فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد سلامت و آسیب شناختی فرزندپروری در خانواده های ایرانی بود. طرح این پژوهش کیفی و شیوه مورد استفاده در آن، طرح داده بنیاد است. جامعه پژوهش شامل کلیه والدین مسلمان دارای فرزند بالای ده سال ساکن تهران و کرج در مقطع زمانی تابستان 1395 تا تابستان 1396 بود. نمونه مورد بررسی 44 نفر از والدین مسلمان ایرانی بودند که با مصاحبه نیمه ساختار یافته مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های حاصل از مصاحبه ها، بر اساس الگوی پارادایمی یا مدل اشتراوس و کوربین از طرح داده بنیاد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در نهایت، حاصل کدگذاری های باز، محوری و گزینشی، 216 کد اولیه، 9 مقوله 3 مضمون بود. در تجزیه و تحلیل محوری کدهای اولیه، 9 مقوله اصلی عبارت بودند از: طرد کردن، محبت/حمایت، مراقبت افراطی، انعطاف ناپذیری، ساختار متعادل، آشفتگی، اجبار، قاطعیت/حمایت از خودمختاری، و اهمال/ انفعال. این مقولات را می توان به لحاظ مفهومی از هم متمایز نمود؛ هر چند وجوه مشترکی نیز با هم دارند. در ادامه تحلیل و در کدگذاری گزینشی، 9 مقوله اصلی، حول 3 مضمون انسجام یافتند که عبارت بودند از: صمیمت (طرد کردن، محبت/حمایت، مراقبت افراطی)، ساختار/قانون (انعطاف ناپذیری، ساختار متعادل، آشفتگی)، خودمختاری/آزادی عمل(اجبار، قاطعیت/حمایت از خودمختاری، اهمال/ انفعال). از مقولاتی که حول هر مضمون سازمان می یابند، مقولات میانی، حالتی متعادل و سالم را ترسیم می کند و دو مقوله اول و آخر نشان دهنده جنبه های آسیب شناختی آن مضمون هستند. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشتر والدین مورد مطالعه، از نوعی سبک استبدادی در فرزندپروری (ترکیب مراقبت افراطی، انعطاف ناپذیری و اجبار) استفاده می کنند و فرزندپروری سالم (ترکیب محبت/حمایت، انعطاف پذیری و حمایت از خودمختاری) در رتبه دوم قرار داشت.
مدل یابی معادلات ساختاری رابطه علایم اختلال اضطراب اجتماعی با طرح واره های ناسازگار اولیه و تحریف های شناختی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های بالینی و اپیدمیولوژی نقش فرایندهای شناختی را در شکل گیری و تداوم اختلال اضطراب اجتماعی ثابت کرده اند. هدف پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب اجتماعی مبتنی بر طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری تحریف های شناختی در میان دانش آموزان متوسطه دوره ی دوم بود.جامعه شامل تمام دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان مریوان بودند که از میان آنها 400 نفر(200 نفرپسر،200نفردختر) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گزینش انتخاب نمونه با مراجعه به مدارس، در بین دانش آموزان مشکوک به اضطراب اجتماعی(با تشخیص مشاور مدرسه و منطبق با علائم ذکر شده در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانپزشکی ویرایش پنجم) پر سشنامه اضطراب اجتماعی کانور توزیع و تکمیل و در صورت تائید تشخیص این اختلال در دانش آموزان، بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده، نمونه گیری انجام شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی اضطراب اجتماعی کانور، پرسشنامه طرحوار های ناسازگار اولیه یانگ(فرم کوتاه) و پرسشنامه تحریف های شناختی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل ساختاری پژوهش برازش دارد. به طور کلی پنج حوزه طرحواره های ناسازگار اولیه( بریدگی و طرد ، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی وگوش به زنگی بیش از حد و بازداری ) توان پیش بینی 63 درصد از متغیراضطراب اجتماعی را دارند . همبستگی مستقیم معناداری بین متغیرهای طرحواره های ناسازگار اولیه واضطراب اجتماعی وجود دارد. تحلیل بوت استراپ نشان داد تحریف های شناختی میانجی بین طرحواره های ناسازگار اولیه واضطراب اجتماعی است . نتایج این پژوهش از نقش طرحواره های ناسازگار اولیه به عنوان عامل ایجاد آسیب پذیری برای اضطراب اجتماعی و نقش تحریف های شناختی به عنوان مکانیسم مرتبط کننده طرحواره های ناسازگار اولیه به اضطراب اجتماعی حمایت می کند
بررسی میزان گرایش به نماز و عوامل مؤثر بر آن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی نیشابور در سال 1396(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
96-108
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: با توجه به تأثیر نماز بر هر شخص به ویژه در سن جوانی و دوران دانشجویی، این پژوهش با هدف تعیین میزان گرایش به نماز و عوامل مؤثر بر آن، در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی نیشابور در سال 1396 انجام شده است. روش کار: در این پژوهش توصیفی-تحلیلی، تعداد 260 دانشجوی واجد شرایط دانشگاه علوم پزشکی نیشابور با روش نمونه گیری طبقه یی وارد پژوهش شدند. ابزار گردآوری اطلاعات یک پرسش نامه ی دوبخشی شامل اطلاعات جمعیت شناختی و میزان گرایش به نماز و عوامل مؤثر بر آن بود. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از آزمون های توصیفی (میانگین، انحراف معیار و فراوانی) و استنباطی (آزمون تی و واریانس یک طرفه) تجزیه و تحلیل شد و سطح معناداری 05/0P< در نظر گرفته شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: میانگین و انحراف معیار کلی گرایش به نماز 38/19±96/73 به دست آمد. بیشترین عوامل تأثیرگذار در گرایش دانشجویان به نماز به ترتیب لذت بخش بودن نماز و رسیدن به آرامش قلبی، پیشگیری از گناه و کارهای ناپسند؛ و کمترین عوامل تأثیرگذار به ترتیب ارتباط صمیمی با امام جماعت، سخنرانی مفید و تسلط علمی امام جماعت در زمان برپایی نماز بود. آزمون آماری تی بین تأهل و جنس با میانگین گرایش به نماز ارتباط معنادار (05/0P<)؛ و آزمون آماری واریانس یک طرفه بین میانگین گرایش به نماز با سال تحصیلی، معدل و تحصیلات والدین دانشجویان اختلاف معناداری نشان داد (05/0P<). به عبارتی دیگر، میزان گرایش به نماز در دانشجویان متأهلِ زن، با معدل بالا و سال آخر، نسبت به دانشجویان دیگر بیشتر بود. نتیجه گیری: میزان گرایش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی نیشابور به نماز در سطح خوب بود، اما نیازمند تدوین برنامه ی آموزشی مؤثر در زمینه ی تقویت این فریضه است.
مقایسه اثربخشی (بسته تلفیقی ذهن آگاهی مبتنی بر آموزش اختصاصی سازی حافظه) با درمان ذهن آگاهی و آموزش اختصاصی سازی حافظه بر کاهش اضطراب بیماران همودیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی (بسته تلفیقی ذهن آگاهی مبتنی بر آموزش اختصاصی سازی حافظه) با درمان ذهن آگاهی و آموزش اختصاصی سازی حافظه بر کاهش اضطراب بیماران همودیالیزی است. روش پژوهش در دو قسمت کیفی از نوع تحلیل مضامین و کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران تحت همودیالیز مراجعه کننده به مراکز همودیالیز بیمارستان های شهر تهران در سال 1396 است. تعداد 48 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی سنجش اضطراب بک، آموزش تلفیقی ذهن آگاهی مبتنی بر آموزش اختصاصی سازی حافظه (محقق ساخت)، آموزش ذهن آگاهی سگال و همکاران (2013)، آموزش اختصاصی سازی حافظه مکس ول (2016) و آموزش ذهن آگاهی تلفیقی با آموزش اختصاصی سازی حافظه استفاده شد. داده ها با استفاده از روش کواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد بین اضطراب گروه آموزش تلفیقی، گروه ذهن آگاهی، گروه اختصاصی سازی حافظه و گروه کنترل در مرحله ی پس آزمون تفاوت وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد در مرحله ی پیگیری نیز تفاوت بین گروه ها به نفع گروه آموزش تلفیقی وجود داشت. در گروه ذهن آگاهی اضطراب بازگشت داشت. در تبیین یافته ها می توان بیان کرد آموزش تلفیقی ارتباط بین گذشته و حل مسایل ناقص مربوط به گذشته و وارد شدن به زمان حال و اکنون و پذیرش و آگاهی را بهبود می بخشد. همچنین نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی تاثیر بیشتری نسبت به آموزش اختصاصی سازی حافظه بر اختلال اضطراب دارد. از آنجا که نوع درمان به کار گرفته شده در این تحقیق دارای ساختاری روشن و دارای تکالیف خانگی است، توانمندی مراجع به پیگیری درمان را افزایش داده و باعث اثربخشی معنادار تکنیک های مربوطه در تغییر وضع روانی افراد شده است.
