فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: انتخاب راهبرد مناسب جهت کاهش میزان اضطراب،استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم دارای اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی برنامه مبتنی بر آموزش خود شفقتی بر میزان اضطراب،استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با پیگیری سه ماهه می باشد. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک اتیسم مراجعه کننده به مرکز امید عصر در شهر تهران و در سال 1395 می باشد. نمونه آماری شامل24 مادر دارای کودک اتیسم سطح یک می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی 12 مادر در گروه آزمایش و 12 مادر در گروه شاهد جایگزین شدند.گروه آزمایش به مدت 8 جلسه در زمینه خودشفقتی آموزش دیدند و گروه شاهد در لیست انتظار برای مداخله قرار گرفتند. جهت سنجش میزان اضطراب،استرس و افسردگی مادران از پرسشنامه 21- DASS استفاده شد و آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس برای تجزیه و تحلیل داده به کار برده شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل داده ها بر اساس آزمون کوواریانس نشان داد که آموزش خودشفقتی در کاهش میزان اضطراب، استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم تاثیر معنی داری داشته است (001/0> P ). نتیجه گیری: بنابراین با توجه به نتایج یافته ها، آموزش خودشفقتی به عنوان راهبرد مداخله ای روان شناختی در کاهش میزان اضطراب، استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم موثر بوده است.
نقش استرس والدینی و ادراک مثبت در پیش بینی رضایت زناشوییِ مادران دارای کودکان با نیازهای ویژه و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش ادراک مثبت و استرس والدینی در پیش بینی رضایت زناشوییِ مادران دارای کودکان با نیازهای ویژه و عادی انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش دو گروه از مادران با فرزند عادی و دارای کودکان با نیازهای ویژه بودند که تعداد 161 مادر با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی و از نوع دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس استرس والدینی، مقیاس ادراک مثبت و مقیاس رضایت زناشویی کانزاس بود. رابطه متغیرها و سهم پیش بین آنها با استفاده از تحلیل مدل معادلات ساختاری در محیطAMOS.V24 ، و تفاوت بین دو گروه در متغیرهای پژوهش با آزمون t گروه های مستقل در محیط SPSS.V24 تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد بین استرس والدینی با رضایت زناشویی رابطه منفی معنادار و بین ادراک مثبت با رضایت زناشویی رابطه مثبت معناداری وجود داشته، ادراک مثبت از قدرت پیش بینی کنندگی خوبی برای رضایت زناشویی برخوردارست. نتایج همچنین نشان داد بین دو گروه از مادران شرکت کننده، در ادراک مثبت و استرس والدینی تفاوت معناداری وجود دارد. برخورداری از ادراک مثبت نسبت به خود و توانایی های خود، می تواند نقش موثری در کاهش استرس های مربوط به وظایف فرزندپروری و افزایش رضایت از زندگی زناشویی به ویژه در مادران دارای کودکان با نیازهای ویژه ایفا کند.
فراتحلیل نقش جنسیت و سن آزمودنی ها بر اثربخشی مداخلات آموزشی و درمانی اختلال های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ترکیب نتایج پژوهش های مختلف و دستیابی به یک نتیجه ی کلی در خصوص اثربخشی مداخلات آموزشی و درمانی بر اختلال های یادگیری و نیز تعیین نقش جنسیت و سن آزمودنی ها در میزان اثربخشی مداخلات آموزشی و درمانی بر اختلالات یادگیری؛ با استفاده از روش فراتحلیل به انجام رسید. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه ی مطالعات انجام شده و دسترس در خصوص اثربخشی مداخلات آموزشی، درمانی و روان شناختی بر انواع اختلال های یادگیری(اعم از نارساخوانی، نارسانویسی و اختلال ریاضی) بود که پس از اعمال ملاک های ورود و خروج در مجموع 128 پژوهش به عنوان نمونه انتخاب گردید. از این مطالعات تعداد 623 اندازه اثر استخراج گردید و با استفاده از نرم افزار CMA2 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد ، اندازه اثر ترکیبی اثربخشی مداخلات آموزشی و درمانی بر اختلال های یادگیری در هر دو مدل ثابت و تصادفی معنادار میباشد (001/0P≤) و بر اساس ملاک های تفسیری مقداری بزرگ ارزیابی گردید. همچنین نتایج فرارگرسیون و آزمون تی مستقل نشان داد تاثیر سن و جنسیت به عنوان متغیرهای تعدیل کننده معنادار نمی باشد (001/0P≥). بنابراین می توان نتیجه گیری کرد مداخلات آموزشی ودرمانی که در مطالعات اولیه پژوهش حاضر به کار گرفته شده است از اثربخشی بسیار مناسبی برخوردار بوده اند و متغیرهای جنسیت و سن آزمودنی تاثیری بر میزان اثربخشی مداخلات ندارد.
اثربخشی مداخله گروهی مهارت های اجتماعی مبتنی بر برنامه دی روزیر1 در بهبود ارتباط، همکاری، ابراز وجود و همدلی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان مداخلات گروهی مهارت های اجتماعی مبتنی بر برنامه دی روزیر بر بهبود ارتباط، همکاری، ابراز وجود و همدلی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم صورت گرفت. روش: طرح این پژوهش تک آزمودنی (طرح معکوس A-B-A ) بوده است. با استفاده از نمونه گیری هدف مند، سه دانش آموز مبتلا به اختلال طیف اتیسم انتخاب شدند. با استفاده از مقیاس بهبود مهارتهای اجتماعی ( SSIS )، خط پایه در حیطه های مورد نظر ترسیم شد. جلسات درمانی براساس برنامه آموزش مهارت های اجتماعی دی روزیر طی 20 جلسه (هفته ای یک جلسه، به مدت 40 دقیقه) برگزار شد. مقیاس بهبود مهارتهای اجتماعی ( SSIS ) حین درمان و پس از هر سه جلسه آموزشی تکمیل شد. برای پیگیری نتایج آموزش، یک ماه بعد نیز این پرسشنامه توسط مربی دانش آموزان تکمیل شد. یافته ها: براساس نتایج تحلیل دیداری داده ها این برنامه در زمینه بهبود مهارت همکاری، ارتباط، ابراز وجود مؤثر بوده است. در ارتباط با متغیر همدلی این برنامه برای آزمودنی شماره 3 مؤثر نبوده و نیاز به بررسی های بیشتر وجود دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از اثربخشی برنامه دی روزیر در بهبود مهارت های اجتماعی است. ماهیت مداخله گروهی و ایجاد فرصت تمرین و دریافت بازخورد می تواند رشد مهارت های اجتماعی را در کودکان مبتلا به اتیسم تسهیل کند.
رابطه طرحواره های هیجانی و راهبردهای مقابله ای با درماندگی روانشناختی مادران کودکان استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه طرحواره های هیجانی و راهبردهای مقابله ای با درماندگی روان شناختی مادران کودکان استثنایی است. روش: روش پژوهش همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی مادران کودکان استثنایی شهر اندیمشک و نمونه پژوهش شامل 210 نفر از این مادران بودند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای (کارور، 1989)، طرحواره های هیجانی (لیهی، 2002) و فرم کوتاه مقیاس استرس، اضطراب و افسردگی (لاوبوند و لاوبوند، 1995) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین طرحواره های هیجانی و راهبردهای مقابله ای با افسردگی، اضطراب و استرس مادران کودکان استثنایی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد طرحواره های هیجانی و راهبردهای مقابله ای 28 درصد از افسردگی، 45 درصد از اضطراب و 36 درصد از استرس را تبیین می کنند. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان می دهد سلامت روانی افراد تاثیر طرحواره های هیجانی و راهبردهای مقابله ای قرار می گیرد. طرحواره های هیجانی، راهبرد هیجان مدار و اجتنابی در کاهش سلامت روانی و راهبرد مسئله مدار در افزایش آن نقش دارد.
اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت (ISDTP) بر اضطراب اجتماعی مادران دارای فرزند با اختلال نشانگان آسپرگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت ( ISDTP ) بر اضطراب اجتماعی مادران دارای فرزند با اختلال نشانگان آسپرگر انجام شد. روش: این پژوهش از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای فرزند با اختلال نشانگان آسپرگر استان چهارمحال و بختیاری در سال 1395 بود که با همکاری اداره آموزش و پرورش استثنایی این استان و استخراج پرونده دانش آموزان (12-7 ساله) دارای اختلال نشانگان آسپرگر، به روش نمونه گیری در دسترس 16 نفر از زنان دارای فرزند با اختلال نشانگان آسپرگر، انتخاب و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. از پرسشنامه استاندارد شده "اضطراب اجتماعی (SAS) " در پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. پروتکل درمان مبتنی بر رویکرد دوانلو بر روی گروه آزمایش به صورت انفرادی، هفته ای دو بار در 12 جلسه 60 دقیقه ای به صورت انفرادی صورت گرفت؛ بر روی گروه کنترل هیچ مداخله درمانی صورت نگرفت. پردازش داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس یک متغیره) انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که پس از کنترل نمرات پیش آزمون، تفاوت معناداری بین نمرات پس آزمون در گروه آزمایش و نمرات پیگیری در متغیر اضطراب اجتماعی وجود دارد (05/0 P £ ). نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده ( ISDTP ) بر کاهش اضطراب اجتماعی مادران دارای فرزند با اختلال آسپرگر اثربخش بوده است.
اوقات فراغت و فعالیت های تفریحی برای افراد دارای کم توانی ذهنی: بررسی مروری ماهیت، موانع، راهکارها و ثأثیرات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در دنیای امروز، پژوهش درباره ی چگونگی گذراندن اوقات فراغت و شرکت در فعالیت های تفریحی، همپای با تحقیقات درمورد کار و آثار ناشی از آن کانون توجه بسیاری از مؤلفین قرار گرفته است. هدف از مقاله حاضر، بررسی اوقات فراغت و نقش فعالیت های تفریحی در زندگی افراد دارای کم توانی ذهنی با استفاده از منابع کتابخانه ای می باشد. نتیجه گیری : چگونگی گذراندن اوقات فراغت و فعالیت های تفریحی برای افراد عادی، در جوامع مختلف با هدف افزایش بازده کارکنان و همچنین کاهش مشکلات ناشی از کار، از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. اوقات فراغت و فعالیت های تفریحی برای افراد دارای کم توانی ذهنی به منظور افزایش مشارکت این افراد در جامعه و توانمندسازی آنان می باشد. علی رغم مزایای مختلفی که برای شرکت در فعالیت های تفریحی افراد دارای کم توانی ذهنی شامل افزایش خودمختاری، استقلال، مهارت های اجتماعی، رضایت از زندگی، بهزیستی و در نهایت بهبود کیفیت زندگی گزارش شده است، متاسفانه در کشور ایران به دلایل مختلف در زمینه فعالیت های تفریحی و گذراندن مطلوب اوقات فراغت برای افراد دارای کم توانی ذهنی غفلت شده است؛ که توسط سازمانهای متولی باید مورد توجه قرار گیرد.
آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی به دانش-آموزان با نیازهای ویژه: مطالعه ای مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال هجدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
119-138
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از این مقاله، مطالعه و بررسی فرایند آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی به دانش آموزان با نیازهای ویژه ( آسیب شنوایی، آسیب بینایی، طیف اتیسم، ناتوانی هوشی، ناتوانی ویژه یادگیری، مشکلات ارتباطی-زبانی، اختلالات رفتاری هیجانی، معلولیت جسمی-حرکتی، و چندمعلولیتی) و ارائه راهبردهایی برای تسهیل و تسریع این فرایند است. روش : در پژوهش حاضر، با روش توصیفی – تحلیلی و جستجو در منابع اینترنتی موجود در گوگل پژوهشگر، پرتال جامع علوم انسانی، و پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، متون و مقاله های مرتبط از سال های 1964 تا 2017 مورد بررسی قرار گرفت. سپس، منابع مرور، تحلیل، و مقوله بندی شدند. یافته ها و نتیجه گیری : برای هر گروه از این دانش آموزان، راهبردها و روش های خاصی برای آموزش زبان خارجی وجود دارد. برای نمونه می توان به استفاده از رویکرد دیداری برای آموزش واژه (برای گروه آسیب دیده شنوایی)، استفاده از متن چاپی یا خط بریل انگلیسی (برای گروه آسیب دیده بینایی)، تکرار فعالیت ها (برای گروه طیف اتیسم)، استفاده از رویکرد های ارتباطی، واژه محور، و پاسخ فیزیکی کامل (برای دانش آموزان دارای ناتوانی هوشی)، استفاده از روش چندحسی و روش آگاهی واجی (برای دانش آموزان دارای ناتوانی ویژه یادگیری)، استفاده از تکنیک های گفتاردرمانی و تعدیل محتوای آموزشی (برای دانش آموزان دارای مشکلات ارتباطی-زبانی)، استفاده از برنامه های مداخله ای رفتاری در کلاس همزمان با برنامه های آموزش زبان (برای دانش آموزان دارای اختلال رفتاری-هیجانی)، تسهیل دسترسی به تجهیزات آموزشی (برای دانش آموزان دارای معلولیت جسمی-حرکتی)، و تأکید بر ارتباط کلی و توانایی های سازشی (برای دانش آموزان چندمعلولیتی) اشاره کرد. برنامه آموزش زبان انگلیسی به دانش آموزان با نیازهای ویژه در ایران باید متناسب با توانایی های آنها طراحی شود. در نتیجه، متناسب سازی، بومی سازی، و ارائه حمایت های آموزشی ضروری است.
کاربرد تکنولوژی کمکی در حوزه اختلال های یادگیری ویژه: مطالعه میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر از طریق مطالعه مروری نظامند و کلیدواژه های تخصصیAssistive technology، Instructional Technology، Learning Technology در حوزه اختلال های یادگیری ویژه و با استفاده از کلیدواژهای Learning Disability، Specific Learning Disabilities، Reading disorders or Dyslexia، Dysgraphia or written expression، Dyscalculia در پایگاه های اطلاعاتی شامل Pupmed، Springer، Scopus، ProQuest، Elsevier، Science direct، Google Scholar، Magiran بین سال های 2017-1995 یافته ها و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش مورد واکاوی قرار گرفت. از بین 52 مقاله پژوهشی انتخاب شده، پژوهش های انجام شده در ارتباط با کاربرد تکنولوژی کمکی در اختلال نوشتن از بیشترین فراوانی (با تعداد 26) برخوردار است، و کاربرد تکنولوژی کمکی در اختلال ریاضیات 17 بار و در اختلال خواندن 12 بار مورد پژوهش قرار گرفته اند. در این راستا، مطالعات آزمایشی (با 79 درصد) بیشترین فراوانی را در بین انواع مطالعات دارند. نرم افزارهای آموزشی طراحی شده (با فراوانی 29) پرکاربردترین تکنولوژی کمکی جهت استفاده برای افراد دارای اختلالات یادگیری ویژه است. نرم افزار پردازشگر کلمه (با فراوانی 6)، تکنولوژی بازشناسی گفتار (با فراوانی 6)، نرم افزار پیش بینی کلمه (با فراوانی 5)، نرم افزارهای متن به گفتار، گفتار به متن، چک کننده های املاء، و ابزارهای طراحی و سازماندهی (هر کدام با فراوانی 3)، تکنولوژی مبتنی بر اینترنت (با فراوانی 2)، و دیکشنری (با فراوانی 1) به ترتیب در اولویت های بعدی قرار دارند
نقش شعرخوانی بر رشد عاطفی – اجتماعی نوزادان و خردسالان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: شعرها به عنوان نماد فرهنگی و ارزشی هر کشوری از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و از تجربیات لذت بخشی هستند که می توانند نقش مهمی در پیوند عاطفی والد-کودک و کمک به رشد عاطفی و اجتماعی کودکان داشته باشند. شعرهای کودکانه به ویژه در سال های ابتدایی که دوره حساس دل بستگی است نقش مهمی در ارتباط والد- فرزند ایفا می کند. این امر برای کودکان کم شنوا که به توان بخشی زودهنگام نیاز دارند از اهمیت به سزایی برخوردار است. روش: مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و مطالعه کتابخانه ای انجام شد، بدین ترتیب که اطلاعات مختلف در مورد موضوع پژوهش از منابع اطلاعاتی مختلف شامل مقالات، کتاب های دانشگاهی و منابع علمی داخلی و خارجی از پایگاه های معتبر جستجوی علمی مانند Magiran ، Elsevier ، Wiley ، PubMed و موتور جستجوی Google Scholar اطلاعات مربوط به بازده زمانی سال های 1996 تا 2017، گردآوری و مورد توصیف، تبیین و بحث قرار گرفت. نتیجه گیری: شعرخوانی نقش مهمی در رشد عاطفی اجتماعی کودک دارد و به عنوان یک زبان ارتباطی می تواند پیوند عاطفی کودک والد را تحکیم ببخشد و مهارت های اجتماعی مختلف را به کودک آموزش داد. در این مقاله سعی شده است تا ضمن بررسی رشد عاطفی، هیجانی و اجتماعی در کودکان و نقش عوامل مؤثر بر آن، مهارت های اجتماعی/عاطفی را در کودکان ناشنوا بررسی کرده و با معرفی راهکارهای تسهیل کننده در رشد این مهارت ها به معرفی رویکرد شعرخوانی و تأثیر آن بر بهبود روند یادگیری در کودکان کم شنوا و ناشنوا بپردازد.
بررسی اثربخشی برنامه سال های باور نکردنی بر تعامل مادر و کودک با اختلال رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال های رفتاری تمام جنبه های زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد در حالی که استفاده از برنامه سال های باور نکردنی مبتنی بر برنامه والدین با نتایج مؤثری همراه است. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی برنامه سال های باور نکردنی مبتنی بر برنامه والدین بر تعامل مادر و کودک با اختلال رفتاری در شهر اصفهان انجام شد. پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه شاهد بود. در این پژوهش 30 نفر از مادران کودکان با اختلال رفتاری شرکت داشتند که به روش نمونه گیری تصادفی از دبستان پسرانه امیرکبیر شهر اصفهان انتخاب شدند. آزمودنی ها به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند به نحوی که هر گروه از 15 نفر تشکیل شده بود. گروه آزمایش در 12 جلسه در برنامه سال های باور نکردنی شرکت کردند در حالی که به گروه شاهد این آموزش ارائه نشد. ابزار این پژوهش مقیاس رابطه والد-کودک پیانتا بود. اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و نسخه 23 نرم افزار SPSSتحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش برنامه سال های باور نکردنی اثر معناداری بر تعامل مادر و کودک با اختلال رفتاری و خرده مقیاس های آن (تعارض، نزدیکی و وابستگی) داشت (001/0P
اثربخشی آموزش برنامه شناختی- رفتاری برکاهش پرخاشگری پدران دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه شناختی رفتاری برکاهش پرخاشگری پدران دانش آموزان کم توان ذهنی انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه پدران دانش آموزان کم توان ذهنی مقطع ابتدایی ناحیه یک اهواز در سال تحصیلی 97-1396تشکیل دادند که جمعا 90نفر بودند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده ، 20نفر از پدرانی که نمرات آنها در پرسش نامه پرخاشگری 38 به بالا بود، انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش، در 12جلسه برنامه شناختی-رفتاری شرکت وآموزش دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه 25سئوالی پرخاشگری و مصاحبه بالینی همراه با مشاهده استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش برنامه شناختی رفتاری برکاهش پرخاشگری پدران دانش آموزان کم توان ذهنی اثر گذار و پدران گروه آزمایشی نسبت به پدران گروه کنترل در پس آزمون، به طور معنی داری پرخاشگری کمتری نشان دادند. براین مبنا می توان نتیجه گرفت که آموزش برنامه شناختی رفتاری در کاهش پرخاشگری پدران دانش آموزان کم توان ذهنی مؤثر است.
کاربرد پذیری تئوری پاس (PASS) در پیش بینی عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کودکان با اختلال یادگیری ریاضی نه تنها با مشکلات خاص در زمینه یادگیری ریاضیات روبرو هستند، بلکه اکثریت آنها در فرآیندهای شناختی دچار نقایص جدی می باشند. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی کاربردپذیری تئوری پاس ( PASS ) در پیش بینی عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه در شهر اصفهان انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه مورد استفاده در پژوهش 36 دانش آموز با اختلال یادگیری ریاضی بودند که به صورت نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از ماتریس های پیشرونده ریون، آزمون ایران کی مت، آزمون معلم ساخته ریاضی، سیستم ارزیابی شناختی- ویرایش دوم (ناگلیری، داس و گلدشتاین، 2014) بود. داده ها با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که کودکان با اختلال یادگیری ریاضی، دارای عملکرد مرتبط با کارکرد ناقص در برنامه ریزی، توجه، پردازش همزمان و متوالی هستند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که عملکرد ریاضی دانش آموزان بر فرآیندهای شناختی پاس متکی است و فرآیندهای شناختی PASS می تواند متخصصان را در امر تشخیص کودکان در معرض خطر اختلال یادگیری ریاضی یاری رساند.
روش های کاهش اضطراب در کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال طیف اتیسم نوعی اختلال تحولی عصبی است که با نارسایی در رفتار و تعامل اجتماعی همراه است. کودکان با اختلال طیف اتیسم الگوهای رفتاری، علایق و سرگرمی های محدود دارند. اضطراب یکی از شایع ترین مشکلات کودکان با اختلال طیف اتیسم است که باعث مشکلات قابل توجهی در عملکرد آن ها می شود. بنابراین تشخیص اضطراب و آگاهی از فنون درمانی و مداخله مؤثر برای کاهش و درمان اضطراب در کودکان با اختلال طیف اتیسم برای والدین، معلمان، مربیان و متخصصان کودکان با اختلال طیف اتیسم بسیار مهم و ضروری است. در این مقاله پس از بیان مقدمه ای کوتاه، به تعریف اختلال طیف اتیسم و تعریف اضطراب پرداخته شده و سپس علل و ارزیابی اضطراب و روش های درمان و کاهش اضطراب در کودکان با اختلال طیف اتیسم در ایران ارائه شده و در پایان نتیجه گیری صورت گرفته است. نتیجه گیری: شناسایی اضطراب در کودکان با اختلال طیف اتیسم و برنامه ریزی برای مداخله و فراهم سازی خدمات برای این افراد با چالش همراه است. تجارب بالینی حاکی از آن است که نیاز به روش های درمانی ویژه برای کاهش اضطراب کودکان با اختلال طیف اتیسم ضروری است.
اثربخشی برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر بر مشکلات رفتاری و کارکردهای اجرایی توجه کودکان با اختلال کاستی توجه- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال هجدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۶۹)
117-130
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر بر مشکلات رفتاری و کارکردهای اجرایی توجه کودکان با اختلال کاستی توجه بیش فعالی انجام شد. روش: این پژوهش، یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. در این پژوهش 32 دختر با اختلال کاستی توجه بیش فعالی که به روش در دسترس از مدارس شهر کرمانشاه انتخاب شده بودند، شرکت داشتند. آزمودنی ها به دو گروه 16 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش، برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر را در 18 جلسه دریافت کردند، در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر و آزمون رنگ- واژه استروپ بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر بر مشکلات رفتاری و کارکردهای اجرایی توجه آزمودنی ها تاثیر معناداری داشت (0001/0 P< ). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر مشکلات رفتاری و کارکردهای اجرایی توجه کودکان با اختلال کاستی توجه بیش فعالی را بهبود بخشید. بنابراین، می توان از این برنامه به منظور بهبود مشکلات رفتاری و ارتقای کارکردهای اجرایی توجه چنین کودکانی بهره برد و برنامه ریزی برای استفاده از برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر برای آنها اهمیت ویژه ای دارد.
بهبود سازگاری اجتماعی کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی با توسعه منطقه تقریبی رشد در بستر نمایش خلاّق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی روش نمایش خلاّق بر سازگاری اجتماعی کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعال ی با توسعه منطقه تقریبی رشد بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش را 30 نفر تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس شرایط پزشکی (آیا کودک دارو مصرف می کند یا خیر؟) و پس از رضایت والدین، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند . گروه اول (کنترل) با روش سخنرانی و گروه دوم (آزمایش) با روش نمایش خلاّق آموزش دیدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سنجش سازگاری اجتماعی محقق ساخته با 28 سؤال در طیف لیکرت بود. پرسشنامه مذکور 4 حیطه سازگاری کودکان شامل: الف) مشارکت در کار گروهی، ب)رعایت حقوق دیگران، ج) اعتقاد به ارزش ها و اصول اخلاقی گروه یا جامعه و د) تعهد و احترام به خانواده و دوستان را موردسنجش قرار می داد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین میزان تأثیر روش آموزش سخنرانی و روش نمایش خلاّق بر سازگاری اجتماعی (در هر 4 حیطه) کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی ، تفاوت معناداری به نفع روش نمایش خلاّق وجود دارد (05/ p £ . ). نتیجه گیری: برای بهبود سازگاری اجتماعی کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی، بهتر است از روش آموزش نمایش خلاّق نسبت به روش سخنرانی بیشتر استفاده شود.
پیش بینی بخشایشگری از روی میزان خشم و خود شفقتی در مادریاران مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: همواره با توجه به آن که وجهی از انسان ها، شامل هیجان و درک اجتماعی می باشد، بنابراین در بسیاری از تصمیم ها و رویداد ها این ویژگی ها تاثیر گذار است، مخصوصا در شرایط ارتباطی با افراد کم توان که در وضعیت به مراتب نامناسب تری به تناسب افراد بهنجار می باشند. با توجه به مطلب فوق هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی بخشایشگری از روی میزان خشم وخود شفقتی در مادر یاران مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی است. روش : روش انجام این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی 415 مادریار مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی سطح استان گلستان تشکیل دادند و با توجه به طرح پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 200 نمونه انتخاب شدند و جمع آوری اطلاعات به صورت فردی و در مراکز انجام گردید. در این پژوهش از پرسشنامه بخشودگی احتشام زاده و همکاران (1389)، پرسشنامه میزان خشم باس و پری و پرسشنامه خود شفقتی فرم بلند استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که در مجموع بین تمامی خرده مقیاس های میزان خشم با بخشایشگری همبستگی معکوس و بین خرده مقیاس های خودشفقتی با بخشایشگری همبستگی مستقیم معناداری وجود دارند، همچنین مولفه ی انزوا (19/0)، احساس مشترک انسانی (30/0)، مهربانی با خود (32/0) وکینه توزی (34/0) توان پیش بینی بخشایشگری را دارا می باشند. نتیجه گیری: به طور کلی بخشایشگری تحت تاثیر مولفه های هیجانی می باشد و تلوحیات کاربردی بسیاری در حیطه های درمانی و آموزشی در مراکز نگهداری کودکان کم توان ذهنی می تواند داشته باشد.
تبیین تاب آوری شغلی معلمان دانش آموزان استثنایی: بر اساس سبک مقابله ای و نقش واسطه ای باورهای مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش در راستای بررسی تاب آوری شغلی معلمان مدارس استثنائی، بر اساس سبک مقابله ای و نقش واسطه ای باورهای مذهبی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل تمام معلمان مدارس استثنائی استان مازندران بود. از بین آنان، 200 معلم مدارس استثنائی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. در این پژوهش، پرسشنامه تاب آوری شغلی معلمان آموزش ویژه (سوتومایور، 2012)، پرسشنامه مقابله با موقعیت استرس زا (اندلر و پارکر، 1990)، و پرسشنامه دینداری نسخه ۱۵ (هوبر و هوبر، ۲۰۱۲ ) استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل نشان داد سبک مقابله ای مسئله مدار به صورت مثبت و سبک مقابله ای هیجانی به صورت منفی، بر تاب آوری شغلی معلمان مؤثر بوده است و بین باور مذهبی و تاب آوری ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، تمام ابعاد باور مذهبی با سبک مقابله ای (مسئله مدار) رابطه مثبت و معنادار داشته است. براساس یافته ها، باورهای مذهبی توانسته است نقش واسطه ای بین سبک مقابله ای و تاب آوری ایفا کند. نتیجه گیری: با آموزش سبک مناسب مقابله ای به معلمان، می توان تاب آوری شغلی آنان را افزایش داد که این امر منجر به بهبود کیفیت تدریس و بالطّبع افزایش توانایی دانش آموزان می شود.
تأثیر آرایش تمرینی و فراوانی بازخورد بر یادگیری حرکتی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر آرایش تمرینی و فراوانی بازخورد بر یادگیری حرکتی پرتاب از بالای شانه کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی طراحی شد. به همین منظور، ابتدا توسط غربالگری از پرسش نامه رشدی ویلسون و همچنین سیاهه مشاهده حرکتی آموزگاران، از میان 330 دانش آموز پسر، تعداد 40 کودک دارای اختلال هماهنگی رشدی شناسایی و در این تحقیق نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس-آزمون، همراه با آزمون های یادداری و انتقال شرکت کردند. پس از اجرای پیش آزمون، شرکت کنندگان در 4 گروه همگن با عنوان های (گروه آرایش تمرینی تصادفی و بازخورد33%، آرایش تمرین تمرین تصادفی و بازخورد 100%، آرایش تمرین مسدود و بازخورد 33%، آرایش تمرین مسدود و بازخورد100%) قرارگرفتند، تکلیف مورد نظر آزمون دقت پرتاب از بالای شانه و مدت زمان انجام تمرینات پنج جلسه بود. داده ها از طریق تحلیل کواریانس مرکب و همچنین آزمون های تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 0/05 تحلیل شدند. نتایج در مرحله اکتساب حاکی از برتری گروه مسدود نسبت به گروه تصادفی بود، اما بین تواترهای بازخورد 100% و 33% در این مرحله تفاوت معناداری مشاهده نشد، در دو مرحله یادداری و انتقال، گروه آرایش تمرینی تصادفی با بازخورد 33% عملکرد بهتری نسبت به سه گروه دیگر داشت. بطور خلاصه، نتایج تحقیق حاضر با تأیید فرضیه نقطه چالش پیشنهاد می کند برای بهبود یادگیری حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی از روش های مبتنی بر نقطه چالش استفاده شود.
مقایسه نارسایی هیجانی، خود دلسوزی و سبک های شوخ طبیعی بین والدین کودکان کم توان ذهنی و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه نارسایی هیجانی، خود دلسوزی و سبک های شوخ طبیعی بین والدین کودکان کم توان ذهنی و کودکان عادی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه والدین کودکان کم توان ذهنی (160=N) و والدین کودکان عادی شهرستان سقز بودند که از بین آنها 80 نفر والد کودکان کم توان ذهنی به شیوه دردسترس و 80 نفر والد کودکان عادی بودند به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس نارسایی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر، تیلور ، 1994)، پرسشنامه خود دلسوزی (نف،2003) و پرسشنامه شوخ طبعی (مارتین و دیگران،2003) است. روش تجزیه و تحلیل، آزمون تحلیل واریانس چند متغیره بود. نتایج پژوهش نشان داد که بین والدین کودکان کم توان ذهنی و والدین کودکان عادی از لحاظ نارسایی هیجانی، خود دلسوزی و سبک های شوخ طبعی تفاوت معنی دار وجود دارد (01/0 ≥ P). نتیجه گیری: والدین کودکان کم توان ذهنی به دلیل مشکل فرزندشان مشکلات نارسایی هیجانی و خود- دلسوزی بیشتر داشتند و از سبک های شوخ طبعی پرخاشگرانه و خودتحقیرگرایانه نسبت به والدین سالم استفاده کردند. بنابراین والدین کودکان کم توان ذهنی نیاز به توجه و حمایت بیشتر در زمینه آموزش و تربیت کودکان دارند.