فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱٬۲۹۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف پیشنهاد یک مدل برای تبیین تعارض دختر با مادر بر اساس سبک حل تعارض مادر، تعارض زناشویی مادر و سبک دلبستگی دختر انجام شد.
روش: این مطالعه از نوع مطالعات همبستگی با اتکا به آزمون های آماری رگرسیون چندمتغیره و مدل یابی معادلات ساختاری بود. با نمونه ای از 160 زوج دختر نوجوان و مادر، که بصورت تصادفی طبقه ای از بین دانش آموزان مدارس راهنمایی شهرستان نایین و مادران آنها انتخاب شده بودند؛ انجام شد. ابزار این پژوهش شامل مقیاس نگرش نسبت به مادر، مدیریت تعارض، تعارضات زناشویی و سبک دلبستگی بود.
نتایج: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که دلبستگی ناایمن دختر، نقش موثر و مستقیمی در تبیین تعارض دختر با مادر داشت، تعارض زناشویی مادر با میانجیگری دلبستگی ناایمن دختر نقش موثری در تبیین تعارض دختر با مادر ایفا کرد و سبک حل تعارض مادر نیز با میانجیگری تعارض زناشویی مادر و دلبستگی ناایمن دختر در تبیین تعارض دختر با مادر نقش موثری داشت. مدل ارایه شده در مجموع 52 درصد تغییرات تعارض دختران نوجوان با مادرانشان را تبیین کرد(05/0>P).
مواجهه با خشونت در نوجوانان: عوامل شناختی- رفتاری و انعطاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مواجهه با خشونت می تواند سبب ایجاد مشکلات متعدد بهداشت روان در کودکان و نوجوانان باشد. تاکنون مطالعات اندکی در این زمینه در جوامع شرقی انجام شده است. هدف از این مطالعه، شناسایی ارتباط میان مواجهه با خشونت و برخی از خصوصیات روان شناختی که نشانگر وجود پدیده انعطاف پذیری در فرد می باشند بوده است.
روش: 500 دانش آموز مقاطع اول، دوم و سوم دبیرستان شهرستان رودهن در این مطالعه شرکت نمودند. ابزار مورد استفاده در مطالعه پرسشنامه خود- گزارش ارزیابی سلامت روانی و اجتماعی (SAHA) بود که این مقاله بر اساس یافته های بدست آمده از برخی مقیاس های آن که عوامل مرتبط با انعطاف پذیری و عوامل حمایتی بوده اند، نوشته شده است. بر اساس پاسخ های داده شده به سوالات مرتبط با مواجهه با خشونت، دانش آموزان در سه گروه بدون مواجهه، شاهد خشونت و قربانی خشونت از نظر عوامل ذکر شده مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: میزان افسردگی، رفتارهای ضد اجتماعی و مصرف سیگار به تدریج از گروه بدون مواجهه تا گروه قربانی خشونت افزایش و امید به آینده در همین جهت کاهش نشان داد. گروه قربانی خشونت بیشترین گزارش را از جسمی سازی داشتند. شیوع علایم اضطرابی در بین سه گروه تفاوت معنی داری نداشت.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه تاکید بر وجود ارتباط میان مواجهه با خشونت و بروز مشکلات روانی - اجتماعی در نوجوانان دارند. به نظر می رسد شاهد خشونت بودن به تنهایی می تواند خطر بروز برخی اختلالات را افزایش دهد و در پیش بینی قدرت انعطاف پذیری افراد موثر باشد.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی گروهی (مبتنی بر آموزش مهارت ها) بر پرخاشگری نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اینکه پرخاشگری پیامدهای زیانباری برای نوجوان و اطرافیان آنها دارد، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی گروهی (مبتنی بر آموزش مهارت ها) بر پرخاشگری نوجوانان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی به صورت پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل می باشد. نمونه آماری شامل 24 نوجوان پرخاشگر (با توجه به نمره حاصله از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری ) بودند که از بین مدارس شبانه روزی انتخاب شدند و پس از موافقت با شرکت در پژوهش، به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار این پژوهش، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری بوده. معیار ورود به پژوهش، کسب نمره یک انحراف استاندارد بالای میانگین در این مقیاس بود. روش درمانی پژوهش، شامل هشت جلسه درمانی بر اساس دستورالعمل اجرایی میلر و همکاران بود. یافته ها: با توجه به یافته های پژوهش، رفتار درمانی دیالکتیک باعث کاهش پرخاشگری نوجوانان گردید. در بررسی ابعاد پرخاشگری شامل رفتاری(فیزیکی و کلامی )، شناختی و هیجانی بر اساس آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری، آثار بین آزمودنی های فقط بعد هیجانی پرخاشگری به سطح معنا داری آماری رسید. نتیجه گیری: رفتار درمانی دیالکتیکی گروهی مبتنی بر آموزش مهارت ها، از طریق اثرگذاری بر بعد هیجانی پرخاشگری باعث بهبودی پرخاشگری نوجوانان می گردد. با وجود این، رفتار درمانی دیالکتیک گروهی طی یک دوره درمانی 8 جلسه ای برای کاهش ابعاد رفتاری و شناختی پرخاشگری نوجوانان کافی نیست. این امر لزوم یک مداخله جامع تر برای کاهش دو بعد دیگر را یادآور می سازد.