تاثیر مصاحبه انگیزشی بر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و فشار خون زنان مبتلا به اختلال خوردن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
103 - 118
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر رفتارها و نگرش های نادرست درباره خوردن به طورچشمگیری رو به افزایش است که نقش مهمی در کاهش سلامت جسمی و روانی دارند. در این زمینه می توان به مشکلاتی در سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و فشار خون اشاره کرد. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مصاحبه انگیزشی بر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و فشار خون زنان مبتلا به اختلال خوردن انجام شد. روش: پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش، همه زنان مبتلا به اختلال خوردن مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در بهار 1397 بودند. نمونه پژوهش 60 نفر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. هر دو گروه از نظر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (والکر و همکاران، 1995) و فشار خون در مراحل پیش آزمون و پس آزمون ارزیابی شدند. داده ها با روش های تحلیل کوواریانس چندمتغیری و کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد مصاحبه انگیزشی به طور معناداری باعث افزایش سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و کاهش فشار خون زنان مبتلا به اختلال خوردن شد (05/0≥p). نتیجه گیری: نتایج حاکی از اهمیت مصاحبه انگیزشی بر بهبود سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و فشار خون زنان مبتلا به اختلال خوردن می باشد.
پیش بینی ترس از حرکت بر اساس فاجعه سازی درد و روان رنجورخویی در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
25 - 40
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فاجعه سازی درد و روان رنجورخویی در پیش بینی ترس از حرکت در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید بود . روش: پژوهشحاضرازنوعمطالعات همبستگی بود.از بین بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید باتجربه درد مزمن که به مراکز درمانی شهر گیلان مراجعه کرده بودند، 100 بیمار به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل مقیاس ترس از حرکت تمپا (TSK)، مقیاس فاجعه سازی درد (PCS) و پرسشنامه پنج عاملی NEO- فرم کوتاه (NEO - FFI) بود . یافته ها: نتایج نشان داد که فاجعه سازی درد و روان رنجورخویی به طور معناداری ترس از حرکت را پیش بینی می کنند. مقدار ضریب رگرسیونی استانداردشده برای فاجعه سازی درد 433/0 و برای روان رنجورخویی 278/0 بود . نتیجه گیری: روان رنجورخویی و فاجعه سازی درد می توانند با تأثیر بر ترس بیمار از حرکت و اجتناب وی از فعالیت، بر کیفیت زندگی تأثیر گذاشته و مشکلات ناشی از درد مزمن را افزایش دهند. ازاین رو لازم است این عوامل در مدیریت و درمان این بیماران موردتوجه قرار گیرند.
تأثیر آموزش مهارت های زندگی (حل مسئله، تصمیم گیری، تفکر خلاق) بر شادکامی فرزندان شاهد و ایثارگر شهر تهران
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
43 - 49
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر مهارت های زندگی و آموزش آن توانسته است اهمیت خود را در میان اقشار مختلف پیدا کند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر شادکامی فرزندان شاهد و ایثارگر شهر تهران بوده است. روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی بوده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل 15 نفر بعنوان گروه کنترل و 15 نفر بعنوان گروه آزمایش از فرزندان دختر شاهد و ایثارگر شهر تهران بوده است که به صورت داوطلبانه انتخاب و در جلسات آموزش مهارت های زندگی شرکت داشته اند. مداخلات به شکل 8 جلسه آموزش گروهی، هر جلسه به مدت 90 دقیقه اجرا شد. ابزار اندازه گیری پژوهش پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. نتایج: یافته های تحقیق نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر شادکامی تأثیر مثبت داشته و به طورمعناداری میزان شادکامی گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل گردید. بحث: به نظر میرسد آموزش مهارت های حل مسئله، تصمیم گیری و تفکرخلاق تأثیر به سزایی در شادکامی افراد دارد و افراد را در ارتباط با حل مشکلات احتمالی که در زندگی پیش رو دارند یاری می رساند
نقش علایم روان شناختی، سبک های دلبستگی و تنظیم هیجان شناختی مادران در پیشبینی شاخص های تن سنجی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سؤتغذیه در کودکان از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر رشد و تحول جسمی و ذهنی آنان است. هدف از پژوهش حاضر بررسی علایم روان شناختی، سبک های دلبستگی و تنظیم شناختی هیجان مادران به عنوان پیش بین های مرتبط با شاخص های تن سنجی کودکان 2-7 ساله ی شهر اصفهان بود. روش: جامعه این پژوهش شامل کلیه کودکان 2-7 ساله شهر اصفهان و مادران آنها بود که تعداد 130 نفر از آنها با شیوه نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش پاسخ دادند. ابزار های استفاده شده عبارت بودند از پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسال، فرم کوتاه SCL-90، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان . داده های جمع آوری شده با استفاده از روشهای آمار توصیفی و تحلیل تشخیص (تمایز) مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد علایم روان شناختی، سبک های دلبستگی و تنظیم شناختی هیجان مادران توان پیش بینی مشکلات تغذیه ای کودکان را دارد. نتیجه گیری: این نتایج بیانگر اهمیت وضعیت روانی، توانایی تنظیم بهینه هیجانات و سبکهای دلبستگی مادران در سلامت جسمانی کودکان 2-7 ساله بود.
تاثیر تمرینات پیلاتس بر برخی عوامل روانی و رابطه آن با شاخص توده بدنی زنان چاق غیرفعال.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
119 - 133
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه بحث سلامت در حوزه های جسمانی و روانشناختی افراد غیر فعال از موضوعات مهم جهانی است. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر یک دوره تمرینات پیلاتس بر برخی عوامل روانی و رابطه آن با شاخص توده بدنی زنان چاق غیرفعال شهر اهواز بود. روش: این پژوهش مطالعه ای نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون بود. 30 نفر از زنان چاق و غیر فعال از مناطق مختلف شهر اهواز به عنوان آزمودنی در تحقیق انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و هر جلسه 40-60 دقیقه در تمرینات منتخب پیلاتس شرکت کردند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی و پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس ( DASS21) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری T مستقل، Paired T-test و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین امتیازات استرس، اضطراب و افسردگی نمونه های پژوهش قبل و بعد از مداخله در گروه تجربی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین شاخص توده بدنی و میزان افسردگی، استرس و اضطراب آنان رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج مطالعه حاضر نشان داد که احتمالا تمرینات پیلاتس موجب بهبود و پیشگیری مشکلات روانشناختی زنان چاق غیر فعال می گردد.
