فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به مواد مخدر علاوه بر زیان های جدی و خطرناک جسمی و روحی، عوارض و مشکلات فراوان اجتماعی و اقتصادی از قبیل افزایش جرم های مرتبط با مواد مخدر مانند جنایت و سرقت، فقر و تکدی گری و هدررفتن سرمایه های کلان مادی کشورها و سقوط بسیاری از ارزش ها و هنجارهای فرهنگی و اخلاقی را نیز به دنبال دارد. اکنون وضعیت اسفناک اپیدمی اعتیاد به صورت یک پدیده فراکنترل، جامعه ما را به شدت تهدید می کند و جهت رویارویی با این مشکل و تعدیل صدمات و تبعات ناشی از آن، ضروری است تا به ابزارها و راهکارهای بدیع متوسل شویم. یکی از مهمترین ابزارهایی که می تواند در پیشگیری و مقابله با شیوع و سوءمصرف مواد مخدر مؤثر باشد، بکارگیری هوشمندانه و کارآمد رسانه های ارتباط جمعی است. بدون برنامه ریزی برای ایجاد یک ارتباط مناسب از طریق رسانه ها، پیام های پیشگیری و مبارزه با مواد مخدر به مخاطبان نخواهد رسید و ارتباط گران نیز نخواهند توانست در نگرش ها و عقاید مخاطبان خود تغییرات لازم را ایجاد کنند. کارکردهای اطلاع رسانی، آموزشی، سرگرمی، تبلیغاتی، مشارکت و بسیج اجتماعی توسط رسانه ها، نیاز به این ابزارها در راستای دستیابی به اهداف پیشگیرانه و مقابله ای سوءمصرف مواد مخدر را روشن می سازد. بنابراین، هدف این پژوهش که به صورت اسنادی به انجام رسیده است، مطالعه نقش و کارکرد پیشگیرانه رسانه های سنتی در زمینه استفاده از مواد مخدر است.
روش های پیشگیری از اعتیاد و نقش مدیریت شهری در عرصه پیشگیری
حوزههای تخصصی:
پدیده اعتیاد به مواد مخدر و دارو های روان گردان و گسترش آن در جامعه به ویژه در میان جوانان، یکی از مسائل و مشکلات پیچیده اجتماعی در کشور محسوب می شود. از این رو مقابله با آن و اجرای برنامه های پیشگیری از آسیب های مواد مخدر، برای مصون سازی خانواده ها، محیط های کاری و آموزشی و محله ها، به منزله راهبردی ملی در سند چشم انداز و برنامه های توسعه قرار دارد. پدیده اعتیاد با ناکارآمدکردن نیروی انسانی جوان و فعال کشور و تنزل سطح سلامت و بهداشت روانی و اجتماعی شهروندان، مانع مهمی در راه توسعه پایدار و همه جانبه کشور محسوب می شود. به این سبب شناخت علمی و درک ابعاد این معضل و برنامه ریزی با هدف کاهش عوارض و آسیب هایی که به صورت متواتر با این پدیده در ارتباط هستند، از وظایف مدیریت شهری است. مقاله حاضر به روش اسنادی و کتابخانه ای و بر مبنای نظریات موجود در حوزه پیشگیری و با استفاده از اطلاعات و آمار های موجود کشور می کوشد راهکارهایی را برای تبیین روش های پیشگیری از اعتیاد و جایگاه مدیریت شهری نشان دهد و با ارائه پیشنهادهایی نظیر تأکید بر برنامه های اجتماع محور در محلات و تشویق مردم به تشکیل کانون های مبارزه با اعتیاد و جلب مشارکت مردمی و نظارت شهروندان بر امور شهری، سعی دارد در عرصه پیشگیری و توانمندسازی سطوح مختلف جامعه در قالب راهبرد های حمایتی و مهارتی به مبارزه با اعتیاد و پیشگیری از آن بپردازد.
ورزش و خطرپذیری در برابر سوءمصرف (سیگار، مواد مخدر و الکل) در دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسة میانگین های خطرپذیری در برابر سیگار، مواد مخدر و الکل بین افراد عضو و غیرعضو در تیم ورزشی و بررسی نقش برخی متغیرهای مرتبط با ورزش بر خطرپذیری انجام گرفت. 406 دانش آموز شامل 271 پسر و 135 دختر مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (1) را تکمیل کردند. علاوه بر این، پرسشنامه ای که در آن نوع ورزش، مدت زمان عضویت در تیم ورزشی، سطح رقابتی مسابقات، شرکت در اردوی ورزشی، میزان فعالیت ورزشی گنجانده شده بود، مورد سؤال قرار گرفت. نتایج نشان داد که عضویت در تیم ورزشی بر گرایش به الکل تأثیر معنیداری دارد. اگرچه میانگین گرایش به مواد مخدر در اعضای تیم های ورزشی بیشتر از غیر عضو است. اما این تفاوت از نظر آماری معنیدار نبود. تفاوت میانگین های خطرپذیری الکل و مواد مخدر بین سطوح استانی و بالاتر و مدارس معنیدار بود. نوجوانانی که دو تا سه سال سابقة ورزش تیمی داشتند. نسبت به کسانی که سابقة کمتر یا بیشتری داشتند، بیشتر در معرض خطر مصرف مواد مخدر و الکل بودند. میانگین خطرپذیری مواد مخدر و الکل در بین کسانی که سه جلسه و بیشتر در هفته به ورزش تیمی میپرداختند. از کسانی که کمتر ورزش میکردند بالاتر بود. تفاوت میانگین های خطرپذیری سوءمصرف در بین اعضای ورزش های انفرادی نسبت به ورزش های گروهی معنیدار بود. ورزشکارانی که سابقة حضور در اردوهای ورزشی را داشتند در خطرپذیری مواد مخدر و الکل به طور معنیداری میانگین بالاتری نسبت به دیگران به دست آوردند. در تبیین سطوح بالاتر میزان خطرپذیری در میان اعضای تیم ورزشی میتوان به عواملی چون دوگانگی و دشواری قرار گرفتن در دو نقش دانش آموز و ورزشکار، شرایط اردویی، نبود کنترل کافی بر رفتار اعضای تیم به جز در زمان بازی، هنجارهای گروهی همسالان، فشار هنجاری برای تطبیق با انواع انتظارهای گروه / تیم، علمی و حرفه ای نبودن تشکل های ورزش دانش آموزی در ایران و تأثیر همزمان ویژگیهای شخصیتی چون نوجویی و هیجان طلبی بر تمایل به ورزش و رفتارهای پرخطر اشاره کرد.
رابطه سبک های دلبستگی و تاب آوری با گرایش به مصرف مواد
حوزههای تخصصی:
هدف: مصرف مواد و اعتیاد به آن به عنوان یکی از مهم ترین آسیب های روانی- اجتماعی قرن حاضر، اقشار مختلف خصوصاً جوانان و دانشجویان را همواره در معرض تهدید قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و تاب آوری با گرایش به مصرف مواد در دانشجویان پسر دانشگاه تبریز بود. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان پسر دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 90- 1389 بودند که از این جامعه آماری 200 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس دلبستگی بزرگسال هازن و شیور، پرسشنامه تاب آوری دیویدسون و مقیاس گرایش به مصرف مواد وید استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین گرایش مثبت به مصرف مواد مخدر با سبک دلبستگی ایمن رابطه منفی و با سبک های دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی رابطه مثبت وجود دارد. از سویی گرایش مثبت به مصرف مواد با تاب آوری رابطه منفی دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای سبک های دلبستگی و تاب آوری می توانند گرایش به مصرف مواد در دانشجویان را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده با افزایش دلبستگی ایمن خانواده ها با فرزندان و نیز با به کارگیری برنامه های مربوط به تاب آوری می توان گرایش به مصرف مواد را در دانشجویان کاهش داد.
"بررسی ویژگیهای روانی و اجتماعی همسران افراد معتاد و شیوه های مقابله آنها با اعتیاد همسرانشان "
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی ویژگیهای روانی و اجتماعی همسران افراد معتاد و شیوه های مقابله آنها با اعتیاد شوهرانشان به صورت توصیفی پیمایشی بر روی 180 نفر از همسران معتادان که جهت ترک اعتیاد شوهرانشان به مرکز ترک سرپایی اعتیاد در اصفهان مراجعه کرده بودند، با بکارگیری پرسشنامه های سلامت عمومی (GHQ) و شیوه های مقابله ای انجام شد. فرضیه های ارایه شده در مطالعه عبارتند از : 1ـ بین ویژگیهای روانی همسران معتادان و ویژگیهای فردی ـ اجتماعی آنها و شوهرانشان رابطه وجود دارد. 2 ـ بین شیوه های مقابله ای همسران معتادان و ویژگیهای فردی ـ اجتماعی آنها و شوهرانشان رابطه وجود دارد. 3 ـ بین ویژگیهای روانی و شیوه های مقابله ای همسران معتادان رابطه وجود دارد. جهت تحلیل فرضیه ها، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد و نتایج زیر بدست آمد : ـ بین سن و تمایل به خودکشی، سن همسر و تمایل به خودکشی، تحصیلات و نارسایی عملکرد اجتماعی و افسردگی و شغل و نارسایی عملکرد اجتماعی و افسردگی رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد. ـ بین سن و جستجوی حمایت اجتماعی و معنوی و درگیری عاطفی و رفتاری ناکارآمد، سن همسر و کاهش تنش با ابراز انزجار، جستجوی حمایت اجتماعی و معنوی و درگیری عاطفی و رفتاری نا کارآمد رابطه معکوس و معنی دار و بین شغل و مواجه فعال با همسر و وابسته های مواد و بین تعداد فرزندان و استقلال یافتن رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد.
بررسی هیجان خواهی در افراد معتاد و عادی با توجه به جنسیت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از عوامل مؤثر در گرایش به سوء مصرف مواد عوامل شخصیتی است. در میان ارزیابیهای شخصیتی، هیجان خواهی پیش بینی قوی را برای شروع اولیه انواع سوء مصرف مواد نشان داده است. هدف این پژوهش، تعیین سطح هیجان خواهی در افراد معتاد و عادی با توجه به جنسیت است.
مواد و روش ها: این مطالعه، به روش پس- رویدادی بر روی 90 نفر (با دامنه سنی40-20 سال) از مراجعین به مراکز بهزیستی و مراکز درمان سر پایی در بخش های مختلف شهر تبریز و مرند در سال 1388 انجام شد که به طور تصادفی با روش نمونه برداری در دسترس انتخاب شده بودند. گروه مورد بر مبنای ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR به سوء مصرف یا وابستگی به مواد آمفتامین مبتلا بودند. گروه دیگر، 60 نفر مرد، 30 نفر زن از افراد عادی جامعه که اعتیاد نداشتند از بین اقوام، همسایگان و دوستان انتخاب شدند. مجموع نمونه شامل 180 نفر بود. برای جمع آوری داده ها از آزمون هیجان خواهی Zuckerman استفاده شد. برای تحلیل آماری از آزمون تحلیل وایانس چند متغیره و آزمون پیگیری (LSD) استفاده شد.
یافته ها: تفاوت معنیداری بین گروه معتاد و عادی در هیجان خواهی کلی و زیر مقیاس های آن شامل ماجراجویی، ملال پذیری، تنوع طلبی و هیجان خواهی نشان دادند و افراد معتاد در هیجان خواهی کلی و زیر مقیاس های هیجان خواهی نسبت به افراد عادی بالاتر بودند. همچنین مردان معتاد نسبت به زنان معتاد در هیجان خواهی، تنوع طلبی، ماجراجویی و هیجان خواهی کل بالاتر از زنان بودند. اما بین زنان و مردان معتاد در مؤلفه های ملال پذیری، تجربه طلبی و گریز از بازداری تفاوت معنیدار نبود.
نتیجه گیری: اعتیاد به عنوان یک آسیب اجتماعی، هیچ گاه به طور کامل ریشه کن نخواهد شد، اما با تدبیر، اندیشه و تلاشى مخلصانه حداقل می توان آن را به کنترل در آورد. ارزیابی ویژگی های شخصیتی و هیجان خواهی در معتادان در بر دارنده اطلاعات مهمی برای تعریف، شناسایی و درمان این گروه است.
رابطه سبک های والدینی با استعداد اعتیاد در فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر نوع سبک والدینی در پیش بینی میزان استعداد اعتیاد فرزندان است. به این منظور پژوهش حاضر قصد دارد بررسی کند، آیا سبک های والدینی مختلف به شکل دهی استعداد متفاوت برای اعتیاد در فرزندان می انجامد؟ شرکت کنندگان در پژوهش 304 نفر از دانشجویان دختر و پسر مجرد دانشگاه آزاد اسلامی خوی بودند که دامنه سنی بین 19 تا 26 سال داشتند و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند.
ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه استعداد اعتیاد- ویراست دانشجویان ASQ-SV و پرسشنامه سبک های والدینی PSQ بود. داده های حاصل از شرکت کنندگان در پژوهش به وسیله رگرسیون چندمتغیری و ضریب همبستگی تفکیکی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادند، سبک والدینی مقتدر پدر و مادر رابطه منفی و معنا داری با استعداد اعتیاد فرزندان دارد و پیش بینی کننده معکوس و معنا دار آن است. سبک والدینی مستبد پدر و مادر رابطه مثبت و معنا داری با استعداد اعتیاد فرزندان دارد و پیش بینی کننده مستقیم و معنا دار آن است. سبک والدینی بی اعتنای پدر و مادر رابطه مثبت و معنا داری با استعداد اعتیاد فرزندان دارد. سبک والدینی بی اعتنای مادر پیش بینی کننده مستقیم و معنا دار آن است اما سبک والدینی بی اعتنای پدر پیش بینی کننده معنا دار آن نیست. سبک والدینی آزادگذار پدر و مادر رابطه معنا داری با استعداد اعتیاد فرزندان ندارد. پژوهش حاضر سبک والدینی مقتدر را به عنوان کارآمدترین سبک از نظر کاهش استعداد اعتیاد و سبک های والدینی بی اعتنا و مستبد را به عنوان سبک های ناکارآمد از نظر افزایش استعداد اعتیاد در فرزندان معرفی می نماید و آموزش به والدین را در این زمینه جزء اهداف اصلی برنامه های کاهش تقاضای مصرف مواد می داند.
سندرم نورولپتیک بدخیم ناشی از قطع مصرف کلوزاپین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سندرم نورولپتیک بدخیم Neuroleptic Malignant Syndrome یک عارضه کشنده ناشی از داروهای آنتی سایکوتیک به ویژه نوع قدیمی (تی پیک) می باشد. این عارضه با مصرف کلوزاپین خیلی به ندرت گزارش شده است و برای درمان NMS بهتر است داروی آنتی سایکوتیک به کلوزاپین تبدیل گردد.
مواد و روش ها: بیمار مرد 42 ساله از حدود 20 سال قبل با تشخیص اسکیزوفرنیای مزمن تحت درمان بوده است. وی به علت مقاومت به درمان از 2 سال قبل تحت درمان با کلوزاپین بوده است. به دنبال قطع مصرف کلوزاپین دچار علایم NMS می گردد و پس از درمان مناسب علایم آن رفع شده و علایم حاد اسکیزوفرنیا آشکار می گردد و با شروع مجدد کلوزاپین علایم حاد بیماری کنترل می گردد.
نتیجه گیری: اگرچه NMS از عوارض جانبی مصرف داروهای آنتی سایکوتیک می باشد ولی کلوزاپین در درمان NMS مفید گزارش گردیده است. هم چنین کلوزاپین تنها داروی آنتی سایکوتیک است که در درمان NMS مفید است .
