقیقت دکارت با تفسیری متفاوت از هستی، حقیقت و معرفت زمینه دگرگونی فلسفه هنر و زیبایی شناسی کلاسیک را که متأثر از افلاطون بود، فراهم کرد. لذا می توان او را بنیان گذار فلسفه هنر و زیبایی شناسی جدید دانست.