فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۲۹۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی رابطه مشارکت اجتماعی با مدارای اجتماعی میپردازیم. برای بررسی مدارای اجتماعی از تقسیمبندی وگت، و برای سنجش مشارکت اجتماعی از نظریههای حوزه مشارکت استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه پیامنور مشگین شهر در استان آذربایجان شرقی (3041 نفر) را شامل بوده که با استفاده از فرمول کوکران، 307 نفر آنها به عنوان حجم نمونه تحقیق انتخاب شدهاند. ابزار گردهآوری دادهها پرسشنامه محققساخته بوده است. نتایج یافتهها نشان داد که میزان مدارای اجتماعی با مشارکت اجتماعی و ابعاد سهگانه آن دارای همبستگی مستقیم معنی دار می باشد، ولی مشارکت و مدارای اجتماعی براساس وضعیت تأهل دانشجویان معنی دار نبود. در متغیرهای زمینهای، مقطع تحصیلی تأثیر معناداری بر روی مدارای اجتماعی داشته است. در نهایت، تحلیل رگرسیون نشان داد که 8/12 درصد از تغییرات متغیر مدارای اجتماعی توسط ابعاد سهگانه مشارکت قابل تبیین است اما، بین ابعاد مشارکت اجتماعی، بعد نگرش مشارکتی تأثیر بیشتری نسبت به دو بعد دیگر بر مدارای اجتماعی دارد.
اثربخشی آموزش گروهی تفکر انتقادی بر خوداثرمندی اجتماعی و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور اثربخشی آموزش گروهی تفکر انتقادی بر خودکارآمدی اجتماعی و تاب آوری معتادان گمنام انجام پذیرفته است. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل بوده که با استفاده از پرسشنامه خود کارآمدی اجتماعی گادیانو و هربرت و تابآوری کانرو و دیویدسون 30 نفر از معتادان گمنام که خودکارآمدی اجتماعی و تابآوری پایینی داشتند، بهطور تصادفی انتخاب و بهطور داوطلبانه در دوگروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروهآزمایشی10 جلسه، هفتهای یک جلسه، مهارت تفکر انتقادی را آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. پس از آموزش، مجدداً خودکارآمدی اجتماعی و تاب آوری هر دوگروه، مورد اندازهگیری قرار گرفت. یافته: از تحلیل کوواریانس یک طرفه (آنکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد، F به دست آمده در خود کارآمدی اجتماعی (96/37) و تاب آوری (69/32) درسطح بین گروه آزمایشی و کنترل 0001/0>P معنی دار میباشد. به عبارت دیگر، آموزش گروهی تفکر انتقادی موجب افزایش خود کارآمدی اجتماعی و تاب آوری معتادان گمنام شده است. نتیجه گیری: این مطالعه، اهمیت روش آموزش تفکر انتقادی را در افزایش خود کارآمدی اجتماعی و تاب آوری معتادان گمنام نشان می دهد. یافته های این پژوهش با یافته های سایر پژوهش همسوئی دارد. همه این تحقیقات نشان می دهند، با افزایش تفکر انتقادی می توان موجبات خود کارآمدی اجتماعی و تابآوری بالا را فراهم ساخت.
بررسی رابطه حساسیت کارکنان به رعایت عدالت سازمانی و مرتبه سرمایه اجتماعی آنان در سازمان (مطالعه موردی بیمارستان طالقانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ـ تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رعایت عدالت در سازمان ها یکی از موضوعات مهم مدیریتی است که از سال هاست توجه پژوهشگران زیادی را در سراسر جهان به خود جلب نموده است. بیش از سی سال تحقیق بر روی مبحث عدالت در سازمان ها، نشان می دهد که افراد به شدت نسبت به رعایت عدالت در تخصیص پیامدها، رویه هایی که به موجب آنها پیامدها تخصیص می یابند و رفتارهایی که با آنها صورت می گیرد، حساس هستند. که این امر به وبه خود تأثیر بسزایی بر سرمایه اجتماعی سازمان ها خواهد داشت. سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمان ها و جوامع ایفا می کند و امروزه در جامعه شناسی و اقتصاد و به تازگی در مدیریت و سازمان به صورت گستردهای مورد استفاده قرار گرفته است. در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایه های سازمانی اثر بخشی خود را از دست می دهند و از آنها به طور بهینه استفاده نخواهد شد. لذا آگاهی از میزان سرمایه اجتماعی درسازمان ضروری و مهم به نظر می رسد. روش: در این پژوهش برای بررسی اهمیت رعایت عدالت سازمانی و تأثیر آن بر سرمایه اجتماعی کارکنان، پرسشنامه ای شامل دو بخش سؤالات عمومی و سؤالات اختصاصی تدوین شد. سپس از میان 215 کارمند گروه پیراپزشکی بیمارستان آیت اله طالقانی دارای مدرک کارشناسی یا بالاتر، 95 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. پس از توزیع پرسشنامه، تجزیه و تحلیل با استفاده از آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t صورت گرفته است. یافته ها: نتایج بدست آمده از تحقیق نشان می دهد که میان حساسیت کارکنان به رعایت عدالت (رویه ای، عدالت توزیعی، عدالت سازمانی) و مرتبه سرمایه اجتماعی آنان در سازمان رابطه معنادار وجود دارد. همچنین بین رعایت عدالت رویه ای و عدالت مراوده ای و ایجاد اعتماد در سازمان رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.
عوامل موثر در برقراری ارتباط بین استاد و دانشجو؛ دیدگاه دانشجویان پزشکی مقطع علوم پایه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: مهم ترین مهارت ضمن تدریس، برقراری ارتباط موثر استاد با دانشجو است. رابطه استاد با دانشجو در کلاس درس از نوع روابط پیچیده انسانی است که عوامل متعدد و گوناگونی در آن موثرند. این مطالعه با هدف بررسی عوامل موثر در برقراری ارتباط بین استاد و دانشجو از دیدگاه دانشجویان پزشکی مقطع علوم پایه انجام شد.
روش ها: مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر در دانشجویان پزشکی مقطع علوم پایه دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی سمنان در سال تحصیلی 92-1391 انجام شد و براساس روش سرشماری همه دانشجویان (147 نفر) مورد مطالعه قرار گرفتند . برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته دارای 24 سئوال در پنج سطح اصلی گشودگی، همدلی، حمایت گری، مثبت گرایی، و تساوی و دو سطح فرعی تشابه و تضاد و محیط آموزشی استفاده شد. داده های جمع آوری شده به نرم افزار SPSS 16 وارد و با آزمون های T مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: حفظ حرمت و احترام دانشجو توسط استاد (83/0±60/3)، رعایت عدالت در برخورد با دانشجویان توسط استاد (97/0±40/3) و انتقادپذیری استاد (95/0±38/3) مهم ترین و پایبندی به اصول و اعتقادات مذهبی (41/1±97/1)، جنسیت (50/1±03/2) و سن استاد (39/1±19/2) کم اهمیت ترین عوامل موثر در برقراری ارتباط بین استاد و دانشجو از دیدگاه دانشجویان پزشکی مقطع علوم پایه بود .
نتیجه گیری: حفظ حرمت و احترام دانشجو، رعایت عدالت در برخورد با دانشجویان، انتقادپذیری و انعطاف پذیری از موثرترین عوامل در برقراری ارتباط استاد با دانشجویان هستند.
شناسایی مهارت های اجتماعی مورد نیاز دانش آموزان عقب مانده ذهنی برای برنامه ریزی درسی مهارت های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش، شناسایی مهارت های اجتماعی مورد نیاز دانش آموزان عقب مانده ذهنی در دوره های ابتدایی و راهنمایی تحصیلی بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی بود و برای جمع آوری داده های مورد نظر از پرسشنامه شناسایی مهارت های اجتماعی استفاده شد. به منظور تهیه و تدوین پرسشنامه مورد نظر، ابتدا با بررسی پیشینه موجود، مصادیق مهارت های اجتماعی مربوط به دانش آموزان عقب مانده ذهنی شناسایی شد. در مرحله بعد پرسشنامه اولیه تهیه شد و پس از مطالعه مقدماتی و محاسبه ویژگی های روان سنجی، پرسشنامه نهایی در اختیار سه گروه از والدین، معلمان و متخصصان قرار گرفت. بدین منظور 151 نفر از والدین و 144 نفر از معلمان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و 42 نفر از متخصصان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از تحلیل داده ها، مهارت های اجتماعی مورد نیاز دانش آموزان عقب مانده ذهنی در نه مؤلّفه به شرح زیر شناسایی شد: 1) مهارت های اجتماعی مربوط به محیط مدرسه، 2) مهارت های اجتماعی مربوط به کلاس درس، 3) مهارت های بین فردی، 4) مهارت های خودمدیریتی، 5) مهارت های تصمیم گیری و حل مسأله، 6) همکاری، 7) مهارت های مربوط به جرئت ورزی، 8) مهارت های اجتماعی مربوط به عواطف و احساسات، 9) مهارت های اجتماعی مربوط به جامعه. همچنین نتایج نشان داد که همه مهارت های اجتماعی فهرست شده در پرسشنامه از نظر هر سه گروه مورد مطالعه اهمیت بالایی دارد. بنابراین، توصیه می شود در برنامه ریزی درسی، اجرای طرح های پژوهشی و اجرای برنامه های مداخله ای برای دانش آموزان عقب مانده ذهنی، به نظرات هر سه گروه توجه شود.
نقش ابعاد دلبستگی به والدین و فرایندهای شناختی بر سبک های پردازش هویّتی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین ابعاد دلبستگی به والدین، فرایندهای شناختی (پردازش منطقی و شهودی) و شکل گیری سبک های هویّتی دانشجویان با روش پیماشی انجام شد. برای این منظور، 280 دانشجوی کارشناسی با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های دلبستگی والدین، پرسشنامه شکل گیری هویّت، مقیاس باور به شهودی و نیاز به شناخت را تکمیل کردند. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف آن، پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- همبستگی اجرا شد. برای بررسی نقش متغیرهای پیش بین از تجزیه رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی به روش گام به گام استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که در میان کلیه متغیرها، پردازش شناختی، بیش ترین میزان تبیین و پیش بینی کنندگی سبک اطلاعاتی دانشجویان را به خود اختصاص داده است. پردازش شهودی و منطقی به طور مثبت سبک هویّتی اطلاعاتی، پردازش شهودی و ارتباط پدر سبک هویّتی هنجاری را پیش بینی کرد. از بین تمامی مؤلّفه های دلبستگی والدین و پردازش شناختی تنها مؤلّفه پردازش منطقی توانست به صورت منفی سبک سردرگمی دانشجویان را پیش بینی کند.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر میزان پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که پرخاشگری و رفتار پرخاشگرانه آثار نامطلوبی بر حالت درونی افراد و به پیرو آن بر روابط بین فردی می گذارد، از طرفی توانایی در برقرارکردن ارتباط مؤثر با دیگران، باعث رشد مطلوب و شکوفایی شخصیت می شود، از این رو در پژوهش حاضر اثربخشی مهارت های ارتباطی برکاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه بررسی شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه درسال تحصیلی90-89 و نمونه تحقیق60 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای و تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه پرخاشگری اهواز ( A.A.I ) بود. طرح پژوهش از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود، که پس از انتخاب تصادفی گروه های آزمایشی و گواه، مداخله آزمایشی (مهارت های ارتباطی) بر روی گروه آزمایش به مدت 12جلسه 60 دقیقه ای و یک بار در هفته اجرا گردید. پس از اتمام برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون، و آزمون پیگیری یک ماه پس از اجرای پس آزمون از هر دو گروه گرفته شد. به منظور تجزیه و انجام داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری و کواریانس (مانکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه در پس آزمون و پیگیری مؤثر بوده است. نتایج درباره زیر مقیاس های پرخاشگری نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی در ابعاد خشم و عصبیت، تهاجم و توهین و لجاجت و کینه توزی نیز مؤثر بوده است .
بررسی نقش خشونت بر میزان طلاق در میان زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طلاق مهم ترین پدیده حیات انسانی است که دارای ابعادی به تعداد تمامی جوانب و اضلاع جامعه انسانی است نخست این که پدیده ای روانی است. دوم پدیده ای اقتصادی است و سوم عاملی تأثیرگذار بر تمامی جوانب جمعیتی به لحاظ کمیت و کیفیت می باشد. در این بررسی از نظریه های گوناگونی مانند، نظریه طلاق و قشر بندی اجتماعی، یادگیری اجتماعی، حساسیت، خویش یافتگی، کارکردگرایی و ... بهره گرفته شده است. هدف اصلی پژوهش، نقش خشونت بر میزان طلاق در میان زنان ازدواج کرده20- 25 سال شهر قم می باشد. در این پژوهش از روش پیمایشی و از ابزار پرسشنامه بهره گرفته شده است. جامعه آماری این بررسی کلیه زنانی که مورد خشونت همسران خود طلاق گرفته و یا با تشکیل پرونده در دادگاه خانواده شهر قم که قصد جدایی و متارکه دارند. از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شده و حجم نمونه 444 نفر می باشد. برای سنجش از دو نوع اعتبار محتوا و اعتبار سازه و برای محاسبة پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده و نتایج پژوهش نیز با استفاده از نرم افزار آماری SPSS در دو سطح توصیفی و تحلیلی استخراج شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که : 1) خشونت خانگی در ابعاد گوناگون آن، یکی از مهم ترین فاکتورهای افزایش طلاق در سطح جامعه و از جمله شهر قم می باشد گو این که دارای ابعادی دو سویه هم چون کاهش اعتماد به نفس زنان، رواج ترس و نگرانی دایمی بین آن ها و رویارویی با مشکلات، افزایش میزان انحرافات در شهر و آمار کودکان طلاق و ... می باشد. 2) بین تربیت جوان و طلاق، بین مشورت با والدین در هنگام ازدواج اقدام به جدایی رابطه معناداری وجود دارد. 3) در حالی که بین قبح اجتماعی و طبقه اجتماعی و اقدام به جدایی رابطه ای وجود ندارد .
رابطه علی بین کمرویی و تنهایی با میانجیگری سبک های شوخ طبعی (خود ارزنده سازانه و پیوندجویانه) و عزّت نفس در دانش آموزان دختر شهرستان نجف آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه علی بین کمرویی و تنهایی با میانجیگری عزّت نفس و سبک های شوخ طبعی (خودارزنده سازانه و پیوندجویانه) بود. نمونه پژوهش 150 دانش آموز دختر دبیرستانی را شامل می شد که در دبیرستان های شهرستان نجف آباد مشغول به تحصیل بودند و به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری متغیرهای پژوهش شامل پرسشنامه سبک های شوخ طبعی مارتین و همکاران (HSQ)، مقیاس عزّت نفس روزنبرگ (RSES)، مقیاس تنهایی راسل (UCLA) و پرسشنامه کمرویی استنفورد (SSI) بود. آزمون مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم الگوی پیشنهادی پژوهش، به ترتیب با استفاده از رو ش های تحلیل مسیر و بوت استرپ انجام شد. یافته ها نشان داد که عزّت نفس و سبک های شوخ طبعی میانجی ارتباط بین کمرویی و تنهایی است. در پایان می توان نتیجه گرفت که افراد کمرو با بالا بردن عزّت نفس و به کارگیری سبک های شوخ طبعی پیوندجویانه و خودارزنده سازانه در روابط میان فردی خویش، می توانند در جامعه و در بین همسالان خود بیشتر حضور یابند و بدین گونه ارزیابی های مثبت از خود را افزایش داده و در نهایت از تنهایی خود بکاهند.
نقش تصورات قالبی جنسیّتی(مردانگی- زنانگی)در پیش بینی باورهای غیرمنطقی و کمال گرایی در میان دانش آموزان دبیرستان شهرستان مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تصورات قالبی جنسیّتی(مردانگی-زنانگی) در پیش بینی باورهای شخصی غیر منطقی و کمال گرایی در دانش آموزان دبیرستانی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه آماری شامل 343نفر(159 پسر و 184 دختر) بودند. این دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای ارزیابی آن ها از مقیاس نقش جنسیّتی بم(BSRI)، زمینه یابی باورهای شخصی غیر منطقی(SPB) و کمال گرایی اهواز(APS) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و آزمون تی تحلیل شد. این تحلیل ها نشان داد که بین تصورات قالبی جنسیّتی، کمال گرایی و با ورهای شخصی غیر منطقی همبستگی معنا داری وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که کمال گرایی و با ورهای شخصی غیر منطقی را می توان بر طبق متغیرهای تصورات قالبی جنسیّتی( مردانگی-زنانگی) پیش بینی کرد. نتایج آزمون تی همچنین نشان داد که بین کمال گرایی و باورهای شخصی و تصورات قالبی جنسیّتی در میان دختران و پسران تفاوت معناداری وجود دارد. بدین معنی که نمرات کمال گرایی و باورهای شخصی غیر منطقی در میان دانش آموزان دختر بیش تر از دانش آموزان پسر بود.
رابطه تروماهای دوران کودکی و سبک های دلبستگی با رفتار اقدام به خودکشی در زنان مراجعه کننده به بیمارستان لقمان حکیم در مقایسه با جمعیت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زندگی همه کودکان و نوجوانان، خانواده همواره یک تکیه گاه محسوب می شود و شناخت به موقع و آگاهی از مشکلات خانواده می تواند نقش مهمی در کاهش اختلالات روانی در جامعه داشته باشد. از این رو هدف این پژوهش بررسی تاثیر تروماهای کودکی و سبک های دلبستگی بر اقدام به خودکشی در بزرگسالی است.
جامعة این تحقیق شامل کلیه زنانی است که طی خرداد ماه سال 1391 به دلیل اقدام به خودکشی در بیمارستان لقمان حکیم بستری شده اند. برای اجرای این پژوهش 180 نفر از زنانی که اقدام به خودکشی کرده اند به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. همچنین جهت مقایسه این افراد با جمعیت عمومی، تعداد 180 نفر از بیمارانی که در خرداد ماه سال 1391 در بیمارستان لقمان حکیم به دلیل یک بیماری جسمی که ارتباط غیرمستقیم با خودکشی نیز نداشت، بستری شده بودند نیز در پژوهش شرکت کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل تشخیص استفاده شد.
نتایج نشان داد که با کاهش نمرات دلبستگی ایمن و افزایش نمرات دلبستگی اجتنابی و تروماهای دوران کودکی احتمال اقدام به خودکشی افراد نیز افزایش می یابد (001/0=). از بین تروماهای دوران کودکی، سوء استفاده هیجانی و از بین سبک های دلبستگی، ناایمن اجتنابی بیشترین نقش را در اقدام به خودکشی دارد.
نتایج نشان داد سبک های دلبستگی و تروماهای دوران کودکی می توانند منجر به رفتار اقدام به خودکشی افراد در بزرگسالی شوند.
نقش منبع خبری در اقناع افراد با تعدیل کنندگی نگرش به منبع خبری، جنسیت و عزت نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش منبع خبری در اقناع افراد با تعدیلکنندگی عزت نفس و نگرش به منبع خبری انجام گرفته است. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیهی دانشجویان سال دوم و سوم مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز بوده که در سال تحصیلی 90-89 در این دانشگاه مشغول تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای چهار دانشکده انتخاب شده، سپس در هر دانشکده دو کلاس به همین روش انتخاب گردید، که در مجموع 307 نفر را تشکیل دادند. در هر کلاس ابتدا مقیاس عزت نفس روزنبرگ و پرسشنامهی نگرش سنجی مؤلف ساخته اجرا شد. سپس یکی از دو فیلم ساخته شده با آرمهای بیبیسی فارسی و 20:30 به طور تصادفی پخش شده و از شرکتکنندگان خواسته شد تا به پرسشنامه اقناع پاسخ دهند. یافتهها: نتایج آزمون خیدو نشان داد که منابع خبری در میزان اقناع با یکدیگر متفاوت هستند. همچنین میزان عزت نفس در اقناع افراد مؤثر بود به طوری که افراد با عزت نفس پایین میزان اقناع بالاتری نشان دادند. نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد افرادی که نگرش مثبت به منبع داشتند اقناع بیشتر و افرادی که نگرش منفی به منبع داشتند اقناع کمتر نشان دادند. همچنین نتایج نشان داد که میزان اقناع در دو جنس متفاوت است و زنان بیشتر از مردان اقناع میشوند.
بررسی سبک های کنترل هیجانی پیش بین در پرخاشگری دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه سبک های کنترل هیجانی با میزان پرخاشگری در دانشجویان دختر کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. نمونه ای به حجم 100 نفر از دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، به روش تصادفی چندمرحله ای خوشه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده جهت جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه سبک های کنترل هیجانی و پرسشنامه پرخاشگری بود. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل همبستگی متعارف استفاده شد. با توجه به یافته های پژوهش، ضرایب ساختاری بدست آمده در این پژوهش نشان می دهند که الگویی از نمره های بالا در کنترل خوش خیم و نشخوار ذهنی با الگویی از نمره های پایین در خصومت، خشم، پرخاشگری کلامی، پرخاشگری غیرمستقیم و پرخاشگری جسمی همبسته هستند. بنابراین، یافته های این پژوهش نشان می دهد که ترکیب کنترل خوش خیم و نشخوار ذهنی پایین احتمال خصومت، خشم، پرخاشگری کلامی، پرخاشگری غیرمستقیم و پرخاشگری جسمی بالا می برد. پس می توان نتیجه گرفت که سبک های کنترل هیجانی از جمله کنترل خوش خیم و نشخوار ذهنی می تواند خشم و پرخاشگری افراد را کاهش دهد.
تفاوت های جنسیتی در ابعاد محتوایی و ساختاری ارزش های بنیادی انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفاوت های جنسیتی در ویژگی های روانشناختی از جمله ارزش های انسانی موضوع مناقشه بسیاری از روانشناسان بوده است. هدف این مطالعه بررسی تفاوت های جنسیتی در ابعاد محتوایی و ساختاری ارزش های بنیادی انسانی در میان دانشجویان بود. در قالب طرح علی- مقایسه ای، 204 دانشجو (98 دختر، 106 پسر) از چهار دانشکده فنی- مهندسی، علوم انسانی، هنر و علوم پایه دانشگاه های تهران و شهید بهشتی شرکت کردند و به زمینه یاب ارزشی شوارتز (SVS) پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که زنان نمرات بالاتری در ابعاد محتوایی ارزشی سنت گرایی، جهان شمول نگری و پیشرفت کسب کردند در حالی که مردان تنها در ارزش قدرت نمره بالاتری کسب کردند. زنان نمرات بالاتری در ابعاد ساختاری ارزشی تعالی خود و محافظه کاری کسب کردند. به-طور کلی نتایج نشان داد زنان برای ارزش های سنت، جهان شمول نگری، پیشرفت، محافظه کاری و تعالی خود اهمیت بیشتری قایل هستند در حالی که برای مردان ارزش قدرت اهمیت بالاتری دارد. تفاوت های مربوط به ارزش های سنت گرایی، قدرت و محافظه کاری، هم سو با فرهنگ سنتی جامعه ایران است که از طریق والدین به فرزندان منتقل شده است و از سوی دیگر، یافته های مربوط به تفاوت در ارزش های جهان شمول نگری، پیشرفت و تعالی خود با شرایط جامعه درحال توسعه ایران هماهنگ است.
بررسی اعتبار و پایایی پرسشنامه دوسوگرایی نگرش نسبت به جنس مخالف در بین دانشجویان منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه دوسوگرایی نگرش نسبت به جنس مخالف(ASI)، 400 دانشجو (291 دختر و 109پسر) از میان دانشجویان منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه، پرسشنامه دوسوگرایی نگرش نسبت به جنس مخالف(ASI) بوده است. داده ها از راه تحلیل عامل به شیوه مولفه های اصلی و ضریب آلفای کرونباخ و ضریب اعتبار بازآزمایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل عامل از وضعیت ساختار دو عاملی حمایت کرده و پس از انجام اعتبار همگرا، ضرایب آلفا، بررسی ها نشان می دهد که پرسشنامه دوسوگرایی نگرش نسبت به جنس مخالف از پایایی و اعتبار مطلوبی جهت انجام پژوهش های روانشناختی برخوردار است و از آن می توان در پژوهش ها، به خصوص پژوهش های متکی به جنسیت استفاده نمود.
رابطه ی نام با عزت نفس در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عزت نفس جزء عاطفی و ارزشیابانهی خودپنداره تلقی میگردد و بخشی از خویشتن هر فرد که تاثیر زیادی بر خودپنداره یا هویت وی دارد، نام او است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی نام کوچک و عزت نفس عمومی با توجه به جنسیت دانشجویان است.
روشکار: مطالعه به روش پیمایشی بر روی نمونهی 400 نفری از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان در سال تحصیلی 91-1390 صورت گرفته که به روش طبقهای نسبی انتخاب شدند. ابزار آن پرسشنامهی عزت نفس کوپراسمیت 58 گویهای بوده است. تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یکسویه، دوطرفهی بین آزمودنی، آزمون تی برای گروه های مستقل، آزمون لون برای همگنی واریانسها و آزمون تعقیبی توکی صورت گرفته است.
یافتهها: نمرهی عزت نفس عمومی دانشجویان 6.91± 31.91 بوده و تفاوتی از نظر جنسیت وجود نداشته است (0.747=P) اما بین نوع نام دانشجویان با عزت نفس کلی رابطه وجود داشت (0.013=P) و عزت نفس دارندگان نامهای اسلامی بیشتر از واجدین نامهای ایرانی یا فرنگی بود.
نتیجهگیری: عزت نفس دانشجویان با نوع نام فارغ از جنسیت آنان رابطه دارد و با توجه به فرهنگ ما در دارندگان نامهای اسلامی بیشتر از ایرانی یا فرنگی است.
تأثیر فشار گروهی بر فرضیه آزمایی: تمایل روان شناختی یا موازین منطقی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جهت سنجش تأثیر فشارگروهی بر فرضیه آزمایی از جامعه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی 103 نفر (51 نفر گروه کنترل و 52 نفر گروه آزمایش) به روش تصادفی انتخاب شدند. روش: با تکلیف انتخاب واسون تصریح شده لطفی و زارع، و سنجه فشار گروهی ذهنی مورد سنجش و آزمایش قرار گرفتند. داده های به دست آمده با آزمون های آماری نیکویی برازش مجذور خی و مستقل بودن متغیرهای طبقه ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که 1) حجم اصلی آزمودنی ها در موقعیت آزمون تعیین کننده فرضیه به دو انتخاب پاسخ بی ربط و پاسخ درست گرایش بیشتری نشان دادند. 2) آزمودنی ها در سه انتخاب گزینه ـ پاسخ های الف) تمایل روان شناختی به حفظ فرضیه ب) پاسخ درست و ج) پاسخ غلط تفاوت معناداری با یکدیگر نداشتند. 3) وقتی افراد در موقعیتی قرار می گیرند که خلاف تمایل روان شناختی آنها است در مقابل فشارگروهی ذهنی نیز مقاومت می کنند. نتیجه گیری: نتایج با توجه به نظریه روش شناختی توصیف و تبیین دوگانه رفتار اجتماعی، مؤلفه های شناختی و روانی ـ اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی میزان شیوعِ انواع زورگویی در مدارس راهنمایی شهرستان یزد از دیدگاه دبیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدفِ اصلی این پژوهش، بررسی میزان شیوع انواع زورگویی در مدارس راهنمایی از دیدگاه دبیران بود. تعداد 416 نفر از دبیران شاغل در این بخش (200 نفر دبیر مرد و 216 نفر دبیر زن) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و در نظر سنجی شرکت کردند. برای سنجش میزان انواع زورگویی از پرسشنامه 15 گویه ای محقّق ساخته استفاده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون مجذور کا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که بالاترین میزان وقوع زورگویی در پسران، به ترتیب برای لقب دادن (43 درصد)، مسخره کردن (42 درصد)، فحش دادن (36 درصد) و لگد زدن (34 درصد) می باشد. در دختران نیز بالاترین میزان زورگویی متعلّق به مسخره کردن دیگران بود (9/26 درصد). در مقایسه ی بین پسران و دختران، مشخص شد که پسران در اکثریت انواع زورگویی، به جز شایعه پراکنی، محروم کردن دیگران از حضور در گروه و به هم زدن دوستی ها، تفاوت معناداری با دختران دارند. بر این اساس، پسران بیش از دختران انواع زورگویی های مربوط به طبقه بندی های سه گانه را مرتکب می شوند. از آنجایی که این پژوهش نشان می دهد که انواع زورگویی به ویژه زورگویی های کلامی در مدارس راهنمایی شایع است. مدارس باید از طریق اجرای برنامه های ضد زورگویی، میزان آن را کاهش دهند.
شیوع قلدری، آسیب عمدی به خود و عوامل مرتبط با آن در دانش آموزان پسر دبیرستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:هدف از این مطالعه، برآورد شیوع آسیبهای عمدی به خود و قلدری و تعیین عوامل مرتبط با آنها در یک نمونه از نوجوانان ایرانی است.
روشکار: دراین مطالعهی مقطعیتحلیلی در سال 1390 یک نمونهی تصادفی 1064 نفره از دانشآموزان پسر دبیرستانی شهر زنجان به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب شد. اطلاعات مرتبط با شیوع رفتار قلدری و آسیبهای عمدی به خود و نیز استعمال دخانیات، وضعیت اقتصادیاجتماعی و متغیرهای روانیاجتماعی از طریق پرسشنامه به دست آمد. از مدل رگرسیون لجستیک دوحالتهی تکمتغیره و چندمتغیره برای ارتباط بین متغیرهای مورد نظر و رفتارهای آسیب عمدی به خود و قلدری استفاده شد.
یافتهها:از 1064 شرکتکننده، 285 نفر (8/26 درصد) و 280 نفر (3/26 درصد) به ترتیب آسیب عمدی به خود و رفتار قلدری را گزارش کردند. نسبت شانس مصرف سیگار برای آسیب عمدی به خود از سایر عوامل خطر بیشتر بود (92/5=OR، فاصلهی اطمینان 95%: 79/9-57/3) اما وضعیت اقتصادیاجتماعی بیشترین نسبت شانس را برای رفتار قلدری داشت (92/2=OR، فاصلهی اطمینان 95%:74/4-80/1). در میان عوامل حمایتی، عزت نفس بالا بر آسیب عمدی به خود (32/0=OR، فاصلهی اطمینان 95%: 84/0-12/0) و نظارت والدین بر سیگار کشیدن نوجوان برای قلدری (53/0=OR، فاصلهی اطمینان 95%: 75/0-37/0) بیشترین تاثیر حمایتی را داشتند.
نتیجهگیری: شیوع رفتارهای خشونتآمیز مانند آسیب عمدی به خود و قلدری در بین نوجوانان نگرانکننده است. تجربهی مصرف سیگار و وضعیت اقتصادیاجتماعی به ترتیب بیشترین همبستگی را با رفتارهای آسیب عمدی به خود و قلدری داشتند. داشتن عزت نفس زیاد و نظارت والدین، بیشترین اثر حمایتی را روی این دو رفتار خشونتآمیز داشت.