نقش مذهب و نهادهای مذهبی در پیشگیری از سوءمصرف مواد
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به مواد مخدر علاوه بر زیان های جدی و خطرناک جسمی و روحی، عوارض و مشکلات فراوان اجتماعی و اقتصادی از قبیل افزایش جرایم مرتبط با مواد مخدر مانند جنایت و سرقت، فقر و تکدی گری و هدررفتن سرمایه های کلان مادی کشورها و سقوط بسیاری از ارزش ها و هنجارهای فرهنگی و اخلاقی را نیز به دنبال دارد. عقاید و باورهای مذهبی و معنوی به عنوان عوامل حمایتی یا حائلی هستند که از طریق دادن امید، قدرت و معنی بخشی به زندگی، فشار روانی زندگی را کم می کند و کیفیت زندگی را به ویژه در افراد معتاد بهبود می بخشد و حتی مانع گرایش به اعتیاد می شود؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش مذهب و نهادهای مذهبی در پیشگیری از سوء مصرف مواد بود. روش تحقیق حاضر، تحلیلی- توصیفی و با استفاده از تحقیقات، کتب، اسناد و منابع کتابخانه ای مرتبط تدوین شده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که مذهب و نهادهای مذهبی می توانند مصرف مواد و بهبودی از آن را از طریق برقراری یک نظم اخلاقی تحت تأثیر قرار دهند. نهادهای مذهبی، راهنمایی ها یا قواعد خاص اخلاقی به منظور کنترل خویشتن مانند امتناع از مصرف الکل و دیگر مواد را در اختیار فرد قرار می دهد و به تسهیل تجربه معنوی کمک می کنند. تجربه معنوی می تواند تعهدات اخلاقی را تحکیم بخشد که این نیز به نوبه خود مانع از مصرف الکل و دیگر مواد می شود. همچنین با استناد به دستورات مذهبی می توان قوانینی وضع کرد که مصرف مواد مخدر و الکل را ممنوع اعلام کند. با توجه به نقش محافظ دینداری در مقابل گرایش به مصرف مواد به والدین و مراکز آموزشی پیشنهاد می شود که با روش های مورد قبول نوجوانان و جوانان به تقویت باورهای دینی در افراد در معرض خطر سوء مصرف مواد پرداخته شود، تا احتمال گرایش آن ها به مصرف مواد کمتر شود. همچنین متخصصان ترک اعتیاد می توانند در کنار روش های معمول ترک، به تقویت باور های مذهبی و ایجاد نظام معنا دهی به زندگی در مراجعان خود، به کاهش وابستگی به مواد در آن ها کمک کنند.
مقایسه کنش وری عصب-روان شناختی (زمان واکنش) در معتادان و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، کنش وری عصب-روان شناختی بین سوء مصرف کنندگان هروئین، سوء مصرف کنندگان تریاک و افراد عادی مورد بررسی قرار گرفته است. دو گروه معتاد (N=30) از طریق پرسشنامه و مصاحبه از بین افرادی که به کلینیک های درمانی جهت ترک مراجعه کردند انتخاب شدند. گروه کنترل (N=15) با توجه به خصوصیات تاثیرگذار در تحقیق از قبیل سن، تحصیلات، وضعیت اقتصادی و اجتماعی با گروه های معتاد همتا شدند. در این تحقیق علی-مقایسه ای، داده ها با استفاده از دستگاه کرونوسکپ، به صورت موردی جمع آوری گردیدند. نتایج حاصله از اطلاعات جمع آوری شده نشان داد که زمان واکنش بین سه گروه تفاوت معنی دار داشت. در بیشتر سطوح محرک های بینایی و شنوایی، این تفاوت بین دو به دو گروه ها به صورت معنی دار مشاهده گردید. سوء مصرف کنندگان تریاک و سوء مصرف کنندگان هروئین در زمان واکنش کلی با همدیگر تفاوت معنی داری داشتند. همچنین بین زمان واکنش ساده و زمان واکنش پیچیده گروه معتادان با گروه عادی نیز تفاوت معنی داری دیده شد.
پیشگیری از اعتیاد با رویکرد اجتماعی کردن مبارزه با مواد مخدر و بهره مندی از ظرفیت سازمان های مردمی
حوزههای تخصصی:
اعتیاد زمینه ساز بسیاری دیگر از مشکلات و مسائل اجتماعی بوده و می تواند نقش مهمی در کم توسعه یافتگی داشته باشد. به علاوه با توجه به تبدیل شدن مواد مخدر و اعتیاد به ابزار جنگ نرم و تهدید علیه امنیت ملی از یک سو و منابع قابل توجه کشور خصوصاً در حوزه های فرهنگی از سوی دیگر، در صورت پذیرش اصل اقدامات رویکرد اجتماعی کردن پیشگیری از اعتیاد به عنوان مهم ترین رویکرد در مصون سازی آحاد جامعه، چاره ای جز حمایت از سازمان های مردم نهاد و تیم های محله ای در این زمینه نیست. مطالعه حاضر که به روش مروری-کتابخانه ای انجام شده، درصدد است تا ضمن تبیین نقش سازمان های مردم نهاد در برنامه های پیشگیرانه و اهداف اصلی رویکرد اجتماعی کردن مبارزه با مواد مخدر، با ایجاد حساسیت افزون تر در بین مسئولین و سازمان های مردمی، ضرورت ایجاد یک نهضت عمومی و فراگیر در پیشگیری از اعتیاد را روشن نماید؛ و مبارزه با مواد مخدر از طریق مبارزه ی اجتماعی با ورود و مشارکت تمام افراد جامعه ازجمله خانواده ها و سمن ها به عنوان یک سیاست ارجح برای هر دولتی در کشور ما باشد.
پیش گیری از اعتیاد در کودکان و نوجوانان: مروری بر عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
پدیده زیستی- روانی- اجتماعی مصرف و سوء مصرف مواد در نوجوانان یکی از بحرانی ترین مسایل پیشروی جوامع امروزی است. یکی از مهم ترین دغدغه ها و نگرانی های سیاست گذاران بهداشتی- اجتماعی جوامع امروزی، شیوع روز افزون رفتارهای اعتیادی به خصوص اعتیاد به سیگار و دخانیات در این گروه سنی است. شیوع و گرایش به رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان در ایران نیز در حال افزایش است. درمان اعتیاد گران و دشوار است و سیستم درمانی جامعی با رویکردهای مختلف دارو درمانی، روان درمانی، بازپروری و بازتوانی را می طلبد. با این حال، با گذشت سال ها ثابت شده است که حتی مؤثرترین و جدیدترین شیوه های درمانی نیز با میزان بالایی از عود همراه است زیرا محیط بیماری زایی که مواد در آن به راحتی در دسترس است و شبکه اجتماعی دوستانی که حمایت کننده و تداوم بخش مصرف مواد هستند، هر پیشرفتی را که در درمان حاصل می شود، تحلیل می برد. بنابراین، جلوگیری از مبتلا شدن افراد به اعتیاد آسان تر از درمان آن است. در چنین شرایطی پیش گیری، مناسب ترین و منطقی ترین راه کار به شمار می رود. پیش گیری از اعتیاد، مقوله ای مهم و پیچیده است که نمی توان چشم بسته در آن گام نهاد. اطلاع از آخرین دستاوردهای علمی و در نهایت اتخاذ برنامه های حساب شده می تواند شیوه ای سودمند در این زمینه به حساب آید. یکی از نقص های موجود در زمینه پیش گیری از اعتیاد در ایران فقدان مطالعات تطبیقی و به تبع آن کمبود منابع فارسی در زمینه دستاوردهای علمی نوین در خصوص پیش گیری از اعتیاد است که این امر موجب شده است که گاه محققان بدون اطلاع از همه برنامه های موجود، تنها به سمت رویکرد یا برنامه خاص گرایش پیدا کنند. در راستای رفع و کم رنگ کردن این نقیصه، در پژوهش حاضر با مرور پیشینه پژوهشی نتایج حاصل در سه سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی (مدرسه و دوستان) بررسی شده است.
نقش پیش بینی کنندگی دشواری در تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در اعتیاد پذیری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش دشواری در تنظیم هیجان و تحمل پریشانی هیجانی در پیش بینی اعتیاد پذیری دانشجویان انجام شد. روش: روش تحقیق همبستگی از روش های توصیفی بود. نمونه شامل 180 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی( 82 مرد و 88 زن) بودند که به طور تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات پرسشنامه اعتیادپذیری، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان و پرسشنامه تحمل پریشانی به کار گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد دشواری در تنظیم هیجان و مولفه های آن 5/37 درصد از اعتیاد پذیری را پیش بینی کردند و در میان مولفه ها، شفافیت نقش قوی-تری داشت. همچنین رابطه معناداری در مورد تحمل پریشانی با اعتیادپذیری یافت نشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، می توان بیان کرد در حوزه پیشگیری از وابستگی به مواد، آموزش دانشجویان در زمینه بهبود تنظیم هیجانات می تواند کمک کننده باشد.
رابطة «جوّ عاطفی خانواده و جهت گیری مذهبی» با «گرایش به اعتیاد»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطة «جوّ عاطفی خانواده و جهت گیری مذهبی» با «گرایش به اعتیاد» در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز می باشد. نمونه شامل 200 نفر (100 دختر و 100 پسر) بود که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه: «جوّ عاطفی خانواده»، «جهت گیری مذهبی» آلپورت و «گرایش به اعتیاد» زرگر، استفاده شد. تحقیق حاضر از نوع همبستگی بود و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در سطح معناداری 0001/0>p نشان داد که؛ بین جوّ عاطفی خانواده و جهت گیری مذهبی با گرایش به اعتیاد دانشجویان رابطه معنی دار وجود دارد. همچنین یافته ها نشان دادند که بین جوّ عاطفی خانواده، جهت گیری مذهبی و گرایش به اعتیاد دانشجویان رابطة چندگانه وجود دارد. در عین حال تحلیل رگرسیون نشان داد که جوّ عاطفی خانواده نسبت به جهت گیری مذهبی، پیش بینی کنندة بهتری برای متغیر ملاک گرایش به اعتیاد می باشند.
اثربخشی آموزش فنون ایماگوتراپی (تصویرسازی ارتباطی) بر صمیمیت زناشویی معتادان به مواد مخدر و همسرانشان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش تصویرسازی ارتباطی بر صمیمیت زناشویی معتادان به مواد مخدر و همسرانشان بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه معتادان به مواد مخدر و همسرانشان بود که در طول پائیز سال 1388 به کلینیک های درمان اعتیاد واقع در منطقه 6 تهران مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش را 24 زوج از مراجعان کلینیک های درمان و بازتوانی اعتیاد نوین و جمعیت آفتاب تشکیل دادند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (12 زوج) و گواه (12 زوج) جایگزین شده بودند. زوج های گروه آزمایش به صورت هفتگی به مدت 8 جلسه 5/1 ساعته تحت آموزش قرار گرفتند. ابزار پژوهش، مقیاس صمیمیت زناشویی بود. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که آموزش تصویرسازی ارتباطی باعث افزایش میزان صمیمیت زناشویی در معتادان به مواد مخدر و همسرانشان شده است. همچنین، بین میزان صمیمیت زناشویی مردان و زنان تفاوت معناداری وجود نداشت.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش تصویرسازی ارتباطی می تواند میزان صمیمیت زناشویی معتادان به مواد مخدر و همسرانشان را افزایش دهد و سهم بسزایی در فراهم سازی بستر و محیط سالم خانوادگی و روابط گرم و صمیمی در جهت حفظ سلامت روانی و جسمی و پیشگیری از عودِ پس از درمان معتادان داشته باشد.
مقایسه هوش هیجانی و کیفیت زندگی در مردان معتاد و غیر معتاد
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه کیفیت زندگی و هوش هیجانی در مردان معتاد و غیر معتاد است.
روش: نمونه پژوهش شامل80 نفر معتاد و 80 نفر غیر معتاد بودند که افراد معتاد به شیوه نمونه گیری دردسترس و افراد غیر معتاد به شیوه همتاسازی و با توجه به سن و وضعیت تاهل انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس هوش هیجانی شاته و پرسشنامه کیفیت زندگی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و همبستگس پیرسون انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین هوش هیجانی و کیفیت زندگی مردان معتاد و غیر معتاد تفاوت معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر، هوش هیجانی و کیفیت زندگی مردان معتاد پایین تر از مردان غیر معتاد بود. همچنین، نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی و کیفیت زندگی در هر دو گروه رابطه معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری: افراد با هوش هیجانی پایین به احتمال بیشتری دچار سوء مصرف مواد می شوند و سوء مصرف مواد نیز ممکن است کیفیت زندگی افراد را پایین بیاورد. این احتمال وجود دارد که بتوان با پرورش هوش هیجانی افراد، از ابتلا آن ها به این معضل جلوگیری کرد.
تأثیر مجازات اعدام بر بازدارندگی از جرایم مواد مخدر و روان گردان
حوزههای تخصصی:
جرائم مربوط به مواد مخدر و روان گردان از دغدغه های همیشگی و به خصوص سال های اخیرِ جهان (به دلیل تولید و صدور انبوه) و به ویژه کشور ما بوده است. بدین جهت، کنوانسیون های بین المللی مختلفی در این خصوص به تصویب کشورهای جهان رسیده است. همچنین، کشورها در حقوق داخلی خود نیز در این زمینه، به قانون گذاری پرداخته اند. در این میان، مجازات اعدام، محور بحث حاضر است. نقش بازدارندگی مجازات اعدام در خصوص جرائم مواد مخدر و روان گردان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در نظام حقوقی ایران (به عنوان یک نظام مبتنی بر شرع) ماهیت فقهیِ این مجازات در مورد جرائم یادشده نیز محل بحث است. روش انجام این تحقیق توصیفی است. در جمع آوری مطالب تحقیق، علاوه بر استفاده از کتاب های معدودی که دراین زمینه وجود داشت، از مقاله های مربوط به اثر بازدارندگی مجازات بهره گرفته شد. علاوه بر آن از سایت های اینترنتی و پایان نامه های ستاد مبارزه با مواد مخدر در غنی ترشدن مطالب نهایت استفاده شده است. تحقیق حاضر تلاش کرده است که ماهیت این مجازات را در جرائم مواد مخدر و روان گردان از بُعد شرعی و حقوقی مورد بررسی قرار دهد و از سوی دیگر، معین سازد که اِعمال این مجازات در جرائم یادشده چه تأ ثیری بر بازدارندگی این جرائم در نظام حقوقی ایران دارد؛ که با توجه به تفکیکِ بازدارندگی از کارآمدی، به نظر می رسد مجازات اعدام در جرائم مورد بحث، از کارآمدیِ لازم برخوردار است، اما این مجازات از بازدارندگی در این جرائم برخوردار نیست.
بررسی نیمرخ شخصیتی معتادان به مواد مخدر با استفاده از دو نظام شخصیتی کلونینجر و آیزنگ
حوزههای تخصصی:
طرح مساله: شناسایی عوامل شخصیتی گرایش به مواد مخدر، به تشخیص و درمان هر چه بهتر اعتیاد کمک کرده و با ارائه به موقع خدمات مشاوره ای و روان شناختی نیز می توان از اعتیاد افراد مستعد تا حدودی پیشگیری کرد. لذا هدف این پژوهش، بررسی نیمرخ شخصیتی معتادان به مواد مخدر با استفاده از دو نظام شخصیتی کلونینجر و آیزنگ است.
روش: یکصد نفر معتاد به مواد مخدر و یکصد نفر غیر معتاد، به روش نمونه گیری در دسترس برگزیده شدند و پرسشنامه های شخصیتی کلونینجر و آیزنگ را تکمیل کردند. برخی ویژگی های جمعیت شناختی معتادان به مواد مخدر نیز گردآوری و داده های پژوهش به کمک روش های آماری تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: این پژوهش نشان داد که بین ابعاد سرشتی نوجویی (تازگی طلبی)، آسیب پرهیزی، ابعاد منشی خودراهبری و همکاری نظام شخصیتی کلونینجر و ابعاد روان نژندگرایی و روان پریش گرایی نظام شخصیتی آیزنگ، در معتادان به مواد مخدر و افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد.
نتایج: معتادان به مواد مخدر در ابعاد نوجویی (تازگی طلبی)، آسیب پرهیزی، روان نژندگرایی و روان پریش گرایی، در مقایسه با افراد عادی، نمرات بالاتر و در ابعاد خود راهبری و همکاری، نمرات پایین تری کسب کردند.