رابطه ی تجارب معنوی و امیدواری با زیستن در زمان حال در مردان مبتلا به سرطان شهر تهران در سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
75-88
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بیماری سرطان در ایران سومین عامل مرگ و میر افراد تلقی می شود. توجه به متغیّرهای روان شناختی و معنوی در روند بهبودی این بیماری می تواند در کنار مداخله های دارویی از اهمیت بسزایی برخوردار باشد. بنابراین، ایﻦ ﻣﻄﺎلعه با هدف تعیین رابطه ی بین تجارب معنوی و امیدواری با زیستن در زمان حال مردان مبتلا به سرطان شهر تهران در سال 1395 انجام شد. روش کار: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل مردان مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان های امام خمینی (ره) و شهدای تجریش شهر تهران در سال 1395 بود که از میان آنها 100 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و مبتنی بر هدف انتخاب شدند. سپس برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های تجارب معنوی اندروود و ترسی، امیدواری اشنایدر و زندگی در زمان حال سپهوند و عرب استفاده شد. داده های جمع آوری شده از طریق روش های آماری تحلیل رگرسیون تک متغیّره و چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس یافته های به دست آمده بین امیدواری با زندگی در زمان حال (01/0p<) و نیز بین تجارب معنوی با زندگی در زمان حال رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت (05/0p<). نتیجه گیری: به نظر می رسد درمانگران باید به نقش مثبت منابع روان شناختی و معنوی گوناگونی در پذیرش و بهبودی بیماری سرطان توجه داشته باشند. تجربه ی معنوی که شامل ارتباط با خدا، دعا و دریافت معنویت در زندگی است می تواند به رفتارهای سازگارانه تری در بیماران سرطانی همانند معنادهی به زندگی و تجربه ی زندگی اکنون کمک کند. در نهایت، این منابع می تواند به رشد فردی و قدرت بیمار در بازتعریف او از بیماری یاری برساند.
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس تاب آوری در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باتوجه به اهمیت بررسی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان پستان، وازآنجایی که تاب آوری می تواند مبتلایان به سرطان را از آشفتگی های هیجانی حفظ کند، اعتبارسنجی ابزارتاب آوری کانر دیویدسون ( CD-RISC )در این پژوهش انجام گرفته است. در این پژوهش ۲۰۲ نفر از مبتلایان به سرطان پستان که در مراکز درمانی شهر تهران تحت معالجه بوده اند، پرسشنامه ۲۵ سوالی کانر را پاسخ داده اند. برای بررسی روایی سازه از تحلیل عامل تاییدی و تحلیل عامل اکتشافی استفاده شده است. در نحلیل عامل تاییدی تمامی شاخص های برازش در حد مطلوب به دست آمده است .در تحلیل عامل اکتشافی، ماتریس عاملی بر اساس ۲عامل محاسبه شد. این ۲عامل بر روی هم 34/48 درصد کل واریانس متغیرها است. عامل اول با ارزش ویژه75/10، به تنهایی025/43 درصد واریانس کل متغیر ها را بعد از چرخش عوامل توجیه می کند و عامل اول نسبت به عامل دوم ( با ارزش ویژه33/1، و319/5درصد واریانس ) سهم بیشتری در تبیین واریانس دارد. بیشترین ضریب آلفای کرونباخ مربوط به عامل اول ( 935 /0 )و کمترین مربوط به عامل دوم ( 792 /0 )و برای کل مقیاس (942 /0 ) است که نشان دهنده هماهنگی درونی بالا است . بر اساس نتایج پژوهش ابزارتاب آوری کانر دیویدسون از روایی واعتبار قابل قبول درزنان مبتلا به سرطان پستان، برخورداراست .
بررسی مدل علّی شیوه های فرزندپروری، جهت گیری مذهبی و اضطراب مرگ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پیشایندها و پیامدهای جهت گیری مذهبی، در قالب یک مدل علّی بود. روش پژوهش، از نوع تحقیقات توصیفی و طرح همبستگی بود. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه نظری (دوره دوم) شهر شیراز در سال تحصیلی 93-92 تشکیل می دادند. از این میان، تعداد 215 نفر (111 دختر و 104 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های شیوه های فرزندپروری، جهت گیری مذهبی و اضطراب مرگ استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج جدول ماتریس همبستگی نشان داد که بین اکثر متغیرهای پژوهش حاضر همبستگی معناداری در سطح 01/0<P وجود داشت. در ادامه، نتایج تحلیل مسیر حاکی از معناداری نقش واسطه ای ابعاد جهت گیری مذهبی در رابطه میان شیوه های فرزندپروری و اضطراب مرگ بود. به طورکلی، می توان گفت: جهت گیری مذهبی و شیوه های فرزندپروری دو مورد از عوامل اصلی برای بررسی اضطراب مرگ می باشند.
اثربخشی «قصه های قرآنی» بر «ذهنیت فلسفی» و «گرایش به تفکر انتقادی» دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی «قصه های قرآنی» بر «ذهنیت فلسفی» و «گرایش به تفکر انتقادی» دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی بود. روش پژوهش شبه آزمایشی بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تعداد افراد نمونه از بین همه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر قاین انتخاب شدند؛ به این صورت که از بین دانش آموزان یادشده، دو کلاس انتخاب شدند که 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. از دو پرسشنامه ذهنیت فلسفی و گرایش به تفکر انتقادی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها با به کار بردن نرم افزار spss و آزمون کوواریانس انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که استفاده از قصه های قرآنی بر افزایش ذهنیت فلسفی و گرایش به تفکر انتقادی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی تأثیر مثبت دارد؛ بنابراین به دست اندرکاران نظام آموزش و پرورش ابتدایی سفارش می شود که از قصه های قرآنی در مدارس ابتدایی استفاده شود.
اقتضائات آموزشی و پرورشی دوره کودکی از چشم انداز «آموزه های اسلامی» و «دانش روان شناسی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
متون اسلامی و دانش روان شناسی انجام گرفته است. پرسش اساسی این است که مهم ترین راهبردها و راهکارهای آموزشی و پرورشیِ متناسب با تحولات و ویژگی های دوره کودکی کدام است؟ در این پژوهش از روش توصیفی−تحلیلی و اجتهادی استفاده شده است. از تتبع و ژرف اندیشی در آموزه های اسلامی و آموزه های روان شناختی−تربیتی، می توان استنباط کرد که اقتضائات مهم آموزشی و پرورشی دوره کودکی عبارتند از: 1. ارتباط صمیمی و عاطفی با کودک؛ 2. ارتباط مبتنی بر بازی و قصه گویی؛ 3. پاسخ گویی شناختی همتراز با فهم کودکان؛ 4. همتراز سازی مطالب با تحول روان شناختی کودک؛ 5. رعایت اصل تدریج؛ 6. سبک ارتباطی مبتنی بر تحول شناختی و هیجانی−عاطفی؛ 7. بهره گیری از یادگیری الگویی؛ 8. ساده سازی پیام و بهره گیری از آموزش گام به گام و تدریجی در آموزش و پرورش کودک.
بررسی عملکرد حافظه و هیجان های منفی در بیماران تحت عمل بای پس قلب در دو شرایط با و بدون استفاده از پمپ قلبی ریوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از بیماران قلبی عروقی برای برطرف نمودن مشکلات ناشی از این بیماری، جراحی بای پس عروق کرونر ( CABG ) نیاز است . در این نوع جراحی از دو نوع تکنیک استفاده می شود که یکی از آن ها با استفاده از پمپ قلبی ریوی و دیگری بدون استفاده از آن است. طبق مطالعات بیماران بعد از جراحی عوارضی را تجربه می کنند که شامل اضطراب، افسردگی و همچنین کاهش در عملکرد شناختی است. در این پژوهش با روش توصیفی مقایسه ای به بررسی وضعیت بیماران دو گروه قبل و بعد از جراحی و همچنین مقایسه عملکرد حافظه که یکی از مؤلفه های شناختی است، پرداخته شد. تعداد 62 بیمار به روش نمونه گیری در دسترس در این پژوهش همکاری کردند و در ابتدا یک روز قبل و سپس بعد از 2 ماه مورد ارزیابی قرار گرفتند. از پرسشنامه سنجش افسردگی، اضطراب و استرس ( DASS-21 ) و از آزمون حافظه وکسلر ( WMS-R ) برای سنجش عملکرد حافظه آن ها استفاده شد. نتایج نشان دادند که بیماران هر دو گروه در عوامل روان شناختی خود قبل از جراحی تفاوتی نداشتند؛ اما تفاوت در مقایسه قبل و بعد از عمل بود که گروه با استفاده از پمپ قلبی ریوی در عملکرد حافظه خود کاهش معناداری نشان دادند. با توجه به این نتایج به نظر می رسد که ازکارافتادن موقتی قلب و استفاده از دستگاه پمپ قلبی ریوی هنگام جراحی، به افت عملکرد شناختی در بیماران منجر می شود. بدین روی باید مداخلاتی اندیشید تا بتوان به بهبود عملکرد حافظه و وضعیت روان شناختی بیماران قلبی تحت عمل جراحی کمک کرد.
رابطه ویژگی های شخصیتی و میل به طلاق در جانبازان جنگی: نقش میانجی اختلال استرس پس از سانحه
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
33 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جانبازان به واسطه مواجهه با رویداد جنگ درمعرض اختلال استرس پس از سانحه و مشکلات در روابط زوجی قرار دارند. هدف مطالعه حاضر، بررسی نقش میانجی استرس پس از سانحه در رابطه بین ویژگی های شخصیتی و میل به طلاق در جانبازان جنگی است. روش : این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. تعداد 128 جانباز ازطریق نمونه گیری هدف مند از بین مراجعین به دادگاه های خانواده و مراکز مشاوره شهر تهران انتخاب شدند. مقیاس خودسنجی تأثیر رویداد، پرسشنامه شخصیتی پنج عاملی و آزمون میل به طلاق به عنوان ابزار جمع آوری داده ها استفاده شدند. از آزمون آماری همبستگی و تحلیل مسیر برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد که ویژگی های شخصیتی شامل برون گرایی، انعطاف پذیری، دلپذیر بودن و مسئولیت پذیری با میل به طلاق دارای رابطه عکس و روان نژندی دارای رابطه مستقیم است. همچنین نشان داده شد که در جانبازان ویژگی های شخصیتی ازطریق ایجاد اختلال استرس پس از سانحه موجب مشکلات زناشویی و میل به طلاق می شود. بحث: براساس نتایج حاصل، در جانبازان با اختلال استرس پس از سانحه می توان با اصلاح آسیب های شخصیتی و به دنبال آن رفع این اختلال، آنها را در کاهش نارضایتی زناشویی کمک کرد.
مقایسه سرسختی سلامت و امید به زندگی در بیماران مبتلا به دیابت و سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
155 - 168
حوزههای تخصصی:
مقدمه:این پژوهش با هدف مقایسه سرسختی سلامت و امید به زندگی در بیماران مبتلا به دیابت و سرطان انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان سینه و دیابت نوع دوم مراجعه کننده به دو بیمارستان کاشانی و الزهرای شهر اصفهان بودند. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 468 نفر (234 نفر بیمار سرطانی و 234 نفر بیمار دیابتی) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سرسختی سلامت (گیبهارت و همکاران، 2001) و پرسشنامه امید به زندگی (میلر، 1998) بود. داده های پژوهش با کمک روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل واریانس با نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین میانگین سرسختی سلامت و هر یک از زیرمقیاس های آن شامل ارزش سلامت، مکان کنترل درونی و بیرونی سلامت و شایستگی سلامت افراد دو گروه مبتلا به دیابت نوع دوم و سرطان سینه از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P). همچنین، نتایج نشان داد که بین میانگین نمره امید به زندگی و ابعاد آن شامل تفکر عامی و تفکر راهبردی در افراد دو گروه بیمار دیابت نوع دوم و سرطان سینه از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P).
Cognitive Remediation in Diabetics with Combining Mindfulness-based Relaxation and Trans-cranial Electrical Stimulation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present research aimed to determine the pure and combined effect of both techniques of mindfulness based-relaxation (MBR) and Transcranial Electrical Simulation (tCES) on decreasing prospective and retrospective memory errors and failure of executive functions of patients with type 2 diabetes. Method: The study is a randomized three-group double-blind clinical trial with repeated measures designs. The sample of the study consisted of 30 patients selected with convenience and purposive sampling method from Diabetes Association of Bonab city, and they were randomly assigned to the three groups of 10 subjects: MBR, CES, MBR+CES groups; and they received interventions related to their group in 10 individual sessions. All patients were assessed by the Barkley Deficits in Executive Functioning Scale (BDEFS) and Prospective and Retrospective Memory Questionnaire (PRMQ), before and after the intervention, and one month after the intervention. Result: The results of split-plot analysis of variance (SPANOVA) indicated the change of the mean of retrospective and prospective memory over time, and the change of prospective memory over time in different groups. The results of covariance analysis and the post hoc test of Ben Foruni indicated that in the follow-up phase, the prospective memory errors in the MBR+CES group were significantly lower than both the MBR and CES group (P <0.05). Conclusion: The results of the study provide many theoretical and practical implications for improving the cognitive function of type 2 diabetic patients following MBR and CES therapeutic techniques.
نقش تاب آوری و سخت رویی روان شناختی در پیش بینی بهزیستی روان شناختی مادران دارای کودکان با نارسایی های شناختی و سازگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش تاب آوری و سخت رویی روانشناختی در پیش بینی بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودکان نارسایی ذهنی و تحولی بود. طرح پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری شامل مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی و تحولی بود. در این راستا، تعداد 80 نفر از این گروه از مادران به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و مقیاس های بهزیستی روانشناختی بشارت، تاب آوری کانر و دیویدسون و سرسختی روانشناختی کوباسا برای جمع آوری داده ها استفاده شدند. تحلیل داده ها ازطریق نتایج آزمون رگرسیون چندگانه به روش هم زمان نشان داد متغیرهای تاب آوری و سخت رویی روانشناختی توانایی پیش بینی بهزیستی روانشناختی در بین مادران دارای کودکان نارسایی های ذهنی و تحولی را دارد. یافته های پژوهش حاضر از پایه های نظری روانشناسی مثبت در ارتباط با تأکید بر توانمندی های آدمی در مقابله با چالش های زندگی حمایت می کند.
مقایسه ی منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهت گیری مذهبی در زنان متقاضی طلاق و عادی شهر اردبیل در سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
73-87
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: خانواده اصلی ترین هسته ی هر جامعه و کانون حفظ سلامت و بهداشت روانی و تأمین کننده ی نیازهای عاطفی، مادی و معنوی اعضای خود است. عوامل مختلفی می تواند موجب حفظ و بقای این بنیان شود که احتمالاً منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهت گیری مذهبی جزئی از آنها است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر مقایسه ی منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهت گیری مذهبی در زنان متقاضی طلاق و عادی شهر اردبیل در سال 1395 بود. روش کار: روش این پژوهش توصیفی از نوع علّی-مقایسه یی است. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگستری شهر اردبیل طی سال 1395؛ و نمونه ی مطالعه شامل 50 نفر از زنان متقاضی طلاق و 50 نفر از زنان عادی بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسش نامه های منبع کنترل راتر، باورهای غیرمنطقی جونز و جهت گیری مذهبی آلپورت را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیّره تجزیه و تحلیل شد. در پژوهش حاضر همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که در متغیّرهای منبع کنترل (001/0>p)، جهت گیری مذهبی (001/0>p)، باورهای غیرمنطقی (003/0>p) و مؤلفه های آن شامل بی مسئولیتی هیجانی (001/0>p)، اجتناب از مشکل (001/0>p)، توقع تأیید از دیگران (001/0>p) و درماندگی در مقابل تغییر (001/0>p) بین دو گروه زنان متقاضی طلاق و عادی تفاوت معنادار وجود داشت. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که بین زنان متقاضی طلاق و عادی در متغیّرهای منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهت گیری مذهبی تفاوت معنادار وجود داشت. بنابراین، پیشنهاد می شود به منظور کاهش طلاق در زنان، برای مدیریت صحیح منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهت گیری مذهبی برنامه ها و کارگاه های آموزشی تدوین شود.