بررسی تاثیر عامل قومیت بر سلامت روان، همسرآزاری، حمایت اجتماعی و رضایت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تاثیر قومیت بر سلامت روان، حمایت اجتماعی، رضایت زناشویی و همسرآزاری در زنان ایرانی اجرا شد. در قالب یک مطالعه علی– مقایسه ای، از بین جامعه ی آماری زنان قومیت های فارس، لر، کرد و ترک در ایران، تعداد320 زن به طور تصادفی انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه SCL-90-R، سرمایه اجتماعی )مبارک بخشایش، 1389)، مقیاس سوء رفتار با همسر (هودسن، 1992)، رضایت زناشویی کانزاس (اسچام، 1986) و پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-20 انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد با کنترل تحصیلات، مدت زمان ازدواج، تعداد فرزند، تعداد خانواده اصلی، تحصیلات همسر و وضعیت اجتماعی- اقتصادی، در مجموع بین سلامت روان زنان و ابعاد آن، برحسب قومیت، تفاوت معناداری وجود نداشت. علاوه بر این، بین زنان قومیت های فارس، لر، کرد و ترک در حمایت اجتماعی و رضایت زناشویی نیز تفاوتی مشاهده نشد؛ اما زنان قومیت های مورد بررسی در مؤلفه همسرآزاری جنسی، تفاوت معناداری با یکدیگر داشتند؛ به گونه ای که میزان همسرآزاری جنسی در زنان لر به طور معناداری بیشتر از زنان فارس و ترک و در زنان کرد به طور معناداری بالاتر از زنان ترک بود (05/0p
انسان، شخصیت، تربیت
منبع:
پیوند ۱۳۶۴ شماره ۷۵
حوزههای تخصصی:
گذر از جامعه شناسی روان به روان شناسی جامعه: پیشنهاد یک تقسیم بندی نو از انواع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ی خود دیالوژیک، ذهن انسان را به مثابه ی جامعه ای درونی می داند که اعضای آن (انواع خود)، همانند اعضای یک جامعه ی بیرونی، مشغول دیالوگ و تسلط جویی هستند. این نظریه، ""خود"" را به انواع سنتی (اسطوره ای)، مدرن و پست مدرن، تقسیم کرده و ویژگی های هر یک را متناسب با دوره ی تاریخی مرتبط، برمی شمارد. مهم ترین اهداف پژوهش تحلیلی حاضر، پیشنهاد تجدید نظر در تقسیم بندی مذکور به منظور کاربردی تر شدن و رهایی از قید دوره های تاریخی خاص و بدین ترتیب، ارائه ی یک تقسیم بندی جدید است. در پژوهش حاضر، ضمن پذیرش ایده ی اصلی نظریه ی خود دیالوژیک و ارزش های اجتماعی-تاریخی اش، من یا خود، به انواع اجدادی، والدینی، شخصی، آینده نگر و منعطف تقسیم شده است. به نظر می رسد که این تقسیم بندی جدید، نسبت به دسته بندی قبلی، شناخت بهتری را در مورد جامعه ی ذهنی انسان ها در تمام اعصار، فراهم می آورد. مهم ترین پیشنهاد این مقاله، آزمون علمی تقسیم بندی پیشنهادشده، در پژوهش های تطبیقی و کارآزمایی های بالینی فردی یا گروهی است.
تأثیر مداخله های شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر احساس تنهایی و کمرویی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تأثیر مداخله های شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT) بر احساس تنهایی و کمرویی دانشجویان انجام شده است. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بوده است. با استفاده از پرسشنامه احساس تنهایی راسل و همکاران و پرسشنامه کمرویی استنفورد، 30 نفر از دانشجویان دختر که از احساس تنهایی و کمرویی بالایی برخوردار بودند، به طور تصادفی ساده انتخاب و به طور داوطلبانه در دو گروه آزمایشی و کنترل (15 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه MBCT را به طور گروهی بر اساس بسته آموزشی سگال و همکاران (2002) دریافت نمودند و گروه کنترل مداخله ای در این زمینه دریافت نکرد. پس از اجرای MBCT، مجدداً احساس تنهایی و کمرویی دانشجویان هر دو گروه مورد اندازه گیری قرار گرفت. یافته ها: از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) برای تجزیه و تحلیل داد ه ها استفاده شد. F محاسبه شده برای فرضیه اصلی (11/18) و برای هر یک از متغیرهابه طور جداگانه، تفاوت معناداری را در رابطه با متغیرهای مورد مطالعه در هر دو گروه نشان داد (001/0>P). نتیجه گیری: این پژوهش در همگرایی با نتایج تحقیقات مشابه بیان می دارد، MBCT در کاهش احساس تنهایی و کمرویی دانشجویان دختر نقش مؤثری داشته است.
