فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی راهبردهای فراشناختی با پرخاشگری و شیوه های مقابله با استرس دانش آموزان دوره ی پیش دانشگاهی شهر شیراز انجام شده است. در این پژوهش،360 نفر از دانش آموزان دوره ی پیش دانشگاهی شهر شیرازدر رده ی سنی 17 تا 19 سال (240 دختر و 120 پسر)، در سال تحصیلی 89-88 که به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به کمک پرسشنامه ی فراشناخت ولز و کارت رایت هاتون (2004)، پرسشنامه ی پرخاشگری باس و پری (1992) و پرسشنامه ی راهبردهای مقابله ای راجر، جارویس و نجاریان (1993)، ارزیابی شدند. داده ها به کمک آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t برای گروههای مستقل و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین راهبردهای فراشناختی و پرخاشگری و هم چنین، بین راهبردهای فراشناختی و شیوه های مقابله با استرس در سطح 01/0 p
بازی کردن ؛ خلاقیت و یادگیری در طول زندگی
حوزههای تخصصی:
روابط واژگانی
حوزههای تخصصی:
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر ارتقاء خلاقیت مهندسین با توجه به سنخ شخصیتی آنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر ارتقاء خلاقیت مهندسین شرکت مدیریت صنعتی با توجه به سنخ شخصیتی آنان اجرا گردید. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. نمونه آماری شامل 50 نفر از مهندسین شرکت مدیریت صنعتی که به طور در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آموزش مهارت های حل مسئله برای گروه آزمایش در 5 جلسه اجرا گردید. ابزار پژوهش شامل آزمون تفکر خلاق تورنس فرم ب تصویری و فرم کوتاه آزمون شخصیتی نئو بود. برای تحلیل داده ها از آزمون کئوواریانس استفاده شد. نتایج: نتایج بدست آمده با روش تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های حل مسئله بطور معنی داری موجب افزایش خلاقیت مهندسین گردید. از بین ویژگی های شخصیتی شامل روان رنجورگرائی، برون گرائی، گشودگی به تجربه ، توافق پذیری و با وجدان بودن، تنها ویژگی گشودگی به تجربه با افزایش خلاقیت و آموزش مهارت حل مساله در تعامل بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای حل مساله به عنوان یک تکنیک می تواند باعث پویایی عناصر فراشناختی و شخصیتی خلاقیت شود.
اندیشه های کودک با بازی جان می گیرند
حوزههای تخصصی:
تفکرات انطباق ناپذیر و رفتارهای منفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تفکر به منزله زیربنای رفتار انسان جایگاه ویژه ای دارد و برای تقویت، اصلاح و آسیب شناسی رفتار، لازم است تفکرات را شناسایی کرد. با توجه به اینکه تفکر، محوری سازنده، ضروری و مفید دانسته شده است، مسئله مطرح در این پژوهش این است که آیا هر اندیشه ای را می توان مفید و سازنده ارزیابی کرد یا تفکرات ویرانگر و زیانبار نیز وجود دارد که باید آنها را شناسایی و مزاحمتشان را در فرایند تفکر، مهار کرد؟ هدف این پژوهش این است که به تفکرات آسیب زا و مضر، همچون تفکر بسته، تفکر خرافی و تفکر و ذهنیت های منفی که از آنها با عنوان تفکرات انطباق ناپذیر یاد می شود، بپردازد و حد و مرز، انواع و راه های مقابله با آن را تبیین کند. روشی که در این پژوهش به کار رفته است، روشی تحلیلی، توصیفی و متکی به متون دینی و روان شناسی است و یافته این پژوهش نشان می دهد که تفکرات انطباق ناپذیر، انسان را از حقیقتی که در عالم روی می دهد، دور می کند و بیراهه ها را راه نشان می دهد و سرابی می شود که انسان را به خطر می اندازد. بنابراین، باید با ظهور و بقای چنین تفکراتی مقابله کرد. راهکارهای مقابله با تفکر مزاحم، به نوع تفکر و مقایسه باورهای معقول و نامعقول ارتباط دارد که انسان ها می توانند باتمرکز بر نقاط قوت، به حذف یا کنترل آن اقدام کنند.
میزگرد واکاوی مبانی فلسفی خلاقیت
حوزههای تخصصی:
بررسی میزان شیوع مشکلات یادگیری در دانش آموزان پایه های دوم تا پنجم دوره ابتدایی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان شیوع مشکلات یادگیری در دانش آموزان پایه های دوم تا پنجم دوره ابتدایی استان گیلان انجام شده است. روش نمونه گیری پژوهش، سهمیه ای و مبتنی بر نظر کارشناسان دوره ابتدایی ادارات آموزش و پرورش چهار شهر تالش، رشت، صومعه سرا و لاهیجان بوده است. در ابتدا 921 نفر دختر و پسر پایه های دوم تا پنجم پایه ابتدایی ، با آزمون طرح دیداری ـ حرکتی بندرگشتالت به منظور غربالگری دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری از دانش آموزان عادی آزمایش شدند. به موازات اجرای آزمون غربالگری، معلمان مربوطه در کلاس های خود با استفاده از کاربرگ ارزیابی مشکلات یادگیری به منظور سنجش غیررسمی به شناسایی دانش آموزان مشکوک به مشکلات یادگیری پرداختند. سپس با انجام مقیاس تجدید نظر شده وکسلر کودکان (WISC-R) در خصوص 103 نفر دانش آموز دختر و پسر پایه های دوم تا پنجم معرفی شده توسط معلمان ، 73 نفر دارای مشکلات ویژه یادگیری شناخته شدند.
نتایج نشان داد که آزمون طرح دیداری ـ حرکتی بندرگشتالت برای غربالگری مشکلات یادگیری ابزار کاملاً مناسبی نمی باشد؛ زیرا قادر به تفکیک عملکرد دختران عادی و آنانی که دارای مشکلات یادگیری اند از یکدیگر نبوده و در مورد پسران نیز فقط در پایه های دوم و سوم قادر به تفکیک بوده اما در دو پایه چهارم و پنجم عملکرد متفاوت پسران را مشخص نمی کند.
هر چند درصد شیوع مشکلات یادگیری در پسران بیشتر از دختران بوده است، اما این تفاوت از لحاظ آماری در هیچ یک از پایه های تحصیلی معنی دار نبوده است.
بررسی مشکلات حوزه های یاد شده نشان می دهد که درصد وجود مشکلات یادگیری گزارش شده دانش آموزان دختر در برخی از پایه ها به مراتب از مشکلات پسران بیشتر بوده است.
علایم و ویژگی های افکار مزاحم ناخواسته در جمعیت بالینی و غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخیراً بسیاری از روان شناسان بالینی و اجتماعی، با مطالعه های تجربی و عینی، به اثبات نقش «محتوا و مضمون» انواع افکار در تجارب ذهنی خودآگاه و ارتباط این دو و نیز نقش شیوه تفکر و تجزیه وتحلیل و برداشت فرد از محیط پیرامون در رفتار و هیجان پرداخته اند. در فرآیند خودآگاه ذهن افراد سالم، افکار منفی و ناخواسته گاهی با شدت معینی به وقوع می پیوندند و باعث ایجاد خلق منفی می شوند، ولی این افکار مزاحم که گاهی ناخوشایند هم هستند، معمولاً به ندرت اتفاق می افتند، قابل کنترل اند و می توانند به عنوان یک فکر جانشین مثبت در ذهن افراد سالم ظاهر شوند. وقوع این افکار در جامعه عادی متداول است. شباهت محتوا و مضمون افکار خودآگاه در جامعه بالینی و غیربالینی یکی از موضوع های مطرح در ادبیات اختلال های روان پزشکی (نقش افکار مزاحم و ناخواسته در افسردگی، بی خوابی، اضطراب فراگیر، وسواس، اختلال خورد و خوراک، روان پریشی ها و اختلالات جنسی) است. با توجه به موضوع های مطرح شده در ارتباط با نقش شناخت به عنوان یک عامل ویروسی و بیماری زا در اختلال های روان پزشکی، هدف مقاله تحلیلی حاضر، مرور مطالعه های اخیر درباره نقش افکار و فرآیند خودآگاه ذهن در جمعیت بالینی و غیربالینی است. بررسی روند مذکور ما را به شناسایی محتوا و مضمون افکار مزاحم و ناخواسته و ساز وکار شکل گیری آنها در جامعه بالینی رهنمون می سازد.
بررسی ارتباط دانش زبانی با هوش و خلاقیت در یادگیری زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، یافتن چگونگی ارتباط بین دانش زبانی با هوش و خلاقیت دریادگیری زبان خارجی است. بدین منظور 80 دانشجوی کارشناسی دانشگاه اصفهان به عنوان آزمایش شوندگان مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور سنجش میزان دانش زبانی، هوش، و جنبه های شخصیتی این افراد از آزمونهای متعددی استفاده شد. با استفاده از روشهای آماری مشخص شد که دانش زبانی با هوش ارتباط مثبت دارد ولی بین خلاقیت باهوش یا دانش زبانی ارتباطی نیست. یافته های این تحقیق می تواند برای پژوهشهای آینده راهگشا باشد.
تحلیل محتوای کتاب مهارت های اجتماعی-اقتصادی سال اول پیش حرفه ای دانش آموزان کم توان ذهنی از منظر خوانایی با استفاده از تکنیک های خوانایی (روش کلوز، روش بررسی تصاویر، و روش بررسی پرسش ها) و نظرات دبیران این درس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کتاب درسی از جمله عناصر مهم در آموزش و برنامه درسی است که باید از نظر محتوایی دارای اعتبار باشد. پژوهش حاضر درصدد بررسی سطوح خوانایی کتاب مهارت های اجتماعی- اقتصادی دانش آموزان کم توان ذهنی است. در پژوهش حاضر تلفیقی از روش توصیفی از نوع پیمایشی و روش تحلیل محتوا به کار گرفته شده است. جامعه آماری، محتوای کتاب مهارت های اجتماعی- اقتصادی، دانش آموزان کم توان ذهنی و دبیران این درس بودند. نمونه-گیری از متن به شیوه نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری تصاویر از طریق نمونه گیری تصادفی سیستماتیک بود و کلیه پرسشها، دانش آموزان و دبیران به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها شامل آزمون کلوز، پرسشنامه نظرسنجی دبیران و فهرست بررسی تصاویر و پرسش ها بودند. ابزارهای پژوهش دارای روایی و پایایی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های خوانایی، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی استفاده شد. یافته ها نشان داد که میزان خوانایی متن در سطح آموزشی است. ضریب خوانایی تصاویر 53/0 بود که دارای اعتبار بوده و مطلوب است. پرسش ها نیز از نظر موقعیت سوالات مطلوب بودند، زیرا ترتیب آخر، وسط و اول پاراگرف رعایت شده که سبب یادگیری موثر می شود. از نظر تداوم سوالات، میانگین فاصله سوالات، 86/4 جمله بود که این فاصله کمتر از حد مطلوب بود. یافته های نظرسنجی دبیران نشان داد که هرسه مورد اسناد (متن، تصاویر و پرسشها) در سطح آموزشی قرار دارند، و از نظر آماری تفاوت بین نظرات دبیران در خصوص سطوح خوانایی معنی دار بود (01/0=P). همچنین آزمون تعقیبی نشان داد که هرسه در سطح آموزشی قرار دارند. در کل خوانایی متن و تصاویر مطلوب، اما پرسش ها نیاز به اصلاح دارند.
رابطه بین وضعیت اجتماعی اقتصادی خانواده،راهبردهای یادگیری و توانایی حل مساله ریاضی در میان دانشجویان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی خانواده، اهداف پیشرفت، راهبردهای یادگیری و توانایی حل مساله ریاضی دانشجویان انجام گرفت. به این منظور از روش تحقیق پیمایشی استفاده شد و داده های مورد نیاز درباره راهبردهای عمقی، راهبردهای سطحی، اهداف تسلط، اهداف عملکرد ـ گرایش، اهداف عملکرد ـ اجتناب و وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی خانواده با استفاده از پرسشنامه های هدف پیشرفت الیوت و چرچ و فرایندهای مطالعه بیگز از بین 427 دانشجو با روش نمونه گیری خوشه ای جمع آوری شد. نتایج نشان داد رابطه اهداف تسلط با راهبردهای عمقی و توانایی حل مساله ریاضی مثبت و معنادار، اما رابطه اهداف عملکرد ـ گرایش و اجتناب با توانایی حل مساله ریاضی معنادار نمی باشد. رابطه راهبردهای عمقی با توانایی حل مساله ریاضی مثبت و معنادار و رابطه راهبردهای سطحی با توانایی حل مساله ریاضی معنادار نیست. همچنین نتایج نشان داد که اهداف تسلط مهمترین عامل اثرگذار بر توانایی حل مساله ریاضی است و پسران اهداف عملکرد ـ گرایش را بیشتر از دختران به کار می گیرند و دانشجویان متعلق به طبقه پایین جامعه نسبت به دانشجویان طبقه بالای جامعه اهداف تسلط را بیشتر به کار می گیرند. بین راهبردهای یادگیری و توانایی حل مساله ریاضی دانشجویان برحسب جنسیت و وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی خانواده تفاوتی وجود ندارد.
بزرگسالان چگونه یاد می گیرند و در یادگیری توفیق می یابند
حوزههای تخصصی:
بررسی روابط ساختاری خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: درمرور دیدگاه های موجود سلامت روان نگاهی یکپارچه برای ارتباط دادن مفاهیم خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن به سلامت روان دیده نمی شود. هدف: این پژوهش به منظور تعیین روابط ساختاری خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان تحت یک مدل یکپارچه انجام شد. روش پژوهش: طرح پژوهش از نوع همبستگی بود و تحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندمتغیره و لیزرل انجام گردید. نمونه شامل 120 دانشجوی دانشگاه های شهر تهران بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش: شامل آزمون خلاقیت تورنس، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ، مقیاس کنارآمدن لازاروس و مقیاس خودکارآمدی شرر بود که شاخص های روان سجی آن ها مورد تأیید قرارگرفت. یافته ها: بر پایه تحلیل های روش رگرسیون بین متغیرهای خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن ارتباط درونی مثبت و معنی داری وجود داشت. این روابط بین متغیرهای خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان منفی و معنی داری بود. مدل های برازنده شده لیزرل نیز نشان داد که بین خلاقیت و خودکارآمدی با سلامت روان از یک طرف و خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان از طرف دیگر روابط درونی منفی و معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری : از مجموع تحلیل های روابط ساختاری می توان نتیجه گرفت که متغیرهای خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن از قدرت پیش بینی کنندگی قابل قبولی برای سلامت روان برخوردار هستند.
کارکرد سبکهای تفکر و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی در بین دانشجویان دانشکده های فنی مهندسی و روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش مقایسه کارکرد سبکهای تفکر و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی در بین دانشجویان دانشکده فنی ـ مهندسی و روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران بود. نمونه مورد مطالعه 288 دانشجو (146 نفر فنی ـ مهندسی و 142 نفر روان شناسی و علوم تربیتی) بود که دانشجویان رشته روان شناسی و علوم تربیتی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و دانشجویان رشته فنی ـ مهندسی از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته ها از طریق پرسشنامه سبکهای تفکر استرنبرگ و واگنر و پرسشنامه خودگزارشی پیشرفت تحصیلی جمع آوری و سپس از طریق روشهای آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه وt مستقل تحلیل شد. برای روایی پرسشنامه از نظر متخصصان و برای پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد. که مقدار آن 75/0 به دست آمد. نتایج به دست آمده نشان داد که در سبک تفکر اجرایی دانشجویان دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی و در سبک تفکر قانونگذارانه، دانشجویان دانشکده های فنی ـ مهندسی بالاتر بودند و در سبک تفکر قضایی تفاوتی بین آنان وجود نداشت. همچنین سبک تفکر اجرایی در بین دانشجویان دانشکده های فنی ـ مهندسی و سبک تفکر قانونگذارانه در بین دانشجویان دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی بیشترین قدرت پیش بینی پیشرفت تحصیلی را داشته اند و اینکه در سبک تفکر اجرایی و قضایی بین دانشجویان پسر و دختر دانشکده های فنی ـ مهندسی تفاوت معناداری وجود داشت و در سبک اجرایی دختران و در سبک قضایی پسران بالاتر قرار داشتند و در سبک تفکر قانونگذارانه، دانشجویان پسر دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی بالاتر از دختران قرار داشتند.