فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه ربات ها نقش پررنگی در زندگی ما انسان ها پیدا کرده اند. در سال های اخیر، ربات های اجتماعی به بخشی از انواع فعالیت های انسانی تبدیل شده اند، بویژه در برنامه هایی مانند سرگرمی، آموزش، همراهی که شامل کودکان نیز می شود، علاقمندی این کار در تعامل ربات های اجتماعی با کودکان در زمینه آموزش های ویژه است. هدف این پژوهش بررسی سیستماتیک کاربرد و چالش های استفاده از ربات ها در آموزش ویژه بود. روش: برای شناسایی چالش ها و کاربرد ربات های اجتماعی، از 2 روش اسنادی و گروه های مرجع استفاده شد. در ابتدا و پس از بررسی منابع مرتبط، درمجموع 355 منبع شناسایی شد که 26 مورد از آنها براساس ملاک های سودمندی، به طور دقیق تر ارزیابی شد. پس از تحلیل چندمرحله ای و استخراج یافته ها، موارد به نسبت مشترک با یکدیگر تلفیق و در 3 بخش حوزه های اصلی، ابعاد و نشانگرهای کیفیت دسته بندی شدند. در گام بعدی، پس از بررسی اعتبار یافته ها به روش مرور همتا، این یافته ها متناسب با شرایط پالایش شدند. یافته ها: با توجه به چالش های موجود، نتایج نشان داد، ربات های اجتماعی در دستیابی به اهداف درمانی و آموزشی بویژه برای حمایت از کودکان با نیازهای ویژه مؤثر بودند. نتیجه گیری: این مطالعه تعداد زیادی تلاش برای به کارگیری ربات های اجتماعی در آموزش ویژه کودکان با آسیب های مختلف، بویژه در سال های اخیر و همچنین طیف گسترده ای از ربات های اجتماعی از بازار را نشان داد که در چنین فعالیت هایی مشارکت دارند. همچنین با توجه به نقش پرررنگی که ربات ها در آموزش خصوصاً آموزش ویژه می توانند ایفا کنند و با عنایت به یافته های پیشین که حا کی از تأثیرات مثبت ربات های اجتماعی در آموزش و درمان کودکان با نیازهای ویژه بود. نتیجه اصلی این کار این است که زمینه خاص کاربرد ربات های اجتماعی در اولین گام توسعه است با این حال، انتظار می رود که در س
مصاحبه مبتنی بر تکلیف: شناسایی اشتباهات دانش آموزان دختر ناشنوا و کم شنوا در حل مسئله باغچه و توپ ریاضی هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی اشتباهات حل مسائل کلامی ریاضی در دانش آموزان نا شنوا و کم شنوایی می باشدکه دوره ابتدایی را به پایان رسانده اند. روش: بدین منظور، 8 دانش آموز ناشنوا و کم شنوای دختر پایه هفتم در مصاحبه هایی با رویکرد کیفی و به شیوه مصاحبه مبتنی برتکلیف شرکت کردند. پس از انجام مصاحبه ها، خطاهای دانش آموزان شناسایی شده و براساس چارچوب نیومن به روش تحلیل محتوای قیاسی و استقرایی، مورد طبقه بندی قرار گرفته و ریزکُدهای خطا ها مشخص شدند. یافته ها: طبق یافته های پژوهش برای 2 مسئله باغچه و توپ براساس طبقه بندی چارچوب نیومن، 17 خطای خواندن ) 4/39 درصد(، 63 خطای درک ) 61 / 34 درصد(، 39 خطای تبدیل ) 42 / 21 درصد(، 50 خطای مهارت پردازش ) 47 / 27 درصد( و 22 خطای رمزگشایی ) 05 / 17 درصد( شناسایی شدند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دانش آموزان ناشنوا و کم شنوای شرکت کننده در پژوهش حاضر قادر به استفاده از الگوریتم های ریاضی در حل مسائل کتاب و در شرایط دنیای واقعی نبودند و نمی توانستند یک موقعیت در دنیای واقعی را به درستی درک و آن را در دنیای ریاضی صورت بندی کنند. پیشنهادات: پژوهشگران برای کمک به رفع خطاهای دانش آموزان ناشنوا و کم شنوا در حل مسائل کلامی ریاضیات در بخش پایانی بیان شده است. توصیه می شود که برای کمک به رفع اشتباهات این قشر خاص، کتاب های درسی مناسب سازی شده و همچنین تغییرات اصولی در سبک تدریس و شیوه آموزش به دانش آموزان با نیاز های ویژه صورت گیرد.
مقایسه انزوای اجتماعی و بهزیستی روانی در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری خاص و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
179 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه انزوای اجتماعی و بهزیستی روانی در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری خاص و عادی بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع پژوهش های علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان با ناتوانی یادگیری و عادی شهر ارومیه در سال تحصیلی 1402-1401 بود. که از این جامعه با استفاده از نمونه گیری هدفمند، نمونه ای با حجم 34 نفر (17 دانش آموز مبتلا به ناتوانی یادگیری خاص و 17 دانش آموز عادی) برای هر گروه انتخاب شدند. گروه دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری توسط معلم و توسط یک متخصص روان شناسی و آموزش کودکان با نیازهای خاص تشخیص دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ارزیابی انزوای اجتماعی آشر و همکاران (1984) و پرسشنامه ی بهزیستی کودکان استرلینگ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون تحلیل کواریانس به کار گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که انزوای اجتماعی و بهزیستی روانی دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری خاص و دانش آموزان عادی تفاوت معنی دار دارد (05/0P<).بنابراین می توان گفت دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری خاص نیازمند دریافت مداخلات موثر جهت بهبود انزوای اجتماعی و بهزیستی روانی می باشند.
تأثیر مداخله روانشناسی مثبت بر خودکارآمدی، تاب آوری و امید به زندگی مادران کودکان با ناتوانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
263 - 291
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مهارت های روانشناسی مثبت نگری بر خودکارآمدی، تاب آوری و امید به زندگی مادران کودکان با ناتوانی هوشی بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه ای به حجم 20 نفر از مادران دارای کودک کم توان ذهنی به روش هدفمند انتخاب شد و این افراد در دو گروه آزمایش و کنترل (هرکدام 10 نفر) گمارده شدند. اطلاعات موردنیاز از طریق سه پرسش نامه ی خودکارآمدی عمومی شرر، امید اشنایدر و همکاران و تاب آوری کانر و دیوید سون، جمع آوری شد. افراد قبل از انجام مداخله مورد ارزیابی قرار گرفتند، سپس آموزش روانشناسی مثبت برای گروه آزمایش در 6 جلسه اجرا شد و ارزیابی مجدد در مرحله ی پس آزمون و پیگیری انجام گرفت. داده ها با تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر بررسی شدند. نتایج نشان داد که مداخله روانشناسی مثبت باعث ارتقای خودکارآمدی، تاب آوری و امید به زندگی در مادران کودکان با ناتوانی هوشی شد؛ بنابراین، پیشنهاد می شود از این مداخله برای ارتقای خودکارآمدی، تاب آوری و امید به زندگی مادران کودکان با ناتوانی هوشی استفاده شود.
پیش بینی سبک دلبستگی کودک بر اساس روش فرزندپروری ترکیبی مثبت و ایمن و میانجی گری سبک دلبستگی ایمن مادر در کودکان مبتلا به نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی پیش بینی سبک دلبستگی کودک بر اساس روش فرزندپروری ترکیبی مثبت و ایمن با میانجیگری سبک دلبستگی ایمن مادر در کودکان مبتلا به نقص توجه / بیش فعالی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری و به لحاظ هدف از نوع کاربردی بود. جامعه این پژوهش شامل تمام کودکان مبتلا به نقص توجه / بیش فعالی ساکن استان چهارمحال و بختیاری و مادران آنها است که تعداد 165 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس شرایط ورود به نمونه، انتخاب شده اند. داده های به دست آمده در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. در بخش آمار توصیفی از شاخص های آماری میانگین، انحراف معیار و جدول توزیع فراوانی استفاده شد. در بخش استنباطی با توجه به ماهیت فرضیه ها و اهداف پژوهش نیز داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، آزمون بوت استرپ و مدل معادله های ساختاری تجزیه و تحلیل شد. لازم به ذکر است برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری 24-SPSS و PLS نسخه 3 استفاده شد. یافته ها: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان از برازش مدل های پژوهش بود و نشان داد روش فرزندپروری ترکیبی مثبت و ایمن با میانجی گری سبک دلبستگی ایمن مادر بر سبک دلبستگی کودک اثر غیر مستقیم دارد. همچنین روش فرزندپروری ترکیبی مثبت و ایمن، رابطه مستقیم با سبک دلبستگی کودک و سبک دلبستگی مادر دارد. نتیجه گیری: نتایج و یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که بین روش فرزندپروری ترکیبی مثبت، ایمن و سبک های دلبستگی کودکان مبتلا نقص توجه / بیش فعالی با میانجی گری سبک دلبستگی ایمن مادر، ارتباط معنادار وجود دارد. بنابراین می توان انتظار داشت که تلاش والدین در جهت رشد دلبستگی ایمن و همین طور رشد جنبه های مثبت رفتاری- هیجانی در فرزندانشان با استفاده از روش فرزندپروری ترکیبی مثبت و ایمن می تواند به طور مؤثری منجر به ایجاد دلبستگی ایمن در کودکان مبتلا به نقص توجه/ بیش فعالی (ADHD) شود.
بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر بهبود همدلی و کاهش قُلدری دانش آموزان پسر با اختلال رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلالات رفتاری به رفتارهایی اشاره دارد که به طور افراطی بروز می کنند، مزمن هستند، قابل پذیرش
نیستند و علت آنها انتظارهای اجتماعی و فرهنگی نمی باشد. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای
تنظیم شناختی هیجان بر بهبود همدلی و کاهش قُلدری دانش آموزان پسر با اختلال رفتاری بود.
روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت
بود از تمامی دانش آموزان پسر ۱۵ - ۱۳ ساله دوره متوسطه اول با اختلال رفتاری شهر زابل در سال تحصیلی ۱۴۰۲ - ۱۴۰۱ . از
میان جامعه آماری تعداد ۲۶ دانش آموز با اختلال رفتاری به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب، و در قالب 2 گروه آزمایشی
) ۱۳ نفر ( و گواه ) ۱۳ نفر ( گمارش شدند. گروه آزمایشی به مدت ۸ جلسه ۵۰ دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای تنظیم
شناختی هیجان قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه همدلی بارون-کوهن و ویلرایت، مقیاس
قُلدری ایلی نویز و پرسشنامه اختلالات رفتاری راتر )مقیاس معلم( استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل
کوواریانس تک متغیره و چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در بهبود همدلی
و کاهش قُلدری دانش آموزان با اختلال رفتاری مؤثر است ) ۰۱ / .)p>۰
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان گفت: از جمله رویکرد آموزشی مفید در جهت بهبود
همدلی و کاهش قُلدری دانش آموزان با اختلال رفتاری، آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان است.
مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن و آموزش روش فنوگرافیکس بر کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن در دانش آموزان دارای مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
107 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن و آموزش روش فنوگرافیکس بر کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن در دانش آموزان دارای مشکلات خواندن بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه دانش آموزان (دختر و پسر) پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی دارای مشکلات خواندن شهر الیگودرز بود که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 45 نفر (30 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) به عنوان حجم نمونه و به طریق تصادفی انتخاب گردید. ابزار مورداستفاده در پژوهش شامل کارکردهای اجرایی کولیج و همکاران (2002) و آزمون خواندن و نارساخوانی (نما) کرمی نوری و مرادی (1384) بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس تک متغیره) تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معنی داری میان پکیج های آموزشی استفاده شده در پژوهش بر متغیر ها وجود ندارد (45/0P: 57/0:F)؛ بنابراین بر اساس یافته های این پژوهش به کارگیری هر دو روش مداخله برای دانش آموزان دارای مشکلات خواندن اثربخش است.
ارزیابی تاثیر موسیقی در درمان بیش فعالی و عدم تمرکز کودکان 6 تا 12سال شهر شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۴)
۱۵۲-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق باهدف ارزیابی تأثیر موسیقی در درمان بیش فعالی و عدم تمرکز کودکان 6 تا 12سال شهرکرد انجام شد. روش: این پژوهش از نظر تجزیه وتحلیل نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون–پس آزمون همراه با گروه کنترل نابرابر است. جامعه آماری تحقیق شامل کودکان 6 تا 12 سال مبتلابه اختلال بیش فعالی و عدم تمرکز در مراکز مشاوره بهزیستی شهرکرد بودند.ابتدا تعداد 30 نفر از کودکان مزبور به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و گواه(15 نفره) جایگزین شدند.گروه آزمایش مداخله موسیقی را براساس نت نوشت پروتکل موسیقی درمانی وبهره گیری ازتاثیرات ریتم ، حرکت موزون ، تلفظ ریتمیک کلمات را به گونه ای متفاوت مورد توجه قرار داده در 10 جلسه یک ساعته،هفته ای دو جلسه دریافت نمودند؛ اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نداشتند.ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه بیش فعالی کانرزو آزمون حافظه فعال مقیاس هوش وکسلر کودکان نسخه چهارم بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS24 تحلیل شد. یافته ها: آزمون کولموگروف اسمیرنوف نشان داد داده ها نرمال است. همچنین، چهار آزمون چند متغیره تحلیل کوواریانس «اثر پیلایی»، «لامبدای ویلکز»"، «اثر هاتلینگ» و «بزرگترین ریشه روی»؛نشان داد، موسیقی درمانی بر درمان عدم تمرکز و بیش فعالی تأثیر مثبت دارد.نتایج تحلیل کواریانس تک متغیری نیز تفاوت معنی داری را بین دو گروه آزمایش و کنترل در درمان بیش فعالی با مقادیر 33/5=F، 01/0P= واندازه اثر 291/0 ؛همچنین در درمان عدم تمرکز با مقادیر 84/13=F، 00/0P= واندازه اثر516/0 نشان داد. نتیجه گیری: موسیقی درمانی می تواند به عنوان روشی مؤثر در درمان اختلالات بیش فعالی و عدم تمرکزکودکان مورداستفاده قرار گیرد. واژگان کلیدی: موسیقی درمانی، اختلال کودکان، بیش فعالی، عدم تمرکز.
اثربخشی روش تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای بر انعطاف پذیری شناختی کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: افراد با اختلال طیف اُتیسم در انعطلف پذیری شناختی دچار مشکل هستند به طوری که زندگی روزمره آنها نیز
تحت تأثیر عواقب این مشکل قرار گرفته است. این پژوهش با هدف اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر
انعطاف پذیری شناختی کودکان با اختلال طیف اُتیسم انجام شد.
مواد و روش: پژوهش نیمه تجربی و مطابق با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه ی آماری پژوهش، شامل تمامی
کودکان 7 تا 10 ساله ای بود که با اختلال طیف اُتیسم بودند و به مرا کز و کلینیک های درمانی شهر ارومیه 1401 - 1402 مراجعه
کرده بودند. سی کودک با اختلال طیف اُتیسم به صورت هدفمند انتخاب و به 2 گروه آزمایشی ) 15 نفر ( و گواه ) 15 نفر (
به صورت تصادفی تقسیم شدند. آزمودنی های گروه آزمایشی، تحت تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای آنُدی )قطب
مثبت( به مدت 15 دقیقه روی سر قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تشخیص اُتیسم گیلیام، آزمون دسته بندی
کارت های ویسکانسین بود. برای تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل کوورایانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه
23 استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که روش تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای بر انعطاف پذیری شناختی اثربخش بوده است و
به طور قابل توجهی باعث بهبودی انعطاف پذیری شناختی شده است.
نتیجه گیری: با توجه به مشکلاتی که کودکان با اختلال طیف اُتیسم در حوزه انعطاف پذیری شناختی دارند، روش تحریک
جریان مستقیم فراجمجمه ای می تواند به عنوان مکمل سودمندی برای بهبود انعطاف پذیری شناختی آنان باشد.
برنامه های اوقات فراغت برای افراد کم توان ذهنی: ضرورت، پایه های نظری، طبقه بندی، اولویت و کاربردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اوقات فراغت برای کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی دارای ابعاد مختلفی است و اهمیت خاصی دارد. اوقات فراغت زیرمجموعه ی رفتارهای انطباقی است و به زمان گذراندن فعالیت ها و تفریح های مورد علاقه گفته می شود که توسط خود فرد یا دیگران به وجود می آید و ترجیحات، گزینه ها و علایق شخصی وی را در بر می گیرد. این مطالعه با هدف بررسی برنامه های اوقات فراغت برای افراد کم توان ذهنی با تأ کید بر ضرورت برنامه ها، پایه های نظری هر برنامه، طبقه بندی فعالیت های فراغتی و سرگرم کننده، اولویت بندی فعالیت ها در راستای تدوین برنامه اوقات فراغت، و کاربردهای برنامه های اوقات فراغت انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مروری روایتی بود. برای جمع آوری اطلاعات از مقاله ها و کتاب های موجود در پایگاه های علمی معتبر از جمله الزویر ، پابمد، اشپرینگر، ساینس دایرکت و گوگل اسکولار در سال های 2002 تا 2024 استفاده شد. نتیجه گیری: مشارکت فعال در برنامه های اوقات فراغت موجب تقویت اعتماد به نفس، نشاط روانی و مهارت های حسی حرکتی کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی می شود و رفتارهای چالش برانگیز آنها را کمتر می کند. به طور کلی، مؤلفه های اوقات فراغت، شامل بازی های سرگرم کننده، پیاده روی، باغبانی، مشارکت در مناسبت های خانوادگی، شرکت در فعالیت های مذهبی، انجمن ها و باشگاه ها، مشارکت در فعالیت های ورزشی، آموزش های علمی و مسافرت می شود. نمونه های زیادی از فعالیت های سرگرم کننده برای اوقات فراغت افراد کم توان ذهنی وجود دارند که معمولاً به فعالیت در گروه های سازماندهی شده، فعالیت در گروه های غیررسمی و فعالیت فردی غیررسمی تقسیم می شوند. کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی از طریق آموزش برنامه اوقات فراغت یاد می گیرند که تصمیم های منطقی تری بگیرند، تفکر خلاق و انتقادی داشته باشند و احساس مسئولیت پذیری را در خود افزایش دهند.
سنتزپژوهی شاخص ها و مؤلفه های کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی دانش آموزان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فناوری اطلاعات و ارتباطات )“فاوا”( نقش مهمی در پیشبرد اهداف آموزشی دارد. جهت پیشبرد اهداف آموزشی دانش آموزان با آسیب شنوایی، این مهم، بسیار مورد توجه است. هدف پژوهش حاضر شاخص ها و مؤلفه های کاربرد “فاوا” در برنامه درسی دانش آموزان با آسیب شنوایی بود. روش: رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش 186 مقاله در مورد شاخص ها و مؤلفه های کاربرد “فاوا” در برنامه درسی فرا گیران با آسیب شنوایی که در پایگاه های تخصصی و علمی ارائه شده اند. نمونه پژوهش 35 مقاله است که این تعداد براساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوا به شیوه مقوله بندی برمبنای الگوی سنتزپژوهی روبرتس استفاده شد. جهت بررسی اعتبار یافته ها از کُدگذاری مجدد یافته ها بر مبنای روش اسکات ) 2012 ( استفاده شد و ضریب توافق بین ارزشیابان 79 درصد محاسبه گردید. یافته ها: پس از بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها، مؤلفه ها و شاخص های الگوی برنامه درسی مبتنی بر بهزیستی در 6 بُعد، 25 محور و 85 مقوله شامل اهداف کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی کودکان کم شنوا و ناشنوا، اصول کابردی “فاوا”، روش ها، زمینه های کاربرد “فاوا”، ویژگی برنامه و چالش ها مورد سازماندهی قرار گرفت. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت جهت کاربرد “فاوا” برای فرا گیران با آسیب شنوایی توجه به ابعاد فردی، سازمانی و برنامه ای باید مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی بسته نمایش درمانی بر مبنای ذهنی سازی بر تنظیم هیجان کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش اثربخشی بسته نمایش درمانی بر مبنای ذهنی سازی بر تنظیم هیجان کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بود. روش پژوهش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان سنین 9 تا 11 سال با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی شهر زنجان در سال 1402 - 1401 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر بود ) 15 نفر گروه آزمایشی و 15 نفر گروه گواه( که از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در 2 گروه آزمایشی و گواه جایگماری شدند. برای گروه آزمایشی، بسته نمایش درمانی بر مبنای ذهنی سازی اجرا شد درحالی که گروه گواه در فهرست انتظار باقی ماند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی کانرز ) 2007 ( و پرسشنامه تنظیم هیجان برای کودک و نوجوان ) 2012 ( بود. یافته ها: نتایج نشان داد که نمایش درمانی بر مبنای ذهنی سازی بر بهبود تنظیم هیجان در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنا دار داشته است ) 01 / .)P>0 نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با بسته نمایش درمانی بر مبنای ذهنی سازی فراهم می کند و مشاوران و روان شناسان می توانند برای بهبود تنظیم هیجان در کودکان با نارسایی توجه/ بیش فعالی از این مداخله استفاده نمایند.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر افسردگی، اضطراب و تنیدگی مادران کودکان با اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال اضطراب جدایی کودکان به عنوان یکی از اختلال های شایع دوران کودکی و نوجوانی می تواند منجر به از دست دادن سلامت روان و پریشانی روان شناختی مادران شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر افسردگی، اضطراب، و تنیدگی مادران کودکان با اختلال اضطراب جدایی در سال 1401 - 1400 در شهر قائم شهر انجام شد. روش: در این پژوهش از روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری شامل مادران کودکان دختر با اختلال اضطراب جدایی و نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر از آنها بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به تصادف در 2 گروه آزمایشی و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه هفتگی در دوره آموزشی درمانی شفقت ورزی به صورت گروهی شرکت داده شدند ولی گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. هر 2 گروه در 2 مرحله پیش آزمون و پس آزمون با پرسشنامه افسردگی، اضطراب، و تنیدگی ارزیابی شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت اثرات مثبت معناداری بر نمره افسردگی، اضطراب، و تنیدگی مادران داشته، بدین ترتیب که در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون، نمرات افسردگی، اضطراب، و تنیدگی به طور معناداری کاهش یافته است ) 001 / .)p>0 نتیجه گیری: بنابراین، با توجه به نتایج مثبتی که شفقت ورزی در کاهش افسردگی، اضطراب، و تنیدگی مادران دارد و می تواند با بهبود رابطه والد کودک، نقش مؤثری در کاهش اضطراب این کودکان نیز داشته باشد، می ت
مقایسه اثربخشی بازی درمانی به شیوه شناختی رفتاری و فیلیال تراپی بر کاهش تکانشگری، شایستگی اجتماعی و همدلی کودکان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی بازی درمانی به شیوه شناختی رفتاری و فیلیال تراپی برکاهش تکانشگری، شایستگی اجتماعی و همدلی کودکان با ناتوانی یادگیری انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه با دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دان شآموزان 7 تا 9 سال )پای ههای اول و سوم ابتدایی( با اختلال یادگیری در سال تحصیلی 1402 - 1401 مراجعه کننده به مرا کز اختلال یادگیری واقع در شهرستان های تنکابن و چالوس بودند. 45 کودک به صورت در دسترس و به صورت تصادفی در 3 گروه آزمایشی اول )بازی درمانی شناختی رفتاری(، آزمایشی دوم )فیلیال تراپی( و گروه گواه قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه مقیاس تکانشگری بارات ) 1959 ( ، مقیاس شایستگی اجتماعی توسط کوهن و رسمن ) 1972 (، پرسشنامه استاندارد همدلی-کودک و نوجوان خسروی و لاریجانی ) 1399 ( و مداخله بازی درمانی فیلیال یک دوره درمانی 10 جلسه ای و 90 دقیقه ای و 1 بار در هفته و مداخله بازی درمانی شناختی رفتاری یک دوره درمانی 8 جلسه ای و 60 دقیقه ای و 1 بار در هفته بوده است، داده ها به روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: هر 2 روش بازی درمانی شناختی رفتاری و فیلیال تراپی در کاهش تکانشگری در کودکان با ناتوانی یادگیری مؤثر بودند P>0/01( (. با این حال، براساس آزمون تعقیبی بونفرونی، روش شناختی رفتاری در مقایسه با فیلیال تراپی تأثیر بیشتری در کاهش تکانشگری داشت. نتایج نشان داد که هر 2 روش بازی درمانی شناختی رفتاری و فیلیال تراپی در بهبود شایستگی اجتماعی و همدلی کودکان با نا
نقش واسطه ای فرزندپروری مثبت در رابطه میان تاب آوری والدین و کیفیت زندگی کودکان با اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
277 - 306
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای فرزندپروری مثبت در رابطه میان تاب آوری والدین و کیفیت زندگی کودکان با اختلالات یادگیری بود. روش پژوهش برحسب هدف کاربردی و برحسب شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی-همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی در شهر تهران در سال تحصیلی 97-96 بود که به دلیل مشکلات تحصیلی و یادگیری به هشت مرکز مشاوره در تهران مراجعه کردند و در ارزیابی دارای اختلال یادگیری تشخیص داده شدند؛ که از بین آن ها تعداد 150 دانش آموز (70 دختر و 80 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسش نامه های تاب آوری والدین سوزوکی و همکاران (2015)، کیفیت زندگی کودکان پتری، میس و ولاسکمپ (2009) و فرزندپروری مثبت لگار و همکاران (2006) بود. نتایج نشان می دهد مدل پژوهش با داده های جمع آوری شده برازش مطلوبی دارد. همچنین تاب آوری والدین بر فرزندپروری مثبت و کیفیت زندگی کودکان اثر مستقیم دارد. اثر غیرمستقیم تاب آوری والدین بر کیفیت زندگی کودکان باواسطه گری فرزندپروری مثبت نیز معنی دار بود. در کل متغیرهای پژوهش 56 درصد کیفیت زندگی کودکان را پیش بینی می کند. بدین ترتیب باید گفت که تاب آوری والدین می تواند هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم و از طریق فرزندپروری مثبت بر کیفیت زندگی کودکان مؤثر باشد. نتایج این پژوهش پیام آور آن است که ادراک مثبت از فرزندپروری، والدین را قادر می سازد تا مشکلات مربوط به فرزندانشان را به طور مثبت باز طراحی و تنظیم مجدد کنند. درواقع ادراک مثبت می تواند والدین را در ارائه فرزندپروری مثبت، مانند تشویق فرزندان، پذیرش محدودیت ها و پرورش توانایی فرزندان خود حمایت کند. دست اندرکاران تعلیم وتربیت جهت بالا بردن سطح کیفیت زندگی کودکان با اختلالات یادگیری، می توانند به آموزش و ارتقای تاب آوری و فرزندپروری مثبت والدین آن ها بپردازند.
رویکرد خودحمایتی: روشی برای سازگاری اجتماعی دانش آموزان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رویکرد خودحمایتی، رویکردی است که فرد با قرار گرفتن در گروه های مبتنی بر خودحمایتی، توانایی دفاع از حقوق خود را کسب می کند و به سازگاری اجتماعی دست می یابد. بررسی رویکرد های خودحمایتی برای افزایش سازگاری اجتماعی دانش آموزان با کم توانی ذهنی از اهمیت خاصی برخوردار است. این پژوهش با هدف رویکرد خودحمایتی، روشی برای سازگاری اجتماعی دانش آموزان با کم توانی ذهنی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مروری بود. برای جمع آوری اطلاعات از مقاله ها، پایان نامه ها و کتاب های موجود در پایگاه های علمی معتبر از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۳ استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با توجه به اینکه انسان ها شایسته برخورداری از توانایی دفاع از حقوق خود و سازگاری اجتماعی هستند. رویکرد خودحمایتی نوعی راهبرد مهم برای حمایت از دانش آموزان با کم توانی ذهنی به منظور افزایش سازگاری اجتماعی می باشد. نتیجه گیری: رویکرد خودحمایتی برای دانش آموزان با کم توانی ذهنی باید به عنوان یک سیستم حمایتی اساسی در جامعه جهت توانمندسازی و تقویت سازگاری اجتماعی به اجرا درآید. بنابراین، باید برای دانش آموزان با کم توانی ذهنی نوعی گروه های خودحمایتی در سطح جامعه تشکیل شود.
بازشناسی کیفی تجربه دانش آموزان آسیب دیده بینایی و والدین آنها از برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی مبتنی بر رویکرد دانش آموز محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به بصری بودن ذات مفاهیم ریاضی در دوره ابتدایی، فرایند یادگیری این مباحث برای دانش آموزان
آسیب دیده بینایی با کودکان عادی متفاوت است.
هدف: پژوهش حاضر در صدد کشف و شناسایی تجربه زیسته دانش آموزان آسیب دیده بینایی و مادران آنها از مواجهه
با برنامه درسی ریاضی با رویکرد دانش آموز محور بود.
روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شده است. مشارکت کنندگان شامل 12 نفر از
مادران دارای فرزند کم بینا یا نابینا و 14 دانش آموز ) 7 دختر و 7 پسر ( ابتدایی آسیب دیده بینایی بودند که در پایه دوم تا
ششم دوره ابتدایی مشغول به تحصیل بودند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های عمیق ا کتشافی بود که با استفاده از
روش تحلیل مضمون ون منن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تجربه مشارکت کنندگان نشان می دهد محتوای برنامه درسی ریاضی فعلی برای این گروه از دانش آموزان 2
حالت عمده دارد؛ 1( قابلیت محاسبه گری ذهنی، دست ورزی و کاربرد در زندگی واقعی و 2( قابلیت یادگیری درصورت
متناسب سازی دیداری. در راستای انواع مناسب سازی ها نیز مضامین متناسب سازی کتاب، ابزار، روش تدریس و ارزشیابی
جای می گیرد. مشارکتک نندگان بیان داشتند که یادگیری اغلب مباحث ریاضی با دشواری همراه بوده و در زندگی روزمره کمتر
مورد استفاده است.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه، پیشنهاد می شود مناسب سازی های محتوا، کتاب درسی، ابزار، روش های
تدریس و ارزشیابی در طراحی و اجرای برنامه های درسی ریاضی دانش آموزان آسیب دیده بینایی مدنظر برنامه ریزان قرار گیرد.
اثر بخشی آموزش مهارت حل مسئله بر ادراک تعامل اجتماعی در دانش آموزان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آسیب شنوایی یا کم شنوایی از موانع و محدودیت های مهم موجود بر سر راه افراد برای برقراری و درک روابط اجتماعی موثر است. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله بر ادراک تعامل اجتماعی در دانش آموزان کم شنوا صورت گرفت. روش: مطالعه حاضر نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این مطالعه دانش آموزان کم شنوا مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهر کرمانشاه بودند که از این میان به صورت هدفمند ۳۲ نفر وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در دو گروه ۱۶ نفره قرار گرفتند. گروه آزمون تحت آموزش حل مسئله در هشت جلسه یک ساعت و نیمی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد ادراک تعامل اجتماعی کارول گلاس بود. در نهایت داده های جمع آوری شده مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج آزمون t دو نمونه ی مستقل؛ نمرات پس آزمون در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل سطح بالاتری را نشان داد اما این تفاوت در نتایج از لحاظ آماری معنی دار نبود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش حل مسئله در هر دو بعد افکار منفی و افکار مثبت، منجر به بهبود وضعیت ادراک تعامل اجتماعی در دانش آموزان کم شنوا می گردد هرچند که این بهبود از نظر آماری معنی دار نبود. به طور کلی بر اساس آنچه در این مطالعه بدست آمد نمی توان نتایج را به خوبی تعمیم داد و به مطالعات بیش تری نیاز است. واژگان کلیدی: حل مسئله، ادراک تعامل اجتماعی، دانش آموزان کم شنوا
تاثیر آموزش نظم بخشی به هیجان بر حساسیت بین فردی در نوجوانان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آسیب شنوایی یکی از موانع رشد بهنجار هیجان است و مشکلات هیجانی می تواند باعث حساسیت بین فردی شود. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش نظم بخشی به هیجان بر حساسیت بین فردی در نوجوانان با آسیب شنوایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون، پس آزمون با کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان با آسیب شنوایی شهر اصفهان در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل ۳۰ دانش آموز نوجوان کم شنوا بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند و در هر گروه ۱۵ نفر شرکت داشتند. آموزش نظم بخشی به هیجان در ۸ جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد در حالی که گروه کنترل در این آموزش شرکت نکردند و در لیست انتظار ماندند. ابزاری که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت مقیاس حساسیت بین فردی بود. داده های پژوهش با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که حساسیت بین فردی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری داشت. تاثیر مداخله آموزشی بر حساسیت بین فردی و خرده مقیاس های آگاهی بین فردی و کمرویی معنادار بود در حالی که بر خرده مقیاس های نیاز به تایید، اضطراب جدایی و عزت نفس شکننده معنادار نبود. نتیجه گیری: برنامه آموزش نظم بخشی به هیجان سبب کاهش حساسیت بین فردی نوجوانان با آسیب شنوایی شد. از این رو می توان از این برنامه برای کاهش مشکلات بین فردی نوجوانان استفاده کرد.
اثربخشی بازی درمانی شناختی- رفتاری بر اضطراب اجتماعی و خودپنداشت تحصیلی دانش آموزان دارای لکنت زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
121 - 147
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی بازی درمانی شناختی- رفتاری بر اضطراب اجتماعی و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی دارای لکنت زبان انجام شد. روش از لحاظ هدف، کاربردی و از جنبه گردآوری اطلاعات، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی دارای لکنت زبان شهر شیراز بودند که از این تعداد، 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه اضطراب اجتماعی (LSAS-SR) و پرسشنامه خودپنداره تحصیلی بر روی هر دو گروه اجرا شد و گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره در SPSS-24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین میانگین نمرات گروه های مورد مقایسه تفاوت معناداری در اضطراب اجتماعی در پس آزمون وجود دارد که بیانگر این است که میانگین نمرات اضطراب اجتماعی در گروه آزمایش (93/53) نسبت به گروه گواه (06/57) به طور معناداری کاهش یافته است دارد. همچنین بین میانگین نمرات گروه های مورد مقایسه تفاوت معناداری در خودپنداره تحصیلی در پس آزمون وجود دارد که بیانگر این است که میانگین نمرات خودپنداره تحصیلی در پس آزمون در گروه آزمایش (66/47) نسبت به گروه گواه (36/43) به طور معناداری افزایش یافته است. لذا فرض تحقیق مبنی بر اثربخشی بازی درمانی شناختی- رفتاری بر اضطراب اجتماعی و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی دارای لکنت زبان تأیید می گردد.