پرخاشگری و ارتباط آن با ویژگیهای جمعیت شناختی پرستاران بخش اطفال بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
حوزههای تخصصی:
پرخاشگری کودکان
منبع:
پیوند ۱۳۶۵ شماره ۸۴
حوزههای تخصصی:
تعادل عاطفی و الگوهای ارتباطی در خانواده: مطالعه ای مقایسه ای بین خانواده های با و بدون فرزند کم توان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده های دارای کودک معلول انزوای اجتماعی و مشکلات سلامت روانی را در حد اعلای خود تجربه می کنند و نسبت به مشکلات رفتاری، اجتماعی و هیجانی آسیب پذیرترند. بر همین مبنا هدف پژوهش حاضر مقایسه تعادل عاطفی و الگوهای ارتباطی در خانواده های دارای فرزند معلول و خانواده های دارای فرزند سالم بود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع علی – مقایسه ای می باشد. جامعه آماری آن شامل کلیه ی خانواده های دارای فرزند معلول جسمی – حرکتی و خانواده های دارای فرزند سالم شهر تهران در سال تحصیلی 95-1394 بود که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 150 خانواده(75 خانواده دارای فرزند کم توان جسمی-حرکتی و 75 خانواده دارای فرزند سالم) به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیره جهت مقایسه تعادل عاطفی و الگوهای ارتباطی در خانواده های دارای فرزند کم توان و خانواده های دارای فرزند عادی نشان داد که خانواده های دارای فرزند معلول تعادل عاطفی پایین تری نسبت به خانواده های دارای فرزند عادی دارند. همچنین خانواده های دارای فرزند کم توان در الگوی ارتباطی سازنده متقابل نمرات کمتری از خانواده های دارای فرزند سالم گزارش کردند و در مقابل در الگوهای ارتباطی اجتنابی متقابل و توقع/کناره گیر نمرات بیشتری را نسبت به خانواده های دارای فرزند سالم گزارش کرده اند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که خانواده های دارای فرزند کم توان در مقایسه با خانواده های دارای فرزند سالم از تعادل عاطفی پایین تری برخوردارند و در روابط خانوادگی خود بیشتر از الگوهای ارتباطی اجتنابی متقابل و توقع/کناره گیر استفاده می کنند
پیش بینی تعارض کار- خانواده و خانواده– کار از طریق شادی در محیط کار و تعهد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی تعارض کار- خانواده و خانواده- کار از طریق شادی در محیط کار و تعهد سازمانی در بیمارستان محمد رسول الله (ص) شهرستان مبارکه به انجام رسید. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان سازمان مذکور بود، که از بین آنها، 161 نفر به صورت روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های تعهد سازمانی می یر و آلن، تعارض کار - خانواده کارلسون و همکاران و شادی در محیط کار مهداد و همکاران بود. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت و نشان داد که بین تعارض کار- خانواده و تعارض خانواده-کار با تعهد عاطفی و شادی در محیط کار رابطه منفی و معنادار و بین تعهد عاطفی با شادی در محیط کار رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که تعهد عاطفی و هنجاری پیش بینی کننده معنادار تعارض خانواده-کار و تعهد هنجاری، شادی در م حیط کار و تعهد مستمر پیش بینی ک ننده معنادار تعارض کار- خانواده هستند. بن ابراین می توان، با افزایش شادی در محیط کار و تعهد سازمانی تعارض کار- خانواده و خانواده - کار را کاهش داد.
آیا دختران عملگرایانه تر از پسران هستند؟ مقایسه سبک های عشق ورزی در میان دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق یکی از موضوع های مهمی است که در چند دهه ی گذشته در روان شناسی اجتماعی مطرح شده و فرایندی است که از راه آن انسان ها جذب هم دیگر می شوند. این مطالعه با هدف مقایسه سبک های عشق ورزی در دانشجویان انجام گرفت. 280 دانشجو از میان دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای بر اساس جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند و مقیاس سبک های عشق ورزی هندریک و همکاران را تکمیل نمودند. ضریب پایایی آلفای کرونباخ این مقیاس رضایت بخش و ضریب روایی همگرا این مقیاس با مقیاس عشق پرشور هاتقیلد و اسپریچر معنی دار بود. آزمون t-test گروه های مستقل نشان داد که بین دانشجویان دختر و پسر در سبک های عشق ورزی پراگما و اگیپ تفاوت معنی دار وجود دارد (دختران در سبک عشق پراگما و پسران در سبک عشق اگیپ)، اما بین دو جنس در سبک های عشق اروس، لودوس، استورگ و مانیا تفاوتی مشاهده نشد.
"اشک "
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۵ شماره ۷۸
حوزههای تخصصی: