فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
منبع:
تربیت ۱۳۷۰شماره ۶۶
حوزههای تخصصی:
رابطه بین اعتقادات اسلامی و سلامت روان دانشجویان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر رابطه بین سلامت روان و میزان اعتقادات اسلامی در میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی زاهدان را بررسی کرده است. نمونه آمار 349 نفر از دانشجویان پسر و دختر دانشگاه آزاد اسلامی زاهدان شاغل به تحصیل در سال اجرای تحقیق بودند که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه سلامت روان (GH28) و مقیاس محقق ساخته اعتقادات اسلامی جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد بین سلامت روان و اعتقادات اسلامی دانشجویان دختر و پسر همبستگی مثبت وجود دارد اما تفاوت معناداری بین دانشجویان دختر و پسر از نظر میزان اعتقادات مذهبی مشاهده نشد. بعلاوه بین میزان اعتقادات اسلامی دانشجویان دانشکده های مختلف تفاوت معناداری از نظر آماری به دست آمد. از سوی دیگر، در حالیکه بین سلامت روان دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری از نظر آماری وجود داشت، اما تفاوت معناداری در این متغیر بین دانشجویان دانشکده های مختلف مشاهده نشد.
خودفریبی
حوزههای تخصصی:
وضعیت یادگیری سازمانی و توانمندسازی پرستاران؛ دانشگاه علوم پزشکی تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: یادگیری سازمانی فرآیندی پویا ست که سازمان را قادر به سازگاری سریع با تغییرات می سازد . هدف از مطالعه حاضر، بررسی ارتباط دو مولفه یادگیری سازمانی و توانمندسازی از دیدگاه پرستاران به عنوان منابع بزرگ دانش سازمانی و انتقال دانش در بیمارستان ها بود.
روش ها: مطالعه توصیفی- همبستگی حاضر در جامعه 1200 نفری پرستاران 4 بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در بازه زمانی مهرماه تا اسفندماه 1391 انجام گرفت. 310 پرستار به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه استاندارد دارای 3 بخش اطلاعات جمعیت شناختی، پرسش نامه 16سئوالی گومز و 20 سئوال پیرامون مولفه توانمندسازی کارکنان بود. تجزیه و تحلیل داده های با استفاده از نرم افزار SPSS 18 و آزمون های آماری همبستگی پیرسون، آزمون T مستقل و آنوا انجام شد.
یافته ها: میانگین مولفه یادگیری سازمانی در پرستاران مورد مطالعه، 73/0±99/2 و توانمندسازی 57/0±60/3 بود. قوی ترین همبستگی مولفه توانمندسازی با بُعد فضای باز و آزمایشگری (51/0=r) و ضعیف ترین همبستگی با بُعد دید سیستمی (39/0=r) بود. رابطه معنی داری بین مولفه توانمندسازی (023/0=p) و بعد فضای باز و آزمایشگری (005/0=p) با متغیر جنسیت وجود داشت. همچنین رابطه معنی داری بین بُعد دید سیستمی (015/0=p) و متغیر نوع استخدامی پرستاران مشاهده شد.
مقایسه تاثیر روش های مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر نظریه شناختی- اجتماعی، سازه-گرایی و انگیزشی بر اشتیاق مسیرشغلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی تاثیر روش های مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر نظریه شناختی- اجتماعی، سازه گرایی و انگیزشی بر اشتیاق مسیرشغلی دانشجویان انجام گردید. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و دارای طرح پیش، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه الزهرا در سال تحصیلی 95-94 بودند. به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم جامعه تعداد 361 نفر از دانشجویان پرسشنامه اشتیاق مسیرشغلی را تکمیل کردند. از بین آنها تعداد74 نفر نمره یک انحراف استاندارد پایین تر از میانگین کسب کردند. مرحله دوم 60 نفر از افرادی که داوطلب شرکت در مرحله دوم پژوهش بودند انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش(هر کدام 15) و یک گروه کنترل قرار گرفتند. مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر نظریه شناختی- اجتماعی، سازه گرایی و انگیزشی در مورد سه گروه آزمایش انجام شد. در پایان چهار گروه دوباره با استفاده از پرسشنامه اشتیاق مسیرشغلی هیرشی (2014) سنجیده شدند. یافته ها: نتایج درون و بین آزمودنی حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و واریانس چندمتغیری نشان دادند که ارائه آموزش بر بهبود میانگین نمرات اشتیاق مسیرشغلی تاثیر داشته است(p < 0/001). نتایج آزمون تعقیبی بیان گر آن بود که نمره کل اشتیاق مسیرشغلی در مراحل پس آزمون و پیگیری در گروه کنترل به طور معناداری از سه گروه مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر رویکرد شناختی- اجتماعی، سازه گرایی و انگیزشی کمتر بود(p < 0/001). نتیجه گیری: پژوهش حاضر بیانگر این است که آموزش مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر رویکرد شناختی- اجتماعی، سازه گرایی و انگیزشی بر افزایش اشتیاق مسیرشغلی دانشجویان دختر موثر است.
مقایسه اثربخشی برنامه های آموزش شادی سلیگمن، لیوبومیرسکی و فوردایس در بیماران قلبی: یک ارزیابی روان عصب ایمنی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه اثربخشی سه نوع مداخله شادی بر روی نشان گرهای زیستی خطر و متغیرهای روانشناختی در بیماران کرونری بود. در این پژوهش 68 بیمار کرونری به طور تصادفی به چهار گروه 17 نفری شامل سه گروه مداخله شادی سلیگمن، لیوبومیرسکی و فوردایس و یک گروه کنترل اختصاص یافتند. گروه های مداخله شش هفته آموزش شادی دریافت نمودند و اندازه گیری ها در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به انجام رسید. ابزارهای اندازه گیری شامل کیت های اندازه گیری کورتیزول بزاق، سطح پلاسمایی پروتئین واکنش دهنده سی (CRP)، اینترلوکین-1 (IL- 1)، اینترلوکین-6 (IL-6) و ویراست دوم پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه شادی آکسفورد آرگایل، مارتین و کراس لند، مقیاس رضایت از زندگی دینر و مقیاس امید اشنایدر بودند. نتایج نشان دهنده گرایش قوی شادی اصیل سلیگمن برای ایجاد تغییرات مثبت در نشان گرهای روان-عصب- ایمنی شناختی مربوطه به ویژه بهبود انعطاف پذیری پاسخ صبحگاهی کورتیزول و کاهش سطح hs-CRP بود. علاوه بر این نتایج نشان داد هر سه برنامه شادی، آثار مثبت و معناداری در زمینه متغیرهای روانشناختی در پی داشته اند. نتایج این پژوهش نشان داد که شادی اصیل سلیگمن ممکن است اثرات قابل توجهی در تنظیم عملکرد محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال و کاهش سطح نشان گرهای التهابی در بیماران کرونری داشته باشد.
اثربخشی روان درمانی عقلانی- عاطفی- رفتاری به شیوه گروهی بر بهزیستی روان شناختی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی عقلانی- عاطفی- رفتاری به شیوه گروهی بر بهزیستی روان شناختی زنان صورت گرفت. این پژوهش کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی (به صورت پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل) بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از بین زنانی که در کلاس های روان شناسی خانه سلامت شهرداری منطقه 5 تبریز شرکت کرده بودند، با توجه به نمره پایین در مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (RSPWB)، 24 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس در گروه آزمایش مداخله روان درمانی عقلانی- عاطفی- رفتاری به شیوه گروهی به مدت 8 جلسه (هفته ای یک جلسه 2 ساعته) اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس یک طرفه نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل بعداز اعمال متغیر مستقل از نظر بهزیستی روان شناختی تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0>p ). بنابراین، می توان نتیجه گرفت که روان درمانی عقلانی- عاطفی- رفتاری به شیوه گروهی در بهبود بهزیستی روان شناختی زنان موثر است.
نقش پیش بینی کننده های هوش معنوی و الگوهای ارتباطی با میزان رضایتمندی زناشویی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر، پیش بینی نقش مؤلفه های هوش معنوی و الگوهای ارتباطی با رضایت مندیزناشویی زوجین در شهر بندر عباس است . نمونه گیری به شیوه ی در دسترس انجام گرفته است. نمونهپژوهش شامل 150 زوج بوده است که به مراکز مشاوره شهر بندرعباس مراجعه کرده اند. ابزارهای پژوهش عبارتند از : پرسشنامه الگوهای ارتباطی (CPQ)، پرسش نامه هوش معنوی SQ)) و پرسش نامه رضایت مندیزناشوییENRICH . هم چنین پرسش نامه ها به صورت زوجی توسط هر دو زوج تکمیل شده است. روش آماری مورد استفاده در این پژوهشهمبستگی ساده و رگرسیون چندمتغیری بوده است. یافته ها نشان می دهد که: از بینخرده مقیاس های مربوط به الگوهای ارتباطی و هوش معنوی زوجین، خرده مقیاس ارتباط سازنده متقابل وزندگی معنوی ازهوش معنوی بیشترین مقدار پیش بینی را در واریانس متغیر وابستهرضایت زناشویی دارد و رابطه قوی و مثبت معنی داری(001/0p< )وجود دارد.
"روشهای مؤثر برای جلب فرزندان به کتابخوانی و کتابخانه "
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۳ شماره ۵۹
حوزههای تخصصی:
عوامل موثر بر ارزشیابی عملکرد اعضای هیات علمی توسط دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: اساتید یکی از ارکان اصلی دانشگاه محسوب می شوند و نحوه عملکرد آنها در بازدهی کل نظام آموزشی نقش اساسی ایفا می کند. هدف این پژوهش، بررسی عوامل زمینه ای تاثیرگذار بر نحوه ارزشیابی اساتید دانشگاه توسط دانشجویان بود.
روش ها: این پژوهش توصیفی- تحلیلی در 12339 دانشجوی دانشگاه علوم و فنون مازندران در نیم سال دوم سال تحصیلی 91-1390 انجام شد. معدل کل دانشجویان به عنوان شاخص تعیین وضعیت عملکرد تحصیلی دانشجو مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل نتایج پژوهش از نرم افزار SPSS 17 و آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه، تعقیبی توکی، همبستگی پیرسون و T مستقل استفاده شد.
یافته ها: میانگین نمره ارزشیابی اساتید با توجه به وضعیت عملکرد تحصیلی، جنسیت و مقطع تحصیلی دانشجویان، وضعیت تاهل، سابقه تدریس و رتبه استاد و همچنین نوع درس و زمان ارایه آن تفاوت معنی دار داشت. توان علمی- آموزشی و رفتار اجتماعی اساتید در کلاس درس در سطح اطمینان 100% دارای رابطه معنی دار و مثبت بود (0001/0=p).
نتیجه گیری: مولفه های عملکرد تحصیلی دانشجو، جنسیت استاد و دانشجو، دوره تحصیلی دانشجو، نوع درس، توان علمی- آموزشی استاد، مرتبه علمی، سابقه تدریس، زمان ارایه درس و وضعیت تاهل استاد بر ارزشیابی اساتید توسط دانشجو موثر است، ولی وضعیت استخدامی استاد رابطه ای با این ارزشیابی ندارد.
سلامت روان
منبع:
تربیت ۱۳۷۵ شماره ۱۰۹
حوزههای تخصصی:
روانشناسی رنگ قرمز
حوزههای تخصصی:
واسطه گری عزت نفس بر کیفیت زندگی و رفتارهای پرخطردر بین دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی نقش بارز و تاثیرگزار واسطه ای عزت نفس برکیفیت زندگی و رفتارهای پرخطر در بین دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت بوده است. این پژوهش از نوع توصیفی به روش همبستگی است که نمونه ی مورد نظر300دانشجو(144دانشجوی پسر و 156 دانشجوی دختر) دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت با میانگین سنی 75/24 سال بوده است. روش به شیوه ی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و با مقیاس کیفیت زندگی بهداشت جهانی(WHOQOL- BREF) و پرسشنامه ی عزت نفس روزنبرگ و پرسشنامه ی رفتارهای پرخطر(YRBSS) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از روش تحلیل مسیر به شیوه ی رگرسیون سلسله مراتبی بارون و کنی و آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که کیفیت زندگی به میزان 24/0- به طور مستقیم(p</001) بر رفتارهای پرخطر تاثیر گذاشته که نشان دهنده ی رابطه ی منفی معکوس معنی دار بین این دو متغیر بوده و نشان داده شد که با وارد نمودن متغیر عزت نفس در معادله ی مفروض پیش بینی شده، کیفیت زندگی به میزان10/0- اثر غیر مستقیم(p</001) به همراه دارد و نشان دهنده ی نقش واسطه گری عزت نفس در کاهش اثرات کیفیت زندگی در بروز رفتارهای پرخطر می باشد. همچنین کیفیت زندگی به میزان 52/0 به طور مستقیم بر عزت نفس دانشجویان اثر گذاشته که بیانگر رابطه ی مستقیم این دو متغیر بوده است که ارتقاء کیفیت زندگی موجب افزایش عزت نفش دانشجویان می گردد.
مدل ساختاری پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی و متغیرهای میانجی خودکنترلی و طرحواره های ناسازگار اولیه (در افراد دارای روابط فرازناشویی عاطفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش تدین مدل ساختاری پیش بینی تعهد زناشویی براساس سبک دلبستگی و متغیرهای میانجی خودکنترلی و طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد با روابط فرازناشویی عاطفی بود.روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه مورد پژوهش کلیه افراد متأهل که مرتکب خیانت شده اند می باشد که در بهار سال 95 به مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند، که 242 نفر به روش دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ، سبک دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور، خودکنترلی تانجی، و تعهد زناشویی آدامز و جونز استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری و با استفاده از PLS-3 انجام شده است. نتایج نشان داد که مدل آزمون شده از کیفیت مطلوبی برخوردار است. اثر مستقیم خودکنترلی و طرحواره های ناسازگار استحقاق، پذیرش جویی (05/0p≤) و محرومیت هیجانی (01/0p≤) بر تعهدزناشویی معنادار بود. در مورد رابطه بین سبک دلبستگی اضطرابی با تعهد زناشویی، متغیرهای خودکنترلی، و طرحواره های بی اعتمادی، رهاشدگی، بیگانگی و محرومیت هیجانی نقش میانجی ایفا می کردند. در رابطه بین سبک دلبستگی اجتنابی با تعهد زناشویی نیز تنها طرحواره محرومیت هیجانی نقش میانجی داشت. سبک دلبستگی ایمن هیچکدام از متغیرها نقش میانجی نداشتند. از آنجا که ازدواج و انتخاب همسر یکی از تصمیمات مهم زندگی می باشد و با توجه به نقش پیش بینی کنندگی سبک دلبستگی اضطرابی و خودکنترلی و برخی از طرحواره های ناسازگار بر تعهد زناشویی دارد، در مشاوره های پیش از ازدواج به بررسی این متغیرهای در زوج پرداخته شود.
فردوسی، هفت بزم وآموزش مهارتهای اجتماعی «مقدمهای روان شناختی بر داستان هفت بزم شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است که مقدمه ای را بر داستان هفت بزم نگاشته و آن را به صورت مقاله ای تحلیلی در اختیار پژوهشگران و مدرسان آموزش مهارت های اجتماعی و سایر خوانندگان علاقمند قرار دهد. دکتر محمد یوسف محقق مالزیایی معتقد است، همان گونه که غربی ها فلسفه، نجوم، طب و ریاضیات اسلامی را اروپایی یا غربی کردند، مسلمانان نیز می باید نظریه های ارتباطی را که اروپائیان در آنها پیشرفت کرده اند، اسلامی کرده و مورد استقاده قرار دهند(به نقل از بولتون ، ترجمه شاه ولی 1380 ص4). بدون هیچ تردید بخش مهمی از این نظریه های ارتباطی که امروز غربی ها ارائه می دهند، ریشه در متون ایرانی و اسلامی دارد. یک نمونه از آن، آموزش های مهارت های اجتماعی در داستان هفت بزم شاهنامه است که بخش کوچکی از اثر بزرگ فردوسی است و مقایسه و تلفیق آن با مطالعات و پژوهش های علمی امروزی درباره مهارت های اجتماعی و ارتباطی با هدف بومی سازی دارای مزایای بیشماری است، اول آن که از منابع عظیم مکتوب فرهنگی و ادبی کشور و مفاخر صاحب نام آن استفاده به جا و بهینه خواهد شد و نام آن بزرگان را زنده و آثار آنان را بیش از پیش مطرح و به آنان ارج دوباره می نهیم. و دیگر آن که کلام شیوا و دلنشین حکیم طوس قرن ها است که در ذهن و زبان و ناخودآگاه جمعی همه ما ایرانیان حضور دائم داشته و یک آمادگی ذهنی برای پذیرش این گونه برنامه ریزی های آموزشی وجود دارد. با توجه به مقام و جایگاه فردوسی و احترام فراوان او نزد همه ایرانیان بدون هیچ تردید، پذیرش، تمرین، تکرار و اثر بخشی این آموزش ها را با موفقیت بیشتری همراه خواهد کرد.