فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: از وظایف اصلی تعلیم و تربیت افزایش معلومات دانش آموزان از مضرات اعتیاد به مواد مخدر است. پژوهش حاضر به بررسی محتوای اعتیاد به مواد مخدر در کتاب مطالعات اجتماعی می پردازد. روش: این پژوهش از نوع ترکیبی است جهت مشخص نمودن مؤلفه های اعتیاد به مواد مخدر از روش توصیفی و سپس از روش تحلیل محتوا به منظور بررسی و تحلیل برنامه درسی مطالعات اجتماعی استفاده شده است. جامعه آماری محتوای برنامه درسی کتاب مطالعات اجتماعی پایه هشتم متوسطه چاپ سال 1393بود و نمونه گیری به صورت هدفمند انجام گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات، سیاهه تحلیل محتوای کتب درسی، سیاهه تحلیل فعالیت ها، کاربرگه ها و سیاهه تحلیل تصاویر بود که پس از مطالعه مبانی نظری و بسترهای قانونی، طرح پیشنهادی تهیه و تدوین شد و روایی آن توسط متخصصان علوم تربیتی و کارشناسان مربوطه تعیین گردید. این کتاب شامل 12 فصل و 190 صفحه و بر اساس واحد تحلیل جمله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. واحد تحلیل جملات مندرج در متن کتب درسی، متن فعالیت ها و به کار ببندید و نیز تصاویر مندرج در کتب درسی بوده است. یافته ها: در مجموع در برنامه درسی مطالعات اجتماعی پایه هشتم 18% به مفاهیم مربوط به مواد مخدر، 28% به انواع آسیب ها، 17% به علل گرایش به مواد مخدر و 36% به راه های پیشگیری از مواد مخدر پرداخته شده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، توجه به علل گرایش به سمت مواد مخدر و همچنین انواع مواد مخدر در این کتاب درسی کمتر به آن پرداخته شده که نیاز به توجه بیشتر دارد.
رابطه ی علی استعداد اعتیاد از طریق طرح واره های ناسازگار اولیه، سرمایه روان شناختی و نیازهای اساسی روان شناختی با میانجی گری الگوهای ارتباطی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی گر الگوهای ارتباطی خانواده در رابطه بین نیازهای اساسی روان شناختی، سرمایه روان شناختی و طرح واره های ناسازگار اولیه در پیش بینی استعداد اعتیاد انجام گرفته است. روش: روش پژوهش مورد استفاده توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پسر و دختر کرمانشاه، در مقطع متوسطه در سال تحصیلی 94-93 بوده است. با استفاده از جدول مورگان 400 دانش آموز (200 دختر و 200 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند؛ که به پنج پرسش نامه، الگوهای ارتباطی خانواده در رابطه بین نیازهای اساسی روان شناختی، سرمایه روان شناختی و طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ و استعداد اعتیاد پاسخ دادند. به منظور ارزیابی مدل پیشنهادی از معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS و SPSS-21 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل پژوهش با میانجی گری الگوی ارتباطی خانواده (خرده مقیاس گفت و شنود) از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد که بین طرح واره های ناسازگار شکست، وابستگی، محرومیت هیجانی و بی اعتمادی، بااستعداد اعتیاد رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و بین خرده مقیاس های خود کارآمدی، تاب آوری و ارتباط با استعداد اعتیاد رابطه منفی وجود دارد که نشان داد توانایی پیش بینی استعداد اعتیاد را دارند. نتیجه گیری: مدل ارزیابی شده از برازندگی قابل قبولی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت حیطه های فردی و خانوادگی در استعداد به اعتیاد دارد و همچنین به عنوان الگویی مناسب برای طراحی و تدوین برنامه های پیشگیری از رفتارهای پرخطر می تواند بسیار مفید واقع شود.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب در تغییر نگرش بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون
حوزههای تخصصی:
امروزه مسأله وابستگی و گرایش به مواد اعتیادآور، به مهم ترین بحران جوامع تبدیل شده است. وابستگی به مواد یک بیماری زیستی، روان شناختی و اجتماعی است که عوارض جسمانی و روانی دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب بر تغییر نگرش بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون نسبت به سوءمصرف به مواد مخدر بود. نوع پژوهش کاربردی و طرح پژوهش یک طرح شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه سوءمصرف کنندگان مواد در شهر مشهد بود که در پاییز سال 1394 به کلینیک های ترک اعتیاد مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش40 نفر بود. شرکت کنندگان به صورت داوطلبانه انتخاب و در دو گروه قرار گرفتند. گروه درمان به مدت 10جلسه هفتگی مداخله درمان واقعیت درمانی گروهی را دریافت کرد. داده ها با پرسشنامه نگرش سنج به مواد مخدرگردآوری شد و با روش آماری کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب منجر به تغییر نگرش بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون نسبت به سوءمصرف مواد مخدر در هر سه مقیاس اثرات، مصرف و خطرات شده است. با توجه به یافته های حاصل از پژوهش می توان نتیجه گرفت که واقعیت درمانی گروهی در تغییر نگرش بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون نسبت به مواد مخدر مؤثر بوده است. با استفاده از این روش درمانی می توان نگرش منفی تری در سوءمصرف کنندگان به مواد مخدر (افیونی) نسبت به اثرات، مصرف و خطرات مواد مخدر بوجود آورد.
رویکردهای درمانی مدیریت مشروط و طب سوزنی در مصرف کنندگان مت آمفتامین
حوزههای تخصصی:
مت آمفتامین اثرات مخربی بر شاخص های خلقی، شناختی و رفتاری دارد. در این مطالعه و در قالب یک پژوهش مروری به بررسی پیامدهای مصرف محرک در ابعاد فرایند های بیولوژیکی و بازتاب آن بر پیامدهای درمان مدیریت مشروط و طب سوزنی در میان مصرف کنندگان این ماده پرداخته شده است. بررسی نتایج درمان های مدیریت مشروط و طب سوزنی نشان می دهد که اگر چه دو درمان مذکور، رویکردهایی کارآمد هستند. با وجود شواهد بالینی متعدد، درمان های مدیریت مشروط و طب سوزنی در پاره ای از مطالعات با اثربخشی معنادار همراه نبوده اند. تغییرات هورمونی و عصب شناختی ناشی از مصرف محرک را می توان تبیین کننده عدم اثربخشی مداخلات مذکور برشمرد. نارسایی در تولید تیروزین هیدروکسیلاز به عنوان پیش نیاز تولید دوپامین، می تواند اثربخشی طب سوزنی را با مخاطره روبرو سازد. انتخاب جامعه هدف به منظور کارآزمایی های بالینی از میان مصرف کنندگان با آسیب های شناختی و بیولوژیک می تواند مسیر مناسبی برای مطالعات آتی باشد.
اثربخشی آموزش مهارت های مقابله شناختی رفتاری و برنامه پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود انگیزش درمان افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مقابله شناختی رفتاری و برنامه پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود انگیزش درمان افراد وابسته به مواد انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی و طرح آن پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. افراد دارای وابستگی به مواد که در نیمه اول سال 1394 به مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل مراجعه کردند، جامعه آماری را تشکیل دادند. تعداد 60 نفر از این افراد به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده و در این پژوهش شرکت کردند. در مرحله بعد اعضای نمونه در سه گروه مهارت های مقابله ای شناختی رفتاری (20=n)، گروه پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی (20=n) و گروه کنترل (20=n) به تصادف جایگزین شدند. سپس مقیاس مراحل آمادگی برای تغییر و اشتیاق درمان به عنوان پیش آزمون در هر سه گروه اجرا شد. در مرحله بعد، مداخلات درمانی روی گروه های آزمایشی اجرا و در نهایت هر سه گروه به مقیاس فوق به عنوان پس آزمون پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون سه گروه در متغیرهای بازشناسی و گام بردای تفاوت وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که در افزایش بازشناسی دو روش درمان به یک اندازه مؤثر بوده اند ولی در گام برداری درمان پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی مؤثرتر بوده است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه لزوم بکار گیری روش های آموزش مهارت های مقابله ای شناختی رفتاری و برنامه پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی را به عنوان روش های مکمل درمان دارویی در افراد تحت درمان وابستگی به مواد پیشنهاد می کنند.
مقایسه بیماران سوءمصرف کننده مواد با افراد سالم در عوامل خطرساز فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه دو گروه از بیماران سوءمصرف کننده مواد با افراد سالم در عوامل خطرساز فردی و شناسایی مهم ترین عامل متمایزکننده دو گروه در عوامل خطرساز فردی انجام شد. روش: روش مطالعه حاضر پس رویدادی بود، بدین تریب که 120 نفر از بیماران سوءمصرف کننده مواد و 120 نفر از افراد سالم که در ویژگی های جمعیت شناختی با گروه بیمار همتا بودند، مقیاس های اضطراب، استرس و افسردگی، تکانشگری، پرخاشگری، نگرش به مواد و وضعیت مصرف مواد را تکمیل نمودند. یافته ها: نتایج نشان داد بیماران سوءمصرف کننده مواد در متغیرهای خطرساز فردی در مقاسیه با گروه سالم نمره بیشتری کسب کرده اند. تکانشگری، پرخاشگری، افسردگی و نگرش مثبت به مواد به ترتیب بهترین عوامل تشحیص داده شده برای تمایز دو گروه بود. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد، نقص درونی در سوءمصرف کنندگان، آن ها را مستعد سوءمصرف مواد می کند. هیجان های منفی، نگرش مثبت به مواد و ناتوانی در کنترل تکانه ها به مصرف انواع مواد منجر می شود.
مدل علی اثر شخصیت بی ثباتی هیجانی بر گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان با نقش میانجی نگرش به مصرف مواد مخدر در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل اثر شخصیت بی ثباتی هیجانی بر گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان با نقش میانجی نگرش به مصرف مواد مخدر در نوجوانان انجام شد. روش: روش پژوهش، توصیفی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش، دانش آموزان شهرستان قدس استان تهران در سال تحصیلی 94 بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، تعداد 644 نفر از آن ها انتخاب شدند و پرسش نامه های پنج عاملی بزرگ شخصیت نوجوانان، گرایش به رفتارهای پرخطر و نگرش به مصرف مواد مخدر را پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد مدل مفهومی پژوهش دارای شاخص های برازش مناسبی با داده ها می باشد (56/2 =df/, χ2 049/0=RMSE ,98/0=CFI ,96/0=GFI). در این مدل تمامی مسیرهای مستقیم، غیرمستقیم و کلی برای پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر معنی دار به دست آمد؛ همچنین نگرش به مصرف مواد مخدر در رابطه با بی ثباتی شخصیتی و گرایش به مصرف مواد مخدر نقش میانجی داشت. نتیجه گیری: در پژوهش حاضر نشان داده شد چگونه عوامل درون فردی در یک مدل بر گرایش به انواع رفتارهای پرخطر در نوجوانان تأثیر می گذارد.
مدل ساختاری مصرف مواد در نوجوانان: نقش مستقیم و غیرمستقیم عوامل فردی، روان شناختی، خانوادگی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور ارزیابی مدل مفهومی مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر سوءمصرف مواد و ارایه یک مدل جامع برای پیش بینی و تبیین رفتار مصرف مواد طراحی شده است. روش: به همین منظور 413 دانش آموز مقطع متوسطه (199 پسر و 214 دختر) شهر کرمان که در سال تحصیلی 95-1394 مشغول به تحصیل بودند، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و با استفاده از دو پرسشنامه ی رفتارهای پرخطر و پرسشنامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مواد مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس نتایج مدل معادلات ساختاری عوامل خانوادگی، اجتماعی و مدرسه ای به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق مهارت های خودکنترلی و مهارت های اجتماعی (مهارت های فردی و اجتماعی) مصرف مواد را پیش بینی می کنند. همچنین عزت نفس و نگرش به مواد که در حیطه عوامل فردی مورد بررسی قرار گرفتند و متأثر از پیوند عاطفی نوجوان با خانواده و مدرسه بودند، بطور مستقیم با مصرف مواد رابطه ندارند، بلکه به طور غیرمستقیم از طریق مهارت های خودکنترلی و مهارت های اجتماعی بر مصرف مواد تاثیر می گذارند. نتیجه گیری: مدل ارزیابی شده از برازندگی قابل قبولی برخوردار است و گامی مهمی در جهت شناخت حیطه های مختلف فردی، خانوادگی، اجتماعی و مدرسه ای مرتبط با مصرف مواد در نوجوان در معرض خطر و همچنین به عنوان الگویی مناسب برای طراحی و تدوین برنامه های جامع برای پیشگیری از انواع رفتارهای پرخطر بسیار مفید می باشد.
پیش بینی گرایش به مصرف مواد براساس سیستم های فعال ساز و بازدارنده ی رفتاری، انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به مصرف مواد براساس سیستم های فعال ساز و بازدارنده ی رفتاری، انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی در دانش آموزان انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه ی دوّم شهر اردبیل در سال تحصیلی 95-1394 جامعه ی آماری این پژوهش را تشکیل می دادند که از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 255 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند که 230 پرسش نامه قابل تحلیل بود. از پرسش نامه های آمادگی به اعتیاد زرگر و همکاران (1385)، شخصیت گری-ویلسون (1989)، انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (2005) استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین سیستم فعال ساز رفتاری با گرایش به مصرف مواد در دانش آموزان رابطه ی مثبت، و بین سیستم بازدارنده ی رفتاری، انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی با گرایش به مصرف مواد رابطه ی منفی وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سیستم های فعال ساز و بازدارنده ی رفتاری، انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی در مجموع 45 درصد از واریانس گرایش به مصرف مواد را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: می توان گفت سیستم های فعال ساز و بازدارنده ی رفتاری، انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی از متغیرهای مرتبط با گرایش به مصرف در دانش آموزان می باشند که باید در پیشگیری و درمان اعتیاد مد نظر باشند.
مروری بر دو دهه تحقیقات شیوع شناسی اعتیاد زنان در ایران(از 1374 تا 1394)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق مروری بر تحقیقات انجام گرفته در حوزه مطالعه شیوع اعتیاد در زنان جامعه ایران و بررسی چگونگی گرایش آنان به اعتیاد بود. تحقیقات انجام شده درباره مسأله اعتیاد، در سطح کشور همان آمار کلی معتادان است و تعداد زنان معتاد به وضوح در آن مشخص نیست. روش این تحقیق، کتابخانه ای و از بین پژوهش های انجام شده شامل پایان نامه ها، طرح های پژوهشی، مقالات، کتاب و سایت در زمینه شیوع شناسی اعتیاد استفاده شده است. یافته ها در اغلب تحقیقات انجام گرفته بیانگر بالاتر رفتن میزان آمار زنان معتاد بوده است و مهم ترین علت گرایش زنان به مصرف موادمخدر عوامل شخصیتی و روان شناختی است. بیشترین ماده مصرفی توسط زنان مواد محرک و اکستاسی بوده است. به نظر می رسد که آمار دقیقی از میزان جمعیت زنان معتاد در کشور وجود ندارد. سوءمصرف مواد تهدید بزرگی برای سلامتی زنان است که می تواند منجر به عوارض جبران ناپذیری شود. اگرچه آمار اعتیاد زنان نسبت به مردان در سطح پایین تری وجود دارد، ولی میزان اعتیاد در زنان نسبت به سنوات گذشته رو به افزایش است. با توجه به نقش مادری زنان در خانواده و جامعه به عنوان مهم ترین عامل تربیت فرزندان این موضوع بیش از گذشته می بایست مورد توجه قرار گیرد.
آمادگی به اعتیاد نوجوانان: عوامل روانی- اجتماعی و هم وابستگی
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین نقش عوامل روانی اجتماعی و هم وابستگی در آمادگی به اعتیاد نوجوانان بوده است. برخی افراد در مقایسه با دیگران آسیب پذیری بیشتری نسبت به عوامل خطر آمادگی به اعتیاد دارند. تجارب اولیه ی استرس زای زندگی مثل مورد آزار قرار گرفتن و شکل های تروما یکی از مهم ترین عوامل خطر هستند. آسیب پذیری ژنتیکی، والدین مصرف کننده الکل یا سایر مواد، فقدان نظارت کافی توسط والدین و ارتباط با همسالان مصرف کننده مواد نقش مهمی در آمادگی به اعتیاد نوجوانان دارد. یافته ها نشان می دهد که عوامل روان شناختی مثل هیجان خواهی و عوامل اجتماعی مثل پذیرش اجتماعی با مصرف مواد رابطه معنادار دارد. هم وابستگی و اعتیاد با یکدیگر مرتبط هستند، به ویژه که هم وابستگی ابتدا در ارتباط با والدین الکلی معرفی شد. خانواده در ایجاد هم وابستگی نقش مهم ومؤثری دارد. بنابراین با توجه به این امر و همچنین با در نظر گرفتن شیوع اعتیاد در جامعه، بررسی عوامل همراه و خطرزا برای این پدیده شوم ضروری به نظر می رسد.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان نگهدارنده بر کاهش رفتارهای مخاطره آمیز و خشم های انفجاری در سوءمصرف کنندگان مواد افیونی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان نگهدارنده بر کاهش رفتارهای مخاطره آمیز و خشم های انفجاری در سوءمصرف کنندگان مواد افیونی انجام گرفت. روش کار: در این کارآزمایی بالینی 57 بیمار با تشخیص سوءمصرف مواد به طور تصادفی درگروه های آزمون (درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه درمان های رایج مانند متادون درمانی) و گروه شاهد (گروه کمپ) قرارگرفتند. گروه آزمون به مدت 8 هفته مورد درمان قرار گرفتند. آزمودنی ها با استفاده از مصاحبه ساختاریافته و پرسش نامه ی تکانشگری بارت بررسی شدند و نتایج با استفاده از روش های آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر (مختلط) و با نرم افزار SPSS نسخه ی 19 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: اگر چه هر دو مداخله ی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان های رایج منجر به کاهش رفتارهای مخاطره آمیز و رفتارهای تکانشگری در سوءمصرف کنندگان مواد افیونی می شود اما گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در این زمینه اثربخش تر بوده و به طور معنی داری منجر به افزایش سلامت روان بعد از ترک مواد گردیده است. به علاوه نتایج یافته ها نشان داد که تاثیر درمان در دوره پی گیری نیز قابل مشاهده بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به درمان نگهدارنده متادون و گروه شاهد در کاهش رفتارهای مخاطره آمیز در سوء مصرف کنندگان مواد افیونی موثر بوده است.
اثربخشی بهزیستی درمانی بر سلامت روان، آسیب روان و شادکامی در مردان وابسته به مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بهزیستی درمانی بر سلامت روان، آسیب روان و شادکامی روانشناختی مردان وابسته به مواد (مت آمفتامین) انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه پژوهش شامل 6 مرد دارای سوابق تحصیلی، سنی، طبقه اجتماعی، سنوات و مقدار مصرف مشابه وابسته به مت آمفتامین بودند که به طور تصادفی سه نفر به گروه آزمایش و سه نفر به گروه گواه اختصاص یافت و درمان به صورت انفرادی بر روی هر کدام از افراد گروه آزمایش انجام شد. هر کدام از افراد گروه آزمایش به مدت 12 جلسه هفتگی (هر جلسه 50 دقیقه) تحت درمان انفرادی بهزیستی درمانی قرار گرفتند. پرسش نامه های سلامت روانی که یس، آسیب روانی لامبرت و شادکامی آکسفورد مورد اجرا درآمد. یافته ها: نتایج نشان داد بهزیستی درمانی بر بهبود شاخص های سلامت روان، آسیب روانی و شادکامی تأثیر داشته است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش می تواند در چشم انداز ارزیابی، طرح ریزی مداخلات درمانی و سیر پژوهش های آتی در مصرف کنندگان مت آمفتامین سودمند باشد.
سوء مصرف مواد در جوانان: پیشگیری، مداخلات اولیه، کاهش آسیب و درمان مصرف مواد در جوانان
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی نظام مند شواهد مربوط به اثربخشی مداخلات پیشگیرانه، مداخلات اولیه، مداخلات کاهش آسیب و همچنین درمان مصرف تنباکو و مواد غیر قانونی( مثل حشیش، اپیوئیدها، آمفتامین و کوکائین) در افراد جوان پرداخته می شود. مالیات، منع مصرف عمومی، محدودیت های تبلیغ ابزار مفیدی برای کاهش مصرف تنباکو هستند، اما برای مواد غیر قانونی کاربرد ندارند. شواهد موجود در مورد پیشگیری مبتنی بر مدرسه تحت تأثیر مشکلات روش شناختی است. مداخلاتی که از آموزش مهارت ها استفاده می نمایند نسبت به آگاهی بخشی اثر گذاری بیشتری دارند. شواهد مربوط به اثربخشی مداخلات هنجارهای اجتماعی و مداخلات فشرده برای کاهش مصرف مواد در افراد جوان قوی نیست. مداخلاتی که برای کاهش آسیب های مرتبط با تزریق به کار گرفته می شوند دارای اثربخشی متوسط تا زیاد هستند. با این حال بررسی های بیشتری بر روی افراد جوان باید صورت پذیرد. دسترسی کم به اطلاعات مرتبط با مصرف مواد آسیب زا در افراد جوان بیانگر نیاز به مداخلات آزمایشی است که در افراد بزرگسال اثر بخش بوده اند. شواهد موجود مربوط به کشورهایی است که میزان درآمد بالا دارند، که کاربرد آن در دیگر کشورها و فرهنگ ها و همچنین جوامعی که به لحاظ سن، جنسیت و وضعیت خطر متفاوت هستند، نامشخص است. برای افزایش شواهد مربوط به مداخلاتی که با هدف کاهش بار سنگین مصرف مواد در افراد جوان انجام می شود، تلاش های بیشتری مورد نیاز است.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی (مبتنی بر آموزش مهارت ها) بر کاهش تکانشگری و افزایش تنظیم هیجانی زنان وابسته به متامفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر کاهش تکانشگری و افزایش تنظیم هیجانی زنان وابسته به متامفتامین بود. پژوهش حاضر طرحی نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری آن، کلیه زنان وابسته به متامفتامین بود که در مراکز درمانی ترک اعتیاد شهر بیرجند در سال 1393 تحت درمان نگهدارنده با متادون قرار داشتند. با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 34 نفر انتخاب و به صورت مساوی و کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. سپس تنها گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتار درمانی دیالکتیکی به صورت گروهی قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تکانشگری بارت و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجانی (DERS) استفاده شد که در پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری، بر روی هر دو گروه اجرا گردید. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 05/0P< تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیکی بطور معناداری در کاهش تکانشگری و افزایش تنظیم هیجانی زنان وابسته به متامفتامین موثر می باشد (001/0P<).
عوامل مؤثر بر سوء مصرف مواد مخدر جوانان در ایران: تحلیل نقشه های شناختی فازی مبتنی بر نظرات متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناخت عوامل مؤثر بر سوء مصرف مواد مخدر از دیدگاه افرادی که درگیر درمان آن هستند، انجام شد. روش: به علت ساختار پیچیده و مبهم عوامل مؤثر بر اعتیاد جوانان از روش نقشه های شناختی فازی برای گردآوری و تحلیل داده ها استفاده شد. شرکت کنندگان پژوهش شامل 16 نفر پزشکان و روان شناسان مراکز درمان اعتیاد ارومیه بودند. یافته ها: نتایج نشان داد از نظر متخصصان به ترتیب متغیرهای اعتیاد اعضای خانواده با درجه بیرونی 1/54، بیکاری با درجه بیرونی 1/32 و همسالان منحرف با درجه بیرونی 0/88بیشترین تاثیر را بر اعتیاد دارند. همچنین از نظر این متخصصان اعتیاد توان فرد برای مقابله با مشکلات زندگی را کاهش می دهد، ناتوانی در حل مشکلات نیز باعث افزایش احساس انزوا در فرد می شود و این امر نیز باعث تشدید اعتیاد فرد می گردد. نتیجه گیری: نتایج دارای تلویحات کاربردی است.
مقایسه افکار خودکشی، پرخاشگری و شخصیت مرزی در معتادین به مواد مخدر با توجه به نوع ماده مصرفی
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف مقایسه افکار خودکشی، ویژگی های شخصیت مرزی و پرخاشگری در معتادین با توجه به نوع ماده مصرفی انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بود. نمونه این پژوهش 300 نفر از معتادین مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر سمنان بود که با توجه به ملاک های ورود به این پژوهش براساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از سه پرسشنامه افکار خودکشی، پرخاشگری باس و پری و پرسشنامه شخصیت مرزی استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان داد که افکار خودکشی، ویژگی های شخصیت مرزی و پرخاشگری در معتادین مصرف کننده مواد محرک بالاتر از معتادانی بود که مواد مخدر یا ترکیبی از مواد را مصرف می کردند. بود. نتایج این پژوهش از اهمیت نوع ماده مصرفی در افکار خودکشی و شخصیت مرزی و پرخاشگری که از عوامل مرتبط با افکار خودکشی هستند حکایت داشت. بنابراین توجه به نوع ماده مصرفی در پیشگیری از خودکشی ضروری به نظر می رسد.
مسمومیت و سوءمصرف داروی آرام بخش زایلازین در انسان
حوزههای تخصصی:
به طور کلی کاربران داروهای مختلف دامپزشکی (دامپزشکان، تکنسین های دامپزشکی یا دامداران) به طور سهوی یا عمدی در معرض خطرات داروهای دامپزشکی هستند. برخی از داروها از جمله داروهای آرام بخش و بیهوشی به دلیل مسمومیت بالا می توانند به سرعت منجر به بروز علائم مسمومیت و حتی مرگ شوند. زایلازین به عنوان یک داروی غیر مخدر در دامپزشکی برای ایجاد آرام بخشی یا به عنوان داروی پیش بیهوشی در گونه های مختلف حیوانی به کار برده شده است. موارد متعددی از مسمومیت تصادفی یا عمدی، سوء مصرف دارو با زایلازین در انسان گزارش شده است. دوزهای مصرف شده زایلازین در انسان از 40 تا 2400 میلی گرم متغیر بوده است. مسمومیت با زایلازین علائمی از قبیل افسردگی، برادی کاردی، اُفت فشار خون و دپرس تنفسی ایجاد می کند که عمدتاً به دلیل تحریک گیرنده های آلفا2 آدرنرژیک مرکزی و محیطی روی می دهد. درمان مسمومیت ناشی از زایلازین به صورت حمایتی انجام می شود که شامل مایع درمانی (برای تصحیح اُفت فشار خون)، لوله گذاری نای و استفاده از دستگاه تنفس مصنوعی (برای درمان آپنه)، تجویز آتروپین (برای مقابله با برادی کاردی) است. آموزش دامپزشکان و دامداران در خصوص مخاطرات داروهای آرام بخش دامپزشکی و هم چنین اطلاع رسانی به پزشکان در خصوص ویژگی های فارماکولوژیک زایلازین و سایر داروهای آگونیست آلفا2 (مانند دتومیدین و مدتومیدین) که به وفور در دامپزشکی استفاده می شود، امری ضروری است.