فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
استفاده از دستگاه ارتباطی جایگزین مبتنی بر آی پد برای دانش آموزان مبتلا به فلج مغزی و اختلال طیف اتیسم در کلاس درس با استفاده از دسترسی به فناوری ارایه برنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: افرادی که به عنوان فلج مغزی و اختلال طیف اتیسم تشخیص داده می شوند دارای کمبودهای ارتباطی قابل توجهی هستند. استفاده از یک دستگاه ارتباطی تقویتی و جایگزین اغلب اوقات برای ارتقای زبان و همکاری در مدارس، منزل و محیط های اجتماعی لازم و ضروری است. پژوهش حاضر تاثیر ارایه دستگاه ارتباطی تقویتی و جایگزین با فناوری بالا را برای دانش آموزان مبتلا به فلج مغزی واختلال طیف اتیسم، موردارزیابی قرار می دهد که آی پد اپل نامیده می شود و دارای نرم افزار کاربردی «گوتالک نو» است. تلفیق فناوری، به همراه کاربرد بلندمدت از دستگاه ارتباطی تقویتی و جایگزین بر ارتقای عناصر کلیدی در جهت آموزش دانش آموزان، معلمان، دستیاران آموزشی و والدین در طول سال تحصیلی تاکید دارد.
نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهند که در اثر استفاده از آی پد مهارت های ارتباطی دانش آموزان و عملکرد غیررسمی شان در مدارس افزایش یافته است. همچنین نیاز به توسعه شریک ارتباطی در طی زمان کاهش یافته، درحالی که دانش آموز، معلم و والدین همچنان با وجود دستگاه آی پد جایگاه شان حفظ می شود. این پژوهش موردی از کاربرد این دستگاه ارتباطی با فناوری بالا برای نیازهای ارتباطی پیچیده و دسترسی جامع حمایت می کند که خواستار آموزش نظام مند والدین، دستیاران آموزشی، معلمان و دانش آموزان هستند.
برنامه سان-رایز (SRP) برای کودکان با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال طیف اُتیسم ( ASD ) یکی از اختلال های عصبی رشدی که مسائل و مشکلات بسیاری در زمینه مهارت های اجتماعی و ارتباطی برای کودکان به همراه دارد. برای مقابله با مشکلات کودکان، روش های مختلف بر مبنای جهت گیری های متفاوت ابداع شده است. پژوهش مروری حاضر با هدف معرفی برنامه سان-رایز ( SRP ) برای کودکان با اختلال طیف اُتیسم انجام گرفته است. این برنامه بر مبنای تحلیل رفتار کاربردی ( ABA ) تدوین شده است، اما تفاوت های قابل ملاحظه ای با آن دارد. برنامه سان-رایز ( SRP ) جزء مداخلات فشرده به شمار می رود که 5 روز در هفته (40 ساعت) اجرا می شود. در این برنامه به والدین آموخته می شود تا به فرزند خود عشق بورزند، به او احترام بگذارند و او را «آنچنان که هست» بپذیرند، تا از طریق این پذیرش، فرزند خود را به برقراری ارتباط دو جانبه در محیط آرام بخش خانه تشویق کنند. نتیجه گیری: یافته های پژوهشی نیز ثابت کرده اند که این برنامه، مهارت های ارتباطی و اجتماعی کودکان با اختلال طیف اُتیسم را بهبود می بخشد.
شیوه های آموزش به والدین کودکان چند معلولیتی
حوزههای تخصصی:
تاثیر آموزش با شیوه بداهه پردازی بر مهارت های نگارشی کودکان آسیب دیده شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر استفاده از روش نمایش بداهه بر بهبود مهارت های نگارشی کودکان آسیب دیده شنوایی بود. جامعه آماری پژوهش را تمام دانش آموزان ناشنوا مقطع ابتدایی شهرستان ورامین در پایه های چهارم و پنجم ابتدایی در سال تحصیلی 92-91 تشکیل می دادند که در مجموع82 نفر در قالب 8 کلاس بودند و دامنه سنی آنها 10 تا 13 سال بوده و معلولیت دیگری غیر از آسیب شنوایی نداشتند. نمونه پژوهش به طور مساوی از هر پایه تحصیلی و به شکل تصادفی انتخاب شد و نیمی از آنها به طور تصادفی گروه گواه و نیمی دیگر گروه کنترل را تشکیل می داد. تعداد هر یک از گروه های کنترل و گواه با توجه به حجم جامعه آماری 19 نفر بود (نمونه گیری تصادفی ساده). برای جمع آوری اطلاعات از آزمون محقق ساخته استفاده شد و برای آزمون فرضیه ها از روش آمار استنباطی، برحسب مورد از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. مقدار Fمحاسبه شده برای عامل گروه، 59/32 بود که معنی دار است (001/0>p ). نتایج نشان داد که این شیوه در بهبود مهارت های نگارشی کودکان آسیب دیده شنوایی موثر است.
مداخله زودهنگام برای افراد دیرآموز در دوره پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمامی افراد یک جامعه، به ویژه دانش آموزان، در سنین مختلف و دوره های تحصیلی از قدرت یادگیری برابر برخوردار نمی باشند. مسلم است که کار با دانش آموزان دیرآموز باید به دور از نگرش منفی و تعصب صورت بگیرد. باید این نگرش در جامعه آموزشی و خانواده ایجاد شود که دیرآموزان متعلق به جامعه عادی هستند. به عبارت دیگر، اگر یک کودک دیرآموز در نظام آموزشی تعلیم درست نبیند و سرانجام با برچسب استثنایی وارد مراکز ویژه شود، نشان دهنده ناکارآمد بودن روش آموزشی است . کودکان دیرآموز، دبستان را درحالی شروع می کنند که در مقایسه با همسالان طبقه متوسط خویش از لحاظ دانش کلمات، مهارت های ریاضی، نوشتن و شناخت حروف مشکلات زیادی دارند. اگر مداخله های زودهنگام به آنان ارائه نشود، زمینه بروز بحران های گوناگون برای آنان فراهم خواهد شد. مداخله زودهنگام از جمله مفاهیمی است که در سال های اخیر وارد حوزه روان شناسی و آموزش کودکان با نیازهای ویژه شده است. مداخله زودهنگام نه تنها برای درمان افرادی که در شمول اختلالات قرار دارند، بلکه برای تمام دانش آموزان عادی که به نوعی ضعف تحصیلی دارند نیز مفید می باشد. این مداخلات که شامل تقویت مهارت های جسمانی- حرکتی، مهارت اجتماعی شدن، دستیابی به ارزش ها، کسب صلاحیت فکری، یادگیری نظام های زبانی، زمینه های آماده سازی خواندن، نوشتن و محاسبه کردن، زیبایی شناسی و کسب خودمختاری شخصی می باشد، تاثیر زیادی در بهبود این نوآموزان دارد. در این میان تنها این امید می ماند که کارشناسان علوم تربیتی، مشاوران و روانشناسان با استفاده از اطلاعات، نظریه ها و فنون جدید به کمک دانش آموزان، معلمان و اولیا بشتابند.
از خاطرات یک معلم: فرضیه ارثی بودن مشکل املا
حوزههای تخصصی:
راهبردهای ارتقای کیفی آموزش ریاضیات در دانش آموزان آسیب دیده شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیب شنوایی، رشد به هنجار بسیاری از توانمندی های تحصیلی را تحت الشعاع قرارمی دهدوپیشرفت آن رابا کندی رشد مواجه می سازد. آسیب شنوایی، پیشرفت حوزه ی تحصیل ازجمله یادگیری ریاضیات را نیز تحت تاثیرقرار می دهد.مهارت گوش دادن درواقع بنیادی ترین مهارت زبانی محسوب می شود، چنانچه این مهارت تحت الشعاع افت شنوایی قرار گیرد و فرد قادر به شنیدن درست کلمات وجملات نباشد، بدون تردید مهارت صحبت کردن، خواندن، نوشتن و ریاضیات وی نیز تحت تاثیر قرارخواهدگرفت. ارائه روش های متنوع یاددهی - یادگیری در جهت پیشرفت تفکر استنتاجی و ساختارهای شناختی ریاضیات وهم چنین توسعه درک مفاهیم درحوزه ی ریاضیات درخدمات توان بخشی دانش آموزان کم شنوا شایان اهمیت است . لذا در این مقاله، سعی شده است تا راهکارهای مناسبی به آموزگاران جهت ارتقای کیفی آموزش ریاضیات در دانش آموزان آسیب دیده شنوایی ارائه دهد.
پویش الزام های تحولی-تعاملی در آموزش دانش آموزانِ با آسیب شنوایی (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدفِ فهم الزامات تحولی-تعاملی در آموزش دانش آموزانِ با آسیب شنوایی انجام شده است. این پژوهش با رویکردکیفی و استفاده از راهبردهای مطالعه موردی بر روی دوفرد با آسیب شنوایی انجام شد و موردهای مطالعه، با استفاده از تکنیک ""بیشترین تفاوت یا تشابه"" انتخاب شدند. داده ها با ابزار مشاهده فیلم ها، بررسی اسناد، مصاحبه نیمه ساختاریافته از موارد انتخابی و اطرافیان آنها در خانه و مدرسه، جمع آوری و با استفاده از روش تفسیر تأملی تحلیل گردید. ملاک های ""قابلیت پذیرش""، ""اعتماد""، ""انتقال"" و ""تائید"" برای اعتبارسنجی مد نظر قرار گرفت. یافته ها: درک و بازنگاری تجربه مشارکت کنندگان، این امکان را می دهدکه اظهار داریم، موارد انتخابی پژوهش به رغمِ میزانِ آسیب شنوایی یکسان و امکان بهره مندی از آموزش تلفیقی، توفیقی متفاوت در امر تحصیل داشته اند. این تمایزکه متاثر از الگوهای تعاملی والدین و چگونگی تسلط افراد به قابلیت های پایه رشد هیجانی کارکردی حاصل شده است، برخلاف باور رایج، منوط به تقویت حس شنوایی نبوده است. نتیجه گیری: تفاوت افرادِ با آسیب شنوایی از منظر میزان تسلط به قابلیت های پایه رشد هیجانی کارکردی، ماهیتِ نیازهایِ آنان را در محیط آموزشی نه تنها نسبت به افراد سایرگروه های با نیاز ویژه، بلکه نسبت به یکدیگر متفاوت می نماید. لذا در راستای تحقق عدالت تربیتی توصیه می شود، در انجام مداخلات و تعیین ویژگی عناصر برنامه درسی، بالاخص در دوره دبستان، نسبت به فهم و بهبود کیفیت تجربیات افرادآسیب دیدهشنوایی در تسلط به قابلیت های پایه هیجان کارکردی در تعامل با بافت تحصیلی و خانوادگی توجه شود.
بررسی تحلیلی انتقادی تشخیص های نادرست دانش آموزان تیزهوش و با استعداد
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف تحلیل و نقد تشخیص های نادرست دانش آموزان تیزهوش و با استعداد و ارائه راهکارهای لازم انجام شد.
منابع داده ها: با استفاده از منابع گوناگون مانند کتب، نشریات، اسناد و مدارک و سایت های معتبر داده ها در مورد موضوع پژوهش گردآوری شد.
روش : روش پژوهش حاضر توصیفی – تحلیلی است. بدین منظور پایگاه های علمی با کلیدواژه های مرتبط با موضوع پژوهش مورد جستجو قرار گرفت و از اسناد و مقاله های به دست آمده مواردی که دارای اطلاعاتی در مورد تشخیص افتراقی و تشخیص های نادرست دانش آموزان تیزهوش و با استعداد بودند و از اعتبار علمی برخوردار بودند، تعداد 24 مورد بدون توجه به زمان نگارش آنها انتخاب شد و مورد تحلیل، بررسی، مقایسه، تفسیر و استنتاج قرار گرفت.
یافته ها: بسیاری از دانش آموزان تیزهوش و با استعداد نه تنها تشخیص داده نمی شوند، که اغلب تشیخص هایی را دریافت می کنند که نشان دهنده نابهنجاری است. تشخیص های نادرست رایج شامل ناتوانی های یادگیری، اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی، نشانگان آسپرگر، اختلال نافرمانی مقابله ای، افسردگی و سایر اختلال های خلقی و اختلال وسواس فکری- عملی است. به همین دلیل دست کم ضروری است که متخصصان، معلمان، مربیان و والدین درک کافی از تیزهوشان داشته باشند تا تیزهوشی را نشانه نابهنجاری ندانند. در این مقاله پس از بیان مقدمه ای کوتاه، عوامل مؤثر در تشخیص های نادرست دانش آموزان تیزهوش و با استعداد بحث شده است. سپس رایج ترین تشخیص های نادرست بیان شده و در پایان نتیجه گیری لازم انجام شده است.
نتیجه گیری: زندگی رهبران آینده در مخاطره قرار دارد و برای پیشگیری از این فاجعه، تشخیص دانش آموزان تیزهوش و با استعداد باید به دقت و با روش های تخصصی قابل دفاع انجام شود.
اثربخشی داستان خوانی بر افزایش انگیزش خواندن دانش آموزان مبتلا به اختلال نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش روش داستان خوانی بر افزایش انگیزش خواندن دانشآموزان نارسا خوان انجام شد.: پژوهش حاضر از نظر روش شناسی، یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل، بوده است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی مبتلا به نارساخوانی شهر رشت در سال تحصیلی 93-1392 بودند که تعداد 24 نفر از آنها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از آزمون هوش (وکسلر، 1969)، آزمون رسمی خواندن و نارساخوانی (کرمی نوری و مرادی، 1388)، پرسشنامه انگیزش خواندن (ویگفیلد و گاتری، 1997) استفاده شد. برنامه آموزش داستان، در طی 8 جلسه با مشارکت دانش آموزان به گروه آزمایش آموزش داده شد در حالی که گروه کنترل، آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس پس آزمون نمرات انگیزش خواندن، نشان داد که با حذف اثر نمره های پیش آزمون، اثر داستان خوانی بر نمره-های پس آزمون معنادار است. نتایج آزمون اثر بین آزمودنی ها نشان داد که از بین خرده مقیاس های انگیزش خواندن اثر بین گروهی در میزان خرده مقیاس های پس از تعدیل پیش آزمون، نشان داد که با حذف اثر نمره های پیش آزمون، اثر داستان خوانی بر نمره های پس آزمون این خرده مقیاس ها نیز معنادار است. بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر می توان چنین گفت که آموزش راهبرد داستانخوانی می تواند به عنوان یک برنامه آموزشی کارآمد در جهت حل مشکلات دانش آموزان نارساخوان، مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه سرشت و منش و حواس پرتی در دانش آموزان ناشنوا و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سرشت و منش و حواس پرتی در دانش آموزان ناشنوا و عادی بود. روش این پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان ناشنوا و عادی مشغول به تحصیل در نیمه اول سال 1395 در شهرستان گیلان غرب بود. به دلیل محدود بودن حجم جامعه تمامی افراد ناشنوا به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و 20 دانش آموز عادی نیز با توجه به ویژگی های جمعیت شناختی سن و جنسیت با گروه ناشنوا همتا شده و به عنوان گروه مقایسه در این پژوهش شرکت کردند. داده ها با استفاده از مقیاس سرشت و منش و مقیاس کنترل توجه جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد میانگین نمرات افراد ناشنوا در متغیرهای حواس پرتی (05/7=F؛ 01/0>P) و در مؤلفه های اجتناب از آسیب (71/37=F؛ 001/0>P) و نوجویی (01/5=F؛ 05/0>P) بالاتر اما در مؤلفه های خودراهبری (26/9=F؛ 001/0>P) و همکاری (97/18=F؛ 001/0>P) به طور معنی داری پایین تر از افراد عادی است. این نتایج آشکار می کند که کودکان ناشنوا حواسپرتی بالاتری نسبت به گروه عادی دارند و ویژگی های سرشتی آنها نیز متفاوت از افراد عادی می باشد.
مقایسه سبک های مقابله ای چند بعدی در معلمان مجرد و متاهل مدارس دانش آموزان کم توان ذهنی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: مقابله با تنیدگی یکی از چالش های حرفه ای معلمان به شمار می رود. این پژوهش با هدف مقایسه سبک های مقابله ای معلمان مجرد و متاهل در مدارس دانش آموزان کم توان ذهنی و عادی شهر تهران انجام شد.
روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، 200 نفر در 2 گروه 100 نفری انتخاب شدند. داده ها با مقیاس سبک های مقابله ای چند بعدی لیونه، مارون و کاپلان (1996) جمع آوری و براساس تحلیل واریانس چند متغیری، تحلیل واریانس تاثیرات و مقایسه های زوجی مورد پژوهش قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد بین سبک های مقابله ای معلمان مجرد و متاهل تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0 P>). افزون بر این، بین سبک های مقابله ای مبتنی بر تاخیراندازی در معلمان دانش آموزان کم توان ذهنی و عادی تفاوت معنی داری به دست آمد (001/0 P< )، اما بین سبک های مقابله ای مبتنی بر توکل به خدا، عدم درگیری و روش مواجهه مستقیم در معلمان دانش آموزان کم توان ذهنی و عادی تفاوت معنی داری به دست نیامد (05/0 P>).
نتیجه گیری: معلمان مدارس دانش آموزان کم توان ذهنی نسبت به معلمان مدارس عادی از اصول روان شناختی و علوم تربیتی استفاده بیشتری نموده و از این طریق تلاش می کنند با بهره گیری بیشتر از سبک مقابله به تاخیراندازی؛ مقاومت و طرح عملی خود را برای مقابله با منابع فشارزا افزایش دهند.
مداخله های آموزشی کارکردهای اجرایی برای کودکان با نارسایی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکردهای اجرایی، اصطلاحی جامع تر و وسیع تر از مفهوم شناخت هستند و طیف گسترده ای از فرایندهای مرتبط، که مسئول رفتار معطوف به هدف هستند را یکپارچه می کنند. نتایج اغلب پژوهش های مداخله ای، فواید اثربخش و پایدارِ آموزش کارکردهای اجرایی در عملکرد تحصیلی را تأیید کرده اند. اغلب این پژوهش ها به نقش محوری حافظه کاری و توجه در شناخت و ارتباط قوی این دو مؤلفه با پیشرفت تحصیلی تأکید شده است. در مداخله های آموزشی کارکردهای اجرایی برای کودکان با نارسایی شناختی، ترسیم نیمرخ شناختی در ابعاد گوناگون، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کارکردهای اجرایی به خوبی می توانند هم پیشرفت تحصیلی را قبل از دبستان پیش بینی کند و تقویت آن ها در طول تحصیل، باعث بهبودی عملکرد تحصیلی دانش آموزان می شود. در این مقاله، مداخلاتی که کارکردهای اجرایی جامعه هدف آن ها کودکان با نارسایی شناختی بوده، مورد بررسی قرار گرفته و تمرین هایی که باعث تقویت مهارت های اجرایی در آن ها می گردد، ارائه شده است.
دشواریهای آموزش کودکان تیزهوش
حوزههای تخصصی:
عوامل مؤثر بر بازخورد تیزهوش
حوزههای تخصصی: